eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش ❔شبهه می کنندچه لزومی دارد ما برای سلامتی امام زمان دعاکنیم چون چه دعا بکنیم یا نکنیم،خداوندخودش حجتش راحفظ می کند ویا وقتی ختم قرآن می کنیم چراثوابش رابرای معصومین(ع)هدیه می کنیم؟ آن هاکه اصلابه ثواب مانیاز ندارندو ماباید تا می توانیم برای خودحسنه جمع کنیم.لطفاتوضیح دهید. 💠پاسخ💠 ❗️امام عصر مانند انسان های دیگر زندگی طبیعی داشته و در میان مردم رفت و آمد دارد و ممکن است مانند پیامبران دیگر و ائمه به بیماری یا مشکلات دیگر دچار شوند . 👌خداوند تا زمان ظهور ایشان تنها از جان حضرت محافظت می کند نه آنکه چنان باشد که حضرت در این مدت گرفتار آسیب ها و بیماری های جسمی نشود. بنابراین دعا و صدقه و صلوات برای ایشان بی تاثیر نمی باشد. 🔷امام صادق فرمود: «مردم امام خود را از دست می دهند و امامشان در جمع آنان حاضر میشود و آنها را می بیند اما آنها او را نمی بینند و نمی شناسند» 📚الغیبه طوسی ص161 📚کمال الدین ج2 ص346 👌وفرمود: «برای قائم دو غیبت است ...مردم را می بیند ولی مردم او را نمی بینند و نمی شناسند» 📚الکافی ج1 ص339 🔷وفرمود: «در قائم سنتی از یوسف است ...در بین مردم گردش می کند و دربازارهای آنان راه می رود و بر بساط آن ها پا می نهد و آن ها او را نمی شناسند تا آن گاه که خدا به او اذن دهد که خود را معرفی کند همان گونه که به یوسف اذن داد» 📚کمال الدین ج1 ص144 🔶محمد بن عثمان نائب خاص امام می گوید: «او مردم را می بیند و آن ها را می شناسد و مردم او را می بینند اما نمی شناسند» 📚الفقیه ج2 ص520 👌از این روایات بدست می آید که امام همانند سایر انسان ها زندگی طبیعی دارد و در بین مردم قدم می گذارد و ممکن است همانند مردمان گرفتار بیماری های جسمی نیز گردند لذا دعا کردن برای سلامتی ایشان مفید فائده است . ❗️اهل بیت نیز طریقه دعا کردن برای سلامتی ایشان را به ما آموخته اند چنان که امام رضا چنین به ما آموخت: «خداوندا هرگونه بلا را از ساحت ولی خود دور گردان و او را در پناه خود از تمام شرور و بلایای آسمانی و زمینی محفوظ بدار » 📚مصباح المجتهد ص409 👌امام عسکری نیز در قنوت نمازهایش برای امام زمان چنین دعا می کرد: «خدایا او را در پناهگاهی قرار ده تا از شر متجاوزان در امان باشد و او را از چیزهایی در امان بدار که برایش می ترسیم» 📚همان مدرک ص156 👌اما در مورد هدیه کردن قرآن و کارهای خیر به معصومین گفتنی است؛ ❗️در روایات متعددی این هدیه کردن توصیه شده است و نشانه محبت ما به ساحت قدسی اهل بیت می باشد 📚وسائل الشیعه ج11 ص196 باب25 و باب30 ص205 ❔حال سوال شما این است که مگر آنان نیازی به انجام کار خیر ما دارند که بخواهیم به آنان هدیه کنیم❓ 👌پاسخ روشن است؛ ❗️تکامل انسانی هیچ حد و مرزی را نمی شناسد و به سوی نامتناهی پیش می رود و تنها کمال مطلق خداوند است و سایر انسان ها حتی انسان کامل یعنی معصومین همواره رو به کمال پیش می روند لذا در تشهد نماز برای پیامبر گرامی دعا می کنیم: «درجه پیامبر را از آنچه است بالاتر ببر» 📚وسائل الشیعه ج4 ص989 🔷خداوند و فرشتگان نیز پیوسته برای پیامبر گرامی درود ورحمت می فرستند و بر مقامات ایشان افزوده می شود 🔶احزاب56 👌بنابراین اعمال نیکی که ما به معصومین هدیه می دهیم سبب افزایش مقام معنوی آنان شده و رحمت تازه ای را برای انان جلوه دار می کند و نشانه محبت عمیق ما به آنان است . 🗯البته در روایات متعددی آمده است که خداوند پاداش ما را نیز از انجام اعمال نیک می دهد و ثوابی نیز برای معصومین قرار می دهد 📚الکافی ج4 ص316 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔چرا امامت در نسل امام حسین قرار گرفت و از فرزندان امام حسن کسی به امامت نرسید با این که امام حسن از امام حسین بزرگتر بود❓ 💠پاسخ💠 1⃣شخصی که به مقام امامت می رسد باید دارای شرایط و ویژگی های متعددی باشد از جمله؛ 🔶1-علم وافر و کافی به تمام شریعت و هر آنچه مردمان برای هدایت به آن نیاز دارند . 🔶2-عصمت قوی و مستحکم تا در ادای وظیفه امامت دچار خطا و سهو و نسیان نشود. 🔶3-صدق گفتار تا مردم بتوانند به او اطمینان کنند. 🔶4-پایبند بودن به پیمان ها و وعده ها تا مردم نسبت به او بدبین نشوند. 🔶5-امانت در حفظ ودائع و احکام الهی و ابلاغ آنها 🔶6-علاقه و دلسوزی فوق العاده به مردم تا بتواند همگان را هدایت کند. 🔶7-اخلاص و عدم انتظار هرگونه پاداش مادی از مردم 🔶8-نیکوکاری و احسان نسبت به دوست و دشمن 🔶9-شجاعت فوق العاده و نداشتن ترس از غیر خدا 🔶10-توکل مطلق بر خداوند 🔶11-نرمش و حسن خلق با همگان 🔶12- پیروزی در آزمایش های سخت 📚پیام قرآن ج9 ص150 👌امام رضا فرمود: «برای امام علامات و صفاتی است از جمله باید عالم ترین مردم و عادل ترین آنها و با تقوا ترین آنها و حلیم ترین آنها و شجاع ترین آنها و سخی ترین آنها و عابد ترین آنها باشد ...و از پدران ومادران آنها نسبت به آنها مهربان تر بوده و متواضع ترین مردم در برابر خداوند است و دعایش مستجاب می باشد ...» 📚عیون الاخبار ج1 ص213 ❗️این صفات و سایر صفات مهم و برجسته که در سایر روایات برای امام لازم شمرده شده است ؛ 📚بحار الانوار ج25 ص115 باب4 🔷به گونه ای است که جز خداوند از فردی که حائز این صفات است کسی دیگر آگاه نیست لذا انتخاب امام بر عهده خداوند است و چون خداوند این شرایط را در فرزندان امام حسین مشاهده کرد امامت را برای آنان قرار داد چنان که می فرماید: «خداوند عالم تر است که رسالت خویش را در چه افرادی قرار دهد» 🔷انعام124 2⃣مفضل می گوید: «از امام صادق سوال کردم که چرا امامت در فرزندان حسین قرار گرفت در حالی که هم حسن و هم حسین فرزندان رسول خدا بودند و آقای جوانان بهشت معرفی شده بودند . ❗️امام پاسخ داد: «موسی و هارون نیز هردو پیامبر مرسل بودند و دو برادر اما خداوند نبوت را در صلب هارون قرار داد و هیچ کس حق اعتراض ندارد که چرا خداوند چنین کرد زیرا امامت خلافت الهی است و انتخاب امام به دست خود خداوند است و او حکیم است و می داند که چه کسی شایسته امامت است و مورد بازخواست قرار نمی گیرد.» 📚معانی الاخبار ص126 📚بحار الانوار ج25 ص261 3⃣البته امور دیگر نیز در این مساله بی تاثیر نیستند. 🔶امام صادق فرمود: «خداوند در برابر شهادت حسین علیه السلام امامت را در فرزندان او قرار داد و تربتش را مایه شفای بیماری ها و دعا نزد قبرش را مستجاب قرار داد » 📚امالی طوسی ص317 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔این که قرآن در سوره عبس نقل می کند که پیامبر اسلام از یک فرد نابینا روی خودش رو برگردوند و بهش محل نداد و خداوند آیات ابتدایی سوره عبس را در مذمت کار پیامبر نازل کرد آیا با عصمت ایشان مخالف نیست❕ 💠پاسخ💠 ❗️خداوند در آیات ابتدایی سوره عبس می فرماید: «چهره درهم کشید و روی برتافت .از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود.تو چه می دانی شاید او پاکی و تقوی پیشه کند .یا متذکر گردد و این تذکر به حال او مفید باشد .اما آن کس که مستغنی است .تو به او روی می آوری .درحالی که اگر خود را پاک نسازد چیزی بر تو نیست.اما کسی که به سراغ تو می آید و کوشش می کند .واز خدا ترسان است .تو از او غافل میشوی» 🔰عبس 1 تا 10 1⃣مفسران اهل سنت در شان نزول آیه نقل کرده اند: ❗️«عده ای از سران قریش مانند عتبه بن ربیعه ، ابوجهل ، عباس بن عبد المطلب ، و جمعی دیگر ، خدمت پیامبر بودند و پیامبر مشغول تبلیغ و دعوت آنها به سوی اسلام بود و امید داشت که این سخنان در دل آنها مؤثر شود و مسلما اگر اینگونه افراد اسلام را می پذیرفتند گروه دیگری را به اسلام می کشاندند و هم کارشکنیهای آنها از میان می رفت و از هر دو جهت به نفع اسلام بود در این میان عبد الله بن ام مکتوم که مرد نابینا و ظاهرا فقیری بود وارد مجلس شد و از پیغمبر تقاضا کرد آیاتی از قرآن را برای او بخواند و به او تعلیم دهد ، و پیوسته سخن خود را تکرار می کرد و آرام نمی گرفت ، زیرا دقیقا متوجه نبود که پیامبر با چه کسانی مشغول صحبت است .او آنقدر کلام پیغمبر را قطع کرد که حضرت ناراحت شد ، و آثار ناخشنودی در چهره مبارکش نمایان گشت و در دل گفت : این سران عرب پیش خود می گویند پیروان محمد نابینایان و بردگانند ، و لذا رو از عبدالله برگرداند ، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد.در این هنگام آیات فوق نازل شد و در این باره پیامبر را مورد عتاب قرار داد .بعد از این ماجرا پیامبر پیوسته عبدالله را پیوسته گرامی می داشت ، و هنگامی که او را می دید می فرمود : «مرحبا به کسی که پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد» 📚مفاتیح الغیب فخر رازی ج31 ص52 📚جامع البیان طبری ج30 ص33 👌به نظر ما این شان نزول بر پیامبر گرامی منطبق نمیشود به چند دلیل؛ 1⃣طبق این شان نزول پیامبر گرامی اغنیا را مقدم می داشته و از فقرا غافل می شده است و این با اخلاق پیامبر منافات دارد زیرا خداوند در وصف پیامبر می گوید: «رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رووف و مهربان است» 🔷توبه128 2⃣خداوند در وصف پیامبرش می گوید: «تو دارای خلق و خوی عظیم و برجسته ای هستی» 🔷قلم 4 ❓آیا چهره عبوس کردن و روی بر گرداندن از مومنان با خلق و خوی عظیم و برجسته پیامبر سازگار است. 3⃣خداوند به پیامبر دستور می دهد: «از مشرکین روی برگردان» 🔷حجر 94 ❗️« در برابر مومنین فروتن و و متواضع باش» 🔷حجر88 ❓چگونه ممکن است پیامبر بر خلاف دستور الهی از مومنین روی برگرداند و در برابر مشرکین متواضع باشد❔ 4⃣این شان نزول می گوید پیامبر در دل با خود گفت هم اکنون این سران قریش می گویند پیروان محمد نابینایان و بردگان هستند لذا از ابن ام مکتوم روی برگرداند و متوجه سران قریش شد. ❓راوی چگونه فهمید که در دل پیامبر چه می گذرد .آیا پیامبر به او خبر داد یا از طریق دیگری واقف شد❕ ❔این که پیامبر خطا و اشتباه خود را برای دیگران بازگو کند بسیار دور و بعید است و این که راوی از راه دیگری بر این مساله واقف شده نیز مجهول است و سبب سلب اعتماد به سخن راوی میشود. 5⃣آیا پیامبر نمی توانست با سخن گفتن به ابن ام مکتوم بگوید فعلا ساکت باش تا سخنم با سران قریش تمام شود❓آیا این کار سخت بود که پیامبر به آن عمل نکرد و چهره عبوس کرد و از او روی برگرداند. ❔چرا پیامبر این طریق آسان برای ساکت کردن ابن مکتوم را ترک کرد ❓ 👌این وجوه پنج گانه بی تردید سبب شک و سلب اعتماد به این شان نزول می شود. 📚عصمه الانبیای ،سبحانی،ص230 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣در منابع ما شان نزول دیگری برای این آیات ذکر شده است . ❗️نقل شده است که عثمان که مردی از بنی امیه بود نزد پیامبر نشسته بود و در همان حال عبدالله مکتوم وارد شد .وقتی عثمان چشمش به عبدالله افتاد خود را جمع کرد مثل این که می ترسید آلوده شود و قیافه درهم کشیده و صورت خود را برگردانید .خداوند در آیات فوق عمل او را نقل کرده و مورد ملامت و سرزنش قرار داده است. 📚تفسیر قمی ج10 ص437 📚مجمع البیان ج10 ص437 📚تفسیر برهان ج5 ص582 📚بحار الانوار ج30 ص175 👌واگر در ادامه آیات پیامبر مورد خطاب قرار گرفته است در حقیقت از قبیل ضرب المثل معروف عرب است که می گوید: «مخاطبم تویی ولی همسایه تو بشنو» 👌در فارسی نیز می گوییم:« در به تو می گم ولی دیوار تو بشنو» 📚پیام قران ج7 ص156 ❗️خداوند پیامبر را مخاطب قرار داده اما مراد عثمان است چنان که امام رضا به این ضرب المثل اشاره می کند. 📚تفسیر برهان ج2 ص130 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔ببخشید کانال های ضد دین می گویند شیعیان غیر خودشان را حرام زاده می دانند .چگونه میشود به این عقیده احترام گذاشت.کلینی در کافی نقل می کند که امام باقر فرمود:« به خدا سوگند جز شیعیان ما همه مردم زنا زاده اند»( الکافی ج8 ص286) 💠پاسخ💠 ❗️بر مبنای فقه شیعه بر طبق قاعده « لکل قوم نکاح» تمام کسانی که پیوند زناشویی و ازدواج آنان بر طبق مذهب و آیین خودشان صورت گرفته حلال زاده هستند حتی اگر موحد و خدا پرست نباشند. 👌در روایتی آمده است که برای امام صادق دوستی بود که پیوسته با امام بود . ❗️روزی دوست امام به غلامش گفت ای فرزند زن بد کاره کجا بودی . 👌امام از این سخن او ناراحت شد و گفت سبحان الله چرا مادرش را به زنا نسبت می دهی .من گمان کردم که تو اهل ورع و تقوی هستی اما دیدم که چنین نیست . 🔶او گفت فدایتان شوم مادرش سندیه مشرکه است . 👌امام فرمود: «آیا نمی دانی که هر قومی نکاحی دارند .از نزد من دور شو» 👌امام تا اخر عمر دیگر با آن مرد رفت و آمد نکرد. 📚الکافی ج2 ص324 ❗️در روایت دیگر فرمود: «هر قومی نکاحی دارند که خود را با آن نکاح از زنا باز می دارند» 📚وسائل الشیعه ج16 ص36 👌عبدالله بن سنان می گوید: «امام صادق از نسبت دادن زنا به غیر مسلمین نهی می کرد (زیرا انان برای خود نکاح دارند)» 📚الکافی ج7 ص240 👌در روایت دیگر آمده است که فردی نزد امام صادق به یک فرد مجوسی گفت او فرزند زن بدکاره است . 🔶امام به او بد نگاه کرد . ❗️او گفت فدایت شوم او مجوسی است مادر و خواهرش یکی هستند . 👌امام فرمود: «مگر همین عمل در دینشان نکاح نمی باشد .تو حق نسبت زنازادگی به آنان را نداری» 📚الکافی ج7 ص240 👌به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است؛ 📚وسائل الشیعه ج28 ص173 🔴اما آن روایتی که شما از کافی آوردید علاوه بر این که با روایات بالا در تعارض است از لحاظ سندی نیز دو مشکل عمده دارد؛ 1⃣یکی از راویان آن حسن بن عبدالرحمان است که مجهول است و در هیچ یک از کتب رجالی شرح حال او نیامده است لذا روایت او معتبر نیست. 2⃣یکی دیگر از راویان آن علی بن عباس است که از غلات بوده است. 🔶مرحوم نجاشی درمورد او می نویسد: «او شخص بسیار ضعیفی است که به خاطر غلو از روایات او رو گردانده شده است » 📚رجال نجاشی ص255 🔶ابن داود می نویسد: «ضعیف و غالی است» 📚رجال ابن داود ص261 ❗️بنابراین آن روایت مورد استدلال نیست. 👌بله در روایات شیعه و سنی آمده است که جز کسی که نطفه اش از حرام بسته شده است اهل بیت را دشمن نمی دارد و با آنان دشمنی نمی کند. 🔶حضرت علی فرمود: «دروغ می گوید کسی که فکر می کند حلال زاده است در حالی که با من و امامان از فرزندانم دشمنی می کند و بغض آنان را در دل دارد» 📚بحار الانوار ج27 ص145 👌علمای اهل سنت از عباده بن صامت نقل می کنند که می گوید: «فرزندان ما هر گاه بغض علی را به دل داشتند می دانستیم از ما نیستند» 📚مختصر تاریخ دمشق ج17 ص370 📚ینابیع الموده ج2 ص272 👌روشن است که کسی که با اهل بیت پیامبر دشمنی کند و بغض انان را به دل داشته باشد ناصبی بوده و از دین خارج است اما حساب این گونه افراد از سایر مردم جهان که یا با اهل بیت آشنایی ندارند و یا محبت اهل بیت را به دل دارند اگر چه شیعه نیستند جدا است و ما طبق روایات بالا حکم به حلال زادگی سایر مردم می کنیم . 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔در فیلم حضرت یوسف آمد که یوسف نبی از یکی از زندانی ها که داشت آزاد می شد و ساقی شاه بود خواست که پیش پادشاه ازش یاد کنه و بگه که یوسف رو بی گناه زندون انداختن و پادشاه یوسف را بیرون بیاره اما خدا یوسف رو مواخذه کرد که چرا از غیر من درخواست کردی به خاطر همین باید چند سال بیشتر در زندان بمانی قرآن هم میگه « شیطان یاد خدا را از ذهن یوسف برد و او در زندان چند سال بیشتر ماند»( یوسف42) آیا این جریان با عصمت یوسف منافات نداره❓ 💠پاسخ💠 1⃣خداوند نقل می کند که پس از آنکه یوسف نبی دو نفر از زندانیان هم بند خود را متوجه خدا کرد و خواب آنها را تعبیر نمود که یکی از آنان آزاد میشود و ساقی شاه میشود و دیگری به دار آمیخته میشود و پرندگان آسمان از سر او می خورند خطاب به کسی که قرار بود ساقی شاه شود عرضه داشت: «اذکرنی عند ربک»« نزد مالک و صاحب اختیار خود از من سخن بگو» ❗️« فانساه الشیطان ذکر ربه» «شیطان یاد آوری از یوسف را نزد صاحبش از خاطر آن زندانی برد» ⚜یوسف 42 👌برخی گفته اند که ضمیر در « فانساه» به یوسف باز می گردد بنابراین معنای جمله چنین میشود: «شیطان یاد خدا را از خاطر یوسف برد و به همین دلیل به غیر او توسل جست» ❗️اما این سخن قابل قبول نیست زیرا با توجه به جمله قبل که یوسف خطاب به زندانی می گوید مرا نزد صاحب و مالکت باز گو کن روشن میشود که ضمیر به شخص ساقی بر می گردد و کلمه رب هم در « اذکرنی عند ربک» و هم در « فانساه الشیطان عن ذکر ربه» به یک معنا است و یک مفهوم دارد و مراد همان یاد آوری نزد شاه بوده است. ❗️به علاوه جمله « بعد از مدتی یادش آمد» 🔷یوسف 45 🗯که در چند آیه بعد در همین داستان درباره ساقی می خوانیم نشان می دهد که فراموش کننده ساقی بوده است نه یوسف 📚تفسیر نمونه ج9 ص414 👌گذشته از آنکه اگر بگوییم شیطان یاد خدا را از ذهن یوسف برد این سخن با دیگر آیات قرآن سازگار نیست . ❗️قرآن به روشنی میگوید که شیطان راهی به بندگان خدا ندارد و روشن ترین مصداق بندگان خدا پیامبران الهی هستند چنان که خطاب به شیطان می فرماید: «بر بندگان من راه و سلطه نداری» 🔷حجر42 👌خود شیطان نیز اعتراف می کند که من بر بندگان مخلص خدا که روشن ترین مصداق انان پیامبران هستند راهی ندارم: «سوگند به عزت تو همه بندگان تو را گمراه می کنم جز بندگان مخلص تو را» 🔷ص82-83 2⃣این که یوسف از آن زندانی خواست تا نزد شاه از او یاد کند و او از زندان آزاد شود تا بی گناهی خود را اثبات کند از قبیل توسل به اسباب طبیعی می باشد که هیچ گونه اشکال عقلی و شرعی بر آن مترتب نمیشود. 👌امام صادق فرمود: «خدا خواسته است که همه کارها از طریق اسباب آن جاری گردد» 📚الکافی ج1 ص183 👌حضرت سلیمان نیز برای آوردن تخت ملکه سبا به اسباب طبیعی توسل جست و به یاران خود گفت: «کدامیک از شما توانایی دارید که تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید» 🔷نمل 38 ❗️ذو القرنین نیز برای ساختن سد در برابر یاجوج و ماجوج از اطرافیان کمک خواست و فرمود: «مرا با نیرویی یاری کنید تا میان شما و آنها سد محکمی ایجاد کنم» 🔷کهف95 👌بنابراین روشن می شود که توسل جستن به اسباب طبیعی نه تنها اشکالی ندارد بلکه خداوند به این توسل جستن امر کرده است چنان که در حدیث امام صادق گذشت . 🔶در حدیث دیگری امام صادق فرمود: «پیامبری از انبیا بیمار شد و گفت خودم را درمان نمی کنم تا خداوند مرا شفا دهد .خداوند به او وحی کرد تو را شفا نمی دهم تا از دارو و اسباب استفاده کنی زیرا من شفایم را در آن قرار داده ام» 📚بحار الانوار ج59 ص66 ❗️این حدیث نیز ضرورت استفاده از اسباب طبیعی را روشن می کند. 👌بنابراین یوسف کار اشتباهی نکرد که از آن زندانی برای آزادی از زندان کمک گرفت زیرا توسل به اسبابی کرده است که خداوند به آن فرمان داده بود .اگر یوسف بیشتر در زندان ماند به سبب دسیسه کسانی بود که او را در زندان افکنده بودند و فراموشی ساقی شاه از یاد آوری یوسف نزد پادشاه نیز در این مساله موثر بوده است. 👌بله در احادیث ضعیف السندی آمده است که یوسف چون از آن زندانی برای آزاد شدن کمک خواست و از خداوند کمک نگرفت مواخذه شد و بیشتر در زندان ماند 📚تفسیر عیاشی ج2 ص176 ❗️اما مرحوم عیاشی این روایات را به صورت مرسل و بدون سند کامل ذکر می کند .روشن است که روایت مرسل ضعیف و غیر قابل قبول است و نمی توان در یک چنین مساله مهمی به این نوع روایات تکیه کرد. 👌این مضمون در تفسیر قمی ج1 ص344 نیز نقل شده است اما سندش ضعیف است زیرا یکی از راویانش اسماعیل بن عمر است که واقفی مذهب بوده است. 📚رجال نجاشی ص28 ❗️ویکی دیگر از روات شعیب العقرقوفی است که مجهول است. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔آیا ازدواج عمر با ام کلثوم در کتب شیعه واقعیت دارد 💠پاسخ؛ 1⃣اهل سنت جریان این ازدواج را به صورت های متناقض نقل می کند که سبب سلب اعتماد به نقل آن ها می شود از جمله این که : 1- علی او را به عقد عمر در آورد- 2- عباس او را به عقد عمر در آورد-3- این کار از روی تهدید صورت گرفت-4- عروسی انجام گرفت و عمر از او دارای فرزندی به نام زید شد-5- خلیفه پیش از مراسم عروسی کشته شد-6- زید نیز دارای فرزندی بود-7- او کشته شد و وارثی نداشت- 8- او و مادرش در یک روز کشته شدند- 9- مادرش پس از وی کشته شد-10- مهریه او چهل هزار درهم بود-11- مهریه او چهار هزار درهم بود- 12- مهریه او پانصد درهم بود. ❗️این اختلاف ها در ذهن انسان تردید ایجاد کرده و اصل تزویج را زیر سوال می برد. 📚الذریه الطاهره ص157 2⃣در فقه شیعه نکاح و ازدواج با افراد گمراه که بر غیر صراط مستقیم و اسلام هستند جایز نیست مگر در صورت اضطرار چنان که در همین صورت اضطرار جایز است که انسان برای نجات جان گوشت مردار و خوک را بخورد . 👌امام علیه السلام فرمود: «ازدواج دائم با زنان کافر کتابی جایز نیست مگر در صورت اضطرار» 📚الکافی ج5 ص360 👌امام صادق فرمود: «هیچ چیزی از محرمات الهی نمی باشد مگر آنکه ارتکابش برای فردی که مضطر شده است جایز است» 📚التهذیب ج3 ص177 3⃣در داستان حضرت لوط می خوانیم زمانی که قومش قصد تعرض به مهمانانش را داشتند حضرت لوط به جهت جلوگیری از آبروریزی حاضر شد که دختران خود را به آنها بدهد تا آنان دست از نیت پلید خود بردارند و فرمود: «این ها دختران من هستند و برای شما پاکیزه ترند .از خدا بترسید و آبروی مرا نبرید و با قصد سوئ در مهمانانم مرا رسوا مسازید» 🔷هود78 ❗️می بینیم حضرت لوط در حالت اضطرار حتی حاضر میشود دختران خود را به قوم گمراه و منحرف خود دهد. 4⃣آنچه در روایات ما آمده است آن است که حضرت علی چون در حالت اضطرار قرار گرفت حاضر شد ام کلثوم را به عقد عمر در بیاید. 🔷شیخ کلینی نقل می کند هشام بن سالم از امام صادق می آورد كه آن حضرت فرمود: « زمانى كه عمر بن الخطاب از امّ‌كلثوم خواستگارى كرد، اميرمؤمنان به او فرمود: امّ‌كلثوم خردسال است. عمر با عباس ملاقات كرد و به او گفت: من چگونه ام، آيا مشكلى دارم؟ عباس گفت: تو را چه شده است؟ عمر گفت: از برادر زاده‌ات دخترش را خواستگارى كردم، دست رد بر سينه‌ام زد، قسم به خدا چشمه زمزم را پر خواهم كرد، هيچ كرامتى را براى شما نمى‌گذارم؛ مگر اين كه آن را از بين ببرم، دو شاهد بر مى‌انگيزم كه او سرقت كرده و دستش را قطع خواهم كرد. عباس به نزد اميرمؤمنان آمد، او را از ماجرا با خبر ساخت و از او درخواست كرد كه تصميم در اين باره را بر عهده او نهد، حضرت امير نيز مسأله ازدواج را به عهده عباس گذاشت.» 📚الکافی ج5 ص346 ❕در روایت دیگر آمده است که گفت اگر علی به ازدواج راضی نشود او ( و اطرافیانش را ) خواهم کشت 📚مستدرک الوسائل ج14 ص443 🔶وفرمود: « ( ام کلثوم ) ناموسی است که از ما غصب کرده اند» 📚الکافی ج5 ص346 5⃣این که این ازدواج با تهدید و ارعاب صورت گرفته است در روایات اهل سنت نیز اشاره شده است . ❗️ابن سعد نقل می کند: «علی در جواب خواستگاری عمر فرمود او دختری کوچک است .عمر در جواب گفت تو حق نداری که مرا از این کار منع کنی و من می دانم که چرا او را به نکاحم در نمی آوردی...» 📚طبقات ابن سعد ج8 ص464 6⃣سید مرتضی می نویسد: «آنچه در ازدواج ام کلثوم باید مورد توجه قرار گیرد این است که این ازدواج از روی اختیار و میل نبوده است بلکه پس از تکرار و زورگویی ها بوده که نزدیک بود به درگیری آشکارا بینجامد .اضطرار حتی خوردن مردار و نوشیدن شراب را جایز می کند چه رسد به کمتر از آن ( ازدواج)» 📚رسائل المرتضی ج3 ص149 ❗️شیخ مفید می نویسد: « امیر المومنین احتیاج به تالیف قلوب و حفظ خون ها داشت .از همین رو ملاحظه کرد که اگر بخواهد با این امر مخالفت کند در دین و دنیای مردم فساد ایجاد خواهد شد لذا به درخواست او جامه عمل پوشانید » 📚المسائل السروریه ص91 7⃣آنچه از مدارک شیعی استفاده می شود که عقدی بوده است و بس . 🔶امام صادق فرمود: « هنگامی که عمر از دنیا رفت امام علی دست ام کلثوم را گرفت و به خانه اش آورد» 📚الکافی ج6 ص115 ❗️مرحوم نوبختی می گوید: «ام کلثوم صغیر و نابالغ بود و عمر پیش از این که با او زفاف کند مرد» 📚بحار الانوار ج42 ص91 👌زرقانی مالکی از علمای اهل سنت هم به این مطلب تصریح می کند 📚شرح مواهب اللدنیه ج7 ص9 ❓آیا چنین ازدواجی که با ارعاب و تهدید و از روی زورگویی و بدون رضایت حضرت امیر و ام کلثوم صورت گرفته است می تواند برای عمر فضیلت محسوب شود و آیا می تواند دلیل بر صمیمیت و دوستی میان خلیفه دوم و امیر مومنان باشد❕ 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔آیا آنچه دگر اندیشان می گویند درست است که خرافات مسلمین است که می گویند در زمان تولد پیامبر اسلام ایوان کسری فرو ریخت و دریاچه ساوه خشک شد و آتشکده ساوه خشک شد .این ها منبع ندارند❔❓ 💠پاسخ💠 ❕حوادث خارق العاده ای که در زمان تولد پیامبر گرامی اتفاق افتاد از جمله مسلمات تاریخی و حدیثی است و جای انکار ندارد. 🔶شیخ صدوق روایت می کند که امام صادق فرمود: «ابلیس می توانست تا هفت آسمان بالا برود و استراق سمع بکند و چون عیسی به دنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا می رفت و چون رسول خدا به دنیا آمد از هفت آسمان ممنوع شد . ❗️در صبح روز ولادت پیامبر همه بت ها سرنگون شدند و بر خاک افتادند .در آن شب طاق کسری شکست برداشت و چهارده کنگره از آن فرو ریخت و دریاچه ساوه خشک شد و وادی ساوه پر از آب شد و آتشکده فارس که از هزار سال فروزان بود خاموش گردید . 🔷موبدان در خواب دیدند که شتران سختی اسباب عرب را یدک دارند و از دجله گذشتند و در بلاد عجم منتشر شدند و طاق کسری از وسط شکست . 🔷در آن شب نوری از سمت حجاز بر آمد و تا مشرق کشیده شد و تخت همه سلاطین وارونه شد و خودشان لال شدند و در آن روز نتوانستند سخن بگویند . 🔶 دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید و کاهنان عرب از همزاد شیطانی خود ممنوع شدند 📚امالی صدوق ص285 📚کمال الدین ج1 ص192 📚بحار الانوار ج15 ص257 ❗️مرحوم طبرسی روایت می کند که امام علی فرمود: «چون پیامبر متولد شد دست چپ بر زمین نهاد و دست راستش را به سوی آسمان بلند کرد و لب های مبارک خود را به توحید خداوند تحرک داد و از دهان مبارکش نوری ساطع شد که همگی اهل مکه و قصور شام به آن نظر کردند و تمامی جهان از نور ایشان منور شد و ستارگان در آن شب به علامت تولد ایشان مضطرب شدند» 📚 الاحتجاج ج1 ص223 👌تاریخ نگاران اهل سنت نیز نقل می کنند: 🔶«در شب میلاد پیامبر ایوان کسرى به لرزه درآمد و شکست برداشت و چهارده کنگره آن فرو ریخت، آتشکده فارس که هزار سال پیوسته روشن بود خاموش شد دریاچه ساوه خشکید و مؤبد بزرگ در خواب دید که شتران تنومند همراه اسب‌هاى عربى از دجله گذشتند و در سرزمین ایران پراکنده شدند. ❗️انوشیروان سخت به وحشت افتاد و هر چند خواست شکیبایى کند نتوانست و مصلحت در این دید که موضوع را با وزیران و فرماندهان نظامى و مرزبانان در میان نهد، ایشان را فرا خواند و در حالی که تاج بر سر نهاده و بر تخت نشسته بود به ایشان گفت: می‌دانید براى چه شما را خواسته‌ام؟ گفتند: نه. 🔷 در همین هنگام از فارس خبر خاموشى آتشکده هم رسید و مایه افزونى غم و اندوه انوشیروان گشت‌...» 📚تاریخ طبری ج2 ص166 📚تاریخ الاسلام ج1 ص35 📚المنتظم ج2 ص250 📚اسد الغابه ج4 ص606 📚البدایه و النهایه ج2 ص268 📚دلائل النبوه ج1 ص126 📚سیره حلبی ج1 ص64 👌مولف کتاب فروغ ابدیت درباره فلسفه وقوع این حوادث در زمان تولد پیامبر گرامی می نویسد: «این نوع حوادث حس کنجکاوی جباران و ستمگران را که ملت ها را به بند کشیده اند تحریک می کند که درباره این حوادث بیندیشند واز خود بپرسند که چه شد خانه گلی پیرزنی شکاف بر نداشت اما کنگره عظیم کسری فرو ریخت ؟چرا آتش آتشکده فارس با بودن همه نوع وسائل سوخت و خاموش گشت؟ چرا بت های دور کعبه سرنگون شدند؟ در حالی که همه چیز در جای خود باقی بود؟ اگر در علت این حوادث می اندیشیدند می فهمیدند که این رویدادها از سپری گشتن دوران بت پرستی بشارت می دهد... ❗️همچنین مردم عصر رسالت و یا کسانی که پس از آن آمده اند وقتی ندای مردی را می شنوند که با تمام قدرت به ضدیت با بت پرستی و ظلم و بیدادگری برخاسته است آن گاه که سوابق زندگی او را بررسی می کنند ملاحظه می کنند که در شب میلاد این مرد حوادثی رخ داده است که با دعوت او کاملا هماهنگ است طبعا تقارن این دو حادثه را نشانه راست گویی او می گیرند و به تصدیق او بر می خیزند» 📚فروغ ابدیت،سبحانی،ص146 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔اخیرا کلیپ هایی در کانال های ضد دین نشر پیدا می کند که می گویند پیامبر محتوای قرآن وقوانین علمی که در قرآن آمده از یونانیان و سایرین به صورت ناقص کپی کرده و به نام خداوند نشر داده است ❓ ❓آیا چنین چیزی امکان وقوعی دارد❔ 💠پاسخ💠 🌀این اشکال و این شبهه تازگی ندارد بلکه در زمان پیامبر گرامی نیز مشرکین این شبهه را القائ می کردند که پیامبر گرامی محتوای قرآن را از افراد دیگر آموخته است چنان که می فرماید: «ما می دانیم که آنها می گویند این آیات را بشری به او تعلیم می دهد در حالی که زبان کسی که اینها را به او نسبت می دهند عجمی است ولی قرآن به زبان عربی آشکار است» 🔷نحل103 🔷ومی فرماید: «کافران گفتند این فقط دروغی است که او ساخته و گروهی او را بر این کار یاری داده اند و گفتند این همان افسانه های پیشینیان است که وی آن را رو نویس کرده و هر صبح و شام بر او املا میشود» 🔷فرقان5 👌این که پیامبر گرامی محتوای قرآن را از دیگران گرفته باشد از جهاتی چند باطل است؛ 1⃣از جمله مسلمات که هیچ گونه قابل خدشه و ترید نیست این است که پیامبر گرامی « امی» بوده است و به هیچ عنوان سواد خواندن و نوشتن نداشت . ❗️در محیط حجاز به اندازه ای افراد با سواد کم بود که آن ها کاملا معروف و شناخته شده بودند .در مکه که مرکز حجاز محسوب می شد تعداد کسانی که از مردان می توانستند بخوانند و بنویسند از 17 نفر تجاوز نمی کرد و از زنان تنها یک زن بود که سواد خواندن و نوشتن را داشت 📚فتوح البلدان ص459 👌خداوند نیز در وصف پیامبر گرامی می فرماید: «پیش از این نه کتابی می خواندی و نه با دست خود چیزی می نوشتی مبادا کسانی که در صدد ابطال سخنان تو هستند شک و تردید کنند» 🔷عنکبوت 48 ❗️خداوند در سوره اعراف نیز صراحتا تصریح به درس ناخواندگی و امی بودن پیامبر می کند 🔷اعراف 157 ❓حال چگونه ممکن است پیامبری که هیچ گونه سواد خواندن و نوشتن را نداشت برود محتوای عالی قرآن را از یونانیان و ...تعلم کند و برای مردم بیاورد❕ 2⃣خداوند خطاب به پیامبرش عرضه می دارد: «بگو من مدت ها بین شما بودم و نزد شما زندگی می کردم آیا نمی فهمید» 🔷یونس16 👌یعنی بگو شما شاهد رشد و نمو من بوده اید و دیده اید که سوادی نداشتم و نزد هیچ کس هم برای تعلم نرفتم چگونه ممکن است این قرآن را از نزد دیگری فرا گیرم❓ 🔶در تاریخ زندگی پیامبر نیز هیچگاه نقل نشده است که ایشان برای تعلم و فراگیری نزد فرد یا افرادی برود چرا که آوردیم افراد محدودی در حجاز سواد خواندن و نوشتن را داشتند و انان کاملا مشهور و معروف بودند . ❓ایا اگر پیامبر برای تعلم نزد کسی می رفت و اگاهی پیدا می کرد مردم به او اعتراض نمی کردند که درس خواندن تو مسلم است چرا آن را از خود نفی می کنی❕ 👌بی شک با توجه به وضعیت حجاز اگر پیامبر نزد کسی برای تعلم حاضر میشد همه جا مشهور و معروف می گشت و استاد و درسش شناخته میشد 📚تفسیر نمونه ج16 ص304 3⃣قرآن از لحاظ فصاحت و بلاغت در حدی است که همگان تصریح به دست نیافتنی بودن آن کرده اند و بزرگان عرب از این که کلامی به فصیح و بلیغ بودن قرآن بیاورند اظهار عجز کردند 📚بحار الانوار ج17 ص159 به بعد 🔷قرآن نیز می گوید: «ما می دانیم که آنها می گویند این آیات را بشری به او تعلیم می دهد در حالی که زبان کسی که اینها به او نسبت می دهند عجمی است ولی این قرآن زبان عربی آشکار است» 🔶نحل103 👌قرآن می گوید اگر منظور شما این است که معلم پیامبر در تعلیم الفاظ قرآن یک انسان بوده است بیگانه از زبان عرب که این نهایت رسوایی است چنین انسانی چگونه می تواند عباراتی این چنین فصیح و بلیغ بیاورد که صاحبان اصلی لغت همگی در برابر آن اظهار عجز کرده اند و حتی توانایی مقابله با یک سوره آن را نداشته باشند؟ ❗️و اگر منظور شما این است که پیامبر محتوای قرآن را از یک معلم غیر عرب گرفته است باز این سوال پیش می آید که ریختن آن محتوا در قالب چنین الفاظ و عبارات اعجاب آمیزی که همه فصحای جهان عرب در برابر آن زانو زدند بوسیله چه کسی انجام شده است .آیا به وسیله یک فرد عادی و بی سواد و یا بیگانه از زبان عرب یا از ناحیه خداوند که قدرتش مافوق انسان هاست❓ 📚تفسیر نمونه ج11 ص409 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣قرآن در 1400 سال پیش از قوانین علمی پرده بر داشته است که علم هم اکنون به آن رسیده است .از جمله این قوانین علمی که قرآن از آن سخن گفته است موارد زیر است: « جاذبه زمین-حرکت زمین- حرکت منظومه شمسی- زندگی در کرات دیگر- زوجیت گیاهان- زوجیت عمومی موجودات- تطورات جنین- اثرات مهم جو زمین- علل نزول باران و تگرگ- رابطه رعد و برق و باران- راه تشخیص هویت انسان و...» 📚پیام قرآن ؛ مکارم شیرازی،ج8 ص151 به بعد« اعجاز قرآن از نظر علوم روز و اکتشافات علمی» ❓چگونه ممکن است پیامبری که سواد نداشت از قوانین علمی پرده بردارد که علم قرن ها بعد به آن رسیده است❕ ❓چگونه ممکن است بگوییم یونانیان قبل از زمان پیامبر از این قوانین خبر داشته و پیامبر از آنها یاد گرفته است آنگاه علم تازه این قوانین را کشف کرده است❕ ❓اگر علم در زمان یونانیان پرده از این قوانین برداشته است دیگر کشفیات جدید دانشمندان چه معنایی دارد❕ 👌البته توجه به یک نکته لازم است؛ ❗️در کلیپ هایی که در کانال های ضد دین قرار داده میشود آنان با تفسیر اشتباه آیات سعی می کنند چنین القائ کنند که قرآن اگر نظریات علمی داشته است در آن نظریات اشتباه کرده و این همان نظریات اشتباه گذشتگان بوده که قرآن از آن کپی برداری شده است آنگاه علم کنونی بطلان آن نظریات را روشن کرده است . 👌در حالی که این سخن اشتباه است .شما آیات قرآن را تفسیر به رای می کنید و به اشتباه و باطل تفسیر می کنید تا از مقام علمی قرآن بکاهید در حالی که اگر آیات درست و بدون غرض تفسیر شود خواهید دید که نه تنها نظریات علمی قرآن با علم روز در تعارض نیست بلکه هم اکنون است که علم پی می برد که نظریات علمی قرآن متقن و مستحکم بوده است. 5⃣قرآن از نظر منطق نیرومندی که در زمینه عقائد و تعلیمات اخلاقی در زمینه پرورش روحیات انسان و قوانین جامع الاطراف اجتماعی در زمینه نیازهای مختلف و نقل تاریخ بدون عیب و نقص پیامبران به گونه ای است که مافوق افکار بشر است و امکان ندارد پیامبر محتوای آن را از ناحیه خود یا فرد دیگری غیر از خداوند آورده باشد. 📚الالهیات ،سبحانی 3 ص367 به بعد 6⃣این که در قرآن هیچ گونه اختلاف و تضادی نمی باشد شاهد دیگری است بر این که قرآن از ناحیه بشر صادر نشده است.زیرا : ❗️روحیات هر انسانی دائما در حال تغییر است .قانون تکامل انسان و روحیات و افکار او را در بر می گیرد و دائما با گذشت روز و ماه و سال ،زبان و فکر و سخنان انسان ها را دگرگون می سازد .اگر با دقت نگاه کنیم هرگز نوشته های یک نفر نویسنده یکسان نیست بلکه آغاز و انجام نوشته های او تفاوت هایی دارد و کتاب هایی که افراد در اواخر عمر می نویسند با آنچه در اوائل جوانی نوشته است زمین تا آسمان تفاوت دارد.افزایش تجربیات و بالا رفتن سطح مهارت انسان در مسائل مختلف به این دگرگونی کمک می کند . 👌قرآن در طول 23 سال بر طبق احتیاجات و نیازمندی های تربیتی مردم در شرایط مختلف نازل شده است و کتابی است که درباره موضوعات کاملا متفاوت سخن می گوید بدون آنکه هیچ گونه اختلاف و تناقضی و مختلف گویی در آن باشد لذا قرآن می گوید: «آیا درباره قرآن نمی اندیشند در حالی که اگر از سوی غیر خدا بود اختلاف فراوانی در آن می یافتند» 🔷نسائ82 ❗️توجه به این نکات روشن می سازد که این سخن که قرآن از افراد گوناگون گرفته شده و عرضه شده است بطلانش بدیهی است و قابل اعتنا نمی باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔آیا پیامبر برای خودش جشن تولد می گرفت❕اگر می گرفت سندش کجاست و اگر نمی گرفت چرا ما برای ایشان جشن تولد می گیریم آیا این بدعت در دین نیست❓کاری را که پیامبر انجام نمی داد چرا ما انجام دهیم❔ 💠پاسخ💠 ❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣بدعت به کاری گفته می شود که ریشه در شرع و قرآن و سنت نداشته باشد. 🔶ابن حجر عسقلانی می نویسد: «بدعت امر حادثی است که برای آن دلیلی ( اگر چه عام) در شرع نباشد و اگر برای آن در شرع دلیلی باشد بدعت نیست» 📚فتح الباری ج17 ص9 🔶علامه مجلسی می نویسد: «بدعت در شرع هر امری است که بعد از پیامبر حادث شود و نصی به خصوص برای آن نباشد و داخل در برخی عمومات نیز نباشد» 📚بحار الانوار ج74 ص202 2⃣مساله جشن گرفتن به مناسبت میلاد پیامبر گرامی ریشه در قرآن مسلمین دارد و به هیچ عنوان مصداق بدعت محسوب نمیشود. 🔴1-همگى مى دانيم كه يكى از اصول اسلام، اظهار مهر و مودت به پیامبر است قرآن كريم مى فرمايد: «بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان وخاندان شما و اموالى كه گردآورده ايد و تجارتى كه از كسادش بيمناكيد و سراهايى را كه خوش مى داريد، نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه وى دوست داشتنى تر است، پس منتظر باشيد تا خدا فرمانش را به اجرا در آورد.وخداوند گروه فاسقان را راهنمايى نمى كند». 🔷 توبه 24 🔶مودت و مهر به پيامبر يك دستور قرآنى است كه احاديث نبوى نيز بر آن تأكيد دارند. 👌 پيامبر گرامى فرمود: «سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست، هيچ يك از شماها در دايره ايمان وارد نمى شويد مگر اينكه من محبوبترين انسانها نزد او باشم و مرا حتى از پدر و فرزندش بيشتر دوست بدارد». 📚جامع الاصول،ج1 ص237 👌كسانى كه در روز و شب ولادت آن حضرت به جشن و سرور مى پردازند هدفى جز اظهار مهر و مودت نداشته و در حقيقت به وسيله اين جشنها علاقه خود را به رسول گرامى به نمايش مى گذارند 🔴2-قرآن مجيد به مسلمانان دستور مى دهد كه، علاوه بر ايمان به پيامبر، به تعظیم و تكريم او بپردازند: «آنان كه به پيامبر ايمان آورده و به تكريم او پرداخته و او را يارى مى نمايند و از نورى كه همراه وى فرو فرستاده شده پيروى كنند، آنان همان رستگارانند». 🔷اعراف 157 👌اين آيه به مسلمانان، چهار دستور مى دهد: 🔷1. به پيامبر ايمان بياورند. 🔷2. به تكريم و تعظيم او بپردازند. 🔷3. در سختيها او را يارى كنند. 🔷4. از قرآنى كه با او فرستاده شده پيروى كنند. 🌀با توجه به اين دستورهاى چهارگانه، تكريم و بزرگداشت پيامبر در روز تولد ایشان عمل به دستور دوم است كه قرآن از آن با جمله «وعزّروه» تعبير آورده است. 🔴3-قرآن مجيد يكى از نعمت هاى الهى در حق پيامبر اكرم را اين مى داند كه نام او را بلند آوازه كرده است: «آيا سينه تو را نگشاديم و بار گران را از دوشت برنداشتيم ـ بارى كه گويى پشت تو را مى شكست ـ و آيا نامت را بلند نگردانيديم؟» 🔷انشراح 1 تا 4 ❗با توجه به منّتهايى كه خداوند در آيات فوق بر پيامبر مى نهد، و گسترش نام و آوازه او در جهان را از نعمتهاى الهى مى شمارد، جشنهاى مسلمانان در ايام تولد آن حضرت، نوعى تجسّم بخشيدن به مفاد اين آيه است. 👌اينك با توجه به آيات پيش گفته بايد ديد جشنهاى مسلمانان در ايام مبعث پيامبر چنانچه از امور حرام همچون استعمال آلات لهو و لعب و اشعار غنائى خالى باشد، چه حكمى دارد؟ ❓تكريم پيامبر است يا تحقير او ؟ ابراز محبت است يا دشمنى؟ ❓مايه بلند آوازه شدن نام و ياد پيامبر است، يا نه؟ 👌جواب روشن است و همگان اين اعمال را موجب تكريم و ابراز محبّت به پيامبر و كمك به بلند آوازى نام او مى دانند 🔴4-حضرت مسيح براى حواريون خود مائده آسمانى طلبيد و آنان گفتند ما روز ورود اين مائده آسمانى را كه شكم ها را سير مى كند جشن مى گيريم: «پروردگارا از آسمان غذایی بر ما فرو فرست تا عيدى براى اول و آخر ما و نشانه اى از جانب تو باشد. و به ما روزى ده كه تو بهترين روزى دهندگانى». 🔷مائده 114 ❔براستى،اگر روز نزول مائده كه نعمتى محدود و زودگذر است استحقاق جشن ساليانه را داشته باشد، چرا و چگونه روز ولادت پیامبر كه نعمت عظمی و جاودان الهى در حقّ بشريت است استحقاق چنين جشن و سرورى را نداشته باشد؟ 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 3⃣از روایات شیعه و سنی نیز استحباب تعظیم روز میلاد پیامبر گرامی به وضوح استفاده میشود. 👌در روایات متعددی آمده است که روزه گرفتن در روز میلاد پیامبر گرامی مستحب است و این نشان می دهد که این روز دارای عظمت و شرافت است و یکی از مصادیق تعظیم این روز ،روزه گرفتن به شکرانه وجود پیامبر گرامی است. 🔶امام کاظم فرمود: «روز هفدهم ماه ربیع الاول سالروز میلاد پیامبر است و روزه آن مستحب است» 📚وسائل الشیعه ج10 ص455 🔷وفرمود: « یکی از روزهایی که در آن روزه گرفته می شود روز میلاد پیامبر در هفدهم ربیع الاول است » 📚التهذیب ج4 ص305 ❗️وفرمود: «ثواب روزه روز میلاد پیامبر برابری می کند با روزه یک سال» 📚مصباح المتهجد ص733 🔷وفرمود: «هر کس روز تولد پیامبر را روزه بگیرد خداوند به او پاداش 60 سال روزه داری را می دهد» 📚المقنعه ص59 📚روضه الواعظین ص351 ❗️مسلم در صحیح نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود: «روزه روز دوشنبه خوب است زیرا من در آن روز به دنیا آمدم» 📚صحیح مسلم ج2 ص819 👌از این نصوص روشن میشود که روز میلاد پیامبر گرامی دارای عظمت است و یکی از مصادیق تعظیم آن روزه گرفتن است . 4⃣اجماع مسلمین نیز دلیل دیگری بر تعظیم روز میلاد پیامبر گرامی است. 🔷شیخ مفید می نویسد: «روز هفدهم ربیع الاول سالروز تولد پیامبر اسلام است و صالحان آل محمد از زمان های گذشته پیوسته این روز را تعظیم کرده و حقش را می شناختند و حرمت پیامبر را در این روز رعایت می کردند و این روز را روزه می گرفتند و از امامان روایت شده است که هر روزه این روز برابری می کند با روزه یک سال» 📚مسار الشیعه ص65 ❗️دیار بکری و قسطلانی از علمای اهل سنت می نویسند: «مسلمین پیوسته از زمان های گذشته در ماه میلاد پیامبر به جشن و سرور می پرداختند و دیگران را اطعام می کردند و در شب های آن صدقه می دادند و پیوسته سرور و شادی می کردند» 📚تاریخ الخمیس ج1 ص323 📚المواهب اللدنیه ج1 ص148 👌با توجه به این نکات روشن می شود که برگزاری مجالس جشن و سرور در ایام ولادت پیامبر گرامی هیچ گونه منع شرعی ندارد و ریشه در کتاب و سنت دارد و به هیچ عنوان مصداق بدعت محسوب نمی شود . 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔خواستم در مورد آسمانهای هفتگانه و زمین های هفتگانه توضیح بدید که اخیرا روش اشکال میشه که قرآن میگه هفت آسمان داریم درحالی که ما یک آسمان بیشتر نداریم و یا ما یک زمین بیشتر نداریم 💠پاسخ💠 ❗️خداوند می فرماید: 🔶«اوست آن کسی که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید .سپس به( آفرینش) آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان آفرید» 🔷بقره29 ❗️در این که مراد از آسمانهای هفت گانه چیست بین مفسران تفسیرهای گوناگونی است . بهترین تفسیر که موافق روایات است این است؛ 🗯« مراد از آسمان مجموعه ای از ستارگان و کواکب عالم بالا است .تمام آنچه از ستارگان ثوابت و سیارات و کهکشانها و سحابی ها می بینیم همه مربوط به مجوعه آسمان اول است .بنا براین در ماورائ این مجموعه عظیم شش مجوعه عظیم دیگر « شش آسمان» وجود دارد و آنها از دسترس علم انسان تاکنون بیرون است . ❗️در آیه 6 سوره صافات می خوانیم: «ما آسمان پایین را با ستارگان زینت بخشیدیم» 👌در آیه 12 فصلت می خوانیم: «آسمان پایین را با چراغها تزیین کردیم» 👌درست است که ابزارهای علمی ما امروز هنوز پرده از عوالم شش گانه دیگر بر نداشته ولی هیچ دلیلی بر نفی آن از نظر علوم نیز وجود ندارد و چه بسا در آینده راز این معما گشوده شود . ❗️بلکه از کشفیات بعضی از دانشمندان فلکی چنین بر می آید که نشانه هایی از وجود عوالم دیگر هم اکنون از دور به چشم می خورد نظیر آنچه از رصد خانه معروف « پالومار» نقل شده است: 🔶«با دوربین رصد خانه پالومار میلیون ها کهکشان جدید کشف شده که بعضی از آنها هزار میلیون سال نوری با ما فاصله دارند ولی بعد از فاصله هزار میلیون سال نوری فضای مهیب و تاریکی به چشم می خورد که هیچ چیز در آن دیده نمی شود ولی بدون تردید در آن فضای مهیب و تاریک صد ها میلیون کهکشان وجود دارد که دنیایی که در سمت ماست با جاذبه آن کهکشانها نگه داری می شود .تمام این دنیای عظیمی که به نظر می رسد و دارای صدها هزار میلیون کهکشان است جز ذره کوچک و بی مقدار از یک دنیای عظیم نیست و هنوز اطمینان نداریم که در فراسوی آن دنیای دوم دنیای دیگری نباشد» 📚مجله فضا شماره 56 فروردین 351 👌یکی دیگر از دانشمندان در مقاله مشروحی که درباره عظمت عالم هستی نوشته بعد از ذکر فواصل عظیم و حیرت زای کهکشانها و بیان ارقام حیرت انگیزی که همگی بر اساس سال نوری تعیین می گردد چنین می گوید: « تا اینجا منجمین معتقدند که تازه تا نیمه راه کناره قابل رویت جهان با عظمت پیش رفته اند و هنوز فضاهای نامکشوف دیگری را باید بیابند» 📚مجله نیوزویک سال1964 👌به این ترتیب عوالمی که برای بشر تا کنون کشف شده با تمام عظمتی که دارد گوشه کوچکی از این جهان بزرگ را تشکیل می دهد و قابل تطبیق با مساله آسمانهای هفتگانه است. 📚پیام قرآن ج2 ص179 ❗️در مورد زمین های هفتگانه نیز گفتنی است که خداوند تنها در یک آیه اشاره به آن می کند و می فرماید: « خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن را آفرید و فرمان او در میان آنها پیوسته نازل می شود» 🔷طلاق 12 🔶روایات متعددی نیز بر وجود زمین های هفتگانه گواهی می دهد 📚بحار الانوار ج57 ص51 باب 31 🔶در این که مراد از زمین های هفتگانه چیست برخی مفسران می نویسند: «ممکن است اشاره به طبقات مختلف کره زمین باشد زیرا امروز ثابت شده است که زمین از قشرهای گوناگونی تشکیل یافته و یا اشاره به اقلیمهای هفتگانه روی زمین است .امروز زمین به دو منطقه منجمد شمالی و جنوبی و دو منطقه معتدله و دو منطقه حاره و یک منطقه استوایی تقسیم می شود...» 📚تفسیر نمونه ج24 ص261 👌در مورد زمین های هفتگانه با توجه به تفسیری که در مورد آسمانها داشتیم می توان بیان بهتری با توجه به روایات عرضه داشت؛ ❗️امام رضا علیه السلام فرمود: «آنچه ما می بینیم زمین دنیا و آسمان دنیا است زمین دوم بالای آسمان اول است و فوق آسمان دوم قبه ای است و زمین سوم بالای آسمان دوم است، و بالای آسمان سوم قبه ای است. زمین چهارم بالای آسمان سوم است و بالای آسمان چهارم قبه ای است. زمین پنجم بالای آسمان چهارم است و بالای آسمان پنجم، قبه ای است. زمین ششم بالای آسمان پنجم است و بالای آسمان ششم قبه ای است. زمین هفتم بالای آسمان ششم است و بالای آسمان ششم قبه ای است. و عرش خداوند رحمان، بالای آسمان هفتم است. پس این است معنای کلام خداوند که می فرماید: "او خدایی است که هفت آسمان خلق کرد (روی هم) و همانند آن زمین را هم خلق کرد". 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج5 ص414 📚بحار الانوار ج57 ص80 👌طبق این بیان روشن میشود همانگونه که آسمانهای هفت گانه تا کنون از دسترس دانش بشری خارج است زمین های هفت گانه نیز که به همراه آسمانها است قابل درک برای بشر نیست و شاید علم در آینده پرده از آن بردارد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔چرا در اسلام پوشش لباس ابریشمی برای مرد حرام است ❓چرا اسلام با زیبایی و شیک پوشی مخالفت است در حالی که فطرت انسانی اقتضای پوشش زیبا را دارد❕آیا اسلام با این حکمش با فطرت بشری مخالفت نکرده است❓ 💠پاسخ💠 1⃣در زندگی دنیا لباس نقش مهمی را دارد زیرا در درجه اول بدن را در برابر سرما و گرما و آسیب های مختلف حفظ می کند و در درجه بعد زینت مهمی برای انسان است .در تمام طول تاریخ لباس نقش اصلی را در زینت آدمی داشته و هم اکنون نیز به قوت خود نیز باقی است. 2⃣اسلام به هیچ عنوان با زیبا و شیک پوشی مخالف نیست بلکه به آن توصیه نیز می کند. 🔷امام صادق فرمود: «لباس زیبا و جمیل بپوش زیرا خداوند زیبایی را دوست دارد اما توجه کن که لباست از مال حلال تهیه شده باشد» 📚الکافی ج6 ص442 🔶وفرمود: «پیامبر مردی را دید که موهایش بهم ریخته بود و لباس های خشن و ناپسندی به تن داشت . 👌چنین فرمود: «این که تو لباس زیبا برسی و به خودت برسی و از نعمات خدا خود را بهره مند سازی نشانه دین دار بودن است» 📚الکافی ج6 ص439 📚وسائل الشیعه ج5 ص6 🔷وفرمود: «انسان کثیف و ژولیده بد آدمی است» 📚الکافی ج6 ص439 🔶وفرمود: «خداوند انسان را به دلیل لباس زیبایی که می پوشد مواخذه نمی کند» 📚خصال ج1 ص80 📚المحاسن ج2 ص399 👌وفرمود: «من ناپسند می دارم در صورتی که خداوند به بنده ای نعمت دهد او آن نعمت را ظاهر نکند ( و لباس زیبا نپوشد)» 📚الکافی ج6 ص439 🔶امیر مومنان فرمود: «باید هر یک از شما در برابر برادر مومنش خود را زینت کند ( و لباس های زیبا بپوشد)» 📚 الکافی ج6 ص439 👌به این مضمون روایات فراوان دیگری نیز وارد شده است که جهت آگاهی رجوع فرمایید؛ 📚وسائل الشیعه ج5 ص5 به بعد 3⃣با توجه به ادله بالا روشن میشود که اسلام با تجمل و زیبا پوشی مخالفتی ندارد اما تجمل و زینت کردن با برخی از چیزها را اجازه نداده است که از جمله انان لباس ابریشم برای مردان است. 👌در روایتی آمده است: «امام صادق پوشش مردان در لباس حریر و ابریشم را ناپسند می دانست» 📚التهذیب ج2 ص364 👌امام کاظم فرمود: «پیامبر مردان را از پوشش لباس ابریشم نهی می کرد» 📚وسائل الشیعه ج4 ص370 4⃣این که در اسلام از زینت کردن مردان با لباس ابریشم و برخی موارد پر زرق و برق این جهان نهی شده است فلسفه روشنی دارد؛ 🔶1- محدودیت این جهان سبب میشود که فراهم کردن چنان زندگانی پر زرق و برقی با انواع ظلم و ستم توام باشد . 🔶2- بهره گیری از آن ها با غفلت و بی خبری و غرق شدن در دنیا و بی توجهی به آخرت همراه خواهد بود وسبب تقویت روحیه تکبر و خود برتر بینی میشود . ❗️تبعیضهایی که از این رهگذر پیدا می شود مایه کینه ها و حسادتها و عداوتها و...می باشد . 5⃣ممکن است اشکال شود که پس چرا خداوند از جمله نعمات بهشتیان را زینت آلات طلا و پارچه های ابریشم و...ذکر می کند؟ 🔷کهف26 -دخان 53- حج23 👌اما پاسخ روشن است؛ 🗯در آن جهان همه چیزش گسترده است نه تحصیل این زینت ها مشکل ایجاد می کند و نه سبب تبعیض و محرویت کسی میشود و نه کینه و نفرتی بر می انگیزد و نه در آن محیط مملو از معنویت انسان را از خدا غافل میسازد و نه در رقبا ایجاد حسادت می کند و نه مایه کبر و غرور می شود و نه موجب فاصله گرفتن از خلق خدا و خدا 👌بنابراین به هیچ عنوان مفاسد دنیوی این بهره مندی ها بر نعمات اخروی مترتب نمیشود. 📚تفسیر نمونه ج12 ص424 ❗️با توجه به نکات فوق اشکال شما در مساله مورد بحث وارد نمیشود. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔اگر شما در اسراییل بدنیا می آمدید به احتمال زیاد یهودی میشدید، اگر در عربستان بدنیا می امدید قطعا مسلمان میشدید، اگر در اروپا بدنیا می امدید احتمال زیاد مسیحی و اگر در ژاپن بدنیا می امدید شینتو میشدید، دین پدیده ایست که جغرافیا برای شما تعیین میکند. 💠پاسخ💠 1⃣در این شکی نیست که آیین و روشی که بسیاری از افراد بر پایه آن قدم بر می دارند تحت تاثیر محیط جغرافیایی آنان است و افراد مختلف چون در محیط های مختلف رشد و پرورش یافته اند همسو با عقاید و آیین آن محیط میباشند وعقاید پدران خود را سینه به سینه به ارث می برند حتی بی دینی بسیاری از افرادی که به هیچ چیز معتقد نیستند ناشی میشود از محیطی که در آن رشد کرده اند. 2⃣اسلام و اندیشه شیعی با دین داری که ناشی از محیط جغرافیایی باشد مخالف است و این نوع دینداری را کافی نمی داند. 👌اسلام بر این باور است که باید در اصول دین تحقیق شود . اصول دین باید بر اساس تعقل و تفکر و استدلال باشد؛ زیرا اصول دین زیر بنای فکری مسلمان را تشکیل میدهد. باید زیربنا، مبتنی بر تفکر باشد. بر همین اساس خداشناسی تعبدی نیست، بلکه خدا باوری و معادشناسی، براساس منطق و عقل و استدلال می باشد. 🔷در آیات متعددی از قرآن، خداوند انسان ها را دعوت به تفکر کرده حتی به آن فرمان می دهد . 🗯 خداوند انسان را به تفکر در نظام آفرینش فراخوانده است تا با تعقل پی به اثبات خدا پی ببرد. 🗯از سوی دیگر در قرآن از تقلید کورکورانه نهی شده است، چنان که خداوند مشرکان را که کورکورانه تقلید میکردند، مورد خطاب قرار داد و فرمود: «هنگامی که به آن ها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده ، پیروی کنید، میگوید بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می نماییم . آیا نه این است که پدران آن ها چیزی نمی فهمند و هدایت نیافتند» 📓بقره170 ❗️اگر چه این آیات تقلید کورکورانه مشرکان را تخطئه می‌کند و آن‌ها را سرزنش می‌نماید، اما به طور کلی می‌توان استنباط کرد که تقلید در اعتقادات و باورها نمی‌تواند صحیح باشد. ❗️ونیز می فرماید: « چیزی را که به آن علم نداری دنبال مکن» 📓اسرائ36 🗯ومی فرماید: « به راستی که بدترین جنبدگان خدا ،کران و لالانی هستند که نمی اندیشند» 📓انفال22 🗯پیامبر گرامی فرمود: « هیچ کس نیست جز انکه بر در خانه اش دو فرشته ایستاده است و هر گاه از منزل خارج می شود به او می گویند یا عالم باش و یا جویای دانش و نفر سوم ( بی تفاوت یا اهل تقلید) نباش» 📚 بحار الانوار ج1 ص196 🗯گاه در احادیث از کسی که اگاه نیست و در راه علم گام بر نمی دارد تعبیر شده است به پشه های سرگردان 📚الخصال ج1 ص186 ❗️بر اساس عدم جواز تقلید در اصول دین است که مراجع عظام و صاحبان فتوا در رساله عملی خود، تقلید در اصول دین را جایز نمی دانند، چنان که در توضیح المسایل مراجع آمده است: 🔶«عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید....» 📚توضیح المسائل مراجع،کتاب تقلید 3⃣حال اگر افرادی دین خود را بر پایه تقلید و جبر محیط پذیرا شده باشند از دو حالت خارج نیست؛ 🔶1- یا در واقع آن دین حق نمی باشد و فرد را به سعادت نمی رساند که به مقتضای ادله بالا موظف به تحقیق و پژوهش برای دست یابی به دین حق است. 🔶2- یا درواقع آن دین حق است اما با توجه به ادله بالا فرد نباید همان آیین حق را با تقلید پذیرا گردد و موظف است که دینش را با دلیل و برهان پذیرا شود و اگر ترک تحقیق و پژوهش را کند گناهکار بوده و خداوند او را مواخذه خواهد کرد. 👌بنابراین روشن میشود که از دید اسلام دین زاییده جغرافیا و محیط زندگی فرد نمی باشد بلکه دین زاییده عقل و منطق و برهان و استدلال می باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔ما معتقد هستیم که حضرت آدم از پیامبران می باشد و هر پیامبری معصوم است.(معصوم کیست؟ کسی که از ظلم به خدا و ظلم به مردم و ظلم به نفس اجتناب کند) ❗️حال با این وجود ما آیه قرآن داریم که می فرماید: وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ(بقره35) ❕در این آیه خداوند می گوید اگر آدم از درخت بخوری از جمله ظالمان خواهی بود ❓اینکه از پیامبر ظلمی سر بزند دیگر بر وی لفظ معصوم مترتب نمی شود چون جزء ظالمین شده (طبق آیه شریفه ذکر شده)ما نمی توانیم با الفاظی چون ترک اولی ظلم را بر وی بپوشانیم از جهت دیگر پیامبری آن حضرت نیز زیر سوال می رود ❓حال با این موضوع ما چه کنیم؟ 💠پاسخ💠 1⃣امر و نهی ای که خطاب به آدم از جانب خداوند شد امر و نهی ارشادی بوده است که مخالفت با آن معصیت تلقی نمی شود تا بگوییم آدم از جمله معصیت کاران بوده است . ⭕️توضیح اینکه؛ 👌اوامر و نواهيى كه از صاحبان امر و نهى صادر مى گردد بر دو نوع است: 🔶الف. امر و نهى مولوى: مقصود از آن اين است كه آمر بر منصبى كه از طرف خدا، يا اجتماع به او داده شده، تكيه نمايد، و امر و نهى كند و به اصطلاح از موضع قدرت سخن بگويد و از آن نظر كه او بزرگ و فرمانده است و طرف مقابل، كوچك و فرمانبر است امر و نهى صادر كند و در واقع امر و نهى بر محور مولويت و عبوديت دور بزند. 🔶ب. امر ونهى ارشادى: و مقصود از آن اين است كه آمر، برترى و مقام و فرماندهى خود را به رخ طرف نكشد و در دستورهايى كه به زيردست خود مى دهد، قيافه پند و اندرز بگيرد و همانند افراد بى طرف ولى خيرخواه، دلسوز و نيك انديش، لوازم و عكس العمل كردار او را گوشزد نمايد، در اين صورت امر و نهى وى بر محور ارشاد و هدايت دور مى زند. ❗️براى روشن شدن موضوع خوب است مثالى بزنيم: 👌 طبيبى به بيمار خود دستور مى دهد كه از غذاهايى بپرهيزد و داروهايى را نيز بخورد او اگر چه دستور مى دهد كه بيمار هر روز چنين و چنان كند، ولى در عين حال مخالفت بيمار با دستور و فرمان او از نقطه نظر اينكه مخالفت با امر طبيب است تأثيرى در خارج ندارد نتيجه آن فقط ضررى است كه بر اثر مخالفت با دستورهاى طبيب، متوجه خود بيمار مى شود و اين ضرر، خواه او فرمان دهد، يا اصلا فرمان ندهد متوجه بيمار مى شود و مخالفت با خود طبيب هيچ گونه عكس العمل خارجى ندارد. ❗️و به ديگر سخن كسى كه خربزه براى او ضرر دارد و موجب تب و لرز او میشود اگر پزشک نهی کنید و او گوش نکند فقط یک اثر دارد و آن اینکه باید پای تب و لرز بنشیند ولی از آن نظر که سخن پزشک را گوش نداده کیفری متوجه او نمیشود. 👌اكنون بايد بررسى شود كه ؛ ❓ آيا نهى از خوردن ميوه درخت معهود، نهى مولوى بوده و بر اساس «مولويت» صادر شده بود؟ در اين صورت طبعا علاوه بر لوازم طبيعى و آثار خارجى آن یعنی خروج از بهشت و ريختن لباسها، هبوط به د نيا و ابتلا به زحمات و مشقات و... كيفرى نيز همراه داشته است. ❓و يا اينكه منظور از اين نهى، فقط ارشاد به لوازم طبيعى عمل بوده؟ همانند كسى كه دوست خود را از كشيدن ترياك كه ملازم با مرگ تدريجى است باز دارد. در اين صورت، نهى از اكل شجره، از آن نظر نبود كه خداوند مولى است و آدم و حوا بندگان وى هستند وبنده بايد از دستورى كه به او داده مى شود، بدون چون و چرا اطاعت كند، بلكه از اين نظر بوده كه خوردن ميوه درخت معهود، پيامدهاى ناگوارى دارد و روى علاقه به بنده خود، او را نهى كرده است. 👌بررسى آيات وارده در اين موضوع به خوبى، ارشادى بودن نهى مورد بحث را ثابت مى نمايد و مى رساند كه فرمان خدا از آن نظر نبوده كه من مولايم و شما بنده من، تا مخالفت آن، نافرمانى (معصيت اصطلاحى) به شمار برود، بلكه محيط ارشاد بوده و خدا مانند يك ناصح مشفق به آدم و حوا فرمود: «هرگاه از اين شجره نخوريد، همواره در بهشت باقى مى مانيد و در نتيجه، گرسنگى و تشنگى، آفتاب زدگى و عريانى نخواهيد ديد واگر بخوريد دچار عكس آنها خواهيد شد» چنانكه مى فرمايد: «گفتيم اى آدم اين (شيطان) دشمن تو و همسر تو هست، شما را از بهشت بيرون نكند كه تيره بخت مى شويد، اكنون در پرتو نعمت بهشت نه گرسنه مى شوى و نه برهنه و نه در آنجا تشنه و آفتاب زده مى شوى» 🔶طه 117-119 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 🔴اينك قرائنى كه ارشادى بودن نهى را تأييد مى كند: 1⃣از اينكه جمله « فتشقی» « تیره بخت می شوید»را با «فاء» نتيجه آورده است، بهترين گواه بر اين است كه نتيجه مخالفت اين نهى و به اصطلاح غرض از نهى اين بود كه آدم و همسر وى «شقاوت» پيدا نكنند، سپس آيه بعد « اکنون در پرتو نعمت بهشت نه گرسنه میشوی و نه برهنه»بيانگر اين شقاء است و اينكه تفاوت خوردن و نخوردن از ميوه اين شجره اين است كه در صورت نخوردن، برهنگى و تشنگى و گرسنگى نيست در حالى كه در صورت مخالفت همه اينها هست و هرگز در صدد بيان مؤاخذه نيست كه در تمام نواهىِ مولوىِ الزامى وجود دارد بلكه در صدد بيان عكس العمل طبيعى اين عمل است، خواه خدا از آن نهى بكند يا نكند. ❗️روشن تر بگوييم اين نهى تبعات معنوى كه دورى از درگاه الهى است، نداشته بلكه تمام تبعات آن مربوط به وضع زندگى شخصى آدم و همسر او بوده است. 2⃣ گواه ديگر بر اينكه آفريدگار جهان در مقام اعمال مولويت نبوده بلكه با لحن خيرخواهى و اندرزگويى با آنها سخن مى گفت اين است كه شيطان به هنگام سخن گفتن خود را «ناصح» قلمداد كرده و گفت: «شيطان براى آدم و حوا قسم خورد وگفت: من براى شما از پند دهندگانم». 🔷اعراف21 👌اين خود قرينه بر اين است كه سخن خدا نيز به عنوان خيرخواهى و نصيحت بوده و شيطان اين تعبير را از خدا اقتباس نموده و خود را به جاى ناصح واقعى قالب زده است. 3⃣وقتى آدم و حوا نتيجه مخالفت خود را با ديدگان خود ديدند، يعنى بلا فاصله پس از خوردن ميوه آن درخت، لباس هاى آنها ريخت، و با ندامت مخصوص «عورت» خود را به وسيله برگها پوشانيدند، ناگهان ندايى را شنيد ند كه محتواى يادآورى نصيحت پيشين است چنان كه مى فرمايد: «آيا من شما را از اين درخت نهى نكردم و به شما نگفتم كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است». 🔷اعراف22 👌اين جمله همانند گفتار يك ناصح مشفق و مهربانى است كه وقتى طرف از اندرز او سرپيچى كرد، و گرفتار عاقبت كار خويشتن گرديد، يك مرتبه به ملامت او بر مى خيزد و مى گويد:«من به تو نگفتم كه اين كار را انجام مده؟ اين غذا را مخور، يا در آنجا قدم مزن، حالا كه كردى جزاى خود را ببين». ❗️و نتيجه مخالفت آدم، همان ريختن لباس و خروج از بهشت بود كه آن را به «رأى العين» ديد. 4⃣ هرگاه نهى خدا مولوى بود، بايد تبعات و لوازم آن به وسيله توبه از بين برود، در صورتى كه مى بينيم كه آدم و حوا توبه كردند ولى تبعات آن (خروج از بهشت و... ) از بين نرفت. 👌هرگاه اين قراين به طور جمع ملاحظه شوند براى هر انسان غير پيشداور مفيد اطمينان مى باشد كه اين نهى، يك نهى ارشادى، به منظور بازدارى آدم و همسر او از يك سلسله تبعات و لوازم اعمال خود بوده وبس، نه نهى مولوى كه رنگ نافرمانى داشته باشد. 📚منشور جاوید ؛ سبحانی ج4 ص112 2⃣در اين جا پاسخ ديگرى نيز هست كه برخى از مفسران به آن تكيه كرده اند و آن اينكه مخالفت آدم مخالفت با فرمان قطعى خداوند نبوده است، بلكه ترك اولايى بوده كه وى مرتكب شد و پيامبران از گناه و مخالفت با فرمان قطعى خداوند، مصون هستند، نه از ترك اولى. 👌و به تعبير ديگر پيامبران از گناه مطلق مصونيت دارند نه از «گناه نسبى»مقصود از گناه مطلق اين است كه آن عمل از هر كسى سر بزند گناه محسوب مى شود مانند دروغ و غيبت در حالى كه گناه نسبى عبارت از آن اعمال جايز است كه شأن و عظمت پيامبران ايجاب مى كند كه آن را هم انجام ندهند، چه بسا صدور برخى از كارها از گروهى بدون اشكال باشد ولى صدورآنها از پيامبران مورد عيب شمرده شود.مثل نمازى كه با غفلت از خدا خوانده شود از يك فرد عادى پذيرفته مى شود، ولى مطلوب از اولياء الهى مانند پيامبران، غير آن است، كمك صد ريالى يك فرد عادى و متوسط به جامعه اسلامى قابل ستايش است ولى همان كمك از يك فرد ثروتمند و مرفه بد و ناشايست به شمار مى رود. 👌نهی آدم از شجره ممنوعه نیز یک نهی تحریمی نبود بلکه یک ترک اولی بود ولی با توجه به موقعیت آدم با اهمیت تلقی شد و ارتکاب مخالفت با این نهی چون با شان آدم مخالفت داشت موجب چنان مجازات و مواخذه از جانب خدا گردید 📚تفسیر نمونه ج6 ص122 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 3⃣در اين جا مطلب يا پاسخ سومى نيز هست كه توجه به آن نيز لازم است و آن اينكه محور بحث در عصمت مخالفت با تشريع الهى است يعنى آنجا كه محيط، محيط تكليف باشد و تشريع الهى به وسيله پيامبران اعلام گردد، در چنين صورتى مسأله عصمت براى انبيا و اوليا مطرح مى گردد. 👌ولى محيطى كه آدم و حوا در آنجا زندگى مى كردند، هرگز محيط تكليف، به صورت ياد شده در بالا، نبود نه پيامبرى آمده بود و نه شريعتى تصويب شده بود و نه افرادى زير بار تكليف رفته بودند، بلكه تنها خطابى متوجه به فردى شده بود كه نتايج اطاعت و مخالفت تكليف را لمس نكرده و كاملاً آشنا نگشته بود، آيا در اين صورت از مخالفت با تكليف الهى آن هم با باورى خاص كه از سوگند شيطان به آدم دست داد، خلاف عصمت استنباط مى شود؟ 📚عصمة الانبیائ ص101 ❓حال اشکال شما این است که اگر آدم مخالفت با امر مولوی الهی نکرد و گرفتار معصیت خداوند نشد چرا خداوند به خاطر این نافرمانی او را از جمله ظالمان محسوب می کند❕آیا ظالمان بودن مترادف معصیت کار بودن نمی باشد❗️ 👌ولی باید توجه کرد که هر « ظلمی» جرم و گناه نمی باشد زیرا ظلم در لغت عرب به معنی تجاوز از حد و کار بی مورد است 🔶ابن منظور می نویسد: «ظلم در لغت به معنی شیئ را در غیر محل خود قرار دادن است و به معنی عدول از خط و تجاوز از حد نیز به کار می رود» 📚لسان العرب ج12 ص373 📚الصحاح ج5 ص1977 👌آن کسی که سخن ناصح خود را نشنود و کاری را صورت دهد که بر خلاف مصالح او باشد طبعا از حد تجاوز کرده و کاری بی مورد انجام داده است .آدم نیز با مخالفت با امر ارشادی خداوند کاری بی مورد انجام داد و از حد تجاوز کرد اما این کارش مصداق جرم و گناه اصطلاحی نبود تا با عصمتش منافات داشته باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔آیا پیامبر هم در اذان و اقامه و تشهد به رسالت خودش شهادت می داد و در تشهد بر خودش صلوات می فرستاد و در سلام نماز به خودش سلام می داد یا نماز ایشان با ما فرق داشت❗️ 💠پاسخ💠 👌در این شکی نیست که پیامبر گرامی در اذان و اقامه و تشهد نماز به رسالت خویش شهادت می دادند زیرا ایشان همانند سایر مسلمین باید به تکالیف شرعیه عمل کنند مگر آنکه دلیلی خاص اقامه شود که آن حضرت نسبت به یک حکم شرعی تکلیف ندارد اما در موارد مذکور چنین دلیلی نداریم . 🔶 از روایات به وضوح این مطلب استفاده می شود. 👌شیخ صدوق می نویسد: «پیامبر اذان می گفت و در اذان خود چنین عرضه می داشت که شهادت می دهم من پیامبر خدا هستم و می گفت شهادت می دهم که محمد رسول خداست .روایاتی وارد شده است که پیامبر به این دو تعبیر به رسالت خود شهادت می داد» 📚الفقیه ج1 ص297 🔷شهادت پیامبر به نبوت و رسالت خود در واقع نوعی تاکید بر صداقت خود و صادق بودن وحی الهی در نصب ایشان میباشد. 👌در روایات متعددی آمده است که نخستین بار در معراج فرشتگان و جبرئیل به دستور الهی نحوه اذان و اقامه گفتن را به پیامبر گرامی رساندند و یکی از بخش های آن را « اشهد ان محمدا رسول الله» بیان داشتند. 📚التهذیب ج2 ص60 📚الاستبصار ج1 ص305 📚الکافی ج8 ص120 👌بنابراین اذان و اقامه پیامبر نمی تواند تفاوتی داشته باشد با آنچه از جانب فرشتگان الهی به او تعلیم داده شده است . 👌همین طور در تشهد نماز نیز ایشان هم به رسالت خود شهادت می داده اند و هم برای خود و اهل بیتشان صلوات و رحمت الهی را تقاضا می کردند چنان که امام صادق فرمود: «در تشهد می گویی الحمد الله اشهد ان لا اله الا الله ...و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد ...» 📚التهذیب ج2 ص92 📚وسائل الشیعه ج6 ص393 👌و ما دلیلی نداریم که پیامبر را از این نحو ادا کردن تشهد مستثنی کند. 🔷در مورد سلام نماز هم گفتنی است؛ 👌امام صادق فرمود: «در سلام نماز بگو « السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته » « السلام علینا و علی عباد الله الصالحین....» سپس نماز را تمام کن» 📚التهذیب ج2 ص316 📚الفقیه ج1 ص348 🔶بی شک پیامبر نیز به همین نحو در نماز سلام می داده است و ما دلیلی بر استثنائ پیامبر نداریم. 👌سلام به معنای تحیت و سلامت می باشد و سلام علیک به معنای سلام الله علیک است .یعنی خداوند سلامت و تحیت خود را شامل تو بگرداند. 📚تفسیر نمونه ج4 ص42 🔶امام باقر فرمود: «زمانی که وارد خانه شدید و کسی در خانه نبود تا به او سلام دهید بر خود سلام دهید و بگویید:« السلام علینا من عند ربنا» ❗️« سلامت و تحیت الهی بر ما باد» 📚وسائل الشیعه ج12 ص81 👌بنابراین سلام کردن انسان بر خود هیچ گونه منعی ندارد و با توجه به روایات پیامبر گرامی نیز در نماز بر خود سلام می کرده است و تحیت و سلامت الهی را برای خود درخواست می کرده است. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔کانال نقد اسلام کلیپی منتشر کرده است و می گوید قرآن در سوره طارق دچار غلط علمی شده است و محل خروج منی را نمی داند: « پس انسان باید بنگردکه از چه آفریده شده است .از آب جهنده ای خلق شده است که از بین ستون فقرات و استخوان های سینه بیرون میاید.» طارق 5-6 اما امروزه مشخص است که منی در بیضه ها ساخته می شود و در کیسه ی منی ذخیره می شود و از مجرای ادرار خارج می شودو محل ساخت و مسیر خروج آن هیچ ربطی به ستون فقرات و سینه ندارد. 💠پاسخ💠 ❗️با تفسیری که هم اکنون ما از آیات مورد نظر ارائه می دهیم روشن خواهد شد که به هیچ عنوان این اشکال بر قرآن وارد نمیشود. 🔶خداوند می فرماید: «فلینظر الانسان مم خلق- خلق من مائ دافق- یخرج من بین الصلب و الترائب » 🔷طارق 5-7 «انسان باید نگاه کند که از چه چیزی آفریده شده است- از یک آب جهنده آفریده شده است- آبی که خارج می شود از میان پشت و سینه ها» 🔷صلب به معنای پشت و ستون فقرات است 📚کتاب العین ج7 ص127 🔷وترائب جمع تریبه بنابر مشهور علمای لغت به معنای استخوان های بالای سینه است 📚لسان العرب ج1 ص230 🔶حال توجه به نکات زیر لازم است؛ 1⃣در آیات فوق تنها سخن از نطفه مرد در میان است زیرا تعبیر به « آب جهنده» درباره نطفه مرد صادق است نه زن و همان است که ضمیر در یخرج به آن باز می گردد و می گوید این آب جهنده از میان صلب و ترائب بیرون می آید. 2⃣قرآن به یکی از دو جزئ اصلی نطفه که همان نطفه مرد است و برای همه محسوس می باشد اشاره کرده است و در آیات دیگر قرآن نیز هنگامی که سخن از آفرینش انسان از نطفه به میان می آید بیشتر روی نطفه مرد که امری محسوس است تکیه شده است 🔷نجم46 🔷قیامت37 3⃣خداوند می گوید انسان از قطره ای خلق شده است که از میان استخوان های سینه و ستون فقرات خارج می شود در حالی که می دانیم نطفه از قسمت های پایین بدن و از مجاری ادرار خارج می شود حال باید توجه کرد؛ ❗️در بین استخوان های سینه و ستون فقرات چهار دستگاه مهم وجود دارد؛ 🔷1- ریه ها که دستگاه تنفسی انسان است و زیر استخوان های قفسه سینه قرار گرفته است. 🔷2- دومین دستگاه قلب انسان است که با کمی فاصله از ریه ها وظیفه پمپاژ خون و ارسال آن به تمام اعضا و جوارح را بر عهده دارد. 🔷3- معده که کمی پایین تر از استخوان های سینه تعبیه شده و مرکز تهیه مواد غذایی برای تغذیه اندام های متفاوت انسان است . 🔷4- و بالاخره کبد چهارمین دستگاهی است که بین استخوان های سینه و ستون فقرات قرار گرفته و کار آن تصفیه خون و مواد غذایی است . 👌ریه ها ، قلب ، معده ، و کبد چهار دستگاه مهمی هستند که در بین استخوان های سینه و ستون فقرات قرار گرفته اند . ❗️اگر این چهار دستگاه دست به دست هم ندهند ممکن نیست که نطفه به وجود آید هر چند به هنگام خارج شدن از عضو خاصی خارج می شود . 👌بنابراین با توجه به این که منشا ایجاد نطفه دستگاههای چهار گانه ای هستند که بین « صلب» و ترائب» قرار گرفته لذا خداوند می فرماید که نطفه از بین صلب و ترائب خارج می شود یعنی منشا ایحاد نطفه ما بین صلب و ترائب است و این مطلب صحیح و درستی است . 📚سوگند های قرآن، مکارم شیرازی،ص399 💠بنابراین منظور از صلب و ترائب قسمت پشت و پیش روی انسان است و آب نطفه مرد از میان این دو خارج و ایجاد میشود و این تفسیری است روشن و خالی از هر گونه پیچیدگی و هماهنگ با آنچه در کتب لغت در معنی این دو واژه آمده است. 📚تفسیر نمونه ج26 ص367 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔ كسيكه زوجه اى كمتر از نه سال دارد نزدیکی او براى وى جايز نيست چه اينكه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما ساير كام گيريها از قبيل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ اشكال ندارد هر چند شيرخواره باشد تحریر الوسیله خمینی باب نکاح مساله 12 ❓ آیا واقعا در اسلام میشه با دختر شیرخوار همبستر شد؟ یا میتوان از او کامگیری جنسی داشت ؟ ایا اسلام با این احکامش میخواد مردم جهان رو هدایت کنه 💠پاسخ💠 1⃣در روایات ما بیان شده است که ولی کودک می تواند در صورتی که مصلحتی اقتضای آن را داشته باشد مانند محرمیت و... فرزند دختر یا پسر خردسالش را به عقد ازدواج دیگری در آورد. 📚وسائل الشیعه ج20 ص275 باب 6 2⃣در روایات دیگری تزویج فرزندان خردسال مکروه شمرده شده است و بهتر آن است که این نحو تزویج محقق نشود. 📚الکافی ج5 ص389 3⃣ طبق روایات متعددی اگر فرزند صغیره دختر باشد که به عقد دیگری در آمده است شوهر حق نزدیکی کردن با او را تا قبل از رسیدن به بلوغ ندارد و نزدیکی کردن حرام می باشد. 📚وسائل الشیعه ج20 ص101 باب45 4⃣حال که زوج نمی تواند با دختره صغیره تا قبل از رسیدن به بلوغ نزدیکی کند آیا سایر استمتاعات نظیر بوسه و ...برایش جایز است یا خیر❓ 👌برخی از فقها مانند حضرت امام و دیگران قائل به جواز شده اند و استدلال می کنند که چون نهی و منعی از شارع وارد نشده است با توجه به عمومات جواز استمتاع از زوجه جایز است مگر در نزدیکی کردن 🔶مرحوم صاحب جواهر می نویسد: « چون نهی ای وارد نشده بر پایه عموماتی که مطلقا جواز بهره بردن از همسر را اجازه می دهد جایز است ( به غیر از نزدیکی کردن تا سن بلوغ که استثنا شده است)» 📚جواهر الکلام ج29 ص424 👌اما برخی از فقها چون شهید ثانی با این حکم مخالفت کرده است و هر گونه بهره مندی را منوط به رسیدن به سن بلوغ می داند 📚مسالک الافهام ج8 ص443 🔶از جمله فقیهانی که فتوا به عدم جواز داده است ایت الله العظمی مکارم شیرازی است .ایشان می نویسند: «انصاف این است که ما این حکم را با این عمومیتی که گفته اند نمی پذیریم چون بعضی از استمتاعات نسبت به خردسال قبح عقلائی دارد مانند استمتاع از شیره خواره پس حسن و قبح عقلی در اینجا حاکم است و عمومات استمتاع از زوجه شامل این گونه موارد نمی شود» 📚کتاب النکاح ج2 ص135 👌بنابراین ؛ 🔶1- روایتی از معصومین به ما نرسیده است که بگوید می توانید از زوجه خردسال استمتاع و بهره مندی کنید. 🔶2- با توجه به آنچه آمد به عمومات استمتاع از زوجه نیز نمی توان استدلال نمود. 🔶3- گذشته از دلیل فوق الذکر بر ممنوعیت استمتاع زوجه خردسال شاید بتوان بر پایه روایاتی که احتیاط را در مواردی که تکلیف کاملا روشن نیست شرط می داند استدلال نمود که ممنوعیت استمتاع از زوجه خردسال تا زمان بلوغ مقتضای احتیاط نیز می باشد زیرا دلیلی بر جواز استمتاع وجود ندارد و احتیاط حکم می کند که تا زمان بلوغ هیچ گونه استمتاعی صورت نگیرد. 📚وسائل الشیعه ج27 ص154 باب12 🔶4- حکم به جواز استمتاع نیز تنها برای برخی از فقها است و همگان مطابق آن فتوا نداده اند. 🔷بنابراین این مساله سبب نمی شود اشکالی بر مکتب وارد شود و دلیلی بر جواز استمتاع از زوجه خردسال از روایات نداریم و اگر برخی از فقها فتوا به جواز داده اند ، مستند قابل قبولی برای این فتوا نمی باشد اگر چه آنان در استنباط و اجتهاد خودشان معذور هستند. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔🔮تهديد كسانی كه قرآن را نقد می‌كنند🔮 ⚔در قرآن آيات زيادی وجود دارد كه كسانی را كه در مورد قرآن بحث و نقد می‌كنند را تهديد به عذاب دنيوی و اخروی می‌كند. از جمله: ✅سوره حج آیه ۵۱ : و كسانى كه در آيات ما مى‌كوشند بقصد عاجز كردن(نقد كردن) آنان اهل دوزخند. ⚔مفهوم صريح اين آيه اينست كه شما می‌توانيد در قرآن فكر كنيد ولی نتيجه گيری شما هميشه بايد در تأييد قرآن باشد. خوب این دیگه فکر کردن نیست . ✅اين ترس از بحث و نقد، دليل واضحي بر غير الهی بودن قرآن است. چون كسيكه سخن درست و حقی دارد ديگران را دعوت به نقد و ارز يابی می‌كند و بدينوسيله حقانيت سخنش آشكارتر می‌شود. 💠پاسخ💠 🔶خداوند می فرماید: « والذین سعوا فی آیاتنا معاجزین اولئک اصحاب الجحیم» 🔷حج51 « و آنها که ( برای تخریب و محو) آیات ما تلاش کردند و چنین می پنداشتند که می توانند بر اراده حتمی ما غالب شوند اصحاب دوزخند» 1⃣کلمه « سعوا» از ماده « سعی» در اصل به معنی دویدن است و منظور در این جا تلاش و کوشش در راه ویرانگری و تخریب و از بین بردن آیات الهی است. 📚لسان العرب ج14 ص385 👌و« معاجزین» از ماده « عجز» در اینجا به معنی کسی است که می خواهد بر نیروی بی پایان الهی پیروز گردد و خداوند را عاجز و ناتوان سازد 📚تفسیر نمونه ج14 ص136 2⃣مراد از آیات الهی نشانه های دین خداوند است. افرادی که به قصد دشمنی کردن با خداوند در صدد نابودی و محو نشانه های دین الهی هستند مخاطب آیه هستند . ❗️روشن می شود که این آیه ارتباطی با تفکر و تامل در قرآن ندارد. 📚ترجمه المیزان ج14 ص552 3⃣در روایات بیان شده است که مراد از « آیات الهی» اهل بیت هستند و خداوند به کسانی که در صدد دشمنی و محو آثار اهل بیت پیامبر هستند وعده دوزخ داده است . 🔶امام صادق فرمود: «مراد از آیات الهی آل محمد هستند و کسانی که در صدد قطع مودت آل محمد هستند همانند امویان و عدوی و تیمی اهل دوزخ می باشند» 📚البرهان ج3 ص896 📚بحار الانوار ج23 ص381 4⃣خداوند در آیات دیگر قرآن به کسانی که در صدد دشمنی با خداوند هستند وعده دوزخ را داده است . 🔷می فرماید: « آیا آنان نمی دانند که هر کس با خدا دشمنی کند ...سزای او آتش جهنم است و جاودانه در آن می ماند» 🔶توبه63 🔷ومی فرماید: «هر کس با خدا دشمنی کند خدا نیز دشمن کافران خواهد بود» 🔶بقره98 5⃣روشن شد که آیه مذکور ارتباطی با تفکر در قرآن ندارد .خداوند در آیات متعدد دیگری کسانی را که در حقانیت قرآن شک و تردید دارند دعوت به تفکر و تامل در قرآن کرده است تا حقانیت آن برای حق طلبان روشن شود چنان که می فرماید: « آیا آنان در قرآن تدبر نمی کنند در حالی که اگر از نزد غیر خدا بود در آن اختلاف زیادی مشاهده می کردند» 🔷 نسائ 82 👌ومی فرماید: «کتابی است پر برکت که بر تو نازل کردیم تا در آیات آن تدبر کنند و صاحبان اندیشه متذکر شوند» 🔶ص29 👌ومی فرماید: «آیا آنها در قرآن تدبر نمی کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است» 🔷محمد24 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔عاقبت ابراهیم مالک اشتر چی شد .تو فیلم مختار دیگه نشون نداد که بعد از مختار ابراهیم چطور می شه❓ 💠پاسخ💠 ❕مرحوم سید محسن امین می نویسد: « ابراهیم مردی شجاع و سلحشور و با شهامت و رییس بود .او دارای طبعی عالی و بلند و طرفدار حق بود .او هوادار و دوستدار اهل بیت بوده و مانند پدرش دارای امتیازات عالی بود » 📚اعیان الشیعه ج2 ص200 👌ابراهیم اشتر پس از فتح بزرگی که در مرز شام و عراق بدست آورد و عبیدالله و لشکر شام نابود شدند به دستور مختار در استان شمال غربی عراق به عنوان استاندار تام الاختیار ماند .در جریان جنگ مصعب بن زبیر و مختار نیز همان جا بود و در صحنه جنگ حضور نداشت. ❗️البته دلیلی معتبری نیست که مختار از او کمک طلبیده باشد و او کوتاهی کرده باشد .مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به او نداد شاید به دلیل اهمیت منطقه موصل بود که مختار نمی خواست ابراهیم از آنجا خارج شود 📚ماهیت قیام مختار ص645 🔶مصعب پس از شکست مختار چون می دانست که ابراهیم مردی پر نفوذ است تصمیم گرفت که او را با خود همراه کند و وعده داد که اگر حکومت ابن زبیر را بپذیرد همه شمال عراق در فرمان او خواهد بود لذا برایش نامه ای نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد. ❗️در همان زمان عبدالملک مروان خلیفه اموی نیز برای او نامه نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد و وعده حکومت عراق را به او داد . 👌ابراهیم متحیر شد که چه بکند لذا ماجرای دو نامه را با یاران خود در میان نهاد . 🔶نهایتا ابراهیم چنین عرضه داشت که اگر ابن زیاد و سران شام را نکشته بودم می توانستم با عبدالملک کنار بیایم ولی این کار را کرده ام و خوش ندارم مردم شام را بر مردم خودم ترجیح دهم لذا به مصعب ملحق شد 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص275 👌شیخ عباس قمی می نویسد: « چون مصعب از جانب برادرش عبدالله بن زبیر به دفع مختار مامور شد و به کوفه آمد و مختار را کشت کوفه را تحت تصرف گرفت و پیوسته در صدد جمع آوری نیرو بود تا در سال 72 سپاه خود را جمع کرده و به قصد جنگ با عبدالملک مروان راهی شام شد. ❗️عبدالملک نیز با لشکری عظیم به جنگ او آمد و در اراضی مسکن نزدیک سامرا حرب عظیمی بین آنها محقق شد . 🔴ابراهیم اشتر که در لشکر مصعب بود در آن جنگ کشته شد و سر او را ثابت بن زید جدا کرد و جسدش را به نزد عبدالملک حمل کردند .ثابت هیزم جمع کرد و بدن ابراهیم را سوزانید . 👌مصعب هم کشته شد و سرش جدا شد. ❗️مدفن ابراهیم هم اکنون در اراضی مسکن در طریق سامرا معروف است. 📚وقایع الایام ص369 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔آیا می توان از کتب و روایات اهل سنت هم مشروعیت پرداخت خمس در آمد را اثبات کرد زیرا چنان که مطلع هستید آنان می گوید پرداخت خمس در آمد سالیانه مشروعیت ندارد❗️ 💠پاسخ💠 🌀از روایات متعددی از منابع اهل سنت بدست می آید که پیامبر گرامی دستور داد از هرچه انسان بدست می آورد چه سود کسب و یا غیر آن خمس داده شود . ❕برخی از روایات چنین است؛ 1⃣گروهی از عبدالقیس حضور پیامبر آمدند و گفتند مشرکان بین ما و شما هستند و جز در ماههای حرام دسترسی به شما نداریم .به ما توصیه جامعی بفرما که اگر به آن عمل کنیم وارد بهشت شویم دیگران را هم به آن فرا بخوانیم . 👌پیامبر گرامی فرمود: «شما را به چهار چیز فرمان می دهم و از چهار چیز نهی می کنم .شما را فرمان می دهم به ایمان به خدا .آیا می دانید ایمان به خدا چیست ؟ شهادت به یکتایی خدا و ادای نماز و پرداخت زکات و دادن خمس غنائم» 📚صحیح بخاری ج8 ص217 📚صحیح مسلم ج1 ص35 📚سنن نسائی ج1 ص323 👌در این حدیث پیامبر آنان را موظف به پرداخت خمس غنائم کرده است .غنیمت هر چیزی است که انسان بدست می آورد و اعم از دستاوردهای جنگ می باشد . 🔶از جمله علمای لغت که به این معنا تصریح کرده اند ،خلیل و ازهری و راغب است آنجا که می نویسند: «غنم آن چیزی است که انسان بدست می آورد ؛ دستاورد ، آن چه بی مشقت بدست می آید ، هر چه که از دشمن یا دیگری بدست می آید. 📚العین ، تهذیب اللغه ، مفردات ، ماده غنم 🔶قرآن کریم نیز واژه « مغنم » را در موردی به کار برده است که انسان چیزی بدست می آورد هر چند از راه غیر جنگ بلکه از طریق کار عادی دنیوی یا اخروی باشد و از آن با تعبیر « مغانم کثیره» یاد کرده است 🔷نسائ94 ❗️در حدیث مذکور روشن است که پیامبر از آنها نخواست که غنیمت های جنگی را بپردازند چرا که آنان با مشرکین در حال جنگ نبوده اند بلکه به خاطر ترس از آنان غیر از ماه های حرام از قبیله خود نمی توانستند بیرون بیایند پس مقصود از غنائم همان معنای لغوی آن است یعنی آنچه بدست می آورند .بر آنان بود که خمس سودهای خود را بپردازند. 2⃣پیامبر گرامی وقتی عمرو بن حزام را به یمن اعزام کرد در حکم او نوشت: « این عهد و حکمی است از پیامبر خدا به عمرو بن حزام آن گاه که او را به یمن اعزام کرد .او را به تقوای الهی در همه کارهایش دستور داد و این که « از مغانم خمس خدا را بگیرد» ...» 📚فتوح البلدان ج1 ص81 📚سیره ابن هشام ج4 ص265 3⃣آن حضرت به صاحبان قبائل ذی رعین و معافر و همدان نوشت: « اما بعد فرستاده شما برگشت و یک پنجم خمس خدا را از غنائم پرداختید» 📚الوثائق السیاسیه ص227 شماره 110 4⃣به سعد هذیم از قضاعه و به جذام نامه نوشت و واجبات صدقه را بیان کرد و دستور داد که صدقه و خمس را به دو فرستاده اش ابی و عنبسه یا هر که را این دو بفرستند بپردازند» 📚الطبقات الکبری ج1 ص270 6⃣به فجیع و پیروان او نوشت: «از محمد پیامبر به فجیع و پیروان او که مسلمان شده و نماز خوانده و زکات پرداخته اند و خدا و رسولش را اطاعت کرده و خمس در آمد ها و غنائم را برای خدا پرداخت کرده اند» 📚همان مدرک ص304 7⃣همین طور به جناده ازدی و قوم و پیروان او نامه نوشت و پرداخت خمس غنائم را برای انان لازم نمود 📚همان مدرک ص270 8⃣به جهینه بن زید نامه نوشت و پرداخت خمس غنائم را لازم شمرد 📚الوثائق السیاسیه ص265 9⃣به پادشاهان حمیر نوشت: «زکات دهید و از غنائم خمس برای خدا و سهم خاص پیامبر را و آن چه را خداوند بر مومنان به صورت صدقه واجب ساخته می پردازید» 📚فتوح البلدان ج1 ص82 📚سیره ابن هشام ج4 ص258 🔟به بنی ثعلبه بن عامر نوشت: «هر که از آنان مسلمان شد و نماز بر پا داشت و زکات داد و خمس غنیمت و سهم پیامبر را پرداخت...» 📚الاصابه ج2 ص189 📚اسد الغابه ج3 ص34 👌از این نامه ها بدست می آید: 🔶1- رسول خدا از آنها نخواسته اند که خمس غنائم جنگ هایی را که در آنها شرکت داشته اند بپردازند بلکه خمس و صدقه ای را که در اموال آنها بوده می طلبیده است . از آنان خمس می طلبید بدون آنکه شرط کند وارد جنگ شده باشند و غنائمی به دست آورده باشند.بنا براین منظور از غنائم در احادیث یاد شده مطلق در آمد و فایده است. 🔶2- حاکم اسلامی یا جانشین او عهده دار جمع آوری غنائم جنگ پس از پیروزی و تقسیم آنها پس از استخراج خمس آنهایند و هیچ یک از جنگجویان مالک چیزی جز آنچه از لباس و سلاح کشته بدست می آورند نیستند و گرنه دزدی کرده اند. 👌پس وقتی اعلان جنگ و جدا کردن خمس غنائم در دوران پیامبر از شوون پیامبر خداست در خواست خمس از مردم و تاکید بر آن در نامه ها و قرار دادها برای چیست❓ 👌معلوم می شود آنچه را می طلبیده مربوط به غنائم مربوط به جنگ نبوده است بلکه مطلق در آمد مراد بوده است. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔از کجا امامت امامان را میشود اثبات کرد مثلا از کجا بفهمیم امام کاظم امام هفتم است .؟ 💠پاسخ💠 ❕ما معتقدیم به دلیل اینکه لازم است صفاتی چون عصمت و علم الهی و ...در امام باشد انتخاب امام تنها به دستور و نص الهی صورت می گیرد. 🔶امام رضا فرمود: «انتخاب امام واجب الاطاعه بر عهده خداوند است» 📚قرب الاسناد ص166 👌امام صادق فرمود: «انتخاب امام به دست خداست و او است که امامان را شخص به شخص معین می کند» 📚بصائر الدرجات ص139 🔶همین مضمون در کتب و روایات اهل سنت نیز وارد شده است. ❗️نقل می کنند هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته قبایل عرب را به اسلام دعوت میکرد آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست وجانشینی پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود: "جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به صلاحدید خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد " "الامر الی الله یضعه حیث یشائ" 📚الکامل فی التاریخ،ج1 ص609 📚تاریخ الطبری،ج1 ص556 📚السیره النبویه،ج2 ص158 📚 البدایه والنهایه،ج3 ص139 📚تاریخ الاسلام،ج1 ص286 👌خداوند و پیامبر گرامی نیز در مواضع متعدده تصریح به امامت امامان دوازده گانه کرده اند. 🔶در روایتی آمده است که جابر صحابی پیامبر گرامی می گوید: «من به نزد فاطمه زهرا رفته بودم تا به سبب تولد فرزندش حسن به او تبریک بگویم .دیدم به دست او صحیفه ای سفید رنگ گرانبهایی است . 🔷مولایم فاطمه گفت ای جابر در این صحیفه اسامی امامان از فرزندانم نهفته است . 👌من در صحیفه نظر کردم دیدم این اسامی در آن معرفی شده اند: « ... علی بن ابی طالب - ابو محمد حسن به علی - ابو عبدالله حسین به علی - ابو محمد علی بن الحسین- ابو جعفر محمد بن علی - ابو عبدالله جعفر بن محمد- ابو ابراهیم موسی بن جعفر- ابوالحسن علی بن موسی الرضا- ابو جعفر محمد بن علی- ابو الحسن علی بن محمد - ابومحمد حسن بن علی- ابوالقاسم محمد بن الحسن حجه الله القائم » 📚کمال الدین ج1 ص307 📚عیون الاخبار ج1 ص40 📚اثباه الهداه ج2 ص40 📚الاحتجاج ج2 ص373 🔶پیامبر گرامی فرمود: «امامان بعد از من دوازده نفر هستند که اولین آنان علی و آخرین آنان قائم است که خداوند به وسیله او در تمام جهان نامش را گسترش می دهد» 📚امالی صدوق ص111 📚عیون الاخبار ج1 ص65 📚کمال الدین ج1 ص282 👌وفرمود: «علی بن ابی طالب امام شما پس از من است و پس از او حسن و پس از او حسین و پس از آن دو نه نفر از فرزندان حسین یکی پس از دیگری امامان شما و خلفای من هستند ...» 📚کمال الدین ج1 ص261 📚الاحتجاج ج1 ص69 👌وفرمود: «امامان مسلمین پس از من علی بن ابی طالب سپس حسن به علی و سپس حسین به علی و سپس علی بن الحسین و سپس محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و سپس موسی بن جعفر و سپس علی بن موسی و سپس محمد بن علی و سپس علی بن محمد و سپس حجه بن الحسن ...می باشند» 📚کفایه الاثر ص54 📚کمال الدین ج1 ص253 📚اثباه الهداه ج2 ص74 👌علامه گرانقدر مجلسی بیش از 21 روایت از کتب متعدد و معتبر شیعی نقل می کند که خداوند مستقیما تصریح به امامت امامان دوازده گانه کرده است 📚بحار الانوار ج36 ص192 تا 225 باب40 ❗️وبیش از 234 روایت نقل می کند که پیامبر گرامی به وحی الهی تصریح به امامت امامان دوازده گانه یکی پس از دیگری کرده است 📚بحار الانوار ج36 ص226 تا373 باب 41 👌مرحوم شیخ حر عاملی بیش از 928 روایت و نص از خداوند و پیامبر گرامی در اثبات امامت امامان دوازده گانه نقل می کند 📚اثباه الهداه ج2 ص3 به بعد ❗️وبیش از 1019 روایت از روایات شیعی در اثبات امامت حضرت علی به نص پیامبر گرامی نقل می کند 📚اثباه الهداه ج3 ص3 به بعد 👌ادامه پاسخ 👇👇👇