eitaa logo
آرشیو شیعه پاسخ
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال یک شبهه دیگر از کانال کلمه رو پاسخ بدید راسته که میگن نسل امام صادق به ابوبکر بر می گرده اونا از این قضیه دارن به نفع ابوبکر استفاده می کنن و میگن امام صادق به این مطلب افتخار کرده 🔷پاسخ ❗️مادر امام صادق « ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و مادر ام فروه اسمائ دختر عبدالرحمان بن ابی بکر لذا مادر ایشان از طرف پدر و مادر منسوب به ابوبکر است 📚امام شناسی ج15 ص26 🗯اما باید توجه کرد که ازدواج اهل بیت با افرادی که از نسل ابوبکر بودند بر اساس یک اصل قرانی بوده است که خداوند می فرماید: « هیچ کس بار گناه دیگری را بدوش نمی کشد» 📓نجم38 🔷اگر جد بزرگ ام فروه یعنی ابوبکر نسبت به اهل بیت ظلم کرد و بر دخت گرامی پیامبر ستم روا داشت دلیل نمیشود که نوه و نبیره های او در این جرم شریک باشند زیرا هر کس مسوول اعمال خویش است( دقت کنید) 🗯اما در مورد آن کلام که از امام صادق اوردید که ایشان فرموده « ولدنی ابوبکر مرتین»( من از دو جهت به ابوبکر مرتبط هستم ) زیرا هم پدر مادر ایشان از نسل ابوبکر بود و هم مادر مادر ایشان 🔵در پاسخ می گوییم: 🗯اولا: به فرض صحت این روایت امام صادق تنها در بیان ان است که مادر من از نسل ابوبکر است واین سخن بر چیز دیگری دلالت ندارد 🗯ثانیا: ان روایت را ابن عنبه در کتابش نقل می کند ولی هیچ سندی ارائه نمیدهد 📚عمده الطالب ص195 ⁉️با حدیث بدون سند می خواهند بر چه چیزی استدلال کنند؟ 🔷همچنین مرحوم اربلی ان سخن را در کشف الغمه نقل می کند 📚کشف الغمه ج2 ص161 ❗️اما باید توجه داشت که مرحوم اربلی ان روایت را از کتاب الاخضر الحنابذی که از علمای اهل سنت است نقل می کند لذا ناقل روایت سنی است و گفتار او در برابر احتجاج با شیعه حجت نیست 📚شذرات الذهب ج5 ص46 ❗️گذشته از این که به فرض حجت بودن روایت نیز بدون سند نقل شده است و قابل استناد نیست 🗯ثالثا : چگونه ممکن است که امام صادق به ابوبکر افتخار کند در حالی که جدش حضرت علی علیهما السلام ابوبکر را دروغگو ،گناهکار و خائن وحیله گر می دانسته است 📚صحیح مسلم،ج3 ص1378 ح1757 ❗️ودر خطبه شقشقیه ( خطبه 3 نهج البلاغه) که علامه امینی در الغدیر جلد 7 ص82 به بعد آن خطبه را از 28 کتاب نام می برد از ابوبکر مذمت و بدگویی می کند 🗯رابعا :در مبغوضیت خلفا در نزد اهل بیت جای هیچ شکی نیست. 🔶علامه مجلسی در بحار الانوار جلد 30 ص145 باب 20 صد و هفتاد و سه روایت خاصه در مذمت خلفا از اهل بیت نقل می کند ومی گوید اخبار این قدر زیاد است که نمی توان همه آنها را دریک جلد یا چند جلد بحار جمع اوری کنم‌ 📚بحار الانوار،ج30 ص398 🔵پرسمان اعتقادی
♻️ متن شبهه: کفر ابوطالب در کتب شیعیان در تفسیر قمی آمده است: ﻭﺍﻣﺎ ﻗﻮﻟﻪ : ( ﺍﻧﻚ ﻻ ﺗﻬﺪﻱ ﻣﻦ ﺃﺣﺒﺒﺖ ) ﻗﺎﻝ ﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻛﺎﻥ ﻳﻘﻮﻝ ﻳﺎ ﻋﻢ ﻗﻞ ﻻ ﺇﻟﻪ ﺇﻻ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﻟﺠﻬﺮ ﻧﻔﻌﻚ ﺑﻬﺎ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ ﻓﻴﻘﻮﻝ : ﻳﺎ ﺑﻦ ﺃﺧﻲ ﺃﻧﺎ ﺃﻋﻠﻢ ﺑﻨﻔﺴﻲ ، ( ﻭﺃﻗﻮﻝ ﺑﻨﻔﺴﻲ ﻁ ) ﻓﻠﻤﺎ ﻣﺎﺕ ﺷﻬﺪ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻋﻨﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺍﻧﻪ ﺗﻜﻠﻢ ﺑﻬﺎ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻤﻮﺕ ﺑﺄﻋﻠﻰ ﺻﻮﺗﻪ ، ﻓﻘﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ : ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺎ ﻓﻠﻢ ﺍﺳﻤﻌﻬﺎ ﻣﻨﻪ ﻭﺃﺭﺟﻮ ﺍﻥ ﺗﻨﻔﻌﻪ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ» 🖊ترجمه:ﻋﻠﻲﺑﻦ اﺑﺮاﻫﻴﻢ در ﺗﻔﺴﻴﺮ آﻳﻪ «إنك لا تَهتَدِی مَنْ أحْبَبْتَ» (القصص۵۶) ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ:اﻳﻦ آﻳﻪ در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪ ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮ ﺟﺎن ﺑﮕﻮ ﻻ ﻟﻪ إﻻﱠ ﷲ روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ آن ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﻮد ﺧﻮاﻫﻢ رﺳﺎﻧﺪ، اﻣﺎ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻣﻲﮔﻔﺖ ﻛﻪ اي برادرزاده ﻣﻦ ﺧﻮدم ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻲداﻧﻢ، وﻗﺘﻲ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ مرد ﻋﺒﺎس ﺑﻦ ﻋﺒﺪاﻟﻤﻄﻠﺐ ﻧﺰد ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪاص ﺷﻬﺎدت داد ﻛﻪ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﺮگ اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﺑﻪ زﺑﺎن آورده اﺳﺖ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪا ص ﻓﺮﻣﻮد: ﻣﻦ از او اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﻧﺸﻨﻴﺪم و اﻣﻴﺪ وارم روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ او ﺳﻮدي ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ» (تفسیر قمی ج۲ص۱۴۲ ایه۵۶ سوره قصص) و مجلسی میگوید: «ﺭﻭﻯ ﻛﺜﻴﺮ ﻣﻦ ﺍﻟﻤﺤﺪﺛﻴﻦ ﺃﻥ ﻗﻮﻟﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ : « ﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﻟﻠﻨﺒﻲ ﻭﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻣﻌﻪ ﺃﻥ ﻳﺴﺘﻐﻔﺮﻭﺍ ﻟﻠﻤﺸﺮﻛﻴﻦ ﻭﻟﻮ ﻛﺎﻧﻮﺍ ﺃﻭﻟﻲ ﻗﺮﺑﻰ ﻣﻦ ﺑﻌﺪ ﻣﺎ ﺗﺒﻴﻦ ﻟﻬﻢ ﺃﻧﻬﻢ ﺃﺻﺤﺎﺏ ﺍﻟﺠﺤﻴﻢ*ﻭﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﺇﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻻﺑﻴﻪ ﺇﻻ ﻋﻦ ﻣﻮﻋﺪﺓ ﻭﻋﺪﻫﺎ ﺇﻳﺎﻩ ﻓﻠﻤﺎ ﺗﺒﻴﻦ ﻟﻪ ﺃﻧﻪ ﻋﺪﻭ ﻟﻠﻪ ﺗﺒﺮﺀ ﻣﻨﻪ» ﺍﻵﻳﺔ ﺃﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ، ﻻﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺘﻐﻔﺮ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺗﻪ . ﻭﺭﻭﻭﺍ ﺃﻥ ﻗﻮﻟﻪﺗﻌﺎﻟﻰ: «ﺇﻧﻚ ﻻﺗﻬﺪﻱ ﻣﻦ ﺃﺣﺒﺒﺖ» ﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻭﺭﻭﻭﺍ ﺃﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﺟﺎﺀ ﺇﻟﻰ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺕ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻓﻘﺎﻝ ﻟﻪ: ﺇﻥ ﻋﻤﻚ ﺍﻟﻀﺎﻝ ﻗﺪ ﻗﻀﻰ ﻓﻤﺎ ﺍﻟﺬﻱ ﺗﺄﻣﺮﻧﻲ ﻓﻴﻪ؟ ﻭﺍﺣﺘﺠﻮﺍ ﺑﺄﻧﻪ ﻟﻢ ﻳﻨﻘﻞ ﺃﺣﺪ ﻋﻨﻪ ﺃﻧﻪ ﺭﺁﻩ ﻳﺼﻠﻲ ، ﻭﺍﻟﺼﻼﺓ ﻫﻲ ﺍﻟﻤﻔﺮﻗﺔ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﺴﻠﻢ ﻭ ﺍﻟﻜﺎﻓﺮ ، ﺃﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﻭﺟﻌﻔﺮﺍ ﻟﻢ ﻳﺄﺧﺬﺍ ﻣﻦ ﺗﺮﻛﺘﻪ ﺷﻴﺌﺎ . ﻭﺭﻭﻭﺍ ﻋﻦ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﺃﻧﻪ ﻗﺎﻝ : ﺇﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺪ ﻭﻋﺪﻧﻲ ﺑﺘﺤﻔﻴﻒ ﻋﺬﺍﺑﻪ ﻟﻤﺎ ﺻﻨﻊ ﻓﻲ ﺣﻘﻲ ، ﻭﺇﻧﻪ ﻓﻲ ﺿﺤﻀﺎﺡ ﻣﻦ ﻧﺎﺭ» 🖊یعنی: و ﺑﺴﻴﺎري از ﻣﺤﺪﺛﻴﻦ رواﻳﺖ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮده اﻟﻬﻲ ﻛﻪ ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص و ﻣﺆﻣﻨﺎن ﺣﻖ ﻧﺪارﻧﺪ ﺑﺮاي ﻣﺸﺮﻛﺎن ﻃﻠﺐ آﻣﺮزش ﻛﻨﻨﺪ ﮔﺮﭼﻪ آن ﻣﺸﺮﻛﺎن ﺧﻮﻳﺸﺎوﻧﺪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻌﺪ از آن ﻛﻪ ﺑﺮاﻳﺸﺎن روﺷﻦ ﺷﺪه ﻛﻪ اﻫﻞ دوزخ ﻫﺴﺘﻨﺪ، و ﻃﻠﺐ آﻣﺮزش اﺑﺮاﻫﻴﻢ ﺑﺮاي ﭘﺪرش ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ وﻋﺪه اي ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﻪ او داده ﺑﻮد اﻣﺎ وﻗﺘﻲ ﺑﺮاي اﺑﺮاﻫﻴﻢ روﺷﻦ ﺷﺪ ﻛﻪ ﭘﺪرش دﺷﻤﻦ ﺧﺪاﺳﺖ از او ﺑﻴﺰاري ﺟﺴﺖ» (توبه۱۱۳-۱۱۴) در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪه اﺳﺖ ﭼـﻮن ﭘﻴﺎﻣﺒﺮص ﺑﻌـﺪ از وﻓـﺎت اﺑﻮﻃﺎﻟـﺐ ﺑﺮاﻳﺶ ﻃﻠﺐ آﻣـﺮزش ﻛـﺮد . و رواﻳـﺖ ﻛـﺮده اﻧـﺪ ﻛـﻪ: «إنك لا تهدی من أحببت» (اﻟﻘﺼﺺ۵۶) در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪه اﺳﺖ. و رواﻳﺖ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻌﺪ از وﻓﺎت اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺰد ﭘﻴﺎﻣﺒﺮص آﻣـﺪ و ﺑـﻪ او ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮي ﮔﻤﺮاﻫﺖ وﻓﺎت ﻳﺎﻓﺖ در ﻣﻮرد او ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ دﺳـﺘﻮري ﻣـﻲ دﻫـﻲ؟ و ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻧﻘﻞ نکرده ﻛﻪ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ را در ﺣﺎﻟﻲ دﻳﺪه باشد ﻛﻪ ﻧﻤﺎز ﻣﻲﺧﻮاﻧﺪه اﺳﺖ، و ﻓﺮق ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺑﺎ ﻛﺎﻓﺮ ﻧﻤﺎز اﺳﺖ، و ﻋﻠﻲ و ﺟﻌﻔﺮ از ﺗﺮﻛﻪ او ﭼﻴﺰي ﺑﺮﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ . و از ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص رواﻳﺖ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮد: ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ وﻋﺪه داده ﻛﻪ ﻋـﺬاب اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ را ﻛﻢ ﻛﻨﺪ ﭼﻮن او به ﻣﻦ ﺧﻮﺑﻲ ﻛﺮده اﺳﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ او در ﻛﻨﺎر ﺟﻬﻨﻢ ﻗﺮار دارد» (بحارالانوار ج۳۵ص۱۵۵ باب۳:ﻓﻲ ﻧﺴﺒﻪ ﻭﺃﺣﻮﺍﻝ ﻭﺍﻟﺪﻳﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻼﻡ) 📢 کانال منهاج السنة کانال تخصصی پاسخ به شبهات شیعیان و نقد مذهب شیعه 🗯پاسخ ❗️ما در گذشته مفصلا ایمان حضرت ابوطالب را طبق کتب شیعه و سنی اثبات کرده ایم که میتوانید کلید واژه « ابوطالب» را در کانال سرج کنید 🗯اما پاسخ به متن این کانال وهابی: 1⃣روایت اولی که از تفسیر قمی اورد قابل استناد نیست زیرا روایت کاملا بدون سند و مرسل است 📚تفسیر قمی ج2 ص142 ❗️و گفته اند مرحوم قمی این روایت را از تفاسیر اهل سنت نقل کرده است 📚پاورقی بحار الانوار ج22 ص277 🗯اما روایت دوم از کتاب بحار الانوار: 🗯علامه مجلسی آن سخنان را از ابن ابی الحدید معتزلی از علمای اهل سنت نقل میکند اما این کانال از روی عمد می گوید علامه مجلسی چنین گفته است. 🗯علامه مجلسی در ابتدا چنین می اورد: « ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه چنین می اورد...» 📚بحار الانوار ج35 ص155 ❗️انگاه سخنان ابن ابی الحدید را نقل می کند که می گوید : « مردم در ایمان ابوطالب اختلاف دارند .امامیه و اکثر زیدیه می گویند در حالت اسلام از دنیا رفت.برخی از بزرگان ما معتزله نیز چنین می گویند .اما اکثر مردم از اهل حدیث و سنت می گویند بر غیر اسلام از دنیا رفت ...واکثر محدثین ( انها) روایت می کنند ایه منع از استغفار برای کافران حتی برای ذوی القربی کافر در مورد ابوطالب نازل شد ...» سپس کلامش را به ان گونه که علامه مجلسی در بحار از او نقل می کند ادامه میدهد» ❗️انگاه می گوید: « اما شیعیان ( این روایات را قبول ندارند) وروایاتی غیر از این روایات نقل می کنند که دلالت بر ایمان ابوطالب می کند » 📚شرح نهح البلاغه ج14 ص66 به بعد 🗯اما این کانال
منحرف سعی دارد که با تدلیس و دروغگویی کلام ابن ابی الحدید را ،کلام علامه مجلسی وانمود کند که دروغگویی انها روشن شد
⁉️سوال ایا اینکه میگن امام حسین ع بخاطر یه زن با یزید جنگیدن درسته یا نه میشه جواب این شبهه رو بدین 🗯پاسخ ❗️یکی از شبهات ضد دین ها و وهابیت در مورد کربلا ان است که می گویند ریشه واقعه کربلا بر سر یک موضوع عاشقانه بوده است که بین حسین علیه السلام و یزید روی داد‌.یزید عاشق همسر زیبا روی یکی از سرداران سپاه معاویه به نام « ارینب» بود . ❗️یزید با وعده ی ازدواج با دختر معاویه به سردار سپاه او را تشویق به طلاق همسرش کرد اما پس از طلاق ارینب حسین علیه السلام او را به عقد خود دراورد و این باعث شد تا یزید کینه حسین را به دل گیرد و نهایتا این جریان به واقعه کربلا منتهی شد ❗️این خلاصه ای از جریان بود که ابن قتیبه از علمای اهل سنت در کتاب الامامه و السیاسه ج1 ص156 نقل می کند 🗯اما نقد: 🔶اولا :ابن قتيبه بدون هيچ اشاره‌اي به ناقل و راوي اين داستان حكايت را نقل مي‌كند. داستان از نظر سندي مشكل دارد و قابل احتجاج نيست .به اصطلاح رجالیون روایت مرسل و بی سند و از هر گونه اعتبار خارج می شود.قابل توجه اینکه این داستان فقط در همین کتاب آن هم بدون سند نقل شده است 🔶ثانيا: اشكال مهم ديگري كه در اين داستان وجود دارد اين است كه امام حسين ‌پس از انکه شوهر اول آن زن تقاضا می کند آن زن را طلاق میدهد اما کیفیت طلاق چنین است که در يك مجلس او را سه طلاقه مي‌كند و حال آن كه بر اساس فقه شيعه كه بر گرفته از روايات اهل بيت معصومين است سه طلاق در يك مجلس جايز نمي‌باشد واین خود نشان میدهد که داستان ساختگی و برای اهداف خاصی طراحی شده است 📚روایات در ممنوعیت سه طلاقه کردن در یک مجلس را بحویید در «وسائل الشیعه »ج22 ص61 باب 29 🔶ثالثا: گذشته از بطلان قطعي روايت فوق ، به اندازه كافي در اسباب و عوامل زمينه ساز واقعه كربلا در كتب شيعه و سنی بحث شده است كه هيچ جاي شك و شبهه باقي نمي گذارد تا نوبت به طرح اين شبهه سست و بي اساس برسد .ما در گذشته درباره اهداف قیام کربلا طبق کتب شیعه و سنی بحث کرده ایم که می توانید کلید واژه"قیام" را در کانال سرچ کنید 🗯پرسمان اعتقادی
♻️متن شبهه: ❗️گفتگوی مادر و بچه 🔷بچه: مامان خدا کاری میکنه که بعدش پشیمون بشه و بخواد نظر و تصمیمش را عوض کنه⁉️ 🔷مامان: نه عزیزم خدا حکیم و داناست!!!» 🔷بچه: پس چرا مردم با دعا کردن سعی میکنن نظرش رو عوض کنن 🔶پاسخ: 🗯در کتاب شریف پیام امام امیر المومنین چنین امده است: « اما این که گفته می شود دعا مقدرات الهی را تغییر نمی دهد پاسخش روشن است ،دعا سبب افزایش قابلیت و شایستگی انسان میشود زیرا به در خانه خدا می رود ،دل و جان خود را به نور معرفت او صفا می دهد از گناه توبه می کند چرا که توبه یکی از شرایط قبولی دعا است و با این امور قابلیت بیشتری برای لطف پرودگار می یابد و مشمول عنایت تازه ای میشود زیرا خداوند مقدر کرده است که انها که شایسته ترند بهره بیشتری از لطف و عنایت او داشته باشند 🔶به تعبیر دیگر: خداوند نعمتها و برکاتی دارد که شامل حال بندگان میشود اما مشروط به شرایطی است که یکی از آن شرایط آن است که به در خانه او بروند و دست به دعا بر دارند ،روح خود را پاک کنند و به او نزدیک شوند بنابراین در پرتو دعا شرایط رحمت الهی حاصل میشود و باران لطف او ریزش میکند» 📚شرح نهج البلاغه،ایت الله مکارم،ج2 ص519 ❗️به بیان دیگر: ♦️دعا کردن به معنای ایجاد تغییر نظر برای خداوند نیست بلکه بدین معناست که خداوند نظرش وتقدیرش بر این است که اگر انسانی دعا نکند و با دعا کردن شایستگی فیض پرودگار را کسب نکند بهره ای از رحمت خداوند نداشته باشد اما مقدر کرده است که اگر همان بنده دعا کند و شرایط دریافت فیض ورحمت او را در خود ایجاد کند از رحمت پرودگار بهره مند شود( دقت کنید) ❗️دعا کردن به این معنا هیچ منافاتی با قضا و قدر پرودگار ندارد بلکه مساله دعا کردن نیز جزو یکی از مقدرات خداوند است 🔷این موضوع را با یک مثال روشن می سازیم: 💢ممکن است زمینی بر اثر عدم امادگی برای زراعت نظر باغبان را به خود جلب نکند زیرا پاشیدن بذر را در آن بیهوده می بیند اما اگر موانع مختلف از این زمین بر چیده شود و امادگی یابد بزودی باغبان در او بذر فشانی خواهد کرد زیرا لیاقت خود را با زبان حال بیان می کند 🗯دعا کردن نیز چنین است و نشان دهنده امادگی بنده برای دریافت فیض و رحمت خداوند است لذا اگر در احادیث امده است که فرمودند: « دعا کردن قضای حتمی پرودگار را بعد از قطعی شدن تغییر می دهد » 📚بحار الانوار ج59 ص228 ❗️اشاره به همین معنا از دعا کردن است 📚پیدایش مذاهب،ص109 🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال در مورد قانون بردگی در اسلام بگید که این روزا زیاد روش شبهه میشه 🗯پاسخ ❗️در این باره ما در گذشته مفصلا بحث کرده ایم .هم اکنون تحقیقی که در تفسیر نمونه شده است را برایتان می اوریم: 🗯« بعضی بر اسلام خرده می گیرند که چرا این ایین الهی مساله بردگی را به کلی الغا نکرد و حکم قطعی و عمومی همه بردگان را اعلام ننمود ⁉️درست است كه اسلام سفارش زيادي در مورد بردگان كرده، امّا آنچه مهم است آزادي بي قيد و شرط آنها است، چرا انساني مملوك انسان ديگري باشد و آزادي را كه بزرگترين عطيه الهي است از دست دهد؟! ❗️در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمانبندي شده براي آزادي بردگان دارد كه بالمآل همه آنها تدريجاآزاد مي شوند، بي آنكه اين آزادي عكس العمل نامطلوبي در جامعه به وجود آورد.  ♻️   طرح اسلام براي آزادي بردگان: ❗️ آنچه غالباً مورد توجه قرار نمي گيرد اين است كه اگر نظام غلطي دربافت جامعه اي وارد شود ريشه كن كردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده نتيجه معكوسي خواهد داشت، درست همانند انساني كه به يك بيماري خطرناك مبتلا شده و بيماريش كاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادي كه دهها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اينگونه موارد حتماً بايد از «برنامه هاي زمان بندي شده» استفاده كرد. ❗️ صريح تر بگوئيم: اگر اسلام طبق يك فرمان عمومي دستور مي داد همه بردگان موجود در آن زمان را آزاد كنند، چه بسا بيشتر آنها تلف مي شدند، زيرا گاه نيمي از جامعه را بردگان تشكيل مي دادند، آنها نه كسب و كار مستقلي داشتند، و نه خانه و لانه و وسيله اي براي ادامه زندگي. اگر در يك روز و يك ساعت معين همه آزاد مي شدند يك جمعيت عظيم بيكار ظاهر مي گشت كه هم زندگي خودش با خطر مواجه بود و هم ممكن بود نظم جامعه را مختل كند، و به هنگامي كه محروميت به او فشار مي آورد به همه جا حمله ور شود و درگيري و خونريزي به راه افتد. 👌 اينجا است كه بايد تدريجاً آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بيفتد، و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست اين برنامه حساب شده را تعقيب كرد. ❗️اين برنامه مواد زيادي دارد كه رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست وار در اينجا مطرح مي شود و شرح آن نياز به كتاب مستقلي دارد:   🔶 ماده اول ـ بستن سرچشمه هاي بردگي : ❗️بردگي در طول تاريخ اسباب فراواني داشته، نه تنها اسيران جنگي و بدهكاراني كه قدرت بر پرداخت بدهي خود نداشتند به صورت برده درمي آمدند كه زور و غلبه نيز مجوز برده گرفتن و برده داري بود، كشورهاي زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالك عقب افتاده آفريقائي و مانند آن مي فرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته و اسير كرده و با كشتيها به بازارهاي ممالك آسيا و اروپا مي بردند. اسلام جلو تمام اين مسائل را گرفت، تنها در يك مورد اجازه برده گيري داد و آن در مورد اسيران جنگي بود، و تازه آن نيز جنبه الزامي نداشت، و اجازه     مي داد طبق مصالح، اسيران را بي قيد و شرط يا پس از پرداخت فديه آزاد كنند. در آن روز زندانهائي نبود كه بتوان اسيران جنگي را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و راهي جز تقسيم كردن آنها در ميان خانواده ها و نگهداري به صورت برده نداشت. ❗️ بديهي است هنگامي كه چنين شرائطي تغيير يابد هيچ دليلي ندارد كه امام مسلمين حكم بردگي را درباره اسيران بپذيرد بلكه مي تواند آنها را از طريق «منت» و «فداء» آزاد سازد، زيرا اسلام پيشواي مسلمين را در اين امر مخير ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام كند، و به اين ترتيب تقريباً سرچشمه هاي بردگي جديد در اسلام بسته شده است.         🔶ماده دوم ـ گشودن دريچه آزادي: ❗️   اسلام برنامه وسيعي براي آزاد شدن بردگان تنظيم كرده است كه اگر مسلمانان آن را عمل مي كردند در مدتي نه چندان زياد همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامي مي شدند. 🗯 رؤوس اين برنامه چنين است: 🔷 الف ـ يكي از مصارف هشتگانه زكات در اسلام خريدن بردگان و آزاد كردن آنها است (توبه ـ آيه 60) و به اين ترتيب يك بودجه دائمي و مستمر براي اين امر در بيت المال اسلامي در نظر گرفته شده كه تا آزادي كامل بردگان ادامه خواهد داشت. 🔷 ب ـ براي تكميل اين منظور مقرراتي در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قرار دادي كه با مالك خود مي بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامي فصلي در اين زمينه تحت عنوان «مكاتبه» آمده است) 🔶 ج ـ آزاد كردن بردگان يكي از مهمترين عبادات و اعمال خير در اسلام است، و پيشوايان اسلام در اين مسأله پيشقدم بودند، تا آنچه كه در حالات علي (عليه السلام)نوشته اند: «هزار برده را از دسترنج خود آزاد كردند» 📚بحار الانوار ج41 ص43
🗯ادامه پاسخ: 🔷د ـ پيشوايان اسلام بردگان را به كمترين بهانه اي آزاد مي كردند تا سرمشقي براي ديگران باشد، تا آنجا كه يكي از بردگان امام باقر كار نيكي انجام داد امام فرم ود: «برو تو آزادي كه من خوش ندارم مردي از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم» 📚وسائل الشیعه ج16 ص32 ❗️  در حالات امام سجاد علي بن الحسين آمده است: «خدمتكارش آب بر سر حضرت مي ريخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح كرد، امام سر را بلند كرد، خدمتكار گفت: والكاظمين الغيظ حضرت فرمود: «خشمم را فرو بردم» عرض كرد: والعافين عن الناس فرمود: «خدا تو را ببخشد» عرض كرد: والله يحب المحسنين فرمود: «برو براي خدا آزادي» 📚نور الثقلین،ج1 ص390 🔷 هــ در بعضي از روايات اسلامي آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مي شوند، چنانكه از امام صادق مي خوانيم: «كسي كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مي شود صاحبش بخواهد يا نخواهد و به خدمت گرفتن كسي كه ايمان داشته بعد از هفت سال حلال نيست» 📚وسائل ج16 ص36 ❗️ در همين باب حديثي از پيامبر گرامي اسلام نقل شده كه فرمود: مازال جبرئيل يوصيني بالمملوك حتي ظننت انه سيضرب له اجلا يعتق فيه: «پيوسته جبرئيل سفارش بردگان را به من مي كرد تا آنجا كه گمان كردم به زودي ضرب الاجلي براي آنها تعيين مي شود كه به هنگام رسيدن آن آزاد شوند» 📚همان مدرک ص37 🔷  و ـ كسي كه برده مشتركي را نسبت به سهم خود آزاد كند موظف است بقيه را نيز بخرد و آزاد كند. 📚وسائل ج16 ص21 ❗️ و هر گاه بخشي از برده اي را كه مالك تمام آن است آزاد كند اين آزادي سرايت كرده و خود بخود همه آن آزاد خواهد شد! 📚شرایع ،کتاب عتق 🔷ز ـ هرگاه كسي پدر يا مادر و يا اجداد و يا فرزندان يا عمو يا عمه يا دائي يا خاله، يا برادر يا خواهر و يا برادر زاده و يا خواهر زاده خود را مالك شود فوراً آزاد مي شوند. 🔷ح ـ هرگاه مالك از كنيز خود صاحب فرزندي شود فروختن آن كنيز جائز نيست و بايد بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود. اين امر وسيله آزادي بسياري از بردگان مي شد، زيرا بسياري از كنيزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند. 🔷ط ـ كفاره بسياري از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده 🔷ی- پاره ای از مجازاتهای سخت است که اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجان دهد خود بخود ازاد میشود 📚وسائل ج16 ص26 🔵برگرفته از تفسیر نمونه،ایت الله العظمی مکارم شیرازی،ج21 ص413 🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال تو یه کانال پزشکی اورده که تحریم خودارضایی اصلا دلیل علمی نداره و اسلام بیخود تحریم کرده خواستم پاسخ کامل رو بدید تا براشون بفرستم 🗯پاسخ ❗️در این که خود ارضایی و استمنا در اسلام از جمله گناهان کبیره است شکی نیست.روایات متعددی در این باره در مجامع روایی ما امده است 📚وسائل الشیعه ج20 ص352 باب28 📚بحار الانوار ج76 ص95 باب80 🔶امام صادق فرمود: « این عمل از گناهان بزرگ و زشت است» 📚الکافی ج5 ص140 🔶ودر روایت دیگر فرمود: « هر کس شهوت خود را به این وسیله و مانند آن ( بدون ازدواج) دفع کند در حکم زنا کردن است» 📚وسائل الشیعه ج14 ص265 🔵در کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی،تالیف دو مرجع کنونی یعنی ایات عظام مکارم و سبحانی چنین امده است: « گرچه بعضى از «پزشكان بى خبر» و «روان شناسان غير محقّق» سعى دارند كه عمل زشت و شوم «استمنا» را در نظر برخى از جوانان بى ضرر جلوه دهند، امّا نامه هاى فراوانى كه از مبتلايان به ما رسيده، و مشاهدات حسّى و خارجى كاملا گواهى مى دهد كه اين سخن در واقع يك نوع انكار حقايق حسّى و اغفال مسلّم جوانان است. 🗯در اين جا مقاله مستدل و محقّقانه اى را از نظر خوانندگان عزيز مى گذرانيم كه اقتباس از مقاله يكى از روان پزشكان معروف (دكتر چهرازى) در شماره 13 مجله دانشمند و پاسخ زنده اى براى اين سؤال است. ❗️نوجوانان با مسائل غامضى روبه رو هستند كه از آن جمله «موضوع جنسى» است. در حقيقت در اين مرحله از سن كه تمايلات جنسى، به خود شكل مى گيرد و نوجوان پس از يك دوره كنجكاوى، به واقعيّت اين غريزه آگاه مى گردد، هر گونه تشويق و تحريك جنسى آتش شهوت را در نهاد نوجوان شعلهور مى سازد. 🔵سابقاً تحت تأثير «تربيت مذهبى و آداب و رسوم اجتماعى» نوجوانان پايبند به اصولى بودند كه به هنگام روبه رو شدن با غريزه جنسى، سختى و فشار را بر خود هموار مى كردند و با خويشتن دارى كمتر درصدد تحريك جنسى بر مى آمدند. ❗️ولى امروز( قبل از انقلاب) مناظر سكسى در كوچه و خيابان و منزل و آگهى هاى تبليغاتى و مشاهده عكس هاى لخت و مجلات و روزنامه ها و فيلم هاى سينمايى و تلويزيونى و داستان هاى سرگرم كننده، در بيدار كردن و بر انگيختن و تحريك اين غريزه اثر فوق العاده اى دارد و در نتيجه در زندگى جديد، نوجوانان با تمايلات شديد و طغيانگر جنسى دست بگريبانند. در اين گيرو دار است كه نوجوان به سبب پيشامدى با ارائه طريق به وسيله هم سن و سال ها، يا در خواب و مانند آن دچار انزال مى شود و چون از آن لذّت مى برد، درصدد تجديد عوامل آن بر مى آيد و كم كم به استمنا منجر شده و مشكل بزرگى در زندگى نوجوان پديد مى آيد. ♦️برخى از پزشكان و روانشاسان معتقدند استمنا يك امر طبيعى است و نياز به آن را نزد انسان و حيوانات يك امر عادى تصوّر مى كنند. 🗯ولى اين افراد غافلند كه اگر اين كار تكرار شود و به دفعاتى چند در هفته برسد باعث چه زيان هايى از نظر رشد جسمى و روانى نوجوانان خواهد شد (و متأسّفانه معمولا اين عادات تدريجاً شدّت مى يابد و چون وسايل آن به آسانى در دسترس نوجوانان قرار دارد، زود به آن معتاد مى شود و به دفعات متعدّدى در فواصل كوتاه منتهى مى گردد). 🔵عواقب شوم اين عادت زشت و ناتوانى جنسى با بررسى هايى كه در سال هاى اخير صورت گرفته، مخصوصاً با بررسى ها و مطالعاتى كه ما روى متجاوز از هزار جوان نموده ايم مسلّم گرديده است كه موضوع استمنا را نبايد ساده تلقّى نمود. (دقّت كنيد) 🔷براى روشن شدن اين مطلب لازم است بدواً فيزيولوژى غدد جنسى را متذكّر شويم: 💢يكى از نشانه هاى بلوغ، ترشّح «منى» از سلول هاى غدد بيضه ها مى باشد. هر قطره منى داراى ميليون ها تخم نر «اسپرماتوزوئيد» و مايع لزج مخصوصى است كه از غدّه هاى بيضه ترشّح مى شود و به وسيله مجراى منى وارد كيسه منى كه در پشت كيسه مثانه جاى دارد، مى گردد. ❗️كيسه منى تدريجاً پر مى شود و قسمتى از آن جذب بدن مى گردد و در رشد و نمو اندام نوجوان مؤثّر است و محرّك تمايلات جنسى مى باشد; ولى قسمت عمده آن بايد تخليه شود و در راه توليد مثل به كار رود. ⚫️در جوانانى كه خود را كمتر در معرض تحريكات جنسى قرار مى دهند و معتقدات مذهبى و بهداشتى، آنها را از تحريكات نادرست باز مى دارد، هنگامى كه كيسه منى پر شد معمولا در موقع خواب به صورت احتلام دفع مى گردد و تعادل بيولوژيكى برقرار مى شود و از اين رو هيچ گونه نگرانى در مورد آنان نيست. ♻️امّا نزد جوانانى كه عوامل تحريك جنسى فراوان است و در محروميّت به سر مى برند، تشبّث به استمنا تنها راه فراغ خاطر، پنداشته مى شود و چون آرامش خود را پس از هر تحريك، در استمنا مى بيند غالباً اين عمل تكرار مى گردد; و هنگامى كه تكرار شد و به هفته اى چند بار (يا بيشتر) رسيد وضع روانى و جنسى نوجوان از حال طبيعى دگرگون خواهد شد و به اختلال نظم در مدار جنسى كه علامت مهمّ آن ناتوانى جنسى است دچار مى گردد.
🗯ادامه پاسخ ❗️توضيح اين كه: هنگامى كه ارضاى غريزه جنسى از راه طبيعى و ازدواج صورت مى گيرد، نوجوان از طريق مشاهده و لمس و ساير حواس، مركز تحريكات جنسى او در مغز برانگيخته شده و از جهت فيزيولوژى تأثيراتى كه از چشم و لمس و مانند آن به مراكز مغزى منتقل مى گردد انعكاس جنسى را مى سازد و عمل جنسى به صورت طبيعى انجام مى گيرد. 🔷امّا در مورد استمنا قضيه كاملا برعكس است و اين راه دگرگون مى شود و تخيّل و تصوّر مناظر خاص و لمس موضعى، جانشين عوامل تحريك طبيعى مى گردد و به اين طريق يك سيستم انعكاسى انحرافى در مدار جنسى ايجاد مى شود. 🗯هنگامى كه اين عمل تكرار گردد و «انعكاس انحرافى» در وجود جوان تثبيت شود، سبب مى گردد كه وقتى بخواهد عمل جنسى را بطور طبيعى انجام دهد، نتواند; زیراسيستم طبيعى راه ارضاى غريزه جنسى در او مختل شده است و به همين دليل خود را در كاميابى به هنگام ازدواج ناتوان مى بيند. ❗️اين كيفيت شديداً او را منقلب و ناراحت مى سازد و تكرار آن سر از يك نوع ناراحتى روانى بيرون مى آورد و ادامه آن شخصيت و روان او را تحت تأثير قرار مى دهد (البتّه وحشت و نگرانى و دستپاچگى نوجوان در اين حالت، خود نيز عامل تشديد آن خواهد بود در حالى كه اگر عادت زشت خود را بكلّى ترك گويد و خونسردى خود را حفظ كند و عادت خوبى را جانشين آن عادت سازد، كاملا درمان پذير خواهد بود). ♻️اختلالات جسمى در مبتلايان به استمناء 🔶نکته مهمّ ديگرى كه در اين جا بايد بدان توجّه داشت اين كه: همان طور كه گفتيم قسمتى از موادّ مترشّحه جنسى (منى) جذب بدن مى شود و سبب رشد و نمو نوجوان مى گردد، نه تنها در رشد و نمو جسمى او مؤثّر است بلكه در رشد روانى او نيز اثر بسيار دارد. ❗️هنگامى كه بر اثر استمناى مكرّر، اين مواد بيرون مى ريزد، گذشته از پيدايش اختلال در رشد كامل جنسى، لاغرى، ضعف شخصيّت، ضعف اراده، كمى قدرت، حجب بسيار و كمرويى و تقليل نيروى روانى را سبب مى گردد. 🔵براى روشن شدن اين دو موضوع بد نيست به چند نمونه از گفتار مبتلايان كه پس از ازدواج ناكام شده اند يا از همسر خود لذّت نمى برند يا به سرد مزاجى و ناتوانى جنسى گرفتار هستند توجّه كنيم: 🔶جوان متأهّلى اظهار مى داشت: «همسرم را تا سر حد پرستش دوست دارم ولى متأسّفانه از معاشرت با وى لذّت نمى برم و اين امر مرا رنج مى دهد». 💢بانويى مى گفت: «سه ماه است ازدواج كرده ام امّا نمى دانم چرا در نظر شوهرم مانند يك تكّه چوب خشك هستم». 🔷مرد جوانى اظهار مى داشت: «از هنگام بلوغ مكرّر اين عمل زشت را انجام مى دادم; بعداً در تماس با همسر توفيقى حاصل نمى كنم، امّا هنگامى كه تنها هستم فكر و خيال مرا تحريك مى كند.» ❗️دو نفر جوان ديگر هنگام مراجعه اظهار مى داشتند: «به علّت تكرار اين كار از آميزش با همسر خود عاجزند و از اين باب سخت شرمنده اند» ❗️جوان ديگرى اظهار مى داشت: «شش ماه است همسر خود را عقد كرده امّا متأسّفانه به علّت ابتلا به اين عادت بد، توفيقى به دست نياورده و كامياب نشده ام.» 🔷اين نكته نيز لازم به تذكّر است كه جوانان گوشه گير و عزلت طلب بيشتر در معرض ابتلاى اين عادت زشت هستند و به همين دليل لازم است جوانان از گوشه گيرى بى دليل بپرهيزند و با انتخاب دوستان خوب و با ايمان براى خود، اين عامل را از ميان بردارند. ❗️ضعف شخصيّت و وسواس ضرر ديگرى كه از اين عادت زشت دامن جوانان را مى گيرد اين است كه غالب آنها پس از انجام اين كار نادم و پشيمان مى شوند و با خود عهد و ميثاق مؤكّد مى بندند كه اين عمل را تكرار نكنند; امّا متأسّفانه پس از فراهم شدن موجبات اين كار، آن را تكرار مى كنند. 🗯اين توالى و تكرار «ندامت» و «اقدام»، روان آنها را به شدّت آزار مى دهد و سبب مى شود كه نوجوان به ضعف شخصيّت، سستى اراده، شكّ و ترديد، وسواس و «نورز جنسى» دچار گردد. ❗️كوتاه سخن اين كه: عمل استمنا با منحرف ساختن سيستم انعكاس روانى در مسائل جنسى، احساس لذّت و توانايى را مختل مى سازد و به سرافكندگى و عقده حقارت و اختلال شخصيّت منجر مى شود و از اين گذشته به رشد جسمى جوانان نيز ضربه وارد مى سازد. (پايان گفتار آقاى چهرازى) 🗯يادآورى لازم: براى جلوگيرى از بروز اين خطرات بايد نوجوانان و جوانان، در عين اين كه ترس وحشت و دستپاچگى بى جهت به خود راه ندهند، با شدّت و جديّت و اميدوارى كامل با اين عادت شوم به مبارزه برخيزند. ♦️نخست كوشش كنند كه وسايل تحريك مصنوعى از قبيل عكس هاى لخت، رمان هاى عشقى، فيلم هاى گمراه كننده سينما و مطبوعات مبتذل را از دسترس خود خارج سازند و با تصميم و همّت گِرد آنان نگردند. ❗️سپس با انتخاب دوستان خوب و پرهيز از گوشه گيرى و حتّى خوابيدن در اطاق تنها و انتخاب ورزش هاى مفيد و سرگرمى هاى سالم، اوقات فراغت خود را پر كنند بطورى كه وقت بيكار نداشته باشند.
🗯ادامه پاسخ 🔵از معاشرت با افراد منحرف به شدّت بپرهيزند و با ساختن يك سلسله عادات خوب به جا ى اين عادت زشت، آن را از خود دور سازند. ♦️هرگز فريب پاره اى از نوشته هاى مسموم و گفته هاى بعضى از اطّباى بى مطالعه و روان شناسان بى خبر و بهائیان خدانشناس و کافر كه احياناً جوانان را نسبت به اين عمل شوم تأمين مى دهند، نخورند! براى پيشگيرى افرادى كه مبتلا نشده اند و هم براى ترك اعتياد افرادى كه گرفتارند، علاوه بر آن چه در بالا گفته شد، بحث مشروح ما را در كتاب «مشكلات جنسى جوانان» مطالعه نماييد. 🔵برگرفته از کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی،ایات عظام مکارم و سبحانی،ص349 به بعد 🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال می خواستم اگه ممکنه در خصوص آیه 223 سوره بقره توضیح بدید"زنان شما کشتزار شما (محل بذرافشانی شما) هستند..." آیا این بیان توهین به زنان نیست؟ 🗯پاسخ ❗️در تفسیر نمونه چنین امده است: « در اینجا تشبیه زنان به مزرعه شده و این تشبیه ممکن است برای برخی سنگین آید که چرا اسلام درباره نیمی از نوع بشر چنین تعبیری کرده است در حالی که نکته باریکی در این تشبیه نهفته است ❗️در حقیقت قرآن می خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانی نشان دهد که زن وسیله اطفائ شهوت و هوسرانی مرد نیست بلکه وسیله است برای حفظ حیات نوع بشر ،این سخن در برابر انها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوسبازی می نگرند هشداری محسوب میشود» 📚تفسیر نمونه ج2 ص141 🗯در تفسیر المیزان نیز چنین امده است: « حاصل کلام در معنای آیه این شد که نسبت زنان به جامعه انسانی نسبت کشتزار است به انسان کشت کار،هما نطور که کشتزار برای بقای بذر لازم است و اگر نباشد بذرها به کلی نابود می شود و دیگر غذایی برای حفظ حیات و ابقای آن نمی ماند همچنین اگر زنان نباشند نوع انسانی دوام نمی یابد و نسلش قطع می شود» 📚ترجمه المیزان ج2 ص319 ♦️از این بیانات به دست می آید که مراد آیه بیان اهمیت و جایگاه حضور زن در اجتماع می باشد نه انکه نسبت به انان توهینی صورت گرفته باشد 🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال چرا زنا زاده ها از برخی چیز ها مثل امام جماعتی و...محرومند مگه چه گناهی کردن ♦️پاسخ   1⃣از آن جا که روابط نامشروع، ارتباط حقوقى و روابط مالى پدر و فرزند را از میان مى برد، ریشه نسبت ها و عواطف خانوادگى را که اساس تشکیل اجتماع است قطع مى کند; زن زناکار نمى داند که از نطفه کدام مرد باردار شده، فرزند نامشروع، پدر و ارحام و بستگانش را نمى شناسد; و بطور کلّى ده ها مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى و تربیتى و خانوادگى و مالى و عاطفى که از زنا سرچشمه مى گیرد، همه اینها باعث شده که پیامبران و قانونگذاران الهى و همچنین قانونگذاران بشرى، اعمال منافى عفّت را تحریم کرده، روابط نامشروع جنسى را ممنوع و غیر قانونى اعلام نمایند. 2⃣ چون در هر جمعیّت و ملّتى مقرّراتى براى زناشویى وجود دارد، از این جهت روابط نامشروع یک عمل «خلاف قانون» و «تجاوز کارانه» است. روى همین جهت مرتکبین در خود احساس یک نوع گناه و اضطراب که ناشى از روح گناهکارى و نتایج سوئى که ممکن است این عمل براى او داشته باشد، مى نمایند. ❗️هرگاه بر اثر تکرار و یا عواملى دیگر، این حالت نگرانى تخفیف پیدا کند و شخص زناکار به ظاهر احساس نگرانى ننماید، در ضمیر باطن او عیب مهمترى وجود دارد و آن فکر تجرّى و تجاوز و قانون شکنى و طغیان است. 3⃣حالات روانى و فکرى پدر و مادر - همانند سایر آثار بدنى و جسمى آنها - طبق قانون مسلّم وراثت، به فرزندان منتقل مى گردد. همان طور که مشخّصات جسمى پدر و مادر از قبیل: رنگ چشم، مشکى بودن مو، پیوستگى ابرو و تناسب خاصّ اندام، نوعاً به شکل وراثت به فرزندان انتقال مى یابد، حالات روانى و اخلاقى آنها از قبیل: تندخویى، ساده دلى، یکرنگى، خشونت، عصیانگرى و نظایر اینها نیز از مجراى وراثت کم و بیش به فرزندان انتقال مى یابد. 🗯در حقیقت وراثت است که زیر بناى آینده افراد و قسمت قابل توجّهى از شخصیّت انسان را مى سازد و زمینه را براى سعادت و شقاوت آنها آماده مى کند. ✅نتیجه اى که از نکات فوق مى توان گرفت: 💢 فرزندان نامشروع، غالباً روح طغیان و تجرّى و قانون شکنى و گناه را از پدران و مادران خود تا حدودى به ارث برده و زمینه براى ارتکاب جرم و جنایت در آنها فراهم تر است; آنها نسبت به سایرین آمادگى بیشترى براى ارتکاب معاصى و گناه دارند; و لذا، بد آموزى هاى فردى یا محیط نامناسب، کافى است که حقیقت روح آلوده و نابسامان آنها را که مانند آتش زیر خاکستر پنهان مانده است، آشکار ساخته و خرمن سعادت و خوشبختى آنان را بسوزاند. ❗️امّا در مورد محرومیّت از مناصب اجتماعى، علاوه بر آنچه در بالا از وضع روحى آنها گفته شد; و این که این عمل یک نوع احتیاط منطقى به منظور حفظ مصالح ملّى و جامعه به شمار مى رود، اسلام به جلب اعتماد عمومى در تصدّى این گونه پست هاى حسّاس اجتماعى اهمّیّت مى دهد; و لذا، کسانى را که داراى نقطه هاى ضعف خانوادگى و سوابق نامطلوبى باشند، از تصدّى این گونه مقام ها که نیازمند به پاکى و طهارت روح است، محروم ساخته است. 👌ولى اشتباه نشود، با همه این احوال، چنین نیست که تنها فرزند نامشروع بودن علّت تامّه براى انحراف و شقاوت او باشد و اراده و اختیار او را از پذیرش تعلیم و تربیت صحیح اسلامى بکلّى سلب کرده، نتواند با به کار بستن دستورات صحیح زندگى، اهل سعادت گردد. 🔶فرزندان نامشروع، مانند فرزندان طبیعى و قانونى در انتخاب راه سعادت و یا شقاوت آزادند; آنها نیز مى توانند با اراده و اختیار خود راه تقوا و فضیلت را برگزیده، جزء گروه رستگاران و اهل بهشت گردند. این طور نیست که آنها شریر و جانى بالفطره آفریده شده باشند و به هیچ وجه نتوانند خود را از چنگال ناپاکى و گناه رهایى بخشند; بلکه، همان طورى که حضرت صادق (علیه السلام) فرموده است: 🔷 «فرزند نامشروع از راه تربیت به کار و انجام وظیفه وادار مى شود; اگر اعمالش نیکو و خیر بود، پاداش خوب داده مى شود و اگر کار زشت و ناپسند انجام داد، کیفر نافرمانى خود را خواهد دید». 📚الکافی ج8 ص238 ❗️گرچه طبع سرکش، وظیفه فرزندان نامشروع را که علاقه بیشترى به گناه و قانون شکنى دارند در پیکار با معاصىا دشوارتر مى سازد; امّا در صورتى که برخلاف میل باطنى خود از فرمان خدا و دستورات صحیح زندگى پیروى نمایند، به حکم «افضل الاعمال احمزها» بهترین کارها آنهایى است که با رنج و مشقّت بیشترى توأم باشد» 📚 بحار الانوار ج67 ص191 ❗️پاداشى بهتر و ارزنده تر به آنها داده خواهد شد. 🔵بنابر این، نکوهش و توبیخى که اسلام از فرزندان نامشروع نموده، صرفاً به منظور این است که به آنها هشدار دهد که در موقعیّت خطرناکى قرار دارند و بایستى حدّاکثر مراقبت را از خود در انجام وظایف و دورى از گناه به عمل آورند، نه آن که عوامل تعلیم و تربیت به هیچ وجه در آنها مؤثّر نبوده و حتماً از اهل دوزخ خواهند بود.