.
گفت: «به خودم میگویم ستارهها برای این میدرخشند که هر کس بتواند یک روز ستارهاش را پیدا کند. سیارهام را ببین. درست بالای سرمان است... ولی چقدر دور به نظر میآید!»
مار گفت: «قشنگ است. آمدهای اینجا چیکار؟»
شازده کوچولو گفت: «من و یک گل از هم دلگیر شدهایم.»
بخشی از رمان «#شازده_کوچولو»
@RaheNo_MasirNo
شازده کوچولو: کِی اوضاع بهتر میشه؟
روباه: از وقتی بفهمی همه چیز به خودت بستگی داره ...
📕 #شازده_کوچولو
✍🏻 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
@RaheNo_MasirNo
شازده کوچولو از گل پرسید:
آدما چرا تو رو نچیدن؟
من گلای زیادی دیدم
که زیر دستو پا بودن!
گل جواب داد:
من ارزش خاری که عاشقانه
احاطم کرده رو میدونم ...
📕 #شازده_کوچولو
✍🏻 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
@RaheNo_MasirNo
روباه گفت:
کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی.
اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود و هر چه ساعت جلوتر برود بیش تر احساس شادی و خوش بختی می کنم.
ساعت چهار که شد دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن.
آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم!
امّا اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟!
هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد.
📕 #شازده_کوچولو
✍🏻 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
@RaheNo_MasirNo
2.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شازده_کوچولو
از ثانیه به ثانیه اش لذت ببرید
تو هرچه را #اهلی کنی همیشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل خود هستی
@RaheNo_MasirNo
شازده کوچولو: وفاداری یعنی چی؟
روباه: یعنی اگه تو سیارت یک گل دیگه بود،
تو عاشق گل خودت باشی...
📕 #شازده_کوچولو
✍🏻 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
@RaheNo_MasirNo
تو اگر دوست میخواهی خب منو اهلی کن!
شهريار کوچولو پرسيد: راهش چيست؟
روباه جواب داد: بايد خيلی خيلی حوصله کنی. اولش يک خرده دورتر از من میگيری اين جوری ميان علفها مینشينی. من زير چشمی نگاهت میکنم و تو لامتاکام هيچی نمیگويی، چون تقصير همهی سؤتفاهمها زير سر زبان است. عوضش میتوانی هر روز يک خرده نزديکتر بنشينی.
📕 #شازده_کوچولو
✍🏻 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
@RaheNo_MasirNo
شازده کوچولو از گل پرسید: آدمها کجان؟
گل گفت: باد به این ور و آن ورشان میبرد،
این بی ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده ...
📕 #شازده_کوچولو
✍🏻 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
@RaheNo_MasirNo