eitaa logo
محمد تقی رادمان
3.1هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
امام صادق (ع) : العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء علم نوریست که خداوند بر دل هر کس که بخواهد می تاباند . ارتباط با ادمین ؛ @Radman_mt ویراستی؛ https://virasty.com/Radman_mt سایت تخصصی معدن و صنایع معدنی؛ Radmanminer.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا که به این ناحیه افتاده گذارم   رد می شوم از مرز، در آن خاک ببارم   رد می شوم از کوه و در و دشت، که با او در یک شب بین الحرمین است قرارم   سرباز عراقی! به خدا خسته ام اما هرقدر که آزار دهی، شکر گزارم   هرقدر که تفتیش کنی، مسأله ای نیست بغضم که هزاران گره افتاده به کارم   در این چمدان های دل آشفته ی دلتنگ چیزی به جز اندوه نمی شد بگذارم   سرباز عراقی! بگذاری نگذاری ابرم که نیازی به گذرنامه ندارم @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه صبحی؟ چه شامی؟ زمان از تو می‌گفت چه جغرافیایی؟ جهان از تو می‌گفت ازل تا ابد ساحت آفرینش به هر شکل و با هر زبان از تو می‌گفت از آغاز عالم، از اندوه آدم قدیمی‌ترین داستان از تو می‌گفت چه کردی تو ای ماه منظومۀ عشق؟ که هر گوشۀ کهکشان از تو می‌گفت افق تا افق خون تو می‌درخشید کران تا کران آسمان از تو می‌گفت دل سنگ‌ها از غمت آب می‌شد اگر کوه آتشفشان از تو می‌گفت و هر باد هق‌هق تو را مویه می‌کرد و هر رود نرم و روان از تو می‌گفت و هر آه محو غمت بود هر دم و هر آینه ناگهان از تو می‌گفت تو ای جان کعبه! حرم از تو می‌خواند تو ای روح مسجد! اذان از تو می‌گفت رجزگریۀ کودکان می‌سرودت نگاه تر مادران از تو می‌گفت در آرامش پیرهن‌های مشکی هیاهوی پیر و جوان از تو می‌گفت.. به خود آمدم، جمعیت سینه می‌زد به خود آمدم، روضه‌خوان از تو می‌گفت یقینی‌ترین داغ عالم تویی، تو! دل سوخته بی‌گمان از تو می‌گفت   @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجز نیاز ندارد اگر نگاه کنید در این معارفه انصاف را گواه کنید رجز نیاز ندارد، حسینِ فاطمه است چگونه می‌شود ای قوم! اشتباه کنید؟ چگونه می‌شود از عشق رو بگردانید؟ و ساده فرصت معراج را تباه کنید؟ مباد در پی نان، با ذغال سرد تنور تمام چهرۀ تاریخ را سیاه کنید کدام سورۀ مُنزَل نوشته وقت صلاة وضو به خون قتیلان بی‌گناه کنید؟ قسم به عصمت پروانه‌ها که بعد حسین مباد ارادۀ تاراج خیمه‌گاه کنید و در سیاهی شب در مسیر شام مباد سر بریدۀ‌ او را چراغ راه کنید رجز نیاز ندارد میان سجدۀ خون به چشم‌های نجیبش کمی نگاه کنید @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️از دور تو را ديده ، پسنديده امير ساعات ِ خطيري شده ساعات اخير دل دل نکن اينقدر ، زمان کوتاه است اي حرّ ِ دلم ! سريع تصميم بگير @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا به ماه زمین خورده آسمان بدهد دلی به وسعت دریای بی کران بدهد امام مشک و علم را به دست ساقی داد که مرد را به تمام جهان نشان بدهد چه می شود که خداوند ذولجلال به من برای شعر نوشتن کمی توان بدهد چه می شود که به باد و به ابرها و به خاک به سنگ های زبان بسته هم زبان بدهد که باد نوحه بخواند، که ابر گریه کند که خاک اقامه بگوید که سنگ اذان بدهد رباب از نفس افتاده، جبرئیل کجاست که گاه گاهی گهواره را تکان بدهد هزار نکته ی شیرین تر از عسل باقی ست اگر عطش بگذارد اگر امان بدهد   @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما دو پیاله ایم که لبریز باده ایم این دو پیا له را به ملک هم نداده ایم تا وقت میکنیم حسینیه می رویم ما