eitaa logo
رئیس جمهور تراز تمدنی
108 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
61 فایل
ما به دنبال گسترش تمدن نوین اسلامی هستیم، برای تحقق ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه شناسه ادمین @Z_Gh_naghibi
مشاهده در ایتا
دانلود
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️عشق به آبادانی ایران/ چرا جلیلی برنامه های خود را از روستا آغاز کرد؟! 🔹روستا سلول جهش کشور است 🔹به پشتوانه روستاست که توانستیم مقابل تحریم بایستیم 🔹کشوری یک چهلم ایران مساحت دارد اما به واسطه کشاورزی، ۷ برابر درآمد نفتی ایران درآمد کسب میکند 🚨 https://eitaa.com/Raees_Tamaddon
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بالاخره اینها باید دیده بشوند یا نباید دیده بشوند؟! 🔺معترض می‌شوند چرا حاشیه‌نشینی وجود دارد؛ حاشیه‌نشینی وجود دارد چون شما به روستا توجه کافی نکردید 🔺بخشهایی از حضور دکتر سعید جلیلی در روستاهای سراسر کشور که در ۱۰ سال گذشته انجام گرفت. ☘🍀🌿🌱☘🍀🌿🌱☘ https://eitaa.com/Raees_Tamaddon
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر جلیلی با ماشین شخصی به روستای ما آمد!! روایت حضور دکتر سعید جلیلی در روستای کریم آباد، شهرستان رشتخوار https://eitaa.com/Raees_Tamaddon
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✌️زن، زندگی، روستا🇮🇷 ⚠️روایت بازدید دکتر سعید جلیلی از کارگاه های کوچک بانوان روستایی 📸لطفا فعالیت های خودتان در شهر ها و روستاهای ایران را به آیدی زیر ارسال نمایید ✅ @Jalily44 🔸 https://eitaa.com/rosta_abad1
15.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔴 کارعجیب یکی از اعضای تیم جلیلی +کلیپ رو ببینید تا بفهمید وقتی میگیم جلیلی برنامه داره دقیقا منظورمون چی هستش. https://eitaa.com/Raees_Tamaddon
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️عشق به آبادانی ایران/ چرا جلیلی برنامه های خود را از روستا آغاز کرد؟! 🔹روستا سلول جهش کشور است 🔹به پشتوانه روستاست که توانستیم مقابل تحریم بایستیم 🔹کشوری یک چهلم ایران مساحت دارد اما به واسطه کشاورزی، ۷ برابر درآمد نفتی ایران درآمد کسب میکند 🚨 https://eitaa.com/Raees_Tamaddon
هدایت شده از شبکه عدالت
- شنیدی دکتر جلیلی میگه محصول کشاورز حقشه، سهمشه، مالشه! آخه چرا یه دلال باید بیاد زیر قیمت زحمت کشاورز رو بخره و سودشو بزنه به جیب! - اره شنیدم ولی خب راه حلش چیه؟ چه جوری حریف این دلال ها بشیم ما کشاورزها؟ - ای بابا مرد برو برنامه هاشون رو بخون، کلی ایده دارن. مثلا میگن: 🔹محصولات باید زود به بازار برسه، خصوصا بازار صادرات 🔹کشاورز باید الگوی کشت داشته باشه، اگه باهاش قرارداد ببندی خیالش راحت میشه. 🔹بازار روستا هم کیفی و هم کمی باید رشد کنه. یکیش همین فرصت فضای مجازی. هر روستایی با یک گوشی یک بازار بتونه برای خودش ایجاد کنه. 🔹اگه یه محصول توان تبدیل به صنعت داره، تو همون روستا انجام بشه تا هم اشتغال بیاره هم درآمد برای کشاورزا. پس فرق داره کی رئیس جمهور بشه . 🇮🇷 @jalilimashhad 🇮🇷
⭕️ خلاصه‌ی برنامه‌های دکتر جلیلی برای وضعیت جامعه‌ی روستایی https://eitaa.com/Raees_Tamaddon
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۶ فروردین ۱۴٠۴/سال پنجم و باز هم من، معجزه شگفت انگیز عطر😅 و رزقی «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ🤔»!!!! از مدتها قبل می خواستم این کارو بکنم ولی نمیشد. وقتی دیدم تو سخنرانی اول سالشون به این موضوع تصریح کردن، خیلی جدی تر شدم. ایشون گفتن: «وظیفه‌ی مردم این است که هر کس می تواند یک تولیدی ولو کوچک به وجود بیاورد، این کار را بکند». جالب اینکه ، تنها مثالی بود که برای طرحهای تولیدی مردمی و کوچیک گفتن. و این دقیقا چیزی بود که از مدتها قبل تو ذهن داشتم. راستش چقدر حسرت خوردم که این مثال آقا، توی غفلت و غوغای رسانه ها گم شد. من طلبه کمترین