عذر میخوام در مورد شیخ صدوق که اعتقاد به سهو النبی داشته توضیح بدید و اینکه ایشان گفته خدا لعنت کند کسی روکه در اذان اشهد ان علیا ولی الله را بگوید.چطور ایشان از علمای بزرگ ما هست درحالی که این مقدار زیاد رو از عقاید شیعه قبول نداره
✅پاسخ
درمورد اینکه انبیاء وامامان دچار سهو ونسیان نمیشوند روایات فراوانی صادر شده است که جهت اگاهی رجوع کنید به بحارالانوار،ج11،ص72،باب4،وج17،ص97،باب16 وج25،ص350،باب11
❗️علامه مجلسی چنین میگوید:
«علمای امامیه بالاجماع اتفاق دارند بر عصمت انبیاء وامامان از گناهان صغیره وکبیره،عمداً وخطاًونسیاناً قبل از نبوت وامامت وبعد ان،بلکه از زمان تولد تا پایان عمر وتنها شیخ صدوق واستادش با این امر مخالفت کرده اند اما باید توجه داشت که انان سهوی را برانبیاء وامامان جایز میدانند که از ناحیه ی خدا باشد نه از ناحیه ی شیطان ودر غیر اموری که تبلیغ ورسالت انان بر ان امر است
📚بحارالانوار،ج25،ص351
❗️چنانکه علامه مجلسی اورد شیخ بزرگ صدوق ،سهو وفراموشی را درباره ی پیامبر نه بدان معنا که اهل سنت قائل هستند،قائل میباشد بلکه میگوید:
«فراموشی پیامبر،همچون فراموشی های ما نمی باشد،بلکه نوعی از فراموشی است که خداوند برای او ایجاد میکند تا دانسته شود که او نیز از این جهت همچون سایر مخلوقات است تا به عنوان رب وپروردگار گرفته نشود،همچنین فراموشی های ما از سوی شیطان است اما شیطان بر پیامبر وائمه هیچ گونه سلطنتی ندارد»
📚الفقیه،ج1،ص360
❗️بااین بیان روشن شد که این نظریه ی شیخ صدوق در تعارض کلی بامبانی شیعی نیست،هرچند این نظریه قابل قبول نیست،اما ایشان مجتهد بوده ودر مساله ای اجتهاد کرده است هرچند اجتهادشان صحیح نبوده ونزد خداوند تنها یک اجر دارد
📚مراه العقول ج 1 ص 200
❗️اما انچه اوردید که ایشان کسانی را که در اذان شهادت به ولایت حضرت علی میدهند لعن کرده است بصورت کلی صحیح نمی باشد
❗️ایشان کسانی را لعن میکنند که معتقد هستند شهادت به حضرت امیر جزو اذان واقامه است در حالیکه همه علمای امامیه بر این امر متفقند که شهادت به ولایت جزو اذان واقامه نیست بلکه شایسته است به عنوان تبرک واستحباب در اذان واقامه گفته شود
📚الفقیه،ج1،ص290
🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات
@poorseman
📢کانال ما در تلگرام
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
میشه بگید نظر علما و بزرگان شیعه در مورد قرآن چی بوده؟ ایا اونا عقیده به تحریف قرآن داشته ان
🗯پاسخ:
❗️در کتاب سیمای عقائد شیعه چنین امده است:
🗯«کاوش در سخنان علماى بزرگ شیعه که همواره در نسل ها سرمشق و الگو بوده اند، نشان مى دهد که آنان از عقیده به تحریف تبرّى مى جستند و اندیشه تحریف را به «خبر واحد» نسبت مى دادند. نقل سخنان همه آنان در طول قرون، امکان ندارد. به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
1⃣فضل بن شاذان نیشابورى در ضمن نقد مذهب اهل سنت مى گوید: «عمر بن خطاب گفت: مى ترسم گفته شود عمر در قرآن مفزوده و این آیه را در آن گنجانده است، ما در زمان پیامبر خدا آیه را چنین مى خواندیم:
پیرزن و پیرمرد زناکار را به خاطر شهوت رانى که کرده اند سنگسار کنید، این کیفرى از سوى خداى مقتدر حکیم است.»
📚الایضاح ص217
❗️اگر شیعه عقیده به تحریف داشت، او بر اهل سنت نمى تاخت که به تحریف معتقدند، چون هر دو در این عقیده مشترک بودند.
2⃣مرحوم صدوق مى گوید:
«اعتقاد ما این است که قرآن کتاب خداو وحى اوست که نازل شده و خداوند در قرآن فرموده است:« از هیچ سوى باطل سراغ قرآن نمى آید، نازل شده اى از سوى خداى حکیم حمید است قرآن قصّه گویى حق است و حقى است جدا کننده حق و باطل و شوخى و بیهوده نیست و خداى متعال، پدید آورنده، نازل کننده، پروردگار، و حافظ آن و گویاى به آن است.»
📚الاعتقادات ،ص93
3⃣شیخ مفید مى گوید:
«بعضى از شیعیان گفته اند که از قرآن هیچ کلمه یا
ایه یا سوره اى کم نشده، لیکن آن چه در مصحف على به عنوان تأویل و تفسیر معانى آیات طبق حقیقت نزول آنها بوده، حذف شده است، آنها هر چند از کلام الله که قرآنو معجزه الهى است نبوده، لیکن حقایقى ثابت و نازل شده بود و گاهى به تأویل قرآن هم قرآن گفته مى شود. به نظر من این سخن شبیه تر به حق است از حرف کسى که مدّعى کاهش کلماتى از خود قرآن است نه تأویل آ ن. و به این نظر تمایل دارم.»
📚اوائل المقالات ص53
❗️نیز در جوابِ «مسایل سرویّه» در پاسخ کسانى که براى تحریف، استناد به روایاتى کرده اند که برخى کلمات را به گونه دیگر نقل کرده است، مثلاً به جاى «کُنتم خیر امّه» «خیر ائمّه» نقل کرده و به جاى «جَعَلْناکُمْ اُمَّه وسطاً» «ائمّهً وَسطاً» نقل کرده، مى گوید:
« این ها خبرواحد است و صحّت آنها ثابت نیست، از این رو در باره آنها توقف مى کنیم و از آن چه در قرآن موجود است دست نمى کشیم.»
📚مجوعه الرسائل ص366
4⃣ سید مرتضى گوید:
«اضافه بر کسانى که در دلیل اول از آنان نقل کردیم، گروهى از صحابه همچون عبدالله بن مسعود، اُبىّ بن کعب و دیگران بارها قرآن را بر پیامبر خوانده و ختم کرده اند. این ها با کمترین تامل دلالت دارد که قرآن در آن زمان، مجموعه اى مرتب و مدوّن بود، نه پنهان و پراکنده.»
📚مجمع البیان ج1 ص10
5⃣ شیخ طوسى گوید: «سخن در زیاده و نقصان در قرآن، در خور این کتاب نیست. چرا که زیاد شدن در قرآن، بطلانش اجماعى است. کاسته شدن از قرآن نیز بر خلاف ظاهر مذهب مسلمانان است و این به مذهب صحیح ما شایسته تر است. سید مرتضى هم همین را تایید کرده و ظاهر روایات هم همین است، وى سپس روایت هاى مخالف را «خبر واحد» شمرده است.»
📚تبیان ج1 ص3
6⃣ مرحوم طبرسى مى نویسد:
« افزایش چیزى بر قرآن، به اجماع علما باطل است و اما کاسته شدن از آن، بعضى از اصحاب ما و گروهى از حشویّه از اهل سنت گفته اند که در قرآن تغییر یا نقصانى پیش آمده است، لیکن عقیده صحیح در مذهب ما بر خلاف آن است.»
📚مجمع البیان ج1 ص10
7⃣سید بن طاووس حلّى گفته است:
«عقیده شیعه، عدم تحریف است.»
📚سعد السعود ص144
8⃣ علامه حلّى در جواب سید مهنّا گفته است:
«حق آن است که تغییر و تاخیر و تقدیم و افزایش و کاهش در قرآن نیست و پناه بر خدااز این عقیده و امثال آن، که موجب راهیابى شک به معجزه جاویدان پیامبر خداست، معجزهاى که به صورت تواتر نقل شده است.»
📚اجوبه المسائل ص121
9⃣ محقق اردبیلى در مساله لزوم به دست آوردن علم به این که آن چه مى خواند، قرآن است، گفته است:
«باید این علم را از راه تواترکه علم آور باشد به دست آورد و تنها به شنیدن حتى از یک عادل اکتفا نکرد... و چون تواترقرآن ثابت شده است، پس ایمن از اختلال است... علاوه بر این که در نوشته ها ضبط شده و حرف به حرف و حرکت به حرکت آن شمارش شده است. همچنین راه نگارش و راه هاى دیگر، گمانِ غالب بلکه یقین مى آورد که چیزى بر آن افزوده یا از آن کاسته نشده است.»
📚مجمع الفائده ج2 ص218
🔟قاضى نور الله شوشترى گوید:
«وقوع تحریف در قرآن که به شیعه نسبت داده شده است، چیزى نیست که عقیده عموم شیعه امامیه باشد، گروهى اندک از آنان چنین سخنى گفته اند که در میان شیعه هم جایگاه معتبرى ندارند.»
📚آلائ الرحمان،ج1 ص25
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
❔پرسش
❓یکی از کانال های ضد دین چند وقت است که اقوالی از علمای شیعه نقل می کند که آنان گفته اند قرآن تحریف شده است لطفا حقیقت را برای ما بیان کنید آیا راست می گویند❔
💠پاسخ:
❕شکی در آن نیست که به هیچ عنوان قرآن کریم دچار کمی و زیادی نشده است و از گزند تغییرات و تبدیل مصون و محفوظ بوده است .
🌀خداوند می فرماید:
«ما قرآن را نازل کردیم و ما به طور یقین نگهدار آن هستیم»
🔶حجر9
👌ومی فرماید:
«هیچ گونه باطلی نه از پیش رو و نه از پشت سر به سراغ قرآن نمی آید»
🔷فصلت42
❗️شیخ صدوق می گوید:
« اعتقاد شیعه آن است که قرآنی که خداوند بر پیامبرش نازل کرد همان است که در میان دو جلد است و هم اکنون در دست مردمان است»
📚رساله الاعتقادات ص93
🗯شیخ طوسی می گوید:
«سخن در زیاده و نقصان در قرآن درخور این کتاب نیست و قرآن از زیاده و نقصان مصون است»
📚تبیان ج1 ص3
❗️علامه حلی می گوید:
« حق آن است که تغییر و تاخیر و تقدیم و افزایش و کاهش در قرآن نیست و پناه می بریم به خدا از این عقیده»
📚اجوبه المسائل ص121
👌ما در گذشته مفصلا ادله عدم تحریف قرآن و کلمات و جملات بزرگان را در این باره آورده ایم که می توانید کلید واژه « تحریف» را در کانال سرچ کنید.
🔷اصل پاسخ:
🌀تحریف بر سه گونه است؛
1⃣تحریف لفظی
2⃣تحریف معنوی
3⃣تحریف عملی
♻️1- تحریف لفظی آن است که در الفاظ و عبارات قرآن کم و زیاد و تغییر داده شود که چنین تحریفی در قرآن صورت نگرفته است.
♻️2- تحریف معنوی آن است که آیه ای را آن چنان تفسیر کنند که خلاف مفهوم واقعی آن باشد.
♻️3- تحریف عملی آن است که آیه قرآن را بر خلاف عمل کنند.
📚تفسیر نمونه ج11 ص28
👌مثلا در روایتی آمده است که مردم در قیامت می گویند:
« ما قرآن را تحریف کرده و پشت سر انداختیم»
📚تفسیر برهان ذیل ایه 106 ال عمران
👌پیداست که مراد آن است که ما قرآن را تفسیر به رای کردیم و معانی آن را بر اساس میل خود تفسیر کردیم و به آن عمل نکردیم ( تحریف لفظی و عملی)
🔷قرآن می گوید:
« یحرفون الکلم عن مواضعه»
🗯نسائ 46
❗️یعنی سخن را از جایگاه اصلی اش بر می گردانند و تفسیر به رای می کنند
📚سیمای عقائد شیعه ص151
❗️ امام باقر فرمود:
« آنها حروف قرآن را حفظ و نگه داری کردند و حدود آن را تحریف کردند .پس آنرا نقل می کنند ولی معانی آنرا مراعات نمی کنند»
📚روضه الکافی ص128
📚الوافی ج5 ص274
👌روشن است که تحریف معنوی و عملی در قرآن واقع شده است .
❗️چه بسیار ایاتی است که به دروغ مورد تفسیر قرار می گیرد و معنای قرآن را عوض کرده و در آن تحریف کرده و تفسیر به رای می کنند.
❗️چه بسیار آیاتی است که مسلمین به آن عمل نکرده و آن ها را پشت سر انداخته اند.
💠اگر برخی از علما اورده اند قرآن تحریف شده اند سخنشان ناظر به تحریف معنوی و عملی قرآن است نه تحریف لفظی زیرا اجماع امت اسلام بر آن است که تحریف لفظی در قرآن صورت نگرفته است .
♻️اما این گونه افراد مغرض به دروغ این گونه جملات انان را حمل بر تحریف لفظی می کنند و خودشان در کلام این بزرگان تحریف می کنند و کلمات انان را تفسیر به رای می کنند.
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش
❓کانال نقدی بر اسلام بحثی را اغاز کرده است پیرامون میرزای نوری و این که ایشان کتابی نوشته اند به نام « فصل الخطاب فی تحریف القرآن» و ایشان از علمای بزرگ شیعه بوده و عقیده به تحریف قرآن داشته است لطفا پاسخ مقتضی را ارائه فرمایید❔
💠پاسخ:
❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛
1⃣در این که مرحوم محدث نوری از بزرگان علمای شیعه بوده است شکی نیست .
🌀صاحب اعیان الشیعه در مورد او می نویسد:
«او عالم و فاضل و محدث بود و در علم حدیث و رجال متبحر بود .عارف به علم سیر و تاریخ بود و یگانه زمانش بود در اطلاع و اگاهی بر اخبار و آثار »
📚اعیان الشیعه ج6 ص143
👌ایت الله سبحانی درباره او می نویسد؛
«او فقیه امامی بود که در علم حدیث و رجال متبحر بود و اگاه به علم سیر و تاریخ بود »
📚موسوعه طبقات الفقهائ ج14 قسم1 ص229
🗯در کتاب فهرس التراث او را چنین معرفی می کند:
«او شیخ و ستون مذهب بوده است وشیخ امامان حدیث و رجال بوده است .خاتم محدثین و مجتهدین می باشد.مجلسی سوم لقب اوست .او از بزرگان علمای شیعه و کبیران مردان اسلام می باشد»
📚فهرس التراث ج2 ص233
2⃣این که می گویند ایشان عقیده به تحریف قرآن داشته است کذب و دروغ است.
👌مرحوم حاج شیخ اقا بزرگ تهرانی که شاگرد مبرز مرحوم محدث نوری است در شرح حال استادش در جلد اول مستدرک الوسایل می گوید :
❗️« اما در مورد کتاب فصل الخطاب کرارا از استادم شنیدم می فرمود مطالبی که در فصل الخطاب است عقیده شخصی من نیست بلکه این کتاب را برای طرح بحث و اشکال نوشتم و اشارتا عقیده خودم را راجع به عدم تحریف قران اورده ام و بهتر بود نام کتاب را فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب می گذاردم »
❗️سپس مرحوم محدث تهرانی می گوید :
« ما از نظر عمل روش استاد خودمان را به خوبی می دیدیم که هیچگونه وزن و ارزشی برای اخبار تحریف قائل نبود بلکه انها را اخباری می دانست که باید بر دیوار کوبند تنها کسی می تواند نسبت تحریف را به استاد ما بدهد که به مرام و عقیده او اشنا نبوده است »
📚مقدمه المستدرک ج1 ص50-51
🔷ومی نویسد:
«محدث نوری می گفت که من در این کتاب کوشیدم تا اثبات کنم که قرآن موجود همان است که در قرون اولیه اسلام جمع آوری شده و در آن تغییر و تبدیلی رخ نداده است از این رو بهتر بود که آن را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» گویند در حالی که عنوان « فصل الخطاب فی تحریف الکتاب» مردم را در راه یافتن به مراد من به اشتباه انداخته است»
📚الذریعه ج10 ص220
🔶لذا ایشان در اعتراف نامه ای که پس از نگاشتن کتاب فصل الخطاب منتشر ساخت روشن کرد که مرادش عدم تحریف قرآن بوده است
📚نزاهت قرآن،جوادی املی،ص22
3⃣به فرض هم بگوییم ایشان اعتقاد به تحریف قرآن داشته است باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا؛
🔶1- طبق ادله مسلم وقوع تحریف در قرآن محال است و ایشان در نظریه خود اشتباه کرده است و معذور است و این از مقام علمی او نمی کاهد .بسیارند علمایی که در نظریه های علمی خود دچار اشتباه می شوند .
🔶2- امیر مومنان فرمود:
❗️«عظمت و بزرگی افراد نشانه حق و باطل نیست .حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی وباطل را بشناس انگاه اهل آن را خواهی شناخت»
📚بحار الانوار ج40 ص126
🗯اگر مرحوم محدث نوری عقیده به تحریف قرآن داشته او از حق و حقیقت دور شده است البته چنان که گذشت به هیچ عنوان ایشان معتقد به تحریف قرآن نبوده است.
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش
❓ایا صحیح است که جعده به دستور معاویه به امام حسن سم داد❔و ایا صحیح است که عایشه مانع دفن امام حسن در کنار پیامبر شد و جنازه حضرت را تیر باران کردند
🗯پاسخ؛
👌شیخ مفید می نویسد:
«معاویه می خواست برای یزید بیعت بگیرد اما امام حسن را مانعی در برابر این کار می دید .دسیسه کرد که او را به قتل برساند و با جعده سازش کرد و اورا وادار کرد که به امام سم بدهد و وعده ازدواج با یزید را به او داد و صد هزار درهم برایش فرستاد و جعده امام را سم داد»
📚الارشاد ج2 ص15
📚بحار الانوار ج44 ص157
❗️همین مطلب در کتب اهل سنت نیز آمده است؛
👌ابن سعد در طبقاتش می نویسد:
«معاویه بارها حسن بن علی را سم داد»
📚تتمیم طبقات الکبری ج1 ص352
❗️ابن کثیر می نویسد:
«معاویه برخی از نزدیکان حسن را تطمیع کرد تا او را با سم بکشند»
📚تاریخ ابن کثیر ج8 ص47
👌مسعودی می نویسد:
«معاویه جعده را تحریک کرد تا حسن را بکشد و گفت اگر چنین بکنی برایت صد هزار درهم ارسال می کنم و تورا به ازدواج یزید در می آورم و معاویه برای جعده سم را فرستاد و پس از انجام کار پولی را که وعده کرده بود به او داد اما او را به تزویج یزید در نیاورد و گفت ما زندگی یزید را می خواهیم ( و ممکن است تو دست به جان او نیز ببری) و الا تو را به تزویج او در می آوردم»
📚مروج الذهب ج2 ص427
👌همین جریان را ابوالفرج اصفهانی و ابن ابی الحدید معتزلی نقل می کنند؛
📚مقاتل الطالبین ص80
📚شرح نهج البلاغه 16 ص29 ؛49
👌مولف کتاب الاستیعاب نیز نقل می کند:
«سم دادن حسن به دسیسه و تحریک معاویه بود و او به همسر حسن پول داد تا چنین کند»
📚الاستیعاب قسم اول ص389
❗️سبط بن جوزی نیز به همین مطلب تصریح می کند؛
📚تذکره الخواص ص211
❗️ابن عساکر نیز در تاریخ همین مطلب را می آورد؛
📚تاریخ مدینه دمشق ج13 ص282
👌مزی نیز می نویسد:
«معاویه برخی از نزدیکان حسن را تطمیع کرد تا او را سم دادند و کشتند»
📚تهذیب الکمال ج6 ص252
🗯زمخشری نیز به همین مطلب تصریح می کند؛
📚ربیع الابرار ج4 ص208
👌مولف کتاب عقد الفرید می نویسد:
«وقتی خبر شهادت امام حسن به معاویه رسید سجده کرد و خدا را شکر گفت»
📚العقد الفرید ج4 ص156
🔷اما پاسخ سوال دومتان:
🗯ابن شهر اشوب از کتاب ربیع الابرار زمخشری و عقد الفرید ابن عبد ربه هر دو از علمای اهل سنت نقل می کند:
❗️« امام حسین و ابوالفضل العباس و عده ای دیگر جنازه امام حسن را به جایگاه خاصی در نزدیکی مسجد النبی منتقل کرده و در انجا نماز بر جسم مطهرشان نماز گزاردند بعد از آن برای تجدید عهد و دفن نزدیک مزار پیامبر بردند .
🔷در این هنگام مروان بن حکم به همراه عده ای جلو امد و فریاد زد شما می خواهید حسن بن علی را در کنار پیامبر دفن کنید
👌از طرف دیگر عایشه نیز در حالی که سوار بر استر بود به جمع انان پیوست و فریاد زد چگونه می خواهید کسی را که من هر گز دوست نداشتم به خانه من داخل کنید
❕ابن شهر اشوب در ادامه می اورد:
«جنازه آن حضرت را تیرباران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه تیر به تابوت آویخته شد»
📚مناقب ابن شهر اشوب ج4 ص43
👌همین جریان را علامه مجلسی در بحار و شیخ مفید در ارشاد نقل می کند
📚بحار الانوار ج44 ص157
📚الارشاد،ص174،176
🗯این مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند؛
📚حیاه الحیوان ج1 ص83
📚تاریخ الخمیس ج2 ص294
📚وفیات الاعیان ج2 ص66
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش
❓خداوند در ايه ٤٨ سوره بقره می گوید :
«بترسيد از روزى كه هيچكس چيزى از عذاب را از ديگرى كفايت نميكند و شفاعتی پذيرفته نميگردد و در برابر عذاب،فديه اى معادل ان از او گرفته نميشود و انان ياری نخواهند شد
خب اين موضوع مخالف بحث توسل تشيع به اهل بيت نيس براى شفاعت در قيامت همونطور كه در زيارت عاشورا ميخونيم اللهم ارزقنى شفاعت الحسين يوم الورود❔
💠پاسخ:
❗️مساله شفاعت صالحین در روز قیامت مورد قبول تمام فرق اسلامی می باشد.
👌خداوند می فرماید:
«بگو تمام شفاعت از آن خداست .حاکمیت آسمان ها و زمین از اوست و سپس همه به سوی او باز می گردید»
🔷زمر42
👌ومی فرماید:
«کیست که در نزد او جز به فرمان او شفاعت کند»
🔷بقره255
👌ومی فرماید:
«هیچ شفاعت کننده ای جز به اذن او نمی باشد»
🔷یونس3
👌ومی فرماید:
«در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده باشد و از گفتار او راضی باشد»
🔷نجم26
❗️این ایات و ایات شبیه به آن همگی تصریح می کنند که در روز قیامت شفاعت وجود دارد اما شفاعت در قیامت تنها به اذن خداوند است و تنها کسانی می توانند شفاعت کنند که ماذون از جانب خداوند باشد که انان انبیائ و اولیائ میباشند.
🗯علمای اهل سنت روایت کرده اند که پیامبر گرامی فرمود:
«شفاعت من در روز قیامت برای صاحبان گناهان کبیره از امتم می باشد»
📚مسند احمد ج3 ص213
📚سنن ابی داود ج2 ص537
❗️وفرمود:
«من اولین شفاعت کننده در روز قیامتم»
📚سنن ترمذی ج5 ص448
❗️وفرمود:
«خداوند به من حق شفاعت کردن را داده است و من آن را برای امتم ذخیره کرده ام»
📚صحیح بخاری ج1 ص92
📚سنن نسائی ج1 ص172
❗️وفرمود:
«انبیا در حق هر کسی که از روی اخلاص شهادت به وحدانیت خداوند بدهند شفاعت می کنند»
📚مسند احمد ج3 ص12
🗯همین مضمون در روایات متعددی از منابع شیعیان نیز آمده است .
👌حضرت علی فرمود:
«سه دسته هستند که در روز قیامت شفاعت می کنند؛ انبیائ و علما و شهدائ»
📚خصال یک جلدی ص156
❗️امام صادق فرمود:
«شفاعت ما اهل بیت برای صاحبان گناهان کبیره از شیعیان می باشد»
📚الفقیه ج3 ص376
♻️جهت اگاهی بیشتر از روایات شیعه در مورد شفاعت پیامبر گرامی و اهل بیت رجوع کنید؛
📚بحار الانوار ج8 ص29 باب21
🔴حال پاسخ از آیه مورد استناد شما در مورد شفاعت؛
🗯خداوند می فرماید:
«ای بنی اسرائیل نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید ...و از آن روز بترسید که کسی به جای دیگری مجازات نمی شود و نه شفاعت پذیرفته می شود و نه غرامت و بدل پذیرفته می شود و نه یاری می شود»
🔷بقره47-48
👌خداوند با این سخن خط بطلان می کشد بر عقیده یهودیان که معتقد بودند که چون نیاکان و اجدادشان پیامبران خدا بودند آنها را شفاعت خواهند کرد وآنان چون یهودی هستند اهل نجات هستند اگر چه ملتزم به هیچ یک از دستورات الهی نباشند و یا گمان می کردند که میتوان برای گناهان فدیه و بدل تهیه نمود همان گونه که در این جهان متوسل به رشوه می شدند.
❗️خداوند می گوید شفاعت در روز قیامت تنها به اذن خداست و برای شما شفاعت بی حساب و کتاب که به آن معتقد هستید وجود ندارد چنان که می فرماید:
«شافعان تنها در حق کسانی شفاعت می کنند که خداوند از او خشنود باشد»
🔷انبیائ28
👌وچون شما یهودیان مورد رضایت خداوند نمی باشید شفاعتی نیز برای شما نمی باشد.
📚تفسیر نمونه ج1 ص221
❗️بنابراین ایه مورد نظر با مساله قطعی شفاعت در اسلام منافاتی ندارد.
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
🙄قرآن می گوید حساب و پاداش مردم با خداست(غاشیه ۲۶).اما شیعیان همیشه می گویند اجرت با حسین با اهل بیت یعنی حسابرس شما آنها هستند ایا شرک از این واضح تر است
🗯پاسخ:
🔷امام صادق فرمود:
« زمانی که روز قیامت شود خداوند حساب شیعیان ما را بر عهده ما می میگذارد انچه از حقوق پرودگار بر ذمه انان است حضرت محمد شفیع می شود و خداوند انان را می بخشد و انچه از حقوق مردم بر ذمه انان است حضرت محمد شفیع می شود و بجای انان ادا می کند و انچه از حقوق ما اهل بیت بر ذمه انان است ما نیز به انان می بخشیم تا انان بدون حساب وارد بهشت شوند»
📚بحار الانوار ج7 ص274
🔶همین مضمون را شیخ کلینی در :
📚کافی ج8 ص162
📚صدوق درعیون ج2 ص57
📚شیخ طوسی در امالی ص406
📚مرحوم بحرانی در تفسیر برهان ج5 ص645
❗️و دیگران روایت کرده اند.
🗯در زیارت جامعه کبیره نیز می خوانیم:
«بازگشت مردم در قیامت به سوی شماست و رسیدگی به پرونده آنها بر عهده شماست»
📚زیارت جامعه کبیره
🗯این مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است.
🔷خطیب بغدادی روایت میکند که ابوبکر در حالت مرگ خود از پیامبر چنین نقل روایت کرد که فرمود:
❗️«بر فراز صراط عقبه ای است که کسی نمیتواند از ان رد شود مگر درصورتیکه جواز عبور از علی به دست اورده باشد»
📚تاریخ بغداد،ج10،ص356
📚همین مضمون را طبری در الریاض النضرة،ج2،ص172 نقل میکند
🗯همچنین ابن حجر روایت میکند که پیامبر خطاب به حضرت علی فرمود:
«ای علی تو در روز قیامت بهشت ودوزخ را برای مردمان تقسیم میکنی»
📚صواعق محرقه،ص75
📚همین معنا را خوارزمی در مناقب ص234وقندوزی حنفی در ینابیع المودة ص83 نقل میکند
🔶حال خداوند می فرماید:
«بازگشت انان به سوی ماست و حساب انان بر عهده ماست»
🔷غاشیه 25-26
❗️اما باید توجه کرد که حسابرسی اهل بیت همان حسابرسی خدا است .هیچ کس نمی گوید که حسابرسی و بازگشت خلایق به طور استقلال با علی و سایر امامان علیهم السلام است بلکه می گویند این کار ذاتا از آن خداست ولی بالواسطه از آن آنهاست.
💦به عنوان مثال اینکه خداوند در ایه ای می گوید که اوست جان ها را می گیرد( زمر42)
💧و در آیه ای دیگر می گوید ملک الموت جان ها را می گیرد( سجده11)
💧ودر آیه ای دیگر می گوید فرشتگان جان ها را می گیرند(نحل32)
🌕در اینجا همگان می گویند گرفتن جان در اختیار خداوند است و ملک الموت و فرشتگان به واسطه و به اذن خداوند جان ها را می گیرند.
👌حسابرسی مردمان نیز در اختیار خداوند است که اهل بیت با واسطه و با اذن خداوند این کار را می کنند لذا منافاتی بین عقیده ما و حسابرسی خداوند نیست .
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش
❓امروزه خیلی گفته می شه که بعد از مرگ افراد مرده ها به دنیا بر می گردن و دو مرتبه زندگی تازه ای شروع می کنن ایا این عقیده راسته و واقعا اینطور است و تناسخ واقعیت دارد؟ اسلام نظرش چیه
🗯پاسخ:
🔷عقیده مندان به تناسخ می پندارند که انسان بعد از مرگ بار دیگر به همین زندگی باز میگردد منتها روح او در جسم دیگر ونطفه دیگر حلول کرده وزندگی مجددی را در همین دنیا آغاز می کند واین مساله ممکن است بارها تکرار شود این زندگی تکراری در این جهان را تناسخ یا عود ارواح می نامند
📚تفسیر نمونه،ج1 ص164
🗯ادله متعدد عقلی نیز بر بطلان این عقیده دلالت می کند از جمله:
🗯همه می دانیم که موجودات زنده در این جهان یک لحظه آرام نیستند و دائما از حالتی به حالت دیگر و از مرحله ای به مرحله کاملتر قدم می گذارند.
👌عقربه همه دگرگونی ها و تحولات حیاتی در موجودات زنده متوجه به سمت تکامل و مراحل عالیتر حیات است .چیزی که هرگز در این قانون امکان پذیر نیست بازگشت به عقب و ارتجاع است .هرگز طفل یک ماهه به حال نطفه یک روزه بر نمی گردد و طفل تکامل یافته به صورت علقه سابق در نمی آید.
❗️این قانون در گیاه و حیوان و انسان و در سراسر جهان حیات و زندگی عمومیت دارد و هرگز موجود زنده ای پس از طی دوران تکاملی به عقب باز نمی گردد .
🗯باتوجه به این قانون عمومی در جهان سخن از تناسخ و بازگشت به عقب کاملا بی معنا است .
📚ارتباط با ارواح ص29
🗯قرآن می فرماید:
«چگونه به خدا ایمان نمی آورید با این که شما (قبل از افرینش خاک بودید) مرده و بی جان بودید و خداوند شما را زنده کرد سپس شما را می میراند و بعد زنده می کند و سپس به سوی او باز می گردید»
🔷بقره28
❗️این ایه صریحا می گوید که پس از مرگ یک بار بیشتر زنده نخواهید شد و آن زنده شدن در رستاخیز و بازگشت به سوی خدا و پیوستن به زندگی جاودان سرای آخرت است.
🗯ومی فرماید:
«خداوند همان کسی است که نخست شما را آفرید و سپس روزی داد و بعد می میراند و سپس زنده می کند»
🔷روم41
👌در این آیه نیز تنها یک مرتبه مرگ و حیات پس از آفرینش انسان ذکر شده که مرگ این جهان و حیات باز پسین است.
❗️علامه مجلسی نیز در بحار الانوار شریف بابی را گشوده به ذکر روایات اهل بیت در رد عقیده به تناسخ؛
📚بحار الانوار،ج4 ص320 باب 5 "ابطال التناسخ"
🗯شیخ حر عاملی نیز بابی را اختصاص داده است به ذکر روایات اهل بیت در ابطال تناسخ؛
📚الفصول المهمه "تکمله الوسایل"ج1 ص258 باب 48
🔶امام رضا علیه السلام فرمود:
"کسی که معتقد به تناسخ باشد او کافر به خداوند عظیم شده است وبهشت وجهنم را تکذیب کرده است"
📚عیون اخبار الرضا، صدوق ج2 ص202
❗️وفرمود:
"هرکس اعتقاد به تناسخ داشته باشد کافر است"
📚همان مدرک، ج2 ص202
🗯پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش🤔
❓میگن بهشت ابدی است ایا نعمت های بهشتی سبب خستگی نمیشه تا کی بخوریم و با حوریان باشیم و عشق و حال کنیم بالاخره دل زده میشیم خب واقعا جوابتون چیه
💠پاسخ؛
♻️در پاسخ به سه نکته باید توجه داشت؛
1⃣ نخست اینکه ما نباید با معیارهای جسمی و روانی این جهان درباره آن جهان قضاوت کنیم، ای بسا این حالت روانی که در این جهان در ما وجود دارد که با تکرار خسته و ملول و بی تفاوت می شویم در آنجا برعکس باشد، هرچه بیشتر انسان می بیند شوقش بیشتر می گردد، و هر قدر تکرار می کند لذتش افزونتر می شود، و به این ترتیب تکرارها مایه تشدید لذات معنوی و مادی می گردد.
⁉️چه دلیلی داریم که وضع روحی انسان در آنجا و در اینجا از این جهت یکی است.
2⃣در همین جهان نیز نعمتهایی وجود دارد که هیچگاه انسان از آن سیر نمی شود، ما هر قدر هوای تازه و پر از اکسیژن را استنشاق کنیم از آن خسته و ملول نخواهیم شد، بلکه دائما از آن لذت می بریم و برای ما مایه نشاط است.
👌آب یک نوشیدنی کاملا ساده و یکنواخت است ما اگر صدها سال عمر کنیم نوشیدن آب گوارا به هنگام تشنگی از همه چیز برای ما لذت بخش تر است، و همان است که می گوییم آب طعم حیات دارد، نه خسته می شویم و نه بی اعتنا بلکه آب گوارا همیشه برای تشنگان فوق العاده و جالب و جذاب است.
⁉️چه مانعی دارد که در آنجا نیز خداوند حالتی شبیه تشنگی «تشنگی لذتبخش نه مزاحم و آزاردهنده، همچون تشنگی لقای محبوب» بر انسان مسلط سازد، و به خاطر ان دائما از نعمتهای روحانی و جسمانی بهشت فوق العاده درک لذت کند؟
3⃣از آنجا که ذات و صفات خدا بی نهایت است، بدون شک جلوه های روحانی و معنوی او نیز پایان نمی گیرد، هر روز لطف و عنایت تازه ای و هر دم رحمت و هدایت جدیدی بر بهشتیان و مقربان درگاهش می فرستد، به گونه ای که اصلا تکراری در آن نیست مگر بی نهایت ممکن است مکرر شود؟
🗯نعمتهای مادی نیز جلوه های رحمانیت و رحیمیت اویند، آنها نیز حد و نهایتی به خود نمی پذیرند. چه مانعی دارد همان درختان بهشتی، همان نهرها، همان گلها، همان رنگ و بوها، همان شرابهای طهور، هر روز و هر ساعت رنگ و بوی تازه ای، و شکل و عطر جدید داشته باشند؟
❗️دائما رنگ عوض کنند، دائما دگرون شوند، دائما چهره نو پیدا کنند، به گونه آی که یک غذا و یک منظره فقط یکبار در تمام عمر بهشتیان دیده شود و مورد استفاده قرار گیرد.
🔷پاره ای از آیات قرآن و روایات اسلامی نیز این مطلب را تایید می کند. «او هر زمان در شان و کاری است»
🔷الرحمن/ 29
🔷 بهشتیان به اراده خداوند هر روز در شان و در کاری هستند.
🗯در حدیثی از امام صادق می خوانیم:
❗️«خداوند بهشتی آفریده که هیچ چشمی ندیده، و هیچ مخلوقی از آن آگاه نیست، پروردگار متعال هر صبحگاه آن را می گشاید و می گوید: بوی خوشت را افزون کن و نسیمت را بیفزای»
📚بحار الانوار ج8 ص199
🗯در حدیث دیگری از امام باقر آمده است:
🔷«برای اهل بهشت سفره هایی می گسترانند که بر آن آنچه مورد علاقه آنها از طعامها است قرار داده می نوشد طعامهایی که از آن لذیذتر و خوش بوتر نیست، سپس آنها را از سر آن سفره بلند کرده، و سفره دیگری برای آنها می گسترانند».
📚همان مدرک ح199
👌 این تعبیرات به خوبی نشان می دهد که در آنجا تکراری وجود ندارد بلکه هر لحظه الطاف و عنایات تازه ای است
📚پیام قرآن ج6 ص272
✏️پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال
این که اموات در مواقعی مانند جمعه ازاد هستند ایا صحت دارد چه افرادی این گونه می باشند وکیفیت ان چگونه است؟
✅پاسخ
شیخ حرعاملی در کتاب شریف فصول المهمه بابی را گشوده است تحت این عنوان«ارواح مؤمنین وکفار خانواده ی خود را بعد از مرگ زیارت میکنند»
❗️ودراین باب روایات متعددی درهمان معنای باب نقل میکند
📚فصول المهمه،ج1،ص326،باب70
❗️امام صادق فرمود:«مؤمن خانواده ی خود را زیارت میکند،خداوند انچه ان را دوست دارد به او نشان داده وانچه را مکروه میداند از او مخفی می کندوکافر خانواده ی خود را زیارت میکند درحالیکه انچه دوست دارد از او پنهان میدارد وانچه مکروه میدارد را به اونشان میدهد وفرمود از مؤمنین بعضی هرجمعه خانواده ی خودرا زیارت میکند وبعضی به مقدار عملش»
📚الکافی،ج3،ص230
❗️در روایات دیگر امام کاظم فرمود:«مؤمن به مقدار اعمالش خانواده ی خود را زیارت میکند،برخی از انان هر روز،وبرخی هر دو روز،وبرخی هر سه روز،کمترین انان هرجمعه،زمان ان وقت ظهر ومانند ان است
📚الکافی،ج3،ص231
📚بحارالانوار،ج6،ص257
❗جهت اگاهی بیشتر رجوع شود به کتاب شریف بحارالانوار،ج6،ص202،باب8
🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات
@poorseman
📢کانال ما در تلگرام
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
لطفا جایگاه امام جواد رو در نزد علمای اهل سنت برامون بیان کنین
🗯پاسخ:
1⃣علامه سبط بن جوزی حنفی درباره امام می نویسد:
« او در علم و تقوا ،زهد و بخشندگی شیوه پدرش را در پیش گرفته بود .او با القاب مرتضی و قانع نیز خوانده می شد»
📚تذکره الخواص ص358٬359
2⃣محمد بن طلحه شافعی می اورد:
« هر چند خردسال بود اما منزلتی والا و آوازه ای بلند داشت .مناقب و فضائل او به قدری فراوان است که نه میدان هماوردی ها گنجایش آن را داشت و نه اجل امان داد تا بر همگان اشکار شود.در عمر کوتاهش خداوند او را از چنان منقبت و منزلتی خاص برخوردار کرد که فروغ آن در طلیعه بزرگداشت و تجلیل می درخشید»
📚مطالب السوول ص239
3⃣ذهبی از متعصبین اهل سنت درباره امام جواد چنین می نویسد:
« او به جواد ،قانع و مرتضی ملقب بود و در شمار بزرگان اهل بیت پیامبر قرار داشت .از انجا که به سخا و بخشندگی شهره بود « جواد» خوانده شد»
📚الوافی بالوفیات،ج4 ص105
4⃣ابن صباغ مالکی یکی دیگر از علمای اهل سنت چنین می نویسد:
« او در عین خردسالی مرتبه و منزلتی والا و آوازه ای بلند و فراگیر داشت .بر اساس نصوصی که درباره امامت او آمده بود و نیز وصیت پدرش علی بن موسی الرضا پس از پدرش عهده دار منصب امامت شد .جماعتی از افراد ثقه و عادل نیز این مطلب را نقل کرده اند»
📚الفصول المهمه ص251
5⃣شبراوی شافعی چنین می اورد:
« کرامات او فراوان و مناقب او مشهود است و ما بخشی از کرامات بزرگ و مناقب زیبای او را نقل کردیم»
📚الاتحاف بحب الاشراف ص168
6⃣خیر الدین زرکلی نیز چنین می اورد:
« او منزلت و مرتبه ای بلند داشت ،هوشمند و زبان آور و در بدیهه گویی توانمند بود»
📚الاعلام ج7 ص155
7⃣یوسف اسماعیل نبهانی نیز چنین می گوید:
« او یکی از بزرگان ائمه و چراغ هدایت گر امت است»
📚جامع کرامات الاولیائ،ج1 ص100
8⃣محمود بن وهیب بغدادی نیز چنین می نویسد:
« او وارث دانش و فضل پدر خود و از نظر منزلت و کمال سر آمد بود»
📚جوهر الکلام ص147
🔴برگرفته از کتاب پیشوایان هدایت،ج11 ص21 به بعد
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
ضمن عرض تسلیت بابت شهادت امام جواد لطفا پاسخ این شبهه را بدهید که چگونه ممکن است یک کودک مانند امام جواد در سن هفت سالگی امام شود و هدایت جامعه را بر عهده گیرد این سوال خیلی از جوانان و دانشجویان است که از ما می پرسند
🗯پاسخ:
❗️دوران شکوفایى عقل وجسم انسان معمولًا حد و مرز خاصى دارد که با رسیدن آن زمان، جسم و روان به حد کمال مى رسند، ولى چه مانعى دارد که خداوند قادر و حکیم، براى مصالحى، این دوران را براى بعضى از بندگان خاص خود کوتاه ساخته، در سال هاى کمترى خلاصه کند؟
❗️در جامعه بشر یت از آغاز تاکنون افرادى بوده اند که از این قاعده عادى مستثنى بوده اند و در پرتو لطف و عنایت خاصى که از طرف خالق جهان به آنان شده است، در سنین کودکى به مقام پیشوایى و رهبرى امتى نائل شده اند.
🗯براى درک بهتر موضوع، مواردى از این استثناها را یاد آورى مى کنیم:
1⃣قرآن مجید درباره حضرت یحیى و رسالت او و اینکه در دوران کودکى به نبوت برگزیده شده است، مى فرماید:
«اى یحیى کتاب را با تمام قدرت بگیر، ما فرمان نبوت را درکودکى به او دادیم»
📓مریم12
2⃣ براى آغاز تکلم و سخن گفتن کودک معمولًا زمانى حدود دوازده ماه لازم است، ولى چنان که مى دانیم، حضرت عیسى در همان روزهاى نخستین تولد زبان به سخن گشود و از مادر خود که به قدرت الهى بدون ازدواج باردار شده و نوزادى به دنیا آورده و به این جهت مورد تهمت و اهانت قرار گرفته بود بشدت دفاع کرد و یاوه هاى معاندین را با منطق و دلیل رد کرد، در صورتى که این گونه سخن گفتن و با این محتوا، در شأن انسان هاى بزرگسال است. قرآن مجید گفتار او را چنین نقل مى کند:
«(ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و] گفت: «من بنده خدایم او کتاب [آسمانى] به من داده و مرا پیامبر قرار داده استو مرا- هر جا که باشم- وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است)»
📓مریم30-32
❗️با توجه به آنچه گفته شد به این نتیجه مى رسیم که قبل از امامان نیز مردان الهى دیگرى از این موهبت و نعمت الهى برخوردار بوده اند و این امر اختصاص به امامان ما نداشته است.
🗯همچنین از بررسى تاریخ زندگانى امامان استفاده مى شود که این مسئله در زمان خود آنان، به ویژه عصر امام جواد نیز مطرح بوده و آنان هم با همین استدلال پاسخ داده اند. به عنوان نمونه:
1. على بن اسباط، یکى از یاران امام رضا و امام جواد مى گوید: روزى به محضر امام جواد رسیدم، در ضمن دیدار، به سیماى حضرت خیره شدم تا قیافه او را به ذهن خود سپرده، پس از بازگشت به مصر براى ارادتمندان آن حضرت بیان کنم.
❗️درست در همین لحظه امام جواد که گویى تمام افکار مرا خوانده بود، در برابر من نشست و به من توجه کرد و فرمود: «اى على بن اسباط کارى که خداوند در مسئله امامت انجام داده، مانند کارى است که در مورد نبوت انجام داده است. خداوند درباره حضرت یحیى مى فرماید: «ما به یحیى درکودکى فرمان نبوت دادیم».
و درباره حضرت یوسف مى فرماید: «هنگامى که او به حد رشد رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم».
📓یوسف22
❗️همچنین درباره حضرت موسى مى فرماید: «و چون به سن رشد وبلوغ رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم».
📓قصص14
❗️بنابر این همان گونه که ممکن است خداوند، علم وحکمت را در سن چهل سالگى به شخصى عنایت کند، ممکن است همان حکمت را در دوران کودکى نیز عطا کند.
📚الکافی ج1 ص384
2. یکى از یاران امام رضا مى گوید: در خراسان در محضر امام رضا بودیم. یکى از حاضران به امام عرض کرد: سرور من، اگر [خداى نخواسته] پیش آمدى رخ دهد، به چه کسى مراجعه کنیم؟ امام فرمود: به فرزندم ابو جعفر.در این هنگام آن شخص سن حضرت جواد را کم شمرد، امام رضا فرمود: «خداوند عیسى بن مریم را در سنى کمتر از سن ابو جعفر، رسول و پیامبر و صاحب شریعت تازه قرار داد.»
📚همان مدرک ص322
3. امام رضا به یکى از یاران خود به نام «معمر بن خلاد» فرمود: «من ابو جعفر را در جاى خود نشاندم وجانشین خود قرار دادم، ما خاندانى هستیم که کوچکتران ما مو به مو از بزرگانمان ارث مى برند»
📚ارشاد مفید ص319
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