سالهاست شیعه ی گریان جاده ایم با هر سلام صبح به آقای بی کفن انگار روبروی حرم ایستاده ایم با رعیتی خانه ی ارباب با وفا احساس میکنیم که ارباب زاده ایم شکر خدا که نان شب ما حسین شد ممنون لطف مادر این خانواده ایم بال ملا ئک است که ما را میاورد یعنی سواره ایم اگر چه پیاده ایم داریم با حسین حسین پیر میشویم خوشحال از این جوانی از دست داده ایم @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید مرثیه قتلگاه را از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد این جا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد بر سر گرفت گوش عبا را و صیحه زد از روضۀ ربودن معجر شروع کرد برگشت، روضه را به تمامی دشت برد از ارباً ارباً تن اکبر شروع کرد لب تشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد از التهاب مشک برادر شروع کرد هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کرد روضه خوان نفسش در شماره رفت مدّاحی از کناره منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه مادر شروع کرد یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از در شروع کرد - هیزم می آورند حرم را خبر کنید- این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد این شعر هم که قافیه هایش تمام شد شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد @Radmanminer
23.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل بی تـو باشد مرده اي بهتر کـه در گورش کنم چشمی کـه بیند جز تـو رابا خنجری کورش کنم افتاده زار و منفعل، در چنگ دیو نفس، دل دستی بده کاین دیو را از این حرم دورش کنم دل بحر خون در ماتمت جانِ تشنه اشک غمت باشد کـه در امواج غم، ازگریه مسرورش کنم ذکرت کلام الله مـن عشقت کلیم الله مـن خواهم دلی تا هم نفس با آتش طورش کنم در سینه دارم آتشی، هرگز ندارد خامشی پیوسته گرم سوختن با سوزعاشورش کنم دارم دل دیوانه اي در سیلِ خون ویرانه اي با اشکم این ویرانه را چون بیت معمورش کنم دردا کـه دیو نفس دون جانم دریده از درون با یک نگاهت میتوان این دیو را حورش کنم مارهوس چون اژدها آورده برروزم چها بر آن شدم کاین مار را پامال چون مورش کنم گردیده از دود گنه، پرونده جرمم سیه با مهرت این پرونده را آیینه نورش کنم مـن میثم کویِ توام دائم ثناگوی توام هر حرف را در وصف تـو، صد در منثورش کنم @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️علامه امینے صاحب کتاب الغدیر روایتے را از امام صادق (ع) به یکی از شاگردان امین خود به نام مُفَضَّل ابن عُمَر نقــــــل می کند که ایـشان می فرمایند ؛ یا مفضـل! میخــواهی با تمـام ملائکه مقرب و غــیر مقرب خــدا مصافحــه کنی ؟! گفتم نَعَم یابن رسولِ الله، امـــــام فرمود پس شب جمعه برو کربلا. امــام ادامه داد مفضــل میخواهی بـــــا امیــــرالمومنین (ع) و فرزندان پـاکش مصاحفـــــه کنی؟! گفتم نَعَم یابن رسولِ الله، امــــــام فرمود پس شب جمعه برو کـــربلا.بعد از این امام صادق چند لحظه سکـــوت کــــرده و فرمــــــودند ؛ مفضل میـــخواهی خدا را ملاقات کنی ؟! گفتم بلـــــه یابنَ الرسولِ الله ، امام صادق(ع) فــرمــــود پـــس شب جمعه برو کـــربلا. سپس رو کـرده به من و فرمودند: زیارت امــــام حسین (ع) همانند زیارت خدا در عرش است. @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکریمِ تماشای تو، لازم شده بر «حور» ای در نظر اهل زمین، قدر تو مستور! پای دل عالم به حریم تو، گرفتار… دل‌ها به تمنّای عَلَم‌های تو‌مأمور از داغ لب خشک تو، محزون شده عالَم… در محفل سوگت، دل غمگین شده