eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🗯❗️ادامه پاسخ : 1⃣در داستان «یونس» مى خوانیم که نافرمانى قومش سبب شد که مجازات الهى به سراغ آنها بیاید و این پیامبر بزرگ هم که آنها را قابل هدایت نمى دید و مستحق عذاب مى دانست آنان را ترک گفت، اما ناگهان (بدا واقع شد) یکى از دانشمندان قوم که آثار عذاب را مشاهده کرد، آنان را جمع نمود و به توبه دعوت کرد، همگى پذیرفتند و مجازاتى که نشانه هایش ظاهر شده بود برطرف شد (فلو لاکانت قریة آمنت فنفعها ایمانها الا قوم یونس لما آمنوا کشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحیوة الدنیا و متعناهم الى حین) 📓 (یونس آیه 98). 2⃣ در تواریخ اسلامى نیز آمده که حضرت مسیح (علیه السلام) درباره عروسى خبر داد که او در همان شب زفاف مى میرد، ولى عروس بر خلاف پیش بینى مسیح (علیه السلام) سالم ماند!، هنگامى که از وى جریان را پرسیدند فرمود: آیا صدقه اى در این راه داده اید؟ گفتند: آرى، فرمود، صدقه بلاهاى مبرم را دفع مى کند 📚بحار الانوار ج4 ص94 ❗️در حقیقت روح پاک مسیح بر اثر ارتباط بالوح محو و اثبات، از حدوث چنین واقعه اى خبر داد، در حالى که این حادثه مشروط بود (مشروط به اینکه مانعى همچون «صدقه» بر سر راه آن حاصل نشود) وچون به مانع برخورد کرد نتیجه چیز دیگر شد. 3⃣در داستان ابراهیم، قهرمان بت شکن در قرآن مى خوانیم که او مأمور به ذبح اسماعیل شد و به دنبال این مأموریت، فرزندش را به قربانگاه برد، اما هنگامى که آمادگى خود را نشان داد «بداء» روى داد و آشکار شد که این امر یک امر امتحانى بوده است، تا میزان اطاعت و تسلیم این پیامبر بزرگ و فرزندش آزموده شود. 4⃣در سر گذشت موسى نیز مى خوانیم که او نخست مأمور شده بود که سى روز قوم خود را ترک گوید و به وعده گاه الهى براى دریافت احکام تورات برود، ولى بعداً این مدت به مقدار ده روز (براى آزمایش بنى اسرائیل) تمدید شد. ⁉️در اینجا این سؤال پیش مى آید که فائده این بداءها چیست؟ 🗯پاسخ این سؤال با توجه به آنچه در بالا ذکر شد، ظاهراً پیچیده نیست، چرا که گاهى مسائل مهمى همانند آزمایش یک شخص یا یک قوم و ملت، ویا تأثیر توبه و بازگشت به سوى خدا (همانگونه که در داستان یونس آمده) و یا تأثیر صدقه و کمک به نیازمندان و انجام کارهاى نیک در برطرف ساختن حوادث دردناک، و مانند اینها، ایجاب مى کند که صحنه حوادث آینده قبلا طورى تنظیم شود، سپس با دگرگونى شرائط طور دیگر، تا مردم بدانند، سرنوشتشان در دست خودشان است، و با تغییر مسیر و روش قادرند سرنوشت خود را تغییر دهند و این بزرگترین فایده بداء است (دقت کنید). ♻️و اگر مى خوانیم کسى که خدا را به بداء نشناخته است معرفت کامل او را ندارد، اشاره به همین حقایق است. ❗️لذا در حدیثى از امام صادق مى خوانیم که فرمود: «خداوند هیچ پیامبرى را نفرستاد مگر اینکه این سه پیمان را از آنها گرفت: اقرار به بندگى پروردگار، و نفى هرگونه شرک، و اینکه خداوند هرچه را بخواهد مقدم مى دارد وهرچه را بخواهد تأخیر مى اندازد». 📚الکافی ج1 ص114 ❗️در حقیقت اولین پیمان، مربوط به اطاعت و تسلیم در برابر خدا است و دومین پیمان مربوط به مبارزه با شرک. و سومین پیمان مربوط به مسأله بداء است که نتیجه اش آن است که سرنوشت انسان به دست خود او است که با تغییر دادن شرائط مى تواند خود را مشمول لطف یا عذاب خداوند قرار دهد. 🗯اخرین سخن اینکه روى جهات فوق دانشمندان شیعه گفته اند هنگامى که «بداء» به خداوند نسبت داده مى شود به معنى «ابداء» است یعنى آشکار ساختن چیزى که قبلا ظاهر نبود و پیش بینى نمى شد. واما نسبت دادن این مطلب به شیعه که آنها معتقدند خدا گاهى از کار خود پشیمان مى گردد یا از چیزى باخبر مى شود که قبلا نمى دانست این از بزرگترین جنایات و نابخشودنى ترین تهمت ها است. ❗️لذا از امامان نقل شده است که فرمودند: من زعم ان الله عزوجل یبدو له فى شىء لم یعلمه امس فابرئوا منه: «کسى که گمان کند براى خدا چیزى امروز آشکار مى شود که دیروز نمى دانست از او تنفر و بیزارى بجوئید». 📚سفینه البحار ج1 ص112 📚نقل پاسخ از دو کتاب : 1⃣تفسیر نمونه ج10 ص245 به بعد 2⃣پاسخ به پرسشهای مذهبی،ایات عظام سبحانی و مکارم ،ص57 به بعد 🗯پرسمان اعتقادی کانالی برای کشف حقیقت و پاسخ به شبهات به روشی کاملا نو و استدلالی توسط کارشناسان مجرب و اساتید حوزوی
⁉️ سوال شبهه ای است که این روز ها مطرح میشه اینه که خدا تو داستان اصحاب فیل از کعبه دفاع کرد پس چرا وقتی یزید و حجاج کعبه رو تخریب کردن دفاع نکرد و اونا رو عذاب نکرد .یا عکس هایی منتشر میشه که مثلا کبوتری روی بام کعبه فضله میاندازه میگن خداتون چرا نمی تونه از خونه ش محافظت کنه یا مثلا سیل و زلزله میاد و کعبه اسیب میبینه و خدا محافظت نمیکنه 🔵پاسخ 🗯توجه به چند نکته لازم است 1⃣اراده خداوند در دنیا بر این تعلق گرفته است که در این عالم همه چیز به طور طبیعی خود پیش برود و وقتی علت های مادی یک پدیده حاصل شد معلول آن نیز محقق شود . 🔷امام صادق فرمود: « خدا خواسته است که همه کارها از طریق اسباب آن جاری باشد» 📚الکافی ج1ص357 ♦️حال می گوییم : 🗯آسیب رسیدن به کعبه به خاطر دلایل عادی مانند حمله افراد به آن،یا اسیب رساندن حیوانات به آن و یا اسیب رسیدن توسط سیل و زلزله منافاتی با تقدس کعبه ندارد چرا که این دگرگونی ها طبق قوانین حاکم بر جهان است که یکی از این قوانین تاثیر گذاری علت ها و محقق شدن معلول هاست،و گفتیم اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که در دنیا امور از طریق اسباب طبیعی خود پیش برود نه از طریق معجزه و قدرت خارق العاده 🔵البته خداوند برای بندگان جعل و تشریع کرده است که در جهت حفظ و حراست از مقدسات کوتاهی نورزند 2⃣ مساله عذاب جمعی گناهکاران و ستمکاران به واسطه اهل بیت از میان زمینیان برداشته شده است . ♦️خداوند خطاب به پیامبرش می گوید: «خداوند انان را به خاطر حضور تو در میان انان عذاب نمی کند» 📓انفال33 🔷امام سجاد فرمود: « ما مایه امنیت زمینیان از عذاب و هلاک شدن هستیم» 📚امالی صدوق ص186 💢در روایتی امده است که جابر از امام باقر سوال کرد به چه علت زمین محتاج به حضور امام است .فرمود: « برای انکه عالم بر صلاح و امنیت خود باقی بماند چرا که خداوند زمینیان را عذاب نمی کند در صورتی که بینشان امامی باشد چرا که پیامبر فرمود اهل بیت من مایه امان برای زمینیان هستند و وقتی انان نباشند زمینیان را انچه مکروه می دارند خواهد رسید» 📚علل الشرایع ج1 ص123 ❗️در روایت دیگر فرمود: « اگر زمین بدون امام بماند اهلش را نابود می کند و خداوند زمینیان را با شدیدترین عذابها ،عذاب می کند‌ چرا که خداوند ما را حجت در زمین و مایه امان برای زمینیان قرار داده است و انان تا زمانی که ما در بینشان هستیم در امان هستند و اگر زمانی خداوند بخواهد انان را عذاب و هلاک کند ما را از میانشان بر می دارد» 📚کمال الدین،ج1 ص204 🗯حال می گوییم: ❗️اگر خداوند امثال یزید ها و حجاج ها و تا روز قیامت هر کسی را که متعرض به کعبه شود دچار عذاب و هلاکت نمی کند به خاطر وجود اهل بیت بر روی زمین هستند و اگر خداوند در جریان اصحاب فیل ابرهه و سپایش را نابود کرد به دلیل عدم وجود مانع از عذاب بر روی زمین بود( دقت کنید) 🔷از انچه امد پاسخ از سوال و اشکال مذکور بدست می اید
⁉️سوال نظرتون در مورد اینکه برخی سگ نگه میدارن چیه .استدلال می کنن که اصحاب کهف هم سگ داشتن و تو قران امده یا تو قران صید سگ رو حلال میدونه پس سگ چگونه نجس است ♦️پاسخ ❗️درباره نکوهش نگه داری سگ در خانه روایات متعددی در منابع روایی ما امده است 🗯امام صادق فرمود: « زشت و ناپسند است که در خانه مسلمان سگ باشد» 📚الکافی ج6 ص552 🔵پیامبر گرامی فرمود: « خانه ای که مجسمه یا سگ یا جنب در آن باشند فرشتگان داخل نمیشوند» 📚مستدرک الوسائل ج3 ص453 🗯امیر مومنان فرمود: « از نزدیک شدن به سگ بپرهیزید» 📚تحف العقول ص115 🗯امام صادق فرمود: « هر کس سگی را در خانه نگه داری کند هر روزه از ثواب اعمال صاحب آن سگ کم میشود» 📚الکافی ج6 ص552 🗯بی شک نهی از نگه داری این حیوان در محیط زندگی و نهی از نزدیک شدن به ان برای الوده بودن ان و زمینه انتقال برخی میکروب ها و نجس بودن ان از نظر حکم فقهی است ❗️اما در مورد سگ اصحاب کهف: 🗯گفته اند که ان سگ یا سگ صید انها بوده و یا سگ نگهبان چوپانی بوده است که در وسط راه اصحاب کهف به او برخوردند و هنگامی که چوپان انها را شناخت حیوانات را رو به سوی ابادی روانه کرد و خود با انان همراه شد سگ چوپان نیز دست از دامنشان بر نداشت و با انان همراه شد 📚تفسیر نمونه ج12 ص370 🗯توجه به این نکته لازم است: 🔶داشتن سگ اموزش دیده که از آن برای اهدافی مانند نگهبانی مزارع ،کارخانه،گله و یا شکار استفاده میشود در صورتی که نظافت و طهارت و بهداشت درباره انها مراعات شود و طبق روایات محیط نگه داری ان با وسائل زندگی امیخته نباشد از نظر احکام اسلام اشکال ندارد 📚الکافی ج6 ص552 🔵امیر مومنان فرمود: « در سگ خیری نیست مگر در سگ شکاری و سگ همراه گله» 📚همان مدرک 🗯از اینجا فلسفه همراه بودن سگ با اصحاب کهف و عدم منافات این مساله با احکام اسلام روشن میشود که ان سگ یا شکاری ویا سگ صید بوده و بودن این نوع از سگ با انسان با رعایت شرایطی از نظر احکام اسلام اشکال ندارد و نیز بدست می اید که افراد نمیتوانند بر این مساله در‌ مورد عدم نجاست سگ و حضور سگ در خانه و کاشانه استدلال کنند 🗯اما در مورد ایه ای که صید سگ را حلال می داند 📓مائده 4 ❗️آیه تنها در بیان حلیت یا حرمت حیوان صید شده توسط سگ است و در مقام بیان نجاست یا پاکی آن حیوان صید شده توسط سگ نیست( دقت کنید) 🗯خداوند می گوید صید سگ شکاری حلال است اما این که این آن محلی از بدن حیوان که با دندان های سگ اصابت داشته نجس هم است یا نیست و بدون شستن انجا میتوان از ان استفاده کرد یا خیر ایه از این مساله صحبت نمی کند . ❗️به مقتضای ادله نجاست سگ باید محلی از صید که با دندان های سگ اصابت داشته شسته شود انگاه از آن استفاده شود و نمی توان از این ایه در مورد عدم نجاست سگ استدلال کرد چون ایه تنها در مقام بیان حلیت این صید است 🗯❗️ما در گذشته مفصلا در مورد نجاست سگ پاسخ داده ایم که می توانید کلید واژه« سگ» را در کانال سرج کنید
⁉️سوال در مورد شان نزول ایات سوره تحریم توضیح بدید کانال های ضد دین روش مانور میدن میگن پیامبر تو خونه حفصه با ماریه نزدیکی کرد و به حفصه گفت به کسی چیزی نگه اونم راز پیامبر رو بر ملا کرد پیامبر هم قسم خود نزدیک زنانش نشه خدا هم تو مسائل جنسی پیامبر دخالت کرد میگه چرا حلالت رو بر خودت حرام می کنی 🗯پاسخ ❗️در شأن نزول آيات سوره تحريم روايات زيادي در کتب تفسير و حديث و تاريخ نقل شده که مشهورترين و مناسب ترين آنها چنين است: ♻️پيامبر گاه که نزد يکي از همسران به نام زينب بنت حجش مي رفت، زينب او را نگه مي داشت و از عسلي که تهيه کرده بود خدمت پيامبر مي آورد. اين سخن به گوش عايشه رسيد و بر او گران آمد. او مي گويد: من با حفصه (يکي ديگر از همسران پيامبر که دختر عمر بود) قرار گذاشتيم که هر وقت پيامبر نزد يکي از ما آمد فورا به او بگوييم آيا صمغ مغافير خورده اي؟ (مغافير صمغي بود که يکي از درختان حجاز به نام «عرقط» تراوش مي کرد و بوي نا مناسبي داشت) و پيامبر مقيد بود که هرگز بوي نامناسبي از دهان يا لباسش شنيده نشود بلکه به عکس اصرار داشت هميشه خوشبو و معطر باشد . به اين ترتيب روزي پيامبر نزد حفصه آمد، او اين سخن را به پيامبر گفتحضرت فرمود: ♦️ من مغافير نخورده ام، بلکه عسلي نزد زينب نوشيده ام و من سوگند ياد مي کنم که ديگر از آن عسل ننوشم (نکند زنبور آن عسل روي گياه نامناسبي و احتمالا مغافير نشسته باشد) ولي اين سخن را به کسي مگوي (مبادا به زينب برسد و دل او شکسته شود). ولي سرانجام او اين راز را فاش کرد و بعدا معلوم شد اصل اين قضيه توطئه اي بوده است. پيامبر سخت ناراحت شد و آيات فوق نازل گشت . ماجرا را چنان پايان داد که ديگر اين گونه کارها در درون خانه پيامبر تکرار نشود. 📚صحیح بخاری ج6 ص154 📚این شان نزول را بسیاری از تفاسیر نقل کرده اند مانند تفسیر مجمع البیان ،ذیل ایات سوره تحریم،تفسیر قرطبی ذیل ایات،تفسیر فی ظلال ،ذیل ایات ،تفسیر نمونه،ذیل ایات،تفسیر المیزان ذیل ایات و... ❗️شان نزولی که شما ذکر کردید خلاف واقع است 💢بدون شک مرد بزرگی چون پیامبر اسلام تنها به خودش تعلق ندارد بلکه به تمام جامعه اسلامی و عالم بشریت متعلق است بنابراین اگر در خانه او توطئه ای بر ضد وی هر چند به ظاهر کوچک و ناچیز انجام گیرد نباید به سادگی از ان گذشت حیثیت پیامبر نباید بازیچه دست این و آن گردد و اگر چنین برنامه ای پیش اید باید با قاطعیت با ان برخورد کرد .ایات سوره تحریم در حقیقت قاطعیتی است از سوی خداوند در برابر چنین حادثه ای برای حفظ حیثیت پیامبرش 🔵روشن است که قسم خوردن بر ترک برخی از مباحات اشکال شرعی ندارد 🔶خداوند با جمله « چرا بر خود تحریم می کنی» دلسوزی و مشقت در حق پیامبر گرامی ابراز می دارد که در این قضیه زنانت مقصر هستند اما تو خود را به زحمت می اندازی اما برخی از زنان هیچگاه قدر تو را واخلاق نیکت را نمی دانند 🔵درست مثل این که ما به کسی که زحمت زیاد برای تحصیل در آمد می کشد و خود از آن بهره چندانی نمی گیرد می گوییم چرا اینقدر به خود زحمت می دهی و از نتیجه این زحمت بهره نمی گیرد 🗯لذا از این جنبه نیز اشکالی بر داستان مترتب نمیشود
⁉️سوال لطفا بگید چرا باید ما دخترا حجاب داشته باشیم فلسفش چیه ضد دینا خیلی تو این مساله اشکال می کنن 🗯پاسخ ♦️درباره ادله وجوب حجاب در اسلام ما در گذشته مفصلا بحث کرده ایم که میتوانید کلید واژه « حجاب» را در کانال سرچ کنید 🔵حال درباره فلسفه حجاب طبق انچه در تفسیر شریف نمونه امده است می گوییم: 🔶فلسفه حجاب چیز مکتوم و پنهانى نیست زیرا: 1⃣برهنگى زنان که طبعاً پیامدهائى همچون آرایش و عشوه گرى و امثال آن همراه دارد، مردان مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار مى دهد تحریکى که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهاى بیمار گونه عصبى و گاه سرچشمه امراض روانى مى گردد، مگر اعصاب انسان چقدر مى تواند بار هیجان را برخود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانى نمى گویند هیجان مستمر عامل بیمارى است؟ مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسى نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمى است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکى شده، تا آنجا که گفته اند «هیچ حادثه مهمى را پیدا نمى کنید مگر اینکه پاى زنى در آن در میان است»! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگى به این غریزه و شعلهور ساختن آن بازى با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه اى است؟ ❗️اسلام مى خواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند، و این یکى از فلسفه هاى حجاب است. 2⃣آمارهاى قطعى و مستند نشان مى دهد که با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشوئى در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هرچه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه «دل» در اینجا یعنى هوسهاى سرکش بخواهد به هر قیمتى باشد به دنبال آن مى رود، و به این ترتیب هر روز دل به دلبرى مى بندد و با دیگرى وداع مى گوید. 💢در محیطى که حجاب است (و شرائط دیگر اسلامى رعایت مى شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. 🗯ولى در «بازار آزاد برهنگى» که عملاً زنان به صورت کالاى مشترکى (لااقل در مرحله غیرآمیزش جنسى) در آمده اند دیگر قداستِ پیمان زناشوئى مفهومى نمى تواند داشته باشد و خانواده ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشى مى شوند و کودکان بى سرپرست مى مانند. 3⃣گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نا مشروع، از دردناکترین پیامدهاى بى حجابى است که فکر مى کنیم نیازى به ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصاً در جوامع غربى کاملا نمایان است، آنقدر عیان است که حاجتى به بیان ندارد. ❗️نمى گوئیم عامل اصلى فحشاء و فرزندان نامشروع منحصراً بى حجابى است، نمى گوئیم استعمار ننگین و مسائل سیاسى مخرب در آن مؤثر نیست، بلکه مى گوئیم یکى از عوامل مؤثر آن مسأله برهنگى و بى حجابى محسوب مى شود. 🔶و با توجه به اینکه «فحشاء» و از آن بدتر «فرزندان نامشروع» سرچشمه انواع جنایتها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مسأله روشن تر مى شود. هنگامى که مى شنویم در انگلستان، در هر سال ـ طبق آمار ـ پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا مى آید، و هنگامى که مى شنویم جمعى از دانشمندان انگلیس در این رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطر کرده اند ـ نه به خاطر مسائل اخلاقى و مذهبى ـ بلکه به خاطر خطراتى که فرزندان نامشروع براى امنیت جامعه به وجود آورده اند، به گونه اى که در بسیارى از پرونده هاى جنائى پاى آنها در میان است، به اهمیت این مسأله کاملاً پى مى بریم، و مى دانیم که مسأله گسترش فحشاء حتى براى آنها که هیچ اهمیتى براى مذهب و برنامه هاى اخلاقى قائل نیستند فاجعه آفرین است، بنابراین هرچیز که دامنه فساد جنسى را در جوامع انسانى گسترده تر سازد تهدیدى براى امنیت جامعه ها محسوب مى شود، و پى آمدهاى آن هرگونه حساب کنیم به زیان آن جامعه است. ❗️مطالعات دانشمندان تربیتى نیز نشان داده، مدارسى که در آن دختر و پسر باهم درس مى خوانند، و مراکزى که مرد و زن در آن کار مى کنند و بى بند و بارى در آمیزش آنها حکمفرما است، کم کارى، عقب افتادگى، و عدم مسئولیت به خوبى مشاهده شده است. 4⃣مسأله «ابتذال زن» و «سقوط شخصیت او» در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است که نیازى به ارقام و آمار ندارد، هنگامى که جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روز بروز تقاضاى آرایشِ بیشتر و خود نمائى افزونتر از او دارد، و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسیش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اطاقهاى انتظار،و عاملى براى جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار بدهند، در چنین جامعه اى شخصیت زن تا سر حد یک عروسک، یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى کند، و ارزشهاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى شود، و تنها افتخار او جوانى و زیبائى و خود نمائیش مى شود. و به این ترتیب مبدل به وسیله اى خواهد شد براى اشباع هوسهاى سرکش یک مشت آلوده فریبکار و انسان نماهاى دیوصفت! در چنین جامعه اى چگونه یک زن مى تواند با ویژگیهاى اخلاقیش، علم
و آگاهى و دانائیش جلوه کند، و حائز مقام والائى گردد؟! 🗯براستى دردآور است که در کشورهاى غربى و غرب زده، و در کشور ما قبل از انقلاب اسلامى، بیشترین اسم و شهرت و آوازه و پول و درآمد و موقعیت براى زنان آلوده و بى بند و بارى بود که به نام «هنرمند و هنرپیشه»، معروف شده بودند، و هر جا قدم مى نهادند گردانندگان این محیط آلوده براى آنها سر و دست مى شکستند و قدمشان را خیر مقدم مى دانستند! شکر خدا را که آن بساط برچیده شد، و زن از صورت ابتذال سابق و موقعیت یک عروسک فرنگى و کالاى بى ارزش درآمد و شخصیت خود را بازیافت، حجاب بر خود پوشید اما بى آنکه منزوى شود و در تمام صحنه هاى مفید و سازنده اجتماعى حتى در صحنه جنگ با همان حجاب اسلامیش ظاهر شد. 📚تفسیر نمونه ج14 ص442
🗯پاسخ به متن منتشر شده در یکی از کانال های ضد دین ‌💠اثبات در کنکاش در متن میشود فهمید که خیلی از سوره ها ناقص هستند و به همین دلیل میتوان فهمید که تمامی قرآن در اختیار ما نیست و يا اينكه ان بخش هائى كه وجود ندارد از درون اين كتاب حذف شده اند. برای اثبات این ادعا مثالی را از خود میاوریم : وَ إِذْ قُلْنَا لَکَ إِن َّ رَبکَ أَحَاطَ بِالناسِ وَمَا جَعَلْنَا الر ُّؤیا التِی أَرَینَاكَ إِلا َّ فِتْنَۀً للناسِ وَ الشجَرَةَ الْمَلْعُونَۀَ فِی القرآن وَنُخَو ِّفُهُمْ فَمَا یزِیدُهُمْ إِلا َّ طُغْیانًا کَبِیرًا ﴿سوره اسرا 17، آیه 60﴾ ترجمه : «به یاد آور زمانی را که به تو گفتیم پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد (و از وضعشان کاملا آگاه است) ما آن رؤیائی را به تو نشان دادیم فقط براي آزمایش مردم بود، همچنین شجره ملعونه را که در قرآن ذکر کرده ایم، ما آنها را تخویف (و انذار) میکنیم اما جز بر طغیانشان افزوده نمیشود». (ترجمه مکارم شیرازي) در ترجمه فولادوند شجره ملعونه، درخت ملعون ترجمه شده است. در هر حال، در هیچ کجاي دیگر قرآن اشاره اي به این شجره ملعونه نیست. در حالی در این آیه به وضوح گفته میشود که در ذکر شده است. پس باید آیاتی از قرآن وجود داشته باشد که در آن به شجره ملعونه اشاره شده، اما در دست ما نیست و يا اينكه حذف شده است و اين مصداق و دليل بسيار مستندى براى تحريف است. آیات مشابه این ایه, در قران به وفور یافت میشوند که در مطالب آینده بیشتر به ان پرداخته میشود. 🔵پاسخ ❗️مراد از شجره ملعونه مراد بنی امیه هستند.در حدیثی که بسیاری از مفسران شیعه و سنی نقل کرده اند چنین امده است: « پیامبر در خواب دیدند میمون هایی از منبر او پایین می ایند و بالا می روند او بسیار از این مساله غمگین شد زیرا این خواب از حوادث ناگواری در اینده در رهبری مسلمین بعد از پیامبر خبر میداد(این خواب بر حکومت بنی امیه تطبیق می کرد که افرادی فاقد صلاحیت یکی پس از دیگری بر مسند خلافت تکیه زدند)» 📚تفسیر فخر رازی ج20 ص236 ❗️امام صادق یا امام باقر فرمود: « منظور از شجره ملعونه بنی امیه است» 📚نور الثقلین ج3 ص180 📚البرهان ج2 ص425 ♦️در روایت دیگر امده است که پیامبر فرمود: « در خواب دیدم که بعد از من بنی امیه بر منبرم بالا می روند ( وحکومت را بدست می گیرند)» 📚تفسیر عیاشی ج2 ص298 📚بحارالانوار ج31 ص526 🗯در این که مراد از شجره ملعونه بنی امیه هستند روایات فراوانی وارد شده است که جهت اگاهی رجوع کنید به بحار الانوار ج31 ص507 باب 31 ⁉️حال اشکال شما این است که در قران ذکری از شجره ملعونه نیامده در حالی که ایه می گوید در قران از شجره ملعونه سخن به میان امده است 🗯پاسخ آن است که باید توجه کرد که در قرآن شدیدا منافقین را لعن کرده است 📓محمد23 👌وبنی امیه از سردمداران نفاق بوده اند . ❗️وخداوند با این بیان شجره بنی امیه را در قرآن لعن کرده است یعنی با لعن منافقان از شجره ملعونه سخن گفته است ( دقت کنید) ❗️ویا در سوره ابراهیم ایه 26 سخن از شجره خبیثه به میان می اورد که شجره خبیثه به بنی امیه تفسیر شده است 📚تفسیر نور الثقلین ج2 ص538 ♦️خبیثه نیز از حیث لغوی با ملعونه هم معنا است لذا می توان گفت شجره ملعونه در قران ذکر شده است 🗯برخی دیگر نیز گفته اند مراد از شجره ملعونه که در قرآن ذکر شده است همان شجره زقوم است که در جهنم می روید 📓64 صافات انها شجره فی اصل الجحیم ❗️این شجره طبق ایات 46 تا47 « دخان» خوراک گناهکاران است و بدیهی است چنین درختی ملعونه‌ است یعنی از رحمت پرودگار بسیار دور است 🗯با این بیان نیز روشن میشود که شجره ملعونه در قران ذکر شده است 🔵طبق هر دو تفسیر اشکال تحریف در ایات قران مرتفع میشود
⚫️پاسخ به متن منتشر شده در یکی از کانال های ضد دین ✅ آیا می‌توان با دختر ۹ ساله ازدواج کرد؟ - عمر از علی برای دخترش ام کلثوم خواستگاری کرد درحالیکه ۱۱ سالش بود(سه سال بزرگتر از سن ازدواج عایشه) - علی به عمر گفت: هنوز بچه است! - به عمر گفته شد علی چندان موافق نیست اما به هر حال موافقت کرد و به عمر گفت:ام کلثوم را پیشت میفرستم اگر خوشت آمد پس اون زنت است - ام کلثوم فرستاده شد،عمرلباس ام کلثوم را کنار زد و به ساق دختر نگاه کرد - ام کلثوم گفت:اگر خلیفه نبودی چشم هایت را از جایش بیرون میکردم ➖جواب علی به عمر مبنی بر اینکه دختر ۱۱سالش است و هنوز بچه هست نشان می‌دهد که ازدواج محمد با عایشه نیز نرمال نبوده است ◆ منبع: مصنف عبدالرزاق(۱۰۳۵۲) 🔵پاسخ ♦️ما در گذشته اثبات کرده ایم که ازدواج ام کلثوم با عمر طبق انچه اهل سنت می گویند افسانه است که می توانید کلید واژه « کلثوم » را در کانال سرچ کنید ❗️واوردیم که در نقل های اهل سنت متونی امده است که اهانت به ناموس پیامبر است نظیر لمس کردن ساق پای ام کلثوم توسط عمر و ضربه او بر صورت عمر 🗯 اهل سنت نیز نمی توانند این قضایا را در باره عمر قبول کنند ❗️یکی از دلایل کسانی که ازدواج عمر با حضرت ام کلثوم را قبول نمی کنند مساله عدم تناسب سنی آن دو می باشد. 🗯حضرت علی نیز به خردسالی ام کلثوم استدلال می کند و با این ازدواج مخالفت می کند 📚الکافی ،ج5 ص346 ( او صبی و خردسال است) 📚المصنف ج6 ص163 ❗️و گفته اند در زمان خواستگاری عمر هنوز ام کلثوم به سن بلوغ نرسیده بود 📚طبقات الکبری ج8 ص463 🗯حضرت علی حق داشته است که مانع از این ازدواج شود 🔵اما در مورد ازدواج پیامبر با عایشه با توجه به اختلاف سنی انان: 🗯اولا: بنابر پذیرش ازدواج عایشه در سن نه سالگی این مساله قابل حل است زیرا عایشه در آن زمان به سن بلوغ رسیده بوده است بر خلاف انچه در مورد ام کلثوم ثابت شد. ❗️زیرا گفته اند در آن زمان ازدواج دختر در سنین کوچکی بین عرب مرسوم بوده است .عرب های شبه جزیره خوش نداشته اند دختر دیر ازدواج کند و در خانه پدر بماند .این که در تاریخ هیچگاه نقل نشده است که دشمنان پیامبر از ازدواج او با عایشه در سن کم خرده بگیرند نشانه مرسوم بودن این نوع ازدواج بوده است( دقت کنید) 🗯ثانیا: برخی از علما عقیده دارند این سخن که عایشه در سن نه سالگی با پیامبر ازدواج کرده است بزرگترین دروغ تاریخ است .ایشان با ذکر ادله گو ناگون اثبات می کنند که سن عایشه در زمان ازدواج با پیامبر نزدیک 20 سال بوده است 📚الصحیح من سیره النبی،علامه سید جعفر عاملی،ج4 ص97 📚الف سوال و اشکال ،کورانی،ج3 ص274 🗯ثالثا : علمای اهل سنت نقل کرده اند که عایشه قبل از ازدواج با پیامبر ،ازدواج کرده بوده است و این یعنی سن عایشه بسیار بیشتر از انچه می گویند بوده است ♦️نقل می کنند: « ابوبکر عایشه را به جبیر بن مطعم داده بود،طلاقش را گرفت و او را به عقد پیامبر در اورد» 📚الطبقات الکبری ج8 ص59 📚الاصابه ج8 ص232 📚المعجم الکبیر،ج23 ص26 📚صفه الصفوه ج2 ص15 🗯واین یعنی سن عایشه نه سال نبوده است 🔵پرسمان اعتقادی
⁉️سوال کانال کلمه در پست جدیدش میگه شیعه ساخته دست عبدالله بن سبا یهوی است و وجود نداشته بعد از اون هم همین افراد که خودشون رو شیعه معرفی میکردن حسین رو تو کربلا کشتن پاسخ بدید برای ادمینش بفرستم ✅پاسخ: در زمان خود حضرت رسول شیعه وجود داشته است وبه پیروان حضرت علی شیعه گفته می شده است. ❗اثبات مطلب طبق کتب اهل سنت پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی فرمود: "ای علی تو وشیعیانت در بهشت خواهید بود" 📚میزان الاعتدال،ج1 ص421 ❗خداوند در قرآن می فرماید: "کسانی که ایمان آوردند وعمل صالح انجام دادند بهترین موجودات هستند"( بینه 6) ❗پیامبر گرامی در تفسیر آیه فرمود: "یا علی مراد از آیه تو وشیعیانت هستید" 📚در المنثور،ج6 ص379 📚روح المعانی،ج30 ص207 📚شواهد التنزیل،ج2 ص356 📚تفسیر طبری،ج30 ص146 ❗ومنابع فراوان دیگر ویا فرمود: "در روز قیامت تو ای علی وشیعیان تو راضی هستند ودشمنانت ناراحت وخشمناک" 📚صواعق المحرقه،ص159 📚کنزالعمال،ج15 ص137 ❗ابن ابی الحدید درمورد سلمان می گوید: "سلمان از شیعیان وپیروان واصحاب خاص علی بود" 📚شرح نهج البلاغه،ج18 ص39 🔷ابن خلدون در تاریخش می اورد: « گروهی از صحابه از شیعیان علی بودند و او را برای خلافت نسبت به دیگران سزاوارتر می دانستند مانند زبیر ،عمار ،یاسر،مقداد و...» 📚تاریخ ابن خلدون ،ج3 ص215 ❗جهت آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب سوالات ما،حسین تهرانی،ص459 بخش 15 "پیدایش مذهب شیعه" 🗯ما می گوییم اساسا واژه ای به نام اهل سنت در اسلام وجود نداشته است تنها در دوره عثمان پیروان خلفا از واژه هایی همچون شیعه عثمان ،یا علی دین عثمان استفاده می کردند .پس از پایان قرن دوم به تدریج بر پیروان احمد بن حنبل و بالتبع پیروان مکتب خلفا واژه اهل سنت به کار می رفت 📚شبهات غدیر،عصیری،ج2 ص179 🔵اما انچه می گویند که شیعه ساخته دست یک یهودی به نام عبدالله بن سبا است: 🗯سازنده اصلی این داستان طبری می باشد که در تاریخش این جریان موهوم را نقل می کند 📚تاریخ طبری،ج3 ص378 🔵اشکالات این داستان: 1⃣چگونه می توان باور کرد که یک یهودی در زمان خلافت عثمان از صنعا بیاید و مسلمان شود و بزرگان صحابه و تابعین را بفریبد و بر ضد خلافت عثمان بشوراند ⁉️ایا این سخن قصه کرامت مسلمین و صحابه و تابعین را که اهل سنت به ان معتقد هستند زیر سوال نمی برد 2⃣روایات طبری از کسانی نقل شده است که قابل استناد نیست 🔶سری: طبری از او نقل روایت می کند که مردد بین دو نفر است یکی سری بن اسماعیل که مورد تضعیف واقع شده است 📚میزان الاعتدال ج2 ص117 ❗️ودیگری سری بن عاصم که او نیز مردود است 📚لسان المیزان،ج3 ص12 🔶ب: شعیب بن مقصود که مجهول است 📚میزان الاعتدال ج2 ص275 🔶ج: سیف بن عمر: که گفته اند راوی مجعولات است و به کفر متهم بوده است 📚تهذیب التهذیب،ج4 ص255 ❗️برخی از علما معتقدند اساسا عبدالله بن سبا یهودی وجود خارجی نداشته است و افسانه است 📚الغدیر ج9 ص220 🔷اما در مورد انچه که گفته اند شیعیان امام حسین را به شهادت رساندند: ⁉️در ابتدا از آنها می پرسیم تعریفی برای شیعه وغیر شیعه ارائه دهند تا ما بدانیم آنان به چه کسی می گویند شیعه وبه چه کسی می گویند غیر شیعه. ❗️اگر در فرهنگ آنان شیعه همان پیروان وهواداران ابوسفیان، معاویه ویزیدیان است وکسانی که راه را برحسین بستند وزن وفرزند اورا به اسارت بردند وحسین را شهید کردند دراین صورت آن قاتلین وجنایتکاران شیعه بودند وشهدای کربلا غیر شیعه بودند. اما اگر شیعه را به معنای پیرو ومخلص ومطیع امام معنی کنیم دراین صورت جدا این سخن خنده دار است. ❗️امام حسین قاتلانش را چنین معرفی می کند: "وای بر شما ای شیعیان ال ابوسفیان اگر دین ندارید واز روز معاد نمی هراسید دست کم در دنیای خود آزاده باشید " 📚لهوف،ص71 🗯آری اگر مراد از شیعیانی که قاتلان امام حسین بودند شیعیان ابوسفیان، یزید وشمر است سخن آنان درست است که قاتلان حسین شیعه بودند اما شیعه خاندان ابوسفیان 🗯به این نکته نیز باید توجه کرد : ♦️شهر کوفه سال ها قبل از واقعه کربلا از شیعیان خالی شده بود چنان که در روایات آمده است که وقتی حضرت علی به کوفه آمد به امام حسن دستور داد تا بین مردم ندا دهد که در مساجد نماز تراویح نخوانند وقتی کوفیان این سخن را شنیدند فریادشان بلند شد که می گفتند:"وای عمر!وای عمر! امام علی به حسن فرمود حال که چنین است رهایشان کن 📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج12 ص178 📚وسایل الشیعه،ج5 ص192 ♦️پرسمان اعتقادیt
⁉️سوال یک شبهه دیگر از کانال کلمه رو پاسخ بدید راسته که میگن نسل امام صادق به ابوبکر بر می گرده اونا از این قضیه دارن به نفع ابوبکر استفاده می کنن و میگن امام صادق به این مطلب افتخار کرده 🔷پاسخ ❗️مادر امام صادق « ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و مادر ام فروه اسمائ دختر عبدالرحمان بن ابی بکر لذا مادر ایشان از طرف پدر و مادر منسوب به ابوبکر است 📚امام شناسی ج15 ص26 🗯اما باید توجه کرد که ازدواج اهل بیت با افرادی که از نسل ابوبکر بودند بر اساس یک اصل قرانی بوده است که خداوند می فرماید: « هیچ کس بار گناه دیگری را بدوش نمی کشد» 📓نجم38 🔷اگر جد بزرگ ام فروه یعنی ابوبکر نسبت به اهل بیت ظلم کرد و بر دخت گرامی پیامبر ستم روا داشت دلیل نمیشود که نوه و نبیره های او در این جرم شریک باشند زیرا هر کس مسوول اعمال خویش است( دقت کنید) 🗯اما در مورد آن کلام که از امام صادق اوردید که ایشان فرموده « ولدنی ابوبکر مرتین»( من از دو جهت به ابوبکر مرتبط هستم ) زیرا هم پدر مادر ایشان از نسل ابوبکر بود و هم مادر مادر ایشان 🔵در پاسخ می گوییم: 🗯اولا: به فرض صحت این روایت امام صادق تنها در بیان ان است که مادر من از نسل ابوبکر است واین سخن بر چیز دیگری دلالت ندارد 🗯ثانیا: ان روایت را ابن عنبه در کتابش نقل می کند ولی هیچ سندی ارائه نمیدهد 📚عمده الطالب ص195 ⁉️با حدیث بدون سند می خواهند بر چه چیزی استدلال کنند؟ 🔷همچنین مرحوم اربلی ان سخن را در کشف الغمه نقل می کند 📚کشف الغمه ج2 ص161 ❗️اما باید توجه داشت که مرحوم اربلی ان روایت را از کتاب الاخضر الحنابذی که از علمای اهل سنت است نقل می کند لذا ناقل روایت سنی است و گفتار او در برابر احتجاج با شیعه حجت نیست 📚شذرات الذهب ج5 ص46 ❗️گذشته از این که به فرض حجت بودن روایت نیز بدون سند نقل شده است و قابل استناد نیست 🗯ثالثا : چگونه ممکن است که امام صادق به ابوبکر افتخار کند در حالی که جدش حضرت علی علیهما السلام ابوبکر را دروغگو ،گناهکار و خائن وحیله گر می دانسته است 📚صحیح مسلم،ج3 ص1378 ح1757 ❗️ودر خطبه شقشقیه ( خطبه 3 نهج البلاغه) که علامه امینی در الغدیر جلد 7 ص82 به بعد آن خطبه را از 28 کتاب نام می برد از ابوبکر مذمت و بدگویی می کند 🗯رابعا :در مبغوضیت خلفا در نزد اهل بیت جای هیچ شکی نیست. 🔶علامه مجلسی در بحار الانوار جلد 30 ص145 باب 20 صد و هفتاد و سه روایت خاصه در مذمت خلفا از اهل بیت نقل می کند ومی گوید اخبار این قدر زیاد است که نمی توان همه آنها را دریک جلد یا چند جلد بحار جمع اوری کنم‌ 📚بحار الانوار،ج30 ص398 🔵پرسمان اعتقادی
♻️ متن شبهه: کفر ابوطالب در کتب شیعیان در تفسیر قمی آمده است: ﻭﺍﻣﺎ ﻗﻮﻟﻪ : ( ﺍﻧﻚ ﻻ ﺗﻬﺪﻱ ﻣﻦ ﺃﺣﺒﺒﺖ ) ﻗﺎﻝ ﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻛﺎﻥ ﻳﻘﻮﻝ ﻳﺎ ﻋﻢ ﻗﻞ ﻻ ﺇﻟﻪ ﺇﻻ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﻟﺠﻬﺮ ﻧﻔﻌﻚ ﺑﻬﺎ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ ﻓﻴﻘﻮﻝ : ﻳﺎ ﺑﻦ ﺃﺧﻲ ﺃﻧﺎ ﺃﻋﻠﻢ ﺑﻨﻔﺴﻲ ، ( ﻭﺃﻗﻮﻝ ﺑﻨﻔﺴﻲ ﻁ ) ﻓﻠﻤﺎ ﻣﺎﺕ ﺷﻬﺪ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻋﻨﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺍﻧﻪ ﺗﻜﻠﻢ ﺑﻬﺎ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻤﻮﺕ ﺑﺄﻋﻠﻰ ﺻﻮﺗﻪ ، ﻓﻘﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ : ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺎ ﻓﻠﻢ ﺍﺳﻤﻌﻬﺎ ﻣﻨﻪ ﻭﺃﺭﺟﻮ ﺍﻥ ﺗﻨﻔﻌﻪ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ» 🖊ترجمه:ﻋﻠﻲﺑﻦ اﺑﺮاﻫﻴﻢ در ﺗﻔﺴﻴﺮ آﻳﻪ «إنك لا تَهتَدِی مَنْ أحْبَبْتَ» (القصص۵۶) ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ:اﻳﻦ آﻳﻪ در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪ ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮ ﺟﺎن ﺑﮕﻮ ﻻ ﻟﻪ إﻻﱠ ﷲ روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ آن ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﻮد ﺧﻮاﻫﻢ رﺳﺎﻧﺪ، اﻣﺎ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻣﻲﮔﻔﺖ ﻛﻪ اي برادرزاده ﻣﻦ ﺧﻮدم ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻲداﻧﻢ، وﻗﺘﻲ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ مرد ﻋﺒﺎس ﺑﻦ ﻋﺒﺪاﻟﻤﻄﻠﺐ ﻧﺰد ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪاص ﺷﻬﺎدت داد ﻛﻪ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﺮگ اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﺑﻪ زﺑﺎن آورده اﺳﺖ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪا ص ﻓﺮﻣﻮد: ﻣﻦ از او اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﻧﺸﻨﻴﺪم و اﻣﻴﺪ وارم روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ او ﺳﻮدي ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ» (تفسیر قمی ج۲ص۱۴۲ ایه۵۶ سوره قصص) و مجلسی میگوید: «ﺭﻭﻯ ﻛﺜﻴﺮ ﻣﻦ ﺍﻟﻤﺤﺪﺛﻴﻦ ﺃﻥ ﻗﻮﻟﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ : « ﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﻟﻠﻨﺒﻲ ﻭﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻣﻌﻪ ﺃﻥ ﻳﺴﺘﻐﻔﺮﻭﺍ ﻟﻠﻤﺸﺮﻛﻴﻦ ﻭﻟﻮ ﻛﺎﻧﻮﺍ ﺃﻭﻟﻲ ﻗﺮﺑﻰ ﻣﻦ ﺑﻌﺪ ﻣﺎ ﺗﺒﻴﻦ ﻟﻬﻢ ﺃﻧﻬﻢ ﺃﺻﺤﺎﺏ ﺍﻟﺠﺤﻴﻢ*ﻭﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﺇﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻻﺑﻴﻪ ﺇﻻ ﻋﻦ ﻣﻮﻋﺪﺓ ﻭﻋﺪﻫﺎ ﺇﻳﺎﻩ ﻓﻠﻤﺎ ﺗﺒﻴﻦ ﻟﻪ ﺃﻧﻪ ﻋﺪﻭ ﻟﻠﻪ ﺗﺒﺮﺀ ﻣﻨﻪ» ﺍﻵﻳﺔ ﺃﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ، ﻻﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺘﻐﻔﺮ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺗﻪ . ﻭﺭﻭﻭﺍ ﺃﻥ ﻗﻮﻟﻪﺗﻌﺎﻟﻰ: «ﺇﻧﻚ ﻻﺗﻬﺪﻱ ﻣﻦ ﺃﺣﺒﺒﺖ» ﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻭﺭﻭﻭﺍ ﺃﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﺟﺎﺀ ﺇﻟﻰ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺕ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻓﻘﺎﻝ ﻟﻪ: ﺇﻥ ﻋﻤﻚ ﺍﻟﻀﺎﻝ ﻗﺪ ﻗﻀﻰ ﻓﻤﺎ ﺍﻟﺬﻱ ﺗﺄﻣﺮﻧﻲ ﻓﻴﻪ؟ ﻭﺍﺣﺘﺠﻮﺍ ﺑﺄﻧﻪ ﻟﻢ ﻳﻨﻘﻞ ﺃﺣﺪ ﻋﻨﻪ ﺃﻧﻪ ﺭﺁﻩ ﻳﺼﻠﻲ ، ﻭﺍﻟﺼﻼﺓ ﻫﻲ ﺍﻟﻤﻔﺮﻗﺔ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﺴﻠﻢ ﻭ ﺍﻟﻜﺎﻓﺮ ، ﺃﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﻭﺟﻌﻔﺮﺍ ﻟﻢ ﻳﺄﺧﺬﺍ ﻣﻦ ﺗﺮﻛﺘﻪ ﺷﻴﺌﺎ . ﻭﺭﻭﻭﺍ ﻋﻦ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﺃﻧﻪ ﻗﺎﻝ : ﺇﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺪ ﻭﻋﺪﻧﻲ ﺑﺘﺤﻔﻴﻒ ﻋﺬﺍﺑﻪ ﻟﻤﺎ ﺻﻨﻊ ﻓﻲ ﺣﻘﻲ ، ﻭﺇﻧﻪ ﻓﻲ ﺿﺤﻀﺎﺡ ﻣﻦ ﻧﺎﺭ» 🖊یعنی: و ﺑﺴﻴﺎري از ﻣﺤﺪﺛﻴﻦ رواﻳﺖ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮده اﻟﻬﻲ ﻛﻪ ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص و ﻣﺆﻣﻨﺎن ﺣﻖ ﻧﺪارﻧﺪ ﺑﺮاي ﻣﺸﺮﻛﺎن ﻃﻠﺐ آﻣﺮزش ﻛﻨﻨﺪ ﮔﺮﭼﻪ آن ﻣﺸﺮﻛﺎن ﺧﻮﻳﺸﺎوﻧﺪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻌﺪ از آن ﻛﻪ ﺑﺮاﻳﺸﺎن روﺷﻦ ﺷﺪه ﻛﻪ اﻫﻞ دوزخ ﻫﺴﺘﻨﺪ، و ﻃﻠﺐ آﻣﺮزش اﺑﺮاﻫﻴﻢ ﺑﺮاي ﭘﺪرش ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ وﻋﺪه اي ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﻪ او داده ﺑﻮد اﻣﺎ وﻗﺘﻲ ﺑﺮاي اﺑﺮاﻫﻴﻢ روﺷﻦ ﺷﺪ ﻛﻪ ﭘﺪرش دﺷﻤﻦ ﺧﺪاﺳﺖ از او ﺑﻴﺰاري ﺟﺴﺖ» (توبه۱۱۳-۱۱۴) در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪه اﺳﺖ ﭼـﻮن ﭘﻴﺎﻣﺒﺮص ﺑﻌـﺪ از وﻓـﺎت اﺑﻮﻃﺎﻟـﺐ ﺑﺮاﻳﺶ ﻃﻠﺐ آﻣـﺮزش ﻛـﺮد . و رواﻳـﺖ ﻛـﺮده اﻧـﺪ ﻛـﻪ: «إنك لا تهدی من أحببت» (اﻟﻘﺼﺺ۵۶) در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪه اﺳﺖ. و رواﻳﺖ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻌﺪ از وﻓﺎت اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺰد ﭘﻴﺎﻣﺒﺮص آﻣـﺪ و ﺑـﻪ او ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮي ﮔﻤﺮاﻫﺖ وﻓﺎت ﻳﺎﻓﺖ در ﻣﻮرد او ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ دﺳـﺘﻮري ﻣـﻲ دﻫـﻲ؟ و ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻧﻘﻞ نکرده ﻛﻪ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ را در ﺣﺎﻟﻲ دﻳﺪه باشد ﻛﻪ ﻧﻤﺎز ﻣﻲﺧﻮاﻧﺪه اﺳﺖ، و ﻓﺮق ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺑﺎ ﻛﺎﻓﺮ ﻧﻤﺎز اﺳﺖ، و ﻋﻠﻲ و ﺟﻌﻔﺮ از ﺗﺮﻛﻪ او ﭼﻴﺰي ﺑﺮﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ . و از ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص رواﻳﺖ ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮد: ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ وﻋﺪه داده ﻛﻪ ﻋـﺬاب اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ را ﻛﻢ ﻛﻨﺪ ﭼﻮن او به ﻣﻦ ﺧﻮﺑﻲ ﻛﺮده اﺳﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ او در ﻛﻨﺎر ﺟﻬﻨﻢ ﻗﺮار دارد» (بحارالانوار ج۳۵ص۱۵۵ باب۳:ﻓﻲ ﻧﺴﺒﻪ ﻭﺃﺣﻮﺍﻝ ﻭﺍﻟﺪﻳﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻼﻡ) 📢 کانال منهاج السنة کانال تخصصی پاسخ به شبهات شیعیان و نقد مذهب شیعه 🗯پاسخ ❗️ما در گذشته مفصلا ایمان حضرت ابوطالب را طبق کتب شیعه و سنی اثبات کرده ایم که میتوانید کلید واژه « ابوطالب» را در کانال سرج کنید 🗯اما پاسخ به متن این کانال وهابی: 1⃣روایت اولی که از تفسیر قمی اورد قابل استناد نیست زیرا روایت کاملا بدون سند و مرسل است 📚تفسیر قمی ج2 ص142 ❗️و گفته اند مرحوم قمی این روایت را از تفاسیر اهل سنت نقل کرده است 📚پاورقی بحار الانوار ج22 ص277 🗯اما روایت دوم از کتاب بحار الانوار: 🗯علامه مجلسی آن سخنان را از ابن ابی الحدید معتزلی از علمای اهل سنت نقل میکند اما این کانال از روی عمد می گوید علامه مجلسی چنین گفته است. 🗯علامه مجلسی در ابتدا چنین می اورد: « ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه چنین می اورد...» 📚بحار الانوار ج35 ص155 ❗️انگاه سخنان ابن ابی الحدید را نقل می کند که می گوید : « مردم در ایمان ابوطالب اختلاف دارند .امامیه و اکثر زیدیه می گویند در حالت اسلام از دنیا رفت.برخی از بزرگان ما معتزله نیز چنین می گویند .اما اکثر مردم از اهل حدیث و سنت می گویند بر غیر اسلام از دنیا رفت ...واکثر محدثین ( انها) روایت می کنند ایه منع از استغفار برای کافران حتی برای ذوی القربی کافر در مورد ابوطالب نازل شد ...» سپس کلامش را به ان گونه که علامه مجلسی در بحار از او نقل می کند ادامه میدهد» ❗️انگاه می گوید: « اما شیعیان ( این روایات را قبول ندارند) وروایاتی غیر از این روایات نقل می کنند که دلالت بر ایمان ابوطالب می کند » 📚شرح نهح البلاغه ج14 ص66 به بعد 🗯اما این کانال
منحرف سعی دارد که با تدلیس و دروغگویی کلام ابن ابی الحدید را ،کلام علامه مجلسی وانمود کند که دروغگویی انها روشن شد
⁉️سوال ایا اینکه میگن امام حسین ع بخاطر یه زن با یزید جنگیدن درسته یا نه میشه جواب این شبهه رو بدین 🗯پاسخ ❗️یکی از شبهات ضد دین ها و وهابیت در مورد کربلا ان است که می گویند ریشه واقعه کربلا بر سر یک موضوع عاشقانه بوده است که بین حسین علیه السلام و یزید روی داد‌.یزید عاشق همسر زیبا روی یکی از سرداران سپاه معاویه به نام « ارینب» بود . ❗️یزید با وعده ی ازدواج با دختر معاویه به سردار سپاه او را تشویق به طلاق همسرش کرد اما پس از طلاق ارینب حسین علیه السلام او را به عقد خود دراورد و این باعث شد تا یزید کینه حسین را به دل گیرد و نهایتا این جریان به واقعه کربلا منتهی شد ❗️این خلاصه ای از جریان بود که ابن قتیبه از علمای اهل سنت در کتاب الامامه و السیاسه ج1 ص156 نقل می کند 🗯اما نقد: 🔶اولا :ابن قتيبه بدون هيچ اشاره‌اي به ناقل و راوي اين داستان حكايت را نقل مي‌كند. داستان از نظر سندي مشكل دارد و قابل احتجاج نيست .به اصطلاح رجالیون روایت مرسل و بی سند و از هر گونه اعتبار خارج می شود.قابل توجه اینکه این داستان فقط در همین کتاب آن هم بدون سند نقل شده است 🔶ثانيا: اشكال مهم ديگري كه در اين داستان وجود دارد اين است كه امام حسين ‌پس از انکه شوهر اول آن زن تقاضا می کند آن زن را طلاق میدهد اما کیفیت طلاق چنین است که در يك مجلس او را سه طلاقه مي‌كند و حال آن كه بر اساس فقه شيعه كه بر گرفته از روايات اهل بيت معصومين است سه طلاق در يك مجلس جايز نمي‌باشد واین خود نشان میدهد که داستان ساختگی و برای اهداف خاصی طراحی شده است 📚روایات در ممنوعیت سه طلاقه کردن در یک مجلس را بحویید در «وسائل الشیعه »ج22 ص61 باب 29 🔶ثالثا: گذشته از بطلان قطعي روايت فوق ، به اندازه كافي در اسباب و عوامل زمينه ساز واقعه كربلا در كتب شيعه و سنی بحث شده است كه هيچ جاي شك و شبهه باقي نمي گذارد تا نوبت به طرح اين شبهه سست و بي اساس برسد .ما در گذشته درباره اهداف قیام کربلا طبق کتب شیعه و سنی بحث کرده ایم که می توانید کلید واژه"قیام" را در کانال سرچ کنید 🗯پرسمان اعتقادی
♻️متن شبهه: ❗️گفتگوی مادر و بچه 🔷بچه: مامان خدا کاری میکنه که بعدش پشیمون بشه و بخواد نظر و تصمیمش را عوض کنه⁉️ 🔷مامان: نه عزیزم خدا حکیم و داناست!!!» 🔷بچه: پس چرا مردم با دعا کردن سعی میکنن نظرش رو عوض کنن 🔶پاسخ: 🗯در کتاب شریف پیام امام امیر المومنین چنین امده است: « اما این که گفته می شود دعا مقدرات الهی را تغییر نمی دهد پاسخش روشن است ،دعا سبب افزایش قابلیت و شایستگی انسان میشود زیرا به در خانه خدا می رود ،دل و جان خود را به نور معرفت او صفا می دهد از گناه توبه می کند چرا که توبه یکی از شرایط قبولی دعا است و با این امور قابلیت بیشتری برای لطف پرودگار می یابد و مشمول عنایت تازه ای میشود زیرا خداوند مقدر کرده است که انها که شایسته ترند بهره بیشتری از لطف و عنایت او داشته باشند 🔶به تعبیر دیگر: خداوند نعمتها و برکاتی دارد که شامل حال بندگان میشود اما مشروط به شرایطی است که یکی از آن شرایط آن است که به در خانه او بروند و دست به دعا بر دارند ،روح خود را پاک کنند و به او نزدیک شوند بنابراین در پرتو دعا شرایط رحمت الهی حاصل میشود و باران لطف او ریزش میکند» 📚شرح نهج البلاغه،ایت الله مکارم،ج2 ص519 ❗️به بیان دیگر: ♦️دعا کردن به معنای ایجاد تغییر نظر برای خداوند نیست بلکه بدین معناست که خداوند نظرش وتقدیرش بر این است که اگر انسانی دعا نکند و با دعا کردن شایستگی فیض پرودگار را کسب نکند بهره ای از رحمت خداوند نداشته باشد اما مقدر کرده است که اگر همان بنده دعا کند و شرایط دریافت فیض ورحمت او را در خود ایجاد کند از رحمت پرودگار بهره مند شود( دقت کنید) ❗️دعا کردن به این معنا هیچ منافاتی با قضا و قدر پرودگار ندارد بلکه مساله دعا کردن نیز جزو یکی از مقدرات خداوند است 🔷این موضوع را با یک مثال روشن می سازیم: 💢ممکن است زمینی بر اثر عدم امادگی برای زراعت نظر باغبان را به خود جلب نکند زیرا پاشیدن بذر را در آن بیهوده می بیند اما اگر موانع مختلف از این زمین بر چیده شود و امادگی یابد بزودی باغبان در او بذر فشانی خواهد کرد زیرا لیاقت خود را با زبان حال بیان می کند 🗯دعا کردن نیز چنین است و نشان دهنده امادگی بنده برای دریافت فیض و رحمت خداوند است لذا اگر در احادیث امده است که فرمودند: « دعا کردن قضای حتمی پرودگار را بعد از قطعی شدن تغییر می دهد » 📚بحار الانوار ج59 ص228 ❗️اشاره به همین معنا از دعا کردن است 📚پیدایش مذاهب،ص109 🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال در مورد قانون بردگی در اسلام بگید که این روزا زیاد روش شبهه میشه 🗯پاسخ ❗️در این باره ما در گذشته مفصلا بحث کرده ایم .هم اکنون تحقیقی که در تفسیر نمونه شده است را برایتان می اوریم: 🗯« بعضی بر اسلام خرده می گیرند که چرا این ایین الهی مساله بردگی را به کلی الغا نکرد و حکم قطعی و عمومی همه بردگان را اعلام ننمود ⁉️درست است كه اسلام سفارش زيادي در مورد بردگان كرده، امّا آنچه مهم است آزادي بي قيد و شرط آنها است، چرا انساني مملوك انسان ديگري باشد و آزادي را كه بزرگترين عطيه الهي است از دست دهد؟! ❗️در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمانبندي شده براي آزادي بردگان دارد كه بالمآل همه آنها تدريجاآزاد مي شوند، بي آنكه اين آزادي عكس العمل نامطلوبي در جامعه به وجود آورد.  ♻️   طرح اسلام براي آزادي بردگان: ❗️ آنچه غالباً مورد توجه قرار نمي گيرد اين است كه اگر نظام غلطي دربافت جامعه اي وارد شود ريشه كن كردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده نتيجه معكوسي خواهد داشت، درست همانند انساني كه به يك بيماري خطرناك مبتلا شده و بيماريش كاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادي كه دهها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اينگونه موارد حتماً بايد از «برنامه هاي زمان بندي شده» استفاده كرد. ❗️ صريح تر بگوئيم: اگر اسلام طبق يك فرمان عمومي دستور مي داد همه بردگان موجود در آن زمان را آزاد كنند، چه بسا بيشتر آنها تلف مي شدند، زيرا گاه نيمي از جامعه را بردگان تشكيل مي دادند، آنها نه كسب و كار مستقلي داشتند، و نه خانه و لانه و وسيله اي براي ادامه زندگي. اگر در يك روز و يك ساعت معين همه آزاد مي شدند يك جمعيت عظيم بيكار ظاهر مي گشت كه هم زندگي خودش با خطر مواجه بود و هم ممكن بود نظم جامعه را مختل كند، و به هنگامي كه محروميت به او فشار مي آورد به همه جا حمله ور شود و درگيري و خونريزي به راه افتد. 👌 اينجا است كه بايد تدريجاً آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بيفتد، و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست اين برنامه حساب شده را تعقيب كرد. ❗️اين برنامه مواد زيادي دارد كه رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست وار در اينجا مطرح مي شود و شرح آن نياز به كتاب مستقلي دارد:   🔶 ماده اول ـ بستن سرچشمه هاي بردگي : ❗️بردگي در طول تاريخ اسباب فراواني داشته، نه تنها اسيران جنگي و بدهكاراني كه قدرت بر پرداخت بدهي خود نداشتند به صورت برده درمي آمدند كه زور و غلبه نيز مجوز برده گرفتن و برده داري بود، كشورهاي زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالك عقب افتاده آفريقائي و مانند آن مي فرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته و اسير كرده و با كشتيها به بازارهاي ممالك آسيا و اروپا مي بردند. اسلام جلو تمام اين مسائل را گرفت، تنها در يك مورد اجازه برده گيري داد و آن در مورد اسيران جنگي بود، و تازه آن نيز جنبه الزامي نداشت، و اجازه     مي داد طبق مصالح، اسيران را بي قيد و شرط يا پس از پرداخت فديه آزاد كنند. در آن روز زندانهائي نبود كه بتوان اسيران جنگي را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و راهي جز تقسيم كردن آنها در ميان خانواده ها و نگهداري به صورت برده نداشت. ❗️ بديهي است هنگامي كه چنين شرائطي تغيير يابد هيچ دليلي ندارد كه امام مسلمين حكم بردگي را درباره اسيران بپذيرد بلكه مي تواند آنها را از طريق «منت» و «فداء» آزاد سازد، زيرا اسلام پيشواي مسلمين را در اين امر مخير ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام كند، و به اين ترتيب تقريباً سرچشمه هاي بردگي جديد در اسلام بسته شده است.         🔶ماده دوم ـ گشودن دريچه آزادي: ❗️   اسلام برنامه وسيعي براي آزاد شدن بردگان تنظيم كرده است كه اگر مسلمانان آن را عمل مي كردند در مدتي نه چندان زياد همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامي مي شدند. 🗯 رؤوس اين برنامه چنين است: 🔷 الف ـ يكي از مصارف هشتگانه زكات در اسلام خريدن بردگان و آزاد كردن آنها است (توبه ـ آيه 60) و به اين ترتيب يك بودجه دائمي و مستمر براي اين امر در بيت المال اسلامي در نظر گرفته شده كه تا آزادي كامل بردگان ادامه خواهد داشت. 🔷 ب ـ براي تكميل اين منظور مقرراتي در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قرار دادي كه با مالك خود مي بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامي فصلي در اين زمينه تحت عنوان «مكاتبه» آمده است) 🔶 ج ـ آزاد كردن بردگان يكي از مهمترين عبادات و اعمال خير در اسلام است، و پيشوايان اسلام در اين مسأله پيشقدم بودند، تا آنچه كه در حالات علي (عليه السلام)نوشته اند: «هزار برده را از دسترنج خود آزاد كردند» 📚بحار الانوار ج41 ص43
🗯ادامه پاسخ: 🔷د ـ پيشوايان اسلام بردگان را به كمترين بهانه اي آزاد مي كردند تا سرمشقي براي ديگران باشد، تا آنجا كه يكي از بردگان امام باقر كار نيكي انجام داد امام فرم ود: «برو تو آزادي كه من خوش ندارم مردي از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم» 📚وسائل الشیعه ج16 ص32 ❗️  در حالات امام سجاد علي بن الحسين آمده است: «خدمتكارش آب بر سر حضرت مي ريخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح كرد، امام سر را بلند كرد، خدمتكار گفت: والكاظمين الغيظ حضرت فرمود: «خشمم را فرو بردم» عرض كرد: والعافين عن الناس فرمود: «خدا تو را ببخشد» عرض كرد: والله يحب المحسنين فرمود: «برو براي خدا آزادي» 📚نور الثقلین،ج1 ص390 🔷 هــ در بعضي از روايات اسلامي آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مي شوند، چنانكه از امام صادق مي خوانيم: «كسي كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مي شود صاحبش بخواهد يا نخواهد و به خدمت گرفتن كسي كه ايمان داشته بعد از هفت سال حلال نيست» 📚وسائل ج16 ص36 ❗️ در همين باب حديثي از پيامبر گرامي اسلام نقل شده كه فرمود: مازال جبرئيل يوصيني بالمملوك حتي ظننت انه سيضرب له اجلا يعتق فيه: «پيوسته جبرئيل سفارش بردگان را به من مي كرد تا آنجا كه گمان كردم به زودي ضرب الاجلي براي آنها تعيين مي شود كه به هنگام رسيدن آن آزاد شوند» 📚همان مدرک ص37 🔷  و ـ كسي كه برده مشتركي را نسبت به سهم خود آزاد كند موظف است بقيه را نيز بخرد و آزاد كند. 📚وسائل ج16 ص21 ❗️ و هر گاه بخشي از برده اي را كه مالك تمام آن است آزاد كند اين آزادي سرايت كرده و خود بخود همه آن آزاد خواهد شد! 📚شرایع ،کتاب عتق 🔷ز ـ هرگاه كسي پدر يا مادر و يا اجداد و يا فرزندان يا عمو يا عمه يا دائي يا خاله، يا برادر يا خواهر و يا برادر زاده و يا خواهر زاده خود را مالك شود فوراً آزاد مي شوند. 🔷ح ـ هرگاه مالك از كنيز خود صاحب فرزندي شود فروختن آن كنيز جائز نيست و بايد بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود. اين امر وسيله آزادي بسياري از بردگان مي شد، زيرا بسياري از كنيزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند. 🔷ط ـ كفاره بسياري از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده 🔷ی- پاره ای از مجازاتهای سخت است که اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجان دهد خود بخود ازاد میشود 📚وسائل ج16 ص26 🔵برگرفته از تفسیر نمونه،ایت الله العظمی مکارم شیرازی،ج21 ص413 🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال تو یه کانال پزشکی اورده که تحریم خودارضایی اصلا دلیل علمی نداره و اسلام بیخود تحریم کرده خواستم پاسخ کامل رو بدید تا براشون بفرستم 🗯پاسخ ❗️در این که خود ارضایی و استمنا در اسلام از جمله گناهان کبیره است شکی نیست.روایات متعددی در این باره در مجامع روایی ما امده است 📚وسائل الشیعه ج20 ص352 باب28 📚بحار الانوار ج76 ص95 باب80 🔶امام صادق فرمود: « این عمل از گناهان بزرگ و زشت است» 📚الکافی ج5 ص140 🔶ودر روایت دیگر فرمود: « هر کس شهوت خود را به این وسیله و مانند آن ( بدون ازدواج) دفع کند در حکم زنا کردن است» 📚وسائل الشیعه ج14 ص265 🔵در کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی،تالیف دو مرجع کنونی یعنی ایات عظام مکارم و سبحانی چنین امده است: « گرچه بعضى از «پزشكان بى خبر» و «روان شناسان غير محقّق» سعى دارند كه عمل زشت و شوم «استمنا» را در نظر برخى از جوانان بى ضرر جلوه دهند، امّا نامه هاى فراوانى كه از مبتلايان به ما رسيده، و مشاهدات حسّى و خارجى كاملا گواهى مى دهد كه اين سخن در واقع يك نوع انكار حقايق حسّى و اغفال مسلّم جوانان است. 🗯در اين جا مقاله مستدل و محقّقانه اى را از نظر خوانندگان عزيز مى گذرانيم كه اقتباس از مقاله يكى از روان پزشكان معروف (دكتر چهرازى) در شماره 13 مجله دانشمند و پاسخ زنده اى براى اين سؤال است. ❗️نوجوانان با مسائل غامضى روبه رو هستند كه از آن جمله «موضوع جنسى» است. در حقيقت در اين مرحله از سن كه تمايلات جنسى، به خود شكل مى گيرد و نوجوان پس از يك دوره كنجكاوى، به واقعيّت اين غريزه آگاه مى گردد، هر گونه تشويق و تحريك جنسى آتش شهوت را در نهاد نوجوان شعلهور مى سازد. 🔵سابقاً تحت تأثير «تربيت مذهبى و آداب و رسوم اجتماعى» نوجوانان پايبند به اصولى بودند كه به هنگام روبه رو شدن با غريزه جنسى، سختى و فشار را بر خود هموار مى كردند و با خويشتن دارى كمتر درصدد تحريك جنسى بر مى آمدند. ❗️ولى امروز( قبل از انقلاب) مناظر سكسى در كوچه و خيابان و منزل و آگهى هاى تبليغاتى و مشاهده عكس هاى لخت و مجلات و روزنامه ها و فيلم هاى سينمايى و تلويزيونى و داستان هاى سرگرم كننده، در بيدار كردن و بر انگيختن و تحريك اين غريزه اثر فوق العاده اى دارد و در نتيجه در زندگى جديد، نوجوانان با تمايلات شديد و طغيانگر جنسى دست بگريبانند. در اين گيرو دار است كه نوجوان به سبب پيشامدى با ارائه طريق به وسيله هم سن و سال ها، يا در خواب و مانند آن دچار انزال مى شود و چون از آن لذّت مى برد، درصدد تجديد عوامل آن بر مى آيد و كم كم به استمنا منجر شده و مشكل بزرگى در زندگى نوجوان پديد مى آيد. ♦️برخى از پزشكان و روانشاسان معتقدند استمنا يك امر طبيعى است و نياز به آن را نزد انسان و حيوانات يك امر عادى تصوّر مى كنند. 🗯ولى اين افراد غافلند كه اگر اين كار تكرار شود و به دفعاتى چند در هفته برسد باعث چه زيان هايى از نظر رشد جسمى و روانى نوجوانان خواهد شد (و متأسّفانه معمولا اين عادات تدريجاً شدّت مى يابد و چون وسايل آن به آسانى در دسترس نوجوانان قرار دارد، زود به آن معتاد مى شود و به دفعات متعدّدى در فواصل كوتاه منتهى مى گردد). 🔵عواقب شوم اين عادت زشت و ناتوانى جنسى با بررسى هايى كه در سال هاى اخير صورت گرفته، مخصوصاً با بررسى ها و مطالعاتى كه ما روى متجاوز از هزار جوان نموده ايم مسلّم گرديده است كه موضوع استمنا را نبايد ساده تلقّى نمود. (دقّت كنيد) 🔷براى روشن شدن اين مطلب لازم است بدواً فيزيولوژى غدد جنسى را متذكّر شويم: 💢يكى از نشانه هاى بلوغ، ترشّح «منى» از سلول هاى غدد بيضه ها مى باشد. هر قطره منى داراى ميليون ها تخم نر «اسپرماتوزوئيد» و مايع لزج مخصوصى است كه از غدّه هاى بيضه ترشّح مى شود و به وسيله مجراى منى وارد كيسه منى كه در پشت كيسه مثانه جاى دارد، مى گردد. ❗️كيسه منى تدريجاً پر مى شود و قسمتى از آن جذب بدن مى گردد و در رشد و نمو اندام نوجوان مؤثّر است و محرّك تمايلات جنسى مى باشد; ولى قسمت عمده آن بايد تخليه شود و در راه توليد مثل به كار رود. ⚫️در جوانانى كه خود را كمتر در معرض تحريكات جنسى قرار مى دهند و معتقدات مذهبى و بهداشتى، آنها را از تحريكات نادرست باز مى دارد، هنگامى كه كيسه منى پر شد معمولا در موقع خواب به صورت احتلام دفع مى گردد و تعادل بيولوژيكى برقرار مى شود و از اين رو هيچ گونه نگرانى در مورد آنان نيست. ♻️امّا نزد جوانانى كه عوامل تحريك جنسى فراوان است و در محروميّت به سر مى برند، تشبّث به استمنا تنها راه فراغ خاطر، پنداشته مى شود و چون آرامش خود را پس از هر تحريك، در استمنا مى بيند غالباً اين عمل تكرار مى گردد; و هنگامى كه تكرار شد و به هفته اى چند بار (يا بيشتر) رسيد وضع روانى و جنسى نوجوان از حال طبيعى دگرگون خواهد شد و به اختلال نظم در مدار جنسى كه علامت مهمّ آن ناتوانى جنسى است دچار مى گردد.
🗯ادامه پاسخ ❗️توضيح اين كه: هنگامى كه ارضاى غريزه جنسى از راه طبيعى و ازدواج صورت مى گيرد، نوجوان از طريق مشاهده و لمس و ساير حواس، مركز تحريكات جنسى او در مغز برانگيخته شده و از جهت فيزيولوژى تأثيراتى كه از چشم و لمس و مانند آن به مراكز مغزى منتقل مى گردد انعكاس جنسى را مى سازد و عمل جنسى به صورت طبيعى انجام مى گيرد. 🔷امّا در مورد استمنا قضيه كاملا برعكس است و اين راه دگرگون مى شود و تخيّل و تصوّر مناظر خاص و لمس موضعى، جانشين عوامل تحريك طبيعى مى گردد و به اين طريق يك سيستم انعكاسى انحرافى در مدار جنسى ايجاد مى شود. 🗯هنگامى كه اين عمل تكرار گردد و «انعكاس انحرافى» در وجود جوان تثبيت شود، سبب مى گردد كه وقتى بخواهد عمل جنسى را بطور طبيعى انجام دهد، نتواند; زیراسيستم طبيعى راه ارضاى غريزه جنسى در او مختل شده است و به همين دليل خود را در كاميابى به هنگام ازدواج ناتوان مى بيند. ❗️اين كيفيت شديداً او را منقلب و ناراحت مى سازد و تكرار آن سر از يك نوع ناراحتى روانى بيرون مى آورد و ادامه آن شخصيت و روان او را تحت تأثير قرار مى دهد (البتّه وحشت و نگرانى و دستپاچگى نوجوان در اين حالت، خود نيز عامل تشديد آن خواهد بود در حالى كه اگر عادت زشت خود را بكلّى ترك گويد و خونسردى خود را حفظ كند و عادت خوبى را جانشين آن عادت سازد، كاملا درمان پذير خواهد بود). ♻️اختلالات جسمى در مبتلايان به استمناء 🔶نکته مهمّ ديگرى كه در اين جا بايد بدان توجّه داشت اين كه: همان طور كه گفتيم قسمتى از موادّ مترشّحه جنسى (منى) جذب بدن مى شود و سبب رشد و نمو نوجوان مى گردد، نه تنها در رشد و نمو جسمى او مؤثّر است بلكه در رشد روانى او نيز اثر بسيار دارد. ❗️هنگامى كه بر اثر استمناى مكرّر، اين مواد بيرون مى ريزد، گذشته از پيدايش اختلال در رشد كامل جنسى، لاغرى، ضعف شخصيّت، ضعف اراده، كمى قدرت، حجب بسيار و كمرويى و تقليل نيروى روانى را سبب مى گردد. 🔵براى روشن شدن اين دو موضوع بد نيست به چند نمونه از گفتار مبتلايان كه پس از ازدواج ناكام شده اند يا از همسر خود لذّت نمى برند يا به سرد مزاجى و ناتوانى جنسى گرفتار هستند توجّه كنيم: 🔶جوان متأهّلى اظهار مى داشت: «همسرم را تا سر حد پرستش دوست دارم ولى متأسّفانه از معاشرت با وى لذّت نمى برم و اين امر مرا رنج مى دهد». 💢بانويى مى گفت: «سه ماه است ازدواج كرده ام امّا نمى دانم چرا در نظر شوهرم مانند يك تكّه چوب خشك هستم». 🔷مرد جوانى اظهار مى داشت: «از هنگام بلوغ مكرّر اين عمل زشت را انجام مى دادم; بعداً در تماس با همسر توفيقى حاصل نمى كنم، امّا هنگامى كه تنها هستم فكر و خيال مرا تحريك مى كند.» ❗️دو نفر جوان ديگر هنگام مراجعه اظهار مى داشتند: «به علّت تكرار اين كار از آميزش با همسر خود عاجزند و از اين باب سخت شرمنده اند» ❗️جوان ديگرى اظهار مى داشت: «شش ماه است همسر خود را عقد كرده امّا متأسّفانه به علّت ابتلا به اين عادت بد، توفيقى به دست نياورده و كامياب نشده ام.» 🔷اين نكته نيز لازم به تذكّر است كه جوانان گوشه گير و عزلت طلب بيشتر در معرض ابتلاى اين عادت زشت هستند و به همين دليل لازم است جوانان از گوشه گيرى بى دليل بپرهيزند و با انتخاب دوستان خوب و با ايمان براى خود، اين عامل را از ميان بردارند. ❗️ضعف شخصيّت و وسواس ضرر ديگرى كه از اين عادت زشت دامن جوانان را مى گيرد اين است كه غالب آنها پس از انجام اين كار نادم و پشيمان مى شوند و با خود عهد و ميثاق مؤكّد مى بندند كه اين عمل را تكرار نكنند; امّا متأسّفانه پس از فراهم شدن موجبات اين كار، آن را تكرار مى كنند. 🗯اين توالى و تكرار «ندامت» و «اقدام»، روان آنها را به شدّت آزار مى دهد و سبب مى شود كه نوجوان به ضعف شخصيّت، سستى اراده، شكّ و ترديد، وسواس و «نورز جنسى» دچار گردد. ❗️كوتاه سخن اين كه: عمل استمنا با منحرف ساختن سيستم انعكاس روانى در مسائل جنسى، احساس لذّت و توانايى را مختل مى سازد و به سرافكندگى و عقده حقارت و اختلال شخصيّت منجر مى شود و از اين گذشته به رشد جسمى جوانان نيز ضربه وارد مى سازد. (پايان گفتار آقاى چهرازى) 🗯يادآورى لازم: براى جلوگيرى از بروز اين خطرات بايد نوجوانان و جوانان، در عين اين كه ترس وحشت و دستپاچگى بى جهت به خود راه ندهند، با شدّت و جديّت و اميدوارى كامل با اين عادت شوم به مبارزه برخيزند. ♦️نخست كوشش كنند كه وسايل تحريك مصنوعى از قبيل عكس هاى لخت، رمان هاى عشقى، فيلم هاى گمراه كننده سينما و مطبوعات مبتذل را از دسترس خود خارج سازند و با تصميم و همّت گِرد آنان نگردند. ❗️سپس با انتخاب دوستان خوب و پرهيز از گوشه گيرى و حتّى خوابيدن در اطاق تنها و انتخاب ورزش هاى مفيد و سرگرمى هاى سالم، اوقات فراغت خود را پر كنند بطورى كه وقت بيكار نداشته باشند.
🗯ادامه پاسخ 🔵از معاشرت با افراد منحرف به شدّت بپرهيزند و با ساختن يك سلسله عادات خوب به جا ى اين عادت زشت، آن را از خود دور سازند. ♦️هرگز فريب پاره اى از نوشته هاى مسموم و گفته هاى بعضى از اطّباى بى مطالعه و روان شناسان بى خبر و بهائیان خدانشناس و کافر كه احياناً جوانان را نسبت به اين عمل شوم تأمين مى دهند، نخورند! براى پيشگيرى افرادى كه مبتلا نشده اند و هم براى ترك اعتياد افرادى كه گرفتارند، علاوه بر آن چه در بالا گفته شد، بحث مشروح ما را در كتاب «مشكلات جنسى جوانان» مطالعه نماييد. 🔵برگرفته از کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی،ایات عظام مکارم و سبحانی،ص349 به بعد 🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال می خواستم اگه ممکنه در خصوص آیه 223 سوره بقره توضیح بدید"زنان شما کشتزار شما (محل بذرافشانی شما) هستند..." آیا این بیان توهین به زنان نیست؟ 🗯پاسخ ❗️در تفسیر نمونه چنین امده است: « در اینجا تشبیه زنان به مزرعه شده و این تشبیه ممکن است برای برخی سنگین آید که چرا اسلام درباره نیمی از نوع بشر چنین تعبیری کرده است در حالی که نکته باریکی در این تشبیه نهفته است ❗️در حقیقت قرآن می خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانی نشان دهد که زن وسیله اطفائ شهوت و هوسرانی مرد نیست بلکه وسیله است برای حفظ حیات نوع بشر ،این سخن در برابر انها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوسبازی می نگرند هشداری محسوب میشود» 📚تفسیر نمونه ج2 ص141 🗯در تفسیر المیزان نیز چنین امده است: « حاصل کلام در معنای آیه این شد که نسبت زنان به جامعه انسانی نسبت کشتزار است به انسان کشت کار،هما نطور که کشتزار برای بقای بذر لازم است و اگر نباشد بذرها به کلی نابود می شود و دیگر غذایی برای حفظ حیات و ابقای آن نمی ماند همچنین اگر زنان نباشند نوع انسانی دوام نمی یابد و نسلش قطع می شود» 📚ترجمه المیزان ج2 ص319 ♦️از این بیانات به دست می آید که مراد آیه بیان اهمیت و جایگاه حضور زن در اجتماع می باشد نه انکه نسبت به انان توهینی صورت گرفته باشد 🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال چرا زنا زاده ها از برخی چیز ها مثل امام جماعتی و...محرومند مگه چه گناهی کردن ♦️پاسخ   1⃣از آن جا که روابط نامشروع، ارتباط حقوقى و روابط مالى پدر و فرزند را از میان مى برد، ریشه نسبت ها و عواطف خانوادگى را که اساس تشکیل اجتماع است قطع مى کند; زن زناکار نمى داند که از نطفه کدام مرد باردار شده، فرزند نامشروع، پدر و ارحام و بستگانش را نمى شناسد; و بطور کلّى ده ها مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى و تربیتى و خانوادگى و مالى و عاطفى که از زنا سرچشمه مى گیرد، همه اینها باعث شده که پیامبران و قانونگذاران الهى و همچنین قانونگذاران بشرى، اعمال منافى عفّت را تحریم کرده، روابط نامشروع جنسى را ممنوع و غیر قانونى اعلام نمایند. 2⃣ چون در هر جمعیّت و ملّتى مقرّراتى براى زناشویى وجود دارد، از این جهت روابط نامشروع یک عمل «خلاف قانون» و «تجاوز کارانه» است. روى همین جهت مرتکبین در خود احساس یک نوع گناه و اضطراب که ناشى از روح گناهکارى و نتایج سوئى که ممکن است این عمل براى او داشته باشد، مى نمایند. ❗️هرگاه بر اثر تکرار و یا عواملى دیگر، این حالت نگرانى تخفیف پیدا کند و شخص زناکار به ظاهر احساس نگرانى ننماید، در ضمیر باطن او عیب مهمترى وجود دارد و آن فکر تجرّى و تجاوز و قانون شکنى و طغیان است. 3⃣حالات روانى و فکرى پدر و مادر - همانند سایر آثار بدنى و جسمى آنها - طبق قانون مسلّم وراثت، به فرزندان منتقل مى گردد. همان طور که مشخّصات جسمى پدر و مادر از قبیل: رنگ چشم، مشکى بودن مو، پیوستگى ابرو و تناسب خاصّ اندام، نوعاً به شکل وراثت به فرزندان انتقال مى یابد، حالات روانى و اخلاقى آنها از قبیل: تندخویى، ساده دلى، یکرنگى، خشونت، عصیانگرى و نظایر اینها نیز از مجراى وراثت کم و بیش به فرزندان انتقال مى یابد. 🗯در حقیقت وراثت است که زیر بناى آینده افراد و قسمت قابل توجّهى از شخصیّت انسان را مى سازد و زمینه را براى سعادت و شقاوت آنها آماده مى کند. ✅نتیجه اى که از نکات فوق مى توان گرفت: 💢 فرزندان نامشروع، غالباً روح طغیان و تجرّى و قانون شکنى و گناه را از پدران و مادران خود تا حدودى به ارث برده و زمینه براى ارتکاب جرم و جنایت در آنها فراهم تر است; آنها نسبت به سایرین آمادگى بیشترى براى ارتکاب معاصى و گناه دارند; و لذا، بد آموزى هاى فردى یا محیط نامناسب، کافى است که حقیقت روح آلوده و نابسامان آنها را که مانند آتش زیر خاکستر پنهان مانده است، آشکار ساخته و خرمن سعادت و خوشبختى آنان را بسوزاند. ❗️امّا در مورد محرومیّت از مناصب اجتماعى، علاوه بر آنچه در بالا از وضع روحى آنها گفته شد; و این که این عمل یک نوع احتیاط منطقى به منظور حفظ مصالح ملّى و جامعه به شمار مى رود، اسلام به جلب اعتماد عمومى در تصدّى این گونه پست هاى حسّاس اجتماعى اهمّیّت مى دهد; و لذا، کسانى را که داراى نقطه هاى ضعف خانوادگى و سوابق نامطلوبى باشند، از تصدّى این گونه مقام ها که نیازمند به پاکى و طهارت روح است، محروم ساخته است. 👌ولى اشتباه نشود، با همه این احوال، چنین نیست که تنها فرزند نامشروع بودن علّت تامّه براى انحراف و شقاوت او باشد و اراده و اختیار او را از پذیرش تعلیم و تربیت صحیح اسلامى بکلّى سلب کرده، نتواند با به کار بستن دستورات صحیح زندگى، اهل سعادت گردد. 🔶فرزندان نامشروع، مانند فرزندان طبیعى و قانونى در انتخاب راه سعادت و یا شقاوت آزادند; آنها نیز مى توانند با اراده و اختیار خود راه تقوا و فضیلت را برگزیده، جزء گروه رستگاران و اهل بهشت گردند. این طور نیست که آنها شریر و جانى بالفطره آفریده شده باشند و به هیچ وجه نتوانند خود را از چنگال ناپاکى و گناه رهایى بخشند; بلکه، همان طورى که حضرت صادق (علیه السلام) فرموده است: 🔷 «فرزند نامشروع از راه تربیت به کار و انجام وظیفه وادار مى شود; اگر اعمالش نیکو و خیر بود، پاداش خوب داده مى شود و اگر کار زشت و ناپسند انجام داد، کیفر نافرمانى خود را خواهد دید». 📚الکافی ج8 ص238 ❗️گرچه طبع سرکش، وظیفه فرزندان نامشروع را که علاقه بیشترى به گناه و قانون شکنى دارند در پیکار با معاصىا دشوارتر مى سازد; امّا در صورتى که برخلاف میل باطنى خود از فرمان خدا و دستورات صحیح زندگى پیروى نمایند، به حکم «افضل الاعمال احمزها» بهترین کارها آنهایى است که با رنج و مشقّت بیشترى توأم باشد» 📚 بحار الانوار ج67 ص191 ❗️پاداشى بهتر و ارزنده تر به آنها داده خواهد شد. 🔵بنابر این، نکوهش و توبیخى که اسلام از فرزندان نامشروع نموده، صرفاً به منظور این است که به آنها هشدار دهد که در موقعیّت خطرناکى قرار دارند و بایستى حدّاکثر مراقبت را از خود در انجام وظایف و دورى از گناه به عمل آورند، نه آن که عوامل تعلیم و تربیت به هیچ وجه در آنها مؤثّر نبوده و حتماً از اهل دوزخ خواهند بود.
🗯ادامه پاسخ ♦️به عبارت دیگر: فرزندانى که از روابط نامشروع به وجود مى آیند، م انند کودکانى هستند که از پدران و مادران بیمار و مثلا مبتلا به سل و امراض مقاربتى و نظایر اینها متولّد مى شوند; چنین کودکانى آمادگى بیشترى براى ابتلا به آن امراض دارند که هرگاه به معالجه آنها اقدام نشود، به زودى ممکن است آنها را بیمار و مبتلا سازد; و به همین جهت باید براى رعایت مصالح عمومى و جلب اعتماد مردم، این گونه کودکان آماده ابتلا به سل را مثلا از تصدّى امور مربوط به موادّ غذایى و مانند آن، جلوگیرى کرد. ❗️فرزندان نامشروع نیز یک نوع آمادگى براى قانون شکنى و گناه و عصیان دارند; هرگاه تعلیم و تربیت صحیح، محیط سالم، اراده و پایدارى آنها نباشد، ممکن است سقوط کرده و جزء گروه جنایتکاران درآیند. روى این جهات، مصالح عمومى ایجاب مى کند که براى رعایت پیشگیرى هاى لازم اجتماعى، از تصدّى پاره اى از مقامات خوددارى کنند. 🗯امّا این که بعضى پنداشته اند که فرزندان نامشروع حتماً روى سعادت و نجات نخواهند دید، کاملا اشتباه است; بلکه، آنها همانند دیگران مى توانند افرادى خوشبخت و سعادتمند گردند; ولى همان طور که گفتیم چون زمینه روحى آنها نسبت به دیگران نامساعد است، احتیاج به مراقبت و تربیت قویتر و بیشتر دارند، همان طور که فرزند یک نفر مسلول لازم نیست حتماً مسلول گردد، بلکه مى توان با مراعات امور بهداشتى او را نیرومندتر از دیگران ساخت و از این بیمارى نجات داد. خلاصه، آمادگى زمینه، دلیل قطعى بر ابتلا نخواهد بود و اراده نیرومند و تربیت مى تواند آن را جبران نماید. 🗯جالب این که، اگر این گونه فرزندان نامشروع در برابر گناه پایدارى کنند، مقامى ارجمندتر و بالاتر از افراد همردیف و مشابه خود خواهند داشت، چرا که آنها مجاهده بیشترى کرده اند. ♻️برگرفته از کتاب پاسخ به پرسشهای مذهبی،ایات عظام مکارم و سبحانی،ص319 🗯پرسمان اعتقادی
⁉️سوال لطفا برام از طریق عقل ثابت کنید که اخرتی است اخه بعضی ها میگن کی رفته اون دنیا ببینه اخرتی است یا نه 🗯پاسخ ❗️روشن است كه دلائل نقلي در اين زمينه بسيار است اما دلايل مختلفي براي اثبات عقلي معاد و عالم آخرت اقامه مي‌شود كه در اين باره به سه برهان ،فطرت، برهان حكمت و عدالت اشاره میکنیم 1⃣برهان فطرت : ⁉️ اگر براى فنا آفریده شدهایم، عشق به بقاء چه مفهومى دارد؟ ❗️هیچ کس نمىتواند این حقیقت را انکار کند که از مرگ به معنى نیستى گریزان است، و خواهان طول عمر بلکه حیات جاویدان مىباشد. 🔷تلاش براى طولانى شدن عمر کوشش براى به دست آوردن اکسیر جوانى اظهار علاقه به یافتن سرچشمه آب حیات که نشانهاى آن در جاى جاى تاریخ بشر و کوششهاى دانشمندان و سرودههاى شعراء دیده مىشود، همه دلیل بر این است که انسان ذاتاً خواهان بقاء است، حتى علاقه انسان به حیات فرزند خود که دنباله حیات او محسوب مىشود، نشانهاى از این عشق غریزى است. ⁉️اگر ما براى فنا آفریده شدهایم، وجود این غریزه در ما بى معنى است و در حقیقت یک عشق مزاحم و بى دلیل است چگونه ممکن است خداوند حکیم چنین موضوع زائد و مزاحمى را در ما بیافریند ✅اصولاً وجود یک غریزه در انسان، دلیل بر این است که در بیرون وجود او طریق اشباع و پاسخگویى به آن هست تشنگى دلیل بر وجود آب و گرسنگى دلیل بر وجود غذا است میل به جنس مخالف دلیل بر وجود آن است و گرنه با حکمت حکیم سازگار نیست. 🔶بنابراین عشق به بقاء که به طور فطرى در انسانها وجود دارد نشانه روشنى بر زندگى جاویدان محسوب مىشود. 💢در این جا دانشمند معروف مرحوم فیض کاشانى، سخن ظریفى دارد او مىگوید: «چگونه ممکن است نفوس انسانى نابود گردد با این که خداوند در طبیعت او به مقتضاى حکمتش عشق به هستى و بقا را افریده است و در درون جانش کراهت عدم و فنا را؟! از سوى دیگر این مسأله ثابت و یقینى است که بقاء و دوام در این جهان امرى است محال اگر جهان دیگرى وجود نداشته باشد که انسان به آن انتقال یابد این مسأله غریزى و ارتکازى که خداوند در فطرت انسان به ودیعه نهاده، یعنى محبت بقاى همیشگى و حیات جاودانى، باطل و بیهوده خواهد بود، و خداوند حکیم برتر از آن است که چنین کار لغوى کند. » 📚علم الیقین،ج2 ص837 2⃣برهان حكمت: ❗️اندكي تأمل در جزئيات اين عالم و خط سيري كه انسان در زندگي خود در پيش مي‌گيرد، نشان مي‌دهد كه وجود عالمي ديگر در پس اين دنيا، لازمه حكيمانه بودن خلقت اين عالم و انسان است. 🔷 اگر زندگى اين جهان را بدون جهان ديگر در نظر بگيريم، پوچ و بى معنا خواهد بود؛ درست به اين می ماند كه زندگى دوران جنين را بدون زندگى اين دنيا فرض كنيم. اگر قانون خلقت اين بود كه تمام جنين‌ها در لحظه تولد خفه میشدند و می مردند، چقدر دوران جنينى بى مفهوم جلوه مىكرد؟ همچنين اگر زندگى اين جهان بريده از جهان ديگر تصور شود، اين سر در گمى وجود خواهد داشت. ❗️زيرا چه لزومى دارد كه ما هفتاد سال يا كمتر و بيشتر در اين دنيا در ميان مشكلات دست و پا زنيم، مدتى خام و بىتجربه باشيم، مدتى هم به دنبال تحصيل علم و دانش باشيم و هنگامى كه از نظر معلومات به جايى رسيديم،برف پيرى بر سر ما نشسته، تازه از خود مي‌پرسيم كه براى چه زندگى مىكنيم؟ خوردن مقدارى غذا و پوشيدن چند دست لباس و خوابيدن و بيدار شدن‌هاى مكرر و ادامه دادن اين برنامه خسته كننده تكرارى براي چيست؟ آيا به‌راستى اين آسمان گسترده، اين زمين پهناور و اين همه مقدمات و مؤخرات و اين همه استادان و مربيان و اين همه كتابخانههاى بزرگ و اين ريزه‌كاري‌هايى كه در آفرينش ما و ساير موجودات به كار رفته، همه فقط براى همان خوردن و نوشيدن و پوشيدن و زندگى مادى است؟ آيا اين امر، با حكيم بودن خداوند و خالق اين مجموعه عظيم هماهنگي دارد؟ مسلماً، خير. حكمت خداوند مي‌طلبد كه حتماً در پس اين عالم، عالم ديگري باشد كه اعمال اين دنيا و قابليت‌هايي را كه انسان در پس يك عمر زندگي كسب مي‌كند، در آن سرا به كار بندد و لذت واقعي زندگي انساني را بچشد. 🗯قرآن مجيد به همين نكته عقلي اشاره دارد كه مىگويد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَينا لا تُرْجَعُونَ؛ آيا گمان كرديد بيهوده آفريده شدهايد و به سوی ما باز نمی گردید» 📓مومنون115 3⃣برهان عدالت: ❗️دليل ديگر در اين باب، برهان عدالت است. در اين جهان انسان‌ها در انتخاب و انجام كارهاي خوب و بد آزادند. ‌از يك سو، كساني يافت مي‌شوند كه تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او مي‌كنند. از سوي ديگر، تبهكاراني ديده مي‌شوند كه براي رسيدن به هوس‌هاي شيطاني خودشان، بدترين و زشت‌‌ترين گناهان را مرتكب مي‌گردند.
🗯ادامه پاسخ: 🔷اما مي‌بينيم كه در جهان، نيكوكاران و تبهكاران به پاداش و كيفري كه درخور اعمال‌شان باشد، نمي‌رسند. چه بسا تبهكاراني كه از نعمت‌هاي بيش‌تري برخوردار بوده و هستند. زندگي دنيا، ظرفيت پاداش و كيفر بسياري از كارها را ندارد؛ مثلاً كسي كه هزاران شخص بي‌گناه را به قتل رسانيده است، نمي‌توان او را جز يك بار قصاص كرد و ساير جناياتش بي‌كيفر مي‌ماند؛ در صورتي كه مقتضاي عدل الهي اين است كه هر كس كوچك‌ترين كار خوب يا بدي انجام مي‌دهد، به نتيجه آن برسد. 🗯پس همچنان كه جهان، سراي آزمايش و تكليف است، بايد جهان ديگر باشد كه سراي پاداش و كيفر و ظهور نتايج اعمال باشد؛ هر فردي به آنچه شايسته است، نايل گردد تا عدالت الهي تحقق عيني يابد. 📚تفسیر نمونه ج18 ص479 📚پیام قران،ج5 ص181 📚اموزش عقاید،مصباح،ص366 🗯پرسمان اعتقادی
♻️متن شبهه چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامه📡📡 عزیزان غیرتمند بیایم امسال عید فطر مقدار فطریه ای که در نظر داریم بجای ریختن درصندوق صدقات و صندوقهای جمع آوری های در سطح شهر به نیازمندان نزدیک محل سکونت خود تقدیم کنیم🙏 ونگذاریم این پول به دست لبنان و فلسطین وحسن نصراله برسه 🖐فقط کافیه به فروشگاهها و سوپرمارکتها ونانوایی ها بریم وبدهی افراد بی بضاعت را پرداخت کنیم.🍁 ویا با شناسایی انها این پول را به دستشان برسانیم 🙏ونتیجه این کار زیبا را تماشا کنیم 👏👏👏👏👏🍂☘🍀🍀🍀🍁🍁 🔷پاسخ ❗️توجه به چند نکته لازم است 1⃣یکی از واجباتی که بر هر مسلمان عاقل و بالغ وغنی ای واجب است پرداخت زکات فطره است. ❗️امام صادق فرمود: « انچیزی که سبب میشود روزه انسان کامل شود پرداخت زکات فطره است چنان که صلوات بر پیامبر( وآلش) تکمیل کننده نماز است چرا که کسی که زکات فطره را عمدا نپردازد گویی اساسا روزه نگرفته است و همچنین کسی که نماز را بدون فرستادن صلوات بر پیامبر و الش تمام کند گویی نماز نخوانده است» 📚الفقیه ج2 ص183 2⃣این سخن« چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» مبنای شرعی ندارد. ❗️پرودگار ذکر می کند که مومنان حقیقی دیگران را بر خویش مقدم می دارند هر چند خودشان شدیدا فقیر ونیازمند باشند« یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه» 📓حشر10 🗯این مضمون در روایات متعددی نیز امده است 📚بحار الانوار ج71 ص390 باب28 3⃣اکثریت مراجع بر آن هستند که باید زکات فطره را به فقرای شیعه داد 📚توضیح المسائل مراجع،ج2 ص177 مساله 2014 🗯و همچنین اکثریت فرموده اند که در صورتی که در شهر فرد مستحق باشد اجازه ندارد زکات فطره را به مستحقین سایر شهر ها بدهند 📚همان منبع،ص184 مساله2035 👌با توجه به این بیانات روشن میشود که اساسا پرداخت زکات فطره به مردم لبنان و فلسطین منتفی است زیرا 💢اولا: همه انان شیعه دوازده امامی نیستند 💢ثانیا،انان خارج از شهرهای ایران هستند و طبق انچه اوردیم خارج کردن زکات فطره از شهر انسان مکلف جایز نیست 4⃣البته ما در گذشته در مورد فلسفه کمک کردن ایران به فلسطین و لبنان و سوریه توضیح داده ایم که جهت اگاهی می توانید کلید واژه « حزب الله » را در کانال سرچ کنید 🗯پرسمان اعتقادی