♦️برنامه هایی که برای اولین بار در کشور نوشته شد در اختیار رقبای انتخاباتی قرار گرفت . (خاطره ای از انتخابات ۱۴۰۰ تقدیم به دوستداران دکتر سعید جلیلی) #روایت_سعید تحلیلهای مهندس رادمان در👇 https://eitaa.com/joinchat/49218036C157929724c

♦️تیبای ضد انفجار جلیلی یه روز سر نهار رفتم در آبدارخانه ی دفتر کنار آقای ص نشستم ، مثل همیشه با صفا و مودب جلوی پایم بلند شد و با خوشرویی و شوخ طبعی همیشگی دعوتم کرد کنارش بنشینم . دوست مشترکی داریم که هم دوره ی اوست و نزدیک بازنشستگی و الان در تیم محافظان آقای م است . گفتم از د خبر داری ؟ گفت اره گاها میبینمش و از خاطرات مشترک گفتیم . گفتم آقای ص یه سوال دارم گفت بفرما گفتم خدائیش با این تیبا اذیت نیستید؟ زد زیر خنده و هیچی نگفت گفتم خوب به دکتر بگویید عوضش کنه باز لبخند زد و گفت من روم نمیشه و خجالت می کشم گفتم من میگم گفت نه! نه! ... گفتم راسته تقویت شده و .... اینبار قهقه زد 😁 خلاصه گذشت و چند ماه بعد یه آقایی به اسم ب از تیم محافظان م آمد وزارت صمت مشکلی داشت راهنماییش کردم .آخر سر ازش پرسیدم چرا نیامدی تیم حفاظت دکتر ، گفت شنیده بودم که جلیلی اجازه حتی پژو هم برای جابجائیش نمیده و این یعنی کسی که اینقدر روی ساده زیستی و داشتن امکانات دولتی و ... حساسه حتما به اطرافیان و دفترش برای ریخت و پاش و ... سخت خواهد گرفت . خوب من هم نیامدم و رفتم به تیم آقای م. حالا امروز که این اراجیف داخل تصاویر بالا از این هتاک بی دین را برایم فرستادند یاد این خاطرات افتادم. با خودم گفتم الان اگر برای مردم نگویم گناه کرده ام. از این خاطرات که بگذریم،باید بگم‌ نیازی نیست درس انفجار خوانده باشی،فقط کافیست دردانشگاه فیزیک ۱ و ۲ یا مقاومت مصالح پاس کرده باشی که بفهمی چقدراین ادعای ضد فلان و فلان و ... بودن این خودرو توسط این هتاک خنده دار است. 🔘سلسله خاطرات #روایت_سعید @Radmanminer

♦️تیبای ضد انفجار جلیلی یه روز سر نهار رفتم در آبدارخانه ی دفتر کنار آقای ص نشستم ، مثل همیشه با صفا و مودب جلوی پایم بلند شد و با خوشرویی و شوخ طبعی همیشگی دعوتم کرد کنارش بنشینم . دوست مشترکی داریم که هم دوره ی اوست و نزدیک بازنشستگی و الان در تیم محافظان آقای م است . گفتم از د خبر داری ؟ گفت اره گاها میبینمش و از خاطرات مشترک گفتیم . گفتم آقای ص یه سوال دارم گفت بفرما گفتم خدائیش با این تیبا اذیت نیستید؟ زد زیر خنده و هیچی نگفت گفتم خوب به دکتر بگویید عوضش کنه باز لبخند زد و گفت من روم نمیشه و خجالت می کشم گفتم من میگم گفت نه! نه! ... گفتم راسته تقویت شده و .... اینبار قهقهه زد خلاصه گذشت و چند ماه بعد یه آقایی به اسم ب از تیم محافظان م آمد وزارت صمت مشکلی داشت راهنماییش کردم .آخر سر ازش پرسیدم چرا نیامدی تیم حفاظت دکتر ، گفت شنیده بودم که جلیلی اجازه حتی پژو هم برای جابجائیش نمیده و این یعنی کسی که اینقدر روی ساده زیستی و داشتن امکانات دولتی و ... حساسه حتما به اطرافیان و دفترش برای ریخت و پاش و ... سخت خواهد گرفت . خوب من هم نیامدم و رفتم به تیم آقای م. حالا امروز که این اراجیف داخل تصاویر بالا از این هتاک بی دین را برایم فرستادند یاد این خاطرات افتادم. با خودم گفتم الان اگر برای مردم نگویم گناه کرده ام. از این خاطرات که بگذریم،باید بگم‌ نیازی نیست درس انفجار خوانده باشی،فقط کافیست دردانشگاه فیزیک ۱ و ۲ یا مقاومت مصالح پاس کرده باشی که بفهمی چقدراین ادعای ضد فلان و فلان و ... بودن این خودرو توسط این هتاک خنده دار است. 🔘سلسله خاطرات #روایت_سعید @Radmanminer