مسرور صیاد دل عالمی و رسم، همین است: افتند غزالان به تمنای «تو»، در تور «بین‌الحَرَمین» تو، مسیر دل و چشم است… فرقی نکند «زائر نزدیک» تو… با دور @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق» که پر شده است جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می‌گفت: به پیشگاه تو آورده‌ام خدایا سر میان خاک کلام خدا مقطعه شد میان خاک الف لام میم طاها سر حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوب‌ محمل؛ نه با زبان، با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیعیان! دیگر هواى نینوا دارد حسین روى دل با کاروان کربلا دارد حسین‏ از حریم کعبۀ جدّش به اشکى شُست دست مروه پشت سر نهاد، امّا صفا دارد حسین‏ مى‌‏برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از این‏‌ها حرمت کوى منا دارد حسین… او وفاى عهد را با سر کند سودا ولى خون به دل از کوفیان بی‌وفا دارد حسین‏… آب را با دشمنان تشنه قسمت مى‌‏کند عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین‏… دست آخر کز همه بیگانه شد، دیدم هنوز با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسین‏ شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جاى نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین‏ اشک خونین، گو بیا بنشین به چشم «شهریار» کاندرین گوشه عزایى بى‏‌ریا دارد حسین @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوز همیشه ی جگرم باش یا حسین من سینه می زنم سپرم باش یا حسین در طول عمر جز تو پناهی نداشتم مثل گذشته ها پدرم باش یا حسین هر روز مادرم سر سجاده گفته است خیلی مراقب پسرم باش یا حسین ای نام تو بهانه ی شیرین زندگی شور محرم و صفرم باش یا حسین پایین پات سر بگذارم تو هم بیا بالای جسم محتضرم باش یا حسین جان مرا بگیر حوالی قتلگاه این گونه اخرین خبرم باش یا حسین دستم به دامنت نرسید این جهان اگر باب الحسین منتظرم باش یا حسین باشد قرار بعدی ما اربعین حرم مهر قبولی گذرم باش یا حسین سربازهای لشکر یا زینب توایم حرز مدافعان حرم باش یا حسین @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دلی شکست، یقیناً بها گرفت در سرسرای عرش معلا سرا گرفت قربان عاشقی که دلش بیقرار شد بعد از نماز شب ز خدا کربلا گرفت یادم نمی رود که به اعجاز تربتت وقت اذان صبح، مریضی شفا گرفت حال و هوای هیئتتان خوشتر از بهشت با چای روضه بود که دل ها جلا گرفت بال مگس کلید معمای چشم ماست چشمی که اعتبار ز آب بقا گرفت صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین ارباب ما شِفای مسیح از خدا گرفت زهرا نوشت نامه، خدا هم قبول کرد باید وجود گریه کنان را طلا گرفت بال ملک به زیر قدم های زائرش اما خودش ز دار جهان بوریا گرفت تفسیر سوره ای که به نیزه نشسته است باید فقط ز دختر شیر خدا گرفت تن های کشتگان همه در زیر سُم اسب خورشید اهل بیت، روی نیزه جا گرفت وقتی فضای روضه مکشوفه گشته باز خواهی بگویمت که چرا دل نوا گرفت؟ مادر میان قتلگه و شمر هم رسید مویش کشید و بعد برید و هوا گرفت لرزید دست و پای کَریهش ولی به عمد سر را مقابل حرم و بچه ها گرفت خورشید هم تحمل این صحنه را نداشت فورأ غروب کرد وَ عالم عزا گرفت @Radmanminer
مانند نور آمدی و لا مکان شدی پرواز آسمانی هفت آسمان شدی  با جلوه های نوری بالانشین خود    خورشید صبح و ظهر و غروب اذان شدی تا اینکه انبیا به تو نزدیکتر شوند روضه شدی و در همه دوران بیان شدی محرابهای مسجد دنیا ، خدا نداشت   از عرش آمدی و خدای جهان شدی یک یاحسین گفتم و دیدم دلم شکست      اشکم شدی ز گوشه ی چشمم روان شدی یک شب کناره سفره تو سائلت شدیم  یک شب کنار سفره ی ما نانمان شدی قبل از دراز کردن دست گدائی ام    آقا شدی کریم شدی مهربان شدی ناراحت جدائی مهر تو نیستم روزی که آمدی به دلم جاودان شدی یک وقتی آمدم که به دردت نمی خورم دیر آمدم تو همسفر خیزران شدی...  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می ‌آیم از راهی که خطرها در او گم است از هفت منزلی که سفرها در او گم است از لابه‌لای آتش و خون جمع کرده ‌ام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است دردی کشیده‌ ام که دلم داغدار اوست داغی چشیده‌ ام که جگرها در او گم است با تشنگان چشمه‌ ی «أحلی ‌من ‌العسل» نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از زمانی که دلم با عشق تو دمساز شد حس عاشق بودنم با نام تو ابراز شد روز اول کام من را با حرم برداشتند زندگیِ نوکرت با تربتت آغاز شد در میان خاک های کل این دنیا فقط تربتِ تو خاکِ زائرخیز و نوکرساز شد هر زمان درمانده بودم از همه از هر کجا یک زیارتنامه خواندم دفعتا اعجاز شد در زدن در خانه ات یک کار بی معناست، چون قبل از آنکه در بکوبم، در به رویم باز شد کربلا رویاست، رویای قشنگ نوکری چشم هایم با خیالاتم حرم پرداز شد با وجود گنبد این ضرب المثل تغییر کرد یک کلاغ آمد کبوتر شد کبوتر باز شد گر چه ذاتا یک کلاغم با کبوتر می پرم هر زمان حرف از حرم شد کار من پرواز شد @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبد توام اگر ز کرم باورم کنی پا بر سرم بنه کـه ز عالم سرم کنی یا همچو شمع سوخته کن قطره قطره آب یا شعله اي ببخش کـه خاکسترم کنی عمری بـه زخم هاي تنت گریه کرده ام تا وقت مرگ خنده بـه چشم ترم کنی خار رهم مگر بـه نگاه تـو گل شوم خاک در توام تـو مگر گوهرم کنی یک عمر سائل دراین خانه بوده ام حاشا کـه وقت مرگ جدا زین درم کنی تنها شرابِ روح مـن از جام چشم توست چشمی گشا کـه مست از این ساغرم کنی یک عمر دوختم بـه نگاه تـو چشم خویش تا یک نگاه در نگه آخرم کنی از ذره کمترم تـو توانی بـه یک نگاه برتر زآفتابِ جهان پرورم کنی هرگز بجز در تـو دری را نمیزنم اي وای اگر گدای در دیگرم کنی مـن میثمم امید کـه محشور از کرم با میثم علی بـه صفِ محشرم کنی @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا با کدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشم “شهریار” کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باد ها عطر خوش پیرهنش را بردند سوختند و خبر سوختنش را بردند نیزه ها بر عطشش قهقهه سر می دادند زخم ها لاله ی باغ بدنش را بردند دشنه ها دور و بر پیکر او حلقه زدند حلقه ها نقش عقیق یمنش را بردند این عطش یوسف معصوم کدامین مصر است که روی نیزه بوی پیرهنش را بردند تا که معلوم نگردد به کدام آئین است اهل صحرای تجرّد کفنش را بردند باد ها سینه زنان زود تر از خواهر او تا مدینه خبر آمدنش را بردند یوسف آهسته بگویی که نمیرد یعقوب گرگ ها یوسف گل پیرهنش را بردند @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طورنشین می‌شوم سحر که بیاید جلوهٔ ربانی پدر که بیاید جار فقط می‌زنم میان خرابه یار سفر کرده از سفر که بیاید صبح خبر می‌دهند رفتن من را از پدر رفته‌ام خبر که بیاید نوبت ناز من است صبر ندارم ناز مرا می‌خرد پدر که بیاید گریهٔ من مال عمه است، و گر نه زود مرا می‌برند، سر که بیاید حرف «کنیز» ی زدن چه فایده دارد... گریه فقط می‌کنم اگر که بیاید طفل، بساطی برای ناز ندارد مقنعه و گوشواره در که بیاید شاعر:علی اکبر لطیفیان یک نیمه شب بهانهٔ دلبر گرفت و بعد قلبش به شوق روی پدر