eitaa logo
آرشیو شیعه پاسخ
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال لطفا بگید چرا خدا پیامبر رو به معراج برد و هدف از معراج ایشون چی بود 🗯پاسخ: ❗️هدف از معراج  چنان‌‌که در برخی تفاسیر آمده این بود که روح بزرگ پیامبر اسلام با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستى، مخصوصاً عالم بالا، درک و دید تازه‌‌اى براى هدایت و رهبرى انسان‌‌ها بیابد. این هدف صریحاً در ابتدای سوره اسراء و آیه 18 سوره نجم آمده است. ❗️در منابع روایی نیز به برخی از اهداف معراج پیامبر(ص) اشاره شده است؛ از جمله: 🗯یونس بن عبد الرحمن می‌‌گوید: از امام کاظم پرسیدم: به چه علت خدا پیامبرش را به سوى آسمان بالا برد و از آن به سوى سدرة المنتهى و از آن به سوى حجاب‌‌‌هاى نور برد و با او گفت‌‌وگو  و نجوا کرد، در حالی‌که خداوند به مکان وصف نمی‌‌شود؟ امام فرمود: ❗️ «خداى متعال به مکان وصف نمی‌‌شود و زمان بر او جارى نمی‌‌گردد ولی خداوند عزت‌مند و بزرگ، خواست که فرشتگان و ساکنان آسمان‌‌هاى خود را با مشاهده پیامبر احترام کند و  شگفتی‌‌های خلقت را به رسول خود نشان دهد تا پس از برگشت از معراج به مردم خبر دهد و این مسئله به گونه‌‌ای که فرقه مشبهه می‌‌گویند نیست. خدا، پاک و برتر است از آنچه وصف می‌‌کنند». 📚علل الشرائع ج1 ص132 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣تفسیر نمونه ج12 ص29 2⃣بحار الانوار ج18 ص282 باب3 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا راسته که امام حسن دارای زنان زیادی بود و هر روز زنی می گرفت و طلاق می داد 🗯پاسخ: ❗️امام حسن از جهات مختلف دارای شخصیتی برجسته و صفاتی ممتاز داشت وهیچگاه از یاد خدا غافل نمی شد و چندین بار تمام اموال خود را در راه خداوند انفاق کرد و بارها با پای پیاده حج می گذارد و ... 📚بحار الانوار ج43 ص331 باب 16 ❗️با توجّه به این حقایق، قابل قبول نیست که شخصى داراى چنین اخلاق و رفتار و چنین زندگى که در سراسر عبادت و کوشش در راه خداست آن چنان که بعضى از مورّخان مبالغه جو نوشته اند علاقه و توجّه خارج از حدّ متعارف به مساله ازدواجو زناشویى از خود نشان دهد. 🗯از شواهد زنده این موضوع، تعداد فرزندان آن حضرت است که طبق نوشته مورّخان، اگر آن حضرت همسران زیادى اختیار کرده بود، لازمه اش این بود که فرزندان زیادى هم داشته باشد در صورتى که چنین نیست؛ بالاترین رقم را در مورد فرزندان امام مجتبى ابن جوزى نوشته است که 23 نفر مى باشد. 📚تذکره ص214 ❗️یعقوبى فرزندان آن حضرت را هشت نفر; 📚تاریخ یعقوبی ج2 ص216 ❗️ابن شهر آشوب سیزده پسر و یک دختر; 📚مناقب ج4 ص29 ❗️و مرحوم شیخ مفیدکه در این گونه مباحث بیش از دیگران دقّت و تحقیق داشته، تعداد فرزندان آن حضرت را جمعاً پانزده نفر (اعم از دختر و پسر) مى داند. 📚اعلام الوری ص212 ❗️صاحب کتاب «العدد» که بنا به نقل مرحوم علاّمه مجلسى همسران زیادى براى آن حضرت نوشته است، در عین حال فرزندان حضرت مجتبى را بیش از پانزده نفر ننوشته است. 📚بحار الانوار ج44 ص173 ❗️بدین ترتیب طبق تصریح مورّخان، امام مجتبى حدّاکثر بیش از بیست و سه فرزند نداشته است و این نشان مى دهد که موضوع تعدّد زوجات آن حضرت به آن صورت که در پاره اى از کتاب ها به چشم مى خورد کاملا بى اساس است. 🗯در زمان ما نیز کسانى یافت مى شوند که این اندازه اولاد داشته باشند بدون آن که زنان زیادى بگیرند و احتمال این که آن حضرت همسران زیادى داشته ولى عقیم بوده اند و یا به علل دیگرى فرزندى به دنیا نیاورده اند نیز بسیار ضعیف است و این گونه احتمالات در بررسى موضوعات و مسایل تاریخى فاقد ارزش مى باشد. ⁉️آیا با توجّه به این تعداد فرزندان، دروغ بودن نسبت صدها همسر به امام حسن روشن به نظر نمى رسد؟ و آیا با توجّه به این سند تاریخى، نباید گفت که این گونه اخبار دروغین، ساخته و پرداخته عمّال بنى امیّه است که در جعل اخبار سابقه فراوانى داشتند؟ ❗️ و ما نباید دانسته و ندانسته در مسیر این گونه اخبار مجعول قرار گرفته و با نقل آنها به دشمنان خاندان پیامبر(علیه السلام) کمک کنیم! 🔴علاوه بر این مورّخانى که تعداد زنان حضرت امام مجتبى را زیاد نوشته اند، از تعیین نام آنها و یا نام قبیله آنها فرومانده اند و فقط چند تن از دانشمندان به ذکر نام همسران معدودى اکتفا کرده اند که ما ذیلا به نحوه تزویج آنها اشاره خواهیم کرد. ❗️خنده آورتر آن که برخى از محدثّان که به نحو مبالغه آمیزى ده ها همسر به آن حضرت نسبت داده اند، نوشته اند که پس از شهادت حضرت، همه آن زنها، پاى برهنه در تشییع جنازه امام شرکت کردند. ❗️بى پایگى این سخن از آن جا پیداست که شرکت زنان، آن هم پاى برهنه در میان نامحرمان، معلوم نیست از نظر اسلام تا چه پایه درست است؟ ⁉️اگر چنین چیزى در محیط مدینه صورت مى گرفت; آیا فقهاى اهل تسنّن که همواره دنبال دستاویزى جهت خرده گیرى از اهل بیتمى گشتند، آن را به باد انتقاد نمى گرفتند؟ ❗️بعلاوه، زنانى که به واسطه طلاق از شوهران خود جدا مى شوند، از نظر عاطفى نه تنها هیچ گونه همبستگى با شوهران سابق خود ندارند، بلکه درباره آنها به شدّت دچار افکار منفى مى شوند; بنابر این چگونه قابل قبول است زنانى که پیوند ازدواج آنها مدّتى پیش قطع شده بود، در تشییع جنازه شرکت کنند؟ ⁉️آیا این موضوع ثابت نمى کند که تعداد همسران آن حضرت نیز از این قبیل است؟! ♻️حلّ مساله ❗️آنچه در این زمینه به نظر مى رسد این است که اگر فرض کنیم این عددهاى بزرگ حقیقت داشته است، باید بگوییم مسلمانان آن عصر به واسطه علاقه خاصّى که به پیامبر داشتند، مى خواستند به افتخار خویشاوندى و قرابت با پیامبر نایل گردند و چون پیشواى دوّم، نوه بزرگ آن حضرت و فرزند ارشد امیرمومنان بود، گاهى دختران خود را داوطلبانه به حضرت مجتبى تزویج مى کردند و تنها به تشریفات عقد شرعى اکتفا مى نمودند. ❗️ بنابر این آنها زنان افتخارى پیشواى دوّم محسوب مى شدند که صرفاً روى جهت فوق با حضرت وصلت مى کردند. 🗯و نیز به احتمال قوى، عدّه اى از زنانى که به نام همسران آن حضرت در تاریخ ثبت شده است، زنان بى پناهى بودند که امام مجتبى تکفّل آنها را به عهده گرفته بود و براى آن که تحقیر نشوند، برحسب ظاهر آنها را تزویج مى نمود. 📚صلح الحسن ص11 📚منابع جهت مطالعه و تحقیق: 1⃣پاسخ به پرسشهای مذهبی،ص202 2⃣پیشوایان هدایت،ص41 3⃣منتهی الامال ج1 ص593 4⃣بحا
ر الانوار ج44 ص163 باب 23 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال بر اساس داستان حضرت آدم تمام انسانها از نسل حضرت آدم بودند حضرت آدم پیامبر بود دانا لباس داشت کشاورزی میکرد خانه داشت بچه هاش هم مینطور پس انسان های غار نشین که گوشت خام حیوانات رو میخوردن حرف زدن بلد نبودند و روی دیوار غار نقاشی میکشیدند پس آن انسان های میوه چین و غار نشین همان حضرت آدم و فرزندانش بودند؟ 🗯پاسخ: ❗️از ایات و روایات استفاده می شود که قبل از خلقت ادم انسان های دیگری نیز بر روی زمین بوده اند .خداوند در سوره بقره از قول فرشتگان نقل می کنند که خطاب به خداوند چنین عرضه داشتند: « ایا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی کند» 📓بقره 30 ❗️بعضی از مفسران بر آن هستند که پیشگویی فرشتگان به خاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روی زمین نبوده است بلکه پیش از او نیز مخلوقات دیگری بودند که به نزاع و خونریزی پرداختند ،پرونده بد انان سبب بد گمانی فرشتگان نسبت به نسل آدم شد 📚تفسیر نمونه ج1 ص173 ♦️ در روایتی امده است که امام باقر به جابر بن یزید (یکی از اصحاب) چنین می‌گویند: 🔷 « وقتى این عالم و این خلقت فانى شود و اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش جاى گیرند، خداى تعالى دست به خلقت عالمى غیر این عالم مى زند و خلقتى جدید مى افریند بدون این که مرد و زنى داشته باشند و تنها کارشان عبادت و توحید خدا است و برایشان سرزمینى خلق مى کند غیر از این زمین تا آن خلایق را بر دوش خود بکشد و آسمانى برایشان خلق مى کند غیر از این آسمان تا بر آنان سایه بگستراند. شاید تو خیال مى کردی خدا تنها همین یک عالم را خلق کرده، و یا مى پنداشتی که غیر از شما دیگر هیچ بشرى نیافریده. 👌به خدا سوگند هزار هزار عالم، و هزار هزار آدم آفریده که تو فعلاً در آخرین آن عوالم هستى و در دودمان آخرین آن آدم‌ها قرار دارى» 📚توحید صدوق ص277 📚خصال ج2 ص652 🔵روایات دیگری نیز به همین مضمون آمده است 📚بحار الانوار ج8 ص374 باب 28 ❗️با توجه به این بیانات روشن می شود که انسان های اولیه و غار نشین مربوط به قبل از خلقت حضرت ادم بوده اند .این سخن با کشفیات جدید دانشمندان که عمر انسان را بر روی زمین بالغ بر میلیون ها سال می دانند نیز منطبق است زیرا از خلقت حضرت ادم بیش از هفت هزار سال بیشتر نمی گذارد و این کشفیات با انسان های قبل از حضرت ادم منطبق است . 📚اسرار عقب ماندگی شرق،مکارم شیرازی،ص23 🗯پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چگونه حضرت لوط به جمعى از اوباش قومش، پیشنهاد ازدواج با دخترانش را داد؟ 🗯پاسخ: ❗️اینکه حضرت لوط به جمعى از اوباش که به قصد تجاوز به مهمانانش آمده بودند، پیشنهاد ازدواج با دختران پاک خود را کرد، براى اثبات نهایت علاقه به هدایت آنها و حفظ حیثیت میهمانانش بود؛ تا شاید وجدان خفته آنها با این فداکارى بى نظیر بیدار شود، و به راه حق باز گردند. و با توجه به اینکه این پیشنهاد مشروط به ایمان آوردن آن گروه بود، ایرادی به آن وارد نیست. ❗️جمله اى که لوط به هنگام حمله قوم به خانه او، به قصد تجاوز به مهمانانش گفت که: «این دختران من براى شما پاک و حلال است، از آنها استفاده کنید و گرد گناه نگردید» 📓هود78 ⁉️در میان مفسران سوالاتى را بر انگیخته است. ❗️نخست این که: آیا منظور، دختران نسبى و حقیقى لوط بوده اند؟ در حالى که آنها طبق نقل تاریخ دو یا سه نفر بیشتر نبودند، چگونه آنها را به این جمعیت پیشنهاد مى کند؟ ⁉️یا این که: منظور همه دختران قوم و شهر بوده است، که مطابق معمول، بزرگ قبیله از آنها به عنوان دختران خود یاد مى کند؟ 🗯احتمال دوم ضعیف به نظر مى رسد؛ چرا که خلاف ظاهر است و صحیح همان احتمال اول است، ❗️و این پیشنهاد لوط، به خاطر آن بود که مهاجمین عدهاى از اهل قریه بودند، نه همه آنها، به علاوه او مى خواهد نهایت فداکارى خود را در اینجا نشان دهد، که من حتى حاضرم براى مبارزه با گناه و همچنین حفظ حیثیت میهمانانم دختران خودم را به همسرى شما در آورم، شاید وجدان خفته آنها با این فداکارى بى نظیر بیدار شود، و به راه حق باز گردند. ⁉️دیگر این که مگر ازدواج دختر با ایمانى مانند دختران لوط، با کفار بى ایمان جایز بود که چنین پیشنهادى را کرد؟ ❗️پاسخ این سوال را از دو راه گفته اند: 🗯یکى این که در آیین لوط، همانند آغاز اسلام، تحریم چنین ازدواجى وجود نداشت، لذا پیامبر دختر خود «زینب» را به ازدواج«ابى العاص» قبل از آن که اسلام را بپذیرد در آورد، ولى بعداً این حکم منسوخ گشت. ❗️اما بهتر پاسخ دوم است و آن این که: 🗯منظور «لوط» پیشنهاد ازدواج مشروط بود (مشروط به ایمان) یعنى این دختران من است، بیایید ایمان آورید تا آنها را به ازدواج شما در آورم. ❗️و از اینجا روشن مى شود که، ایراد بر لوط پیامبر که چگونه دختران پاک خود را به جمعى از اوباش پیشنهاد کرد، نادرست است؛ زیرا پیشنهاد او مشروط و براى اثبات نهایت علاقه به هدایت آنها بود. 📚 تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، ج 9، ص 222. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال بابی هست تو کتاب وسائل الشیعه جلد ٢۵ باب ٢۴ اسلام ستیزان میگن چرا باید زن حبس بشه درخونش یا خونه شوهرش ومردی بهش وارد نشه و.... که این باب هم احادیثی داره لطف کنید پاسخ بدید 🗯پاسخ: ❗️شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه بابی به این عنوان دارد: « باب در استحباب حبس زن در خانه و یا خانه شوهرش و بدون ضرورت از منزل خارج نشود و کسی از مردان نامحرم بر او وارد نشود» 📚وسائل الشیعه ج20 ص64 باب 24 ❗️ در بیان مراد از احادیث این باب باید توجه داشت که مراد از حبس زنان در خانه ، زندان کردن نیست زیرا "حبس" در لغت عرب به معنی "اختصاص دادن" و مخصوص گردانیدن است. 📚لسان العرب ج6 ص44 ❗️با توجه به این سخن مراد از روایات این باب آن است که حتی المقدور زنان را برای وظایفی که در منزل برعهده دارند اختصاص بدهید و مسؤلیت های خارج از منزل بر عهده آنان نگذارید . ❗️این در حالی است که در همان زمان ،پیامبر اکرم همسران خود را به همراه خود به جنگ می برد و یا وظیفه پرستاری و امداد رزمندگان را به زنان محول می کردند بنا بر این در مواقع ضرورت این سیره و روش پیامبر بهترین مفسر این احادیث است . 🗯 با توجه به این سیره پیامبر اسلام است امروزه همه فقیهان بر این عقیده اند که بسیاری از مشاغل نظیر پزشکی که با زنان سر و کار دارد برای زنانی که استعداد و توانایی آنجام آن را دارند، واجب کفایی است یعنی برای جلوگیری از هرگونه تماس با نامحرم لازم و واجب کفایی است که عده ای از زنان در رشته های مورد نیاز نظیر پزشک عمومی، دندان پزشکی، جراحی ، تخصص زنان ،رادیو لوژی، سونو گرافی و....تخصص لازم را کسب کنند تا زنان مجبور نباشند در این امور به پزشک مرد مراجعه نمایند. ❗️اما پس از تربیت افراد متخصص در حد کفایت و رفع نیاز جامعه است که زنان می توانند در منزل بنشینند و صرفاً به وظیفه همسر داری و مادری خود بپردازند. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا درست است که در تورات کنونی که جزو کتب یهودیت و مسیحیت شناخته می شود نسبت زنا به حضرت لوط با دخترانش داده شده است 🗯پاسخ: در تورات باب 19 از کتاب پیدایش از آیه 30 تا 38 داستان مستهجنی در مورد زنای لوط با دو دخترش نقل میشود: « و لوط‌ از صوغر برآمد و با دو دختر خود در كوه‌ ساكن‌ شد زيرا ترسيد كه‌ در صوغر بماند. پس‌ با دو دختر خود در مَغاره‌ سُكْني‌' گرفت‌. ❗️  31  و دختر بزرگ‌ به‌ كوچك‌ گفت‌: «پدر ما پير شده‌ و مردي‌ بر روي‌ زمين‌ نيست‌ كه‌ برحسب‌ عادت‌ كل‌ جهان‌، به‌ ما در آيد.  ❗️32  بيا تا پدر خود را شراب‌ بنوشانيم‌، و با او همبستر شويم‌، تا نسلي‌ از پدر خود نگاه‌ داريم‌.» ❗️  33  پس‌ در همان‌ شب‌، پدر خود را شراب‌ نوشانيدند، و دختر بزرگ‌ آمده‌ با پدر خويش‌ همخواب‌ شد، و او از خوابيدن‌ و برخاستن‌ وي‌ آگاه‌ نشد. ❗️  34  و واقع‌ شد كه‌ روز ديگر، بزرگ‌ به‌ كوچك‌ گفت‌: «اينك‌ دوش‌ با پدرم‌ همخواب‌ شدم‌، امشب‌ نيز او را شراب‌ بنوشانيم‌، و تو بيا و با وي‌ همخواب‌ شو، تا نسلي‌ از پدر خود نگاه‌ داريم‌.»  ❗️35  آن‌ شب‌ نيز پدر خود را شراب‌ نوشانيدند، و دختر كوچك‌ همخواب‌ وي‌ شد، و او از خوابيدن‌ و برخاستن‌ وي‌ آگاه‌ نشد. ❗️36 پس‌ هر دو دختر لوط‌ از پدر خود حامله‌ شدند. ❗️37  و آن‌ بزرگ‌، پسري‌ زاييده‌، او را موآب‌ نام‌ نهاد، و او تا امروز پدر موآبيان‌ است‌. ❗️  38  و كوچك‌ نيزپسري‌ بزاد، و او را بن‌عَمّي‌ نام‌ نهاد. وي‌ تا بحال‌ پدر بني‌عمون‌ است‌.» ⁉️چگونه می توان چنین نسبت هایی را پذیرفت ⁉️ایا نقل این داستان ها در کتب مقدس دال بر تحریف شدن انها نمی باشد؟ ❗️جالب است که بدانید نسلی که از همبستری دو دختر لوط با پدرانشان به وجود آمد( موابیان و بنی عمون) وبعد ها دو قوم بزرگی را به وجود اوردند از اجداد حضرت عیسی شدند https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا امامت در مذهب امامیه امری موروثی است؟ 