⁉️سوال
میشه بگید اسلام چه حقوقی برای زنان قائل شده و چه نقشی در جامعه به اونها داده ؟
🗯پاسخ:
❗️با ظهور اسلام و تعلیمات ویژه آن زندگى زن وارد مرحله نوینى گردید، که با گذشته فاصله زیادى داشت، در این دوره دیگر مستقل و از کلیّه حقوق فردى و اجتماعى و انسانى برخوردار گردید، پایه تعلیمات اسلام در مورد زن همانست که در آیات قرآن مى خوانیم «ولهن مثل الذى علیهن بالمعروف» یعنى زن همان اندازه که در اجتماع وظائف سنگین بعهده دارد حقوق قابل توجهى نیز دارا است.
📓بقره228
❗️اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانى و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است، مى بیند، لذا هر دو را در یک صفّ قرار داده و با خطابهاى «یا ایها الناس و یا ایها الذین آمنوا» مخاطب ساخته، برنامه هاى تربیتى و اخلاقى و علمى را براى آنها لازم کرده است، و با آیاتى مثل: «و من عمل صالحاً من ذکر او انثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة»
📓غافر 40
❗️و عده برخوردار شدن از سعادت کامل به هر دو جنس داده و با آیاتى مانند:
«من عمل صالحاً من ذکر او انثى وهو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون
📓نحل 95
❗️تصریح کرده است که هر یک از زن و مرد مى توانند بدنبال اجراء برنامه هاى اسلام به تکامل معنوى و مادّى برسند، و به حیاتى «طیّب» و پاکیزه که سراسر آرامش است گام نهند.
🗯اسلام زن را مانند مرد به تمام معنى مستقل و آزاد مى داند، و قرآن با آیاتى نظیر:
«کل نفس بما کسبت رهینة»
📓مدثر 38
و یا «من عمل صالحاً فلنفسه و من اساء فعلیها»
📓فصلت46
🗯این آزادى را براى عموم افراد اعم از زن و مرد بیان مى دارد، و لذا در برنامه هاى مجازاتى هم مى بینیم در آیاتى مثل:
«الزانیة و الزانى فاجلدوا کل واحد منهما مأة جلدة»
📓 نور 2
❗️و مانند آن هر دو را به مجازات واحدى محکوم مى کند.
🗯از طرفى چون استقلال، لازمه اراده و اختیار است لذا اسلام این استقلال را در کلیه حقوق اقتصادى مى آورد و انواع و اقسام ارتباطات مالى را براى زن بلامانع دانسته و او را مالک درآمد و سرمایه خویش مى شمارد.
🗯 در سوره نساء مى خوانیم:
«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن»
📓نسائ7
❗️با توجه به لغت «اکتساب» که بر خلاف «کسب» براى بدست آوردن مالى است که نتیجه اش متعلق به شخص بدست آورنده است
📚مفردات راغب
❗️و همچنین با در نظر گرفتن قانون کلى:
🗯«الناس مسلطون على اموالهم»
🔷یعنى «همه مردم بر اموال خویش مسلطند».
🗯بدست مى آید چگونه اسلام به استقلال اقتصادى زن احترام مى گذارده و تفاوتى بین زن و مرد نگذاشته است.
❗️خلاصه آنکه زن در اسلام یک رکن اساسى اجتماع بشمار مى رود، و هرگز نباید با او معامله یک موجود فاقد اراده و وابسته و نیازمند به قیّم نمود.
❗️تنها مطلبى که باید به آن توجه داشت و در اسلام به آن توجه خاص شده ولى بعضى روى یک سلسله احساسات افراطى و حساب نشده آنرا انکار مى کنند، مسئله تفاوتهاى روحى و جسمى زن و مرد و تفاوت وظایف آنها است.
🗯ما هرچه را انکار کنیم این حقیقت را نمى توانیم انکار نمائیم که بین این دو جنس هم از نظر جسمى و هم از نظر روحى تفاوت زیادى هست، که ذکر آنها در کتب مختلف، ما را از تکرار آنها بى نیاز مى سازد، و خلاصه همه آنها این است که:
🗯چون زن پایگاه پیدایش وجود انسان است، و رشد نونهالان در دامن او انجام مى پذیرد، همانطور که جسماً متناسب با حمل و پرورش و تربیت نسلهاى بعد آفریده شده، از نظر روحى هم سهم بیشترى از عواطف و احساسات دارد.
🗯با وجود این اختلافات دامنه دار آیا مى توان گفت زن و مرد باید در تمام شئون همراه یکدیگر گام برداشته و در تمام کارها صددرصد مساوى باشند؟
⁉️مگر نه این است که باید طرفدار عدالت در اجتماع بود؟
⁉️آیا عدالت غیر از این است که هرکس به وظیفه خود پرداخته و از مواهب و مزایاى وجودى خویش بهره مند گردد؟
🗯بنابراین آیا دخالت دادن زن در کارهائى که خارج از تناسب روحى و جسمى اوست بر خلاف عدالت نمى باشد؟
👌اینجاست که مى بینیم اسلام در عین طرفدارى از عدالت، مرد را در پاره اى از کارهاى اجتماعى که به خشونت و یا دقت بیشترى نیازمند است. مانند: سرپرستى کانون خانه و... مقدم داشته و مقام معاونت را به زن واگذار کرده است.
❗️یک «خانه» و یک «اجتماع» هر کدام احتیاج به مدیر دارند و مسئله مدیریت در آخرین مرحله خود، باید در یک شخص منتهى گردد، و گرنه کشمکش و هرج و مرج برقرار خواهد شد.
🗯با این وضع آیا بهتر است که مرد براى این کار نامزد گردد یا زن؟ همه محاسبات دور از تعصب مى گوید وضع ساختمانى مرد ایجاب مى کند که مدیریت خانواده به عهده او نهاده شود و زن «معاون» او گردد.
❗️گرچه جمعى اصرار دارند این واقعیتها را نادیده گیرند، ولى وضع زندگى خارجى حتى در جهان امروز و حتى در مللى که به زنان آزادى و مساوات کامل داده اند، نشان مى دهد
که عملاً مطلب همان است که در بالا گفته شد اگر چه در سخن خلاف آن گفته شود.
📚تفسیر نمونه ج2 ص113
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
لطفا درباره فلسفه تحریم خوردن عرق و مشروب توضیح بدید چرا حرام است
🗯پاسخ:
❗️در تفسیر شریف نمونه در این رابطه چنین امده است:
🔶فلسفه تحریم الکل:
❗️اثر الکل در عمر:
🗯یکی از دانشمندان مشهور غرب اظهار می دارد، که هرگاه از جوانان 21 ساله تا 23 ساله معتاد به مشروبات الکلی 51 نفر بمیرند در مقابل، از جوانهای غیر معتاد 10 نفر هم تلف نمی شوند.دانشمند مشهور دیگری ثابت کرده که جوانهای 20 ساله که انتظار می رود پنجاه سال عمر کنند در اثر نوشیدن الکل بیشتر از 35 سال عمر نمی کنند.
🗯بر اثر تجربیاتی که کمپانیهای (بیمه عمر) کرده اند، ثابت شده است، که عمر معتادان به الکل نسبت بدیگران، 25 الی 30 درصد کمتر است.آمار دیگری نشان می دهد که حد متوسط عمر معتادان به الکل در حدود 35 الی 50 سال است، در صورتی که حد متوسط عمر با رعایت نکات بهداشتی از 60 سال به بالاست.
🗯اثر الکل در نسل:
❗️کسی که در حین انعقاد نطفه مست است 35 درصد عوارض الکلیسم حاد را به فرزند خود منتقل می کند و اگر زن و مرد هر دو مست باشند، صددرصد عوارض حاد در بچه ظاهر می شود برای اینکه به اثر الکل در فرزندان بهتر توجه شود آماری را در اینجا می آوریم:
❗️کودکانی که زودتر از وقت طبیعی بدنیا آمده اند از پدران و مادران الکلی 45 درصد، و از مادران الکلی 31 درصد، و از پدران الکلی 17 درصد، بوده اند. کودکانی که هنگام تولد توانائی زندگی را ندارند، از پدران الکلی 6 درصد، و از مادران الکلی 45 درصد، کودکانیکه کوتاه قد بوده اند از پدران و مادران الکلی 75 درصد و از مادران الکلی 45 درصد بوده است، کودکانیکه فاقد نیروی کافی عقلانی و روحی بوده اند از مادران 75 درصد و از پدران الکلی 75 درصد بوده است.
🗯اثر الکل در اخلاق:
❗️در شخص الکلی عاطفه خانوادگی و محبت نسبت بزن و فرزند ضعیف می شود بطوریکه مکرر دیده شده که پدرانی فرزندان خود را با دست خود کشته اند.
🗯زیان های اجتماعی الکل:
❗️طبق آماری که «انستیتوی» پزشکی قانونی شهر «نیون» در 1961 تهیه نموده است جرائم اجتماعی الکلیستها از این قرار است:مرتکبین قتل های عمومی 50 درصد. ضرب و جرحها در اثر نوشیدن الکل 8/ 77 درصد سرقتهای مربوط بالکلیستها 5/ 88 درصد. جرائم جنسی مربوط بالکلیها 8/ 88 درصد، می باشد. این آمار نشان می دهد که اکثریت قاطع جنایات و جرائم بزرگ در حال مستی روی می دهد.
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯زیان های اقتصادی مشروبات الکلی
❗️یکی از روانپزشکهای معروف می گوید: متأسفانه حکومتها حساب منافع و عایدات مالیاتی شراب را می کنند، ولی حساب بودجه های هنگفت دیگری را که صرف ترمیم مفاسد شراب می شود، نکرده اند، اگر دولتها حساب های ازدیاد بیماریهای روحی را در اجتماع و خسارتهای جامعه منحط، و اتلاف وقتهای گرانبها، و تصادفات رانندگی در اثر مستی، و فساد نسلهای پاک، و تنبلی و بی قیدی و بی کاری، و عقب ماندن فرهنگ و زحمات و گرفتاریهای پلیس، و پرورشگاهها جهت سرپرستی اولاد الکلیها و بیمارستانها، و تشکیلات دادگستری برای جنایات آنها و زندانها برای مجرمین از الکلیها، و دیگر خسارتهای ناشی از می گساری را یکجا بکنند خواهند دانست درآمدی که بعنوان عوارض و مالیات شراب عاید می گردد، در برابر خسارت نامبرده هیچ است.
❗️بعلاوه نتایج اسف انگیز صرف مشروبات الکلی را تنها با دلار و پول نمی توان سنجید، زیرا مرگ عزیزان، و بهم خوردن خانواده ها، و آرزوهای بر باد رفته و فقدان مغزهای متفکر انسانی، به هیچ وجه قابل مقایسه با پول نمی باشد.خلاصه ضررهای الکل آنقدر زیاد است که به گفته یکی از دانشمندان اگر دولت ها ضمانت کنند درب نیمی از میخانه ها را ببندند می توان ضمانت کرد که از نیمی از بیمارستانها و تیمارستانها بی نیاز شویم.