پر گرفت و بعد اما نیامده ز سفر مهربان او یعنی دوباره هم دل دختر گرفت و بعد آنقدر لاله ریخت به راه مسافرش تا خواب او تجلی باور گرفت و بعد آخر رسید از سفر، اما سر پدر سر را چقدر غمزده در بر گرفت و بعد گرد و غبار از رخ مه‌مان مهربان با اشک چشم و گوشهٔ معجر گرفت و بعد انگار خوب او خبر از ماجرا نداشت طفلک سراغی از علی اصغر گرفت و بعد از روزهای بی‌کسی‌اش گفت با پدر یعنی نبرد بغض و گلو در گرفت و بعد: خورشید من به مغرب گودال رفتی و باران تیر و نیزه و خنجر گرفت و بعد معراج رفتی از دل گودال قتلگاه نیزه سر تو را به روی سر گرفت و بعد دلتنگ بود دخترت و سنگ ِ کینه‌ای بوسه ز چهره و لب و حنجر گرفت و بعد اما دوباره فرصت جبران رسیده بود یک بوسه آه از لب پرپر گرفت و بعد جان داد در مقابل چشمان عمه‌اش با بال‌های زخمی خود پر گرفت و بعد... @Radmanminer
مشعلی در دست آمد راه را پیدا کند قطره می‌آمد که خود را بخشی از دریا کند ما چه می‌فهمیم «یَهدی مَن یَشاءُ» حال کیست؟ آه بگذارید حرّ، این آیه را معنا کند او دلش را پیشکش آورد تا غیر از حسین از تمام دلخوشی‌های جهان پروا کند آسمان کوتاه بود و میل پروازش بلند خواست سمت بی‌کران بال و پرش را وا کند با دلش پیمان محکم بست تا با خون خود خیمۀ ایمان خود را باز هم برپا کند @Radmanminer
39.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی به دنیا می‌دهد بی‌تابیِ گهواره پیغامی غریبیِ پدر را می‌زدی فریاد با گریه گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی گلویت از زبانت زودتر واشد، نمی‌بینم سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی تورا از واهمه در قامت عباس می‌بیند اگر تیر سه‌شعبه کرده پیشت عرض اندامی الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا... برید این جمله را ناگاه تیرِ نابه‌هنگامی چنان سرگشته شد آرامش عالم که برمی‌داشت به سوی خیمه ها گامی به سوی دشمنان گامی برایت با غلاف از خاک ها گهواره می‌سازد ندارد دفنت ای شش‌ماهه غیر از بوسه احکامی چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه... چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی... کنار گاهواره مادر چشم‌انتظاری هست برایش می‌برد با دست خون‌آلوده پیغامی @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبد توام اگر زکرم باورم کنی پا بر سرم بنه کـه زعالم سرم کنی یا همچو شمع سوخته کن قطره قطره آب یا شعله اي ببخش کـه خاکسترم کنی عمری بـه زخم هاي تنت گریه کرده ام تا وقت مرگ خنده بـه چشم ترم کنی خار رهم مگر بـه نگاه تـو گل شوم خاک در توام تـو مگر گوهرم کنی یک عمر سائل دراین خانه بوده ام حاشا کـه وقت مرگ جدا زین درم کنی تنها شرابِ روح مـن از جام چشم توست چشمی گشا کـه مست از این ساغرم کنی یک عمر دوختم بـه نگاه تـو چشم خویش تا یک نگاه در نگه آخرم کنی از ذره کمترم تـو توانی بـه یک نگاه برتر زآفتابِ جهان پرورم کنی هرگز بجز در تـو دری را نمیزنم اي وای اگر گدای در دیگرم کنی @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر را به نی که زد دل مادر کباب شد دنیای درد بر سر زینب خراب شد چون کار شمر در ته گودال شد تمام خولی برای بردن سر انتخاب شد بعد از سه روز آن گل صد برگ سوخته روی حصیر کهنه به سختی کتاب شد خواهر که دید، زینت دوش نبی، به خاک هر پلک روی هم زدنش هم عذاب شد با چکمه داخل حرم الله می شدند وقت غنیمت است اگر که شتاب شد لشکر که رفت خیمه به دنبال غارتی نوبت به پیرهای به فکر ثواب شد یک مرد مانده در حرم او هم اسیر درد سجاد تشنه بر سر سجاده آب شد @Radmanminer