حاضر بودم برم تلویزیون😅، و دو ساعتی درباره اهمیت این مثال بسیار مهم، ابعاد و فوایدش حرف بزنم. ولی خب دیگه.... برگردیم به داستان: حدود ده بیست متر از فضای پشت بام رو نیاز داشتم. دو روزی به آخر ماه رمضون مونده بود. نقشه قفس رو تو ذهنم کشیده بودم و علاوه بر این، می خواستم تقسیم به دو یا سه بخشش کنم تا بتونم هم بیارم. آخه کبوتر یکی از زیباترین، آرامش بخش ترین و مفیدترین مخلوقات خدا برا آدماست. گوشت و تخم مرغش😅 جزء بهترین هاست! ضمنا، کود کبوتر هم یکی از بهترین جایگزینای مضره. تازه، کبوتر ضد جنُّ شیاطینه و یکی از حیووناییه که عاشق اهل بیت علیهم السلامه (کتاب شریف کافی، باب ) از خونه زدم بیرونُ تو مسیر چندتا جوشکاری دیدم. چون می خواستم ی اسکلت آهنی درست کنمُ روشم ورق فلزی بندازم. قیمت که گرفتم، سر هم به پنج شیش میلیون تومن می رسید. گرون بودنش ی طرف، آهنی بودنشم طرف دیگه! هی می گفتم آهن که بندازم رو سقف، خیلی داغ میشه و پرنده ها اذیت میشن. بعدش گفتم چرا اسکلت چوبی نزارم🤔؟ که خیلی بهتره! نزدیک اذان ظهر بود که به خیابون شهید داودی رسیدم! اونجا ی مسجد خوبی هست که محل برگزاری هیئت هفتگی . ی هیئت خیلی خوب که خودمم یکی دو بار اونجا سخنرانی کردم. نماز که خوندم و از مسجد اومدم بیرون، دیگه داشتم به قطعیت می رسیدم که همون اسکلت آهنی رو سفارش بدم. چون هرچی گشتم نجاری خوبی پیدا نکردم. شاید حدودای چهارصد پونصد متری از مسجدْ دور، و وارد میدون اصلی شهر شدم. حس کردم یکی داره غیرعادی پشت سرم میاد🤔😅😨اما برنگشتم و به راهم ادامه دادم. یهو شنیدم داره میگه آقا آقا ببخشید! برگشتم دیدم ی مرد میانسال با کلی جوراب در حال . سلام حالتون خوبه؟ علیک سلام، خیلی ممنون ببخشید این شما زدین؟ 😊با یک مکث گفتم بله، چطور؟ آها از کنارم که رد شدین، گفتم این عطر حتما مال شما بوده. میشه بپرسم چه عطریه؟ 🥰 میشه بدین ی خرده بزنم؟ بله حتما. بعد که ی خرده عطرُ زد گفت: ان شاءلله علیه السلام ظهور کنن🤔😊 خواست عطرو پس بده، گفتم نه دیگه این مال شماست. گفت نهههه، گفتم قابلتون رو نداره. خیلی تشکر کرد، خودش رو معرفی و شمارشو هم داد. اگر کمکی چیزی نیاز داشتید در خدمتم. ممنون. راستی سراغ دارین؟ برای چی؟ میخوام ی جا برا کبوترام درست کنم. ی خرده فکر کردُ گفت: فلانی فلان جا مورد مناسبیه. باز فکر کردُ یهو گفت: عه البته همین جام یکی هست! اشاره کرد به اونطرف میدونُ گفت: اون گاراژ بزرگ رو می بینی؟ همون اولش ی نجار خیلی خوبه که اتفاقا خودشم کبوتر داره🥰🕊 گفتم ای چقد تو محشری. رفتمُ دیدم که بله! ی قفس بزرگ تو محل کارش درست کرده و تقریبا ده تایی هم کبوتر داشت. خدا میدونه چقدر آرامش می گرفتم به این کبوترا نگاه می کردم. ی خرده که صحبت کردیم، آقای نجار گفت: ؟ 🥰🤦‍♂️😅 کساییکه یادداشت قبلی رو خوندن، دلیل خندمو میدونن. خیلی راهنمایی کرد و گفت: برای اینکه ارزون دربیاد، میتونی ازین چوبای خام ببری خودت درست کنی. ی لحظه تو ذهنم اومد که خودمون تو روستا کلی داریم🤔چرا ازونا استفاده نکنم؟ بلافاصله گفتم وای خدایا، برای سقف هم از همون شاخه های سپیدارُ آلبالوهای تو باغچه استفاده می کنم. هم رایگانه هم طبیعیه داغم نمیشه. خیلی خوشحال شدم و از آقای نجار خداحافظی کردم. روز بعدش رفتم و به پدرم گفتم میخوام برم فلان باغچه برای اینکار. گفت که اونجا اصلا سپیداری نمونده! همه رو بریدیم. ولی دلم روشن بودُ گفتم حالا میرم ی کاریش میکنم. رفتمُ خداروشکر دیدم از اوووون همه سپیدار، فقط دوتا باقی مونده که اتفاقا یکیش خشک شده. انگار خدا برا من نگهش داشته بود. ی درخت حدودا ده متری که بشددددت برام کافی و مناسب بود😅🤲 دست به کار شدمُ همه چیزو آماده کردم. بچه ها رو هم با خودم برده بودم و حسسسابی کردن. زنگ زدم برادرم با وانتش اومدُ چوبارو بار زدیم به مقصد پشت بام. و اکنون پیگیر ادامه ماجرا هستم. بفضله تبارک و تعالی😊 یادداشت مشابه درباره عطر طرح عطر کتاب مسجد و اداره جامعه @besalamen_amenin