به دست باد سپردم که تنت را مرتب بکند(:
به گرد و خاک سپردم تن تو را بپوشاند
خوش نیس که امیر محبان تنش میان ریگ و سنگ بیان برهنه پیدا باشد . . .
دل زهرا خون شد آن روز که تشیع تنت را دست عبا انداختند
از هر گوشه ای قسمتی . . . 💔
هی هر چی میگذره بیشتر دلم برات تنگ میشه
اما هر بار که یادم میوفته که تو مردی انگار یه سطل آب سرد میریزن رو سرم . .
بعضی رفتن ها صد می ارزه ب بودن ها