🔶اگر در تجارت مشروبات الکلی سودی برای بشر باشد و یا فرضاً چند لحظه بی خبری و فراموش کردن غمها برای او سودی محسوب شود، زیان آن به درجات، بیشتر، وسیعتر و طولانی تر است بطوری که این دو باهم قابل مقایسه نیستند.در اینجا نکات دیگری را یادآور می شویم، این نکات مجموعه ای است از آمارهای مختلف که هر کدام به تنهائی به اندازه یک بحث مشروح برای بیان عمق و عظمت این زیانها گویا است:
1⃣ به موجب آماری که در انگلستان درباره جنون الکلی انتشار یافت، و این جنون با جنونهای دیگر در آن مقایسه شده بود، چنین بدست آمده که در برابر 2249 دیوانه الکلی فقط 53 دیوانه به علل دیگر وجود داشته است
2⃣ به موجب آمار دیگری که از تیمارستانهای آمریکا بدست آمده 85 درصد از بیماران روانی آنها را بیماران الکلی تشکیل می دهد
3⃣یکی از دانشمندان انگلیسی به نام «بنتام» می نویسد: مشروبات الکلی در کشورهای شمالی انسان را کودن و ابله، و در کشورهای جنوبی دیوانه می کند، سپس می افزاید: آئین اسلام تمام انواع نوشابه های الکلی را تحریم کرده است و این یکی از امتیازات اسلام می باشد.
4⃣ اگر از کسانی که در حال مستی دست به انتحار یا جنایت زده و
خانه هائی را ویران ساخته و خانمانهائی را برباد داده اند آماری تهیه شود، رقم سرسام آوری را تشکیل می دهد.
5⃣در فرانسه هر روز 440 نفر جان خود را فدای الکل می کنند
6⃣طبق آمار دیگری تلفات بیماریهای روانی آمریکا در یکسال دو برابر تلفات آن کشور در جنگ جهانی دوم بوده است و به عقیده دانشمندان در بیماریهای روانی آمریکا مشروبات «الکلی» و «سیگار» نقش اساسی داشته اند
7⃣ به موجب آماری که توسط یکی از دانشمندان به نام «هوگر» به مناسبت بیستمین سالگرد مجله علوم ابراز شد 60 درصد قتلهای عمدی 75 درصد، ضرب وجرح، 30 درصد جرائم ضد اخلاقی (از جمله زنا با محارم!) 20 درصد جرائم سرقت مربوط به الکل و مشروبات الکلی بوده است و به موجب آماری از همین دانشمند 40 درصد از اطفال مجرم دارای سابقه اثر الکلیت هستند.
8⃣از نظر اقتصادی تنها در انگلستان زیانهای ناشی از طریق غیبت کارگران از کار به خاطر الکلیسم به 50 میلیون دلار در سال (تقریباً 1750 میلیون تومان) برآورد شده است، که این مبلغ بتنهائی می تواند هزینه ایجاد هزاران کودکستان و دبستان و دبیرستان را تأمین کند.
9⃣به موجب آماری که درباره زیانهای مشروبات الکلی در فرانسه انتشار یافته:الکل 137 میلیارد فرانک در سال بر بودجه فرانسه غیر از خسارات شخصی به شرح زیر تحمیل می کند:60 میلیارد فرانک خرج دادگستری و زندانها.40 میلیارد فرانک خرج تعاون عمومی و خیریه.10 میلیارد فرانک مخارج بیمارستانها برای الکلیها.70 میلیارد فرانک هزینه امنیت اجتماعی! و به این ترتیب روشن می شود که تعداد بیماران روانی و بیمارستانها و قتلها و نزاعهای خونین و سرقتها و تجاوزها و تصادفها با تعداد میخانه ها تناسب مستقیم دارد.
📚تفسیر نمونه ج5 ص74
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
آیا در اسلام فرزندخواندگی منع شده؟
اگر شده چرا همچنین حکمی داده شده، در حالی که با این کار از یک انسان بی سرپرست حمایت میشه و کار خیرخواهانه ای هست؟
🗯پاسخ:
❗️فرزند خواندگی در اسلام نهی نشده است بلکه در روایات متعددی تشویق و ترغیب های فراوان در مورد سرپرستی یتیمان صادر شده است.
🔷امام صادق فرمود:
« هر کس که می خواهد خداوند او را وارد رحمت خودش کند و در بهشت جای دهد ،به یتیم لطف و رحمت کند»
📚امالی صدوق،ص389
🗯پیامبر گرامی فرمود:
❗️« هر کس کفالت یتیمی را بر عهده گیرد و مخارج او را بدهد ،من و او در بهشت ( همسایه یکدیگر) و با هم هستیم»
📚قرب الاسناد،ص94
❗️امام باقر فرمود:
« چهار خصلت است که در هر کس باشد خداوند برای او خانه ای در بهشت بنا می کند ؛ کسی که یتیمی را سرپرستی کند،کسی که به ضعیف رحم کند،با والدینش خوب رفتار کند و نسبت به برده اش با رفق و مدارا برخورد کند»
📚خصال ج1 ص223
❗️در این باره روایات فراوانی امده است که جهت اگاهی رجوع شود:
📚بحار الانوار ج72 ص1 باب 31 تتمه کتاب العشره
🗯راههایی که برای محرمیت با فرزنده خوانده بیان شده است:
1⃣ اگر کودک، دختر شیرخوار باشد، و شیر یکی از افراد زیر را بخورد، بین او و مرد (پدر خوانده)، محرمیت ایجاد مىشود، که آنها عبارتند از: همسر، مادر، خواهر، دختر خواهر، زن برادر و دختر برادر مرد؛ که در تمام این صورتها با پدر خواندهاش به طور رضاعی محرم میشود.
2⃣ اگر دختر، شیرخوار نباشد یا اگر شیرخوار است، افراد مذکور وجود ندارند مىتوان بهوسیلهی صیغهی نکاح موقت بین دختر و پدر مرد یا پدر بزرگ او محرمیت ایجاد کرد. که در این صورت این دختر، زن باباى مرد مىشود، ولى باید توجه داشت که اگر دختر نابالغ باشد نکاح مذکور باید به اذن ولىّ شرعى او باشد. و در صورت نبودن ولىّ، باید از مجتهد جامع الشرائط اذن گرفت. در هر صورت، نباید صیغهی محرمیت براى دختر بچه مفسده داشته باشد، بلکه رعایت مصلحت او لازم است.
3⃣اگر کودک، پسر شیرخوار باشد، و شیر یکی از افراد زیر را با شرایط مربوطه بخورد، بین او و زن (مادر خوانده)، محرمیت ایجاد میشود، که آنها عبارتند از: خود زن یا مادر، خواهر، دختر خواهر، زن برادر و دختر برادر آن زن؛ که در تمام این صورتها با مادر خواندهاش به طور رضاعی محرم میشود.
4⃣اگر پسر، شیرخوار نباشد یا افراد مذکور برای شیر دادن وجود ندارند، در صورتی که این زن و شوهر دارای فرزند دختری باشند، میتوانند دختر را به عقد دائم یا موقت پسر در آورند که در این صورت مادرخوانده، مادر زن وی بوده و پس از جدایی دختر و پسر باز به او محرم است. یا اینکه اگر پدرِ کودک زنده باشد، پدرخوانده میتواند زن خود را طلاق دهد و پس از گذشت عدّه زن، پدر کودک با این زن ازدواج موقت کند (و لو به شرط عدم دخول) و پس از انقضاى مدت، پدر خوانده، زن سابق خود را به عقد جدید خود در آورد. در این صورت پسر، بر مادر خوانده محرم مىشود، اما دخترِ او بر پسر محرم نمىشود.
❗️در غیر این صورت، راه قابل ملاحظهاى براى محرمیّت پسر وجود ندارد.
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
لطفا بفرمایید بار امانتی که خدا بردوش انسان نهاده چیست؟ چراکه امانت معنی خاصی دارد و این چه امانتی است که آسمانها وزمین نپذیرفتند و انسان خام پذیرفت؟
🗯پاسخ:
❗️خداوند می فرماید:
« ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند اما انسان آن را بر دوش کشید او بسیار ظالم و جاهل بود»
📓احزاب 72
🗯در تفسیر شریف نمونه در تفسیر آیه چنین امده است:
❗️ مفسران بزرگ اسلام پیرامون این آیه سخن بسیار گفته اند، و برای شکافتن حقیقت معنی (امانت ) تلاش بسیار کرده اند، و نظرات گوناگونی ابراز داشته اند که بهترین آنها را با جستجوی قرائنی که در خود آیه نهفته است را بر می گزینیم .
❗️اساسا در این آیه پر محتوا روی پنج نقطه باید تکیه کرد:
1 - منظور از (امانت ) امانت الهی چیست ؟
2 - عرضه داشتن آنها بر آسمان و زمین و کوهها چه معنی دارد؟
3 - چرا و چگونه این موجودات از حمل این امانت ابا کردند؟
4 - چگونه انسان حامل این بار امانت شد؟
5 - چرا و چگونه او (ظلوم ) و (جهول ) بود؟
🗯برای به دست آوردن پاسخ جامع، باید نظری به انسان بیفکنیم ببینیم او چه دارد که آسمانها و زمینها و کوهها فاقد آنند؟
❗️انسان موجودی است با استعداد فوق العاده که می تواند با استفاده از آن مصداق اتم (خلیفة الله ) شود، می تواند با کسب معرفت و تهذیب نفس و کمالات به اوج افتخار برسد، و از فرشتگان آسمان هم بگذرد.
🗯این استعداد توام است با آزادی اراده و اختیار یعنی این راه را که از صفر شروع کرده و به سوی بی نهایت می رود با پای خود و با اختیار خویش طی می کند.
❗️آسمان و زمین و کوهها دارای نوعی معرفت الهی هستند، ذکر و تسبیح خدا را نیز می گویند، در برابر عظمت او خاضع و ساجدند ولی همه اینها به صورت ذاتی و تکوینی و اجباری است، و به همین دلیل تکاملی در آن وجود ندارد.
🗯تنها موجودی که قوس صعودی و نزولیش بی انتها است و به طور نامحدود قادر به پرواز به سوی قله تکامل است، و تمام این کارها را با اراده و اختیار انجام می دهد انسان است، و این است همان امانت الهی که همه موجودات از حمل آن سر باز زدند و انسان به میدان آمد و یک تنه آن را بر دوش کشید! لذا در آیه بعد می بینیم انسانها را به سه گروه تقسیم می کند، مؤمنان، کفار، و منافقان .
❗️بنابراین در یک جمله کوتاه و مختصر باید گفت :
🗯 امانت الهی همان قابلیت تکامل به صورت نامحدود، آمیخته با اراده و اختیار، و رسیدن به مقام انسان کامل و بنده خاص خدا و پذیرش ولایت الهیه است .
⁉️اما چرا از این امر تعبیر به (امانت ) شده با اینکه هستی ما، و همه چیز ما، امانت خداست ؟
🔷این به خاطر اهمیت این امتیاز بزرگ انسانها است و گرنه باقی مواهب نیز امانتهای الهی هستند، ولی در برابر آن اهمیت کمتری دارند.
❗️در اینجا می توان با تعبیر دیگری از این امانت یاد کرد و گفت امانت الهی همان (تعهد و قبول مسئولیت ) است
⁉️اما منظور از عرضه کردن این امانت به آسمانها و زمین چیست ؟
⁉️آیا منظور این است که خداوند سهمی از عقل و شعور به آنها بخشید، سپس حمل این امانت بزرگ را به آنها پیشنهاد کرد؟
⁉️و یا اینکه منظور از عرضه کردن همان مقایسه نمودن است ؟
❗️یعنی هنگامی که این امانت با استعداد آنها مقایسه شد آنها به زبان حال و استعداد عدم شایستگی خویش را برای پذیرش این امانت بزرگ اعلام کردند.
