eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال لطفا با توجه به نزدیکی عید قربان درباره فلسفه قربانی کردن در منی توضیح بدید چون برخی میگن چه نیازی به قربانی کردن در اون روز میباشد در حالی که به علت ازدیاد قربانی ها بسیاری از انها را زیر خاک دفن می کنند ایا مصلحتی در این قربانی کردن است؟ ایا مفسده ان فراوان نیست 🗯پاسخ: ❗️ یکى از اعمال حج در روز دهم ذى حجّة الحرام این است که حیوانى را در منى قربانى کنند و این یک فریضه مسلّم و دستور صریح اسلام است ❗️و یکى از اسرار آن زنده کردن خاطره فداکارى بزرگ مرد الهى و قهرمان توحید، حضرت ابراهیم خلیل مى باشد 🗯جریان فداکارى ابراهیم خلیل این است که خداوند براى تکمیل روح و روان و اثبات لیاقت و پایه فدا کارى وى به او دستور داد تا فرزند فوق العاده عزیز خود را در سرزمین «منى» در راه خدا قربانى نماید - البتّه این فرمان جنبه آزمایشى داشت و براى اثبات شایستگى آن مرد الهى بود- و لذا، هنگامى که وى آماده اطاعت گردید، دستور آمد که به جاى فرزند خویش، گوسفندى را ذبح نماید. 🗯آمادگى و مهیّا گشتن وى براى اطاعت دستور خداوند ثابت کرد که روح اخلاص و اطاعت، روح جانبازى و فداکارى، در او آن چنان قوى و نیرومند است که مى تواند در پرتو ایمان، بر هر چیز حتّى بر عواطف و احساسات عمیق و ریشه دار پدرانه پیروز آید و براى یک هدف عالى و معنوى، از فرزند خویش بگذرد; اگر چه سرانجام فقط گوسفندى ذبح کرد. 🗯زائران خانه خدا با کشتن گوسفندى در سرزمین «منى» خاطره اخلاص و قدرت ایمان و پایه فداکارى او را در دل ها زنده مى سازند و از این رهگذر به یکدیگر درس فداکارى و جانبازى مى آموزند و گویا عملا چنین مى گویند که مرد خدا کسى است که در راه خدا از همه چیز بگذرد - چنان که آن مرد بزرگ گذشت - این گوشه اى از اسرار قربانى روز «منى» است. ❗️وظیفه مسلمانان در برابر گوشت های قربانی در عید قربان ⁉️اکنون باید دید نظر اسلام در این گوشت هاى قربانى چیست و آیا مسلمانان در این باره وظیفه اى دارند؟ 🔷براى پاسخ این پرسش، به کتاب آسمانى خود «قرآن مجید» مراجعه کرده و مى بینیم که سوره حج به کلّیّه کسانى که در روز عید قربان در «منى» حیوانى را قربانى مى کنند، چنین دستور مى دهد: «و بینواى فقیر را نیز اطعام نمایید» 📓حج28 ❗️و نیز مى فرماید: «از آن (قربانى) خود بخورید و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید» 📓حج36 ❗️در رساله هاى عملیّه دستور مى دهند که زائران خانه خدا گوشت قربانى را سه قسمت کنند: 🔷بخشى از آن را خودشان استفاده کنند و بخشى را به مؤمنان و بخشى را به نیازمندان بدهند. ❗️این دستورات صریح، حاکى است که منظور از کشتن این حیوانات علاوه بر یک سلسله فواید معنوى که در بالا تذکّر داده شده، این است که این ذبایح به مصرف صحیح برسد و کارى نکنند که اسراف و تبذیرى در آنها بشود. 🗯اکنون وظیفه حجّاج مسلمان و دولت هاى اسلامى این است که ترتیبى دهند که از این گوشت ها به طرز صحیحى بهره بردارى شود و این وظیفه اسلامى با سایر اهداف آن هماهنگ گردد. ❗️امروز باید با تأسیس سردخانه مجهّز، از دفن شدن این گوشت ها در دل خاک جلوگیرى نمود تا بتدریج در مواردى که قرآن مجید بیان فرموده، مصرف شود. 🗯در زمان هاى گذشته که تعداد حجّاج به این اندازه نبود، گوشت هاى قربانى در همان روز به طرز صحیحى به مصرف مى رسید ولى امروز که بر اثر سهولت وسایل نقلیّه، شماره زائران فزونى یافته است، باید از طریق وسایل مدرن، از اتلاف این گوشت ها جلوگیرى نمود و رفاه زائران و اهداف اسلامى را در نظر گرفت و این وظیفه دولت هاى اسلامى و ملّت هاى آگاه مسلمان است که به آرمان هاى اسلامى جامه عمل بپوشانند و از هرگونه تبذیر و اسراف جلوگیرى نمایند و اگر در این راه هم اشکال پیش آید، تفصیر متوجّه مسلمانان است، نه قانون خدا 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی،ص334 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا تمامي پيامبران و امامان عرب هستند و در مناطق عرب نشين بودند؟ 🗯پاسخ: 🔷اولاً، اگر پيامبران از هر منطقه و مكاني ظهور مي كردند يا بر انگيخته و انتخاب مي شدند، اين سوال مطرح مي شد كه چرا از جايي ديگر برگزيده نشدند؟ 🔷ثانياً، كارهاي خداوند بر مبناي حكمت و مصحلت انجام مي گيرد و حساب شده است، مقام والاي رسالت و امامت لياقت و شايستگي مي طلبد و هر كسي ظرفيت چنين كاري را ندارد. خداوند در عصر نبي گرامي اسلام لايق تر و مناسب تر از ايشان را دررسالت نديدند و او را برگزيدند. ❗️روشن است كه وقتي حضرت از سرزمين عربستان باشد، قرآن هم در همان سرزمين بايد نازل شود و فرزندانش هم بايد از همان جا انتخاب شوند؛ چنان كه بيش تر انبيا از فلسطين و مصر و نينوا ... برگزيده شدند، زيراشايسته تر از آن ها در آن عصر كسي نبود. 🗯وقتي نگاه به گذشته و زمان بعثت مي كنيم، متوجه مي شويم كه شرايط ظهور اسلام و بقاي آن در شبه جزيره عربستان، از بسياري جهات، بهتر از شرايط سرزمين هاي ديگر بوده است. ويژگي و شرايط به قرار است: 1⃣در شبه جزيرة عربي به خصوص سرزمين حجاز حكومت مقتدر مركزي وجود نداشت. اين امر اگر چه باعث يك سري نابساماني هاي اجتماعي مي شد، ليكن در مسير موفقيت انقلابي كه پيامبر به راه انداخت؛ مؤثر بود. خلاء حكومتي يكي از زمينه هاي موفّقيّت در نهضت ها و قيام ها است. اگر حكومت مقتدري همانند حكومت هاي ايران و روم وجود داشت، صداهاي مخالفان توسط حكومت خاموش مي شد و مجالي براي پيامبر باقي نمي ماند تا مردم را به راه راست، ارشاد نمايد. 2⃣برقراري نظام قبيلگي و پايبندي افراد به حمايت هاي گسترده از افراد قبيله؛ اين امر سبب مي شد كه اگر فردي همانند پيامبر اسلام بر خلاف نظام حاكم آن ديار (كه نظام حكومتي اشرافي يا آريستوكراسي بود) بخواهد اقدامي صورت دهد، افراد قبيله در مجموع از او حمايت مي كردند. حمايت چشمگير سبب مي شد چندان گزندي به وي نرسد، همان گونه كه در دورة مكه به رغم آن همه مبارزه هاي رسول گرامي اسلام بر ضد شرك و بت پرستي، نتوانستند پيامبر را بكشند، يا آسيبي بدو برسانند و او را شكنجه دهند. ⁉️حال اگر پيامبردر بين مردم ايران مبعوث مي شد، به جهت اين كه ايراني ها همانند عرب ها تعصبات قومي و قبيلگي نداشتند، در برابر فشار ها و هجوم حكومت استكباري، سپر دفاعي قوي نمي داشت و زود شكست مي خورد. 3⃣وجود قانون ماه هاي حرام؛ در محيط عربستان و سرزمين حجاز در چهار ماه از سال، يعني ماه هاي حرام (ذي القعده، ذي الحجه، محرم و رجب) جنگ و خون ريزي ممنوع بود. جنگ در ماه هاي حرام را گناهي بزرگ و نابخشودني (فجار) مي دانستند. چنين قانوني آن هم با آن گسترة حمايتي و پشتوانة فرهنگي، فرصت خوبي براي رساندن پيام پيامبر به گوش ديگران پديد آورد كه اين زمينه و بستر در جاي ديگر نبود. 4⃣وجود كعبه و سنت حج و زيارت خانة خدا كه از زمان حضرت ابراهيم خليل به يادگار مانده بود. اين امر موجب شد كه مكه مركز رفت و آمدها و تبادل امور تجارتي و فرهنگي گردد. ❗️پيامبر از اين فرصت استفاده كند تا پيامش را به گوش اقوام و ملل جهان برساند. 5⃣مكه و حرم؛ در ميان اعراب از قديم قانون حرم و حرمت كعبه و اطراف آن وجود داشت. اين امر موجب شد پيامبر تا حدودي از شر دشمنانش آسوده باشد. 6⃣قانون امان؛ عرب هاي جاهلي به رغم همة ضعف هاي اخلاقي، برخي از خصلت هاي پسنديده و مترقي ميان آنان رواج داشت كه از آن جمله قانون امان و پناهندگي بود. ❗️طبق اين قانون اگر كسي (حتي دشمن) در پناه فرد يا قبيله اي قرار مي گرفت، در امان بود و با تمامي وجود از او دفاع مي كردند. در تاريخ آمده است كه پيامبر اسلام در شرايط سخت و بحراني از اين قانون استفاده نمود و از كشته شدن رهايي يافت. ❗️همچنين مي توان گفت كه سرزمين حجاز يك موقعيت تمدني منحصر به فرد داشت، چون در مركز دايره اي قرار داشت كه از هر سو تمدن هاي گذشتة بشري آن را احاطه كرده بودند. در جنوب آن تمدن يمن، در شمال تمدن روم و فنيقيه، در شرق و شمال شرقي تمدن ايران، كلده و آشور و در غرب تمدن مصر باستان وجود داشتند. 🗯طبيعي است كه چنين موقعيتي بستر خوبي براي رشد و گسترش اسلام گردد و خداوند حكيم و عليم پيامبر اسلام را در مركز اين دايره برانگيزد تا راه هدايت بشري آسان گردد. ❗️اين نكته را نيز اضافه كنيم كه با توجه به شرايط سرزمين عربستان و مردمي كه در جاهليت زندگي مي كردند، از نظر روابط اجتماعي، از نظر رعايت حقوق انسان ها، و نوع دين و آييني كه داشتند(بت پرستي)، نيز بعضي سنت ها و آداب زشت مانند زنده به گور كردن دختران و ... از ساير ملت هاي همجوار، پست تر و پايين تر بودند. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
👇ادامه پاسخ ❗️ 🗯به نظر مي رسد چنين انسان هايي به هدايت و پيام الهي نياز بيشتري نسبت به ملت هاي ديگر در آن زمان مانند ايران و روم داشتند. البته اگر چه از تمدن و ارزش هاي انساني دورتر بودند، اما درون خود نياز به هدايت را بيشتر احساس مي كردند. ❗️ایه شریفه «الله اعلم حیث يجعل رسالته؛» خداوند آگاه تر است كه كجا رسالت پيامبري را قرار دهد به ما مي فهماند كه اسرار بسياري در موضوع رسالت و پيامبري وجود دارد كه خداوند از آن آگاهي دارد و ما تنها به بخشي از آن مي توانيم دست يابيم ❗️همچنين عرب زمان پيامبر خيلي پر بهانه تر در پذيرش حق بودند، قرآن نيز اشاره داردكه اگر قرآن را به زبان عجمي نازل ميكرديم عرب ايمان نمي آورد. پس خدا با اين كار كه پيامبري از جنس خودعرب را مبعوث كرد، بهانه را از آنها گرفت. 🗯همچنين زبان عربي برترين زبان درتفهيم است بطوريكه همه لغات غير عرب را ميشود به عربي درآورد و لي شما لغت عرب را نميتوانيد دقيقا معادل غير عربي مثلا فارسي يا انگليسي را بجايش بگزاريد.مثلا كلمه : عين درلغت عرب 70 معني دارد كه هركدام فقط با قرينه معلوم ميشود. يا كلمه بسم الله الرحمن الرحيم در اينجا حروف مانند ال - ب- و..همه معني دارند ولي معادل فارسي يا ..ندارد! همچنين بنا بر نقل روايات ما بيش از 124 هزار پيامبر مبعوث شده داريم، لذا ممكن است بسياري از آنان در مناطق مختلف دنيا به رسالت مبعوث شده اند و ما از آنان بي خبريم چنانچه خود خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: « ما پيش از تو رسولاني فرستاديم كه سرگذشت گروهي را براي تو بازگفته و گروهي را براي تو باز گو نكرديم.» 📓غافر 78 ❗️همچنين با توجه به اين آيه شريفه كه خدا مي فرمايد «ان من امة الا خلا فيها نذير»مي فهميم كه تمامي امتهايي را كه خداوند آفريده داراي پيامبري بوده اند، پس مبعوث شدن پيامبران اختصاصي به عربها ندارد و اينكه پيامبر اكرم و ائمه اطهار عرب بودند همانطوري كه گفتيم به جهت خواست خداوند و اقتضاي زمان بوده است. ❗️در هر صورت اين كه در سوال آمده است كه همه پيامبران عرب بودند صحيح نيست بلكه برخي از آنان عرب بودند و برخي عرب نبودند. در حديثي آمده است كه پنج نفر از انبيا سرياني بودند ، پنج نفر عبري بودند و پنج نفر عرب بودند . 📚 بحار الانوار ج 11 ص 56 ح 57 به نقل از اختصاص . 🔴برگرفته از نرم افزار پرسمان،کلید واژه عرب بودن پیامبر https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال گفته می شود اگه ایمان و پرهیزکاری موجب نزول برکات خداوند است پس چرا ملل فاقد ایمان زندگی مرفه ای دارند وغرق ناز و نعمتند برخلاف برخی ملل مسلمان 🗯پاسخ: 🔷در تفسیر نمونه چنین امده است: ❗️پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن می گردد: 1⃣اینکه تصور می شود ملتهای فاقد ایمان و پرهیزگاری غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگی است که از اشتباه دیگری یعنی ثروت را دلیل بر خوشبختی گرفتن سرچشمه می گیرد. 🗯معمولا مردم این طور فکر می کنند که هر ملتی صنایعش پیشرفته تر و ثروتش بیشتر باشد خوشبختر است در حالی که اگر به درون این جوامع نفوذ کنیم و دردهای جانکاهی که روح و جسم آنها را درهم می کوبد از نزدیک ببینیم قبول خواهیم کرد که بسیاری از آنها از بیچاره ترین مردم روی زمین هستند، بگذریم از اینکه همان پیشرفت نسبی، نتیجه بکار بستن اصولی همانند کوشش و تلاش و نظم و حس مسئولیت است که در متن تعلیمات انبیا قرار دارد. 🗯در همین ایام که این قسمت از تفسیر را می نویسیم، این خبر در جرائد منتشر شد که در نیویورک یعنی یکی از ثروتمندترین و پیشرفته ترین نقاط دنیای مادی، بر اثر خاموشی ناگهانی برق صحنه عجیبی به وجود آمد، یعنی بسیاری از مردم به مغازه ها حمله بردند و هستی آنها را غارت کردند، تا آنجا که سه هزار نفر از غارتگران بوسیله پلیس بازداشت شدند. 🗯مسلما تعداد غارتگران واقعی چندین برابر این عدد بوده و تنها این عده بودند که نتوانستند به موقع فرار کنند، و نیز مسلم است که آنها غارتگران حرفهای نبوده اند که نفرات خود را برای چنان حمله عمومی از قبل آماده کرده باشند، زیرا حادثه یک حادثه ناگهانی بود. 🗯بنابراین چنین نتیجه می گیریم که با یک خاموشی برق، ده ها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند و به اصطلاح پیشرفته تبدیل به غارتگر شدند، این نه تنها دلیل بر انحطاط اخلاقی یک ملت است بلکه دلیل بر ناامنی شدید اجتماعی نیز می باشد. ❗️خبر دیگری که در جرائد بود این خبر را تکمیل کرد و آن اینکه یکی از شخصیتهای معروف که در همین ایام در نیویورک در یکی از هتلهای مشهور چندین ده طبقهای نیویورک سکونت داشت می گوید: «قطع برق، سبب شد که راه رفتن در راهروهای هتل به صورت کار خطرناکی درآید، به طوری که متصدیان هتل اجازه نمی دادند کسی تنها از راهروها بگذرد و به اطاق خود برسد مبادا گرفتار غارتگران گردد، لذا مسافران را در اکیپهای ده نفری یا بیشتر، با مامورین مسلح به اطاقهای خود می فرستادند شخص مزبور اضافه می کند که تا گرسنگی شدید به او فشار نمی آورده جرئت نداشته است از اطاق خویش خارج گردد» ❗️اما همین خاموشی برق در کشورهای عقب مانده شرقی هرگز چنین مشکلاتی را به وجود نمی آورده و این نشان می دهد که آنها در عین ثروت و پیشرفت صنایع کمترین امنیت در محیط خودشان ندارند، ❗️ از این گذشته ناظران عینی می گویند آدمکشی در آن محیطها همانند نوشیدن یک جرعه آب است، به همین آسانی. ❗️و می دانیم اگر تمام دنیا را به کسی بدهند و در چنین شرائطی زندگی کند، از بیچاره ترین مردم جهان خواهد بود، تازه مشکل امنیت تنها یکی از مشکلات آنها است، نابسامانیهای فراوان اجتماعی دیگری دارند که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکند، با توجه به این حقایق ثروت را نباید با خوشبختی اشتباه کرد. 2⃣ اما اینکه گفته می شود چرا جوامعی که دارای ایمان و پرهیزگاری هستند عقب مانده اند⁉️ 🔷 اگر منظور از ایمان و پرهیزگاری تنها ادعای اسلام و ادعای پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیاء بوده باشد، قبول داریم چنین افرادی عقب مانده اند، ولی می دانیم حقیقت ایمان و پرهیزگاری چیزی جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگی نیست، و این امری است که با ادعا تامین نمی گردد. ❗️با نهایت تاسف امروز اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیاری از جوامع اسلامی متروک یا نیمه متروک مانده است و چهره این جوامع چهره مسلمانان راستین نیست. 🔷اسلام دعوت به پاکی و درستکاری و امانت و تلاش و کوشش می کند کو آن امانت و تلاش؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهی و بیداری می کند کو آن علم و آگاهی سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگی صفوف و فداکاری می کند، آیا براستی این اصل به طور کامل در جوامع اسلامی امروز حکمفرما است و با این حال عقب مانده اند؟ 👌بنابراین باید اعتراف کرد اسلام چیزی است و ما مسلمانان چیز دیگر. 📚تفسیر نمونه ج6 ص268 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال در مکه و مدینه دیده می شود که اهل تسنن پس از خواندن سوره حمد در نماز آمین می گویند اما تشیع چنین نمی کند ایا دلیل خاصی داره؟ 🗯پاسخ: ❗️به عقیده شیعیان گفتن « آمین» در نماز پس از سوره حمد بدعت و حرام است و طبق نظر اهل بیت گفتن آن در نماز موجب بطلان نماز می باشد . 🗯شیخ الطائفه ،شیخ طوسی چنین می نویسد: « گفتن آمین نماز را باطل می کند ،چه آهسته باشد و چه بلند ،در آخر حمد باشد یا قبل از آن ،از سوی امام باشد یا ماموم در هر حال» 📚الخلاف ج1 ص333 🗯امام صادق فرمود: « هر گاه پشت سر امام جماعت مشغول نماز بودی هنگامی که امام از قرائت حمد فارغ شد بگو الحمد الله رب العالمین و آمین مگو» 📚الکافی ج3 ص313 📚التهذیب ج2 ص74 🔷از برخی روایات نیز استفاده می شود که گفتن آمین پس از سوره حمد از بدعت های یهود و نصاری بوده است چنان که امام صادق فرمود: « این عمل یهود و نصاری است که شما باید از آن اجتناب کنید» 📚الاستبصار،ج1 ص319 🗯در روایات اهل سنت نیز ،روایتی دال بر استحباب گفتن آمین یافت نمی شود بلکه از روایات انها استفاده می شود که این عمل بدعت می باشد ،چون به هیچ وجه نقل نشده است که پیامبر در نماز آمین می گفته است با آن که در نماز تمام مستحبات را بجا می اورده است 📚سنن بیهقی،ج2 ص72؛73،101،102 📚سنن ابی داود ج1 ص194 📚بلوغ المرام،ص92 🔴منابع جهت تحقیق: 1⃣وسائل الشیعه،ج6 ص67 باب17 2⃣سیمای عقائد شیعه،ص415 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال خواستم بدونم چه گناهانی کبیره است و ملاک کبیره بودن گناه چیست 🗯پاسخ: ❗️در مورد گناهان کبیره که در چند آیه قرآن به آن اشاره شده 📓نسائ 31- شوری37 ❗️مفسران از یکسو، و فقهاء و محدثان از سوى دیگر سخن بسیار گفته اند. 🗯بعضى همه گناهان را کبیره مى دانند، چون در برابر خداوند بزرگ هرگناهى بزرگ است. ❗️در حالى که بعضى دیگر «کبیره» و «صغیره» را امر نسبى تلقى کرده، و هر گناهى را نسبت به گناه مهمتر صغیره مى دانند، و نسبت به گناه کوچکتر کبیره. 🗯جمعى نیز معیار در کبیره بودن را وعده عذاب الهى نسبت به آن در متن قرآن دانسته اند. ❗️گاه نیز گفته شده که «گناه کبیره» هر گناهى است که حد شرعى در مورد آن جارى مى گردد. ❗️برخی نیز با توجه به اینکه تعبیر به «کبیره» دلیل بر عظمت گناه است هرگناهى که یکى از شرائط زیر را داشته باشد کبیره محسوب مى شود: الف ـ گناهانى که خداوند وعده عذاب درباره آن داده است. ب ـ گناهانى که در نظر اهل شرع و لسان روایات با عظمت یاد شده. ج ـ گناهانى که در منابع شرعى بزرگتر از گناهى شمرده شده که جزء کبائر است. د ـ و بالاخره گناهانى که در روایات معتبر تصریح به کبیره بودن آن شده است. ❗️در روایات اسلامى تعداد کبائر مختلف ذکر شده، در بعضى تعداد آنها هفت گناه (قتل نفس، عقوق والدین، رباخوارى، بازگشت به دارالکفر بعد از هجرت، نسبت زنا به زنان پاکدامن دادن، خوردن مال یتیم و فرار از جهاد) 📚وسائل الشیعه ج11 ابواب جهاد نفس باب 46 ح1 ❗️و در بعضى دیگر تعداد آن هفت گناه شمرده شده با این تفاوت که بجاى عقوق والدین «کلما اوجب الله علیه النار» (آنچه خداوند دوزخ را براى آن واجب کرده) ذکر شده است. ❗️در بعضى دیگر تعداد آنها ده گناه، و در بعضى نوزده گناه، و در بعضى تعداد بسیار بیشترى دیده مى شود. 📚برای توضیح بیشتر به مدرک پیشین باب 46 از ابواب جهاد النفس وسائل مراجعه شود ❗️این تفاوت در شمارش تعداد کبائر به خاطر آن است که همه گناهان کبیره نیز یکسان نیست، بلکه بعضى از اهمیت بیشترى برخوردارند است، و به تعبیر دیگر «اکبر الکبائر» است، بنابراین تضادى در میان آنها وجود ندارد. 🗯امام باقر فرمود: « گناهان کبیره گناهانی است که خداوند به انجام انها وعده جهنم داده است» 📚الفقیه ج3 ص569 🔶جهت اگاهی بیشتر رجوع شود: 🗯تفسیر نمونه ج22 ص541 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال در ایه 26 رعد امده که خدا است که به هر که بخواد روزی میده و از هر کی بخواد روزیش رو می گیره با این وجود دیگه چه نیازی به تلاش و کوشش ما است در حالی که تقسیم روزی ها دست خداست 🗯 پاسخ: ❗️تنها این آیه نیست که مى گوید کم و زیاد روزى بدست خدا است، از آیات مختلف دیگر قرآن نیز همین معنى، به خوبى استفاده مى شود که خدا روزى هرکس را بخواهد وسیع و روزى هرکس را بخواهد محدود مى سازد. 🗯اما این سخن به آن معنى نیست که باید دست از فعالیت کشید و در گوشه اى نشست تا خدا آنچه مقدر است برساند، این گونه افراد که تفکر منفى شان دستاویز خوبى است براى آنها که مذهب را «مخدر» مى دانند، از دو نکته اساسى غافلند: 1⃣نخست اینکه خواستن و مشیت و اراده الهى که در این آیات به آن اشاره شده یک مسأله دلبخواه و بى حساب نیست، بلکه مشیت خداوند از حکمت او جدا نیست و همیشه روى حساب لیاقتها و شایستگیها است. 2⃣ این مسأله به معنى نفى عالم اسباب نمى باشد، چرا که عالم اسباب جهان تکوین، نیز خواست خدا و مشیت تکوینى خدا است، و هیچگاه از مشیت تشریعى او جدا نخواهد بود. ❗️به عبارت روشنتر اراده خدا در زمینه وسعت و تنگى روزى، مشروط به شرائطى است که بر زندگى انسانها حکم فرماست، و تلاشها و کوششها و اخلاصها و فداکاریها، و به عکس سستى و تنبلى و بخل و آلودگى نیتها، نقش تعیین کننده اى در آن دارد، به همین دلیل قرآن مجید کراراً انسان را در گرو سعى و کوشش و تلاش و فعالیت خود شمرده، و بهره او را از زندگى به میزان سعى و تلاشش مى داند. 🗯لذا در کتاب وسائل الشیعه در کتاب تجارت و کسب و کار، بابى در زمینه تلاش و کوشش براى تحصیل رزق و روزى عنوان کرده و احادیث متعددى در این زمینه بیان مى دارد، نیز ابواب دیگرى در مذمت «بیکارى»، «پرخوابى»، «تنبلى» در طریق تحصیل نیازمندیهاى زندگى منعقد ساخته است. ❗️از جمله در حدیثى که از امیرمؤمنان در این ابواب نقل شده مى خوانیم که فرمود: «هنگامى که موجودات در آغاز باهم ازدواج کردند، تنبلى و ناتوانى باهم پیمان زوجیت بستند و فرزندى از آنها بنام «فقر» متولد شد» 📚وسائل الشیعه ج12 ص38 ❗️و در حدیثى دیگر از امام صادق مى خوانیم: «در طلب روزى و نیازهاى زندگى تنبلى نکنید چرا که پدران و نیاکان ما به دنبال آن مى دویدند و آنرا طلب مى کردند» 📚همان منبع ❗️در حدیث دیگرى از امام باقر مى خوانیم: «من مردى را که در کار دنیایش تنبل باشد مبغوض مى دارم، کسى که در کار دنیا تنبل باشد (با اینکه ثمره اش بزودى نصیب او مى شود) در کار آخرتش تنبلتر است» 📚همان منبع ص37 ❗️و نیز از امام موسى بن جعفر نقل شده است که فرمود: «خداوند بنده پرخواب را مبغوض مى شمرد، خداوند انسان بى کار را دشمن مى دارد» 📚همان منیع 🔴تفسیر نمونه ج10 ص204 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا ما همواره در خواست هدایت به صراط مستقیم از خدا می کنیم مگر ما گمراهیم ؟ به فرضی که این سخن از ما زیبنده باشد از پیامبر و امامان که نمونه انسان کامل بودند چه معنی دارد؟مگر انها گمراه بودند 🗯پاسخ: 🔷اولا: ❗️انسان در مسیر هدایت هر لحظه بیم لغزش و انحراف درباره او می رود، به همین دلیل باید خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را بر راه راست ثابت نگهدارد. 🗯ما نباید فراموش کنیم که وجود و هستی و تمام مواهب الهی، لحظه به لحظه از آن مبدء بزرگ به ما می رسد. 🔶مثل ما و همه موجودات از یک نظر مثل لامپهای برق است، اگر می بینیم نور لامپ، متصل و یکنواخت پخش می شود به خاطر آنست که لحظه به لحظه نیرو از منبع برق به او می رسد منبع برق هر لحظه نور جدیدی تولید می کند و بوسیله سیمهای ارتباطی به لامپ تحویل می گردد. 🔷هستی ما نیز همانند نور این لامپها است گر چه به صورت یک وجود ممتد جلوه گر است، ولی در حقیقت لحظه به لحظه وجود تازه ای از منبع هستی آفریدگار فیاض، به ما می رسد. 🗯بنابر این همانگونه که هر لحظه وجود تازهای به ما می رسد، به هدایت جدیدی نیز نیازمندیم بدیهی است اگر موانعی در سیمهای معنوی ارتباطی ما با خدا ایجاد شود، کژیها، ظلمها، ناپاکیها و ... پیوند ما را از آن منبع هدایت قطع می کند، و همان لحظه از صراط مستقیم منحرف خواهیم شد. 🔴ما از خدا طلب می کنیم که این موانع پیش نیاید و ما بر صراط مستقیم ثابت بمانیم . 🔷ثانیا: ❗️هدایت همان پیمودن طریق تکامل است که انسان تدریجا مراحل نقصان را پشت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسد. 🗯این را نیز می دانیم که طریق تکامل نامحدود است و به سوی بی نهایت همچنان پیش می رود. ❗️بنابر این جای تعجب نیست که حتی پیامبران و امامان از خدا تقاضای هدایت صراط مستقیم کنند، چه اینکه کمال مطلق تنها خدا است، و همه بدون استثناء در مسیر تکاملند چه مانع دارد که آنها نیز تقاضای درجات بالاتری را از خدا بنمایند. ⁉️مگر ما بر پیامبر صلوات و درود نمی فرستیم ؟ مگر مفهوم صلوات، تقاضای رحمت تازه پروردگار برای محمد و آل محمد نیست ؟ ❗️مگر خود پیامبر نمی فرمود: «خدایا علم (و هدایت ) مرا بیشتر کن » 📓طه114 ⁉️مگر قرآن نمی گوید: « خداوند هدایت هدایت یافتگان را افزون می کند » 📓مریم 76 ❗️و نیز می گوید: «آنها که هدایت یافته اند خداوند بر هدایتشان می افزاید، و تقوا به آنها می دهد» 📓 محمد 17 📚تفسیر نمونه ج1 ص46 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال با توجه به نزدیکی غدیر خواستم برام توضیح بدید که ایا کلمه مولی در حدیث غدیر به معنای دوستی است یا سرپرستی 🗯پاسخ: ❗️قراين و دلا‌يل زيادي وجود دارند بر اين كه «مولي»، در اين جا، به معناي «ولي و سرپرست ديني»، است؛ يعني كسي كه از طرف خداوند مقام ولا‌يت و سرپرستي، بر مردم، دارد. معلوم است كسي كه داراي ولا‌يت بر مردم باشد،‌امام و صاحب اختيار مردم است و خواسته اش برخواسته هاي آنان مقدم بوده و پيروي او،‌بر همه، واجب است. بعضي از آن قراين و دلا‌يل به قرار زير هستند: 1⃣مسأله دوستي علي آن قدر نگران كننده نبود كه در آيه تبليغ(سوره ي مائده، آيه ۶۷)، با آن لحن داغ و تهديدآميز، بيان شود و پيامبر از افشاي آن،‌احساس خطر كند، بلكه منظور آيه‌ تبليغ چيزي جز ابلا‌غ ولا‌يت و امامت اميرالمؤمنين علي نبوده است. 2⃣مسأله دوستي علي با همه مؤمنان مطلب پنهان و پيچيده‌اي نبود كه نياز به آن همه تأكيد، بيان، متوقف ساختن آن قافله‌ عظيم،‌در وسط بيابان خشك و سوزان،‌خطبه خواندن و گرفتن اعتراف هاي پي در پي از جمعيت داشته باشد،‌ زيرا اخوت اسلا‌مي و دوستي مسلمانان با يكديگر از بديهي‌ترين مسايل اسلا‌مي است كه از آغاز اسلا‌م وجود داشت و پيامبر بارها آن را تبليغ كرد و بر آن تأكيد نمود؛ چنان كه قرآن به صراحت مي گويد: ❗️«مؤمنان همه برادر يكديگرند». 📓حجرات، 10 ❗️«مردان و زنان مؤمن يار و دوستدار يكديگرند». 📓 توبه، آيه‌71 🗯پس منظور پيامبر از اين كارها، بيان مسأله‌ بسيار مهم و اساسي بوده و آن عبارت است از اعلا‌م ولا‌يت و امامت علي و انتصاب او به اين مقام. 3⃣جمله‌ «ايها الناس من اولي الناس بالمؤمنين من انفسهم»« ای مردم چه کسی نسبت به مردم از خودشان سزاوار تر است و صاحب اختیار انان است» در بسیاری از کتب نقل شده است مانند تفسیر عیاشی ج۱، ص۳۳۲، ح۱۵۲ ،البرهان في تفسير القرآن ،ج۱، ص۴۸۹، . نورالثقلين، ج۱، ص۶۵۳، ح۲۹۲؛ ❗️و در بعضي روايات جمله «الست اولي بكم من انفسكم»« ایا من سرپرست و سزاوار تر نسبت به شما از خودتان نیستم » 📚سنن ابن ماجه ج۱، باب۱۱، ص۴۳،‌ح۱۱۶.مسند احمد ج۱، ص۱۱۹، ج۴، ص۲۸۱، ۳۶۸،۳۷۲، ج۵، ص۳۴۷؛ المستدرك علي الصحيحين، ج۳، ص۱۱۰، ۵۳۳؛ مناقب علي بن ابي طالب (ع)،‌ص۲۴۰، ح۳۴۹؛ ❗️در بيش تر روايات، كه پيش از جمله‌ «من كنت مولا‌ه فعلي مولا‌ه» واقع شده اند،‌هيچ تناسبي با بيان يك دوستي ساده يا معاني ديگر ندارند، بلكه پيغمبر با اين جمله‌ها مي‌خواهد مردم به همان اولويت و اختياري كه آن حضرت نسبت به آنان دارد، اقرار و اعتراف كنند. ❗️ معناي اولويت پيغمبر اين است كه خواسته ي او برخواسته ي مردم مقدم است و هرچه بگويد و انجام دهد براي مردم حجت است، چون در حقيقت بر مردم ولا‌يت و سرپرستي دارد. 🗯بنابراين، همان گونه كه در جمله ي پيشين صحبت از اولويت و ولا‌يت پيامبر است،‌در جمله بعدهم بايد سخن از ولا‌يت و اولويت به همان معني باشد تا ارتباط معنوي و جمله‌ي پيشين و پسين محفوظ بماند. پيامبر در جمله‌ بعد، مي‌خواهد بگويد: همان اولويت و اختياري كه من نسبت به شما دارم و پيشوا و سرپرست شما هستم، براي علي نيز ثابت است. 🗯به اين ترتيب معناي اين چند جمله اين است، چنان كه در بيش‌تر روايات آمده كه پيامبر فرمود: «آيا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نيستم؟ همه گفتند: هستي . آن گاه فرمود: همين سزاواري و ولا‌يتي كه من نسبت به شما دارم، علي نيز دارد و پس از من، او مولا‌ي همه مسلمانان وجانشين من خواهد بود». 4⃣يكي از راه هاي تشخيص مراد متكلم، فهم عرف و اهل زبان از كلا‌م او است. در مورد حديث غدير، كساني كه در غدير خم حاضر بودند و نيز شاعران،‌اديبان و لغويان همه از كلمه‌ي «مولي»، در اين جا، «امام و رهبر، سرپرست و صاحب اختيار» را فهميده اند،‌زيرا مردم در پايان مراسم غدير به علي به عنوان اميرالمؤمنين، سلا‌م كردند؛ اين مقام را به او تبريك گفتند و با او بيعت نمودند. اين سلا‌م ها، تبريك ها و بيعت ها از سوي مردم،‌در اين واقعه ي تاريخي، به خصوص تبريكي كه ابوبكر و عمر به او گفتند 📚مسند احمد بن حنبل،‌ج۴، ص۲۸۱، الكشف والبيان، ثعلبي، ج۴، ص۹۲؛ ‌،‌روح المعاني ‌آلوسي،ج6، ص۱۹۴.تفسير المنار،رشيد رضا،ج6، ص465 ❗️نشان مي دهد كه چيزي جز مسأله‌ي نصب به خلا‌فت و امامت نبوده كه درخور اين‌گونه سلا‌م، تبريك و تهنيت و بيعت باشد؛ دوستي‌اي كه براي مسلمانان، ‌به طور عموم، ثابت است و اعلا‌م آن نيازي به تبريك ندارد. 🗯شعرا هم در اشعارشان «مولي» را به «امام،‌رهبر وسرپرست» معنا كرده اند. از جمله ي آنان حسان بن ثابت است كه در روز غدير حاضر بود و درپايان مراسم، با اجازه ي پيامبر حديث غدير را به نظم درآورد 📚‌ روض‌الجنان ،ج7، ص۶۸ 🗯ادامه پاسخ👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 ❗️اهل لغت نيز «مولي» را، در اين حديث، به «ولي و سرپرست ورهبر ديني» معنا كرده اند. ازهري و ابن منظور مي‌گويند: «ولي و مولي در زبان عرب به يك معناست. مولي در كلام عرب در موارد متعددي به كار مي‌رود،‌از جمله‌ي آنها مولا‌ي در دين است كه به معناي ولي و سرپرست مي‌باشد. اين نوع مولي در اين كلا‌م خداوند آمده است: اين (عاقبت نيك مؤمنان و عاقبت بد كافران) براي آن است كه خداوند مولي و سرپرست كساني است كه ايمان آوردند،‌اما كافران مولا‌يي ندارند. 📓 سوره‌ي محمد،‌آيه‌۱۱ ❗️يعني براي كفار هيچ ولي و سرپرستي وجود ندارد. 🗯 از اين نوع مولا‌ست مولا‌يي كه در اين فرمايش پيامبر آمده است: هر كس من مولا‌ي اويم، پس علي مولا‌ي اوست. يعني هر كس من ولي و سرپرست اويم، پس علي ولي و سرپرست اوست». 📚 معجم تهذيب اللغه، ص۳۹۵۶؛ لسان العرب، ج 15، ص۴۰۸ ❗️اين تلقي عموم حاضران، شاعران، اديبان، لغت دانان و ساير عالمان حجت قاطع است بر معنايي كه از واژه ي «مولي» در حديث غدير اراده شده است. 🗯با توجه به اين قراين و دلا‌يلي كه ذكر شدند، دلا‌لت حديث غدير بر ولا‌يت و امامت اميرالمؤمنين، علي براي صاحبان انصاف بسي روشن است. ❗️در این باره قرائن و دلائل دیگری نیز می باشد که در پاسخ های بعدی به آن اشاره می کنیم. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال سوالم اینه که چرادرنمازاشهدان علی ولی الله میگیم.شماگفتیدکه مولی به معنای سرپرست ورهبری است.ایااشهدان علی ولی الله منظوراینکه امام علی سرپرست خداست؟اینکه این معنی درست نیست،،پس چرادراذان میگیم؟؟؟ 🗯پاسخ: ❗️جمله « اشهد ان علی ولی الله » به این معنا نیست که حضرت علی سرپرست خداوند باشد . 🗯مراد آن است که حضرت علی ولی و سرپرست از ناحیه خداوند بر مردم است یعنی « ولی من الله» « سرپرست از ناحیه خدا است» 🔷در جملات نبی الله،رسول الله نیز جریان چنین است .اگر ما به فرد پیامبر می گوییم « نبی الله» به معنای « نبی من الله» است .یعنی فرد پیامبر از جانب خدا خبر می دهد. 🔷ویا وقتی می گوییم « رسول الله» یعنی « رسول من الله» به معنای آن است که پیامبر از جانب خدا رسول و فرستاده است . ❗️مسلم در صحیح خود نقل می کند که عمر پس از مرگ ابوبکر خطاب به حضرت علی و عباس در مقام احتجاج بر خلافت خود چنین گفت: «( انا)ولی ابی بکر» «من ولی ابوبکر هستم» ⁉️ایا اهل سنت معنا می کنند که عمر گفته است من سرپرست ابوبکر هستم یا معنا می کنند من سرپرست از ناحیه ابوبکر هستم؟ 📚صحیح مسلم ج3 ص1378 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا مساله تبریک گفتن ابوبکر و عمر به حضرت علی در روز غدیر در منابع اهل سنت امده یا خیر 🗯پاسخ : ❗️در این باره روایات متعددی در منابع روایی اهل سنت نقل شده است که پس از آن که پیامبر گرامی حضرت علی را به عنوان « مولی» برای مردم برگزید ،ابوبکر و عمر نزد حضرت علی رفتند و چنین گفتند: 🗯« گوارا باد بر ای فرزند ابی طالب ،صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای هر مرد و زن با ایمان هستی» 📚مسند احمد ج4 ص281 ❗️فخر رازی نقل می کند که عمر چنین گفت: « گوارا باد بر تو صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی هستی» 📚تفسیر مفاتیح الغیب،ذیل ایه 67 مائده 🗯خطیب بغدادی نقل می کند که گفت: « آفرین،آفرین به تو ای فرزند ابوطالب ،صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مسلمان هستی» 📚تاریخ بغداد ج7 ص290 ❗️دیگران از علمای اهل سنت نیز این داستان را نقل کرده اند از جمله: 📚مناوی در فیض القدیر،ج6 ص217 📚طبری در ذخائر العقبی،ص68 📚صواعق المحرقه،ص107 📚الریاض النضره،ج2 ص170 ❗️علامه امینی در الغدیر این جریان را از حدود60 نفر از بزرگان و علمای اهل سنت نقل می کنند که در کتب خود روایت کرده اند 📚ترجمه الغدیر ج2 ص181 به بعد 🔴این مساله نشان می دهد که مساله غدیر چیزی جز نصب خلافت نبوده است که در خور تبریک و تهنیت باشد زیرا اعلام دوستی که برای همه مسلمانان به طور عموم ثابت است تبریک ندارد 📚ایات ولایت،مکارم شیرازی،ص44 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht