من ميروم ...
و ڪليد اين خانه ى دلگير را ،
زير هيچ گلدانى نخواهم گذاشت !
دلتنگ ڪه شدى ،
آمدى نبودم ،
نگرد !
باران هرگز شبيه آنچه بود ،
به آسمان بر نميگردد...
#معصومه_صابر
#دل_نوشته❤️
@RaheNo_MasirNo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️موبایل قاپی در ترافیک مقابل دوربین نیما کرمی مجری تلویزیون
@RaheNo_MasirNo
نصب بنر با مضمون حلالم کنید ممنوع شد!
@RaheNo_MasirNo
4 کارخطرناکی که پس و پيش ازصرف دارو نباید انجام داد آشنا شويد :
🔹دوش گرفتن با آب گرم
🔹مصرف هم زمان داروها
🔹باز کردن پوشش کپسول
🔹مصرف دارو همراه با آب میوه
@RaheNo_MasirNo
🔻ابراهیم ادهم پیش از آن که مُلک بلخ بُگذارد، مالها بَذل کردی و به تن طاعتها کردی، و گفتی: «چه کنم؟ و این چگونه است که گشایش نمیشود؟»
تا شبی بر تخت خُفته بود، ناگاه بانگِ قدم نهادنِ تند بر بامِ کُوشک بِدو رسید، چنان که جمعی میآیند و میروند و بانگ قدمهاشان میآید از کوشک. شاه میگوید با خود که: «این پاسبانان را چه شد؟ نمیبینند اینها را که بر این بام میدوند؟» باز از آن بانگها او را حیرتی و دِهشَتی عجب میآمد، چنان که خود را و سَرا را فراموش میکرد و نمیتوانست که بانگ زند و سلاحداران را خبر کند. در این میانه یکی از بام کوشک سر فرو کرد، گفت: «تو کیستی بر این تخت؟»
گفت: «من شاهم. شما کیستید بر این بام؟»
گفت: «ما دو سه قطار اُشتُر گم کردهایم. بر این بام کوشک میجوییم.»
گفت: «دیوانهای؟ اُشتُر را بر بام کوشک گم کردهای؟ اینجا میجویند اُشتُر را؟»
گفت: «دیوانه تویی. خدا را بر تخت مُلک جویند؟ خدا را اینجا میجویی؟»
همان بود. دیگر کس او را ندید. برفت و جانها در پی او.
📚مقالات شمس تبریزی
@RaheNo_MasirNo
درحالی که بسیاری از منظرههای نقاشیهای مشهور دیگر وجود ندارند، کافهای که در این نقاشی «ونگوگ» به تصویر کشیده شده است نه تنها هنوز وجود دارد بلکه همچنان فعال است
@RaheNo_MasirNo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اینکه کنارهم یک زندگی زیبا داشته باشیم، لازمه که دست هامون را از جیبمون بیاریم بیرون!
لازم نیست کار عجیب یا بزرگی انجام بدهیم، فقط کافی است هر کجا هستیم هر اندازه می توانیم کاری کنیم
@RaheNo_MasirNo