🗯البته معنی دوم مناسبتر به نظر می رسد، به این ترتیب آسمانها و زمین و کوهها همه با زبان حال فریاد کشیدند که حمل این امانت از عهده ما خارج است .
❗️و از اینجا پاسخ سؤال سوم نیز روشن شد که چرا و چگونه این موجودات از حمل این امانت بزرگ ابا کردند و ترس آمیخته با احترام نشان دادند.
🗯و از همینجا کیفیت حمل این امانت الهی از ناحیه انسان روشن می شود، چرا که انسان آنچنان آفریده شده بود که می توانست تعهد و مسئولیت را بر دوش کشد و ولایت الهیه را پذیرا گردد، و در جاده عبودیت و کمال به سوی معبود لا یزال سیر کند، و این راه را با پای خود و با استمداد از پروردگارش بسپرد.
❗️اما اینکه در روایات متعددی که از طرق اهل بیت رسیده این امانت الهی به قبول ولایت امیر مؤمنان علی و فرزندش تفسیر شده، بخاطر آنست که ولایت پیامبران و امامان شعاعی نیرومند از آن ولایت کلیه الهیه است، و رسیدن به مقام عبودیت و طی طریق تکامل جز با قبول ولایت اولیاء الله امکان پذیر نیست .
🗯در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا می خوانیم که هنگامی که از تفسیر آیه (عرض امانت ) سؤال کردند فرمود: «امانت همان ولایت است که هر کس به ناحق ادعا کند از زمره مسلمانان بیرون می رود»
📚تفسیر برهان جلد 3 ذیل آیه مورد بحث ص 341
❗️در حدیثی دیگر از امام صادق می خوانیم هنگامی که از تفسیر این آیه سؤال شد فرمود:«امانت همان ولایت است و انسانی که توصیف به ظلوم و جهول شده کسی است که صاحب گناهان بسیار و
منافق است»
📚 همان مدرک
❗️نکته دیگری که اشاره به آن در اینجا لازم به نظر می رسد این است که :
🗯در ذیل آیه (172 سوره اعراف ) در مورد عالم ذر گفتیم چنین به نظر می رسد که گرفتن پیمان الهی بر توحید از طریق فطرت و استعداد و نهاد آدمی بوده و عالم ذر نیز همین عالم استعداد و فطرت است .
❗️در مورد پذیرش امانت الهی نیز باید گفت که این پذیرش یک پذیرش قرار دادی و تشریفاتی نبوده، بلکه پذیرشی است تکوینی بر حسب عالم استعداد.
⁉️تنها سؤالی که باقی می ماند مساله (ظلوم ) و (جهول ) بودن انسان است .
⁉️آیا توصیف انسان به این دو وصف که ظاهر آن نکوهش و مذمت او است بخاطر پذیرش این امانت بوده ؟
❗️مسلما پاسخ این سؤال منفی است، چرا که پذیرش این امانت بزرگترین افتخار و امتیاز انسان است، چگونه ممکن است بخاطر قبول چنین مقام بلندی او را مذمت کرد؟
🗯یا اینکه این توصیفها به خاطر فراموش کاری غالب انسانها و ظلم کردن بر خودشان و عدم آگاهی از قدر و منزلت آدمی است، همان کاری که از آغاز در نسل آدم به وسیله قابیل و خط قابلیان شروع شد و هم اکنون نیز ادامه دارد.
❗️انسانی که او را از (کنگره عرش می زنند صفیر)، بنی آدمی که تاج (کرمنا) بر سرشان نهاده شده انسانهائی که به مقتضای انی جاعل فی الارض خلیفه نماینده خدا در زمین هستند، بشری که معلم فرشتگان بود و مسجود ملائک آسمان شد، چقدر باید (ظلوم ) و (جهول ) باشد که این ارزشهای بزرگ و والا را به دست فراموشی بسپارد، و خود را در این خاکدان اسیر سازد، و در صف شیاطین قرار گیرد، و به اسفل السافلین سقوط کند؟
🗯آری پذیرش این خط انحرافی که متاسفانه رهروان بسیاری از آغاز داشته و دارد بهترین دلیل بر ظلوم و جهول بودن انسان است، و لذا حتی خود آدم که در آغاز این سلسله قرار داشت و از مقام عصمت برخوردار بود اعتراف می کند که بر خویشتن ستم کرده است
📓سوره اعراف آیه 23
❗️در حقیقت همان ترک اولی که از او سر زد ناشی از فراموش کردن گوشه ای از عظمت این امانت بزرگ بود
🗯و به هر حال باید اعتراف کرد که انسان به ظاهر کوچک و ضعیف اعجوبه جهان خلقت است که توانسته است بار امانتی را بر دوش کشد که آسمانها و زمینها از حمل آن عاجز شده اند، اگر مقام خود را فراموش نکند.
📚تفسیر نمونه ج17 ص450
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
آیا قرآن فقط کلام خداست که به صورت الفاظ در یک کتاب جمع شده یا وجودی مستقل دارد و صاحب شعور است که میتواند در قیامت از انسان شکایت کند؟
🗯پاسخ:
❗️امور این عالم دارای حقیقت و صورتی متناسب با عالم آخرت می باشند . اعمال و گفتارو نیات ما و اموری مانند آسمان و زمین و مسجد و عبادتگاه و نماز و روزه و حج و از جمله قرآن دارای صورت و تمثل در آخرت هستند که برخی موارد مذکور در روایات اشاره می کنیم:
❗️ امام باقر فرمود :
« قرآن بیاموزید زیرا قرآن در روز قیامت در زیباترین صورت ظاهر می شود ........پس خداوند می فرماید : بدون تردید امروز به خاطر تو بهترین پاداش و سخت ترین کیفررا می دهم . »
📚وسائل الشيعة ج17 ص326
❗️و یا فرمود:
«قرآن بیاموزید زیرا قرآن در روز قیامت به زیباترین صورت و چهره ظاهر می شود و مردم به آن نگاه می کنند در حالی که در 120000صف قرار دارند ؛ 80000از این صف ها مربوط به امت محمد و 40000 مربوط به سایر امت ها است . »
📚بحارالأنوار ج 7 ص131
🗯پیامبر گرامی فرمود:
🗯«در روز قیامت سه گروه شكایت به پیشگاه خداوند متعال می آورند: قرآن و مسجد و عترت .
قرآن میگوید: ای پروردگار من مرا سوزانیدند و پاره پاره كردند ( ایات را به ناحق و غلط تفسیر کردند)و مسجد میگوید: ای پروردگار من مرا معطّل و بدون عمل گذاردند و حقّ مرا ضایع كردند. و عترت میگوید: بار پروردگارا ما را كشتند و دور كردند و متفرّق نموده و فراری دادند؛ و در مقابل پروردگار در دعوای خصومت و دادخواهی به دو زانوی خود می نشینم ، پس خداوند عزّو جلّ به من میگوید: من خودم اولویّت دارم از شما دربار ٌ خصومت و دادخواهی نسبت به آنان »
📚وسائل الشیعه ج5 ص202
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
ایا هر۳۱۳یار اقا مذکرن ؟؟؟؟
پس ما مونثا چی کار واسه اقاکنیم
🗯پاسخ:
❗️شکی در این نیست که زنان در انقلاب ها می توانند نقش موثری ایفا کنند .در صدر اسلام نیز زنانی همچون حضرت خدیجه و حضرت زهرا و حضرت زینب نقش حساسی را ایفا نمودند و یقینا در انقلاب حضرت مهدی نیز چنین خواهد بود.
❗️امام باقر فرمود:
« از سیصد و سیزده یار امام زمان پنجاه نفر انها زنان هستند که در اولین فرصت در مکه خود را به امام زمان ملحق می کنند بدون آنکه وعده قبلی در بین باشد . آمدن زنان همچون ابرهای پاییزی است که با حرکتی تند می آیند ودر مکه جمع میشوند»
📚بحار الانوار ج52 ص223
🗯امام صادق به مفضل بن عمر چنین فرمود:
« زنان همراه قائم زخمی ها را مداوا می کنند واز بیماران پرستاری می کنند همچنان که همراه رسول خدا چنین زنانی بودند»
📚اثبات الهداه،ج3 ص75
❗️جهت اگاهی بیشتر رجوع شود به کتاب « المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی،ایت الله کورانی،ص340
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
بشر چه نیازی به دین داره،چرا ما باید دینی داشته باشیم
🗯پاسخ:
❗️برای ضرورت و نیاز انسان به دین آسمانی دلایل بسیاری وجود دارد که به برخی از آن ها در چند محور اشاره می شود ؛
1⃣ضرورت دین در حوزه رشد عقلى:
❗️عقل براى هدایت و تأمین سعادت انسان کافى نیست، بلکه عقل جهت رشد و شناخت برخى از واقعیات، نیاز به دین دارد زیرا عقل در شناخت برخى از مسایل عاجز است . در تشخیص حق و باطل دچار مشکل میشود. دین است که در برخى موارد زمینه های حکم عقل را فراهم مىنماید .آن را در تفسیر زندگى، شناخت جهان و شناخت مبدأ و معاد کمک مى کند.
❗️بر اساس نیاز عقل به دین است که یکى از فلسفه هاى بعثت پیامبران «رشد عقلانى» بیان شده است. امام علی فرمود:
«خداوند رسولانش را فرستاد... تا گنجینههاى عقل را آشکار سازند...».
📚نهج البلاغه خطبه1
2⃣ضرورت دین در تشریع و قانونگزاری:
❗️اندیشمندان باور دارند که انسان ها مدنى بوده و نیاز به زندگى دسته جمعى دارند تا نیازهاى خویش را با تعامل تأمین کنند. اولین مؤلفه زندگى دسته جمعى، وجود قانون و اجراى آن است؛ زیرا بدون قانون نمى توان امنیت و عدالت را برقرار کرد و از حقوق مردم دفاع نمود.
🗯طرفداران دین معتقدند که عقل و علم به تنهایى قادر نیستند که همه مصالح و مفاسد انسان ها را درک کرده و بر اساس آن قانون وضع کند.ما نباید فراموش کنیم که معلومات و ادراکات عقلى ما در برابر آنچه که نمى دانیم، قطره ای در مقابل یک اقیانوس عظیم است، و این حقیقتى است که همه دانشمندان اعم از مادى و غیر مادى به آن معترفند.
❗️محدودیت عقل انسان از یک سو و نیاز انسان به قانون از جانب دیگر این امر را ضرورى مى نماید که خداوند هم باید قانون وضع کند و هم براى اجراى قانون پیامبران را ارسال نماید تا آن ها را با اجراى قانون، ارتباط انسان ها با خدا را بر قرار نمایند و سعادت آنان را تأمین کنند. این قوانین همان دین است که مجریان آن پیامبران هستند.
❗️امام صادق در خصوص فلسفه بعثت پیامبران فرمود:
🔷«... هنگامى که ثابت کردیم خالق و آفریدگارى داریم و آن آفریدگار هرگز به چشم دیده نمى شودو قابل لمس نیست تا بندگانش با او تماس مستقیم داشته باشند، ثابت مى شود که او سفیرانى میان بندگانش دارد که دستورهاى او را به آنها مى رسانند و آن ها را به آنچه مصالح و منافع شان در آن است و مایه بقاى آن ها و ترک آن مایه فناى آنان مى شود رهنمون مىشوند»
📚الکافی ج1 ص168
3⃣ ضرورت دین در حوزه اخلاق و تربیت:
❗️در حوزه اخلاق و تربیت نیز انسان ها به دین نیاز دارند، زیرا عقل و دانش انسان در رشد فضایل اخلاقى و تفسیر و شناخت مفاهیم آن عاجز است؛ از این رو امروزه این لغزش به وجود آمده است که ارزش های اخلاقى و کرامت انسانى، در لذت دنیوى، قدرت گرایى و ثروت ظهور مى کند.
❗️در مکاتب اخلاقى به وجود آمده، هر کدام خوشبختى انسان را در یک چیز دانسته اند یکى در لذّت گرایى، دیگرى در ترک لذّت، یکى در سود خواهى و دیگرى در قدرت طلبی می دانند. این نشان از سردرگمى عقل در شناخت راه سعادت و نجات بشرى است. براى نجات بشریت و پیمودن راه سعادت باید از دین کمک گرفت، دینى که توسط رسولان الهى براى ما انسان ها آورده شده است. به همین جهت پیامبر فرمود:
❗️«من براى کامل کردن فضیلت های اخلاقی مبعوث شدم».
📚کنزالعمال ج11 ص420
❗️این حدیث بیانگر آن است که عقل به تنهایى براى کسب فضایل و مفاهیم اخلاقى کافى نیست، بلکه براى تشکیل جامعه آرمانى نیاز به مکمّل دارد که آموزه های اخلاقى است. شاید بر همین اساس باشد که یکى از فلسفه بعثت پیامبر تعلیم و تربیت بیان شده است.
4⃣ضرورت دین در راهنمایى به زندگى و آرامش بخشی:
❗️انسان داراى دو بُعد مادى و معنوى است که پرورش و هدایت هر دو نیاز به راهنمایى دارند. عقل و علم در پرورش بُعد مادى تا اندازه ای موفق بوده اند ولى تقویت و پرورش بُعد معنوى، نیاز به راهنماى دیگر دارد که دین است. دین در ایجاد آرامش (که یکى از نیازهاى روحى انسان است) نقش بنیادى دارد، زیرا دین با راهنمایى خود زندگى انسان را هدفمند نموده و زمینه هایى را فراهم مى کند که انسان به مبدأ و معاد اعتقاد پیدا کند. اعتقاد به مبدأ و معاد سختى ها و مشکلات زندگى را معنا دار نموده و به انسان آرامش مى دهد
❗️ دین، اطلاعاتى را در اختیار انسان مى نهد تا زندگى براى او در مجموعه هستى، میسّر و مطبوع شود.
5⃣نقش دین در برقرارى قسط و عدل:
❗️تاریخ انسان ها چالش و اختلافات و ظلم هایی را شاهد بوده، این در حالى است که بشر از عقل و دانش برخوردار مى باشد. عقل در چالش زدایى و ایجاد زندگى مسالمت آمیز موفق نبوده؛ همچنین عقل در تعریف صلح و تبیین شرایط و عوامل برقرارى عدالت نیز دچار مشکل شده است و عامل بازدارنده در برابر ظالمان به حساب نمى اید.
👇👇👇ادامه پاسخ
👇ادامه پاسخ
❗️دین نخست ظلم ،عدل و صلح را تعریف نموده ،مردم را به ظلم ستیزی و حمایت از مظلومان سفارش کرده از این رو پیامبران الهی در طول تاریخ با عدالت ستیزان
مبارزه نموده و تاریخ شاهد درگیرى حق و باطل بوده است. از سوى دیگر دین همگان را به صلح سفارش نموده و شرایط صلح را بیان کرده است، افزون بر این که اسلام جهاد در راه عدل را لازم دانسته و در عین حال همه پیروان ادیان الهى را به همگرایى و گفتگو فرا خوانده است.
🗯یکى از فلسفه بعثت انبیا آزادى انسان ها از اسارت و ظلم پذیرى و برپایى قسط و عدل بیان شده است:
❗️« پیامبران خود را با ادله و معجزات (به خلق) فرستادیم و برای شان کتاب و میزان عدل نازل کریم تا مردم به راستى و عدالت گرایند».
📓حدید25
❗️این همان نقش دین در زندگى اجتماعی است.
🗯 با توجه به مطالب یاد شده معلوم می شود که نیاز انسان به دین حقیقتی عقلانی و غیر قابل انکار است . انسان هرگز نمی تواند بدون دین، یک انسان واقعی و دارای حیات انسانی در دنیا باشد، چه رسد به حیات ابدی و اخروی .
❗️برگرفته از کتب:
📚تفسیر موضوعی پیام قرآن ،ایت الله مکارم،ج7 ص18 به بعد
📚بحار الانوار،ج11 ص2 باب1
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
لطفا مقداری از فضائل امام رضا طبق کتب اهل سنت و علمای اهل سنت برامون بگید
🗯پاسخ:
🗯علامه سراج الدین حنفی عثمانی نقل می کند:
❗️« چنین گفته شده است که مادر امام رضا کنیز حمیده مادر امام کاظم بود.حمیده در خواب پیامبر را دید که او را امر کرد که آن کنیز را به همسری امام کاظم در آورد چرا که به زودی برترین فرد روی زمین یعنی امام رضا را به دنیا می آورد»
📚تاریخ الاسلام و الرجال،ص369
📚مفتاح النجا فی مناقب ال عبا،ص176
❗️علامه شهاب الدین همدانی از علمای اهل سنت نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود:
« به زودی پاره تن من در خراسان به خاک سپرده می شود .هیچ گرفتاری او را زیارت نمی کند مگر آنکه خداوند گرفتاریش را برطرف می کند و هیچ گناهکاری او را زیارت نمی کند مگر آنکه خداوند تمام گناهانش را می بخشد»
📚موده القربی ص140
❗️وباز نقل می کند که فرمود:
🗯« هرکس فرزندم را در طوس زیارت کند ثوای یک حج را دارد .عایشه با تعجب گفت یک حج؟!
❗️فرمود: بله بلکه ثواب دو حج
🔷عایشه گفت دو حج؟!
❗️فرمود: بله بلکه سه حج
🔷عایشه ساکت شد .
🗯پیامبر به او فرمود:
« اگر ساکت نمی شدی من تا هفتاد حج می رساندم»
📚 موده القربی ص140
🗯ابن حجر در توصیف امام رضا چنین می آورد:
« او از عالمان و فاضلان بود .افزون بر آن از نسبی شریف و گرامی برخوردار بود»
📚تهذیب التهذیب،ج7 ص389
🗯یافعی امام را چنین توصیف می کند:
« امام ارجمند و بزرگ ،دودمان مهتران بخشنده و پاک نژاد و یکی از امامان دوازده گانه صاحب افتخارات است که امامیه به انها منسوب بوده و مذهب خویش را بر انها بنا نهاده اند»
📚مراه الجنان،ج2 ص11
🗯ذهبی از متعصبین علمای اهل سنت در مورد امام رضا چنین می نویسد:
« او در روزگار خود برتر بنی هاشم ،بردبار ترین انها،بلند نظر ترین و ارجمند ترین انها بود .مامون او را بزرگ می شمرد و در برابرش فروتنی می کرد »
📚تاریخ الاسلام،ج8 ص34
❗️شبراوی نیز چنین می اورد:
« او بخشنده و بزرگوار و ارجمند و با هیبت و با وقار بود »
📚الاتحاف بحب الاشراف،ص88
❗️ابن صباغ مالکی در مورد امام رضا چنین نقل می کند:
« هیچ چیزی از او سوال نمی شد مگر انکه جواب می داد و عالمتر از او در زمانش دیده نشد .مامون او را با سوال کردن از هر چیزی امتحان می کرد و او نیز جواب شافی و کامل می داد.خوابش کم بود و بسیار روزه می گرفت و بسیار اهل کار نیک و صدقه دادن در پنهانی بود »
📚الفصول المهمه،ص233
📚نور الابصار،شبلنجی،ص208
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
اگر امام رضا علم غیب می دونست چرا از انگور زهر الود خورد و از علم غیبش استفاده نکرد
🗯پاسخ:
❗️در تفسیر موضوعی پیام قران چنین امده است:
« در اینکه انبیاء و امامان معصوم از علم غیب به تعلیم الهى آگاهند حرفى نیست.
❗️ولى در چگونگى این علم، و همچنین در وسعت و گسترش آن سخن بسیار است، و این مسأله از پیچیده ترین مسائلى است که در این گونه مباحث به چشم مى خورد، اخبار متفاوتى در آن وارد شده و از سوى دانشمندان نیز اظهار نظرهاى مختلفى دیده مى شود، یکى از احتمالات اساسى و قابل ملاحظه در این مسأله به شرح زیر است:
🗯آنها همه این امور را مى دانند اما «بالقوه» نه «بالفعل» یعنى هر گاه بخواهند و اراده کنند چیزى از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام مى کند، و یا قواعد و اصولى نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب مى شود و مى توانند هر چیزى از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبى نزد آنها است که به آن مى نگرند و از اسرار غیب با خبر مى شوند، یا اینکه در هر حال که خدا اراده کند و به اصطلاح حالت «بسط» به آنها دست دهد از این اسرار با خبر مى شوند، و در حالى که این اراده برگرفته شود و به اصطلاح حالت «قبض» حاصل گردد، این علوم موقتاً پنهان مى شود.
❗️شاهد این نظر (در شکل اوّل) روایاتى است که مى گوید:
«امامان و پیشوایان معصوم هنگامى که مى خواستند چیزى را بدانند مى دانستند»
🔷مرحوم کلینى در این زمینه بابى در اصول کافى منعقد کرده تحت عنوان «امامان هر گاه اراده مى کردند چیزى را بدانند مى دانستند»
📚الکافی،ج1 ص528
🗯این بیان در مورد علم پیامبران و امامان بسیارى از مشکلات را نیز حل مى کند، از جمله اینکه :
⁉️چرا مثلا امام حسن از کوزه زهر آلود آب نوشید؟ و امام هشتم انگور یا انار زهر آلود را تناول فرمود؟
⁉️چرا فلان فرد ناباب را به عنوان قضاوت یا فرماندارى انتخاب کردند؟
⁉️ و چرا یعقوب از وضع خود اینهمه نگران بود؟ با اینکه فرزندش مقامات عالى را طى مى کرد، و سرانجام فراق مبدل به وصال مى شد چرا ... و چرا...؟
❗️در تمام این موارد ممکن است گفته شود:
🗯 آنها اگر مى خواستند بدانند مى دانستند، ولى آنها مى دانستند که خداوند براى امتحان یا مصالح دیگر به آنها اجازه نداده است آگاهى پیدا کنند.
❗️با ذکر یک مثال مى توان این مسأله را روشن ساخت:
🔶 اگر کسى نامه اى به دست دیگرى بدهد که در این نامه اسامى افراد زیادى یا مقامات آنها ذکر شده باشد، و یا حقایق مکتوم دیگرى در آن آمده باشد.
او اگر بخواهد از این حقائق با خبر بشود در نامه را باز مى کند و آگاه مى شود ولى تا در نامه باز نشده از آنها با خبر نیست، ضمناً شخص بزرگى که نامه را به دست او داده گشودن در نامه را موکول به اذن و اجازه خود کرده است.»
📚پیام قران،ایت الله العظمی مکارم،ج7 ص249
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
راسته که میگن ثواب زیارت امام رضا از زیارت امام حسین هم بیشتره
🗯پاسخ:
❗️محدث بزرگ شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه بابی را گشوده است تحت عنوان:
« باب در ترجیح زیارت امام رضا بر زیارت امام حسین»
📚وسائل الشیعه،ج14 ص562 باب85
❗️شاه عبدالعظیم حسنی فرمود:
« به حضرت جواد عرض کردم که به زیارت قبر حضرت سیدالشهدا مشرف شوم یا به زیارت پدرتان؟
❗️ فرمود: اندکی درنک کن؛ سپس داخل اندرون شد بعد در حالی که اشکهایش بر رخسارش جاری بود خارج شد
🗯 سپس فرمود:
«زائران امام حسین بسیارند؛ اما زائران پدرم کمند.»
📚عیون الاخبار،ج2 ص256
❗️ در روایت دیگر فرمود:
« زیارت پدرم افضل است زیرا حضرت ابا عبدالله الحسین را همه مردم زیارت می کنند؛ اما پدرم را، جز خواص شیعه زیارت نمی کنند.»
📚الکافی ج4 ص584
📚کامل الزیارات،ص306
❗️زیرا هر فرقه ای از شیعه، امام حسین را از جهات مختلفی از قبیل، شهادت آن حضرت، مخصوصا فرزند بی واسطه حضرت زهرا بودن محترم می شمارند و فرق دیگر شیعه، از قبیل: کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه و واقفیه و...امامت حضرت سیدالشهدا را پذیرفته اند؛ اما در این میان، حضرت رضا دارای ویژگی خاصی است که اغلب انشعابات تشیع، قبل از ایشان بوده و باقیمانده از فرق مختلف همین خواص شیعه هستند که به ولایت حضرت رضا معتقدند و شمارشان نسبت به بقیه کمتر است.
❗️ در روایات دیگری امده است که زائر حضرت رضا از زوار تمام انبیاء و اولیا و ائمه افضل و با ارزش تر است که مرحوم حر عاملی این روایات را تحت این باب نقل می کند:
« باب در ترجیح زیارت امام رضا بر همه ائمه»
📚وسائل الشیعه،ج14 ص564 باب86
❗️ راوی نقل می کند: از موسی بن جعفر شنیدم که می فرمود: هر کسی قبر فرزندم علی را زیارت کند خداوند ثوابی معادل هفتاد حج مبرور به او عطا می فرماید.
⁉️ با تعجب گفتم: هفتاد حج مبرور؟ فرمود: آری هفتاد هزار حج.
⁉️باز با تعجب گفتم: هفتاد حج مبرور؟
فرمود: آری. هفتاد هزار حج مبرور. بار دیگر با تعجب پرسیدم.
❗️فرمود: بعضی از حجها در پیشگاه خدا مقبول نمی شود.هر کس فرزندم را زیارت کند یا شبی در کنار قبر او به سر برد، مانند کسی است که خداوند را در عرش زیارت کند.
⁉️باز با تعجب پرسیدم مانند کسی که خدا را در عرش زیارت کند؟
❗️ فرمود: آری. روز قیامت، در عرش خدا چهار نفر از پیشینیان: نوح، ابراهیم، موسی و عیسی و چهار نفر از آخر الزمان: محمد، علی، حسن و حسین علیهم السلام گرد خواهند آمد و بعد، این مجلس ادامه خواهد یافت. یعنی غیر از این هشت نفر دیگران هم خواهند بود
🗯 زوار قبور ائمه با ما، در همین جلسه شرکت خواهند داشت. بالاترین درجه و با ارزش ترین عطیه و عنایت، مخصوص زوار فرزندم علی بن موسی الرضاست.
📚عیون الاخبار،ج2 ص259
📚امالی صدوق،ص105
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
چرا امام رضا ولایت عهدی مامون رو پذیرفت ایا این پذیرفتن به معنای تایید مامون نبود
🗯پاسخ:
❗️در کتاب سیره پیشوایان چنین امده است:
🗯به نظر می رسد عوامل زیر در پذیرش ولایت عهدی تأثیر داشت:
1⃣امام رضا هنگامی ولایت عهدى مأمون را پذیرفت كه دید اگر امتناع ورزد، نه تنها جان خویش را به رایگان از دست می دهدکه جان شیعیان را نیز در خطر می اندازد از این رو امام بر خود لازم دید كه جان خویش و شیعیان و هواخواهان را از گزندها برهاند، زیرا امت اسلامى به وجود آنان و آگاهى بخشیدنشان نیازدارد .
🔴 اینان بایستى باقى مى ماندند تا براى مردم چراغ راه و رهبر و مقتدا در حل مشكلات و هجوم شبهه ها باشند. آرى ، مردم به وجود امام ویارانش نیاز بسیار داشتند، چه ، در آن زمان موج فكرى و فرهنگى بیگانه بر همه جا چیره شده و در قالب بحث هاى فلسفى و تردید نسبت به مبادى خداشناسى ، كفر و الحاد را به ارمغان مى آورد؛ از این رو بر امام لازم بود كه بماند و مسئولیت خویش را در نجات امت به انجام برساند و دیدیم كه امام نیز با وجود كوتاه بودن دوران زندگیش پس از ولایت عهدى چگونه عملاً وارد این كار زار شد.
❗️حال اگر او با رد قاطع و همیشگى ولایت عهدى ، هم خود و هم پیروانش را به دست نابودى مى سپرد، این فداكارى معلوم نیست همچون شهادت حیات بخش و گره گشاى سید شهیدان گرهى از كار بسته امت مى گشود.
2⃣علاوه بر این ، نیل به مقام ولایت عهدى اعتراف ضمنى از سوى عباسیان به شمار مى رفت دائر بر این مطلب كه علویان نیز در حكومت سهم شایسته اى دارند.
3⃣دیگر از دلائل قبول ولایت عهدى از سوى امام آن بود كه مردم خاندان پیامبر را در صحنه سیاست حاضر بیابند و به دست فراموشیشان نسپارند، و نیز گمان نكنند كه آنان همان گونه كه شایع شده بود فقط علما و فقهایى هستند كه در عمل هرگز به كار ملت نمى آیند.
❗️ شاید امام نیز در پاسخى كه به سوال ابن عرفه داد، نظر به همین مطلب داشت .
🗯 ابن عرفه از حضرت پرسید:
❗️اى فرزند رسول خدا به چه انگیزه اى وارد ماجراى ولایت عهدى شدى ؟
🗯 امام پاسخ داد: به همان انگیزه اى كه جدم على علیه السلام را وادار به ورود در شورا نمود.
📚بحار الانوار،ج49 ص140
4⃣گذشته از همه اینها، امام در ایام ولایت عهدى خویش چهره واقعى مأ مون را به همه شناساند.
❗️همان گونه كه حوادث بعدى نشان داد، امام مى دانست كه هرگز از دسیسه هاى مامون و دار و دسته اش در امان نخواهد بود و گذشته از مقام ، جانش نیز از آسیب آنان محفوظ نخواهد ماند.
🗯 امام بخوبى درک مى كرد كه مامون به هر وسیله اى كه شده در مقام نابودى وى جسمى یا معنوى ـ برخواهد آمد.
امام رضا به صورتهاى گوناگونى براى خنثى كردن توطئه هاى مامون موضع گرفت كه مامون آنها را قبلاً به حساب نیاورده بود.
❗️ اینک به دو مورد از موضعگیری های حضرت اشاره می کنیم:
1- امام تا وقتى كه در مدینه بود از پذیرفتن پیشنهاد مامون خود دارى كرد و آن قدر سرسختى نشان داد تا بر همگان معلوم بدارد كه مامون به هیچ قیمتى از او دست بردار نمى باشد. حتى برخى از متون تاریخى به این نكته اشاره كرده اند كه دعوت امام از مدینه به مرو با اختیار خود او صورت نگرفت و اجبار محض بود.
❗️اتخاذ چنین موضع سرسختانه اى براى آن بود كه دیگران بدانند كه امام دستخوش نیرنگ مامون قرار نمى گیرد و بخوبى به توطئه و هدف هاى پنهانیش آگاهى دارد. با این شیوه امام توانسته بود مردم را از ا هداف شوم حکو مت آ گاه سازد.
2- به رغم آنكه مامون از امام خواسته بود كه از خانواده اش هركه را كه مى خواهد همراه خویش به مرو بیاورد، ولى امام با خود هیچ كس حتى فرزندش جواد را هم نیاورد، در حالى كه آن سفر و ماموریت بسی بزرگ و طولانى بود كه مى بایست امام طبق گفته مامون رهبرى امت اسلامى را به دست بگیرد.
📚سیره پیشوایان،مهدی پیشوایی،ص515 به بعد
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
گفته می شود حضرت علی در خطبه 228 نهج البلاغه از عمر مدح و تمجید کرده است لطفا پاسخ مقتضی ارائه فرمایید
🗯پاسخ:
❗️نخست متن خطبه:
« خداوند پاداش خیر در برابر آزمایش های فلان کس دهد که کژیها را راست کرد و بیماری ها را درمان نمود ،سنت پیامبر را بر پا داشت و فتنه ها را پشت سر گذاشت .با جامه ای پاک و عیبی اندک از این جهان رخت بر بست ،خیر و نیکی آن را درک کرد و از شر و بدی آن رهایی یافت .وظیفه خود را در برابر اطاعت خداوند انجام داد و حق تقوای الهی را بجا آورد از جهان رفت و مردم را در برابر راههای گوناگون وا گذاشت که نه گمراهان در آن هدایت می یابند و نه جویندگان هدایت راه خویش را با اطمینان پیدا می کنند»
❗️در مورد اینکه این شخص چه کسی بوده است در میان شارحان نهج البلاغه اختلاف شدیدی است .شارحان اهل سنت مانند ابن ابی الحدیددو محمد عبده این سخن را اشاره به خلیفه دوم می دانند در حالی که چنین چیزی با خطبه های دیگر نهج البلاغه هماهنگ نیست .زیرا امام در خطبه شقشقیه شکایت زیادی از حکومت خلیفه دوم دارد و در خطبه ها و برخی
نامه های نهج البلاغه از غصب خلافت شدیدا شکایت می کند .
⁉️چگونه می توان آن همه را نادیده گرفت و این کلام مبهم و مجمل را ناظر به خلیفه دوم دانست.
🗯جالب این است که طبری که این سخن را درباره عمر می داند آن را از مغیره بن شعبه نقل می کند که از دشمنان حضرت علی بوده است
📚تاریخ طبری ج3 ص285
❗️عجیب این است که ابن ابی الحدید می گوید من در نسخه ای از نهج البلاغه که به خط رضی نوشته شده بود دیدم که در زیر کلمه « فلان» عمر نوشته شده بود و این نشان می دهد که رضی هم چنین اعتقادی داشته است
📚شرح نهج البلاغه ج12 ص3
❗️در حالی که هیچ بعید نیست که این نسخه( اگر اصالت داشته باشد) سالها دست این و آن بوده و برخی این کلمه را زیر آن نوشته باشد .
🗯ایت الله العظمی مکارم چنین می نویسد:
« بر فرض که این گفته از علی علیه السلام درباره عمر باشد این احتمال چندان دور نیست که سخن جنبه جدی نداشته بلکه بر اساس تقیه بوده است به ویژه انکه در روایتی که امده است مغیره بن شعبه پس از مرگ عمر این سوال را مطرح کرد .با توجه به اینکه مغیره مرد شروری بود و چه بسا می خواست با این سوال و جواب شری در میان مسلمین بر پا کند حضرت بلافاصله به ملاحظه مصالح مسلمین این جمله را بیان فرمود و گرنه نظر واقعی حضرت در مورد خلفا همان است که در خطبه شقشقیه و سایر خطب نهج البلاغه آمده است .تعبیر به فلان به جای عمر نیز می تواند موید این معنا باشد زیرا این ابهام نشانه تقیه است»
📚پیام امام،ج8 ص469
🗯شارحان شیعه یقین دارند که این سخن نمی تواند درباره خلیفه دوم باشد .بسیاری آن را اشاره به مالک اشتر و بعضی به سلمان فارسی دانسته اند .احتمال اول مناسب تر است و با موقعیت مالک و نقش او در میان اصحاب امیر مومنان و فرماندهی او در لشکر و فکر بلند و عزم راسخش تناسب دارد»
📚همان مدرک
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
ایا در اصول دین میشه تقلید کرد .من شیعه باشم چون تو خونواده شیعه به دنیا امدم یا نه باید با دلیل و استدلال و برهان شیعه و مسلمان باشم
🗯پاسخ:
❗️صاحبان فتوا و اندیشه شیعی بر این باور هستند که باید در اصول دین تحقیق شود . اصول دین باید بر اساس تعقل و تفکر و استدلال باشد؛ زیرا اصول دین زیر بنای فکری مسلمان را تشکیل میدهد. باید زیربنا، مبتنی بر تفکر باشد. بر همین اساس خداشناسی تعبدی نیست، بلکه خدا باوری و معادشناسی، براساس منطق و عقل و استدلال می باشد.
❗️در آیات متعددی از قرآن، خداوند انسان ها را دعوت به تفکر کرده حتی به آن فرمان می دهد . مهم ترین موضوع تفکر اصول و پایه های اصلی دین است.
🗯 خداوند انسان را به تفکر در نظام آفرینش فراخوانده است تا با تعقل پی به اثبات خدا پی ببرد.
🗯از سوی دیگر در قرآن از تقلید کورکورانه نهی شده است، چنان که خداوند مشرکان را که کورکورانه تقلید میکردند، مورد خطاب قرار داد و فرمود:
«هنگامی که به آن ها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده ، پیروی کنید، میگوید: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می نماییم . آیا نه این است که پدران آن ها چیزی نمی فهمند و هدایت نیافتند»
📓بقره170
❗️اگر چه این آیات تقلید کورکورانه مشرکان را تخطئه میکند و آنها را سرزنش مینماید، اما به طور کلی میتوان استنباط کرد که تقلید در اعتقادات و باورها نمیتواند صحیح باشد.
❗️ونیز می فرماید:
« چیزی را که به آن علم نداری دنبال مکن»
📓اسرائ36
🗯ومی فرماید:
« به راستی که بدترین جنبدگان خدا ،کران،و لالانی هستند که نمی اندیشند»
📓انفال22
🗯پیامبر گرامی فرمود:
« هیچ کس نیست جز انکه بر در خانه اش دو فرشته ایستاده است و هر گاه از منزل خارج می شود به او می گویند یا عالم باش و یا جویای دانش و نفر سوم ( بی تفاوت یا اهل تقلید) نباش»
📚 بحار الانوار ج1 ص196
🗯گاه در احادیث از کسی که اگاه نیست و در راه علم گام بر نمی دارد تعبیر شده است به پشه های سرگردان
📚الخصال ج1 ص186
❗️بر اساس عدم جواز تقلید در اصول دین است که مراجع عظام و صاحبان فتوا در رساله عملی خود، تقلید در اصول دین را جایز نمی دانند، چنان که در توضیح المسایل مراجع آمده است:
🔶«عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید....»
📚توضیح المسائل مراجع،کتاب تقلید
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣دانش نامه عقاید اسلامی،ایت الله ری شهری ج1 ص29 به بعد
2⃣بحار الانوار،علامه مجلسی،ج2 ص81 باب14
3⃣اثباه الهداه،شیخ حر عاملی،ج1 ص93 به بعد
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
نظر شیعه در مورد کیفیت تشریع اذان و اقامه چیست .ایا نظر اهل سنت که می گویند تشریع اذان به واسطه پیشنهاد عمر بوده است صحیح است؟
🗯پاسخ :
❗️در روایات اهل سنت در مورد کیفیت تشریع اذان چنین امده است:
🗯پیامبر اهتمام فراوانی به نماز جماعت داشت اما نمی دانست به چه گونه مردم را برای نماز جماعت جمع کند با توجه به این که خانه های مردم از مسجد دور بود و مهاجرین و انصار در نقاط مختلف مدینه بودند.در این باره با صحابه مشورت کرد و انان چنین مشورت دادند:
1⃣وقت نماز پرچمی نصب کند تا همگان اگاه شوند اما پیامبر قبول نکرد
2⃣از « قبع» که بوق یهودیان است استفاده کند که پیامبر قبول نکرد
3⃣از ناقوس مسیحیان استفاده کند اما پیامبر کراهت داشت
❗️پیامبر در همین حالت بود تا انکه عبدالله بن زید امد و به پیامبر گفت که من بین خواب و بیداری بودم که دیدم کسی امد و نزد من اذان گفت .عمر گفت من بیست روز پیش این را دیده بودم اما پنهان داشتم .
🔷پیامبر به بلال گفت که همانگونه که عبدالله بن زید به تو تعلیم می دهد اذان بگو و از آن موقع اذان تشریع شد
📚سنن ابی داود،ج1 ص134
📚سنن ابن ماجه ج1 ص232
📚سنن ترمذی ج1 ص358
❗️اما ما این روایات را قبول نداریم چرا که روایاتی که در این زمینه نقل شده گذشته از انکه با یکدیگر تعارض دارند و راویان انها به افراد مجهولی بازگشت می کند با مقام نبوت نیز جور در نمی اید:
❗️شیعه امامیه طبق روایات فراوان ائمه اهل بیت اتفاق دارند که اذان و اقامه از متن دین و شعایر آن است و خداى متعال آن را بر دل پیامبر اعظم نازل فرموده است.
❗️خدایى که نمازرا واجب ساخته، اذان را هم واجب کرده و هر دو از سوى یک مبدا است و در تشریع اذان هیچ انسانى نه در بیدارى و نه در خواب مشارکت نداشته است.
❗️در همه فصول آن از «الله اکبر» تا «لا اله الا الله»، نشانه خدا و شیرینى و اخلاص و والایى دیده مى شود و انسان را به سوى مفاهیم برتر از آنچه در اندیشه بشرى است سوق مى دهد. اگر دست تشریع بشرى بخواهد بخشى به آن بیفزاید یا جمله اى را با جمله دیگر ترکیب کند، همچون ریگ در میان درّ و گوهر شناخته مى شود.
❗️از این رو ائمه اهل بیت اتفاق دارند که مشرّع اذان خداى سبحان است، جبرییل آن را فرود آورده و به رسول خدا آموخته، آن حضرت نیز به بلال یاد داده است و در تشریع آن کسى شرکت نداشته است، این نزد امامان از امور مسلّم است. برخى از روایات را در این مورد مى آوریم:
1⃣کلینى با سند صحیح از امام باقر روایت مى کند که فرمود:
❗️«چون رسول خدا را در شب معراج به آسمان بردند و به بیت المعموررسید و وقت نمازشد، جبرییل اذان و اقامه گفت .پیامبر خدا جلو ایستاد و فرشتگان و پیامبران پشت حضرت محمد صف بستند.
2⃣و نیز با سند صحیح از امام صادق روایت کرده که فرمود:
«چون جبرییل، اذان را بر رسول خدا فرود آورد، سر آن حضرت در دامان على بود. جبرییل اذان و اقامه گفت، چون پیامبر خدا بیدار شد، علی گفت: آیا شنیدى؟ حضرت فرمود: آرى.گفت: حفظ کردى؟ فرمود: آرى و فرمود که بلال را صدا کنید، على بلال را خواست و پیامبر به او آموخت.
3⃣ و نیز از عمر بن اذینه از امام صادق نقل مى کند که حضرت فرمود: آیا از اینان روایت مى کنى؟ گفتم: فدایت شوم در چه موردى؟ فرمود: در مورد اذانشان. گفتم: اینان مى گویند اذان را اُبىّ بن کعب در خواب دیده است. فرمود: دروغ مى گویند. دین خداعزیزتر از آن است که در خواب دیده شود. گوید: سدیر صیرفى به آن حضرت عرض کرد: فدایت شوم، پس در این مورد سخنى بفرمایید. حضرت صادق فرمود:
«خداى متعال چون پیامبرش را به آسمان هاى هفتگانه عروج داد...» تا آخر حدیث.
📚الکافی ج3 ص302 ح1 و2 وص482 ح1
4⃣حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت روایت می کند که سفیان اللیل می گوید به خدمت امام حسن رسیدم .سخن از اذان به میان امد .بعضی گفتند اغاز اذان خوابی بود که عبدالله بن زید بود.امام حسن فرمود:
« جایگاه اذان برتر از آن است که در خواب دیده شود.پیامبر در اسمان اذان را تعلیم دید»
📚 مستدرک حاکم ج3 ص171
📚منابع جهت تحقیق و مطالعه بیشتر:
1⃣سیمای عقائد شیعه،علامه سبحانی،ص376
2⃣الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف،علامه سبحانی،ج1 ص121
3⃣وسائل الشیعه،حر عاملی،ج5 ص413 باب19
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
اخیرا برخی از کانال ها سوالاتی به این مضمون از مراجع و طلاب اخر الزمان مطرح می کنند .اخرین سوالشان این است که می گویند ای طلاب اخر الزمان چرا عمامه خود را به صورتی طبقی می بندید و تحت الحنک قرار نمی دید در حالی که پیامبر فرموه فرق بین مسلمان و کافر بستن تحت الحنک است
🗯پاسخ:
❗️در نحوه بستن تحت الحنک چنین گفته شده است:
« آویزان کردن یک طرف عمامه به طوری که طرف آویزان آن مقداری به سمت چانه متمایل باشد کفایت می کند، و شرط نیست که از زیر چانه بگذرد و به طرف دیگر متصل شود، اگر چه انجام این کار هم مصداقی از تحت الحنک خواهد بود.البته در صورتی که طرف آویزان عمامه از زیر چانه بگذرد، در تحقق تحت الحنک اطمینان حاصل می شود.»
📚جواهر الکلام ،ج8 ص253
❗️روایتی را که شما نقل کردید شیخ صدوق در الفقیه خود نقل کرده است که پیامبر گرامی فرمود:
« فرق بین مسلمین و کافرین بستن تحت الحنک است»
📚الفقیه،ج1 ص266
🗯شیخ صدوق می اورد:
« این حکم مربوط به اول و ابتدای اسلام است»
📚همان مدرک
❗️شهید مطهری در این باره چنین می اورد:
« در قدیم مشرکین شعاری داشتند که تحت الحنک را به بالا می بستند و نام این عمل را « اقتعاط» می گذاشتند.اگر کسی این کار را می کرد معنایش این بود که من جزئ انها هستم .این حدیث دستور مبارزه و عدم پیروی از آن شعار را می دهد ولی امروز دیگر این شعار از بین رفته است پس موضوعی برای این حدیث باقی نمی ماند .حالا بر عکس چون همه تحت الحنک را به بالا می بندند اگر کسی تحت الحنک را در زیر چانه چرخ دهد حرام است زیرا لباس شهرت می شود و لباس شهرت حرام است »
📚مجموعه اثار ج20 ص172
❗️مرحوم فیض کاشانی نیز همین نظر را دارد
📚الوافی ج20 ص745
🗯با این بیان تفسیر روایتی نیز که می گوید بستن عمامه به صورت طبقی ،شیطانی است روشن میشود به این بیان که در اوائل اسلام اگر تحت الحنک بسته نمی شد ،مشرکین تبلیغ میشدند و نفوذ شیطان در جامعه بیشتر می شد .اما در زمان کنونی موضوع آن روایت برداشته شده است
📚الکافی ج6 ص461
🗯صاحب جواهر چنین می اورد:
« تحت الحنک بستن در زمان ما مصداق لباس شهرت است پس شایسته است بگوییم حرام می باشد بخاطر انکه پوشیدن لباس شهرت حرام است اگر چه در اصل تحت الحنک بستن مستحب است»
📚جواهر الکلام،ج8 ص253
❗️ایت الله مکارم نیز چنین می اورد:
« بستن تحت الحنک در زمان کنونی شبهه لباس شهرت را دارد»
📚اخلاق در قران،ج1 ص298
🗯لباس شهرت لباسی است که پوشیدن آن برای شخص معمول نبوده به طوری که اگر آن را در برابر مردم بپوشد توجه انان را به خود جلب کرده و انگشت نما می شود
📚توضیح المسائل مراجع،م845
🔷امام صادق فرمود:
« خداوند پوشیدن لباس شهرت را ناپسند می داند»
📚الکافی ج6 ص444
🗯و فرمود:
« هر کس لباس شهرت بپوشد خداوند روز قیامت لباسی از آتش را بر او می پوشاند»
📚همان مدرک ص445
❗️روی این جهت اگر چه در روایاتی بیان شده است که تحت الحنک بستن مستحب می باشد
📚وسائل الشیعه،ج4 ص401 باب26
🗯اما در زمان کنونی چون مصداق لباس شهرت است بستن آن جایز نمی باشد .
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
ایا جنیان هم در بهشت و جهنم ما جزای اعمالشون رو می بینن یا در جای دیگر
🗯پاسخ:
❗️در مساله دوزخ ایات قرآن قائل به اشتراک دوزخ برای جنیان و انسان های کافر است .خداوند می فرماید:
« ولیکن وعده حق و حتمی من است که دوزخ را البته از کافران جن و انس پر سازم»
📓سجده13
🔷یا از زبان جنیان چنین آمده:
« برخی از ما مسلمان و برخی قاسط و منحرف هستند.پس انان که مسلمانند رستگاری را پی جستند و اما منحرفین هیزم دوزخ هستند»
📓جن14 و15
❗️اما در مورد بهشت جنیان از امام رضا امده است:
« خداوند باغ هایی بین بهشت و جهنم افریده است که جنیان مومن و فساق شیعه در انجا هستند»
📚بحار الانوار ج60 ص95
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
برخی هستند که سحر می کنند و مثلا بین زن و شوهر جدایی می ندازن یا خبر از اینده میدن تکلیف اینا تو قیامت چطوره
🗯پاسخ:
❗️پیامبر گرامی فرمود:
« ساحر مسلمان حکمش قتل است»
📚الفقیه،ج3 ص567
🗯پیامبر گرامی فرمود:
« سه گروهند که وارد بهشت نمی شوند .دائم الخمر،ساحر،و قاطع رحم»
📚وسائل الشیعه ج17 ص148
🗯حضرت علی فرمود:
« هر کس چیزی از سحر را فرا گیرد چه کم باشد و چه زیاد به خداوند کافر شده است و حدش قتل است مگر توبه کند»
📚قرب الاسناد ص71
❗️در مورد کهانت نیز گفتنی است:
🗯اسلام عزیز نه تنها پیشگویی و اخبار از آینده را نامشروع می داند بلکه رفتن به سوی این گونه افراد برای کهانت را نیز ممنوع می دارد .
❗️پیامبر گرامی فرمود:
« کسی که کهانت و پیش گویی کند و یا نزد پیش گو برود از آیین اسلام برائت و بیزاری جسته است»
📚وسائل الشیعه،ج17 ص149
❗️وفرمود:
« کسی که به سراغ جادوگر یا پیش گو یا آدم های دروغگویی که از آینده خبر می دهند برود و گفتار انها را تصدیق کند نسبت به قرآن کفر ورزیده است»
📚همان مدرک ص150
❗️طبق این روایات کسانی که برای یافتن گنشده خود به سراغ افرادی می روند که سر کتاب باز می کنند مرتکب گناهی بزرگ می شوند چرا که این عمل موجب مفاسد فراوانی از جمله سوئ ظن به افراد ،تهمت،دروغ و ...می باشد
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣بحار الانوار،ج76 ص205 باب 96
2⃣سوگند های قرآن،ایت الله مکارم،ص350
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
میشه در مورد فدک توضیح بدید داستانش چی بود چرا از حضرت زهرا گرفتن
🗯پاسخ:
❗️فدک سرزمین آباد و حاصل خیزی که در نزدیکی خیبر قرار دارد و فاصله آن تا مدینه حدود 140کیلومتر است .
📚معجم البلدان،ماده فدک
❗️از نظر قوانین اسلامی ، سرزمین هایی که از طریق جنگ و نبرد فتح می شوند متعلق به عموم مسلمانان است و به وسیله حاکمان اسلامی تحت عنوان « مفتوحه عنوه » اداره می شود ، ولی سرزمینی که بدون نیروی نظامی ، از طریق صلح و سازش در اختیار پیامبر قرار گیرد ، « انفال » ویا « فیء » و به اصطلاح امروزی « املاک خالصه » نامیده می شود و از آن شخص پیامبر می باشد و از درآمد آن نیازمندی های مسلمانان را برطرف می کند .
🔴در سال هفتم هجری که ارتش اسلام دژهای مستحکم خیبر را محاصره کرد ، همه آنها با قدرت نظامی فتح گردید ، جز « فدک » که مردم آنجا از در صلح و مسالمت وارد شدند و اراضی آن به صورت املاک خالصه در آمد و در اختیار رسول خدا قرار گرفت .
❗️ آنچه گفته شد مورد اتفاق فقیهان اسلامی و مطابق با حکم قرآن مجید می باشد ، آنجا که می فرماید : «و آنچه را خدا از آنان ( یهود ) به رسولش باز گردانیده چیزی است که شما برای به دست آوردن آن زحمتی نکشیدید نه اسبی تاختید ، و نه شتری ، اما خدای ، فرستادگانش را بر آنچه خواهد چیره می گرداند ، که خداوند بر همه چیز تواناست . »
📓حشر 6
❗️از سوی دیگر ، قرآن پیامبر را موظف می سازد که حق « ذی القربی » را بپردازد . چنان که می فرماید :
«حق خویشاوندان را بپرداز .»
📓اسرائ26
❗️ نزدیک ترین فرد رسول خدا دخت گرامی او فاطمه بود ، از این جهت فدک را به او بخشید و تا زمانی که پیامبر زنده بود کارگران حضرت زهرا آنجا را اداره می کردند .
🗯دلائل حدیثی و تاریخی تملیک فدک:
❗️علمای شیعه و گروهی از علمای اهل تسنن اتفاق نظر دارند که وقتی آیه ی ﴿ وآتِ ذَالقُربی حقّه ﴾ نازل شد پیامبر گرامی فدک را به دختر خود فاطمه بخشید .
❗️سند حدیث به دو صحابی بزرگ ، ابو سعید خدری و ابن عباس منتهی می شود و از میان محدثان اهل تسنن افراد ذیل این حدیث را نقل کرده اند :
1⃣جلال الدین سیوطی
📚الدر المنثور،ج4 ص177
2⃣ علاء الدین علی بن حسام معروف به متقی هندی
📚کنزالعمال ج2 ص157
3⃣ابو اسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نیشابوری معروف به ثعلبی
📚الکشف و البیان،ج6 ص95
4⃣ مورخ شهیر ، بلاذری
📚فتوح البلدان،ص46
5⃣احمد بن عبدالعزیز جوهری مولف کتاب السقیفه
📚شرح نهج البلاغه،ج16 ص216
6⃣ابن ابی الحدید شان نزول آن را را در باره فدک از ابو سعید خدری نقل کرده است .
📚شرح نهج البلاغه ج16 ص268
7⃣ حلبی در سیره خود
📚سیره حلبی،ج3 ص400
8⃣مسعودی در کتاب مروج الذهب
📚مروج الذهب ج2 ص200
❗️از میان دانشمندان شیعه ، شخصیت های بزرگی مانند کلینی و عیاشی و صدوق ، نزول آیه را در باره خویشاوندان پیامبر نقل کرده و افزوده اند که پس از نزول این آیه پیامبر فدک را به دختر خود فاطمه بخشید
📚تفسیر برهان،ج2 ص419
🗯ادامه پاسخ👇👇👇
👇ادامه پاسخ 👇
⁉️چرا فدک به فاطمه بخشیده شد ؟
❗️تاریخ زندگی پیامبر و خاندان او به خوبی گواهی می دهد که آنان هرگز دلبستگی به دنیا نداشته اند و چیزی که در نظر آنان ارزش نداشت ، همان ثروت دنیا بود ، مع الوصف می بینیم که پیامبر گرامی فدک را به دختر خود بخشید . در این جا ممکن است این سئوال پدید آید که چرا پیامبر چنین کرد ؟ در پاسخ به این سئوال به نکات زیر توجه فرمایید:
1⃣پس از رحلت پیامبر طبق تصریحات مکرر آن حضرت زمامداری مسلمانان از آن امیرالمومنین بود و اداره این مقام ومنصب به هزینه سنگینی نیاز داشت . حضرت علی برای اداره امور وابسته به منصب خلافت می توانست از دارآمد فدک به نحو احسنت استفاده کند . گویا دستگاه خلافت از این پیش بینی پیامبر مطلع شده بودند که در همان روز های نخست ، فدک را از دست خاندان پیامبر خارج کرد .
2⃣ دودمان پیامبر که مظهر کامل آن یگانه دختر وی و نور دیدگانش حضرت حسن و حسین بود ، باید پس از فوت پیامبر به صورت آبرومندی زندگی کنند تا حیثیت و شرف رسول اکرم و خاندانش محفوظ بماند . برا تامین این منظور پیامبر فدک را به دختر خویش بخشید .
3⃣پیامبر اکرم می دانست که گروهی کینه حضرت علی را در دل دارند ، زیرا بسیاری از بستگان ایشان به شمشیر در میدان های جنگ با کفار کشته شده بودند یکی از راه های زدودن این کینه این بود که امام از طریق کمک های مالی از آنان دلجویی کند و عواطف آنان را به خود جلب نماید. همچنین به کلیه بینوایان و درماندگان کمک کند و از این طریق موانع عاطفی که بر سر راه خلافت او بود ، از میان برداشته شود .
❗️پیامبر هرچند ظاهراً فدک را به زهرا بخشید ، ولی درآمد آن در اختیار صاحب ولایت بود تا از آن ، علاوه برتامین ضروریات زندگی خود ، به نفع اسلام و مسلمین استفاده کند .
🔷این سرگذشت فدک در عصر رسول خدا است ، اما اینکه چگونه از دست زهرا گرفته شد ، خود داستان مفصلی دارد . خلافت نو پا به خاطر تقویت مالی پایه های حکومت ، آن را ملک پیامبر انگاشت ، و به عنوان اینکه پیامبر چیزی را از خود به ارث نمی گذارد ، فدک را مصادره کرد . آنان حدیثی را دستاویز قرار دادند «پیامبران ارث نمی گذارند ترکه ما صدقه است »
❗️که قرآن آن را تکذیب می کند چگونه پیامبران از خود به ارث نمی گذارند ، در حالی که سلیمان وارث داود شد
🗯 «و ورث سلیمان داود»
📓نمل/16
❗️زکریا در دعایی از حضرت باری فرزندی می طلبد که وارث او گردد
📓سوره مریم 5/6
⁉️اگر واقعا پیامبران ارث نمی گذارند ، چرا پیامبر آن حکم الهی را به دخترش زهرا که تنها وارث او بود نگفت و به فردی گفت که اصلاً با موضوع ارتباط نداشت .
❗️فدک در کشاکش سیاست ها
🔷پس از گذشت سالها که سیل غنایم به مدینه سرازیر گردید ، خلفا در اداره کشور از درآمد فدک بی نیاز شدند ، ولی از باز پس دادن آن خودداری کردند و از این لحاظ مساله فدک رنگ سیاسی به خود گرفت .
❗️عمربن عبدالعزیز آن را پس داد ، اما پس از مرگ او ، آل مروان آن را دیگر بار تصاحب کردند . پس از انقراض امویان و روی کار آمدن عباسیان ، نخستین خلیفه عباسی سفاح فدک را به عبدالله بن الحسن برگردانید ، پس درگذشت او ، منصور دوانیقی آن را پس گرفت و این رویه ادامه یافت .
🔷امیرمومنان در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف می نویسد :
« آری از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده بود ، تنها فدک در اختیار ما بود ، گروهی بر آن بخل و حسادت ورزیدند ، و گروهی دیگر سخاوتمندانه رها کردند و بهترین حاکم خدا است »
📚نهج البلاغه،نامه45
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣تفسیر نمونه ج23 ص510
2⃣راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص419
3⃣الغدیر ج8 ص334
4⃣بحار الانوار ج29 ص105 باب11
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
مردم از حضرت مهدی در زمان غیبت چه بهرهای میبرند؟
🗯پاسخ:
❗️از نظر قرآن کریم، اولیای الهی دو دستهاند: ولی ظاهر، كه مردم وی را میشناسند و ولی غایب از انظار، كه مردم او را نمیشناسند، گرچه او در میان آنها بوده و از حال آنان باخبر است.
❗️در سوره كهف، وجود هر دو ولی، به طور همزمان بیان شده است: یكی موسی بن عمران و دیگری مصاحب موقّت او در سفر دریایی و زمینی كه به نام خضر معروف است.
🔷این ولی الهی به گونهای بود كه حتی موسی با او آشنا نبود و تنها به راهنمایی خدا او را شناخت و از علمش بهره گرفت؛ چنانكه میفرماید: « [موسی و همراهش] بندهای از بندگان ما را [در لب دریا] یافتند كه وی را مشمول رحمت خود قرار داده و از جانب خویش به او علمی آموخته بودیم. موسی به وی گفت: آیا اجازه میدهی همراه تو باشم تا از علوم رشدآفرین خویش به من بیاموزی؟»
❗️قرآن سپس شرحی از كارهای مفید و سودمند آن ولی الهی بیان میكند و نشان میدهد كه مردم او را نمیشناختند، ولی از آثار و بركاتش بهرهمند بودند.
📓کهف 71-82
❗️ حضرت ولیعصر نیز به سان مصاحب موسی، ولی ناشناختهای است و در عین حال مبدأ كارهای سودمندی برای امت میباشد. بدین ترتیب، غیبت امام به معنی انفصال و جدایی او از جامعه نیست، بلكه او همان گونه كه در روایات نیز وارد شده ـ بهسان خورشید در پشت ابر است كه دیدگان آن را نمیبینند؛ اما به اهل زمین نور و گرمی میبخشد.
📚کمال الدین باب 45 ح4
❗️ پیامبر گرامی فرمود: «سوگند به خدایی كه مرا به نبوت برگزید، مردم از او سود میبرند و از نور ولایتش در دوران غیبت، بهره میگیرند؛ چنان كه از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره میبرند.»
📚بحار الانوار ج52 ص93
❗️اشعه معنوی وجود امام در حالی كه در پشت ابرهای غیبت نهان است، دارای آثار معتنابهی است كه بهرغم تعطیل مسأله تعلیم و تربیت و رهبری مستقیم، حكمت وجودش را آشكار میسازد. در اینجا به بیان برخی از این آثار میپردازیم:
1⃣پاسداری از آیین الهی
❗️با گذشت زمان و آمیختن سلیقهها و افكار شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به مكتبهای انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پارهای از این قوانین از دست میرود و دستخوش تغییرات زیانبخشی میگردد. این آب زلال كه از آسمان وحی نازل شده، با عبور از مغزهای این و آن، به تدریج تیره و تار گشته، صفای نخستین خود را از دست میدهد.
🗯 این نور پرفروغ، با عبور از شیشههای ظلمانی افكار تاریك، كمرنگتر میگردد. خلاصه با آرایشها و پیرایشهای كوتهبینانه افراد و افزودن شاخ و برگهای تازه به آن، چنان میشود كه گاهی انسان در بازشناسی مسائل اصلی، دچار اشكال میگردد.
⁉️با این حال، آیا ضروری نیست كه در میان جمع مسلمانان كسی باشد كه مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را به شكل اصلیاش حفظ و برای آیندگان نگهداری كند؟
❗️ میدانیم در هر مؤسسه مهمی، صندوق نسوزی وجود دارد كه اسناد مهم را در آن نگهداری میكنند تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند و در صورت آتشسوزی، از خطر حریق مصون باشد؛ چرا كه اعتبار و حیثیت آن مؤسسه در گرو حفظ آن اسناد و مدارك دارد.
❗️سینه امام و روح بلند او، صندوقچه حفظ اسناد آیین الهی است كه همه اصالتهای نخستین و ویژگیهای آسمانی این تعلیمات را در خود نگاهداری میكند،تا دلایل الهی و نشانههای روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشی نگراید، و این یكی دیگر از آثار وجود او است.
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
2⃣ تربیت منتظران آگاه:
❗️بر خلاف آنچه بعضی میپندارند، رابطه امام در زمان غیبت به كلی از مردم بریده نیست، بلكه آن گونه كه از روایات برمیآید، شمار اندكی از آمادهترین افراد كه سری پر شور از عشق خدا و دلی پر ایمان و اخلاص فوقالعاده برای تحقّق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند ـ با حضرتش مرتبطاند.
❗️ معنای غیبت امام این نیست كه آن حضرت به شكل روح نامرئی و یا شعاعی ناپیدا درمیآید، بلكه او از زندگی طبیعی و آرامی برخوردار است، به طور ناشناخته در میان همین انسانها رفت و آمد دارد، دلهای بسیار آماده را برمیگزیند و در اختیار میگیرد و آنها را بیش از پیش آماده میكند و میسازد. افراد مستعد، به تفاوت میزان استعداد و شایستگی خود، توفیق درك این سعادت را پیدا میكنند. بعضی از آنان چند لحظه و برخی چند ساعت یا چند روز و جمعی سالها با حضرت بقیهالله در تماس بودهاند.
❗️آنان كسانی هستند كه آن چنان بر بال و پر دانش و تقوا قرار گرفته و بالا رفتهاند كه همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز، بر فراز ابرها قرار میگیرند، آنجا كه هیچگاه حجاب و مانعی بر سر راه تابش جهانبخش آفتاب نیست، در حالی كه دیگران در زیر ابرها و در تاریكی و نور ضعیف به سر میبرند. به درستی حساب صحیح نیز همین است. كسی انتظار داشته باشد كه آفتاب را به پایین ابرها فرود آورد تا چهره آن را ببیند.
🗯 چنین انتظاری، اشتباهی بزرگ و پنداری باطل بیش نیست. این ما هستیم كه باید بالاتر از ابرها پرواز كنیم تا شعاع جاودانه آفتاب را جرعهجرعه بنوشیم و سیراب گردیم. به هر حال، تربیت این گروه منتظر، یكی دیگر از حكمتهای نهفته در غیبت آن حضرت است.
3⃣نفوذ روحانی و ناپیدا:
❗️چنان كه میدانیم، خورشید یك پرتو مرئی دارد كه از تجزیه آنها، هفت رنگ معروف پیدا میشود، و یك سلسله اشعه نامرئی نیز دارد كه اشعه ماورای بنفش واشعه مادون قرمز نامیده شده است.
🗯همچنین یك رهبر بزرگ آسمانی، خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعی كه از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت میگیرد، تربیت روحانی دارد كه از راه نفوذ معنوی در دلها و فكرها اعمال میشود و میتوان آن را تربیت تكوینی نام گذاشت. در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار به كار نمیآید، بلكه تنها جاذبه و كشش درونی مؤثر است.
❗️وجود مبارك امام در پشت ابرهای غیبت نیز، این اثر را دارد كه از طریق شعاع نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیت خود، دلهای آماده را در نزدیك و دور، تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده، به تربیت و تكامل آنها میپردازد و از آنان انسانهایی كاملتر میسازد. ما قطبهای مغناطیسی زمین را با چشم خود نمیبینیم، ولی اثر آنها روی عقربههای قطبنما، در دریاها، راهنمای كشتیهاست و در صحراها و آسمانها، راهنمای هواپیماها و وسائل دیگر است. در سرتاسر كره زمین، از بركت این امواج، میلیونها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا میكنند. وسایل نقلیه بزرگ و كوچك به فرمان همین عقربه ظاهراً كوچك از سرگردانی رهایی مییابند.
⁉️آیا تعجب دارد اگر وجود مبارك امام در زمان غیبت، با امواج جاذبه معنوی خود، افكار و جانهای زیادی را كه در دور یا نزدیك قرار دارند، هدایت كند و از سرگردانی رهایی بخشد؟
❗️البته نباید فراموش كرد كه امواج مغناطیسی زمین، روی هر آهنپاره بیارزشی اثر نمیگذارد، بلكه تنها بر عقربههای ظریف و حساسی كه خاصیت آهنربایی یافتهاند و یك نوع سنخیت و شباهت با قطب فرستنده امواج مغناطیسی پیدا كردهاند، اثر میگذارد. بدین ترتیب دلهایی كه ارتباطی با امام دارند و شباهتی را در خود ایجاد نمودهاند، تحت تأثیر آن جذبه روحانی قرار میگیرند.
📚منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣الالهیات،سبحانی،ج4 ص142
2⃣دانشنامه امام مهدی، ری شهری ،ج3 ص181
3⃣بحار الانوار ،مجلسی،ج52 ص90 باب20
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht