eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال اگه خدا جسم نیست و دیده نمیشه پس چرا در ایات متعددی از قرآن تعبیر به « لقائ الله» و ملاقات با خدا شده مثل آیه 110 کهف، کسی که می خواد با خدا ملاقات کنه عمل صالح انجام بده» 🗯پاسخ: ❗️تعبیر به لقاء الله در قرآن مجید کرارا آمده است، و همه به معنی حضور در صحنه قیامت می باشد. 🗯 بدیهی است منظور از لقاء و ملاقات خداوند ملاقات حسی، مانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست، چه اینکه خداوند نه جسم است و نه رنگ و مکان دارد که با چشم ظاهر دیده شود. 🗯بلکه منظور یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهای او است، چنانکه گروهی از مفسران گفته اند. ❗️یا به معنی یک نوع شهود باطنی و قلبی است، زیرا انسان گاه به جائی می رسد که گوئی خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده می کند، به طوری که هیچگونه شک و تردیدی برای او باقی نمی ماند. 🗯این حالت ممکن است بر اثر پاکی و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا برای گروهی پیدا شود، چنانکه در نهج البلاغه می خوانیم : ❗️«یکی از دوستان دانشمند علی علیه السلام به نام ذعلب یمانی از امام پرسید :آیا خدای خود را دیده ای ؟ ❗️امام فرمود « آیا خدائی را که نبینم پرستش کنم » 🗯و هنگامی که او توضیح بیشتر خواست امام اضافه کرد: «چشمهای ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلبها بوسیله نور ایمان او را درک می نمایند» 📚نهج البلاغه خطبه 179. ❗️ولی این حالت شهود باطنی در قیامت برای همگان پیدا می شود، چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا آنچنان آشکار است که هر کوردلی هم ایمان قطعی پیدا می کند. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ببخشید می خواستم در مورد فلسفه حرمت ربا خواری بیشتر بدونم آخه بعضی ها میگن حرام کردن اون از ناحیه اسلام بی دلیله چون بعضی ها میخوان با پولشون پول در بیارن چه اشکالی داره 🗯پاسخ: ❗️ربا خواری از جنبه های مختلف دارای زیانهای غیر قابل جبرانی است که به برخی اشاره می شود: 1⃣ رباخواری تعادل اقتصادی را در جامعه ها به هم می زند و ثروتها را در یک قطب اجتماع جمع می کند زیرا جمعی بر اثر آن فقط سود می برند و زیانهای اقتصادی همه متوجه جمعی دیگر می گردد و اگر می شنویم فاصله میان کشورهای ثروتمند و فقیر جهان روز به روز بیشتر می گردد یک عامل آن همین است و به دنبال آن بروز جنگهای خونین است . 2⃣ رباخواری یک نوع تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست می کند و بذر کینه و دشمنی را در دلها می پاشد و در واقع رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را می بیند و هیچ توجهی به ضرر و زیان بدهکار ندارد. ❗️اینجا است که بدهکار چنین می فهمد که ربا خوار پول را وسیله بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است . 3⃣ درست است که ربا دهنده در اثر احتیاج تن به ربا می دهد اما هرگز این بی عدالتی را فراموش نخواهد کرد و حتی کار به جائی می رسد که فشار پنجه ربا خوار را هر چه تمامتر بر گلوی خود احساس می کند این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره به رباخوار لعن و نفرین می فرستد، تشنه خون او می شود و با چشم خود می بیند که هستی و درآمدی که به قیمت جانش تمام شده به جیب رباخوار ریخته می شود، در این شرائط بحرانی است که دهها جنایت وحشتناک رخ می دهد، بدهکار گاهی دست به انتحار و خودکشی می زند و گاهی در اثر شدت ناراحتی طلبکار را با وضع فجیعی می کشد و گاه به صورت یک بحران اجتماعی و انفجار عمومی و انقلاب همگانی در می آید. 🗯این گسستگی پیوند تعاون و همکاری در میان ملتها و کشورهای ربا دهنده و ربا گیرنده نیز آشکارا به چشم می خورد ملتهائی که می بینند ثروتشان به عنوان ربا به جیب ملت دیگری ریخته می شود با بغض و کینه و نفرتی خاص به آن ملت می نگرند و در عین اینکه نیاز به قرض داشته اند منتظرند روزی عکس العمل مناسبی از خود نشان دهند. ❗️این است که می گوییم رباخواری از نظر اخلاقی اثر فوق العاده بدی در روحیه وام گیرنده به جا می گذارد و کینه او را در دل خودش می یابد و پیوند تعاون و همکاری اجتماعی را بین افراد و ملتها سست می کند. 4⃣در روایات اسلامی در ضمن جمله کوتاه و پر معنائی به اثر سوء اخلاقی ربا اشاره شده است در کتاب وسائل الشیعه در مورد علت تحریم ربا می خوانیم، هشام بن سالم می گوید: امام صادق فرمودند: «خداوند ربا را حرام کرده تا مردم از کار نیک امتناع نورزند.» 📚وسائل الشیعه جلد 18ابواب ربا باب 1 ص 118 🗯ویا فرمود: « اگر ربا حلال بود مردم تجارات و آنچه به نفعشان بود را ترک کرده و به ربا روی می آوردند » 📚الفقیه ج3 ص567 ❗️شرح بیشتر درباره زیانهای رباخواری را در کتاب خطوط اساسی اقتصاد اسلامی،اثر ایت الله مکارم مطالعه فرمایید https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا اسلام قوانین جزایی و کیفری سخت و طاقت فرسایی مقرر نموده، مثلا در برابر یک بار آلوده شدن به زنای محصنه در آغاز مجازات حبس ابد مقرر گردید و سپس مجازات اعدام تعیین شد، آیا بهتر نبود مـجـازاتـهـای مـلایـمـتری در برابر اینگونه اعمال تعیین گردد تا تعادلی در میان جرم و کیفر برقرار شده باشد؟ 🗯پاسخ: ❗️ باید توجه داشت که قوانین کیفری اسلام گرچه ظاهرا سخت و شدید هستند، ولی در مقابل، راه اثبات جرم در اسلام به این آسانی نیست، و برای آن شرایطی تعیین شده که غالبا تا گناه علنی نشود آن شرائط حاصل نمی گردد. 🗯مـثـلا: 🔷 افزایش دادن تعداد شهود را به چهار نفر که در زنای محصنه مطرح است بقدری سـنـگـین است که فقط افراد بی باک و بی پروا ممکن است مجرم شناخته شوند و بدیهی اسـت ایـن چـنین اشخاص باید به اشد مجازات گرفتار شوند تا عبرت دیگران گردند و مـحـیـط از آلودگـی گـنـاه پاک گردد. 🗯 همچنین برای شهادت شهود شرایطی تعیین شده از قـبـیـل رؤیـت و عدم قناعت به قرائن، و هماهنگی در شهادت، و مانند آن، که اثبات جرم را سخت تر می کند. ❗️بـه ایـن تـرتـیـب، اسلام، احتمال یک مجازات فوق العاده شدید را در برابر این گونه گـنـاهـکـاران قـرار داده، و هـمین احتمال اگر چه ضعیف هم باشد می تواند در روحیه غالب افـراد اثـر بـگـذارد. 🗯اما راه اثـبـات آن را مـشـکـل قـرار داده تـا عـمـلا در ایـن گونه موارد اعـمـال خـشـونت بطور وسیع انجام نگیرد، در حقیقت اسلام خواسته اثر تهدیدی این قانون کـیـفـری را حـفـظ کـنـد بـدون ایـن کـه افـراد زیـادی مشمول اعدام شوند. ❗️نـتـیـجـه ایـن کـه روش اسـلام در تـعـیـیـن مـجازات و راه اثبات جرم روشی است که حداکثر تـاثـیـر را در نـجـات جـامـعـه از آلودگـی بـه گـنـاه دارد در حـالی کـه افـراد مـشـمـول ایـن مـجـازاتـهـا عـمـلا زیـاد نـیـسـتند 🗯لذا شایسته است که ما روش اسلام در این زمینه را نامگذاری کنیم به « روش سهل و ممتنع قوانین کیفری اسلام» 📚تفسیر نمونه ج3 ص310 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال لطفا بفرمایید دست زدن به روی خاک و به پیشانی و پشت دستها کشیدن چه فایده ای مـی تـوانـد داشـتـه بـاشـد؟ اساسا فلسفه تیمم کردن چیه 🗯پاسخ: ❗️در پاسخ این گونه ایرادها باید به دو نکته توجه داشت: 1⃣فایده اخلاقی: 🗯تیمم یکی از عبادات است، و روح عبادت به معنی واقعی کلمه در آن مـنـعـکس می باشد، زیرا انسان پیشانی خود را که شریفترین عضو بدن او است با دستی کـه بـر خاک زده، لمس می کند تا فروتنی و تواضع خود را در پیشگاه او آشکار سازد، یـعـنـی پـیشانی من و همچنین دستهای من در برابر تو تا آخرین حد، خاضع و متواضعند، و به دنبال این کار متوجه نماز و یا سایر عباداتی که مشروط به وضو و غسل است می شود، و به این ترتیب در پرورش روح تواضع و عبودیت و شکرگزاری در بندگان اثر می گذارد. 2⃣فـایـده بـهداشتی: ❗️ امروز ثابت شده که خاک به خاطر داشتن باکتریهای فراوان می تـوانـد آلودگـیها را از بین ببرد، این باکتریها که کار آنها تجزیه کردن مواد آلی و از بین بردن انواع عفونتها است معمولا در سطح زمین و اعماق کم که از هوا و نور آفتاب بهتر مـی تـوانـند استفاده کنند فراوانند، به همین دلیل هنگامی که لاشه های حیوانات و یا بدن انـسـان پس از مردن زیر خاک دفن شود و همچنین مواد آلوده گوناگونی که روی زمینها می بـاشـد، در مـدت نسبتا کوتاهی تجزیه شده و بر اثر حمله باکتریها کانون عفونت از هم مـتـلاشـی مـی گـردد، مـسـلم اسـت اگـر ایـن خـاصـیت در خاک نبود کره زمین در مدت کوتاهی مبدل به یک کانون عفونت می شد، اصولا خاک خاصیتی شبیه مواد (آنتی بیوتیک) دارد و تاثیر آن در کشتن میکربها فوق العاده زیاد است. ❗️بنابر این خاک پاک نه تنها آلوده نیست بلکه از بین برنده آلودگیها است و می تواند از ایـن نـظـر تـا حـدودی جـانـشـیـن آب شـود، بـا ایـن تـفـاوت کـه آب حلال است، یعنی میکربها را حل کرده و با خود می برد، ولی خاک میکرب کش است. 🗯امـا بـایـد تـوجـه داشت که خاک تیمم کاملا پاک باشد همانطور که قرآن در تعبیر جالب خود می گوید: طیبا. ❗️قـابـل توجه اینکه گفته شده است که بهتر است خاکهای سطح زمین برای این کار انتخاب شود، همان خاکهایی که در مـعـرض تـابـش آفـتاب و مملو از هوا و باکتریهای میکرب کش است، اگر چنین خاکی طیب و پـاکـیـزه نـیـز بـود، تـیـمم با آن اثرات فوق را دارد بدون اینکه کمترین زیانی داشته باشد 📚جهت اگاهی بیشتر رجوع شود : 🗯تفسیر نمونه ج3 ص400 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چـرا بعضی از افراد استعدادشان بیشتر و بعضی کمتر، بعضی زیبا و بعضی دیگر از زیبایی، کم بهره اند، بعضی از نظر جسمی فوق العاده نـیـرومـنـد و بـعـضـی مـعـمـولی هـسـتـنـد، آیـا ایـن تـفـاوتـهـای طـبـیـعـی بـا اصل عدالت پروردگار سازگار است؟ 🗯پاسخ: ❗️در پاسخ باید به چند نکته توجه داشت: 1⃣ قـسـمـتـی از تـفـاوتـهـای جـسـمـی و روحـی و مـردم بـا یـکـدیـگـر مـعـلول اخـتـلافـات طـبـقـاتـی و مـظـالم اجـتـمـاعـی و یـا سـهـل انـگـاریـهـای مـردم اسـت کـه هـیـچ گـونـه ارتباطی به دستگاه آفرینش ندارد، مثلا بـسـیـاری از فـرزنـدان ثـروتـمـنـدان از فـرزندان مردم فقیر هم از نظر جسمی قویتر و زیـبـاتـر و هـم از نـظـر اسـتـعـداد پـیـشـرفـتـه تـرنـد، بـه دلیل اینکه آنها از تغذیه و بهداشت کافی بهره مندند در حالی که اینها در محرومیت قرار دارنـد، و یـا افـرادی هـسـتـنـد کـه بـر اثـر تـنـبـلی و سـهـل انگاری نیروهای جسمی و روحی خود را از دست می دهند. این گونه اختلافها را باید اخـتـلافـهـای سـاخـتگی و بی دلیل دانست که با از بین رفتن نظام طبقاتی و تعمیم عـدالت اجـتـمـاعـی از مـیـان خـواهـد رفت، و هیچ گاه اسلام و قرآن بر این گونه تفاوتها صحه نگذاشته است. 2⃣قـسـمتی دیگر از این تفاوتها، طبیعی و لازمه آفرینش انسان است یعنی یک جامعه اگر هم از عدالت اجتماعی کامل برخوردار باشد تمام افرادش همانند مصنوعات یک کارخانه یک شـکـل و یـک جور نخواهند بود و طبعا با هم تفاوتهایی خواهند داشت، ولی باید دانست که مـعـمـولا مـواهـب الهـی و اسـتـعدادهای جسمی و روحی انسانها آنچنان تقسیم شده که هر کسی قـسـمـتـی از آن را دارد، یـعنی کمتر کسی پیدا می شود که این مواهب را یکجا داشته باشد، یـکـی از نـیـروی بـدنـی کـافی برخوردار است، و دیگری استعداد ریاضی خوبی دارد، یکی ذوق شعر، و دیگری عشق به تجارت، و بعضی هوش سرشاری برای کشاورزی، و بعضی از استعدادهای ویژه دیگری برخوردارند، مهم این است که جامعه یا خود اشخاص، استعدادها را کشف کنند، و آنها را در محیط سالمی پرورش دهند، تا هر انسانی بتواند نقطه قوت خویش را آشکار سازد و از آن بهره برداری کند. 3⃣ایـن موضوع را نیز باید یادآوری کرد که یک جامعه همانند یک پیکر انسان، نیاز به بافتها و عضلات و سلولهای گوناگون دارد، یعنی همانطور که اگر یک بدن، تمام از سـلولهـای ظریف همانند سلولهای چشم و مغز ساخته شده باشد دوام ندارد، و یا اگر تمام سـلولهـای آن خـشـن و غیر قابل انعطاف همانند سلولهای استخوانی باشند کارایی کافی بـرای وظـایـف مختلف نخواهد داشت، بلکه باید از سلولهای گوناگونی که یکی وظیفه تـفـکـر و دیـگـری مـشـاهـده و دیـگـری شـنـیـدن و دیـگـری سـخـن گـفـتـن را عـهده دار شوند تـشـکـیـل شـده بـاشـد، هـمـچـنـیـن بـرای بـه وجـود آمـدن یـک جـامـعـه کـامـل نیاز به استعدادها و ذوقها و ساختمانهای مختلف بدنی و فکری است، اما نه به ایـن مـعـنـی کـه بـعـضـی از اعضاء پیکر اجتماع در محرومیت به سر برند و یا خدمات آنها کـوچک شمرده شود و یا تحقیر گردند، همانطور که سلولهای بدن با تمام تفاوتی که دارند همگی از غذا و هوا و سایر نیازمندیها به مقدار لازم بهره می گیرند. 🗯و بـه عـبـارت دیـگـر تـفاوت ساختمان روحی و جسمی در آن قسمتهایی که طبیعی است (نه ظـالمانه و تحمیلی) مقتضای (حکمت) پروردگار است و عدالت هیچ گاه نمی تواند از حکمت جدا باشد، فی المثل اگر تمام سلولهای بدن انسان یکنواخت آفریده می شد، دور از حـکـمـت بـود، و عـدالت بـه مـعـنـی قـرار دادن هـر چـیـز در مـحـل مـنـاسـب خـود نـیـز در آن وجـود نـداشـت، هـمـچـنـیـن اگـر یـک روز تـمـام مـردم جـامـعـه مثل هم فکر کنند و استعداد همانندی داشته باشند در همان یک روز وضع جامعه به کلی درهم می ریزد. ❗️ زیرا بدیهی است که اگر مثلا تمام افراد بشر، مرد و یا همه زن بـاشـنـد، نـسـل بـشـر به زودی منقرض می شود و علاوه بر اینکه قسمت مهمی از لذات مـشـروع بـشر از میان می رود، حال اگر جمعی ایراد کنند که چرا بعضی زن و بعضی مرد آفـریـده شـده انـد و ایـن چـگـونه با عدالت پروردگار می سازد، مسلم است که این ایراد منطقی نخواهد بود، زیرا آنها به حکمت آن نیندیشیده اند. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال میخواستم بدونم پدر حضرت ابراهیم همون آزر که بت پرست بود است یعنی میشه پدر پیامبری بت پرست باشه؟ 🗯پاسخ: ❗️جمعی از مفسران سنی به این سؤال پاسخ مثبت گفته و آزر را پدر واقعی ابراهیم می دانند، در حالی که تمام مفسران و دانشمندان شیعه معتقدند آذر پدر ابراهیم نبود، بعضی او را پدر مادر و بسیاری او را عموی ابراهیم دانسته اند. ❗️قرائنی که نظر دانشمندان شیعه را تایید می کند چند چیز است : 1⃣ در هیچ یک از منابع تاریخی اسم پدر ابراهیم، (آزر) شمرده نشده است، بلکه همه (تارخ ) نوشته اند، در کتب عهدین نیز همین نام آمده است، جالب اینکه افرادی که اصرار دارند پدر ابراهیم آزر بوده در اینجا به توجیهاتی دست زده اند که به هیچ وجه قابل قبول نیست از جمله اینکه اسم پدر ابراهیم تارخ، و لقبش آزر بوده در حالی که این لقب نیز در منابع تاریخی ذکر نشده است . ❗️و یا اینکه آزر بتی بوده که پدر ابراهیم او را پرستش می کرده است در حالی که این احتمال با ظاهر آیه قرآن که می گوید پدرش آزر بود بهیچ وجه سازگار نیست، مگر اینکه جمله یا کلمه ای در تقدیر بگیریم که آن هم بر خلاف ظاهر است . 2⃣ قرآن مجید می گوید: مسلمانان حق ندارند برای مشرکان استغفار کنند اگر چه بستگان و نزدیکان آنها بوده باشند، سپس برای اینکه کسی استغفار ابراهیم را درباره آزر دستاویز قرار ندهد چنین می گوید: «سوره توبه آیه 114»« استغفار ابراهیم برای پدرش (آزر) فقط به خاطر وعده ای بود که به او داده بود » 🗯آنجا که گفت «بزودی برای تو استغفار خواهم کرد» 📓مریم47 ❗️به امید اینکه با این وعده دلگرم شود و از بت پرستی برگردد اما هنگامی که او را در راه بت پرستی مصمم و لجوج دید دست از استغفار درباره او برداشت . 🗯از این آیه به خوبی استفاده می شود که ابراهیم بعد از مایوس شدن از آزر دیگر هیچ گاه برای او طلب آمرزش نکرد و شایسته هم نبود چنین کند، و تمام قرائن نشان می دهد این جریان در دوران جوانی ابراهیم و زمانی بود که در شهر بابل می زیست و با بت پرستان مبارزه داشت . ❗️ولی ایات دیگر قرآن نشان می دهد که ابراهیم در اواخر عمر خود و پس از پایان بنای کعبه برای پدرش از خداوند طلب آمرزش کرد انجا که می فرماید: «حمد و سپاس برای خدائی است که در پیری به من اسماعیل و اسحاق را بخشیده پروردگار من دعا را اجابت می کند، پروردگارا من و پدر و مادرم و مؤمنین را در روز رستاخیز بیامرز. 📓سوره ابراهیم آیه 39 و 41 🗯از انضمام این آیه به آیه سوره توبه که مسلمانان را از استغفار برای مشرکان بر حذر می دارد و ابراهیم را از انجام چنین کاری جز برای یک مدت محدود آن هم برای یک هدف مقدس، برکنار می شمرد، به خوبی استفاده می شود که منظور از (اب ) در آیه مورد بحث آزر پدر نیست، بلکه عمو یا پدر مادر و یا مانند آن است و به تعبیر دیگر (والد) در بیان معنی پدر صراحت دارد، در حالی که (اب )صراحت ندارد. 🗯در آیات قرآن کلمه (اب ) نیز در مورد عمو به کار رفته است مانند آیه 133 سوره بقره «فرزندان یعقوب به او گفتند ما خداوند تو و خداوند پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یگانه را می پرستیم » و این را می دانیم که اسماعیل عموی یعقوب بود نه پدر او. 3⃣از روایات مختلف اسلامی نیز می توان این موضوع را استفاده کرد زیرا در حدیث معروفی از پیغمبر اکرم نقل شده است : «همواره خداوند مرا از صلب پدران پاک به رحم مادران پاک منتقل می ساخت، و هرگز مرا به آلودگیهای دوران جاهلیت آلوده نساخت » 📚بحار الانوار ج15 ص117 ❗️این روایات را بسیاری از مفسران شیعه و اهل تسنن مانند مرحوم طبرسی در مجمع البیان و نیشابوری در تفسیر غرائب القرآن و فخر رازی در تفسیر کبیر و آلوسی در تفسیر روح المعانی نقل کرده اند ❗️شک نیست که روشن ترین آلودگی دوران جاهلیت شرک و بت پرستی است، و کسانی که آن را منحصر به آلودگی زنا دانسته اند، هیچ دلیلی بر گفته خود ندارند، بخصوص اینکه قرآن می گوید انما المشرکون نجس : «مشرکان آلوده و نا ناپاکند» 📓سوره توبه آیه 28 🗯واین یعنی اجداد پیامبر هیچ گاه گرفتار شرک و بت پرستی نشدند و روشن است که پیامبر گرامی از نسل ابراهیم خلیل بوده است 📚تفسیر نمونه ج5 ص303 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ببخشید میشه بگید آیا فرضیه تکامل انواع با توحید و خداشناسی در تضاد است یا نه آخه کسانی که به تکامل انواع معتقدند از اساس خدا رو رد می کنن 🗯پاسخ: ❗️امروز این مسأله برای ما روشن است که این دو با هم تضادی ندارند یعنی ما چه فرضیه تکامل را قبول کنیم و چه آنرا بر اثر فقدان دلیل رد نمائیم در هر دو صورت می توانیم خداشناس باشیم. 🗯فرضیه تکامل اگر فرضا هم ثابت شود، شکل یک قانون علمی که از روی علت و معلول طبیعی پرده بر می دارد به خود خواهد گرفت، و فرقی میان این رابطه علت و معلولی در عالم جانداران و دیگر موجودات نیست. ⁉️ آیا کشف علل طبیعی نزول باران و جزر و مد دریاها و زلزله ها و مانند آن مانعی بر سر راه خداشناسی خواهد بود؟ 🔷مسلما نه، بنابر این کشف یک رابطه تکاملی در میان انواع موجودات نیز هیچگونه مانعی در مسیر شناخت خدا ایجاد نمی کند. تنها کسانی که تصور می کردند کشف علل طبیعی با قبول وجود خدا منافات دارد می توانند چنین سخنی را بگویند، ولی ما امروز به خوبی می دانیم که نه تنها کشف این علل ضرری به توحید نمی زند بلکه خود دلائل تازه ای از نظام آفرینش برای اثبات وجود خدا پیش پای ما می گذارد. ❗️جالب اینکه خود داروین که در برابر الحاد و بی دینی قد علم کرده ودر کتابش (اصل انواع) تصریح میکند که من در عین قبول تکامل انواع، خدا پرستم، و اصولا بدون قبول وجود خدا نمی توان تکامل را توجیه کرد. 🗯به این عبارت دقت کنید: «او با وجود قبول علل طبیعی برای ظهور انواع مختلف جانداران، همواره به خدای یگانه، مؤمن باقی می ماند، و تدریجا که سن او افزایش حاصل میکند احساس درونی مخصوصی به درک قدرتی ما فوق بشر در او تشدید می گردد، به حدی که معمای آفرینش را برای انسان لا ینحل می یابد.» 📚داروینیسم نوشته محمود بهزاد ص75 و 76. ❗️اصولا او معتقد بود که هدایت و رهبری انواع، در این پیچ و خم عجیب تکامل، و تبدیل یک موجود زنده بسیار ساده به این همه انواع مختلف و متنوع جانداران بدون وجود یک نقشه حساب شده و دقیق از طرف یک عقل کل امکان پذیر نیست 🗯راستی هم چنین است آیا از یک ماده واحد و بسیار ساده و پست، این همه مشتقات شگفت انگیز و عجیب، که هر کدام برای خود تشکیلات مفصلی دارد، به وجود آوردن بدون تکیه بر یک علم و قدرت بی پایان امکان پذیر است؟ 🔷نتیجه اینکه: ❗️غوغای تضاد عقیده تکامل انواع با مسأله خداشناسی یک غوغای بیاساس و بی دلیل بوده است (خواه فرضیه تکامل را بپذیریم یا نپذیریم). https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال لطفا دلائل طرفداران تکامل انواع و نقد انان را به طور خلاصه برایمان بیاورید که انان به چه دلیل معتقد به تکامل انواع و خلقت انسان از میمون هستند 🗯پاسخ: ❗️در تفسیر نمونه چنین آمده است: 🗯به آسانی میتوان استدلالات آنها را در سه قسمت خلاصه کرد: 🔷نخست دلائلی است که از دیرینشناسی و به اصطلاح مطالعه روی فسیلها، یعنی اسکلتهای متحجر شده موجودات زنده گذشته، آورده اند آنها معتقدند مطالعات طبقات مختلف زمین نشان می دهد که موجودات زنده، از صورتهای ساده تر به صورتهای کاملتر و پیچیده تر تغییر شکل داده اند. ❗️تنها راهی که اختلاف و تفاوت فسیلها را می توان با آن تفسیر کرد، همین فرضیه تکامل است. 🔷دلیل دیگر قرائنی است که از تشریح مقایسه ای جمع آوری کرده اند، آنها طی بحثهای مفصل و طولانی می گویند هنگامی که استخوان بندی حیوانات مختلف را تشریح کرده، با هم مقایسه کنیم شباهت زیادی در آنها می بینیم که نشان می دهد همه از یک اصل گرفته شده اند. 🔷بالاخره سومین دلیل آنها قرائتی است که از جنین شناسی بدست آورده اند و معتقدند اگر حیوانات را در حالت جنینی که هنوز تکامل لازم را نیافته اند در کنار هم بگذاریم خواهیم دید که جنینها قبل از تکامل در شکم مادر، یا در درون تخم تا چه اندازه با هم شباهت دارند، این نیز تأیید می کند که همه آنها در آغاز از یک اصل گرفته شده اند. 🗯پاسخهای طرفداران ثبوت انواع ❗️ولی طرفداران فرضیه ثبوت انواع یک پاسخ کلی به تمام این استدلالات دارند و آن اینکه هیچیک از این قرائن قانع کننده نیست، البته نمی توان انکار کرد که هر یک از این قرائن سه گانه احتمال تکامل را در ذهن به عنوان یک احتمال ظنی توجیه می کند، ولی هرگز یقین آور نخواهد بود. ❗️به عبارت روشنتر اثبات فرضیه تکامل، و تبدیل آن از صورت یک فرضیه به یک قانون علمی و قطعی، یا باید از طریق دلیل عقلی بوده باشد، و یا از طریق آزمایش و حس و تجربه، و غیر از این دو راهی نیست. 🗯اما از یکسو می دانیم دلائل عقلی و فلسفی را به این مسائل، راهی نیست، و از سوی دیگر دست تجربه و آزمایش از مسائلی که ریشه های آن در میلیونها سال قبل نهفته است کوتاه است 🗯آنچه ما با حس و تجربه درک می کنیم این است تغییرات سطحی با گذشت زمان به صورت جهش (موتاسیون) در حیوانات و گیاهان رخ میدهد، مثلا از نسل گوسفندان معمولی ناگهان گوسفندی متولد می شود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولی متفاوت است، یعنی بسیار لطیفتر و نرمتر میباشد، و همان سرچشمه پیدایش نسلی در گوسفند بنام (گوسفند مرینوس) می شود، با این ویژگی در پشم. 🗯و یا اینکه حیواناتی بر اثر جهش، تغییر رنگ چشم یا ناخن و یا شکل پوست بدن و مانند آن پیدا می کند. ❗️ولی هیچکس تاکنون جهشی ندیده است، که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند و یا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد. 🗯بنابر این ما تنها می توانیم حدس بزنیم که تراکم جهشها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان در بیاورد، و مثلا حیوانات خزنده را تبدیل به پرندگان کند، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست، بلکه تنها یک مساله ظنی است چرا که ما هرگز با جهشهای تغییر دهنده اعضاء اصلی به عنوان یک حس و تجربه روبرو نشده ایم. ❗️از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه می گیریم که دلائل سه گانه طرفداران ترانسفورمیسم نمیتواند این نظریه را از صورت یک فرضیه فراتر برد، و به همین دلیل آنها که دقیقا روی این مسائل بحث می کنند، همواره از آن به عنوان فرضیه تکامل انواع سخن می گویند نه قانون و اصل. 📚تفسیر نمونه ج11 ص83 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال خواستم در مورد عالم ذر توضیح بدید که داستانش چی بوده 🗯پاسخ:  ❗️در مورد عالم ذر خداوند در ایات ۱۷۲ تا۱۷۴ سوره اعراف نکاتی را بازگو می کند. مفسران به اتکاء روایات فراوان و گوناگونی که در منابع اسلامی نقل شده است نظراتی دارند که از همه مهمتر دو نظر زیر است : 1⃣ هنگامی که آدم آفریده شد فرزندان آینده او تا آخرین فرد بشر از پشت او به صورت ذراتی بیرون آمدند (و طبق بعضی از روایات این ذرات از گل آدم بیرون آمدند) آنها دارای عقل و شعور کافی برای شنیدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در این هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد آیا پروردگار شما نیستم همگی در پاسخ گفتند: آری بر این حقیقت همگی گواهیم سپس همه این ذرات به صلب آدم (یا به گل آدم ) بازگشتند و به همین جهت این عالم را عالم ذر و این پیمان را پیمان الست می نامند.بنابراین پیمان مزبور یک پیمان تشریعی و قرارداد خود آگاه در میان انسانها و پروردگارشان بوده است . 2⃣ منظور از این عالم و این پیمان همان عالم استعدادها و پیمان فطرت و تکوین و آفرینش است، به این ترتیب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران که در آن هنگام ذراتی بیش نیستند خداوند استعداد و آمادگی برای حقیقت توحید به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان این سر الهی به صورت یک حس درون ذاتی به ودیعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت یک حقیقت خودآگاه بنابراین همه افراد بشر دارای روح توحیدند و سؤالی که خداوند از آنها کرده به زبان تکوین و آفرینش است و پاسخی که آنها داده اند نیز به همین زبان است ❗️اینگونه تعبیرها در گفتگوهای روزانه نیز کم نیست مثلا می گوئیم : رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون یا می گوئیم : چشمان به هم ریخته او می گوید دیشب به خواب نرفته است 💎در قرآن مجید نیز تعبیر سخن گفتن در زمینه زبان حال در بعضی از آیات آمده است، مانند انچه در سوره فصلت ایه 11 امده :خداوند به آسمان و زمین فرمود: (با میل یا از روی اجبار بیائید و سر بر فرمان نهید آنها گفتند: ما از روی میل آمدیم و سر بر فرمان نهادیم ). ❗️این بود خلاصه دو نظر معروف در تفسیر آیات فوق . 💭ولی تفسیر اول دارای اشکالاتی است که ذیلا بیان می شود: 1 - در متن آیات سخن از خارج شدن ذرات از پشت فرزندان آدم است نه خود آدم (من بنی آدم من ظهورهم - ذریتهم ) در حالی که تفسیر اول از خود آدم یا از گل آدم سخن می گوید 2 - اگر این پیمان با خود آگاهی کافی و عقل و شعور گرفته شده چگونه همگان آن را فراموش کرده اند و هیچکس آن را به خاطر نمی آورد؟ در حالی که فاصله آن نسبت به زمان ما بیش از فاصله این جهان با جهان دیگر و رستاخیز نیست با اینکه در آیات متعددی از قرآن می خوانیم که افراد انسان (اعم از بهشتیان و دوزخیان ) در قیامت سرگذشتهای دنیا را فراموش نکرده و به خوبی یاد دارند ❗️این نسیان عمومی در مورد عالم ذر به هیچوجه قابل توجیه نیست . 3 - هدف از چنین پیمانی چه بوده است ؟ اگر هدف این بوده که پیمان گذاران با یادآوری چنین پیمانی در راه حق گام نهند و جز راه خداشناسی نپویند باید گفت چنین هدفی به هیچوجه از این پیمان به دست نمی آید زیرا همه آن را فراموش کرده و به اصطلاح به بستر ((لا)) خفته اند.و بدون چنین هدفی این پیمان لغو و بیهوده به نظر می رسد. 4 - اعتقاد به وجود چنین جهانی در واقع مستلزم قبول یک نوع تناسخ است زیرا مطابق این تفسیر باید پذیرفت که روح انسان قبل از تولد فعلی او یک بار دیگر در این جهان گام گذارده است . و پس از طی دورانی کوتاه یا طولانی از این جهان باز گشته است، و به این ترتیب بسیاری از اشکالات تناسخ متوجه آن خواهد شد.ولی اگر تفسیر دوم را بپذیریم هیچیک از این ایرادها متوجه نخواهد شد زیرا سؤال و جواب و پیمان مزبور یک پیمان فطری بوده است که الان هم هر کس در درون جان خود آثار آن را می یابد و حتی طبق تحقیقات روانشناسان اخیر ((حس مذهبی )) یکی از احساسات اصیل روان ناخودآگاه انسانی است، و همین حس است که بشر را در طول تاریخ به سوی خداشناسی رهنمون بوده و با وجود این فطرت هیچگاه نمی تواند به این عذر که پدران ما بت پرست بودند توسل جوید فطرة الله التی فطر الناس علیها (روم - 30) ❗️تنها ایراد مهمی که به تفسیر دوم متوجه می شود این است که سؤال و جواب در آن جنبه کنائی به خود می گیرد، ولی با توجه به آنچه در بالا اشاره کردیم که این گونه تعبیرات در زبان عرب و همه زبانها وجود دارد، ایراد دیگری متوجه آن نمی شود از همه تفاسیر نزدیکتر به نظر می رسد. 💭ادامه پاسخ👇👇👇
💭ادامه پاسخ 👇👇👇 ❗️عالم ذر در روایات اسلامی 💭روایات فراوانی در منابع مختلف اسلامی در کتب شیعه و اهل تسنن در زمینه عالم ذر نقل شده است که در بدو نظر به صورت یک روایت متواتر تصور می شود مثلا در تفسیر برهان 37 روایت و در تفسیر نور الثقلین 30 روایت در ذیل آیات فوق نقل شده که قسمتی از آن مشترک و قسمتی از آن متفاوت است و با توجه به تفاوت آنها شاید مجموعا از 40 روایت نیز متجاوز باشد.ولی اگر درست روایات را گروه بندی و تجزیه و تحلیل کنیم و اسناد و محتوای آنها را بررسی نمائیم خواهیم دید که نمی توان روی آنها به عنوان یک روایت معتبر تا چه رسد به عنوان یک روایت متواتر تکیه کرد. (دقت کنید!) ❗️بسیاری از این روایات از (زراره ) و تعدادی از (صالح بن سهل ) و تعدادی از (ابوبصیر)و تعدادی از (جابر) و تعدادی از (عبدالله سنان ) می باشد، روشن است که هرگاه شخص واحد روایات متعددی به یک مضمون نقل کند همه در حکم یک روایت محسوب می شود با توجه به این موضوع تعداد روایات فوق از آن عدد کثیری که در ابتدا به نظر می رسد تنزل می نماید و از 10 الی 20 روایت شاید تجاوز نمی کند. این از نظر سند. ❗️اما از نظر مضمون و دلالت مفاهیم آنها کاملا با هم مختلف است بعضی موافق تفسیر اول و بعضی موافق تفسیر دوم است و بعضی با هیچکدام سازگار نیست مثلا روایاتی را که (زرارة ) نقل کرده است و تحت شماره 3 و 4 و 8 و 11 و 28 و 29 در تفسیر برهان ذیل آیات مورد بحث نقل شده موافق تفسیر اول است و آنچه در روایات (عبدالله بن سنان ) که تحت شماره 7 و 12 در همان تفسیر برهان ذکر شده اشاره به تفسیر دوم می کند.💭بعضی از این روایات مبهم و پاره ای از آنها تعبیراتی دارد که جز به صورت کنایه و به اصطلاح در شکل سمبولیک مفهوم نیست مانند روایت 18 و 23 که از ابو سعید خدری و عبدالله کلبی در همان تفسیر نقل شده است :در پاره ای از روایات مزبور تنها اشاره به ارواح بنی آدم شده (مانند روایت مفضل که تحت شماره 20 ذکر شده است ).به علاوه روایات فوق بعضی دارای سند معتبر و بعضی فاقد سند می باشند. ❗️بنابراین و با توجه به متعارض بودن روایات فوق نمی توانیم روی آنها به عنوان یک مدرک معتبر تکیه کنیم و یا لااقل همانگونه که بزرگان علماء در این قبیل موارد می گویند علم و فهم این روایات را باید به صاحبان آنها واگذاریم و از هر گونه قضاوت پیرامون آنها خودداری کنیم . 💭در اینصورت ما می مانیم و متن آیاتی که در قرآن آمده است و همانگونه که گفتیم تفسیر دوم با آیات سازگارتر است 📚تفسیر نمونه ج۷ ص۶ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال آیامقام بعضی امامان(ع) برمقام دیگرامامان(ع)برتری دارد،یااینکه همه امامام(ع)ازنظرمقام وبرتری باهم برابرند؟ 💭پاسخ، ❗️علامه مجلسی در بحار الانوار بابی را گشوده است تحت این عنوان: "همان وجوب اطاعت و فضلی که پیامبر داشته است امامان نیز دارا هستند و انان در فضل یکسان هستند" 📚بحار الانوار ج۲۵ ص ۳۵۲ باب ۱۲ ❗️از روایاتی که در این باب نقل می کند دانسته میشود که امامان در صفات مخصوص امامت با یکدیگر برابر هستند چنان که پیامبر گرامی فرمود: ٌ"تمام امامان در فضل و منزلت نزد خداوند یکسان هستند" 📚اثباه الهداه ج۲ ص۲۳۷ ❗️در روایت دیگر امام صادق فرمود: "تمام انچه از جانب خداوند نازل شده علمش نزد پیامبر است سپس نزد امیر المومنین سپس امامان پس از او تا علم اخرین انها از اولین انها باشد و اخرین انها نسبت به اولین انها اعلم نباشد" 📚الاختصاص ص۲۶۷ ❗️پیامبر گرامی فرمود "من برترین انسان ها هستم از اولین انها تا اخرین انها و علی برترین خلائق بعد از من است و اولین ما مانند اخرین ما و اخرین ما مانند اولین ما هستند" 📚بحار الانوار ج۲۵ ص۳۶۰ ❗️از این روایات چنین استفاده میشود که مقام امامان با یکدیگر مساوی است .اما از انجایی که امامان مقامات خود را از پیامبر و حضرت علی به ارث برده اند وانان به گونه ای نقش استاد را در حقشان داشته اند لذا مقام ان دو بزرگوار از سایرین برتر و بالاتر است چنان که امام صادق فرمود: " امیر المومنین نزد خداوند از سایر امامان برتر و بالاتر است" 📚همان مدرک ص۳۶۱ ❗️امام باقر فرمود: ـ"علی برتر ما و اقای ما و بهترین ما بعد از پیامبر است" 📚بحار الانوار ج۳۵ ص ۴۳۳ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا روزه خواری نباید کرد؟ مگر آزادی وجود ندارد؟ آیا کسی که روزه میگیرد اینقدر سست است که با دیدن روزه خواری دیگران، دست از روزه گرفتن بکشد؟ اعمال عبادی( از جمله روزه و حجاب) اگر با اختیار همراه نباشد چه ارزشی دارد؟ کسانی که اعتقادی به روزه ندارند چرا بخاطر دیگران باید محدود باشند؟! 💭پاسخ: ❗️این محدودیت ها منافاتی با آزادی انسان در دینداری ندارد. هر فردی در عالم خیال و ذهنش مختار است که مسلمان شود یا نه؛ ولی در محیط اجتماعی تابع قوانین و سنت های جامعه است. 💭 روزه خواری در انظار مردم از حالت فردی و شخصی به حالت اجتماعی در می آید که افراد در جامعه مجاز به انجام هر کاری نیستند. هر فردی در منزل خود می تواند روزه خوار ی کند که اگر بدون عذر باشد گنهکار است؛ ولی روزه خواری در اجتماع، موجب تضییع حقوق دیگران و بی حرمتی به عقاید افراد جامعه است. زیرا بین عمل حرام و تظاهر به عمل حرام تفاوت است.در نتیجه هیچ فردی اعم از مسلمان و غیر مسلمان، مسافر و غیر مسافر حق روزه خواری در انظار عمومی را ندارد. هر شخصی که در فضای کشور اسلامی زندگی می کند باید به این قانون احترام بگذارد.فرد روزه خوار علاوه بر بی حرمتی به احکام و قوانین اسلامی، به صورت علنی و آشکار بیان می کند که رعایت حقوق دیگران، برایش اهمیتی ندارد؛ لذا مستوجب عقوبت است. ❗️ زندگانی دسته جمعی برای افراد بشر دارای فواید وبرکات فراوانی است ولی در مقابل ان محدودیت هایی نیز برای او ببار می اورد ❗️در زندگی اجتماعی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعی و خاصیت زندگی دسته جمعی است . ❗️در اجتماع چیزی به عنوان " ضرر فردی " وجود تدارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" دراید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند ❗️پیامبر گرامی فرمود: " یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در ان نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که اب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند" 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 ❗️ پیامبر با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند 📚تفسیر نمونه ج3 ص38 💭روشن است که اگر این محدودیت ها نباشد به تدریج قبح گناه ریخته و ارتکاب ان برای افراد اسان میشود و این مساله ای است که برای هیچ عاقلی قابل پدیرش نیست https://telegram.me/Rahnamye_Behesht