••📚🔗
[#داستان]
#قسمتبیستوچهارم 🌾
حــالا کــه همــه حرفاشــون رو رو کردن، منم
میخوام حرفم روبزنم. هر چه بادا باد! 😞
خیلی کنجکاوشــده بودم حرفای این دانشآموز روبشــنوم. 🤔
ّ از سکوت بچههــا هم به خوبی میشــدفهمید اونــا هم منتظرن ببینن دوستشون چی میخواد بگه. 😅
رفتم به سمت تختهسیاه.شمارۀ شیش رونوشتم.✍🏻
اسم اون دانش اموز رو نپرسیدم منتظر شدم خودش بگه؛ اما اون حرفی نزد
منم جلوی شیش روخالی گذاشتم وبرگشتم روبه بچه ها و گفتم: همه منتظریم تا حرف شما رو هم بشنویم. 🤓
اون دانش آموز اولیــن کلمــه رو کــه گفت، بغضــش ترکید و اشکش دراومد، اما بیاعتنا به اشــکش حرفــش رو ادامه داد: 🥺
مــن از قبــل از به تکلیف رســیدنم، نماز میخونــدم و الانم دارم میخونم، اما راستش دیگه دوست ندارم نماز بخونم!😓
♡کـانـالــ ترکــ♡ـ گناه ( رهاشو )
@Rahasho @Rahasho
❤️برای ترک گناهاتون بیاید👆🏼
••📚🔗
[#داستان]
#قسمتبیستوچهارم 🌾
حــالا کــه همــه حرفاشــون رو رو کردن، منم
میخوام حرفم روبزنم. هر چه بادا باد! 😞
خیلی کنجکاوشــده بودم حرفای این دانشآموز روبشــنوم. 🤔
ّ از سکوت بچههــا هم به خوبی میشــدفهمید اونــا هم منتظرن ببینن دوستشون چی میخواد بگه. 😅
رفتم به سمت تختهسیاه.شمارۀ شیش رونوشتم.✍🏻
اسم اون دانش اموز رو نپرسیدم منتظر شدم خودش بگه؛ اما اون حرفی نزد
منم جلوی شیش روخالی گذاشتم وبرگشتم روبه بچه ها و گفتم: همه منتظریم تا حرف شما رو هم بشنویم. 🤓
اون دانش آموز اولیــن کلمــه رو کــه گفت، بغضــش ترکید و اشکش دراومد، اما بیاعتنا به اشــکش حرفــش رو ادامه داد: 🥺
مــن از قبــل از به تکلیف رســیدنم، نماز میخونــدم و الانم دارم میخونم، اما راستش دیگه دوست ندارم نماز بخونم!😓
♡کـانـالــ ترکــ♡ـ گناه ( رهاشو )
@Rahasho @Rahasho
❤️برای ترک گناهاتون بیاید👆🏼