eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 ❗️اهل لغت نيز «مولي» را، در اين حديث، به «ولي و سرپرست ورهبر ديني» معنا كرده اند. ازهري و ابن منظور مي‌گويند: «ولي و مولي در زبان عرب به يك معناست. مولي در كلام عرب در موارد متعددي به كار مي‌رود،‌از جمله‌ي آنها مولا‌ي در دين است كه به معناي ولي و سرپرست مي‌باشد. اين نوع مولي در اين كلا‌م خداوند آمده است: اين (عاقبت نيك مؤمنان و عاقبت بد كافران) براي آن است كه خداوند مولي و سرپرست كساني است كه ايمان آوردند،‌اما كافران مولا‌يي ندارند. 📓 سوره‌ي محمد،‌آيه‌۱۱ ❗️يعني براي كفار هيچ ولي و سرپرستي وجود ندارد. 🗯 از اين نوع مولا‌ست مولا‌يي كه در اين فرمايش پيامبر آمده است: هر كس من مولا‌ي اويم، پس علي مولا‌ي اوست. يعني هر كس من ولي و سرپرست اويم، پس علي ولي و سرپرست اوست». 📚 معجم تهذيب اللغه، ص۳۹۵۶؛ لسان العرب، ج 15، ص۴۰۸ ❗️اين تلقي عموم حاضران، شاعران، اديبان، لغت دانان و ساير عالمان حجت قاطع است بر معنايي كه از واژه ي «مولي» در حديث غدير اراده شده است. 🗯با توجه به اين قراين و دلا‌يلي كه ذكر شدند، دلا‌لت حديث غدير بر ولا‌يت و امامت اميرالمؤمنين، علي براي صاحبان انصاف بسي روشن است. ❗️در این باره قرائن و دلائل دیگری نیز می باشد که در پاسخ های بعدی به آن اشاره می کنیم. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال سوالم اینه که چرادرنمازاشهدان علی ولی الله میگیم.شماگفتیدکه مولی به معنای سرپرست ورهبری است.ایااشهدان علی ولی الله منظوراینکه امام علی سرپرست خداست؟اینکه این معنی درست نیست،،پس چرادراذان میگیم؟؟؟ 🗯پاسخ: ❗️جمله « اشهد ان علی ولی الله » به این معنا نیست که حضرت علی سرپرست خداوند باشد . 🗯مراد آن است که حضرت علی ولی و سرپرست از ناحیه خداوند بر مردم است یعنی « ولی من الله» « سرپرست از ناحیه خدا است» 🔷در جملات نبی الله،رسول الله نیز جریان چنین است .اگر ما به فرد پیامبر می گوییم « نبی الله» به معنای « نبی من الله» است .یعنی فرد پیامبر از جانب خدا خبر می دهد. 🔷ویا وقتی می گوییم « رسول الله» یعنی « رسول من الله» به معنای آن است که پیامبر از جانب خدا رسول و فرستاده است . ❗️مسلم در صحیح خود نقل می کند که عمر پس از مرگ ابوبکر خطاب به حضرت علی و عباس در مقام احتجاج بر خلافت خود چنین گفت: «( انا)ولی ابی بکر» «من ولی ابوبکر هستم» ⁉️ایا اهل سنت معنا می کنند که عمر گفته است من سرپرست ابوبکر هستم یا معنا می کنند من سرپرست از ناحیه ابوبکر هستم؟ 📚صحیح مسلم ج3 ص1378 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا مساله تبریک گفتن ابوبکر و عمر به حضرت علی در روز غدیر در منابع اهل سنت امده یا خیر 🗯پاسخ : ❗️در این باره روایات متعددی در منابع روایی اهل سنت نقل شده است که پس از آن که پیامبر گرامی حضرت علی را به عنوان « مولی» برای مردم برگزید ،ابوبکر و عمر نزد حضرت علی رفتند و چنین گفتند: 🗯« گوارا باد بر ای فرزند ابی طالب ،صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای هر مرد و زن با ایمان هستی» 📚مسند احمد ج4 ص281 ❗️فخر رازی نقل می کند که عمر چنین گفت: « گوارا باد بر تو صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی هستی» 📚تفسیر مفاتیح الغیب،ذیل ایه 67 مائده 🗯خطیب بغدادی نقل می کند که گفت: « آفرین،آفرین به تو ای فرزند ابوطالب ،صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مسلمان هستی» 📚تاریخ بغداد ج7 ص290 ❗️دیگران از علمای اهل سنت نیز این داستان را نقل کرده اند از جمله: 📚مناوی در فیض القدیر،ج6 ص217 📚طبری در ذخائر العقبی،ص68 📚صواعق المحرقه،ص107 📚الریاض النضره،ج2 ص170 ❗️علامه امینی در الغدیر این جریان را از حدود60 نفر از بزرگان و علمای اهل سنت نقل می کنند که در کتب خود روایت کرده اند 📚ترجمه الغدیر ج2 ص181 به بعد 🔴این مساله نشان می دهد که مساله غدیر چیزی جز نصب خلافت نبوده است که در خور تبریک و تهنیت باشد زیرا اعلام دوستی که برای همه مسلمانان به طور عموم ثابت است تبریک ندارد 📚ایات ولایت،مکارم شیرازی،ص44 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا به أئمه اطهار (سلام الله علیهم)ابن رسول الله می گوییم در حالی که آنها از صلب علی علیه السلام میباشند؟ 🗯پاسخ: ❗️خداوند در آیه 84 انعام می فرماید: « ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را عطا نمودیم و همه را به راه راست هدایت کردیم و نوح را نیز پیش از ابراهیم هدایت کرده بودیم و از فرزندان ابراهیم: داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را نیز هدایت نمودیم و این چنین نیکوکاران را پاداش می دهیم. و[همچنین از فرزندان ابراهیم] زکریا و یحیی و عیسی.» 🗯در تفسیر نمونه چنین آمده است: ❗️«در آیات فوق، عیسی از فرزندان ابراهیم شمرده شده، با اینکه می دانیم تنها از طرف مادر به آنها مربوط می شود، و این دلیل بر آن است که سلسله نسب از طرف پدر و مادر به طور یکسان پیش می رود و به همین دلیل نوه های پسری و دختری هر دو ذریه و فرزندزاده انسان محسوب می شوند. ❗️روی همین جهت امامان اهل بیت که همه از طرف دختر به پیامبر می رسند، ابناء رسول الله (فرزندان پیغمبر) خوانده می شوند. 🗯اگر چه در دوران جاهلیت که برای زن هیچگونه اهمیتی قائل نبودند، تنها نسب را از طرف پدر می دانستند، ولی اسلام قلم بطلان بر این فکر جاهلی کشیده اما متاسفانه بعضی از نویسندگانی که علاقه درستی به ائمه اهل بیت نداشتند کوشش می کردند این موضوع را انکار کنند و از گفتن ابن رسول الله به آنها خود داری نمایند و سنن جاهلی را زنده کنند. ❗️اتفاقا این موضوع در زمان خود ائمه مطرح بوده است، و آنها با همین آیه که دلیل دندان شکنی محسوب می شود به آنها پاسخ می گفتند. 🗯از جمله در کافی و در تفسیر عیاشی از امام صادق روایت شده که فرمود: 🔷 «خداوند متعال در قرآن مجید، نسب عیسی را که از طرف مادر به ابراهیم منتهی می شود، به عنوان ذریه (فرزندزاده ) بیان کرده آنگاه آیه و من ذریته داود و سلیمان را تا آخر و آیه بعد را هم تا لفظ عیسی تلاوت کرد. ❗️و نیز در تفسیر عیاشی از ابو الاسود روایت شده که می گوید: 🔴« روزی حجاج کسی را به نزد یحیی بن معمر که از علاقمندان خاندان پیامبر بود فرستاد که من شنیدم تو حسن و حسین را فرزندان رسول خدا می دانی و در این باره به آیات قرآن استدلال می کنی، در حالی که من قرآن را از اول تا به آخر خواندم و به چنین آیه ای برنخوردم، یحیی بن معمر در پاسخ او گفت : آیا در سوره انعام به این آیه برخورده ای که می گوید: «و من ذریته داود و سلیمان ... و یحیی و عیسی » گفت آری خوانده ام، گفت : مگر نه اینست که در این آیات عیسی ذریه ابراهیم شمرده شده، با اینکه از طرف پدر به او نمی رسید؟ ❗️در عیون الاخبار در ضمن یک حدیث طولانی در زمینه گفتگوی امام موسی بن جعفر با هارون الرشید و موسی بن مهدی، چنین نقل می کند که او یعنی به امام کاظم گفت : چگونه شما می گوئید ما ذریه پیامبریم، در حالی که پیامبر، پسری نداشت و نسل از طریق پسر است نه دختر و شما فرزندان دختر او هستید؟ ❗️ امام در پاسخ از او خواست که از این سؤال صرفنظر کند، ولی هارون اصرار کرد و گفت به هیچوجه صرف نظر نمی کنم، زیرا شما معتقدید به اینکه همه چیز در قرآن مجید است و باید از قرآن آیه ای در این باره بیاورید، ❗️امام فرمود: « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین، و زکریا و یحیی و عیسی» ⁉️سپس سؤال کرد ای هارون پدر عیسی که بود؟ گفت عیسی پدر نداشت، فرمود: « بنابراین اگر او ملحق به ذریه پیامبران است از طریق مریم می باشد، ما نیز ملحق به ذریه رسول خدا از طریق مادرمان فاطمه هستیم . 📚نورالثقلین جلد 1صفحه 743 ❗️جالب توجه اینکه بعضی از متعصبین اهل تسنن نیز، این موضوع را در تفسیر خود ذیل همین آیه آورده اند، از جمله فخر رازی در تفسیر کبیر خود می گوید: « این آیه دلالت دارد بر اینکه حسن و حسین از ذریه پیامبرند زیرا خداوند عیسی را از ذریه ابراهیم شمرده است با اینکه تنها از طریق مادر به او مربوط می شود. 📚تفسیر فخر رازی جلد 13 ص 66 ❗️نویسنده المنار که در تعصب در بعضی از مباحث خاص مذهبی دست کمی از فخر رازی ندارد، بعد از نقل کلام فخر رازی می گوید: « در این باب حدیثی از ابوبکر در صحیح بخاری از پیامبر نقل شده است که به امام حسن اشاره کرد و گفت : «این پسرم آقا است (یعنی کلمه پسرم بر امام حسن اطلاق کرد) در حالی که در نزد عرب (جاهلی ) لفظ ابن بر دختر زاده اطلاق نمیشد... سپس اضافه می کند به همین جهت مردم اولاد فاطمه را اولاد رسول و عترت و اهل بیت او می دانستند.» 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 ❗️در هر حال شک نیست که فرزندزاده ها از طرف دختر و پسر هر دو فرزند انسان محسوب می شوند و هیچگونه تفاوتی در این زمینه نیست، و نه این موضوع از مختصات پیغمبر ما میباشد و مخالفت با این مساله سر چشمهای جز تعصب و یا افکار جاهلی ندارد، و لذا در تمام احکام اسلامی از قبیل ازدواج و ارث و مانند آن هیچگونه تفاوتی میان این دو نیست، تنها استثنائی که به موضوع خورده مساله خمس است که روی عنوان سیادت است و به جهت خاصی که در کتاب خمس در فقه آمده این موضوع استثناء شده است » 📚تفسیر نمونه ج5 ص327 ❗️ترمذی نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود: « حسن و حسین فرزندان من و فرزندان دختر من هستند» 📚صحیح ترمذی ج2 ص240 📚کنزالعمال ج6 ص220 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ببخشید خواستم بگید فلسفه نماز خوندن چیه تا واسه کسایی که نماز نمیخونن بگم شاید به راه بیان 🗯پاسخ: ❗️گر چه نماز چیزی نیست که فلسفه اش بر کسی مخفی باشد، ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به ریزه کاریهای بیشتری در این زمینه رهنمون می گردد: 1⃣روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان ((ذکر اللّه)) است که در آیه قران بعنوان برترین نتیجه بیان شده است . ❗️البته ذکری که مقدمه فکر، و فکری که انگیزه عمل بوده باشد، چنانکه در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که در تفسیر جمله و لذکر الله اکبر فرمود: «یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» ❗️ یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد 📚بحار الانوار جلد 82 ص 200 2⃣ نماز وسیله شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می کند، لذا در حدیثی می خوانیم، پیامبر از یاران خود سؤال کرد:«اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او می ماند» ❗️در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود: «نماز درست همانند این آب جاری است، هر زمان که انسان نمازی می خواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان می رود)) . 📚وسائل الشیعه جلد 3 صفحه 7 ❗️و به این ترتیب جراحاتی که بر روح و جان انسان از گناه می نشیند، با مرهم نماز التیام می یابد و زنگارهائی که بر قلب می نشیند زدوده می شود . 3⃣ نماز سدی در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت می کند، و نهال تقوی را در دل پرورش می دهد، و می دانیم ایمان و تقوی نیرومندترین سد در برابر گناه است، و این همان چیزی است که در آیه فوق به عنوان نهی از فحشاء و منکر بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددی می خوانیم، افراد گناهکاری بودند که شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح می کند و کرد . 4⃣نماز، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر کردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام می شود، مرتبا به انسان اخطار می کند، هشدار می دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد می کند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید . 5⃣ نماز خود بینی و کبر را در هم می شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا می گذارد، خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند، بلکه صفری در برابر بی نهایت . ❗️پرده های غرور و خود خواهی را کنار می زند، تکبر و برتری جوئی را در هم می کوبد . 🗯به همین دلیل علی در آن حدیث معروفی که فلسفه های عبادات اسلامی در آن منعکس شده است بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین می کند می فرماید:«خداوند ایمان را برای پاکسازی انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر» 📚نهج البلاغه کلمات قصار 252 6⃣ نماز وسیله پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوی انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد، به ملکوت آسمانها دعوت می کند، و با فرشتگان همصدا و همراز می سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو برمی خیزد . ❗️تکرار این عمل در شبانه روز آنهم با تکیه روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصا با کمک گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوی نیکیها و پاکیها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد . 🗯لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی می خوانیم که در فلسفه نماز فرمود: «نماز وسیله تقرب هر پرهیزکاری به خدا است» 📚نهج البلاغه کلمات قصار 136. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 7⃣نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح می دهد- چرا که نماز روح اخلاص را زنده می کند، زیرا نماز مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می کند . ❗️لذا در حدیث معروفی می خوانیم که امیر مؤمنان علی در وصایای خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود: «خدا را خدا را در باره نماز، چرا که ستون دین شما است» 📚نهج البلاغه نامه ها (وصیت) 47. 🗯می دانیم هنگامی که عمود خیمه در هم بشکند یا سقوط کند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محکم باشد اثری ندارد، همچنین هنگامی که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد . ❗️در حدیثی از امام صادق می خوانیم«نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول می شود، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود می شود» ❗️شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده می شود، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می شود . 8⃣نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازی زندگی می کند، چرا که می دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی که بر آن نماز می خواند، آبی که با آن وضو می گیرد و غسل می کند، محلی که در آن غسل و وضو انجام می شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسی که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کمفروشی، رشوه خواری و کسب اموال حرام باشد چگونه می تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراین تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران . 9⃣نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرائط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است . ❗️در کتب فقهی و منابع حدیث، امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مساله شرب خمر است که در روایات آمده «نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اینکه توبه کند» . 📚بحار ج 84 ص 317 و 320. ❗️و در روایات متعددی می خوانیم «از جمله کسانی که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است» 📚بحار ج 84 ص 318. ❗️و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است که نماز کسی که زکات نمی پردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگری که می گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خود بینی از موانع قبول نماز است، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟ 🔟 نماز روح انضباط را در انسان تقویت می کند، چرا که دقیقا باید در اوقات معینی انجام گیرد که تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی کاملا آسان می سازد . ❗️همه اینها فوائدی است که در نماز، قطع نظر از مساله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بی فزائیم - که روح نماز همان جماعت است - برکات بی شمار دیگری دارد که اینجا جای شرح آن نیست، بعلاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم . ❗️گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی که از امام علی بن موسی الرضا نقل شده پایان می دهیم، امام در پاسخ نامه ای که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود: 🗯« علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است، و مبارزه با شرک و بت پرستی، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته، و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار . 🔷و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد . 🔶علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل می گردد، سبب می شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید . 🔷و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصی باز می دارد و از انواع فساد جلوگیری می کند 📚 وسائل الشیعه ج 3 ص 4. 🔴برگرفته از تفسیر نمونه ج16 ص284 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال اخیرا در برخی پیام ها دیده می شود که امام حسین نباید در برابر یزید قیام می کرد زیرا یزید حاکم اسلامی بوده و اطاعت از حاکم واجب است 🗯پاسخ: ❗️اطاعت کردن از سلطان ظالم و سکوت در برابر او از جمله گناهان بزرگی است که به هیچ عنوان قابل چشم پوشی نیست .با این وجود چگونه می توان گفت که در تعالیم اسلام اطاعت از سلطان ظالم واجب شمرده شده است در حالی که خداوند می فرماید: « از کسی که قلبش از ذکر ما غافل است و از هوی و هوس پیروی می کند اطاعت نکنید» 📓کهف 28 ❗️وفرمود: « از گناهاکاران و کافران اطاعت مکن» 📓قلم 10 ❗️وفرمود: « از مسرفین اطاعت مکن» 📓شعرائ 151 ❗️وفرمود: « تکیه بر ظالمان نکنید که موجب می شود آتش شما را فرو گیرد» 📓هود113 ❗️اهل سنت روایت کرده اند که پیامبر گرامی فرمود: « بشنوید پس از من حاکمان ظالمی خواهند آمد ،هر کس با انان همراه شود و انان را در کذبشان تصدیق کند و بر ظلمشان یاری کند از من نیست و من نیز از او نیستم و در قیامت بر حوض کوثر بر من وارد نمی شود» 📚جامع الاصول ج4 ص75 🗯در منابع روایی ما نیز روایات فراوانی در تحریم همراهی ظالمین و حب انان و اطاعت از انان وارد شده است 📚بحار الانوار ج72 ص367 باب82 🗯وفرموده اند وظیفه انسان در برابر ظلم وظالمان دوری جستن از انان و سعی در از بین بردن ظلم انان می باشد 📚وسائل الشیعه ج16 ص144 باب7 🗯روی این جهت امام حسین وقتی دید که یزید ظلم و جنایت را به نهایت خود رسانیده و سعی در از بین بردن اسلام و آشکار کردن مفاسد دارد،وظیفه خود دید تا در برابر او قیام کند و جان خود را در پاسداری از دین خداوند بدهد چنان که خود حضرت در مورد علت قیام فرمود: « من تنها به انگیزه اصلاح در امت جدم بپا خواستم ،می خواهم. امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدم و پدرم رفتار نمایم» 📚الفتوح ج5 ص33 📚بحار الانوار ج44 ص329 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا اکمال دین در روز غدیر بوده ؟ به چه دلیل؟ 🗯پاسخ: ❗️خداوند در آیه 3 مائده می فرماید: « امروز کافران از ( زوال) آیین شما مایوس شدند ،بنابراین از انها نترسید و از ( مخالفت) من بترسید.امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین( جاودان )شما پذیرفتم» 🗯روزی که آیه شریفه از آن سخن می گوید دارای چهار ویژگی مهم است: 1⃣روزی است که باعث یاس و ناامیدی کفار شد 2⃣روزی است که مایه اکمال دین شد 3⃣روزی است که خداوند نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد 4⃣روزی است که خداوند راضی شد که دین اسلام دین همیشگی مردم باشد 🔷ما می گوییم این ویژگی ها کاملا بر حادثه غدیر منطبق است زیرا: 1⃣دشمنان اسلام پس از ناکامی در تمام توطئه ها و تلاش ها برای محو اسلام تنها به یک چیز دل بسته بودند و آن این که پیامبر از دنیا برود و پس از ارتحال ایشان با توجه به این که به طور رسمی جانشینی معرفی نکرده است ضربه نهایی را به اسلام وارد کنند چنان که قرآن نقل می کند که می گفتند:« ما انتظار مرگش را می کشیم» 📓طور30 ❗️اما وقتی دیدند که آن حضرت در روز غدیر علی را به طور رسمی به جانشینی خود منصوب کرد تنها روزنه امید انها بسته شد و از نابودی اسلام مایوس شدند 2⃣با انتخاب امام علی نبوت قطع و ناتمام نماند بلکه به سیر تکاملی خود ادامه داد زیرا امامت تکمیل کننده نبوت و در نتیجه باعث کمال دین است 3⃣نعمتهای پرودگار با نصب امامت و رهبری پس از پیامبر تکمیل شد 4⃣بدون شک اسلام بدون امامت و رهبری یک دین جهان فراگیر و خاتم نخواهد شد .دین خاتم همواره پاسخگوی نیازهای مردم در تمام زمانها باشد و این بدون وجود امام معصومی در هر زمان امکان پذیر نیست 🔴شان نزول ایه در کتب اهل سنت: 🗯سیوطی از ابوسعید خدری نقل می کند که گفت: « هنگامی که پیامبر در روز غدیر علی را به جانشینی خود منصوب کرد و ولایت او را بر مومنین اعلام کرد جبرییل ایه « الیوم اکملت لکم دینکم...» را نازل کرد» 📚در المنثور ج2 ص259 🗯وباز از ابوهریره نقل می کند: « هنگامی که روز غدیر که روز هجدهم ذی الحجه است فرا رسید پیامبر فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست سپس ایه اکمال نازل شد» 📚همان منبع ج2 ص259 🗯خطیب بغدادی نقل می کند که ابوهریره به نقل از پیامبر گفت: « کسی که روز هجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد معادل روزه شصت ماه برایش ثواب دارد و این روز مصادف روز غدیر است که پیامبر علی را به عنوان مولی معرفی کرد و سپس ایه اکمال نازل شد» 📚تاریخ بغدادی ج8 ص290 🗯حاکم حسکانی نیز یکی دیگر از بزرگان اهل سنت همین شان نزول را ذکر می کند 📚شواهد التنزیل،ج1 ص157 🗯حافظ ابی نعیم اصفهانی نیز از ابی سعید خدری نقل می کند: « پیامبر در غدیر علی را به عنوان ولی و خلیفه به مردم معرفی کرد ،هنوز مردم متفرق نشده بودند که ایه اکمال نازل شد در این موقع پیامبر فرمود: « الله اکبر بر تکمیل دین،و اتمام نعمت و خشنودی خداوند از رسالت من و ولایت علی» 📚شواهد التنزیل ج1 ص157 ❗️علامه امینی در الغدیر این شان نزول را از حدود شانزده نفر از علمای اهل سنت نقل می کند 📚ترجمه الغدیر ج2 ص116 🗯در کتب شیعه نیز ،روایات فراوانی در نزول این ایه در روز غدیر نقل شده است که جهت اگاهی رجوع شود به : 📚بحار الانوار ج37 ص108 باب52 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال با یکی از دوستان بر سر تفسیر ایه « یس» اختلاف داریم خواستم بدونم « یس» چه کسی است و مراد از ال « یس» چه کسانی هستند 🗯پاسخ: ❗️یکی از تفسیرهایی که برای « یس» در اغاز سوره « یس» شده است این است که این کلمه مرکب از « یا» ( حرف ندا) و سین یعنی شخص پیامبر گرامی است و به این ترتیب پیامبر را برای بیان مطلب مخاطب می سازد . 🗯امام صادق فرمود: « یس نام رسول خداست و دلیل بر آن این است که بعد از آن می فرماید تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستی» 📚تفسیر نور الثقلین،ج4 ص375 ❗️حضرت علی فرمود: « پیامبر گرامی نامش یاسین است و ما کسانی هستیم که خداوند در موردشان فرموده است « سلام علی ال یاسین» 📚بحار الانوار ج23 ص168 ❗️در روایتی امده است که امام رضا در مناظره ای که با علمای اهل سنت در باره مقام اهل بیت داشتند از انان سوال کردند به من بگویید که مراد از « یس» چه کسی است . 🗯انان گفتند مراد محمد است در این شکی نیست . 🗯امام رضا فرمود: « خداوند به محمد و آلش به قدری فضل و بزرگی داده است که کسی به کنه آن نمی رسد مگر کسانی که اندیشه کنند چرا که خداوند جز بر انبیا بر کسی سلام نفرستاده است و فرموده است:« سلام بر نوح در میان جهانیان» 📓صافات 79 ❗️و « سلام بر ابراهیم» 📓صافات109 ❗️« سلام بر موسی و هارون» 📓صافات120 🗯اما نگفته است سلام بر آل نوح،یا سلام بر آل ابراهیم،یا سلام بر آل موسی و هارون ❗️اما در شان ما گفته است « سلام علی آل یس» 📓صافات130 🗯یعنی سلام بر آل محمد» 📚عیون الاخبار ج1 ص236 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال گفته می شود چگونه روز غدیر عیدمی باشد در حالی که روزه در آن مستحب است اما در عید قربان و فطر روزه در آن حرام است 🗯پاسخ: ❗️در فضیلت روزه عید غدیر ،روایات متعددی در منابع شیعه و سنی نقل شده است . 🗯امام صادق فرمود: « عید غدیر بسیار برتر و با شرافت تر از دو عید فطر و قربان است و هر کس آن روز را روزه بگیرد پاداش 60 ماه روزه داری را دریافت می کند» 📚الکافی ج4 ص148 ❗️وفرمود: « روزه آن روز کفاره شصت سال می باشد» 📚الفقیه ج2 ص90 ❗️وفرمود: « روزه آن روز به خاطر شکر نعمت ولایت و حمد پرودگار لازم گشت» 📚وسائل الشیعه ج10 ص443 🗯همین طور خطیب بغدادی از علمای اهل سنت از پیامبر گرامی نقل می کند که فرمود: « هر کس روز هجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد ،خداوند به او پاداش شصت روز روزه داری را به او می دهد و آن روز غدیر است .پیامبر دست علی را بر افراشت و گفت ایا من اولی به مومنان از خودشان نیستم .پس هر کس که من مولی و اولی نسبت به او هستم علی از این پس ولی و مولی برای اوست .پس از آن ایه اکمال نازل شد» 📚تاریخ بغداد،ج8 ص290 ❗️با توجه به این رویات اشکال کردن در باره روزه روز غدیر اجتهاد در برابر نص است . 🗯خداوند چنین قرار داده است که روزه روز غدیر مستحب اما روزه دو عید قربان و فطر حرام باشد ایا کسی می تواند اعتراض کند در حالی که خداوند می فرماید: « هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی اشکاری گرفتار شده است» 📓احزاب 38 ❗️گذشته از انکه ایام عید دیگری نظیر جمعه،مبعث و مانند آن وجود دارد که روزه گرفتن در انها مستحب می باشد 📚وسائل الشیعه ج10 ص447 📚روضه الطالبین،ج2 ص253 📚غنیه الطالبین،ص502 و... ❗️با این وجود نمی توان گفت هر روز که عید باشد باید روزه در آن روز حرام باشد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا در خصوص این موضوع مهم یعنی امامت علی پیامبر اسلام از کلمه مولی استفاده می کند که حدود 27 معنی مختلف می دهد و جالب اینجاست که حتی یکی از این 27 مورد معنای خلیفه و جانشین و اولی الامر نمی دهد! در حالیکه در لسان عرب برای این موضوع مهم کلمات فراوانی مانند: مالک، اولی الامر، سلطان، والی، حاکم، امام و... وجود داشته است. ✅پاسخ: استعمال واژه مولی به معنای سرپرست در خود قرآن آمده است وعلمای اهل سنت هم تصریح به این معنا کرده اند. ❗️علامه امینی در الغدیر دراین مورد بحث کامل می کنند که ما اجمالی از آن را می آوریم. 🗯خداوند درآیه 15 حدید می فرماید: "فالیوم لا یوخذ منکم فدیه ولا من الذین کفروا ماواکم النار وهی مولاکم وبئس المصیر" "پس امروز نه از شما فدیه ای پذیرفته می شود ونه از کافران وجایگاهتان آتش است وهمان سرپرستتان می باشد وچه بد جایگاهی است" ❗️بزرگان علمای اهل سنت مولی در آیه را به معنای شایسته تر واولی به نفس ( سرپرستی) تفسیر کرده اند 📚صحیح بخاری،ج4 ص1815 📚طبری در جامع البیان،ج27 ص228 📚تفتازانی در شرح المقاصد،ج5 ص273 📚قوشجی در شرح التجرید،ص447 📚شافعی در مطالب السول،ص16 📚ابن جوزی در التذکره،ص19 📚مالکی در الفصول المهمه،ص28 📚شبلنجی در نور الابصار،ص78 🗯علامه امینی از 27 نفر از علمای اهل سنت نام می برد که مولی درآیه را به معنای سرپرستی واولی به نفس معنا کرده اند 📚ترجمه الغدیر،ج2 ص296 تا 301 🗯واز 15 تن از علمای اهل سنت نام می برد که معنای شایسته تر وسرپرستی را یکی از معانی مولی درآیه برشمرده اند 📚همان مدرک،ص301-ص302 ❗️همچنین علمای اهل سنت فرمایش خداوند دراین آیه "انت مولانا" "تو ای خداوند مولای ما هستی" 📓286 بقره ❗️ به معنای سرپرستی گرفته اند 📚الکشف والبیان،ثعلبی،ج2 ص309 🗯با توجه به انچه آمد ثابت شد که استعمال لفظ مولی در معنای سرپرستی واولی به نفس در ادبیات عرب کاملا مرسوم است. ⁉️اما این که چرا پیامبر از کلمه مولی استفاده کرد؟ 🗯پاسخ آن است که: ❗️پیامبر برای بیان خلافت حضرت علی هم عنوان امام را به کار برده است،هم خلیفه و،هم وصی و... 🗯حاکم نیشابوری از بزرگان اهل سنت روایت می کند که پیامبر فرمود: "از راه وحی دریافتم که علی دارای سه خصلت است؛سید مسلمین است،امام متقین است،رهبر سپید چهره گان است" ❗️حاکم می گوید حدیث صحیح است 📚المستدرک،ج3 ص137 🗯طبری نقل می کند که پیامبر درمورد علی فرمود: "ان هذا اخی ووصیی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له واطیعوا" 🔷"همانا این شخص ( علی)برادر ووصی وخلیفه من درمیان شما است پس به دستورات او گوش داده واورا اطاعت کنید" 📚تاریخ طبری،ج2 ص220 ❗️درمورد سر استفاده از کلمه مولی هم گفتنی است: 🗯استعمال یک کلمه که دارای چند معنا است با قرینه معینه که مراد کدام یک از معانی است در ادبیات عرب کاملا رایج است ودرقرآن هم این استعمال وجود دارد. ❗️علامه میر حامد حسین در کتاب شریف عبقات الانوار بیش از 30 قرینه ودلیل می آورد که مراد از مولی در حدیث غدیر سرپرستی است که ما در گذشته به برخی از این قرائن اشاره کرده ایم 📚عبقات الانوار،ج9 و10 ❗برخی محققان درمورد علت استفاده کردن پیامبر از کلمه مولی چنین می گویند: 1⃣پیامبر در خطبه غدیر پیش از معرفی علی به عنوان سرپرست ،به ولایت خود برانان احتجاج می کند وبه آیه 6 احزاب استدلال میکند که می فرماید: «النبی اولی بالمومنین من انفسهم" « پیامبر سرپرست و اختیار دار مومنان است» 🗯لذا تنها تنها واژه ای که می تواند هم ریشه وگویای این معنا باشد واژه های مولی وولی است 2⃣در واژه ولی علاوه بر معنای خلافت وجانشینی معنای دوستی ومحبت نیز خوابیده است 📚شبهات غدیر،عصیری،ج2 ص13 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال از جمله شبهاتی که اهل‌سنت در مسائل فقهی به شیعه وارد می‌کنند این است که چرا شیعه اجتهاد در فقه را توسعه داده و آن را به صورت مطلق گذاشته است؟ 🗯پاسخ: ❗️آیین اسلام، آیین دائم و جاودانی است و قوانین آن، تا روز رستاخیز برای بشر لازم الاجراست. اسلام به حکم این که خاتم شرایع آسمانیست، بشر را از هر نوع قانون غیر آسمانی بی‌نیاز ساخته و تکامل او را در پیروی از قوانین خود تضمین نموده است. 🗯از سوی دیگر، زندگی بشر در معرض دگرگونی قرار دارد و هر روز موضوعات جدید و مسائل نوظهوری در جامعه پدید می‌آید که در عصر نزول وحی موجود نبوده و حکم آن به صورت صریح و مشخص در کتاب و سنّت وارد نشده است. دربارۀ این قبیل موضوعات که در طول 14 قرن زندگی مسلمانان را فرا گرفته، دو راه بیشتر در پیش روی فقیهان نیست: 🔷الف: دربارۀ این موضوعات، از قوانین غربی و یا قوانین وضعی هر کشوری استفاده شود، هر چند این قوانین، ریشه‌ای در شریعت نداشته باشد. این همان راهی است که غربیان و برخی از کشورهای اسلامی که با حکومت‌های سکولار اداره می‌شوند، در پیش گرفته‌اند. مسلّما این راه از نظر شرع درست نیست. 🔷ب: راه دیگر آن است که با توجه به غنای نظام تشریعی اسلام، به منابع فقهی مراجعه کرده و احکام موضوعات نوظهور را با دقت و تأمّل از آنها استخراج کنیم و از این طریق جامعه را از قوانین وضعی سکولارها و یا غربیان بی نیاز سازیم. ❗️اصولا اجتهاد، مایۀ حیات اسلام و پویایی قوانین آن است. در پرتو اجتهاد بود که مسلمانان توانستند در طول 14 قرن، جامعۀ اسلامی را از قوانین غیر اسلامی بی‌نیاز سازند. 🗯تأسف‌آور است که اهل‌سنّت، باب اجتهاد مطلق را به روی خود بسته و فقط اجتهاد در مذهب را به روی خود باز نگه داشته‌اند، یعنی فقیه حنفی می‌تواند با توجه به مبانی و آرای ابوحنیفه، احکام موضوعات نوظهور را استخراج کند، ولی حق ندارد از حدود آرا و مبانی او فاصله بگیرد، هم چنین فقیهان شافعی و مالکی و حنبلی نیز در حیطۀ مذهب خود حق اجتهاد دارند. ❗️این نوع اجتهاد یک اجتهاد فلج کنندۀ دین و شریعت است. مسلمانان جهان، قرن‌ها به احکام فقیهان دیگر عمل می‌کردند، و هنوز فقه این چهار نفر از رسمیت گسترده برخوردار نبود. اجتهاد واقعی این است که فقیه با شکستن قید اجتهاد در مذاهب، اجتهاد مطلق را مطرح کند، بی آنکه خود را به پیروی از مذهب امامی ملزم سازد، حکم الهی را از منابع و مصادر فقهی استخراج کند، خواه با نظریه و مبانی یکی از این چهار فقیه موافق باشد یا نباشد. 🗯اجتهاد شیعه اجتهاد از نوع دوم است. فقیه شیعی ملتزم است حکم الهی را از کتاب، سنت، عقل و اجماع استخراج کرده و آنچه را که به عنوان حکم الهی به دست آورده است، در اختیار دیگران قرار دهد. ❗️اجتهاد مطلق، تا سال 665 قمری در میان فقیهان اهل‌سنت رواج کامل داشت، ولی به علل سیاسی، دیگر مذاهب نادیده گرفته شد و جز چهار مذهب، بقیه از رسمیت افتاد  و تمام مناصب رسمی از قبیل قضاوت و امامت جمعه و افتاء در اختیار کسانی قرار گرفت که از یکی از چهار مذهب معروف پیروی کنند. 📚خطط مقریزی ج2 ص333 🔴بر گرفته از راهنمای حقیقت،ایت الله سبحانی،ص577 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ببخشید سوالی کسی ازم پرسید نتونستم جواب بدم .گفت مگه شما نمی گید قرآن برای همگان باعث هدایت است پس چرا خدا تو سوره 2 بقره میگن قرآن فقط واسه پرهیزکاران و با تقواها مایه هدایته یعنی بقیه افراد که احیانا اهل گناهان و بی ایمان هستند قران نمیتونه هدایتشون کنه این نقص بر قران نیست 🗯پاسخ: ❗️علت این مساله این است که تا مرحله ای از تقوا در وجود انسان نباشد «مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیریش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است » محال است انسان از هدایت کتابهای آسمانی و دعوت انبیاء بهره بگیرد. ❗️به تعبیر دیگر: 🗯افراد فاقد ایمان دو گروهند: 🔷 گروهی هستند که در جستجوی حقند و این مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد که هر جا حق را ببینند پذیرا می شوند. 🔷گروه دیگری افراد لجوج و متعصب و هواپرستی هستند که نه تنها در جستجوی حق نیستند بلکه هر جا آن را بیابند برای خاموش کردنش تلاش می کنند. ❗️مسلما قرآن و هر کتاب آسمانی دیگر تنها به حال گروه اول مفید بوده و هست و گروه دوم از هدایت آن بهره ای نخواهند گرفت . 🗯و باز به تعبیر دیگر: ❗️علاوه بر «فاعلیت فاعل »؛«قابلیت قابل »نیز شرط است، هم در هدایت تکوینی و هم در هدایت تشریعی . ❗️زمین شوره زار هرگز سنبل بر نیارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد بلکه باید زمین آماده باشد تا از قطرات زنده کننده باران بهره گیرد. 🗯سرزمین وجود انسانی نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمی پذیرد، و لذا خداوند می فرماید:«قرآن هادی و راهنمای متقیان است» 📚تفسیر نمونه ج1 ص68 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال خواستم ببینم تفسیر حروف مقطعه در قران چیه چرا که این حروف یک سری جملات گنگ و نامفهوم است که سبب اشکال برخی از ملحدان شده به قرآن مثل الم،الر،و مانند اینا 🗯پاسخ: ❗️این حروف اشاره به این است که این کتاب آسمانی با آن عظمت و اهمیتی که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیر ساخته و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است، از نمونه همین حروفی است که در اختیار همگان قرار دارد در عین اینکه قرآن از همان حروف الف باء و کلمات معمولی ترکیب یافته، به قدری کلمات آن موزون است و معانی بزرگی در بر دارد، که در اعماق دل و جان انسان نفوذ می کند، روح را مملو از اعجاب و تحسین می سازد، و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم می نماید، جمله بندیهای مرتب و کلمات آن در بلندترین پایه قرار گرفته و معانی بلند را در قالب زیباترین الفاظ می ریزدکه همانند و نظیر ندارد. 🗯فصاحت و بلاغت قرآن بر کسی پوشیده نیست، این گفته صرف ادعا نمی باشد زیرا آفریدگار جهان همان کسی که این کتاب را بر پیامبر نازل کرده همه انسانها را دعوت به مقابله به مثل نموده است و از آنها خواسته که همانند آن، یا لااقل یک سوره مثل آنرا بیاورند، او دعوت نموده است که عموم جهانیان (جن و انس ) با همکاری و هم فکری اگر می توانند مانند آنرا بیاورند اما همه عاجز و ناتوان ماندند، و این نشان می دهد که مولود فکر آدمی نیست . ❗️درست همانطور که خداوند بزرگ از خاک، موجوداتی همچون انسان با آن ساختمان شگفت انگیز، و انواع پرندهگان زیبا، و جانداران متنوع، و گیاهان و گلهای رنگارنگ، می آفریند و ما از آن کاسه و کوزه و مانند آن می سازیم، همچنین خداوند از حروف الفبا و کلمات معمولی، مطالب و معانی بلند را در قالب الفاظ زیبا و کلمات موزون ریخته و اسلوب خاصی در آن بکار برده که همه انگشت حیرت به دندان گرفته اند، آری همین حروف در اختیار انسانها نیز هست ولی توانائی ندارند که ترکیبها و جملهبندیهائی بسان قرآن ابداع کنند. ❗️جالب توجه اینکه : 🗯عصر جاهلیت یک عصر طلائی از نظر ادبیات بود همان اعراب بادیه نشین، همان پا برهنه ها و نیمه وحشیها با تمام محرومیتهای اقتصادی و اجتماعی دلهائی سرشار از ذوق ادبی و سخن سنجی داشتند، به طوری که امروز، اشعاری که یادگار آن دوران طلائی است، از اصیلترین و پرمایه ترین اشعار عرب محسوب می شود، و ذخائر گرانبهائی برای علاقمندان ادبیات عربی اصیل است، این خود بهترین دلیل برای نبوغ ادبی و ذوق سخن پروری اعراب در آن دوران می باشد. 🗯عربها در زمان جاهلیت یک بازار بزرگ سال به نام (بازار عکاظ) داشتند که در عین حال یک مجمع مهم ادبی و کنگره سیاسی و قضائی نیز محسوب می باشد. ❗️در این بازار علاوه بر فعالیتهای اقتصادی عالیترین نمونه های نظم و نثر عربی از طرف شعراء و سخنسرایان توانا، در این کنگره بزرگ عرضه می گردید، و بهترین آنها به عنوان (شعر سال ) انتخاب می شد که هفت قطعه (یا ده قطعه ) آن به نام (سبعه ) یا (عشره معلقه ) معروف است، و البته موفقیت در این مسابقه بزرگ ادبی افتخار بزرگی برای سراینده آن شعر و قبیله اش بود. 🗯در چنان عصری قرآن آنها را دعوت به مقابله به مثل کرد و همه از آوردن مانند آن اظهار عجز کردند، و در برابر آن زانو زدند . ❗️گواه زنده این تفسیر برای حروف مقطعه حدیثی است که از علی بن الحسین علیهماالسلام امام سجاد رسیده است آنجا که می فرماید: ❗️«قریش و یهود به قرآن نسبت ناروا دادند گفتند: قرآن سحر است، آن را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است، خداوند به آنها اعلام فرمود:(الم ذلک الکتاب ) یعنی ای محمد کتابی که بر تو فرو فرستادیم از همین حروف مقطعة (الف لام م ) و مانند آن است که همان حروف الفبای شما است .» 📚تفسیر برهان جلد 1صفحه 54. 🗯شاهد دیگر: حدیثی است که از امام علی ابن موسی الرضا رسیده است آنجا که می فرماید: «خداوند بزرگ قرآن را نازل فرمود با همین حروفی که جمیع عرب با آن تکلم می کنند، سپس فرمود: بگو اگر انس و جن با هم همکاری کنند که مثل قرآن را بیاورند توانائی بر آن را ندارند ....» 📚توحید صدوق ص 162 ❗️نکته دیگری که این نظریه را درباره معنی حروف مقطعه قرآن تائید می کند این است که در 24 مورد از آغاز سوره هائی که با این حروف شروع شده است، بلافاصله سخن از قرآن و عظمت آن به میان امده است این خود نشان می دهد که ارتباطی میان این دو، (حروف مقطعه و عظمت قرآن ) موجود است . ❗️مانند(هود: 1 2)، (نمل 1 و 2 )، (لقمان 1 و 2).،(اعراف 1 و 2). 🗯در تمام این موارد و موارد بسیار دیگر از آغاز سوره های قرآن پس از ذکر حروف مقطعه سخن از قرآن به آمده، و از عظمت آن بحث شده است . 📚تفسیر نمونه ج1 ص61 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال اگه خدا جسم نیست و دیده نمیشه پس چرا در ایات متعددی از قرآن تعبیر به « لقائ الله» و ملاقات با خدا شده مثل آیه 110 کهف، کسی که می خواد با خدا ملاقات کنه عمل صالح انجام بده» 🗯پاسخ: ❗️تعبیر به لقاء الله در قرآن مجید کرارا آمده است، و همه به معنی حضور در صحنه قیامت می باشد. 🗯 بدیهی است منظور از لقاء و ملاقات خداوند ملاقات حسی، مانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست، چه اینکه خداوند نه جسم است و نه رنگ و مکان دارد که با چشم ظاهر دیده شود. 🗯بلکه منظور یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهای او است، چنانکه گروهی از مفسران گفته اند. ❗️یا به معنی یک نوع شهود باطنی و قلبی است، زیرا انسان گاه به جائی می رسد که گوئی خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده می کند، به طوری که هیچگونه شک و تردیدی برای او باقی نمی ماند. 🗯این حالت ممکن است بر اثر پاکی و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا برای گروهی پیدا شود، چنانکه در نهج البلاغه می خوانیم : ❗️«یکی از دوستان دانشمند علی علیه السلام به نام ذعلب یمانی از امام پرسید :آیا خدای خود را دیده ای ؟ ❗️امام فرمود « آیا خدائی را که نبینم پرستش کنم » 🗯و هنگامی که او توضیح بیشتر خواست امام اضافه کرد: «چشمهای ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلبها بوسیله نور ایمان او را درک می نمایند» 📚نهج البلاغه خطبه 179. ❗️ولی این حالت شهود باطنی در قیامت برای همگان پیدا می شود، چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا آنچنان آشکار است که هر کوردلی هم ایمان قطعی پیدا می کند. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ببخشید می خواستم در مورد فلسفه حرمت ربا خواری بیشتر بدونم آخه بعضی ها میگن حرام کردن اون از ناحیه اسلام بی دلیله چون بعضی ها میخوان با پولشون پول در بیارن چه اشکالی داره 🗯پاسخ: ❗️ربا خواری از جنبه های مختلف دارای زیانهای غیر قابل جبرانی است که به برخی اشاره می شود: 1⃣ رباخواری تعادل اقتصادی را در جامعه ها به هم می زند و ثروتها را در یک قطب اجتماع جمع می کند زیرا جمعی بر اثر آن فقط سود می برند و زیانهای اقتصادی همه متوجه جمعی دیگر می گردد و اگر می شنویم فاصله میان کشورهای ثروتمند و فقیر جهان روز به روز بیشتر می گردد یک عامل آن همین است و به دنبال آن بروز جنگهای خونین است . 2⃣ رباخواری یک نوع تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست می کند و بذر کینه و دشمنی را در دلها می پاشد و در واقع رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را می بیند و هیچ توجهی به ضرر و زیان بدهکار ندارد. ❗️اینجا است که بدهکار چنین می فهمد که ربا خوار پول را وسیله بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است . 3⃣ درست است که ربا دهنده در اثر احتیاج تن به ربا می دهد اما هرگز این بی عدالتی را فراموش نخواهد کرد و حتی کار به جائی می رسد که فشار پنجه ربا خوار را هر چه تمامتر بر گلوی خود احساس می کند این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره به رباخوار لعن و نفرین می فرستد، تشنه خون او می شود و با چشم خود می بیند که هستی و درآمدی که به قیمت جانش تمام شده به جیب رباخوار ریخته می شود، در این شرائط بحرانی است که دهها جنایت وحشتناک رخ می دهد، بدهکار گاهی دست به انتحار و خودکشی می زند و گاهی در اثر شدت ناراحتی طلبکار را با وضع فجیعی می کشد و گاه به صورت یک بحران اجتماعی و انفجار عمومی و انقلاب همگانی در می آید. 🗯این گسستگی پیوند تعاون و همکاری در میان ملتها و کشورهای ربا دهنده و ربا گیرنده نیز آشکارا به چشم می خورد ملتهائی که می بینند ثروتشان به عنوان ربا به جیب ملت دیگری ریخته می شود با بغض و کینه و نفرتی خاص به آن ملت می نگرند و در عین اینکه نیاز به قرض داشته اند منتظرند روزی عکس العمل مناسبی از خود نشان دهند. ❗️این است که می گوییم رباخواری از نظر اخلاقی اثر فوق العاده بدی در روحیه وام گیرنده به جا می گذارد و کینه او را در دل خودش می یابد و پیوند تعاون و همکاری اجتماعی را بین افراد و ملتها سست می کند. 4⃣در روایات اسلامی در ضمن جمله کوتاه و پر معنائی به اثر سوء اخلاقی ربا اشاره شده است در کتاب وسائل الشیعه در مورد علت تحریم ربا می خوانیم، هشام بن سالم می گوید: امام صادق فرمودند: «خداوند ربا را حرام کرده تا مردم از کار نیک امتناع نورزند.» 📚وسائل الشیعه جلد 18ابواب ربا باب 1 ص 118 🗯ویا فرمود: « اگر ربا حلال بود مردم تجارات و آنچه به نفعشان بود را ترک کرده و به ربا روی می آوردند » 📚الفقیه ج3 ص567 ❗️شرح بیشتر درباره زیانهای رباخواری را در کتاب خطوط اساسی اقتصاد اسلامی،اثر ایت الله مکارم مطالعه فرمایید https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا اسلام قوانین جزایی و کیفری سخت و طاقت فرسایی مقرر نموده، مثلا در برابر یک بار آلوده شدن به زنای محصنه در آغاز مجازات حبس ابد مقرر گردید و سپس مجازات اعدام تعیین شد، آیا بهتر نبود مـجـازاتـهـای مـلایـمـتری در برابر اینگونه اعمال تعیین گردد تا تعادلی در میان جرم و کیفر برقرار شده باشد؟ 🗯پاسخ: ❗️ باید توجه داشت که قوانین کیفری اسلام گرچه ظاهرا سخت و شدید هستند، ولی در مقابل، راه اثبات جرم در اسلام به این آسانی نیست، و برای آن شرایطی تعیین شده که غالبا تا گناه علنی نشود آن شرائط حاصل نمی گردد. 🗯مـثـلا: 🔷 افزایش دادن تعداد شهود را به چهار نفر که در زنای محصنه مطرح است بقدری سـنـگـین است که فقط افراد بی باک و بی پروا ممکن است مجرم شناخته شوند و بدیهی اسـت ایـن چـنین اشخاص باید به اشد مجازات گرفتار شوند تا عبرت دیگران گردند و مـحـیـط از آلودگـی گـنـاه پاک گردد. 🗯 همچنین برای شهادت شهود شرایطی تعیین شده از قـبـیـل رؤیـت و عدم قناعت به قرائن، و هماهنگی در شهادت، و مانند آن، که اثبات جرم را سخت تر می کند. ❗️بـه ایـن تـرتـیـب، اسلام، احتمال یک مجازات فوق العاده شدید را در برابر این گونه گـنـاهـکـاران قـرار داده، و هـمین احتمال اگر چه ضعیف هم باشد می تواند در روحیه غالب افـراد اثـر بـگـذارد. 🗯اما راه اثـبـات آن را مـشـکـل قـرار داده تـا عـمـلا در ایـن گونه موارد اعـمـال خـشـونت بطور وسیع انجام نگیرد، در حقیقت اسلام خواسته اثر تهدیدی این قانون کـیـفـری را حـفـظ کـنـد بـدون ایـن کـه افـراد زیـادی مشمول اعدام شوند. ❗️نـتـیـجـه ایـن کـه روش اسـلام در تـعـیـیـن مـجازات و راه اثبات جرم روشی است که حداکثر تـاثـیـر را در نـجـات جـامـعـه از آلودگـی بـه گـنـاه دارد در حـالی کـه افـراد مـشـمـول ایـن مـجـازاتـهـا عـمـلا زیـاد نـیـسـتند 🗯لذا شایسته است که ما روش اسلام در این زمینه را نامگذاری کنیم به « روش سهل و ممتنع قوانین کیفری اسلام» 📚تفسیر نمونه ج3 ص310 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال لطفا بفرمایید دست زدن به روی خاک و به پیشانی و پشت دستها کشیدن چه فایده ای مـی تـوانـد داشـتـه بـاشـد؟ اساسا فلسفه تیمم کردن چیه 🗯پاسخ: ❗️در پاسخ این گونه ایرادها باید به دو نکته توجه داشت: 1⃣فایده اخلاقی: 🗯تیمم یکی از عبادات است، و روح عبادت به معنی واقعی کلمه در آن مـنـعـکس می باشد، زیرا انسان پیشانی خود را که شریفترین عضو بدن او است با دستی کـه بـر خاک زده، لمس می کند تا فروتنی و تواضع خود را در پیشگاه او آشکار سازد، یـعـنـی پـیشانی من و همچنین دستهای من در برابر تو تا آخرین حد، خاضع و متواضعند، و به دنبال این کار متوجه نماز و یا سایر عباداتی که مشروط به وضو و غسل است می شود، و به این ترتیب در پرورش روح تواضع و عبودیت و شکرگزاری در بندگان اثر می گذارد. 2⃣فـایـده بـهداشتی: ❗️ امروز ثابت شده که خاک به خاطر داشتن باکتریهای فراوان می تـوانـد آلودگـیها را از بین ببرد، این باکتریها که کار آنها تجزیه کردن مواد آلی و از بین بردن انواع عفونتها است معمولا در سطح زمین و اعماق کم که از هوا و نور آفتاب بهتر مـی تـوانـند استفاده کنند فراوانند، به همین دلیل هنگامی که لاشه های حیوانات و یا بدن انـسـان پس از مردن زیر خاک دفن شود و همچنین مواد آلوده گوناگونی که روی زمینها می بـاشـد، در مـدت نسبتا کوتاهی تجزیه شده و بر اثر حمله باکتریها کانون عفونت از هم مـتـلاشـی مـی گـردد، مـسـلم اسـت اگـر ایـن خـاصـیت در خاک نبود کره زمین در مدت کوتاهی مبدل به یک کانون عفونت می شد، اصولا خاک خاصیتی شبیه مواد (آنتی بیوتیک) دارد و تاثیر آن در کشتن میکربها فوق العاده زیاد است. ❗️بنابر این خاک پاک نه تنها آلوده نیست بلکه از بین برنده آلودگیها است و می تواند از ایـن نـظـر تـا حـدودی جـانـشـیـن آب شـود، بـا ایـن تـفـاوت کـه آب حلال است، یعنی میکربها را حل کرده و با خود می برد، ولی خاک میکرب کش است. 🗯امـا بـایـد تـوجـه داشت که خاک تیمم کاملا پاک باشد همانطور که قرآن در تعبیر جالب خود می گوید: طیبا. ❗️قـابـل توجه اینکه گفته شده است که بهتر است خاکهای سطح زمین برای این کار انتخاب شود، همان خاکهایی که در مـعـرض تـابـش آفـتاب و مملو از هوا و باکتریهای میکرب کش است، اگر چنین خاکی طیب و پـاکـیـزه نـیـز بـود، تـیـمم با آن اثرات فوق را دارد بدون اینکه کمترین زیانی داشته باشد 📚جهت اگاهی بیشتر رجوع شود : 🗯تفسیر نمونه ج3 ص400 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چـرا بعضی از افراد استعدادشان بیشتر و بعضی کمتر، بعضی زیبا و بعضی دیگر از زیبایی، کم بهره اند، بعضی از نظر جسمی فوق العاده نـیـرومـنـد و بـعـضـی مـعـمـولی هـسـتـنـد، آیـا ایـن تـفـاوتـهـای طـبـیـعـی بـا اصل عدالت پروردگار سازگار است؟ 🗯پاسخ: ❗️در پاسخ باید به چند نکته توجه داشت: 1⃣ قـسـمـتـی از تـفـاوتـهـای جـسـمـی و روحـی و مـردم بـا یـکـدیـگـر مـعـلول اخـتـلافـات طـبـقـاتـی و مـظـالم اجـتـمـاعـی و یـا سـهـل انـگـاریـهـای مـردم اسـت کـه هـیـچ گـونـه ارتباطی به دستگاه آفرینش ندارد، مثلا بـسـیـاری از فـرزنـدان ثـروتـمـنـدان از فـرزندان مردم فقیر هم از نظر جسمی قویتر و زیـبـاتـر و هـم از نـظـر اسـتـعـداد پـیـشـرفـتـه تـرنـد، بـه دلیل اینکه آنها از تغذیه و بهداشت کافی بهره مندند در حالی که اینها در محرومیت قرار دارنـد، و یـا افـرادی هـسـتـنـد کـه بـر اثـر تـنـبـلی و سـهـل انگاری نیروهای جسمی و روحی خود را از دست می دهند. این گونه اختلافها را باید اخـتـلافـهـای سـاخـتگی و بی دلیل دانست که با از بین رفتن نظام طبقاتی و تعمیم عـدالت اجـتـمـاعـی از مـیـان خـواهـد رفت، و هیچ گاه اسلام و قرآن بر این گونه تفاوتها صحه نگذاشته است. 2⃣قـسـمتی دیگر از این تفاوتها، طبیعی و لازمه آفرینش انسان است یعنی یک جامعه اگر هم از عدالت اجتماعی کامل برخوردار باشد تمام افرادش همانند مصنوعات یک کارخانه یک شـکـل و یـک جور نخواهند بود و طبعا با هم تفاوتهایی خواهند داشت، ولی باید دانست که مـعـمـولا مـواهـب الهـی و اسـتـعدادهای جسمی و روحی انسانها آنچنان تقسیم شده که هر کسی قـسـمـتـی از آن را دارد، یـعنی کمتر کسی پیدا می شود که این مواهب را یکجا داشته باشد، یـکـی از نـیـروی بـدنـی کـافی برخوردار است، و دیگری استعداد ریاضی خوبی دارد، یکی ذوق شعر، و دیگری عشق به تجارت، و بعضی هوش سرشاری برای کشاورزی، و بعضی از استعدادهای ویژه دیگری برخوردارند، مهم این است که جامعه یا خود اشخاص، استعدادها را کشف کنند، و آنها را در محیط سالمی پرورش دهند، تا هر انسانی بتواند نقطه قوت خویش را آشکار سازد و از آن بهره برداری کند. 3⃣ایـن موضوع را نیز باید یادآوری کرد که یک جامعه همانند یک پیکر انسان، نیاز به بافتها و عضلات و سلولهای گوناگون دارد، یعنی همانطور که اگر یک بدن، تمام از سـلولهـای ظریف همانند سلولهای چشم و مغز ساخته شده باشد دوام ندارد، و یا اگر تمام سـلولهـای آن خـشـن و غیر قابل انعطاف همانند سلولهای استخوانی باشند کارایی کافی بـرای وظـایـف مختلف نخواهد داشت، بلکه باید از سلولهای گوناگونی که یکی وظیفه تـفـکـر و دیـگـری مـشـاهـده و دیـگـری شـنـیـدن و دیـگـری سـخـن گـفـتـن را عـهده دار شوند تـشـکـیـل شـده بـاشـد، هـمـچـنـیـن بـرای بـه وجـود آمـدن یـک جـامـعـه کـامـل نیاز به استعدادها و ذوقها و ساختمانهای مختلف بدنی و فکری است، اما نه به ایـن مـعـنـی کـه بـعـضـی از اعضاء پیکر اجتماع در محرومیت به سر برند و یا خدمات آنها کـوچک شمرده شود و یا تحقیر گردند، همانطور که سلولهای بدن با تمام تفاوتی که دارند همگی از غذا و هوا و سایر نیازمندیها به مقدار لازم بهره می گیرند. 🗯و بـه عـبـارت دیـگـر تـفاوت ساختمان روحی و جسمی در آن قسمتهایی که طبیعی است (نه ظـالمانه و تحمیلی) مقتضای (حکمت) پروردگار است و عدالت هیچ گاه نمی تواند از حکمت جدا باشد، فی المثل اگر تمام سلولهای بدن انسان یکنواخت آفریده می شد، دور از حـکـمـت بـود، و عـدالت بـه مـعـنـی قـرار دادن هـر چـیـز در مـحـل مـنـاسـب خـود نـیـز در آن وجـود نـداشـت، هـمـچـنـیـن اگـر یـک روز تـمـام مـردم جـامـعـه مثل هم فکر کنند و استعداد همانندی داشته باشند در همان یک روز وضع جامعه به کلی درهم می ریزد. ❗️ زیرا بدیهی است که اگر مثلا تمام افراد بشر، مرد و یا همه زن بـاشـنـد، نـسـل بـشـر به زودی منقرض می شود و علاوه بر اینکه قسمت مهمی از لذات مـشـروع بـشر از میان می رود، حال اگر جمعی ایراد کنند که چرا بعضی زن و بعضی مرد آفـریـده شـده انـد و ایـن چـگـونه با عدالت پروردگار می سازد، مسلم است که این ایراد منطقی نخواهد بود، زیرا آنها به حکمت آن نیندیشیده اند. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال میخواستم بدونم پدر حضرت ابراهیم همون آزر که بت پرست بود است یعنی میشه پدر پیامبری بت پرست باشه؟ 🗯پاسخ: ❗️جمعی از مفسران سنی به این سؤال پاسخ مثبت گفته و آزر را پدر واقعی ابراهیم می دانند، در حالی که تمام مفسران و دانشمندان شیعه معتقدند آذر پدر ابراهیم نبود، بعضی او را پدر مادر و بسیاری او را عموی ابراهیم دانسته اند. ❗️قرائنی که نظر دانشمندان شیعه را تایید می کند چند چیز است : 1⃣ در هیچ یک از منابع تاریخی اسم پدر ابراهیم، (آزر) شمرده نشده است، بلکه همه (تارخ ) نوشته اند، در کتب عهدین نیز همین نام آمده است، جالب اینکه افرادی که اصرار دارند پدر ابراهیم آزر بوده در اینجا به توجیهاتی دست زده اند که به هیچ وجه قابل قبول نیست از جمله اینکه اسم پدر ابراهیم تارخ، و لقبش آزر بوده در حالی که این لقب نیز در منابع تاریخی ذکر نشده است . ❗️و یا اینکه آزر بتی بوده که پدر ابراهیم او را پرستش می کرده است در حالی که این احتمال با ظاهر آیه قرآن که می گوید پدرش آزر بود بهیچ وجه سازگار نیست، مگر اینکه جمله یا کلمه ای در تقدیر بگیریم که آن هم بر خلاف ظاهر است . 2⃣ قرآن مجید می گوید: مسلمانان حق ندارند برای مشرکان استغفار کنند اگر چه بستگان و نزدیکان آنها بوده باشند، سپس برای اینکه کسی استغفار ابراهیم را درباره آزر دستاویز قرار ندهد چنین می گوید: «سوره توبه آیه 114»« استغفار ابراهیم برای پدرش (آزر) فقط به خاطر وعده ای بود که به او داده بود » 🗯آنجا که گفت «بزودی برای تو استغفار خواهم کرد» 📓مریم47 ❗️به امید اینکه با این وعده دلگرم شود و از بت پرستی برگردد اما هنگامی که او را در راه بت پرستی مصمم و لجوج دید دست از استغفار درباره او برداشت . 🗯از این آیه به خوبی استفاده می شود که ابراهیم بعد از مایوس شدن از آزر دیگر هیچ گاه برای او طلب آمرزش نکرد و شایسته هم نبود چنین کند، و تمام قرائن نشان می دهد این جریان در دوران جوانی ابراهیم و زمانی بود که در شهر بابل می زیست و با بت پرستان مبارزه داشت . ❗️ولی ایات دیگر قرآن نشان می دهد که ابراهیم در اواخر عمر خود و پس از پایان بنای کعبه برای پدرش از خداوند طلب آمرزش کرد انجا که می فرماید: «حمد و سپاس برای خدائی است که در پیری به من اسماعیل و اسحاق را بخشیده پروردگار من دعا را اجابت می کند، پروردگارا من و پدر و مادرم و مؤمنین را در روز رستاخیز بیامرز. 📓سوره ابراهیم آیه 39 و 41 🗯از انضمام این آیه به آیه سوره توبه که مسلمانان را از استغفار برای مشرکان بر حذر می دارد و ابراهیم را از انجام چنین کاری جز برای یک مدت محدود آن هم برای یک هدف مقدس، برکنار می شمرد، به خوبی استفاده می شود که منظور از (اب ) در آیه مورد بحث آزر پدر نیست، بلکه عمو یا پدر مادر و یا مانند آن است و به تعبیر دیگر (والد) در بیان معنی پدر صراحت دارد، در حالی که (اب )صراحت ندارد. 🗯در آیات قرآن کلمه (اب ) نیز در مورد عمو به کار رفته است مانند آیه 133 سوره بقره «فرزندان یعقوب به او گفتند ما خداوند تو و خداوند پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یگانه را می پرستیم » و این را می دانیم که اسماعیل عموی یعقوب بود نه پدر او. 3⃣از روایات مختلف اسلامی نیز می توان این موضوع را استفاده کرد زیرا در حدیث معروفی از پیغمبر اکرم نقل شده است : «همواره خداوند مرا از صلب پدران پاک به رحم مادران پاک منتقل می ساخت، و هرگز مرا به آلودگیهای دوران جاهلیت آلوده نساخت » 📚بحار الانوار ج15 ص117 ❗️این روایات را بسیاری از مفسران شیعه و اهل تسنن مانند مرحوم طبرسی در مجمع البیان و نیشابوری در تفسیر غرائب القرآن و فخر رازی در تفسیر کبیر و آلوسی در تفسیر روح المعانی نقل کرده اند ❗️شک نیست که روشن ترین آلودگی دوران جاهلیت شرک و بت پرستی است، و کسانی که آن را منحصر به آلودگی زنا دانسته اند، هیچ دلیلی بر گفته خود ندارند، بخصوص اینکه قرآن می گوید انما المشرکون نجس : «مشرکان آلوده و نا ناپاکند» 📓سوره توبه آیه 28 🗯واین یعنی اجداد پیامبر هیچ گاه گرفتار شرک و بت پرستی نشدند و روشن است که پیامبر گرامی از نسل ابراهیم خلیل بوده است 📚تفسیر نمونه ج5 ص303 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ببخشید میشه بگید آیا فرضیه تکامل انواع با توحید و خداشناسی در تضاد است یا نه آخه کسانی که به تکامل انواع معتقدند از اساس خدا رو رد می کنن 🗯پاسخ: ❗️امروز این مسأله برای ما روشن است که این دو با هم تضادی ندارند یعنی ما چه فرضیه تکامل را قبول کنیم و چه آنرا بر اثر فقدان دلیل رد نمائیم در هر دو صورت می توانیم خداشناس باشیم. 🗯فرضیه تکامل اگر فرضا هم ثابت شود، شکل یک قانون علمی که از روی علت و معلول طبیعی پرده بر می دارد به خود خواهد گرفت، و فرقی میان این رابطه علت و معلولی در عالم جانداران و دیگر موجودات نیست. ⁉️ آیا کشف علل طبیعی نزول باران و جزر و مد دریاها و زلزله ها و مانند آن مانعی بر سر راه خداشناسی خواهد بود؟ 🔷مسلما نه، بنابر این کشف یک رابطه تکاملی در میان انواع موجودات نیز هیچگونه مانعی در مسیر شناخت خدا ایجاد نمی کند. تنها کسانی که تصور می کردند کشف علل طبیعی با قبول وجود خدا منافات دارد می توانند چنین سخنی را بگویند، ولی ما امروز به خوبی می دانیم که نه تنها کشف این علل ضرری به توحید نمی زند بلکه خود دلائل تازه ای از نظام آفرینش برای اثبات وجود خدا پیش پای ما می گذارد. ❗️جالب اینکه خود داروین که در برابر الحاد و بی دینی قد علم کرده ودر کتابش (اصل انواع) تصریح میکند که من در عین قبول تکامل انواع، خدا پرستم، و اصولا بدون قبول وجود خدا نمی توان تکامل را توجیه کرد. 🗯به این عبارت دقت کنید: «او با وجود قبول علل طبیعی برای ظهور انواع مختلف جانداران، همواره به خدای یگانه، مؤمن باقی می ماند، و تدریجا که سن او افزایش حاصل میکند احساس درونی مخصوصی به درک قدرتی ما فوق بشر در او تشدید می گردد، به حدی که معمای آفرینش را برای انسان لا ینحل می یابد.» 📚داروینیسم نوشته محمود بهزاد ص75 و 76. ❗️اصولا او معتقد بود که هدایت و رهبری انواع، در این پیچ و خم عجیب تکامل، و تبدیل یک موجود زنده بسیار ساده به این همه انواع مختلف و متنوع جانداران بدون وجود یک نقشه حساب شده و دقیق از طرف یک عقل کل امکان پذیر نیست 🗯راستی هم چنین است آیا از یک ماده واحد و بسیار ساده و پست، این همه مشتقات شگفت انگیز و عجیب، که هر کدام برای خود تشکیلات مفصلی دارد، به وجود آوردن بدون تکیه بر یک علم و قدرت بی پایان امکان پذیر است؟ 🔷نتیجه اینکه: ❗️غوغای تضاد عقیده تکامل انواع با مسأله خداشناسی یک غوغای بیاساس و بی دلیل بوده است (خواه فرضیه تکامل را بپذیریم یا نپذیریم). https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال لطفا دلائل طرفداران تکامل انواع و نقد انان را به طور خلاصه برایمان بیاورید که انان به چه دلیل معتقد به تکامل انواع و خلقت انسان از میمون هستند 🗯پاسخ: ❗️در تفسیر نمونه چنین آمده است: 🗯به آسانی میتوان استدلالات آنها را در سه قسمت خلاصه کرد: 🔷نخست دلائلی است که از دیرینشناسی و به اصطلاح مطالعه روی فسیلها، یعنی اسکلتهای متحجر شده موجودات زنده گذشته، آورده اند آنها معتقدند مطالعات طبقات مختلف زمین نشان می دهد که موجودات زنده، از صورتهای ساده تر به صورتهای کاملتر و پیچیده تر تغییر شکل داده اند. ❗️تنها راهی که اختلاف و تفاوت فسیلها را می توان با آن تفسیر کرد، همین فرضیه تکامل است. 🔷دلیل دیگر قرائنی است که از تشریح مقایسه ای جمع آوری کرده اند، آنها طی بحثهای مفصل و طولانی می گویند هنگامی که استخوان بندی حیوانات مختلف را تشریح کرده، با هم مقایسه کنیم شباهت زیادی در آنها می بینیم که نشان می دهد همه از یک اصل گرفته شده اند. 🔷بالاخره سومین دلیل آنها قرائتی است که از جنین شناسی بدست آورده اند و معتقدند اگر حیوانات را در حالت جنینی که هنوز تکامل لازم را نیافته اند در کنار هم بگذاریم خواهیم دید که جنینها قبل از تکامل در شکم مادر، یا در درون تخم تا چه اندازه با هم شباهت دارند، این نیز تأیید می کند که همه آنها در آغاز از یک اصل گرفته شده اند. 🗯پاسخهای طرفداران ثبوت انواع ❗️ولی طرفداران فرضیه ثبوت انواع یک پاسخ کلی به تمام این استدلالات دارند و آن اینکه هیچیک از این قرائن قانع کننده نیست، البته نمی توان انکار کرد که هر یک از این قرائن سه گانه احتمال تکامل را در ذهن به عنوان یک احتمال ظنی توجیه می کند، ولی هرگز یقین آور نخواهد بود. ❗️به عبارت روشنتر اثبات فرضیه تکامل، و تبدیل آن از صورت یک فرضیه به یک قانون علمی و قطعی، یا باید از طریق دلیل عقلی بوده باشد، و یا از طریق آزمایش و حس و تجربه، و غیر از این دو راهی نیست. 🗯اما از یکسو می دانیم دلائل عقلی و فلسفی را به این مسائل، راهی نیست، و از سوی دیگر دست تجربه و آزمایش از مسائلی که ریشه های آن در میلیونها سال قبل نهفته است کوتاه است 🗯آنچه ما با حس و تجربه درک می کنیم این است تغییرات سطحی با گذشت زمان به صورت جهش (موتاسیون) در حیوانات و گیاهان رخ میدهد، مثلا از نسل گوسفندان معمولی ناگهان گوسفندی متولد می شود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولی متفاوت است، یعنی بسیار لطیفتر و نرمتر میباشد، و همان سرچشمه پیدایش نسلی در گوسفند بنام (گوسفند مرینوس) می شود، با این ویژگی در پشم. 🗯و یا اینکه حیواناتی بر اثر جهش، تغییر رنگ چشم یا ناخن و یا شکل پوست بدن و مانند آن پیدا می کند. ❗️ولی هیچکس تاکنون جهشی ندیده است، که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند و یا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد. 🗯بنابر این ما تنها می توانیم حدس بزنیم که تراکم جهشها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان در بیاورد، و مثلا حیوانات خزنده را تبدیل به پرندگان کند، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست، بلکه تنها یک مساله ظنی است چرا که ما هرگز با جهشهای تغییر دهنده اعضاء اصلی به عنوان یک حس و تجربه روبرو نشده ایم. ❗️از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه می گیریم که دلائل سه گانه طرفداران ترانسفورمیسم نمیتواند این نظریه را از صورت یک فرضیه فراتر برد، و به همین دلیل آنها که دقیقا روی این مسائل بحث می کنند، همواره از آن به عنوان فرضیه تکامل انواع سخن می گویند نه قانون و اصل. 📚تفسیر نمونه ج11 ص83 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال خواستم در مورد عالم ذر توضیح بدید که داستانش چی بوده 🗯پاسخ:  ❗️در مورد عالم ذر خداوند در ایات ۱۷۲ تا۱۷۴ سوره اعراف نکاتی را بازگو می کند. مفسران به اتکاء روایات فراوان و گوناگونی که در منابع اسلامی نقل شده است نظراتی دارند که از همه مهمتر دو نظر زیر است : 1⃣ هنگامی که آدم آفریده شد فرزندان آینده او تا آخرین فرد بشر از پشت او به صورت ذراتی بیرون آمدند (و طبق بعضی از روایات این ذرات از گل آدم بیرون آمدند) آنها دارای عقل و شعور کافی برای شنیدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در این هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد آیا پروردگار شما نیستم همگی در پاسخ گفتند: آری بر این حقیقت همگی گواهیم سپس همه این ذرات به صلب آدم (یا به گل آدم ) بازگشتند و به همین جهت این عالم را عالم ذر و این پیمان را پیمان الست می نامند.بنابراین پیمان مزبور یک پیمان تشریعی و قرارداد خود آگاه در میان انسانها و پروردگارشان بوده است . 2⃣ منظور از این عالم و این پیمان همان عالم استعدادها و پیمان فطرت و تکوین و آفرینش است، به این ترتیب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران که در آن هنگام ذراتی بیش نیستند خداوند استعداد و آمادگی برای حقیقت توحید به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان این سر الهی به صورت یک حس درون ذاتی به ودیعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت یک حقیقت خودآگاه بنابراین همه افراد بشر دارای روح توحیدند و سؤالی که خداوند از آنها کرده به زبان تکوین و آفرینش است و پاسخی که آنها داده اند نیز به همین زبان است ❗️اینگونه تعبیرها در گفتگوهای روزانه نیز کم نیست مثلا می گوئیم : رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون یا می گوئیم : چشمان به هم ریخته او می گوید دیشب به خواب نرفته است 💎در قرآن مجید نیز تعبیر سخن گفتن در زمینه زبان حال در بعضی از آیات آمده است، مانند انچه در سوره فصلت ایه 11 امده :خداوند به آسمان و زمین فرمود: (با میل یا از روی اجبار بیائید و سر بر فرمان نهید آنها گفتند: ما از روی میل آمدیم و سر بر فرمان نهادیم ). ❗️این بود خلاصه دو نظر معروف در تفسیر آیات فوق . 💭ولی تفسیر اول دارای اشکالاتی است که ذیلا بیان می شود: 1 - در متن آیات سخن از خارج شدن ذرات از پشت فرزندان آدم است نه خود آدم (من بنی آدم من ظهورهم - ذریتهم ) در حالی که تفسیر اول از خود آدم یا از گل آدم سخن می گوید 2 - اگر این پیمان با خود آگاهی کافی و عقل و شعور گرفته شده چگونه همگان آن را فراموش کرده اند و هیچکس آن را به خاطر نمی آورد؟ در حالی که فاصله آن نسبت به زمان ما بیش از فاصله این جهان با جهان دیگر و رستاخیز نیست با اینکه در آیات متعددی از قرآن می خوانیم که افراد انسان (اعم از بهشتیان و دوزخیان ) در قیامت سرگذشتهای دنیا را فراموش نکرده و به خوبی یاد دارند ❗️این نسیان عمومی در مورد عالم ذر به هیچوجه قابل توجیه نیست . 3 - هدف از چنین پیمانی چه بوده است ؟ اگر هدف این بوده که پیمان گذاران با یادآوری چنین پیمانی در راه حق گام نهند و جز راه خداشناسی نپویند باید گفت چنین هدفی به هیچوجه از این پیمان به دست نمی آید زیرا همه آن را فراموش کرده و به اصطلاح به بستر ((لا)) خفته اند.و بدون چنین هدفی این پیمان لغو و بیهوده به نظر می رسد. 4 - اعتقاد به وجود چنین جهانی در واقع مستلزم قبول یک نوع تناسخ است زیرا مطابق این تفسیر باید پذیرفت که روح انسان قبل از تولد فعلی او یک بار دیگر در این جهان گام گذارده است . و پس از طی دورانی کوتاه یا طولانی از این جهان باز گشته است، و به این ترتیب بسیاری از اشکالات تناسخ متوجه آن خواهد شد.ولی اگر تفسیر دوم را بپذیریم هیچیک از این ایرادها متوجه نخواهد شد زیرا سؤال و جواب و پیمان مزبور یک پیمان فطری بوده است که الان هم هر کس در درون جان خود آثار آن را می یابد و حتی طبق تحقیقات روانشناسان اخیر ((حس مذهبی )) یکی از احساسات اصیل روان ناخودآگاه انسانی است، و همین حس است که بشر را در طول تاریخ به سوی خداشناسی رهنمون بوده و با وجود این فطرت هیچگاه نمی تواند به این عذر که پدران ما بت پرست بودند توسل جوید فطرة الله التی فطر الناس علیها (روم - 30) ❗️تنها ایراد مهمی که به تفسیر دوم متوجه می شود این است که سؤال و جواب در آن جنبه کنائی به خود می گیرد، ولی با توجه به آنچه در بالا اشاره کردیم که این گونه تعبیرات در زبان عرب و همه زبانها وجود دارد، ایراد دیگری متوجه آن نمی شود از همه تفاسیر نزدیکتر به نظر می رسد. 💭ادامه پاسخ👇👇👇
💭ادامه پاسخ 👇👇👇 ❗️عالم ذر در روایات اسلامی 💭روایات فراوانی در منابع مختلف اسلامی در کتب شیعه و اهل تسنن در زمینه عالم ذر نقل شده است که در بدو نظر به صورت یک روایت متواتر تصور می شود مثلا در تفسیر برهان 37 روایت و در تفسیر نور الثقلین 30 روایت در ذیل آیات فوق نقل شده که قسمتی از آن مشترک و قسمتی از آن متفاوت است و با توجه به تفاوت آنها شاید مجموعا از 40 روایت نیز متجاوز باشد.ولی اگر درست روایات را گروه بندی و تجزیه و تحلیل کنیم و اسناد و محتوای آنها را بررسی نمائیم خواهیم دید که نمی توان روی آنها به عنوان یک روایت معتبر تا چه رسد به عنوان یک روایت متواتر تکیه کرد. (دقت کنید!) ❗️بسیاری از این روایات از (زراره ) و تعدادی از (صالح بن سهل ) و تعدادی از (ابوبصیر)و تعدادی از (جابر) و تعدادی از (عبدالله سنان ) می باشد، روشن است که هرگاه شخص واحد روایات متعددی به یک مضمون نقل کند همه در حکم یک روایت محسوب می شود با توجه به این موضوع تعداد روایات فوق از آن عدد کثیری که در ابتدا به نظر می رسد تنزل می نماید و از 10 الی 20 روایت شاید تجاوز نمی کند. این از نظر سند. ❗️اما از نظر مضمون و دلالت مفاهیم آنها کاملا با هم مختلف است بعضی موافق تفسیر اول و بعضی موافق تفسیر دوم است و بعضی با هیچکدام سازگار نیست مثلا روایاتی را که (زرارة ) نقل کرده است و تحت شماره 3 و 4 و 8 و 11 و 28 و 29 در تفسیر برهان ذیل آیات مورد بحث نقل شده موافق تفسیر اول است و آنچه در روایات (عبدالله بن سنان ) که تحت شماره 7 و 12 در همان تفسیر برهان ذکر شده اشاره به تفسیر دوم می کند.💭بعضی از این روایات مبهم و پاره ای از آنها تعبیراتی دارد که جز به صورت کنایه و به اصطلاح در شکل سمبولیک مفهوم نیست مانند روایت 18 و 23 که از ابو سعید خدری و عبدالله کلبی در همان تفسیر نقل شده است :در پاره ای از روایات مزبور تنها اشاره به ارواح بنی آدم شده (مانند روایت مفضل که تحت شماره 20 ذکر شده است ).به علاوه روایات فوق بعضی دارای سند معتبر و بعضی فاقد سند می باشند. ❗️بنابراین و با توجه به متعارض بودن روایات فوق نمی توانیم روی آنها به عنوان یک مدرک معتبر تکیه کنیم و یا لااقل همانگونه که بزرگان علماء در این قبیل موارد می گویند علم و فهم این روایات را باید به صاحبان آنها واگذاریم و از هر گونه قضاوت پیرامون آنها خودداری کنیم . 💭در اینصورت ما می مانیم و متن آیاتی که در قرآن آمده است و همانگونه که گفتیم تفسیر دوم با آیات سازگارتر است 📚تفسیر نمونه ج۷ ص۶ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht