eitaa logo
᪥رایحه بهشتی᪥
1.6هزار دنبال‌کننده
508 عکس
616 ویدیو
1 فایل
چه دمی می شود آن دم که شود رؤیتِ تو... که به پایان برسد ظلم شبِ غیبت تو... 🌱 ای خوش آن دم که رسد رایحه‌ی نابِ وصال... به مشامم برسد عطر خوش قامتِ تو... ྎ به کانال خودتون خوش آمـدین ྎ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فارقيم از هوسِ سِيرِ خيابانِ بهشت خاكِ شهر نجفت جنت ما مي‌باشد...
🎭💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔 🎭💔 فکر میکردم شاید مقاومت بیشتری از صفدر آقا ببینم اما وقتی لوازم مورد نیازم را برایش گفتم، بدون هیچ حرف اضافه ای گفته بود آماده اش میکند. به اتاقم رفتم و با کندن روسری، تنفسی به موهای کوتاهم دادم کم کم تا زیر گردن بلند شده بود و زیر روسری اذیتم میکرد. با فکری سمت چمدان رنگ ورو رفته ام که داخل کمد بزرگ اتاق زار میزد حرکت کردم. باید برای امشب لباس بهتری می پوشیدم میدانستم گشتن بی فایده است اما با زیرو رو کردن آنها امید داشتم شاید لباس مناسب تری بیابم درراه دیده بودم دختران شهری چگونه وبا چه وضعی بیرون می آیند. نگران بودم که این رنگ و لعاب مسموم دنیای بیرون، روی ارمیا تاثیر بگذارد وکم کم برایش جذابیتی نداشته باشم با نیافتن لباس دلخواهم کلافه آنهارادوباره داخل چمدان چپاندم و همانجا دست به پیشانی روی زمین نشستم باید هرچه زودتر لباس و لوازم مورد نیازم را تهیه میکردم ارمیا که فرصت خاراندن سرش را نداشت تا با من به خرید برود و هر بار امروز و فردا میکرد. دلخور بودم‌....از اینکه به عنوان کسی که تازه ازدواج کرده است چرا مدتی را دست از کار نمی کشید تابا من بیشتر وقت بگذراند. حتی اجازه نداده بود پولی که به عنوان جهیزیه همراهم آورده ام را خرج کنم. فکر کردم شایدبتوانم مقداری از آن را بردارم و برای خودم لباس تهیه کنم کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد.@makrmordab⚜.
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸آخرین عصر فروردین 🍃🌸هم از راه رسید 🍃🌸خوب یا بد 🍃🌸فروردین تمام شد 🍃🌸الهي اردیبهشت 🍃🌸براتون برکت 🍃🌸شادی آرامش 🍃🌸خوشبختي 🍃🌸موفقیت 🍃🌸و نگاه خدا 🍃🌸را به همراه داشته باشه 🌸🍃 〰〰🌸 🌞 🌸〰〰 @Raeha_behshti 〰〰🌸 🌝 🌸〰〰
هدایت شده از ᪥رایحه بهشتی᪥
بســـــــمـ الله الرحمـــــــن الرحیــــمـ
◻️◻️◻️◻️ بشکن‌حبـاب بی‌کسی‌ام را ، طلــوع کن ... تنهافروغ‌چشـم‌به‌شب‌مانده‌ی‌دلم ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💚
هرصبح عبورمی کنی ازپلک هایم ودرمن طلوع می کنی با رقص خورشیدیت در چشمانم دستانم به بار می نشینداز شکوفه های دوست داشتنت وهزار بادبادک رویا در آسمان دلم رها  می شود مست از عطر تو گنجشک ها  زیر پوستم می دوند تا بخوانند نغمه ماندن را . صبحت بخیر جان دلم🌸🍃
🎭💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔 🎭💔 باقالاپلو را دم کرده بودم و سالاد شیرازی هم آماده بود. به اتاقم رفتم و بلوز سرخ آبی نسبتا نویی،با دامن بلندکلوش سفیدش پوشیدم ازچند لباسی که آورده بودم بهترینش همین بود و لباس مناسب دیگری نداشتم موهایم را شانه زدم و شال سفیدی هم آماده کردم که هنگام پایین رفتن بر سرم بیندازم چیزی از سرخاب سفیداب در اختیارم نبود و اگر هم داشتم،نه بلد بودم و نه با وجود صفدر می توانستم استفاده کنم از عطرهای فراوانی که جلوی آینه ردیف بود و ارمیا از آن استفاده میکرد سر در نمی آوردم اما از بوی یکی از آنها خوشم آمدو تا جایی که از نظرم کافی بوداز آن استفاده کردم _چه بوی تند ادکلن گرفته اینجا! شوکه از آمدن بی سر و صدای ارمیا وایی گفتم و ترسیده دست به سینه گذاشتم _ترسوندیم ارمیا ....تورو خدا دیگه اینجوری بی سرو صدا نیا تو اتاق ارمیا در حالی که صورتش را از تندی بو جمع کرده بود از در فاصله گرفت و سمت میزتوالت رفت و با نگاهی به ادکلن ها گفت _نمیشه که برای اومدن به اتاق خودم در بزنم.....اینا که همشون سالمه ،فکر کردم یکیشون شکسته این بو راه افتاده
🎭💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔 🎭💔 فهمیدم که در استفاده از ادکلن زیاده روی کرده ام. خجالت زده دستهایم را در هم قلاب کردم وگفتم _ببخشید ....کنجکاو شدم ببینم هر کدوم چه بویی میده،ازبوی یکیش خوشم اومد برداشتم چندتا پیس زدم ارمیا که از حالت گفتنم خنده اش گرفته بود اما سعی در جلوگیری از آن داشت،اخمی بین ابروانش که در واقعی جلوه دادن آن موفق نبود انداخت و گفت _خانم خانما ....یک ....نباید به وسایل شخصی شوهرت بدون اجازه دست بزنی....دو ....این ادکلنا مردونه اس،به درد تو نمیخوره که تازه چند پیسم ازش زدی اینجای جمله اش دیگر نتوانست خودار باشد و شروع کرد بلند خندیدن و همزمان نزدیک آمد و در آغوشم کشید _آخه عزیزم ....تو خودت سرگیجه نگرفتی که با ادکلن دوش گرفتی بعد میگی فقط چند تا پیس زدم؟ از اینکه از این چیز ها سر در نمی آوردم حرصم گرفته بود به عقب هلش دادم و با حرص گفتم _به جای اینکه منو مسخره کنی برو یه دوش بگیر لباساتو عوض کن بریم پایین شام بخوریم هر چقدر من بوی خوب میدم تو بوی بد میدی کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد. @makrmordab⚜.
هر روز که چشم می‌گشایی یعنی قرار است که باشی یعنی هنوز فرصت داری تا زندگی کنی و هر روز می‌تواند آغازی نو باشد امروزتون پر از اتفاقهای قشنگ . 〰〰🌸 🌞 🌸〰〰 @Raeha_behshti 〰〰🌸 🌝 🌸〰〰
ظهر وقت آن است که استراحت کوچکی به خودتان بدهید و برای تنفس گرمای خورشید که در میان ابرها می درخشد زمان بگذارید ظهر شما بخیر دوست گرامی!