🗯پاسخ: ❗️گاهی مشیت الهی بر این تعلق می‌گیرد که یکی از مناصب الهی مانند نبوت در خانواده خاصی قرار گیرد و دیگر دودمان‌ها در آن شریک نشوند، چنان که دربارۀ منصب نبوت پس از در‌گذشت ابراهیم چنین بوده است، آنجا که می‌فرماید: « به ابراهیم فرزندانی به نام اسحاق و یعقوب بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانی را در دودمان او قرار دادیم ». 📓عنکبوت27 ❗️گزینش ذریۀ ابراهیم برای نبوت و نزول کتاب، در برابر دیگر خانواده‌ها، به معنی موروثی بودن مقام نبوت نیست، زیرا در این صورت باید امر نبوت در میان فرزندان یک پیامبر نسل اندر نسل منتقل گردد، در حالی که چنین نبود، گاهی پدر و پسر به ترتیب به مقام نبوت نایل می‌آمدند، مانند داود و سلیمان ولی در دیگر موارد، پس از مرگ پیامبر، نور نبوت به فرزندان او نمی‌رسید، بلکه به افراد دیگر از خاندان بزرگ ابراهیم منتقل میگشت. ❗️خلاصه این که گزینش یک دودمان بزرگ برای فیض نبوت، غیر از موروثی بودن آن مقام می‌باشد و امامت امامان دوازده‌گانه نیز از همین مقوله است. 🔷طبق روایاتی که می‌گویند : الأئمة الاثنی عشر من قریش 📚کنزالعمال ج6 ص210 ❗️خاندان قریش برای ولایت و خلافت از رسول خدا برگزیده شده‌اند، ولی مقصود از « قریش » همه قبایل چهارگانه آن نیست بلکه خصوص بنی‌هاشم است که از منزلت و فضیلت بالایی برخوردارند و این نور در این خاندان باقی خواهد ماند، امّا نه به معنای موروثی که از پدر به فرزند منتقل شود، بلکه به همان شیوه‌ای که در انتقال نبوت در خاندان ابراهیم بیان گردید. 🗯از این رو پس از شهادت حسن بن علی مقام ولایت از آن برادر وی سالار شهیدان گردید و همچنین پس از درگذشت امام صادق علی رغم وجود فرزندی به نام « عبدالله بن افطح »، خلافت الهی از آن فرزند دیگرش، موسی بن جعفر گردید. ❗️با بررسی زندگانی پیشوایان این حقیقت کاملا روشن می‌گردد که اختصاص رهبری امت به خاندان « بنی هاشم »، ربطی به موروثی بودن امامت ندارد و گزینش امام به اختیار کسی حتی امام پیشین نیست، بلکه باید به روشی غیر از وراثت تعیین گردد. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣راهنمای حقیقت،سبحانی،ص378 2⃣بحار الانوار ج25 ص249 باب9 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال قرآن از یک طرف مردم را دعوت به قصاص میکند و آن را مایه حیات و وسیله بقا در روى زمین مى داند، آن جا که مى گوید: « و براى شما در قصاص، حیات و زندگى است اى صاحبان خرد»( بقره179) در مورد دیگر از عفو ستایش مى کند و مردم را به عفو و گذشت دعوت مى نماید، مثلا مى فرماید: « و خشم خود را فرو مى برند و از خلاف هاى مردم در مى گذرند.»( ال عمران 134) آیا این دو دستور با هم منافاتى ندارند؟ 🗯پاسخ: ❗️اولا: 🔷 نکته قابل توجّه این است که تشریع بسیارى از قوانین اثر اجتماعى و روانى دارد اگر چه از قانون عملا کمتر استفاده شود.مثلا، همین اندازه که اسلام اجازه مى دهد اولیاى مقتول قاتل را قصاص کنند، کافى است افرادى که مى خواهند دست خود را به خون دیگرى آلوده کنند، در برابر چشم خود حقّ قصاص را که به اولیا مقتول داده شده است مجسّم سازند و خود را در خطر اعدام ببینند و دست از کار خود بردارند. 🗯بنابراین، قرار دادن حقّ قصاص به خودى خود چیزى است که مى تواند اثر حیاتى براى اجتماع داشته باشد و جلو قتل و تجاوز را بگیرد هرچند عملا از این حق بسیار کم استفاده شود. ❗️به عبارت دیگر، مایه بقاى بشر و ضامن حیات او در برابر تجاوز متعدّیان همان قدرت قانونى بر قصاص است نه اقدام به قصاص، زیرا چیزى که مى تواند متجاوز را از هرگونه تجاوز وتعدّى باز دارد، این است که با خود بیندیشد که اگر دست به تجاوز بزند و خون کسى را بریزد صاحبان خون ممکن است از قدرت قانونى خود استفاده نموده و از دادگاه بخواهند که او را قصاص کند. ❗️ چنین اندیشه اى که مبادا روزى اولیاى مقتول خواهان قصاص او باشند غالباً مانع از آن مى گردد که افراد ناصالح به فکر جنایت بیفتند. 🔶بنابراین، تشریع قانون قصاص و این که افراد ستمدیده در صورت تمایل مى توانند از طرف انتقام بگیرند، ضامن بقاى حیات و سبب کاهش آمار جنایت است ولى هرگز اسلام اولیاى مقتول را مجبور نکرده است که حتماً از این قدرت قانونى استفاده کنند. 🔴بلکه به آنان اختیار داده است که در صورت تمایل، از این حقّ مشروع خود استفاده کنند و انتقام خود را از قاتل بگیرند و در عین حال آنان مى توانند با میل و رغبت از در عفو و گذشت وارد شوند و از سر تقصیر «جانى» در گذرند و یا دیه بپذیرند. ♻️اسلام با تشریع دو قانون یعنس (قانون قصاص و عفو) به دو هدف عالى خود رسیده است از یک طرف به اولیاى مقتول حقّ قصاص و قدرت بر انتقام داده و از این طریق از تکرار حوادث خونى شدیداً جلوگیرى نموده است که اگر چنین حقّى را به آنان نمى داد، بطور مسلّم آمار جنایت بالا مى رفت و خطرات مسلّمى جامعه انسانى را تهدید مى کرد. 🗯از طرف دیگر اولیاى مقتول را مجبور به قصاص ننموده و دست آنان را در استفاده از حقّ قانونى خود آزاد گذارده است تا اگر روزى مصالح ایجاب کرد که از در عفو آیند و یا طبعاً مایل به انتقام نباشند، بر متجاوز منّت گذارده و او را عفو کنند. ❗️نتیجه این که: 🗯 اگر قصاص تشریع نمى شد امنیّت و آرامش وجود نداشت و حیات انسانى در معرض خطر بود و اگر به صاحب حق اختیار و آزادى داده نمى شد و در برابر حقّ قصاص، حقّ اغماض به او پیشنهاد نمى شد، قانون نخست ناقص بود. ❗️چه بسا مصالحى ایجاب مى کند که صاحب حق، عفو و اغماض را بر انتقام ترجیح دهد; در این صورت تشریع قانون عفو، مکمّل حقّ قصاص است. 🗯ثانیاً: ❗️ باید توجّه نموده که قصاص موردى دارد و عفو موردى دیگر، 🔷در موردى که قصاص جانى به امنیّت و بقاى حیات دیگران کمک کند (بطورى که اگر از قصاص صرف نظر شود چه بسا اندیشه تجاوز در مغز او و دیگران بار دیگر زنده شود) در این صورت شایسته است که اولیاى مقتول از این حقّ قانونى استفاده نمایند. ❗️ولى اگر جانى را نادم و پشیمان ببینند و مصالحى ایجاب کند که از گناه او صرف نظر کرده او را ببخشند، دراین صورت عفو و گذشت را بر قصاص و انتقام ترجیح دهند و تشخیص آیند و مورد از یکدیگر چندان مشکل و پیچیده نیست. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣وسائل الشیعه،ج29 ص52 باب19 2⃣بحار الانوار ج101 ص368 باب1 3⃣پاسخ به پرسش های مذهبی،ص460 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال آیا در اسلام این دستور وارد شده است که در موقع تصمیم بر انجام کارى، اگر کسى عطسه کند باید صبر کرد؟ 🗯پاسخ:   ❗️ در این باره دستورى در اسلام نداریم و اساساً روح اسلام با این گونه مطالب سازش ندارد، تا آن جا که دستور مى دهد هنگامى که تصمیم بر کارى گرفتید، اگر کسى فال بد زد اعتنا نکنید و بر خدا توکّل نموده به دنبال هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرک قرار داده است 📚تحف العقول ص35 📚الکافی ج8 ص198 ❗️آرى درباره عطسه وارد شده است که هر گاه یکى از شما عطسه کرد، در حقّ او دعا کنید و بگویید «یرحمکم اللّه« رحمت خدا شامل حال شما گردد.» طرف نیز متقابلا دعا کند و بگوید«یغفر اللّه لکم« خداوند شما را بیامرزد». 📚وسائل الشیعه،ج12 ص88 باب58 ❗️امّا صبر کردن و قدرى مکث نمودن و یا فرق گذاردن بین یک عطسه و دو عطسه، همگى افسانه است که باید مسلمان آگاه و دانا از این افسانه ها بپرهیزد. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣میزان الحکمه ج6 ص518 به بعد 2⃣بحار الانوار ج55 ص312 باب11 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چگونه ممکن است انسان مقدّرات و سرنوشت خود را به دست استخاره بسپارد و با تفّال به قرآن و یا دانه هاى تسبیح تکلیف خود را تعیین کند؟   🗯پاسخ: ❗️اولا: «استخاره» در لغت به معناى «طلب خیر از خداوند کردن» است .خداوندى که جهان آفرینش در قبضه قدرت اوست، آفریدگارى که سرنوشت تمام موجودات جهان از او سرچشمه مى گیرد و مى تواند بنده خود را با نیکیها رهبرى نماید. 🔷معناى این نوع استخاره این است: ❗️هنگامى که انسان مى خواهد کارى را انجام دهد لازم است با نهایت دقّت و توجّه، تمام مقدّمات کار را تا آن جا که ممکن است فراهم سازد و از آنچه موجب ضرر و زیان است بپرهیزد، سپس از صمیم قلب از خداوند بخواهد او را در این راه موفّق کند و نفع و خیر نصیب او سازد. ❗️خلاصه این که، وقتى انسان دست به یک کار بزرگ مى زند و سرانجام کار روشن نیست، پس از انجام کارهاى لازم که در پیشرفت او دخالت دارد، باید در این حال خدا را بخواند، و از او بطلبد که وى را در این کار از هر نظر پیروز گرداند و او را در رسیدن به مقصود رهنمون گردد. 🗯این همان استخاره به معناى «طلب خیر از خدا کردن» است که روایات صحیح و معتبرى دارد. این نوع استخاره نه احتیاج به قرآن دارد و نه تسبیح، بلکه یک توجّه باطنى است که انسان مى تواند هر روز دهها مرتبه آن را انجام دهد. ❗️در روایات مى خوانیم:«هیچ بنده باایمانى از خداوند طلب خیر نکرد، مگر این که خداوند خیر را براى او فراهم ساخت» 📚وسائل الشیعه،ج8 ص81 ❗️نتیجه این گونه استخاره این نیست که انسان تردید خود را به وسیله استخاره رفع کند، بلکه غرض از آن این است که پس از انجام تدابیر صحیح، از خداوند خیر و نفع بخواهد و ناگفته پیداست هیچ موحّدى نمى تواند تأثیر خواست و کمک خداوند را در هیچ امرى انکار کند و در وسعت قدرت او شکّ و تردید نماید. این توجّه، به انسان باایمان نیرو و توان مى بخشد که در برابر مشکلات کارها ایستادگى کند و با تکیه کردن به نیروى لایزال الهى پیش رود. ❗️ثانیاً: درباره استخاره هایى که امروز مرسوم است هرگز مطلب آن طور نیست که در سؤال تصوّر شده است که انسان مقدّرات خود را به دست تسبیح بسپارد. 🗯 بلکه لازم است پیش از استخاره جهات زیر در نظر گرفته شود: 1⃣ استمداد از عقل و فکر: ❗️ خداوند بر بندگان منّت گذارده و آنها را با نیروى عقل مجهّز ساخته است. عقل مى تواند در بسیارى از موارد سرانجام کار را از نظر سود و زیان روشن سازد و تشخیص دهد کدام یک از انجام و ترک، مصلحت است. در این موارد هرگز استخاره به تسبیح و قرآن مورد ندارد. 2⃣مشورت با افراد مطّلع: ❗️اسلام بقدرى به مسأله مشورت اهمّیّت داده که آن را از علائم ایمان دانسته است. قرآن مجید مى فرماید «و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست. » 📓شوری38 ❗️ و نیز خداوند به پیامبر خود دستور مى دهد که در کارهاى مهم با یاران خود مشورت کند: «با آنان مشورت کن» 📓ال عمران159 ❗️در این صورت هرگاه نظر قاطعى از افراد با تجربه در کارى ابراز گردید، دیگر موردى براى استخاره باقى نمى ماند. 🗯امّا در صورتى که ابهام کار از طریق عقل خود انسان و از راه مشورت گشوده نشد و مطلب ابهام و پیچیدگى پیدا کرد، در این موقع انسان در حالت تحیّر و تردید فرو مى رود و یک حال بلاتکلیفى، توأم با ناراحتى براى او پدید مى آید. ❗️نخستین فایده استخاره با قرآن یا تسبیح در این موقع این است که آن حالت تحیّر را از بین مى برد و انسان را از تردید و دو دلى رنج دهنده اى راحت مى کند. 🔴دیگر این که، معناى استخاره در این هنگام این است که از خداوند مى خواهد خیر و صلاح او را از این راه نشان دهد. اکنون که بنده اش تمام درها را به روى خود بسته دیده است از صمیم قلب و با خلوص تمام از پروردگار خود مى خواهد او را از این راه به آنچه صلاح در آن است ـ اعم از فعل و ترک ـ راهنمایى بفرماید. مسلّماً توجّه به خدا توأم با خلوص نیّت در این حالت مؤثر است. چه مانعى دارد که خداوند از این راه خیر و صلاح او را نشان دهد؟ ⁉️فرض کنیم این شخص متحیّر استخاره نکند آیا مى تواند خود را از یکى از فعل و ترک باز دارد؟ بطور مسلّم نه، بالاخره در این موقع یا آن کار مورد نظر را انجام مى دهد، یا انجام نمى دهد. چه بهتر که در این حالت، در انتخاب یکى از دو طرف، توجّهى قلبى به خدا پیدا کند و از او بخواهد که آنچه مصلحت است براى او از طریق استخاره معیّن فرماید. مسلّماً به هنگام انتخاب آن از این راه با قاطعیّت و اطمینان بیشترى به راه خود ادامه مى دهد و آن نیز در پیروزى او مؤثر است. 🔷منابع: 📚وسائل الشیعه ج8 ص78 باب6 📚پاسخ به پرسش های مذهبی،ص651 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال من درقبرستان بقیع بودم یه عالم وهابی انجابودمن کفتم خداهمه جاهست گفت شمانفهمیدایاخداتومستراب منظورتوچاه کسافت هم هست؟لطفایه توضیح ساده تری بفرمایید 🗯پاسخ: ❗️در این شکی نیست که هیچ مکانی از خداوند خالی نیست و او همه جا می باشد . ❗️خداوند در ایات متعددی به این مساله تصریح کرده است از جمله: 🔷 «مشرق و مغرب، از آن خداست! پس به هر سو رو کنید، رو به خدا کرده اید. خداوند داراى قدرت وسیع و (به همه چیز) دانا است.» 📓بقره115 🔷 «او کسى است که هم در آسمان معبود است و هم در زمین؛ و او حکیم و دانا است.» 📓زخرف84 🔷 «...و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید بینا است.» 📓حدید4 🔷 «هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمىکنند مگر این که خداوند چهارمین آنها است، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمىکنند مگر این که او ششمین آنها است، و نه تعدادى کمتر و نه بیشتر از آن هستند مگر این که او همراه آنها است هر جا که باشند.» 📓مجادله7 🔷«ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دانیم، و ما به او از رگ قلب اش نزدیکتریم» 📓ق16 🔷 «او است اوّل و آخر و پیدا و پنهان؛ و او به هر چیز دانا است.» 📓حدید3 🔷 «و شما در این حال نظاره مىکنید (و کارى از دستتان ساخته نیست)؛ ـ و ما از شما به او نزدیکتریم ولى نمىبینید. 📓واقعه 84-85 ❗️امام کاظم فرمود: « خداوند از ازل وجود داشته بدون زمان و مکانی و الان نیز همان گونه است هیچ مکانی از او خالی نیست در عین حال هیچ مکانی را اشغال نمی کند و در هیچ مکانی حلول نمی کند» 📚توحید صدوق،ص310 ❗️به این مضمون احادیث متعددی امده است که جهت اگاهی رجوع شود به : 📚بحار الانوار ج3 ص309 باب14 ❗️در تفسیر موضوعی پیام قران چنین امده است: 🗯معنای حضور خدا در همه جا: ❗️ممکن است بعضى حضور خداوند را در همه جا، مثلا با حضور نیروى جاذبه در کل جهان مادى یا حضور «اتر» (ماده فرضى بی وزن و بى رنگى که همه جهان را پر کرده و حتّى در خلأ نیز وجود دارد) خیال کنند، در حالى که همه اینها، از قبیل وجود در مکان است، و مفهوماش این است که در هر گوشه اى از جهان قسمتى از امواج جاذبه یا ذرّاتى از اتر وجود دارد، و لازمه این مطلب وجود اجزاء ترکیبى از یک سو، و نیاز به مکان از سوى دیگر است. 🗯در حالى که مفهوم حضور خداوند در تمام جهان این است که او مافوق مکان است، و به همین دلیل هیچ مکانى نسبت به او دورتر از مکان دیگر نیست . ❗️اگر بخواهیم مثالى - هرچند ناقص - براى این معنا در نظر بگیریم، باید آن را تشبیه به حضور معادلات علمى و مسائل عقلى در همه جا بدانیم. 🔷مثلا مى گوییم: کل بزرگتر از جزء است، و اجتماع نقیضین ممکن نیست، و دو ضرب در دو مساوى با چهار است. ❗️این قبیل قضایا در زمین، در کره ماه، در کره مریخ، در ماوراء کهکشان ها همه جا صدق مى کند. در تمام این مکان ها، کل بزرگتر از جزء است، و در تمام این کرات، اجتماع نقیضین غیر ممکن است، و در عین حال مکان و محلّى براى آنها نیست. 📚پیام قرآن ،ایت الله العظمی مکارم،ج4 ص302 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht