♻️ متن شبهه:
کفر ابوطالب در کتب شیعیان
در تفسیر قمی آمده است: ﻭﺍﻣﺎ ﻗﻮﻟﻪ : ( ﺍﻧﻚ ﻻ ﺗﻬﺪﻱ ﻣﻦ ﺃﺣﺒﺒﺖ ) ﻗﺎﻝ ﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻛﺎﻥ ﻳﻘﻮﻝ ﻳﺎ ﻋﻢ ﻗﻞ ﻻ ﺇﻟﻪ ﺇﻻ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﻟﺠﻬﺮ ﻧﻔﻌﻚ ﺑﻬﺎ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ ﻓﻴﻘﻮﻝ : ﻳﺎ ﺑﻦ ﺃﺧﻲ ﺃﻧﺎ ﺃﻋﻠﻢ ﺑﻨﻔﺴﻲ ، ( ﻭﺃﻗﻮﻝ ﺑﻨﻔﺴﻲ ﻁ ) ﻓﻠﻤﺎ ﻣﺎﺕ ﺷﻬﺪ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻋﻨﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺍﻧﻪ ﺗﻜﻠﻢ ﺑﻬﺎ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻤﻮﺕ ﺑﺄﻋﻠﻰ ﺻﻮﺗﻪ ، ﻓﻘﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ : ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺎ ﻓﻠﻢ ﺍﺳﻤﻌﻬﺎ ﻣﻨﻪ ﻭﺃﺭﺟﻮ ﺍﻥ ﺗﻨﻔﻌﻪ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ»
🖊ترجمه:ﻋﻠﻲﺑﻦ اﺑﺮاﻫﻴﻢ در ﺗﻔﺴﻴﺮ آﻳﻪ «إنك لا تَهتَدِی مَنْ أحْبَبْتَ» (القصص۵۶) ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ:اﻳﻦ آﻳﻪ در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪ ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮ ﺟﺎن ﺑﮕﻮ ﻻ ﻟﻪ إﻻﱠ ﷲ روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ آن ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﻮد ﺧﻮاﻫﻢ رﺳﺎﻧﺪ، اﻣﺎ
اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻣﻲﮔﻔﺖ ﻛﻪ اي برادرزاده ﻣﻦ ﺧﻮدم ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻲداﻧﻢ، وﻗﺘﻲ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ مرد ﻋﺒﺎس ﺑﻦ ﻋﺒﺪاﻟﻤﻄﻠﺐ ﻧﺰد ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪاص ﺷﻬﺎدت داد ﻛﻪ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﺮگ اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﺑﻪ زﺑﺎن آورده اﺳﺖ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪا ص ﻓﺮﻣﻮد: ﻣﻦ از او اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﻧﺸﻨﻴﺪم و اﻣﻴﺪ وارم روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ او ﺳﻮدي ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ»
(تفسیر قمی ج۲ص۱۴۲ ایه۵۶ سوره قصص)
و مجلسی میگوید: «ﺭﻭﻯ ﻛﺜﻴﺮ ﻣﻦ ﺍﻟﻤﺤﺪﺛﻴﻦ ﺃﻥ ﻗﻮﻟﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ : « ﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﻟﻠﻨﺒﻲ ﻭﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻣﻌﻪ ﺃﻥ ﻳﺴﺘﻐﻔﺮﻭﺍ ﻟﻠﻤﺸﺮﻛﻴﻦ ﻭﻟﻮ ﻛﺎﻧﻮﺍ ﺃﻭﻟﻲ ﻗﺮﺑﻰ ﻣﻦ ﺑﻌﺪ ﻣﺎ ﺗﺒﻴﻦ ﻟﻬﻢ ﺃﻧﻬﻢ ﺃﺻﺤﺎﺏ ﺍﻟﺠﺤﻴﻢ*ﻭﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﺇﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻻﺑﻴﻪ ﺇﻻ ﻋﻦ ﻣﻮﻋﺪﺓ ﻭﻋﺪﻫﺎ ﺇﻳﺎﻩ ﻓﻠﻤﺎ ﺗﺒﻴﻦ ﻟﻪ ﺃﻧﻪ ﻋﺪﻭ ﻟﻠﻪ ﺗﺒﺮﺀ ﻣﻨﻪ» ﺍﻵﻳﺔ ﺃﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ، ﻻﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺘﻐﻔﺮ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺗﻪ . ﻭﺭﻭﻭﺍ ﺃﻥ ﻗﻮﻟﻪﺗﻌﺎﻟﻰ: «ﺇﻧﻚ ﻻﺗﻬﺪﻱ ﻣﻦ ﺃﺣﺒﺒﺖ» ﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻭﺭﻭﻭﺍ ﺃﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﺟﺎﺀ ﺇﻟﻰ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺕ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻓﻘﺎﻝ ﻟﻪ: ﺇﻥ ﻋﻤﻚ ﺍﻟﻀﺎﻝ ﻗﺪ ﻗﻀﻰ ﻓﻤﺎ ﺍﻟﺬﻱ ﺗﺄﻣﺮﻧﻲ ﻓﻴﻪ؟ ﻭﺍﺣﺘﺠﻮﺍ ﺑﺄﻧﻪ ﻟﻢ ﻳﻨﻘﻞ ﺃﺣﺪ ﻋﻨﻪ ﺃﻧﻪ ﺭﺁﻩ ﻳﺼﻠﻲ ، ﻭﺍﻟﺼﻼﺓ ﻫﻲ ﺍﻟﻤﻔﺮﻗﺔ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﺴﻠﻢ ﻭ ﺍﻟﻜﺎﻓﺮ ، ﺃﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﻭﺟﻌﻔﺮﺍ ﻟﻢ ﻳﺄﺧﺬﺍ ﻣﻦ ﺗﺮﻛﺘﻪ ﺷﻴﺌﺎ . ﻭﺭﻭﻭﺍ ﻋﻦ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﺃﻧﻪ ﻗﺎﻝ : ﺇﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺪ ﻭﻋﺪﻧﻲ ﺑﺘﺤﻔﻴﻒ ﻋﺬﺍﺑﻪ ﻟﻤﺎ ﺻﻨﻊ ﻓﻲ ﺣﻘﻲ ، ﻭﺇﻧﻪ ﻓﻲ ﺿﺤﻀﺎﺡ ﻣﻦ ﻧﺎﺭ»
🖊یعنی: و ﺑﺴﻴﺎري از ﻣﺤﺪﺛﻴﻦ رواﻳﺖ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮده اﻟﻬﻲ ﻛﻪ ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص و ﻣﺆﻣﻨﺎن ﺣﻖ ﻧﺪارﻧﺪ ﺑﺮاي ﻣﺸﺮﻛﺎن ﻃﻠﺐ آﻣﺮزش ﻛﻨﻨﺪ ﮔﺮﭼﻪ آن ﻣﺸﺮﻛﺎن ﺧﻮﻳﺸﺎوﻧﺪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻌﺪ از آن ﻛﻪ ﺑﺮاﻳﺸﺎن روﺷﻦ ﺷﺪه ﻛﻪ اﻫﻞ دوزخ ﻫﺴﺘﻨﺪ، و ﻃﻠﺐ آﻣﺮزش اﺑﺮاﻫﻴﻢ ﺑﺮاي ﭘﺪرش ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ وﻋﺪه اي ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﻪ او داده ﺑﻮد اﻣﺎ وﻗﺘﻲ ﺑﺮاي اﺑﺮاﻫﻴﻢ روﺷﻦ ﺷﺪ ﻛﻪ ﭘﺪرش دﺷﻤﻦ ﺧﺪاﺳﺖ از او ﺑﻴﺰاري ﺟﺴﺖ»
(توبه۱۱۳-۱۱۴)
در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪه اﺳﺖ ﭼـﻮن ﭘﻴﺎﻣﺒﺮص ﺑﻌـﺪ از وﻓـﺎت اﺑﻮﻃﺎﻟـﺐ ﺑﺮاﻳﺶ ﻃﻠﺐ آﻣـﺮزش ﻛـﺮد . و رواﻳـﺖ ﻛـﺮده اﻧـﺪ ﻛـﻪ:
«إنك لا تهدی من أحببت»
(اﻟﻘﺼﺺ۵۶) در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪه اﺳﺖ. و رواﻳﺖ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻌﺪ از وﻓﺎت اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺰد ﭘﻴﺎﻣﺒﺮص آﻣـﺪ و ﺑـﻪ او ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮي ﮔﻤﺮاﻫﺖ وﻓﺎت ﻳﺎﻓﺖ در ﻣﻮرد او ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ دﺳـﺘﻮري ﻣـﻲ دﻫـﻲ؟ و
ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻧﻘﻞ نکرده ﻛﻪ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ را در ﺣﺎﻟﻲ دﻳﺪه باشد ﻛﻪ ﻧﻤﺎز ﻣﻲﺧﻮاﻧﺪه اﺳﺖ، و ﻓﺮق
ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺑﺎ ﻛﺎﻓﺮ ﻧﻤﺎز اﺳﺖ، و ﻋﻠﻲ و ﺟﻌﻔﺮ از ﺗﺮﻛﻪ او ﭼﻴﺰي ﺑﺮﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ . و از ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص رواﻳﺖ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮد: ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ وﻋﺪه داده ﻛﻪ ﻋـﺬاب
اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ را ﻛﻢ ﻛﻨﺪ ﭼﻮن او به ﻣﻦ ﺧﻮﺑﻲ ﻛﺮده اﺳﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ او در ﻛﻨﺎر ﺟﻬﻨﻢ ﻗﺮار دارد»
(بحارالانوار ج۳۵ص۱۵۵ باب۳:ﻓﻲ ﻧﺴﺒﻪ ﻭﺃﺣﻮﺍﻝ ﻭﺍﻟﺪﻳﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻼﻡ)
📢 کانال منهاج السنة
کانال تخصصی پاسخ به شبهات شیعیان و نقد مذهب شیعه
🗯پاسخ
❗️ما در گذشته مفصلا ایمان حضرت ابوطالب را طبق کتب شیعه و سنی اثبات کرده ایم که میتوانید کلید واژه « ابوطالب» را در کانال سرج کنید
🗯اما پاسخ به متن این کانال وهابی:
1⃣روایت اولی که از تفسیر قمی اورد قابل استناد نیست زیرا روایت کاملا بدون سند و مرسل است
📚تفسیر قمی ج2 ص142
❗️و گفته اند مرحوم قمی این روایت را از تفاسیر اهل سنت نقل کرده است
📚پاورقی بحار الانوار ج22 ص277
🗯اما روایت دوم از کتاب بحار الانوار:
🗯علامه مجلسی آن سخنان را از ابن ابی الحدید معتزلی از علمای اهل سنت نقل میکند اما این کانال از روی عمد می گوید علامه مجلسی چنین گفته است.
🗯علامه مجلسی در ابتدا چنین می اورد:
« ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه چنین می اورد...»
📚بحار الانوار ج35 ص155
❗️انگاه سخنان ابن ابی الحدید را نقل می کند که می گوید :
« مردم در ایمان ابوطالب اختلاف دارند .امامیه و اکثر زیدیه می گویند در حالت اسلام از دنیا رفت.برخی از بزرگان ما معتزله نیز چنین می گویند .اما اکثر مردم از اهل حدیث و سنت می گویند بر غیر اسلام از دنیا رفت ...واکثر محدثین ( انها) روایت می کنند ایه منع از استغفار برای کافران حتی برای ذوی القربی کافر در مورد ابوطالب نازل شد ...» سپس کلامش را به ان گونه که علامه مجلسی در بحار از او نقل می کند ادامه میدهد»
❗️انگاه می گوید:
« اما شیعیان ( این روایات را قبول ندارند) وروایاتی غیر از این روایات نقل می کنند که دلالت بر ایمان ابوطالب می کند »
📚شرح نهح البلاغه ج14 ص66 به بعد
🗯اما این کانال
منحرف سعی دارد که با تدلیس و دروغگویی کلام ابن ابی الحدید را ،کلام علامه مجلسی وانمود کند که دروغگویی انها روشن شد
⁉️سوال
ایا اینکه میگن امام حسین ع بخاطر یه زن با یزید جنگیدن درسته یا نه میشه جواب این شبهه رو بدین
🗯پاسخ
❗️یکی از شبهات ضد دین ها و وهابیت در مورد کربلا ان است که می گویند ریشه واقعه کربلا بر سر یک موضوع عاشقانه بوده است که بین حسین علیه السلام و یزید روی داد.یزید عاشق همسر زیبا روی یکی از سرداران سپاه معاویه به نام « ارینب» بود .
❗️یزید با وعده ی ازدواج با دختر معاویه به سردار سپاه او را تشویق به طلاق همسرش کرد اما پس از طلاق ارینب حسین علیه السلام او را به عقد خود دراورد و این باعث شد تا یزید کینه حسین را به دل گیرد و نهایتا این جریان به واقعه کربلا منتهی شد
❗️این خلاصه ای از جریان بود که ابن قتیبه از علمای اهل سنت در کتاب الامامه و السیاسه ج1 ص156 نقل می کند
🗯اما نقد:
🔶اولا :ابن قتيبه بدون هيچ اشارهاي به ناقل و راوي اين داستان حكايت را نقل ميكند. داستان از نظر سندي مشكل دارد و قابل احتجاج نيست .به اصطلاح رجالیون روایت مرسل و بی سند و از هر گونه اعتبار خارج می شود.قابل توجه اینکه این داستان فقط در همین کتاب آن هم بدون سند نقل شده است
🔶ثانيا: اشكال مهم ديگري كه در اين داستان وجود دارد اين است كه امام حسين پس از انکه شوهر اول آن زن تقاضا می کند آن زن را طلاق میدهد اما کیفیت طلاق چنین است که در يك مجلس او را سه طلاقه ميكند و حال آن كه بر اساس فقه شيعه كه بر گرفته از روايات اهل بيت معصومين است سه طلاق در يك مجلس جايز نميباشد واین خود نشان میدهد که داستان ساختگی و برای اهداف خاصی طراحی شده است
📚روایات در ممنوعیت سه طلاقه کردن در یک مجلس را بحویید در «وسائل الشیعه »ج22 ص61 باب 29
🔶ثالثا: گذشته از بطلان قطعي روايت فوق ، به اندازه كافي در اسباب و عوامل زمينه ساز واقعه كربلا در كتب شيعه و سنی بحث شده است كه هيچ جاي شك و شبهه باقي نمي گذارد تا نوبت به طرح اين شبهه سست و بي اساس برسد .ما در گذشته درباره اهداف قیام کربلا طبق کتب شیعه و سنی بحث کرده ایم که می توانید کلید واژه"قیام" را در کانال سرچ کنید
🗯پرسمان اعتقادی
♻️متن شبهه:
❗️گفتگوی مادر و بچه
🔷بچه: مامان خدا کاری میکنه که بعدش پشیمون بشه و بخواد نظر و تصمیمش را عوض کنه⁉️
🔷مامان: نه عزیزم خدا حکیم و داناست!!!»
🔷بچه: پس چرا مردم با دعا کردن سعی میکنن نظرش رو عوض کنن
🔶پاسخ:
🗯در کتاب شریف پیام امام امیر المومنین چنین امده است:
« اما این که گفته می شود دعا مقدرات الهی را تغییر نمی دهد پاسخش روشن است ،دعا سبب افزایش قابلیت و شایستگی انسان میشود زیرا به در خانه خدا می رود ،دل و جان خود را به نور معرفت او صفا می دهد از گناه توبه می کند چرا که توبه یکی از شرایط قبولی دعا است و با این امور قابلیت بیشتری برای لطف پرودگار می یابد و مشمول عنایت تازه ای میشود زیرا خداوند مقدر کرده است که انها که شایسته ترند بهره بیشتری از لطف و عنایت او داشته باشند
🔶به تعبیر دیگر: خداوند نعمتها و برکاتی دارد که شامل حال بندگان میشود اما مشروط به شرایطی است که یکی از آن شرایط آن است که به در خانه او بروند و دست به دعا بر دارند ،روح خود را پاک کنند و به او نزدیک شوند بنابراین در پرتو دعا شرایط رحمت الهی حاصل میشود و باران لطف او ریزش میکند»
📚شرح نهج البلاغه،ایت الله مکارم،ج2 ص519
❗️به بیان دیگر:
♦️دعا کردن به معنای ایجاد تغییر نظر برای خداوند نیست بلکه بدین معناست که خداوند نظرش وتقدیرش بر این است که اگر انسانی دعا نکند و با دعا کردن شایستگی فیض پرودگار را کسب نکند بهره ای از رحمت خداوند نداشته باشد اما مقدر کرده است که اگر همان بنده دعا کند و شرایط دریافت فیض ورحمت او را در خود ایجاد کند از رحمت پرودگار بهره مند شود( دقت کنید)
❗️دعا کردن به این معنا هیچ منافاتی با قضا و قدر پرودگار ندارد بلکه مساله دعا کردن نیز جزو یکی از مقدرات خداوند است
🔷این موضوع را با یک مثال روشن می سازیم:
💢ممکن است زمینی بر اثر عدم امادگی برای زراعت نظر باغبان را به خود جلب نکند زیرا پاشیدن بذر را در آن بیهوده می بیند اما اگر موانع مختلف از این زمین بر چیده شود و امادگی یابد بزودی باغبان در او بذر فشانی خواهد کرد زیرا لیاقت خود را با زبان حال بیان می کند
🗯دعا کردن نیز چنین است و نشان دهنده امادگی بنده برای دریافت فیض و رحمت خداوند است لذا اگر در احادیث امده است که فرمودند:
« دعا کردن قضای حتمی پرودگار را بعد از قطعی شدن تغییر می دهد »
📚بحار الانوار ج59 ص228
❗️اشاره به همین معنا از دعا کردن است
📚پیدایش مذاهب،ص109
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
در مورد قانون بردگی در اسلام بگید که این روزا زیاد روش شبهه میشه
🗯پاسخ
❗️در این باره ما در گذشته مفصلا بحث کرده ایم .هم اکنون تحقیقی که در تفسیر نمونه شده است را برایتان می اوریم:
🗯« بعضی بر اسلام خرده می گیرند که چرا این ایین الهی مساله بردگی را به کلی الغا نکرد و حکم قطعی و عمومی همه بردگان را اعلام ننمود
⁉️درست است كه اسلام سفارش زيادي در مورد بردگان كرده، امّا آنچه مهم است آزادي بي قيد و شرط آنها است، چرا انساني مملوك انسان ديگري باشد و آزادي را كه بزرگترين عطيه الهي است از دست دهد؟!
❗️در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمانبندي شده براي آزادي بردگان دارد كه بالمآل همه آنها تدريجاآزاد مي شوند، بي آنكه اين آزادي عكس العمل نامطلوبي در جامعه به وجود آورد.
♻️ طرح اسلام براي آزادي بردگان:
❗️ آنچه غالباً مورد توجه قرار نمي گيرد اين است كه اگر نظام غلطي دربافت جامعه اي وارد شود ريشه كن كردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده نتيجه معكوسي خواهد داشت، درست همانند انساني كه به يك بيماري خطرناك مبتلا شده و بيماريش كاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادي كه دهها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اينگونه موارد حتماً بايد از «برنامه هاي زمان بندي شده» استفاده كرد.
❗️ صريح تر بگوئيم: اگر اسلام طبق يك فرمان عمومي دستور مي داد همه بردگان موجود در آن زمان را آزاد كنند، چه بسا بيشتر آنها تلف مي شدند، زيرا گاه نيمي از جامعه را بردگان تشكيل مي دادند، آنها نه كسب و كار مستقلي داشتند، و نه خانه و لانه و وسيله اي براي ادامه زندگي. اگر در يك روز و يك ساعت معين همه آزاد مي شدند يك جمعيت عظيم بيكار ظاهر مي گشت كه هم زندگي خودش با خطر مواجه بود و هم ممكن بود نظم جامعه را مختل كند، و به هنگامي كه محروميت به او فشار مي آورد به همه جا حمله ور شود و درگيري و خونريزي به راه افتد.
👌 اينجا است كه بايد تدريجاً آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بيفتد، و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست اين برنامه حساب شده را تعقيب كرد.
❗️اين برنامه مواد زيادي دارد كه رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست وار در اينجا مطرح مي شود و شرح آن نياز به كتاب مستقلي دارد:
🔶 ماده اول ـ بستن سرچشمه هاي بردگي :
❗️بردگي در طول تاريخ اسباب فراواني داشته، نه تنها اسيران جنگي و بدهكاراني كه قدرت بر پرداخت بدهي خود نداشتند به صورت برده درمي آمدند كه زور و غلبه نيز مجوز برده گرفتن و برده داري بود، كشورهاي زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالك عقب افتاده آفريقائي و مانند آن مي فرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته و اسير كرده و با كشتيها به بازارهاي ممالك آسيا و اروپا مي بردند. اسلام جلو تمام اين مسائل را گرفت، تنها در يك مورد اجازه برده گيري داد و آن در مورد اسيران جنگي بود، و تازه آن نيز جنبه الزامي نداشت، و اجازه مي داد طبق مصالح، اسيران را بي قيد و شرط يا پس از پرداخت فديه آزاد كنند. در آن روز زندانهائي نبود كه بتوان اسيران جنگي را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و راهي جز تقسيم كردن آنها در ميان خانواده ها و نگهداري به صورت برده نداشت.
❗️ بديهي است هنگامي كه چنين شرائطي تغيير يابد هيچ دليلي ندارد كه امام مسلمين حكم بردگي را درباره اسيران بپذيرد بلكه مي تواند آنها را از طريق «منت» و «فداء» آزاد سازد، زيرا اسلام پيشواي مسلمين را در اين امر مخير ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام كند، و به اين ترتيب تقريباً سرچشمه هاي بردگي جديد در اسلام بسته شده است.
🔶ماده دوم ـ گشودن دريچه آزادي:
❗️ اسلام برنامه وسيعي براي آزاد شدن بردگان تنظيم كرده است كه اگر مسلمانان آن را عمل مي كردند در مدتي نه چندان زياد همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامي مي شدند.
🗯 رؤوس اين برنامه چنين است:
🔷 الف ـ يكي از مصارف هشتگانه زكات در اسلام خريدن بردگان و آزاد كردن آنها است (توبه ـ آيه 60) و به اين ترتيب يك بودجه دائمي و مستمر براي اين امر در بيت المال اسلامي در نظر گرفته شده كه تا آزادي كامل بردگان ادامه خواهد داشت.
🔷 ب ـ براي تكميل اين منظور مقرراتي در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قرار دادي كه با مالك خود مي بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامي فصلي در اين زمينه تحت عنوان «مكاتبه» آمده است)
🔶 ج ـ آزاد كردن بردگان يكي از مهمترين عبادات و اعمال خير در اسلام است، و پيشوايان اسلام در اين مسأله پيشقدم بودند، تا آنچه كه در حالات علي (عليه السلام)نوشته اند: «هزار برده را از دسترنج خود آزاد كردند»
📚بحار الانوار ج41 ص43
🗯ادامه پاسخ:
🔷د ـ پيشوايان اسلام بردگان را به كمترين بهانه اي آزاد مي كردند تا سرمشقي براي ديگران باشد، تا آنجا كه يكي از بردگان امام باقر كار نيكي انجام داد امام فرم
ود:
«برو تو آزادي كه من خوش ندارم مردي از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم»
📚وسائل الشیعه ج16 ص32
❗️ در حالات امام سجاد علي بن الحسين آمده است: «خدمتكارش آب بر سر حضرت مي ريخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح كرد، امام سر را بلند كرد، خدمتكار گفت: والكاظمين الغيظ حضرت فرمود: «خشمم را فرو بردم» عرض كرد: والعافين عن الناس فرمود: «خدا تو را ببخشد» عرض كرد: والله يحب المحسنين فرمود: «برو براي خدا آزادي»
📚نور الثقلین،ج1 ص390
🔷 هــ در بعضي از روايات اسلامي آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مي شوند، چنانكه از امام صادق مي خوانيم:
«كسي كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مي شود صاحبش بخواهد يا نخواهد و به خدمت گرفتن كسي كه ايمان داشته بعد از هفت سال حلال نيست»
📚وسائل ج16 ص36
❗️ در همين باب حديثي از پيامبر گرامي اسلام نقل شده كه فرمود: مازال جبرئيل يوصيني بالمملوك حتي ظننت انه سيضرب له اجلا يعتق فيه: «پيوسته جبرئيل سفارش بردگان را به من مي كرد تا آنجا كه گمان كردم به زودي ضرب الاجلي براي آنها تعيين مي شود كه به هنگام رسيدن آن آزاد شوند»
📚همان مدرک ص37
🔷 و ـ كسي كه برده مشتركي را نسبت به سهم خود آزاد كند موظف است بقيه را نيز بخرد و آزاد كند.
📚وسائل ج16 ص21
❗️ و هر گاه بخشي از برده اي را كه مالك تمام آن است آزاد كند اين آزادي سرايت كرده و خود بخود همه آن آزاد خواهد شد!
📚شرایع ،کتاب عتق
🔷ز ـ هرگاه كسي پدر يا مادر و يا اجداد و يا فرزندان يا عمو يا عمه يا دائي يا خاله، يا برادر يا خواهر و يا برادر زاده و يا خواهر زاده خود را مالك شود فوراً آزاد مي شوند.
🔷ح ـ هرگاه مالك از كنيز خود صاحب فرزندي شود فروختن آن كنيز جائز نيست و بايد بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود. اين امر وسيله آزادي بسياري از بردگان مي شد، زيرا بسياري از كنيزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند.
🔷ط ـ كفاره بسياري از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده
🔷ی- پاره ای از مجازاتهای سخت است که اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجان دهد خود بخود ازاد میشود
📚وسائل ج16 ص26
🔵برگرفته از تفسیر نمونه،ایت الله العظمی مکارم شیرازی،ج21 ص413
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
تو یه کانال پزشکی اورده که تحریم خودارضایی اصلا دلیل علمی نداره و اسلام بیخود تحریم کرده خواستم پاسخ کامل رو بدید تا براشون بفرستم
🗯پاسخ
❗️در این که خود ارضایی و استمنا در اسلام از جمله گناهان کبیره است شکی نیست.روایات متعددی در این باره در مجامع روایی ما امده است
📚وسائل الشیعه ج20 ص352 باب28
📚بحار الانوار ج76 ص95 باب80
🔶امام صادق فرمود:
« این عمل از گناهان بزرگ و زشت است»
📚الکافی ج5 ص140
🔶ودر روایت دیگر فرمود:
« هر کس شهوت خود را به این وسیله و مانند آن ( بدون ازدواج) دفع کند در حکم زنا کردن است»
📚وسائل الشیعه ج14 ص265
🔵در کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی،تالیف دو مرجع کنونی یعنی ایات عظام مکارم و سبحانی چنین امده است:
« گرچه بعضى از «پزشكان بى خبر» و «روان شناسان غير محقّق» سعى دارند كه عمل زشت و شوم «استمنا» را در نظر برخى از جوانان بى ضرر جلوه دهند، امّا نامه هاى فراوانى كه از مبتلايان به ما رسيده، و مشاهدات حسّى و خارجى كاملا گواهى مى دهد كه اين سخن در واقع يك نوع انكار حقايق حسّى و اغفال مسلّم جوانان است.
🗯در اين جا مقاله مستدل و محقّقانه اى را از نظر خوانندگان عزيز مى گذرانيم كه اقتباس از مقاله يكى از روان پزشكان معروف (دكتر چهرازى) در شماره 13 مجله دانشمند و پاسخ زنده اى براى اين سؤال است.
❗️نوجوانان با مسائل غامضى روبه رو هستند كه از آن جمله «موضوع جنسى» است. در حقيقت در اين مرحله از سن كه تمايلات جنسى، به خود شكل مى گيرد و نوجوان پس از يك دوره كنجكاوى، به واقعيّت اين غريزه آگاه مى گردد، هر گونه تشويق و تحريك جنسى آتش شهوت را در نهاد نوجوان شعلهور مى سازد.
🔵سابقاً تحت تأثير «تربيت مذهبى و آداب و رسوم اجتماعى» نوجوانان پايبند به اصولى بودند كه به هنگام روبه رو شدن با غريزه جنسى، سختى و فشار را بر خود هموار مى كردند و با خويشتن دارى كمتر درصدد تحريك جنسى بر مى آمدند.
❗️ولى امروز( قبل از انقلاب) مناظر سكسى در كوچه و خيابان و منزل و آگهى هاى تبليغاتى و مشاهده عكس هاى لخت و مجلات و روزنامه ها و فيلم هاى سينمايى و تلويزيونى و داستان هاى سرگرم كننده، در بيدار كردن و بر انگيختن و تحريك اين غريزه اثر فوق العاده اى دارد و در نتيجه در زندگى جديد، نوجوانان با تمايلات شديد و طغيانگر جنسى دست بگريبانند.
در اين گيرو دار است كه نوجوان به سبب پيشامدى با ارائه طريق به وسيله هم سن و سال ها، يا در خواب و مانند آن دچار انزال مى شود و چون از آن لذّت مى برد، درصدد تجديد عوامل آن بر مى آيد و كم كم به استمنا منجر شده و مشكل بزرگى در زندگى نوجوان پديد مى آيد.
♦️برخى از پزشكان و روانشاسان معتقدند استمنا يك امر طبيعى است و نياز به آن را نزد انسان و حيوانات يك امر عادى تصوّر مى كنند.
🗯ولى اين افراد غافلند كه اگر اين كار تكرار شود و به دفعاتى چند در هفته برسد باعث چه زيان هايى از نظر رشد جسمى و روانى نوجوانان خواهد شد (و متأسّفانه معمولا اين عادات تدريجاً شدّت مى يابد و چون وسايل آن به آسانى در دسترس نوجوانان قرار دارد، زود به آن معتاد مى شود و به دفعات متعدّدى در فواصل كوتاه منتهى مى گردد).
🔵عواقب شوم اين عادت زشت و ناتوانى جنسى
با بررسى هايى كه در سال هاى اخير صورت گرفته، مخصوصاً با بررسى ها و مطالعاتى كه ما روى متجاوز از هزار جوان نموده ايم مسلّم گرديده است كه موضوع استمنا را نبايد ساده تلقّى نمود. (دقّت كنيد)
🔷براى روشن شدن اين مطلب لازم است بدواً فيزيولوژى غدد جنسى را متذكّر شويم:
💢يكى از نشانه هاى بلوغ، ترشّح «منى» از سلول هاى غدد بيضه ها مى باشد. هر قطره منى داراى ميليون ها تخم نر «اسپرماتوزوئيد» و مايع لزج مخصوصى است كه از غدّه هاى بيضه ترشّح مى شود و به وسيله مجراى منى وارد كيسه منى كه در پشت كيسه مثانه جاى دارد، مى گردد.
❗️كيسه منى تدريجاً پر مى شود و قسمتى از آن جذب بدن مى گردد و در رشد و نمو اندام نوجوان مؤثّر است و محرّك تمايلات جنسى مى باشد; ولى قسمت عمده آن بايد تخليه شود و در راه توليد مثل به كار رود.
⚫️در جوانانى كه خود را كمتر در معرض تحريكات جنسى قرار مى دهند و معتقدات مذهبى و بهداشتى، آنها را از تحريكات نادرست باز مى دارد، هنگامى كه كيسه منى پر شد معمولا در موقع خواب به صورت احتلام دفع مى گردد و تعادل بيولوژيكى برقرار مى شود و از اين رو هيچ گونه نگرانى در مورد آنان نيست.
♻️امّا نزد جوانانى كه عوامل تحريك جنسى فراوان است و در محروميّت به سر مى برند، تشبّث به استمنا تنها راه فراغ خاطر، پنداشته مى شود و چون آرامش خود را پس از هر تحريك، در استمنا مى بيند غالباً اين عمل تكرار مى گردد; و هنگامى كه تكرار شد و به هفته اى چند بار (يا بيشتر) رسيد وضع روانى و جنسى نوجوان از حال طبيعى دگرگون خواهد شد و به اختلال نظم در مدار جنسى كه علامت مهمّ آن ناتوانى جنسى است دچار مى گردد.
🗯ادامه پاسخ
❗️توضيح اين كه: هنگامى كه ارضاى غريزه جنسى از راه طبيعى و ازدواج صورت مى گيرد، نوجوان از طريق مشاهده و لمس و ساير حواس، مركز تحريكات جنسى او در مغز برانگيخته شده و از جهت فيزيولوژى تأثيراتى كه از چشم و لمس و مانند آن به مراكز مغزى منتقل مى گردد انعكاس جنسى را مى سازد و عمل جنسى به صورت طبيعى انجام مى گيرد.
🔷امّا در مورد استمنا قضيه كاملا برعكس است و اين راه دگرگون مى شود و تخيّل و تصوّر مناظر خاص و لمس موضعى، جانشين عوامل تحريك طبيعى مى گردد و به اين طريق يك سيستم انعكاسى انحرافى در مدار جنسى ايجاد مى شود.
🗯هنگامى كه اين عمل تكرار گردد و «انعكاس انحرافى» در وجود جوان تثبيت شود، سبب مى گردد كه وقتى بخواهد عمل جنسى را بطور طبيعى انجام دهد، نتواند; زیراسيستم طبيعى راه ارضاى غريزه جنسى در او مختل شده است و به همين دليل خود را در كاميابى به هنگام ازدواج ناتوان مى بيند.
❗️اين كيفيت شديداً او را منقلب و ناراحت مى سازد و تكرار آن سر از يك نوع ناراحتى روانى بيرون مى آورد و ادامه آن شخصيت و روان او را تحت تأثير قرار مى دهد (البتّه وحشت و نگرانى و دستپاچگى نوجوان در اين حالت، خود نيز عامل تشديد آن خواهد بود در حالى كه اگر عادت زشت خود را بكلّى ترك گويد و خونسردى خود را حفظ كند و عادت خوبى را جانشين آن عادت سازد، كاملا درمان پذير خواهد بود).
♻️اختلالات جسمى در مبتلايان به استمناء
🔶نکته مهمّ ديگرى كه در اين جا بايد بدان توجّه داشت اين كه: همان طور كه گفتيم قسمتى از موادّ مترشّحه جنسى (منى) جذب بدن مى شود و سبب رشد و نمو نوجوان مى گردد، نه تنها در رشد و نمو جسمى او مؤثّر است بلكه در رشد روانى او نيز اثر بسيار دارد.
❗️هنگامى كه بر اثر استمناى مكرّر، اين مواد بيرون مى ريزد، گذشته از پيدايش اختلال در رشد كامل جنسى، لاغرى، ضعف شخصيّت، ضعف اراده، كمى قدرت، حجب بسيار و كمرويى و تقليل نيروى روانى را سبب مى گردد.
🔵براى روشن شدن اين دو موضوع بد نيست به چند نمونه از گفتار مبتلايان كه پس از ازدواج ناكام شده اند يا از همسر خود لذّت نمى برند يا به سرد مزاجى و ناتوانى جنسى گرفتار هستند توجّه كنيم:
🔶جوان متأهّلى اظهار مى داشت: «همسرم را تا سر حد پرستش دوست دارم ولى متأسّفانه از معاشرت با وى لذّت نمى برم و اين امر مرا رنج مى دهد».
💢بانويى مى گفت: «سه ماه است ازدواج كرده ام امّا نمى دانم چرا در نظر شوهرم مانند يك تكّه چوب خشك هستم».
🔷مرد جوانى اظهار مى داشت: «از هنگام بلوغ مكرّر اين عمل زشت را انجام مى دادم; بعداً در تماس با همسر توفيقى حاصل نمى كنم، امّا هنگامى كه تنها هستم فكر و خيال مرا تحريك مى كند.»
❗️دو نفر جوان ديگر هنگام مراجعه اظهار مى داشتند: «به علّت تكرار اين كار از آميزش با همسر خود عاجزند و از اين باب سخت شرمنده اند»
❗️جوان ديگرى اظهار مى داشت: «شش ماه است همسر خود را عقد كرده امّا متأسّفانه به علّت ابتلا به اين عادت بد، توفيقى به دست نياورده و كامياب نشده ام.»
🔷اين نكته نيز لازم به تذكّر است كه جوانان گوشه گير و عزلت طلب بيشتر در معرض ابتلاى اين عادت زشت هستند و به همين دليل لازم است جوانان از گوشه گيرى بى دليل بپرهيزند و با انتخاب دوستان خوب و با ايمان براى خود، اين عامل را از ميان بردارند.
❗️ضعف شخصيّت و وسواس
ضرر ديگرى كه از اين عادت زشت دامن جوانان را مى گيرد اين است كه غالب آنها پس از انجام اين كار نادم و پشيمان مى شوند و با خود عهد و ميثاق مؤكّد مى بندند كه اين عمل را تكرار نكنند; امّا متأسّفانه پس از فراهم شدن موجبات اين كار، آن را تكرار مى كنند.
🗯اين توالى و تكرار «ندامت» و «اقدام»، روان آنها را به شدّت آزار مى دهد و سبب مى شود كه نوجوان به ضعف شخصيّت، سستى اراده، شكّ و ترديد، وسواس و «نورز جنسى» دچار گردد.
❗️كوتاه سخن اين كه: عمل استمنا با منحرف ساختن سيستم انعكاس روانى در مسائل جنسى، احساس لذّت و توانايى را مختل مى سازد و به سرافكندگى و عقده حقارت و اختلال شخصيّت منجر مى شود و از اين گذشته به رشد جسمى جوانان نيز ضربه وارد مى سازد. (پايان گفتار آقاى چهرازى)
🗯يادآورى لازم: براى جلوگيرى از بروز اين خطرات بايد نوجوانان و جوانان، در عين اين كه ترس وحشت و دستپاچگى بى جهت به خود راه ندهند، با شدّت و جديّت و اميدوارى كامل با اين عادت شوم به مبارزه برخيزند.
♦️نخست كوشش كنند كه وسايل تحريك مصنوعى از قبيل عكس هاى لخت، رمان هاى عشقى، فيلم هاى گمراه كننده سينما و مطبوعات مبتذل را از دسترس خود خارج سازند و با تصميم و همّت گِرد آنان نگردند.
❗️سپس با انتخاب دوستان خوب و پرهيز از گوشه گيرى و حتّى خوابيدن در اطاق تنها و انتخاب ورزش هاى مفيد و سرگرمى هاى سالم، اوقات فراغت خود را پر كنند بطورى كه وقت بيكار نداشته باشند.
🗯ادامه پاسخ
🔵از معاشرت با افراد منحرف به شدّت بپرهيزند و با ساختن يك سلسله عادات خوب به جا
ى اين عادت زشت، آن را از خود دور سازند.
♦️هرگز فريب پاره اى از نوشته هاى مسموم و گفته هاى بعضى از اطّباى بى مطالعه و روان شناسان بى خبر و بهائیان خدانشناس و کافر كه احياناً جوانان را نسبت به اين عمل شوم تأمين مى دهند، نخورند!
براى پيشگيرى افرادى كه مبتلا نشده اند و هم براى ترك اعتياد افرادى كه گرفتارند، علاوه بر آن چه در بالا گفته شد، بحث مشروح ما را در كتاب «مشكلات جنسى جوانان» مطالعه نماييد.
🔵برگرفته از کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی،ایات عظام مکارم و سبحانی،ص349 به بعد
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
می خواستم اگه ممکنه در خصوص آیه 223 سوره بقره توضیح بدید"زنان شما کشتزار شما (محل بذرافشانی شما) هستند..." آیا این بیان توهین به زنان نیست؟
🗯پاسخ
❗️در تفسیر نمونه چنین امده است:
« در اینجا تشبیه زنان به مزرعه شده و این تشبیه ممکن است برای برخی سنگین آید که چرا اسلام درباره نیمی از نوع بشر چنین تعبیری کرده است در حالی که نکته باریکی در این تشبیه نهفته است
❗️در حقیقت قرآن می خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانی نشان دهد که زن وسیله اطفائ شهوت و هوسرانی مرد نیست بلکه وسیله است برای حفظ حیات نوع بشر ،این سخن در برابر انها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوسبازی می نگرند هشداری محسوب میشود»
📚تفسیر نمونه ج2 ص141
🗯در تفسیر المیزان نیز چنین امده است:
« حاصل کلام در معنای آیه این شد که نسبت زنان به جامعه انسانی نسبت کشتزار است به انسان کشت کار،هما نطور که کشتزار برای بقای بذر لازم است و اگر نباشد بذرها به کلی نابود می شود و دیگر غذایی برای حفظ حیات و ابقای آن نمی ماند همچنین اگر زنان نباشند نوع انسانی دوام نمی یابد و نسلش قطع می شود»
📚ترجمه المیزان ج2 ص319
♦️از این بیانات به دست می آید که مراد آیه بیان اهمیت و جایگاه حضور زن در اجتماع می باشد نه انکه نسبت به انان توهینی صورت گرفته باشد
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
چرا زنا زاده ها از برخی چیز ها مثل امام جماعتی و...محرومند مگه چه گناهی کردن
♦️پاسخ
1⃣از آن جا که روابط نامشروع، ارتباط حقوقى و روابط مالى پدر و فرزند را از میان مى برد، ریشه نسبت ها و عواطف خانوادگى را که اساس تشکیل اجتماع است قطع مى کند; زن زناکار نمى داند که از نطفه کدام مرد باردار شده، فرزند نامشروع، پدر و ارحام و بستگانش را نمى شناسد; و بطور کلّى ده ها مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى و تربیتى و خانوادگى و مالى و عاطفى که از زنا سرچشمه مى گیرد، همه اینها باعث شده که پیامبران و قانونگذاران الهى و همچنین قانونگذاران بشرى، اعمال منافى عفّت را تحریم کرده، روابط نامشروع جنسى را ممنوع و غیر قانونى اعلام نمایند.
2⃣ چون در هر جمعیّت و ملّتى مقرّراتى براى زناشویى وجود دارد، از این جهت روابط نامشروع یک عمل «خلاف قانون» و «تجاوز کارانه» است. روى همین جهت مرتکبین در خود احساس یک نوع گناه و اضطراب که ناشى از روح گناهکارى و نتایج سوئى که ممکن است این عمل براى او داشته باشد، مى نمایند.
❗️هرگاه بر اثر تکرار و یا عواملى دیگر، این حالت نگرانى تخفیف پیدا کند و شخص زناکار به ظاهر احساس نگرانى ننماید، در ضمیر باطن او عیب مهمترى وجود دارد و آن فکر تجرّى و تجاوز و قانون شکنى و طغیان است.
3⃣حالات روانى و فکرى پدر و مادر - همانند سایر آثار بدنى و جسمى آنها - طبق قانون مسلّم وراثت، به فرزندان منتقل مى گردد. همان طور که مشخّصات جسمى پدر و مادر از قبیل: رنگ چشم، مشکى بودن مو، پیوستگى ابرو و تناسب خاصّ اندام، نوعاً به شکل وراثت به فرزندان انتقال مى یابد، حالات روانى و اخلاقى آنها از قبیل: تندخویى، ساده دلى، یکرنگى، خشونت، عصیانگرى و نظایر اینها نیز از مجراى وراثت کم و بیش به فرزندان انتقال مى یابد.
🗯در حقیقت وراثت است که زیر بناى آینده افراد و قسمت قابل توجّهى از شخصیّت انسان را مى سازد و زمینه را براى سعادت و شقاوت آنها آماده مى کند.
✅نتیجه اى که از نکات فوق مى توان گرفت:
💢 فرزندان نامشروع، غالباً روح طغیان و تجرّى و قانون شکنى و گناه را از پدران و مادران خود تا حدودى به ارث برده و زمینه براى ارتکاب جرم و جنایت در آنها فراهم تر است; آنها نسبت به سایرین آمادگى بیشترى براى ارتکاب معاصى و گناه دارند; و لذا، بد آموزى هاى فردى یا محیط نامناسب، کافى است که حقیقت روح آلوده و نابسامان آنها را که مانند آتش زیر خاکستر پنهان مانده است، آشکار ساخته و خرمن سعادت و خوشبختى آنان را بسوزاند.
❗️امّا در مورد محرومیّت از مناصب اجتماعى، علاوه بر آنچه در بالا از وضع روحى آنها گفته شد; و این که این عمل یک نوع احتیاط منطقى به منظور حفظ مصالح ملّى و جامعه به شمار مى رود، اسلام به جلب اعتماد عمومى در تصدّى این گونه پست هاى حسّاس اجتماعى اهمّیّت مى دهد; و لذا، کسانى را که داراى نقطه هاى ضعف خانوادگى و سوابق نامطلوبى باشند، از تصدّى این گونه مقام ها که نیازمند به پاکى و طهارت روح است، محروم ساخته است.
👌ولى اشتباه نشود، با همه این احوال، چنین نیست که تنها فرزند نامشروع بودن علّت تامّه براى انحراف و شقاوت او باشد و اراده و اختیار او را از پذیرش تعلیم و تربیت صحیح اسلامى بکلّى سلب کرده، نتواند با به کار بستن دستورات صحیح زندگى، اهل سعادت گردد.
🔶فرزندان نامشروع، مانند فرزندان طبیعى و قانونى در انتخاب راه سعادت و یا شقاوت آزادند; آنها نیز مى توانند با اراده و اختیار خود راه تقوا و فضیلت را برگزیده، جزء گروه رستگاران و اهل بهشت گردند. این طور نیست که آنها شریر و جانى بالفطره آفریده شده باشند و به هیچ وجه نتوانند خود را از چنگال ناپاکى و گناه رهایى بخشند; بلکه، همان طورى که حضرت صادق (علیه السلام) فرموده است:
🔷 «فرزند نامشروع از راه تربیت به کار و انجام وظیفه وادار مى شود; اگر اعمالش نیکو و خیر بود، پاداش خوب داده مى شود و اگر کار زشت و ناپسند انجام داد، کیفر نافرمانى خود را خواهد دید».
📚الکافی ج8 ص238
❗️گرچه طبع سرکش، وظیفه فرزندان نامشروع را که علاقه بیشترى به گناه و قانون شکنى دارند در پیکار با معاصىا دشوارتر مى سازد; امّا در صورتى که برخلاف میل باطنى خود از فرمان خدا و دستورات صحیح زندگى پیروى نمایند، به حکم «افضل الاعمال احمزها» بهترین کارها آنهایى است که با رنج و مشقّت بیشترى توأم باشد»
📚 بحار الانوار ج67 ص191
❗️پاداشى بهتر و ارزنده تر به آنها داده خواهد شد.
🔵بنابر این، نکوهش و توبیخى که اسلام از فرزندان نامشروع نموده، صرفاً به منظور این است که به آنها هشدار دهد که در موقعیّت خطرناکى قرار دارند و بایستى حدّاکثر مراقبت را از خود در انجام وظایف و دورى از گناه به عمل آورند، نه آن که عوامل تعلیم و تربیت به هیچ وجه در آنها مؤثّر نبوده و حتماً از اهل دوزخ خواهند بود.
🗯ادامه پاسخ
♦️به عبارت دیگر: فرزندانى که از روابط نامشروع به وجود مى آیند، م
انند کودکانى هستند که از پدران و مادران بیمار و مثلا مبتلا به سل و امراض مقاربتى و نظایر اینها متولّد مى شوند; چنین کودکانى آمادگى بیشترى براى ابتلا به آن امراض دارند که هرگاه به معالجه آنها اقدام نشود، به زودى ممکن است آنها را بیمار و مبتلا سازد; و به همین جهت باید براى رعایت مصالح عمومى و جلب اعتماد مردم، این گونه کودکان آماده ابتلا به سل را مثلا از تصدّى امور مربوط به موادّ غذایى و مانند آن، جلوگیرى کرد.
❗️فرزندان نامشروع نیز یک نوع آمادگى براى قانون شکنى و گناه و عصیان دارند; هرگاه تعلیم و تربیت صحیح، محیط سالم، اراده و پایدارى آنها نباشد، ممکن است سقوط کرده و جزء گروه جنایتکاران درآیند.
روى این جهات، مصالح عمومى ایجاب مى کند که براى رعایت پیشگیرى هاى لازم اجتماعى، از تصدّى پاره اى از مقامات خوددارى کنند.
🗯امّا این که بعضى پنداشته اند که فرزندان نامشروع حتماً روى سعادت و نجات نخواهند دید، کاملا اشتباه است; بلکه، آنها همانند دیگران مى توانند افرادى خوشبخت و سعادتمند گردند; ولى همان طور که گفتیم چون زمینه روحى آنها نسبت به دیگران نامساعد است، احتیاج به مراقبت و تربیت قویتر و بیشتر دارند، همان طور که فرزند یک نفر مسلول لازم نیست حتماً مسلول گردد، بلکه مى توان با مراعات امور بهداشتى او را نیرومندتر از دیگران ساخت و از این بیمارى نجات داد. خلاصه، آمادگى زمینه، دلیل قطعى بر ابتلا نخواهد بود و اراده نیرومند و تربیت مى تواند آن را جبران نماید.
🗯جالب این که، اگر این گونه فرزندان نامشروع در برابر گناه پایدارى کنند، مقامى ارجمندتر و بالاتر از افراد همردیف و مشابه خود خواهند داشت، چرا که آنها مجاهده بیشترى کرده اند.
♻️برگرفته از کتاب پاسخ به پرسشهای مذهبی،ایات عظام مکارم و سبحانی،ص319
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
لطفا برام از طریق عقل ثابت کنید که اخرتی است اخه بعضی ها میگن کی رفته اون دنیا ببینه اخرتی است یا نه
🗯پاسخ
❗️روشن است كه دلائل نقلي در اين زمينه بسيار است اما دلايل مختلفي براي اثبات عقلي معاد و عالم آخرت اقامه ميشود كه در اين باره به سه برهان ،فطرت، برهان حكمت و عدالت اشاره میکنیم
1⃣برهان فطرت :
⁉️ اگر براى فنا آفریده شدهایم، عشق به بقاء چه مفهومى دارد؟
❗️هیچ کس نمىتواند این حقیقت را انکار کند که از مرگ به معنى نیستى گریزان است، و خواهان طول عمر بلکه حیات جاویدان مىباشد.
🔷تلاش براى طولانى شدن عمر کوشش براى به دست آوردن اکسیر جوانى اظهار علاقه به یافتن سرچشمه آب حیات که نشانهاى آن در جاى جاى تاریخ بشر و کوششهاى دانشمندان و سرودههاى شعراء دیده مىشود، همه دلیل بر این است که انسان ذاتاً خواهان بقاء است، حتى علاقه انسان به حیات فرزند خود که دنباله حیات او محسوب مىشود، نشانهاى از این عشق غریزى است.
⁉️اگر ما براى فنا آفریده شدهایم، وجود این غریزه در ما بى معنى است و در حقیقت یک عشق مزاحم و بى دلیل است چگونه ممکن است خداوند حکیم چنین موضوع زائد و مزاحمى را در ما بیافریند
✅اصولاً وجود یک غریزه در انسان، دلیل بر این است که در بیرون وجود او طریق اشباع و پاسخگویى به آن هست تشنگى دلیل بر وجود آب و گرسنگى دلیل بر وجود غذا است میل به جنس مخالف دلیل بر وجود آن است و گرنه با حکمت حکیم سازگار نیست.
🔶بنابراین عشق به بقاء که به طور فطرى در انسانها وجود دارد نشانه روشنى بر زندگى جاویدان محسوب مىشود.
💢در این جا دانشمند معروف مرحوم فیض کاشانى، سخن ظریفى دارد او مىگوید:
«چگونه ممکن است نفوس انسانى نابود گردد با این که خداوند در طبیعت او به مقتضاى حکمتش عشق به هستى و بقا را افریده است و در درون جانش کراهت عدم و فنا را؟! از سوى دیگر این مسأله ثابت و یقینى است که بقاء و دوام در این جهان امرى است محال اگر جهان دیگرى وجود نداشته باشد که انسان به آن انتقال یابد این مسأله غریزى و ارتکازى که خداوند در فطرت انسان به ودیعه نهاده، یعنى محبت بقاى همیشگى و حیات جاودانى، باطل و بیهوده خواهد بود، و خداوند حکیم برتر از آن است که چنین کار لغوى کند. »
📚علم الیقین،ج2 ص837
2⃣برهان حكمت:
❗️اندكي تأمل در جزئيات اين عالم و خط سيري كه انسان در زندگي خود در پيش ميگيرد، نشان ميدهد كه وجود عالمي ديگر در پس اين دنيا، لازمه حكيمانه بودن خلقت اين عالم و انسان است.
🔷 اگر زندگى اين جهان را بدون جهان ديگر در نظر بگيريم، پوچ و بى معنا خواهد بود؛ درست به اين می ماند كه زندگى دوران جنين را بدون زندگى اين دنيا فرض كنيم. اگر قانون خلقت اين بود كه تمام جنينها در لحظه تولد خفه میشدند و می مردند، چقدر دوران جنينى بى مفهوم جلوه مىكرد؟ همچنين اگر زندگى اين جهان بريده از جهان ديگر تصور شود، اين سر در گمى وجود خواهد داشت.
❗️زيرا چه لزومى دارد كه ما هفتاد سال يا كمتر و بيشتر در اين دنيا در ميان مشكلات دست و پا زنيم، مدتى خام و بىتجربه باشيم، مدتى هم به دنبال تحصيل علم و دانش باشيم و هنگامى كه از نظر معلومات به جايى رسيديم،برف پيرى بر سر ما نشسته، تازه از خود ميپرسيم كه براى چه زندگى مىكنيم؟ خوردن مقدارى غذا و پوشيدن چند دست لباس و خوابيدن و بيدار شدنهاى مكرر و ادامه دادن اين برنامه خسته كننده تكرارى براي چيست؟ آيا بهراستى اين آسمان گسترده، اين زمين پهناور و اين همه مقدمات و مؤخرات و اين همه استادان و مربيان و اين همه كتابخانههاى بزرگ و اين ريزهكاريهايى كه در آفرينش ما و ساير موجودات به كار رفته، همه فقط براى همان خوردن و نوشيدن و پوشيدن و زندگى مادى است؟ آيا اين امر، با حكيم بودن خداوند و خالق اين مجموعه عظيم هماهنگي دارد؟ مسلماً، خير. حكمت خداوند ميطلبد كه حتماً در پس اين عالم، عالم ديگري باشد كه اعمال اين دنيا و قابليتهايي را كه انسان در پس يك عمر زندگي كسب ميكند، در آن سرا به كار بندد و لذت واقعي زندگي انساني را بچشد.
🗯قرآن مجيد به همين نكته عقلي اشاره دارد كه مىگويد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَينا لا تُرْجَعُونَ؛ آيا گمان كرديد بيهوده آفريده شدهايد و به سوی ما باز نمی گردید»
📓مومنون115
3⃣برهان عدالت:
❗️دليل ديگر در اين باب، برهان عدالت است. در اين جهان انسانها در انتخاب و انجام كارهاي خوب و بد آزادند. از يك سو، كساني يافت ميشوند كه تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او ميكنند. از سوي ديگر، تبهكاراني ديده ميشوند كه براي رسيدن به هوسهاي شيطاني خودشان، بدترين و زشتترين گناهان را مرتكب ميگردند.
🗯ادامه پاسخ:
🔷اما ميبينيم كه در جهان، نيكوكاران و تبهكاران به پاداش و كيفري كه درخور اعمالشان باشد، نميرسند. چه بسا تبهكاراني كه از نعمتهاي بيشتري برخوردار بوده و هستند. زندگي
دنيا، ظرفيت پاداش و كيفر بسياري از كارها را ندارد؛ مثلاً كسي كه هزاران شخص بيگناه را به قتل رسانيده است، نميتوان او را جز يك بار قصاص كرد و ساير جناياتش بيكيفر ميماند؛ در صورتي كه مقتضاي عدل الهي اين است كه هر كس كوچكترين كار خوب يا بدي انجام ميدهد، به نتيجه آن برسد.
🗯پس همچنان كه جهان، سراي آزمايش و تكليف است، بايد جهان ديگر باشد كه سراي پاداش و كيفر و ظهور نتايج اعمال باشد؛ هر فردي به آنچه شايسته است، نايل گردد تا عدالت الهي تحقق عيني يابد.
📚تفسیر نمونه ج18 ص479
📚پیام قران،ج5 ص181
📚اموزش عقاید،مصباح،ص366
🗯پرسمان اعتقادی
♻️متن شبهه
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامه📡📡
عزیزان غیرتمند بیایم امسال عید فطر مقدار فطریه ای که در نظر داریم بجای ریختن درصندوق صدقات و صندوقهای جمع آوری های در سطح شهر به نیازمندان نزدیک محل سکونت خود تقدیم کنیم🙏 ونگذاریم این پول به دست لبنان و فلسطین وحسن نصراله برسه 🖐فقط کافیه به فروشگاهها و سوپرمارکتها ونانوایی ها بریم وبدهی افراد بی بضاعت را پرداخت کنیم.🍁 ویا با شناسایی انها این پول را به دستشان برسانیم 🙏ونتیجه این کار زیبا را تماشا کنیم 👏👏👏👏👏🍂☘🍀🍀🍀🍁🍁
🔷پاسخ
❗️توجه به چند نکته لازم است
1⃣یکی از واجباتی که بر هر مسلمان عاقل و بالغ وغنی ای واجب است پرداخت زکات فطره است.
❗️امام صادق فرمود:
« انچیزی که سبب میشود روزه انسان کامل شود پرداخت زکات فطره است چنان که صلوات بر پیامبر( وآلش) تکمیل کننده نماز است چرا که کسی که زکات فطره را عمدا نپردازد گویی اساسا روزه نگرفته است و همچنین کسی که نماز را بدون فرستادن صلوات بر پیامبر و الش تمام کند گویی نماز نخوانده است»
📚الفقیه ج2 ص183
2⃣این سخن« چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» مبنای شرعی ندارد.
❗️پرودگار ذکر می کند که مومنان حقیقی دیگران را بر خویش مقدم می دارند هر چند خودشان شدیدا فقیر ونیازمند باشند« یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه»
📓حشر10
🗯این مضمون در روایات متعددی نیز امده است
📚بحار الانوار ج71 ص390 باب28
3⃣اکثریت مراجع بر آن هستند که باید زکات فطره را به فقرای شیعه داد
📚توضیح المسائل مراجع،ج2 ص177 مساله 2014
🗯و همچنین اکثریت فرموده اند که در صورتی که در شهر فرد مستحق باشد اجازه ندارد زکات فطره را به مستحقین سایر شهر ها بدهند
📚همان منبع،ص184 مساله2035
👌با توجه به این بیانات روشن میشود که اساسا پرداخت زکات فطره به مردم لبنان و فلسطین منتفی است زیرا
💢اولا: همه انان شیعه دوازده امامی نیستند
💢ثانیا،انان خارج از شهرهای ایران هستند و طبق انچه اوردیم خارج کردن زکات فطره از شهر انسان مکلف جایز نیست
4⃣البته ما در گذشته در مورد فلسفه کمک کردن ایران به فلسطین و لبنان و سوریه توضیح داده ایم که جهت اگاهی می توانید کلید واژه « حزب الله » را در کانال سرچ کنید
🗯پرسمان اعتقادی
♻️متن شبهه
از زمانی که بشر توانست وقایع را ثبت و ضبط کند،
دیگر
نه عصا مارشد
نه دریا شکافت
نه کودکی بی پدر متولد شد
نه مرده ایی زنده شد
نه انسانی در دل ماهي رفت
نه انسانی با حیوان سخن گفت
نه انسانی سوار بر قالیچه پرواز کرد
نه آتشی گلستان شد
نه پیامبری ظهورکرد ...
🔷پاسخ
❗️برای رسیدن به پاسخ توجه به چند نکته لازم است:
1⃣از چهار راه می توان پی به صدق ادعای انبیا مبنی بر سفارت از جانب خداوند برد.این چهار راه در امور زیر خلاصه میشود:
1- اعجاز و معجزه- 2- مطالعه محتوای دعوت انها-3 - ملاحظه قرائن مختلف- 4 - شناسایی از طریق اخبار و معرفی پیامبران گذشته
📚الالهیات،سبحانی،ج3 ص67 به بعد
2⃣معجزه کار خارق العاده ای است که خارج از توانایی نوع بشر باشد همره با ادعای نبوت از جانب اورنده ان به گونه ای که تحدی را نیز همره خود داشته باشد
3⃣معجزه بر هم زننده قانون علیت نیست .معجزه حتما دارای علت است این علت ،علت ماورائ طبیعی است زیرا عالم منحصر به عالم ماده و طبیعت نیست و یا ممکن است علت طبیعی ناشناخته داشته باشد بگونه ای که شناخت آن برای افراد بشر بدون اتکا بر علم و قدرت پرودگار امکان پذیر نباشد
📚تفسیر موضوعی پیام قرآن،ج7 ص270
4⃣در روایتی امده است که ابی بصیر از امام صادق سوال کرد:
⁉️به چه علت خداوند به انبیا و رسولانش معجزه می دهد .امام پاسخ داد:
« تا دلیلی باشد بر صدق آورنده آن تا صدق صادق از کذب کاذب شناخته شود»
📚علل الشرایع ج1 ص122
5⃣بشر از همان ابتدای خلقتش، تاریخ را به گونهای ثبت میکرد. یا سینه به سینه منتقل میشد، یا روی سنگها، دیوارها و ستونها با نقش و نگار و سپس با جملات ثبت میشد و یا (پس از آغاز کتابت)، نوشته میشد.
آن چه این گونه با عناد و لجاج ردیف شده است، معجزات انبیا و رسولان الهی بوده که بیش از 1400 سال پیش با نبوت و رسالت حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین خاتمه یافت و ختم نبوت و رسالت نیز ربطی به ضبط صدا و تصویر ندارد.
6⃣وقتی خبر اختتام نبوت و رسالت آمد، بشر به هیچ گونه احتمال نمی داد که شاید روزی بتواند صدا و تصویر را ضبط کند، چرا که بعثت آخرین پیامبر مقارن با سال 610 میلادی بوده، اما مشهور است که اولین دستگاه ضبط صدا به وسیله «توماس ادیسون» در سال ۱۸۷۷ ساخته شد و اولین عکسبرداری توسط مخترعی فرانسوی، به نام ژوزف نیسفور نیپس (۱۷۶۵-۱۸۳۳) بوده و هم چنین مشهور است که اولین امتیاز فیلمبرداری نیز به نام توماس ادیسون در سال 1891 میلادی ثبت شده است.
💢بنابر این نبوت، رسالت و معجزاتی که نام بردهاند، اغلب متعلق به تاریخ قبل از میلاد یا پس از آن بوده؛ رحلت پیامبراکرم در سال 633 میلادی میباشد، و این اختراعات همه در قرن 18 میلادی اتفاق افتاده است. یعنی حدود 1200 سال با رحلت آخرین نبی فاصله دارند، چه رسد به انبیای سلف
🔷 پس این ادعا که "از لحظهی اختراع و امکان ثبت صدا و تصویر، معجزات قطع شد"، کاملاً دروغی جاهلانه است، چرا که معجزات 1200 سال (12 قرن) قبل از این اختراعات قطع شده بود.
7⃣بشر برای قبول و باور ادعا نبوت و رسالت، نیاز به معجزه دارد؛ منتهی طبق روایات "معجزه" در هر عصری، متناسب با شرایط و نیازهای آن عصر است.
❗️مثل این که در زمان حضرت موسی علیه جادوگران خود را خدایان و یا مرتبطین با خدا مطرح میکردند، و معجزهی وی عصایی بود که جادوی آنها را بلعید و یا سبب غرق فرعونیان شد.
🔷زمان حضرت عیسی که انواع بیماریها شیوع یافته بود، حکیمان و پزشکان، ادعای خدایی میکردند، و ایشان باذن الله کور را بینا کرد، پیس را شفا داد و حتی مرده را زنده کرد، تا همه آن ادعاها ابطال گردد.
📚بحار الانوار ج11 ص70
🗯لذا نمی توان انتظار داشت در عصر کنونی که عصر علم و دانش است معجزه ای همانند معجزات پیامبران پیشین محقق شود
8⃣ اسلام، آخرین دین است، یعنی پایان نبوت است. دینی همگانی برای تمامی اعصار.
❗️پس معجزهی آن نیز باید باقی بماند تا همگان ببینند و مطابق با شرایط و نیاز مخاطبین خود تا آخرالزمان باشد.
🗯لذا معجزه این پیامبر عظیمالشأن از سنخ "علم" است که با کتابت "کتاب الله" و کلام "کلامالله" بیان و ابلاغ شده است. معجزهی آشکار، همیشگی و در دسترس همگان.
❗️معجزات سایر انبیای الهی را قبول داریم، چون در قرآن کریم و روایات به آنها تصریح شده است
اما معجزهی آخرین انبیای الهی همیشه در دسترس همگان است و اتفاقاً نه تنها اختراع دستگاههای ضبط صدا، عکس و تصویر متحرک (فیلم)، خللی در آن وارد نکرده است، بلکه موجب نشر و شناخت بیشتر آن نیز گردیده است.
📚الالهیات،ج3 ص103
🔷پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
بنده از اساتید اهل سنت و روحانیون پیرو سنت پیامبر و صحابه گرامی ایشان هستم .موضوعی را برای طرح بحث با شما خواستم مطرح کنم و آن این است که شکی نیست که همه ما بنده پرودگار هستیم( مریم93) چرا شما فرزندان خود را به عبدالحسین،عبدالرضا،و مانند آن نامگذاری می کنید ایا این شرک نیست منتظر پاسخ هستم
🗯پاسخ:
❗️در زبان عربی واژه عبد مشترک لفظی است بین دو معنا
🔷الف: پرستش که جز برای خداوند جایز نیست
📚لسان العرب ج3 ص270
🔷ب: خدمتگزار و نوکر که منظور از نامگذاری به عبدالحسین ومانند آن همین معنا است
📚تاج العروس ج5 ص82
🗯خداوند در قرآن می فرماید:
« انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم»
« مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید همچنین غلامان و کنیزان صالح خود را»
📓نسائ 59
❗️خداوند در این آیه کلمه عبد را بر نوکران و خدمتگران تطبیق داده است
🔷در حقیقت نام هایی همچون عبدالحسین،عبدالرضا و مانند آن معادل غلامحسین،غلام رضا و مانند آن است.یعنی نوکر و خادم امام حسین ،وامام رضا نه به معنای بنده ای که خالقش امام حسین و امام رضا باشد و این عرض ارادتی است به ساحت مقدس ائمه و نوکری و خدمتگزاری در راه انان و آرمان های مقدس آن بزرگواران
🗯مناوی از علمای اهل سنت چنین می آورد:
« اذرعی که از بزرگان مذهب شافعی است گوید: در این فتوا که ایا نامی همچون عبدالنبی جایز است یا خیر ابتدا در جواز آن تردید داشتم سپس بر این عقیده میل پیدا کردم که اگر مراد بزرگداشت و احترام پیامبر باشد چنین نامگذاری حرام نمی باشد چرا که در این گونه موارد مراد از عبد « خادم » می باشد»
📚فیض القدیر،ج1 ص169
⁉️سوال می کنیم:
❗️اگر این نوع نامگذاری شرک است چرا پیامبر گرامی نسبت به جد خود حضرت « عبدالمطلب» هیچ اعتراضی نکرد و همواره از او با این نام یاد می کرد و هر گاه می خواست نسب خود را بیان فرماید به نام جد خود تصریح و از آن با افتخار یاد می کرد و می فرمود:
« من محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب هستم»
📚سنن ترمذی ج5 ص543
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
چرا بعد از گذشت سالیان متمادی هنوز برای حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) و دیگر معصومین (علیهم السلام)عزاداری میکنیم؟؟؟
جواب عقلی
🔷پاسخ
♦️ایت الله العظمی مکارم شیرازی در باره فلسفه عزاداری بر اهل بیت چنین می آورد:
1⃣حفظ مکتب اهل بیت :
♦️به اعتراف دوست و دشمن مجالس عزاداری عامل فوقالعاده نیرومندى براى بیدارى مردم است و راه و رسمى است که آن حضرات را به پیروان خود آموخته تا ضامن تداوم و بقاى اسلام باشد.
❗️اهمّیّت برپایى این مجالس و رمز تأکید ائمّه اطهار علیهمالسلام بر حفظ آن، آنگاه روشنتر میشود که ملاحظه کنیم شیعیان در عصر صدور این روایات امر به عزاداری کردن به شدّت در انزوا به سر مىبردند و تحت فشارهاى گوناگون حکومت امویان و عبّاسیان چنان گرفتار بودند که قدرت بر انجام کوچکترین فعّالیّت و حرکت سیاسى و اجتماعى نداشتند و چیزى نمانده بود که به کلّى منقرض شوند ولى مجالس عزاى امام حسین آنان را نجات داد و در پناه آن، تشکّل و انسجام تازه ای یافتند و به صورت قدرتى چشمگیر در صحنه جامعه اسلامى ظاهر شده و باقى ماندند.
2⃣ بسیج توده ها:
♦️ائمّه اطهار با تأکید بر برگزارى مراسم عزادارى حسینى برنامه آن حضرت را «محورى» براى وحدت و اتحاد مردم قرار دادند به گونه ای که امروزه در ایّام شهادتش میلیونها انسان با اختلاف طبقات و نژاد و مذهب در هر کوى و برزن به عزادارى آن حضرت بپاخاسته و گرد بیرق حسینى اجتماع مى کنند.
❗️هر ملّتى براى بقا و موفّقیّت خویش محتاج به عامل وحدت و اجتماع است. بدون شک بهترین عامل وحدت پیروان اهل بیت که با کمترین زحمت و کمترین هزینه مىتوانندتوده های میلیونى را حول یک محور جمع کند، همین مراسم عزادارى حسینى است.
❗️به یقین اگر ملّتى از چنین قدرتى برخوردار باشد که بتواند در کوتاهترین فرصت و با کمترین تبلیغات، نیروهاى متفرّق خویش را گردآورى کرده و سازماندهى کند، میتواند هر مانعى را از سر راه پیشرفت خود بر دارد.
🔷در واقع ائمّه اطهار با ترغیب مردم به اقامه مجالس حسینى از پراکندگى نیروها جلوگیرى به عمل آوردند و توده هاى متفرّق را بسیج کردند و با ایجاد وحدت و یکپارچگى در میان آنها قدرت عظیمى را به وجود آوردند.
3⃣ خودسازى و تربیت دینى (الگوپذیرى)
❗️مجالس عزاى اهل بیت خصوصا امام حسین مجالس تحوّل روحى و مرکز تربیت و تزکیه نفس است. در این مجالس مردمى که با گریه بر مظلومیّت اهل بیت آن حضرات را الگو قرار مىدهند در واقع زمینه تطبیق اعمال و کردار خویش و همرنگى و سنخیّت خود را با سیره عملى آن حضرات فراهم مىسازند
🗯تأثیر عمیق این مجالس به قدرى است که افراد زیادى در این مجالس، دگرگونى عمیقى یافته و تصمیم بر ترک گناه و معصیت مىگیرند و چه بسا اشخاص گمراهى که با شرکت در این مجالس تنبّه حاصل کرده و راه نجات را پیدا مىکنند
❗️این مجالس به آدمى درس عزّت، آزادگى، ایثار، فداکارى و درس تقوى و اخلاق مىاموزد .
این مجالس مهد پرورش انسانهای حق طلب و عدالت گستر و شجاع است.
❗️اضافه بر این، در طول تاریخ این جلسات به مثابه کلاسهای درس و دانشگاهی براى مردم بوده است و آنان را با معارف و حقایق دینى، تاریخ، رجال، احکام و موضوعات گوناگون دیگر آشنا میکرده است و یکى از مؤثّرترین پایگاه های خودسازى و تهذیب نفوس و تربیت اخلاق بوده است.
💢ائمّه اطهار با گشودن این باب، و تشویق مردم به شرکت در این محافل در واقع همه را به تحصیل و تربیت در این دانشگاه اهل بیت دعوت کردند. شور و هیجان جوانان بسیجى در جبهه های ى نبرد در جنگ تحمیلى هشت ساله به ویژه در شبهاى عملیّات و لحظه شمارى آنان براى فداکارى و ایثار و نیل به شهادت، گواه روشنى بر تأثیرعمیق مجالس حسینى است.
4⃣تجلیل از مجاهدت امامان خصوصا امام حسین و تعظیم شعائر:
❗️اساساً سوگوارى در مرگ اشخاص یک نوع تعظیم و احترام به آنان و رعایت موقعیّت و شخصیّت شان محسوب میشود
❗️مخصوصاً سوگوارى در مرگ مردان الهى، از مصادیق بارز تعظیم شعائر الهى بوده و تجلیل از عقیده و راه و رسم و مجاهدت و تلاش آنان محسوب مىیشود از این رو، رسول خدا هنگام بازگشت از جنگ احد وقتى که مشاهده کرد خانواده های شهداى قبیله «بنى اشهل» و «بنى ظفر» براى شهیدان خود گریه مى کنند ولى عموى بزرگوارش حضرت حمزه گریه کننده ندارد، فرمود: « امّا امروز حمزه، گریه کننده ای ندارد».
📚استیعاب ج1 ص275
🔷بنابراین، اقامه عزادارى براى امام حسین و اهل بیت علاوه بر تجلیل از مقام شامخ آنان از مصادیق روشن تعظیم شعائر الهى است که: «هر کس شعائرالهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست»
📓حج32
🔵برگرفته از کتاب عاشورا ،ایت ا
لله العظمی مکارم شیرازی،ص70 به بعد
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
سوالاتی ذهنم را مشغول داره چرا خدا خانه اش رو در بین عرب ها قرار داده که الان رفت و امد به اونجا سخته ؟ چرا پیامبران بزرگ همشون تو همین منطقه خاور میانه بودن
🔷پاسخ:
❗️حضرت امیر با رساترین عبارات و زیباترین تعبیرات فلسفه بودن خانه خدا در سرزمین حجاز را بیان می دارد و می فرماید:
« خدا خانه اش را در پر سنگلاخ ترین مکانها و بی گیاه ترین نقاط زمین ... در میان کوههای خشن و شنهای فراوان قرار داد.
🗯اگر خدا می خواست خانه و حرمش را و محل انجام عبادت بزرگ حج را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و پر درخت و باغهای پر ثمر، در منطقهای آباد، دارای کاخهای بسیار و آبادیهای به هم پیوسته بی شمار، در میان گندم زارها و بوستانهای پر گل و گیاه، در لابلای باغهای زیبا و پر طراوت و پر آب، در وسط گلستانی بهجت زا با جاده هائی آباد، قرار دهد می توانست، ولی به همان نسبت که آزمایش بزرگ حج و عبادت راحت تر و ساده تر می شد، پاداش و جزا نیز کمتر بود.
🗯و اگر خدا می خواست به خوبی می توانست پایه های خانه کعبه و سنگهائی که ساختمان آن را تشکیل می دهد از زمرد سبز، و یاقوت سرخ، و نور و روشنائی قرار دهد، می توانست، ولی در این حال شک و تردید، کمتر در دل ظاهربینان رخنه می کرد، و وسوسه های پنهانی شیطان به سادگی دور می شد.
🔷ولی خدا می خواهد بندگانش را با انواع شدائد بیازماید، و با انواع مشکلات در طریق انجام عبادتش روبرو کند، تا تکبر از قلبهایشان فرو ریزد، و خضوع و فروتنی در آن جایگزین گردد و در پرتو این فروتنی و خضوع درهای فضل و رحمتش را به روی آنها بگشاید و وسائل عفو خویش را به آسانی در اختیار - شان قرار دهد.»
📚نهج البلاغه،خطبه192
🗯از این بیانات روشن میشود که با توجه به وضعیت بد آب و هوایی حجاز هدف از این انتخاب آزمایش مردمان بوده است
📚تفسیر نمونه ج10 ص369
⁉️اما چرا پیامبران بزرگ از منطقه خاور میانه برخاستند:
« با توجه به وضع پیدایش جوامع بشری، وظهور تمدن انسانی این مسأله جای شگفتی نیست، زیرا مورخان بزرگ جهان، تصریح میکنند که مشرق زمین (مخصوصاً شرق میانه) گهواره تمدن انسانی است و منطقهای که به نام هلال
خصیب (هلال خصیب به معنی هلال پربرکت است و اشاره به منطقهای است که از دره نیل شروع میشود و تا مسیر دجله و فرات و اروند رود، ادامه پیدا میکند، و به صورت یک هلال بزرگ روی نقشه جغرافیا منعکس است) زادگاه تمدنهای بزرگ جهان است.
🗯تمدن مصر باستان که قدیمیترین تمدّن شناخته شده جهان است، و تمدّن بابل در عراق، و تمدن یمن در جنوب حجاز، و همچنین تمدّن ایران و شامات همه نمونه تمدنهای معروف بشری هستند.
🔶اثار تاریخی مهمی که در این مناطق باقی مانده، و سنگ نوشتهها، همه شاهد گویای این مدّعا است.
🔵قدمت تمدن انسانی در این مناطق به هفت هزار سال یا بیشتر بازمیگردد، این از یکسو،
❗️از سوی دیگر رابطه نزدیکی میان تمدن انسانی و ظهور پیامبران بزرگ است، زیرا انسانهای متمدن، نیاز زیادتری به آئینهای الهی دارند، تا هم قوانین حقوقی و اجتماعی را تضمین کرده، جلو تعدیات و مفاسد را بگیرد، و هم فطرت الهی آنها را شکوفا سازد، به همین دلیل میگوییم نیاز بشر امروز، مخصوصاً کشورهایی که از تمدن صنعتی، سهم بیشتری دارند، به مذهب، از هر زمانی بیشتر است.
🗯اقوام وحشی، یا نیمهوحشی، آمادگی زیادی برای پذیرش مذاهب ندارند، و اگر هم مذهب را پذیرا شوند، قدرت نشر آن را ندارند.
❗️ولی هنگامی که مذهب در مراکز تمدن آشکار شود، به سرعت از آنجا به نقاط دیگر نشر پیدا میکند، زیرا مردم مناطق دیگر، برای حل مشکلاتشان دائماً در این مناطق رفت و آمد دارند، به علاوه وسائل نشر هرچه باشد، در این مراکز بیشتر است.
❗️ممکن است گفته شود، پس چرا اسلام بزرگترین آئین الهی، از یک منطقه عقب افتاده برخاست؟
👌ولی اگر درست به نقشه جغرافیا نگاه کنیم میبینیم این نقطه عقبافتاده یعنی «مکّه» در واقع، مرکزی بوده که در اطراف آن، بقایای پنج تمدن معروف بزرگ وجود داشته، و مکّه نسبت به آنها مانند مرکز دایره حساب میشده است.
❗️در شمال، تمدن روم شرقی و شامات، در شمال شرقی، تمدن ایران و کلده و آشور، در جنوب، تمدّن یمن، و در غرب، تمدّن مصر باستان، درست به همین دلیل، هنگامی که اسلام گسترش یافت تمام قلمرو این تمدنهای پنجگانه را زیر سیطره خود قرار داد و همه را در خود ذوب نمود، جنبههای مثبت هر کدام را گرفت، و جنبههای منفی را حذف کرد و مسائل مهم عقیدتی و عملی را بر آن افزود و تمدن با شکوه اسلامی در سرتاسر این مناطق ظاهر گشت.
💢خلاصه با توجّه به آنچه در بالا گفتیم روشن میشود چرا خداوند حکیم پیامبران بزرگ خویش را از شرق میانه مبعوث کرده، و چرا مشرق زمین کانون ظهور ادیان بزرگ الهی است. »
📚تفسیر موضوعی پیام قرآن،ایت الله العظمی مکارم شیرازی،ج7 ص367
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
در مورد ایه تطهیر میبینیم که قبل وبعد از ایه خطاب به همسران پیامبر است چگونه بین این دو را میتوان فقط به اهل بیت (ع) تخصیص داد
🗯پاسخ
🔷دلیل ما برای تخصیص ایه تطهیر به اهل بیت علیهم السلام روایات فراوانی است که در تفسیر ایه وارده شده است به این که مخاطب ایه پنج تن ال عبا هستند نه زنان پیامبر
❗مسلم در صحیح خود از عایشه روایت میکند:
"پیامبر صبحگاهی از حجره خارج شد در حالی که بر روی دوش او پارچه ای از پشم خیاطی نشده بود، حسن بن علی بر او وارد شد اورا داخل کسا کرد،آن گاه حسین وارد شد او نیز درآن داخل شد، سپس فاطمه داخل شد اورا نیز داخل آن کرد بعد علی وارد شد اورا نیز داخل آن کرد آن گاه آیه تطهیر( احزاب 33) را تلاوت نمود"
📚صحیح مسلم،ج7 ص130
❗ترمذی در صحیح از ام سلمه نقل میکند:
"پیامبر روی حسن وحسین وعلی وفاطمه پارچه ای کشید آن گاه عرض کرد بار خدایا اینان اهل بیت من واز خواص من هستند رجس وپلیدی را از آنان دور کن وپاکشان گردان"
📚صحیح ترمذی،ج5 ص656
❗در روایت دیگر می آورد:
"ام سلمه گفت ای رسول خدا ایا من هم با آنان هستم؟
حضرت فرمود:
"تو بر جایگاه خود هستی، تو برخیزی ( اما اینان اهل بیت من هستند)"
📚صحیح ترمذی،ج5 ص327
❗مسلم در صحیح نقل می کند:
"از زید بن ارقم سوال شد که ایا اهل بیت شامل همسران میشود؟
او پاسخ داد:قسم به خدا هرگز زیرا ممکن است شوهر پس از مدتی زندگی با همسرش اورا طلاق دهد واو به قوم وپدرش مراجعت کند"
📚صحیح مسلم،ج4 ص1873
🗯گذشته از این که ضمایر ایه تطهیر به صورت مذکر آمده است( یطهرکم،عنکم) در حالی که اگر زنان پیامبر مخاطب ایه بودند باید ضمایر به صورت مونث بیاید چنان که در ابتدای ایات چنین بوده است ( اقمن،اذکرن،لا تبرجن)
🗯همچنین ایه تطهیر دلالت بر عصمت اهل بیت دارد اما هیچکس ادعای عصمت در مورد زنان پیامبر را نکرده است و خداوند در ایات ابتدایی سوره تحریم به شدت از برخی زنان پیامبران مذمت می کند که این مذمت با عصمت جور در نمی آید
🔷از این بیانات به وضوح روشن میشود که مخاطب ایه زنان پیامبر نیستند .تنها سوالی که باقی می ماند این است که با این وجود چرا ایه تطهیر در بین ایات مربوط به زنان پیامبر واقع شده است⁉️
❗️در این باره پاسخ های مختلفی ارائه شده است از جمله اینکه:
1⃣از روایات به وضوح روشن می شود که ایه تطهیر به صورت مستقل نازل شده است اما به هنگام جمع آوری ایات قران در عصر پیامبر گرامی این ایه در میان ایات مربوط به همسران پیامبر قرار گرفته است به دلیل فلسفه ای که می اید
2⃣قرآن می خواهد به همسران پیامبر بگوید که شما در میان خانواده ای قرار دارید که گروهی از انان معصومند .کسی که زیر سایه عصمت و در کانون معصومان قرار گرفته سزاوار است که بیش از دیگران مراقب خود باشد و فراموش نکند که انتساب او به خانواده ای که پنج معصوم پاک در آن است مسوولیت های سنگینی برای او ایجاد می کند و خدا و خلق خدا انتظاراتی فراوان از او دارند
📚تفسیر نمونه ج17 ص295
3⃣این قرار گرفتن سبب ساز حفظ ایه از تحریف وتغییر و تبدیل توسط دشمنان و منکران فضائل اهل بیت می شود.زیرا بسیار میشود که برای محفوظ ماندن یک شی آن را با مطالب دیگر می امیزند که کمتر جلب توجه کند( دقت کنید)
📚تفسیر نمونه ج4 ص271
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
ایا بعدازپایان یافتن دنیا وخالی شدن زمین از انسانها بازهم خداوند دنیای جدید با انسان های جدید بوجود خواهد اورد
🗯پاسخ
♦️ در روایتی امده است که امام باقر به جابر بن یزید (یکی از اصحاب) چنین میگویند:
🔷 « وقتى این عالم و این خلقت فانى شود و اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش جاى گیرند، خداى تعالى دست به خلقت عالمى غیر این عالم مى زند و خلقتى جدید مى افریند بدون این که مرد و زنى داشته باشند و تنها کارشان عبادت و توحید خدا است و برایشان سرزمینى خلق مى کند غیر از این زمین تا آن خلایق را بر دوش خود بکشد و آسمانى برایشان خلق مى کند غیر از این آسمان تا بر آنان سایه بگستراند. شاید تو خیال مى کردی خدا تنها همین یک عالم را خلق کرده، و یا مى پنداشتی که غیر از شما دیگر هیچ بشرى نیافریده.
👌به خدا سوگند هزار هزار عالم، و هزار هزار آدم آفریده که تو فعلاً در آخرین آن عوالم هستى و در دودمان آخرین آن آدمها قرار دارى»
📚توحید صدوق ص277
📚خصال ج2 ص652
🔵روایات دیگری نیز به همین مضمون آمده است
📚بحار الانوار ج8 ص374 باب 28
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
چرا زن مسلمان نميتواند با مرد غير مسلمان و يا كافر ازدواج كند، ولى مرد مسلمان ميتواند با زن غير مسلمان(اهل كتاب) ازدواج كند؟
🗯پاسخ
❗️مرد مسلمان تنها می تواند با زنان اهل کتاب ازدواج موقت کند
📚وسائل الشیعه ج21 ص37 باب 13
🗯ونمی تواند با انان ازدواج دائم کند
📚وسائل الشیعه ج20 ص533 باب 1
🗯اما زن مسلمان چه دائم و چه موقت نمی تواند به ازدواج غیر مسلمان در آید
📚وسائل الشیعه ج20 ص544 باب 7
🗯از انجایی که روح دین تعبد است چرا که از جانب خداوند حکیم تشریع شده است وظیفه ما اطاعت است اگر چه فلسفه برخی از دستوراتش را ندانیم چنان که امام صادق فرمود:
« از انجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعال و دستوراتش از روی حکمت است اگر چه فلسفه ان را ندانیم»
📚بحار الانوار ج52 ص91
❗️با این وجود ممکن است درباره حکمت عدم جواز ازدواج زن مسلمان با مرد کافر چنین بگوییم:
🗯 «قرآن هر گونه تسلط، حكمرانى و امر و نهى كفار بر مسلمانان را در تمام امور اجتماعى، سياسى، اقتصادى و خانوادگى نفى مى کند و دستور مى دهد مسلمانان عزتشان را حفظ كنند و زير دست آنان قرار نگيرند. چنان که مى فرماید:
❗️« خداوند هيچ گاه براى كافران تسلطى بر مؤمنان قرار نداده است »
📓نسائ141
🔷و ازدواج زن مسلمان با مرد کافر نوعی قرار دادن تسلط برای کافر در برابر مسلمان است
❗️ و چون اطاعت زن از مرد، زندگى خانوادگى را استحكام مى بخشد اگر زن مسلمان با مردى از اهل كتاب ازدواج كند، بايد اوامر و نواهى او را در زندگى بپذيرد.
در نتيجه، طبيعى است كه اخلاق و رفتار او را قبول مى کند چنان که امام صادق مى فرماید:
« زن تربيت و رفتار همسرش را مى پذیرد و مرد او را به قبول دين خود مجبور مى کند»
📚الکافی ج 5 ص349
💢بنابراين زن مسلمان چه بسا پس از ازدواج با اهل كتاب از يكتاپرستى روى بگرداند و كافر شود؛ از اين رو اسلام چنين پيوند زناشويى را به صلاح زن مسلمان ندانسته و او را از اين عمل باز داشته است
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️ سوال
علت حسادت برادران یوسف ع ناشی از تبعیض بیش از حد پدر ایشان نبود ؟واین کار یعنی فرق گذاشتن بین فرزندان از کسی مثل پیامبر خدا عمل نادرستی نیست؟ونمیتوانست این موضوع به نحو دیگری باشد که حسادت سایرین را بر نه انگیزد؟
🗯پاسخ
❗️باید توجه کرد که تبعیض به دو گونه است:
1⃣تبعیض ناروا ، تفاوت بی دلیل در رفتار است به نوعی که اگر دو نفر مرتکب عمل واحدی شوند یکی را مورد تشویق قرار دهند ولی دیگری و کار خوبش را نادیده بگیرند . به طور طبیعی هر کس ممکن است در دل خویش و به دلائلی خاص به یکی یا برخی از فرزندانش بیش از دیگران علاقه داشته باشد اما این علاقه نباید در رفتار او چنان جلوه کند که موجب بر انگیختن حسادت دیگر فرزندان شود . همانگونه که دقت در چنین امری از امام باقر مشاهده شده است ؛ آن حضرت با این که در دل به برخی فرزندان دیگرش مهر بیشتری داشت اما در عمل و رفتار پدرانه خود میان آنان تفاوت نمی گذاشت.
📚بحار الانوار ج74 ص78
2⃣تبعیض به حق به این که تشویق یا تنبیه مناسب نسبت به هر یک از فرزندان به معنی تبعیض قائل شدن میان آنها نیست بلکه اگر بنا باشد به بهانه تبعیض قائل نشدن ، فرزندی را که برجستگی های اخلاقی از خود نشان میدهد یا کارهای ارزشمند و شایسته ، انجام میدهد مورد تشویق قرار نداد و یا فرزند خاطی را متناسب با خطائی که میکند تنبیه نکرد ، با چنین رفتاری پیامی از عدم تفاوت میان خوب کرداری و بد کرداری را به فرزندانمان داده ایم و در حقیقت با چنین عملی برای فرار از یک خطا به دامن خطای بزرگتری افتاده ایم و حق مسلم تربیت صحیح آنها را ضایع کرده ایم .
❗️انچه که باید از آن پرهیز کرد تبعیض ناروا در میان فرزندان است اما تبعیض به حق لازم و شایسته است
🗯چنان که در روایات ما امده است که ائمه نیز بین برخی از فرزندانشان که از لحاظ اخلاقی و ...برجستگی هایی داشتند تبعیض روا داشته و نسبت به انها توجه بیشتری می کردند
📚الفقیه ج3 ص483
📚الکافی ج6 ص51
❗️شیخ حر عاملی عنوان بابی را چنین قرار می دهد:
« باب در کراهت تبعیض قائل شدن بین فرزندان بدون دلیل و مزیت ( اما با دلیل ومزیت اشکال ندارد)
📚وسائل الشیعه ج21 ص478 باب 91
❗️در تفسیر نمونه چنین امده است:
« یعقوب به دو پسر خود( یوسف و بنیامین) مخصوصا یوسف توجه بیشتری نشان می داد زیرا:
♦️اولا: کوچکترین فرزندان او محسوب می شدند و طبعا نیاز به حمایت و محبت بیشتری داشتند
♦️ثانیا: طبق بعضی از روایات مادر انها « راحیل» از دنیا رفته بود و به این جهت نیز به محبت بیشتری محتاج بودند
🔷از این گذشته مخصوصا در یوسف آثار نبوغ و فوق العادگی ( اخلاقی و ...) نمایان بود مجموع این جهات سبب شد که یعقوب آشکارا نسبت به انها ابراز علاقه کند اما برادران حسود بدون توجه به این جهات از این موضوع سخت ناراحت شدند و یعقوب بدون شک در این باره مرتکب خطایی نشد و ابراز علاقه ای که نسبت به یوسف و برادرش بنیامین می کرد روی جهاتی بود که به آن اشاره شد( و چنین مساله ای از نظر شرع و عقل امری راجح و لازم است اما برادران بدون توجه به این موضوع بی جهت حس حسادت را در دل پرورش می دادند )»
📚تفسیر نمونه ج9 ص321
🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال
مگر خدا عادل نیست چرا تو جهان بدی وجود داره یعنی سیل زلزله ،بیماری های واگیر ،کودکان ناقص الخلقه این با عدالت خدا چجور جور در میاد
🗯پاسخ
❗️قضاوت ما درباره سود و زیان هرچیزى همواره نسبى است، آنچه سود خود ماست خوب و مفید و آنچه بر زیان ماست بد و مضر مى دانیم و هرگز حساب نمى کنیم که فلان حادثه که در سرنوشت ما اثر بدى گذاشته در اجتماع و آینده چه آثارى به بار خواهد آورد، زیرا یک مادّه شیمیایى ممکن است براى ما سمّى مهلک محسوب شود، در صورتى که ممکن است براى دیگرى دارویى حیاتبخش باشد و بالعکس....
❗️ولى آیا تنها سود و زیان ما مى تواند ملاک خوب و بد بودن یک موجود، یا یک حادثه باشد و یا این که براى قضاوت کلّى و نهایى باید مجموعه تاثیرات این حادثه را در تمام موارد در نظر بگیریم و روى هم رفته مورد نظر و مطالعه قرار دهیم؟
🔷هنگامى که باران شدیدى مى بارد، قهراً سود و زیانى به بار مى آورد؛ قضاوت مردم درباره آن مختلف است کسانى که در اثر جارى شدن سیل خانه یا مزرعه شان آسیب دیده، ناله کنان مى گویند: نمى دانم چرا این بلاى ناگهانى متوجّه من شد!
🔷و دیگران که از بى آبى باغ و کشتشان رنج مى برند و این باران باعث وفور آب قنات یا نهرشان شده است، مى گویند: به به! چه نعمت بزرگى بود، خدالطف خود را شامل حال ما کرده است!
♦️ولى اگر مجموعه تاثیرات این باران را در نظر بگیرند، همگى آن را «باران رحمت» مى نامند نه قهر طبیعت.
👌بعلاوه برخى از بلاها نعمت بزرگى هستند که ما از حقیقت آنها غافلیم؛ مثلا، بعضى بیمارى هاست که انسان در دوران عمر خود یک مرتبه به آن مبتلا مى شود، ولى اثر آن این است که در وجود بیمار براى همیشه مصونیّتى در مقابل آن بیمارى یا بیمارى هاى مشابه آن ایجاد مى کند.
❗️اگر به همان لحظه ابتلا نگاه کنیم، آن را بلا مى نامیم در صورتى که اگر آثار آن را براى تمام عمر در نظر بگیریم قطعاً نعمت خواهیم خواند.
❗️یکى دیگر از فلسفه بروز بلاها، درک وجود نعمتهاست.
قابل انکار نیست که ما در یک دریا از نعمت و موهبت الهى غرق هستیم، ولى وجود بیشتر آن نعمت ها را، درک نمى کنیم؛ مگر در صورتى که موقّتاً آن نعمت از ما سلب شود. تصوّر کنید اگر بیمارى در جهان وجود نداشت چگونه مى توانستیم بفهمیم که سلامت و صحّت ما چه موهبت بزرگى است یا اگر تاریکى شب نبود، چگونه مى توانستیم بفهمیم که امواج نور آفتاب که در روز بى دریغ بر چهره جهان پاشیده مى شود، چه نعمت گرانبهایى است! اگر گاه و بیگاه زمین - این گهواره زندگى - در زیر پاى ما مختصر لرزشى نداشت، آیا هیچ معلوم مى شد که آرامش زمین یعنى چه! و اگر گاهى خشکسالى واقع نمى شد، آیا ممکن بود بدرستى نقش اساسى باران را در زندگى خود متوجّه شویم!
👌بنابر این براى این که بشر به مواهب بى شمار زندگى توجّه خاصّى پیدا کند و از آنها و خداوند موهبت بخش خود قدردانى کند، گاه و بیگاه تغییر مختصرى در آنها واقع مى شود تا ما را به این حقیقت بزرگ و ارزنده واقف سازد. این تغییرات مختصر و موقّتى همان است که ما آن را «بلا» مى نامیم.
⁉️آیا به توجّه به این نکته، این «بلا» براى اجتماع انسان درس آموزنده اى نیست و آیا اگر آنها را «نعمت بزرگى» بنامیم، جاى تعجّب دارد!
🗯ادامه پاسخ
❗️بسیاری از مصایب جزو مشکلات خود ساخته است وعامل اصلی آن خود انسان است.مثلا بسیاری از بیماری ها ناشی از شکم پرستی ها وهوای نفس است.به خاطر بی اعتنایی به اصول بهداشتی وحفظ الصحه یا عدم دقت در نظافت یا عدم تحرک وگوشه گیری، یا عدم پرهیز از مناطق آلوده یا اشخاص آلوده حاصل میشود واگر انسان اصول وقوانینی را که خدا در عالم آفرینش وتکوین مقرر داشته رعایت کند گرفتار آنها نمیشد.عامل بسیاری از ناکامی ها ومشکلات سستی وتنبلی وترک تلاش وکوشش است.
❗️بسیاری از مصائبی که در جوامع بشری دیده می شود نتیجه ظلم بعضی بر بعضی دیگر یا گروهی بر گروه دیگر است
❗️اگر می بینیم همه ساله بسیاری از گرستگی می میرند بخاطر این نیست که خداوند لطف خود را از مردمان دریغ داشته است بلکه به علت غارت و چپاول یک عده دیگر است
❗️اگر می بینیم کودکانی بخاطر گناهان پدران و مادران مانند مشروب خوری یا به خاطر سوئ تغذیه و مانند آن گرفتار نقص عضو یا بیماری های مختلف می شوند این ظلمی است که پدر و مادر یا مسولان جامعه در حق چنین کودکانی روا داشته اند ودرست به این می ماند که پدری خنجر بر دارد و چشم فرزند شیر خوار خود را کور کند
👌هیچ یک از اینها را نمی شود به حساب کار خداوند گذاشت بلکه همه مصائب خود ساخته است که انسان برای خودش یا دیگران فراهم ساخته است
📚پیام قران ، ایت الله مکارم ج4 ص524
❗️خداوند می فرماید:
"آنچه از نیکی به تومیرسد از جانب خداست وانچه از بدی به تو می رسد از سوی توست"نسائ 79
❗️ ومی فرماید:
« فساد در صحرا و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده اند اشکار شده است »
📓روم 41
👌و می فرماید:
« خداوند سر نوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر انکه انان انچه را در خودشان است تغییر دهند»
📓رعد 11
❗️ومی فرماید:
« خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمی دهد مگر انکه انان خودشان را تغییر دهند»
📓انفال53
👌اگر از نعمت صحیح استفاده شود دائمی و جاودانی می شود و اگر وسیله طغیان و ظلم و بیدادگری و غرور و ناسپاسی شود نعمت ها جای خودرا به بلاها می دهند واینها همه تاکیدی است بر خود ساخته بودن بسیاری از مصائب
❗️برخی دیگر از مصائب جنبه مجازات الهی را دارد واین در مورد افرادی است که مرتکب گناهان فراوانی شده اند که هم مستوجب عذاب دنیا هستند و هم اخرت
❗️امام صادق فرمود:
"هنگامی که خداوند ( بخاطر گناهانشان و فسادشان) بر قومی غضب کند... قیمت های آنان گران،وعمرهایشان را کوتاه می کند،ازتجارتشان سود نمیبرند،ونهرهایشان کم آب ومیوه هایشان را نمو نمی کند وخوب نمی شود، اشرارشان بر انها مسلط می شوند وباران حبس می گردد"
📚 بحار الانوار،ج70 ص353
امام رضا فرمود:
"هر زمان بندگان گناهان تازه ای را ابداع کنند، خداوند بلاهای تازه و ناشناخته ای بر آنها مسلط می سازد"
📚همان مدرک،ص354
امام صادق فرمود:
"کسانی که بر اثر گناهانشان می میرند بیش از آن هستند که با مرگ طبیعی می میرند وکسانی که بخاطر نیکی کردن عمر طولانی می کنند بیش از آنها هستند که عمر طبیعی طولانی دارند"
📚همان مدرک
❗دراین مورد روایات فراوان است که می توانید رجوع کنید به کتاب شریف بحار الانوار،ج70 ص308 باب 137
❗️جنبه دیگری از مصائب اثر مثبتی در پاره کردن پرده های غرور و بیدار ساختن انسان های خواب و نجات او از چنگال خود کامگی و هوسرانی دارد
👌خداوند می فرماید:
"وما در هیچ شهر وابادی پیامبری نفرستادیم مگر آنکه اهل آن را به سختیها ورنج ها گرفتار ساختیم شاید ( به خود آیند وبه سوی خدا) بازگردند وتضرع کنند"اعراف،94
❗️حضرت علی فرمود:
"خداوند بندگان خویش را به هنگامی که اعمال بد انجام دهند، با کمبود میوه ها وجلوگیری از نزول برکات وبستن درهای گنج های خیرات به روی آنان مبتلا می سازد تا توبه کاران توبه کنند وانها که باید دست از گناه بکشند خودداری نمایند وپند پذیران پند گیرند وانها که آماده اند از گناه بازایستند"
📚نهج البلاغه،خطبه 143
❗️در این باره سخن فراوان است که جهت اگاهی بیشتررجوع کنید به کتاب پیام قران ج5 ص504 به بعد