-

اسمت اشکمو جاری میکنه . . . #حسین‌ستوده

واٱما . . .💔 - غَریـبی‌عَـلی‌شـروع‌شُـد .💔😔 . - ماجرای‌مسـمار و مـیخ‌‌شروع‌شد .💔 - ماجَرای‌‌زَمـین‌خوردَن‌‌مادَر‌جُلوی‌بچه‌اَش😔 .

رهام نکنی ها 🫀 . #محمد‌حسین‌حدادیان

اگه شهید نشم...💔

یـٰار‌نیسٺیم‌اَمـٰا . . میشَـۅَد‌بِہ‌‌بَهـٰاۍِخۅب‌ڪَردَن‌ِ حـٰاݪ‌ِدِݪِمآن‌بیـٰایۍ؟!(:❤️‍🩹"

- در زمان حضرت‌مجتبی علیه‌السلام اول مؤمن به آن بزرگوار حضــــــــرت ســیــدالشـــهــداء علیه‌السلام بود که قبول داشت هرچه برادرم بگوید و انجام بدهد،من مطیع او هستم . این مقام شریفی بود که آن حضرت داشت و در اثر همین متابعت از برادرش بود که جریان کربلا پایه‌ریزی شد؛اگر آن متابعت نبود،جریان کربلا و آثاری که از عاشورا و کربلا بود،نمی‌ماند . فلذا دانشمندانی که دربارهٔ این جریان عجیب صلح زمانِ حضرت مجتبی مطالبی نوشتند،تصریح کردند به این‌که جریان عاشورای امام‌حسین قبل از آن‌که حسینی باشد حسنی بود.پایه‌ریزی‌اش را حضرت امام‌حسن کرد و طوری اوضاع و احوال جور شد که حضرت سیدالشهداء از شهادت بتواند نتیجه بگیرد..! +‌ آیـتﷲسیدابراهیم‌خسروشاهی !

🖇وضو‌از‌شر‌شیطان! . هر‌موقع‌مےخواست‌ . از‌فضاےمجازے‌استفاده‌ڪند، . وضو‌مےگرفت‌و‌معتقد‌بودڪہ‌ . این‌فضا‌آلوده‌است . و‌شیطان‌ما‌را‌وسوسہ‌مےڪند. -شهید مسلم خیزاب-

یه بار وقتی اومد خونه، داشت نفس نفس میزد گفتم : چرا با آسانسور نیومدی؟! گفت : وقتی رفتم سوار بشم دیدم دو تا دختر جوون تو آسانسور هستن و درست نیست که باهاشون سوار آسانسور بشم. گفتم : خب صبر می‌کردی وقتی پیاده شدن میومدی گفت : بوی ادکلن این خانم ها تو فضای آسانسور پیچیده با پله راحت تر بودم و اذیت هم نمی شدم. شهید محمدمهدی رضوان-

چند‌ وقتی‌ست‌ نخورده‌ به‌ ضریحش‌ دستم ، بفرستید به مشهـد غمِ هجـران مـرا .

اون ساعاتی ك همه تنهات میزارن 🙂💔 :)) #به‌یاد‌مرحوم‌‌حسین‌بختیاری