eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❔پرسش ❓خداوند از ابتدا می داند که از میان مخلوقاتش برخی جانی و قاتل می شوند .مثلا برخی یزید و شمر و...می شود.چرا خداوند با توجه به اینکه می داند آنان عاقبت به خیر نمی شوند آنان را خلق می کند؟ ایا این ظلم به آنان نمی باشد❓ 💠پاسخ؛ 1⃣توجه به نکاتی چند لازم است؛ 👌خداوند به مقتضای صفات کمالی ذاتی خودش موجودات را خلق می کند تا از فیض وجود بهره مند شوند و از حالت عدم خارج شده و از نقص به کمال برسند و مستوجب نعمات الهی شوند و این هدف و غرض چیزی است که مورد تحسین همگان قرار دارند. 2⃣به کمال رسیدنی ارزش دارد که همراه با اختیار باشد .اگر موجوداتی خلق شوند که در همه حال در اطاعت وبندگی الهی به سر ببرند بدون آنکه توانایی نافرمانی داشته باشند این اطاعت و عبادت آنان ارزش چندانی ندارد زیرا با اختیار صورت نمی گیرد. 👌اما اگر موجودی باشد که در دو راهی اطاعت و نافرمانی با وجود تمام انگیزه ها برای نافرمانی با اختیار خودش اطاعت را انتخاب کند بی شک مقام و منزلت چنین موجودی از کسانی که بالاجبار مسیر صلاح و سعادت را می پیماید برتر و بالاتر است. 3⃣خداوند اراده کرد موجودی را خلق کند به نام انسان تا با اختیار خودش مسیر سعادت را در پیش گیرد و به کمال و قرب پرودگار برسد و چون تکامل اختیاری در او لحاظ شده است برترین مخلوقات خداوند شمرده شده است و تمام عالم به خاطر او خلق شده است .جهت اگاهی رجوع کنید به نمایه زیر: https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4783 4⃣چنین موجودی که با اختیار خود قرار است مسیر سعادت و کمال را در پیش گیرد برتر از ملائکه و فرشتگان نیز قلمداد شده است. 👌پیامبر گرامی فرمود: «انسان مومن و تکامل یافته نزد خداوند برتر از فرشتگان است» 📚بحار الانوار ج57 ص299 ❗️حضرت علی فرمود: « خداوند خلق عالم را بر سه گونه آفرید .فرشتگان و حیوانات و انسان ،فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب ،حیوانات مجموعه ای از شهوت و غضب هستند اما انسان مجموعه ای است از هر دو .اگر عقل او بر شهوتش غالب شود از فرشتگان برتر است و از شهوتش بر عقلش چیزه شود از حیوانات پست تر است» 📚علل الشرایع ج1 ص4 5⃣حال که روشن شد تکامل اختیاری است که ارزشمند است و انسان را تبدیل به برترین مخلوقات می کند باید به یک نکته توجه کرد؛ ❗️چون اختیار در انسان لحاظ شده است ممکن است برخی از انسان ها از اختیار خود بد استفاده کنند و سبب سوئ عاقبت خود شوند .حال تکلیف چیست؛ ❓آیا خداوند باید برترین مخلوقات یعنی انسان را خلق نکند چون برخی از افراد انسان از اختیار خود بد استفاده می کنند❔ ❔آیا خداوند باید فیض وجود و تکامل را از بسیاری از افراد انسان به خاطر عده ای که از اختیار خود بد استفاده می کنند بگیرد❓ 6⃣پرودگار حکیم علی الاطلاق است .او به مقتضای حکمتش هیچگاه موجودی که شر محض باشد یا خیر و شرش مساوی باشد و یا شرش بیشتر از خیرش باشد خلق نمی کند زیرا خلق این موجودات بدون مرجح لازم بوده و خلاف حکمت است. 📚المیزان ج13 ص201 👌اما موجوداتی که خیر محض بوده مانند فرشتگان و موجوداتی که خیرشان بیشتر از شرشان بوده است مانند تمام موجودات هستی مورد خلقت الهی قرار می گیرد زیرا جنبه خیریت در آنها غالب است وخداوند که خیر محض است آنان را خلق می کند. 👌در مورد انسان نیز چنین است .اصل وجود و خلقت انسان خیر محض است اما ممکن است برخی از افراد انسان از فرصت به وجود آمده خوب استفاده نکنند و با اختیار خودشان زمینه سوئ عاقبتی خود را رقم بزنند که چون خیریت خلقت انسان بر شرش غلبه دارد خداوند انسان را خلق می کند اما برخی از افراد انسان با اختیار خودشان ممکن است مسیر غیر صحیح را در پیش گیرند. 👌اگر خداوند بخواهد آنان را خلق نکند باید از اساس موجودی مختار به نام انسان را خلق نکند زیرا هر جا پای اختیار باشد پای انتخاب هم در میان است و ممکن است برخی افراد با اختیار خود انتخاب های بدی را داشته باشند. ❗️با توجه به این توضیح اشکال شما بر مساله وارد نمی شود 🗯پرسش و پاسخ های مرتبط؛ 1⃣چرا باید خداوند را عبادت کنیم مگر او به عبادت ما نیاز دارد❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3258 2⃣ایا این که می گوییم خداوند انسان را برای هدفی آفریده است مستلزم نیازمندی خداوند نمیشود چون اگر ما در کارهای خود هدف داریم یعنی نیازی داریم و سعی می کنیم با رسیدن به آن هدف نیاز خود را بر طرف کنیم❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3258 3⃣خداوند از ازل می دانست که فلان جانی در لحظه ای معین دست به جنایت می زند در این صورت اگر فرد جانی چنین نکند علم خدا خلاف از آب در می آید.آیا با توجه به علم ازلی الهی ما در اعمالمان مجبور نیستیم❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3258 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش چرا به امام حسن(ع) یا سایر امامان امیرالمؤمنین نمیگویند ؟مگر آنان حاکم و امیر برای مومنان نیستند❓ 🗯پاسخ؛ ❗️صحیح است که تمام امامان ما حاکم و امیر برای مومنان بوده اند اما در روایات ما لقب « امیر المومنین»تنها مختص به حضرت علی شمرده شده است. 👌 مرحوم شیخ حر عاملی روایت می کند که مردی آمد به نزد امام صادق و به او گفت: «سلام بر تو ای امیر المومنین» ❗️امام بر روی پاهای خود ایستاد و فرمود سکوت کن این لقب و اسمی است که تنها اختصاص به امیر مومنان علی دارد که خداوند او را به آن نامیده است » 📚وسائل الشیعه ج14 ص600 ❗️در روایت دیگر فرمود: «این لقبی است که خداوند تنها امیر المومنین علی را به آن ملقب ساخته است و هیچ کس خودش را به این لقب نمی نامد مگر آنکه کافر به این دستور الهی باشد» 📚الکافی ج1 ص411 👌در روایت دیگر پیامبر گرامی فرمود: «زمانی که به معراج رفته بودم خداوند به من وحی کرد علی را به لقب « امیر المومنین» نامگذاری کن و من هیچ کس را چه قبل از او و چه بعد از او به این لقب ملقب نساخته ام» 📚امالی طوسی ج1 ص301 👌همین مضمون در روایات دیگری نیز آمده است؛ 📚علل الشرایع یک جلدی ص160 📚مناقب ابن شهر اشوب ج3 ص55 📚الاختصاص ص267 📚بحار الانوار ج37 ص290 باب94 👌همین مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است. ❗️خطیب بغدادی روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: «روز قیامت منادی از جانب عرش ندا می دهد که علی امیر المومنین و امام متقین و رهبر پاکان است» 📚تاریخ بغداد ج13 ص122 ❗️برید اسلمی می گوید: «پیامبر به ما امر کرد که به علی به عنوان « امیر المومنین» سلام کنیم» 📚ترجمه الامام علی من تاریخ دمشق ج2 ص259 👌این که این لقب اختصاص به حضرت علی دارد از دو جهت است؛ 1⃣تنها جانشین بلافصل پیامبر گرامی حضرت علی بوده است و دیگران حتی امامان جانشین بلافصل پیامبر گرامی نیستند لذا لقب « امیر المومنین» اختصاص به ایشان دارد تا نشان دهد که ایشان تنها جانشین بلافصل پیامبر هستند. 2⃣صحیح است که سایر امامان هم امیر و حاکم مردمان هستند اما لقب « امیر المومنین » مختص به حضرت علی شده است و حتی امامان هم ملقب به این لقب نشده اند تا غیر انان جرات نکنند این لقب را به ناحق بر خود بگذارند.در جایی که سایر امامان که به حق امیر برای مومنان هستند این لقب را برای خود بر نگزیده اند تکلیف سایرین روشن میشود. 📚مستدرک الوسائل ج10 ص400 👌پرسش ها و پاسخ های مرتبط؛ 1⃣آیا آیه اولی الامر دلالت بر امامت و جانشینی حضرت علی و اهل بیت دارد❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/1266 2⃣آیا آیه ولایت دلالت بر امامت و جانشینی و ولایت حضرت علی بر مومنین دارد❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/2153 3⃣آیا مولی در حدیث غدیر به معنای ولایت و سرپرستی است❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4691 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔آیا براستی شهادت و سقط شدن حضرت محسن در کتب سنی و تشیع آمده است❔ 🗯پاسخ؛ ❗️مساله سقط شدن حضرت محسن و شهادت ایشان توسط هجوم مهاجمان مورد اتفاق شیعه و سنی می باشد و جای انکار نمی باشد که ما به برخی از مدارک از کتب اهل سنت اشاره می کنیم؛ 1⃣مرحوم ابن شهر آشوب از کتاب معارف ابن فتیبه از علمای برجسته اهل سنت نقل می کند : «فرزندان فاطمه حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و محسن بودند.همانا محسن از ضربه قنفذ کشته شد» 📚 مناقب ج3 ص132 2⃣بلاذری در انساب الاشراف خودش نقل می کند: «فاطمه برای علی چند فرزند به دنیا آورد که عبارتند از حسن با کنیه ابا محمد و حسین با کنیه ابا عبدالله و محسن که در کودکی از دنیا رفت» 📚انساب الاشراف ج1 ص404 3⃣مسعودی می نویسد: «آنان در هجوم خود به خانه فاطمه سیده زنان را در پشت درب چنان فشردند که محسن را سقط کرد» 📚اثباه الوصیه ص142 4⃣شهرستانی از «نظام» که از علمای برجسته اهل سنت است نقل می کند: «همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود را از شکم انداخت» 📚الملل و النحل ج1 ص57 5⃣ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل می کند که می گفت: «پیامبر اگر در زمان فاطمه زنده بود بدون شک خون کسانی که فاطمه را ترساندند تا بچه از شکمش افتاد را مباح می کرد» 📚شرح نهج البلاغه ج14 ص192 6⃣طبری می نویسد: «فاطمه برای او حسن و حسین و محسن را به دنیا آورد لکن محسن در کودکی از دنیا رفت» 📚ذخائر العقبی ص55 7⃣ذهبی عالم برجسته اهل سنت از احمد حماد کوفی که از حافظان اهل سنت است نقل می کند: «بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه زد که محسن از او سقط شد» 📚لسان المیزان ج1 ص268 8⃣صفدی نیز در کتاب خود می نویسد: «بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه را زد که محسن را از شکم انداخت» 📚الوافی بالوفیات ج6 ص15 9⃣ جوینی از بزرگان اهل سنت از پیامبر چنین نقل می کند که می فرمود: « هرگاه فاطمه را می بینم به یاد مصیبت هایی که پس از من بر او وارد میشود می افتم وگویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم ومی بینم که ذلت به خانه او وارد شده وحرمتش را هتک نموده وحق اورا غصب وارث اورا منع وپهلویش را شکسته وجنین اورا سقط نموده اند» 📚فرائد السمطین،ج2 ص34 و35 🔟 ذهبی در شرح حال ابن ابی دارم می گوید: «ابن ابی دارم شخصی بود که در طول عمر خود با رعایت اعتدال زندگی کرد ولی در آخرین روزهای عمرش بیشترین چیزی که برای او خوانده میشد روایات معایب بود. برای او این روایت خوانده شد و( او نیز تایید می کرد «عمر به پهلوی فاطمه لگد زد ومحسنش را سقط نمود" 📚سیر اعلام النبلا،ج15 ص578 👌مساله سقط جنین حضرت زهرا در روایات فراوانی از کتب شیعه نیز آمده است. 1⃣1⃣مرحوم طبرسی نقل می کند که امام حسن خطاب به مهاجم خانه حضرت زهرا عرضه می داشت: «تو کسی هستی که بر فاطمه دختر پیامبر ضربه وارد کردی تا فرزند درون شکمش را سقط کرد» 📚الاحتجاج طبرسی ج1 ص278 2⃣1⃣سلیم بن قیس نقل می کند: «به زهرا ضربه و آسیب رساندند تا جنینش سقط شد و به واسطه این ضربه شهید شد» 📚کتاب سلیم بن قیس ج2 ص588 3⃣1⃣امام صادق فرمود: « عمر با پایش به زهرا ضربه وارد کرد در حالی که او حامله به محسن بود و پس از آن ضربه محسن از او سقط شد» 📚الاختصاص شیخ مفید ص185 4⃣1⃣در روایت دیگر فرمود: « قنفذ به امر عمر با شمشیر بر فاطمه ضربه وارد کرد و او محسن را سقط کرد» 📚دلائل الامامه ص134 ❗️این که در برخی روایات قنفذ و در برخی مغیره و در برخی عمر را مسبب اصلی سقط جنین و شهادت حضرت زهرا معرفی می کنند اشاره است به این که ضربات همه آنها موثر بوده است. 5⃣1⃣شیخ صدوق روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: «فاطمه سیده زنان عالمین و پاره تن من و نور چشم من ...می باشد پس از من حرمتش شکسته می شود و حقش غصب میشود و فرزندش سقط میشود و او ندا می دهد یا محمد اما اجابت نمیشود...» 📚امالی صدوق ص114 6⃣1⃣در روایت دیگر آمده است: «آنان به منزل زهرا حمله کردند و سبب سقط محسن شدند» 📚بحار الانوار ج30 ص295 7⃣1⃣در کتاب ارشاد القلوب آمده است که حضرت زهرا فرمود: «آنان سبب سقط محسن شدند بدون آنکه او جرمی کرده باشد» 📚 بحار الانوار ج30 ص350 👌پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣آیا در آن زمان دستگاه سونوگرافی بود که دانستند فرزند حضرت زهرا پسر است و نامش را محسن نامیدند❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/954 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔چرا حضرت علی از خانواده خود در برابر هجوم دشمنان دفاع نکرد و اجازه داد همسرش آسیب ببیند و فرزندش جان دهد❔ 👌پاسخ؛ 1⃣مراجعه به تاریخ و درک شرایطی که در زمان شهادت پیامبر گرامی بر منطقه و جهان حاکم بود و دقت در شرایط پیش از رحلت به روشنی فلسفه عدم دفاع حضرت امیر را روشن می کند. ❗️سه خطر مهم به صورت یک مثلث شوم دین و موجودیت اسلام را تهدید می کرد؛ 🔶1- ضلع اول این مثلث شوم خطر امپراتوری روم بود. 🔶2- ضلع دوم در امپراتوری ایران 🔶3- ضلع سوم در گروه منافقان داخلی 👌نسبت به خطر اول و اهمیت بسیار آن کافی است که بدانیم پیامبر گرامی همواره تا آخرین لحظات حیات خویش به آن می اندیشید.از این رو در آستانه وفاتش سپاه عظیمی به فرماندهی اسامه بن زید تجهیز کرد و برای رویارویی با رومیان اعزام کرد و هر که را که از آن تخلف کند لعن کرد. 📚بحار الانوار ج22 ص468 👌نسبت به خطر ضلع دوم نیز کافی است بدانیم که دشمن تند خویی بود که نامه پیامبر را پاره کرد و به حاکم یمن نوشت که رسول خدا را دستگیر کرده و خودش یا سرش را برای وی بفرستد 📚بحار الانوار ج20 ص378 👌نسبت به خطر سوم هم باید بدانیم که گروه منافقان پیوسته برای پیامبر مزاحمت ایجاد می کردند و با توطئه های گوناگون آن حضرت را می آزردند و قرآن کریم پیوسته در سوره های مختلف از آنان و خصلت ها و نفاق و آزار و تلاش های پلید آنان سخن می گوید تا آنجا که یک سوره کامل به نام « منافقون » نامیده شد که درباره منافقان و نیت ها و کارهای شوم آنان است 📚الالهیات ،سبحانی ج4 ص48 ❓با وجود این مثلث خطرناک آیا صلاح بود که حضرت علی دست به شمشیر ببرد و با ایجاد هرج و مرج جامعه اسلامی را با خطر نابودی مواجه کند❔ 2⃣علامه بزرگوار مجلسی روایت می کند: ❗️« امیر مومنان بعد از جنگ نهروان در مجلسی نشسته بود و مردم سخن می گفتند تا آنجا که خطاب به ایشان عرضه داشتند چرا با ابوبکر و عمر نبرد نکردی چنان که با طلحه و زبیر و معاویه نبرد کردی❓ چرا با شمشیرت آنان را نزدی و حقت را از آنان نگرفتی❔ ❕حضرت علی فرمود: «من به شش پیامبر اقتدا کردم که آنان به خاطر خوف و هراس از نبرد با دشمنانشان خود داری کردند .نوح و لوط و ابراهیم و موسی و هارون و محمد زمانی که در مکه بود و به غار پناه برد. ❗️( من نیز خوف از بین رفتن اسلام را داشتم) 📚بحار الانوار ج29 ص417 👌وفرمود: « به خدا سوگند اگر از تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و نابودی دین نمی ترسیدم قطعا برخورد من با مخالفان غیر از آن چیزی بود که اتفاق افتاد» 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص184 📚الاستیعاب ج2 ص497 👌امام صادق فرمود: «علی با آنان نبرد نکرد زیرا نگران بود که مردم به آیین کفر و جاهلی خود بازگردند » 📚بحار الانوار ج29 ص440 3⃣با توجه به نکات فوق است که پیامبر گرامی حضرت علی را مامور به صبر و خویشتن داری کردند و حضرت علی نیز اطاعت نمودند .چنان که حضرت در وصیت خود به علی چنین فرمود: ❗️«تورا به صبر در برابر آنچه از این گروه به تو وفاطمه خواهد رسید سفارش میکنم صبر را پیشه خود ساز تا بر من وارد شوید» 📚خصایص الائمه،رضی، ص73 📚بحار الانوار،ج22 ص484 4⃣کمبود یاران نیز در این مساله موثر بوده است .اگر حضرت علی یاران قابلی داشت که می توانست در اندک زمانی فتنه را خاموش کند و آرامش را به جامعه اسلامی باز گرداند حتما چنین می کرد اما متاسفانه یاران قابلی برای حضرت باقی نمانده بودند چنان که خود حضرت می فرماید: «در امر خود نظر کردم دیدم نه یاوری دارم و نه مدافع و همکاری ...لذا چشمان پر از خاشاک را بر هم گذارده همچون کسی که استخوان در گلویش گیر کرده و با صبر در امر بسیار تلخی شکیبایی کردم» 📚نهج البلاغه خطبه217 🗯در روایتی آمده است که از امام رضا سوال کردند که چرا علی با دشمنانش 25 سال بعد رسول الله نجنگید سپس در ایام خلافتش با دشمنانش جنگید؟ ❗️امام پاسخ داد : «او به پیامبر اقتدا کرد چرا که پیامبر نیز به مدت 13 سال در مکه و چند ماه در مدینه به دلیل کمی یاران جهاد با مشرکین را ترک کرد.با این وجود خللی به نبوتش وارد نمیشود همچنین خللی به امامت علی نیز وارد نمیشود چون علت ترک جهاد در مورد پیامبر وعلی یکی است ( وآن کمی یاران بود) » 📚بحار الانوار،ج29 ص435 ❗پیامبر به حضرت علی چنین وصیت کرد: "قریش به زودی بر علیه تو دست به دست هم میدهند وبر ظلم بر تو اجتماع میکنند اگر یارانی داشتی با آنان بجنگد واگر اعوانی نیافتی دست نگه دار" 📚همان مدرک 📚احتجاج ج1 ص280 👌پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣اگر علی با خلفا دشمن بوده است چرا به آنان مشورت می داده و با آن ها همکاری می کرده است❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4248 👌پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔برخی از کانال ها طرح می کنند روایتی که می گوید اولین کسی که در روز قیامت در مورد او دادخواهی میشود حضرت محسن است ضعیف است و قابل استدلال نیست آیا چنین است❓ 🗯پاسخ؛ ❗️مرحوم ابن قولویه در کامل الزیارات روایت می کند که امام صادق فرمود: «اول کسی که در روز قیامت در مورد او دادخواهی میشود محسن بن علی است» 📚کامل الزیارات ص335 📚بحار الانوار ج28 ص64 1⃣این روایت اگر چه برخی از راویانش ضعیف هستند اما روایت صحیح می باشد به این بیان؛ 💠معیار در صحت روایات اعتماد به روایت موثوق الصدوری است. یعنی اگر از هر راهی یقین یا اطمینان حاصل شود که روایت از معصوم صادر شده است آن روایت برای ما حجت است.گاهی از بررسی سندی به این نتیجه می‌رسیم گاهی بخاطر شهرت وعمل کردن علما به آن روایت ،گاهی به سبب موافقت آن روایت با سایر روایات، گاهی به سبب موافقت با قرآن،گاهی به سبب نقل علمای بزرگ در کتابشان با تصریح به صحت روایت و... ❗ایت الله جوادی آملی می فرماید: "از هر راهی که اطمینان به صدور روایت از معصوم صادر شود کافی خواهد بود خواه به عدالت راوی باشد یا به وثاقت وی، به علو متن روایت باشد یا به عمل کردن فقها به متن واسناد به آن در مقام استدلال یا هر راه دیگر" 📚ادب فنای مقربان،ج1 ص87 ❗آیت الله مکارم می فرماید: "برای پذیرش حدیث وروایت معیار اصلی وثوق واعتماد به روایت است که از طرق مختلف ممکن است به وجود آید گاه سلسله سند با راویان مورد اعتماد، گاه کثرت وتعدد روایت آن هم تر کتب معتبر ومشهور وگاه محتوای بلند وعمیق " 📚پیام امام ج1 ص57 ♻️مبنای قدما از بزرگان امامیه اعتماد به روایت موثوق الصدوری بوده است .توجه انان بیشتر به متن روایات بوده و بر اساس موافقت آن با کتاب و سنت و عقل و...روایت را صحیح می دانستند حتی اگر در سند ضعف وجود داشت و در صورتی که روایتی فاقد این قرائن بود ضعیف و مردود تلقی می شده است . 👌شیخ بهای الدین عاملی می نویسد: «تقسیم خبر به چهار قسم صحیح و حسن و موثق و ضعیف میان بزرگان گذشته امامیه نظیر کلینی و ...شناخته شده نبوده است و میان انان چنین متعارف بوده است که صحیح را بر هر روایتی اطلاق می کردند که از نظر انان اقتضای اعتماد را داشت یا همراه قرائنی بود که باعث اعتماد و اطمینان به آن می شده است» 📚مشرق الشمسین ص3 🔷محمد تقی مجلسی می نویسد: «مراد از صحیح در نزد قدمای اصحاب ما آن خبری است که با قرائن مختلف دانسته شود که از معصوم صادر شده باشد اگر چه از لحاظ سند ضعیف بوده باشد» 📚لوامع صاحب قرانی ج1 ص101 🗯علامه مجلسی می گوید: «مسلک ما در صحت و ضعف حدیث اعتماد به روایت موثوق الصدوری می باشد» 📚ملاذ الاخیار ج1 ص21 🗯شیخ حر عاملی قرائن متعددی را که دال بر صحت خبر می باشد را ذکر می کند به این که؛ «راوی ثقه باشد- حدیث در کتب اربعه باشد- حدیث موافق قرآن باشد- موافق سایر روایات باشد- موافق با ضروریات دین باشد- موافق با مشهور علمای شیعه باشد- موافق با اجماع علمای شیعه باشد .اگر این قرائن باشد حکم به صحت روایت می کنیم اگر چه روایت مشکل سندی داشته باشد» 📚وسائل الشیعه ج30 ص219 فائده7 👌از آنچه گذشت روشن می شود که ملاک در صحت روایت بررسی سندی نمیباشد بلکه ملاک اعتماد به روایت موثوق الصدوری است به این که اگر چه ممکن است راوی ضعیف باشد اما قرائن دال بر آن است که حدیث صحیح می باشد. ♻️در زندگی روزمره ما نیز چنین است که به هر خبری که قرائن بر صحتش باشد اعتماد می کنیم اگر چه از راوی خبر در گذشته دروغ شنیده باشیم . ❗️مثلا فرد عادلی برای ما از اتفاقی خبر می دهد .پس از آن فرد دیگری که مورد وثوق ما نیست نیز همان خبر را به بیان دیگری به ما می دهد در این جا قرینه بر صحتش گفته اش وجود دارد لذا به خبر او اعتماد می شود. 💠ادامه پاسخ 👇👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 💠از سوی دیگر مساله شهادت مظلومانه و سقط شدن حضرت محسن جزو ضروریات مذهب است که روایات فراوانی از کتب شیعه و سنی بر این مطلب دلالت می کند.به نمایه زیر رجوع فرمایید؛ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5204 ❕چون مضمون روایت مرحوم ابن قولویه در کتب فراوانی از علمای شیعه و سنی آمده است و کثرت طرق دارد و علمای بزرگ در کتبشان نقل کرده اند ضعف سند آن جبران می شود. ❓وقتی که مساله سقط شدن مظلومانه حضرت محسن ضروری مذهب باشد چه اشکالی دارد خداوند عادل در روز قیامت از قاتلان او حسابرسی کند❕ 2⃣مرحوم ابن قولویه که روایت فوق الذکر را نقل کرده است از علمای بزرگ شیعه بوده است. 👌ایت الله سبحانی در مورد او می نویسد: «شکی نیست که مولف کتاب کامل الزیارات جعفر بن محمد بن قولویه از بزرگان اصحاب در حدیث و فقه بوده است و نجاشی در مورد او گفته است که از علمای مورد وثوق ما است و او از جمله بزرگان فقه و حدیث است 📚فهرس النجاشی رقم318 ❗️وشیخ طوسی هم تصریح به وثاقت و بزرگی او کرده است؛ 📚الفهرس رقم141 🗯وکتاب او از مهم ترین کتب تشیع بوده که در تمسک به احادیث معتبر به آن اعتماد میشود.او در مقدمه کتابش تصریح کرده است که تمام روایاتش صحیح می باشد 📚مقدمه کامل الزیارات ص4 👌چنان که شیخ حر عاملی می گوید: « او تصریح به صحت تمام روایاتش کرده است و همین سبب اعتبار تمام روایاتش میشود» 📚الوسائل ج20 ص68 📚کلیات فی علم الرجال ص297 👌با توجه به آنچه گذشت می گوییم : ❗️وقتی شیخ بزرگ ابن قولویه تصریح به وثاقت کتابش و اعتبار روایاتش می کند یعنی قرائن متعدد بر این امر گواهی می داده است که روایاتش از معصوم صادر شده است اگر چه برخی از راویانش ضعیف باشد زیرا ملاک این بزرگوار اعتماد به روایت موثوق الصدوری بوده است نه روایت موثوق السندی . ❗️بنابراین اشکالی بر آن روایت وارد نمی شود. ♻️پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣آیا برگزاری دهه محسنیه قابل قبول است❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5199 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔فلسفه واجب شدن نماز قضای والدین بعد از فوتشان بر پسر بزرگتر چیست؟ مگر تکلیف هرکسی برعهده خودش نمی باشد؟ 👌پاسخ؛ ❗️توجه به نکات چند لازم است؛ 1⃣دراین شکی نیست که طبق بینش اسلامی هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد چنان که می فرماید: «هیچ گناهکاری گناه دیگری را متحمل نمی شود» 🔷انعام 164 ❗️این که در اسلام نماز قضای پدر بر پسر بزرگتر نهاده شده است به معنای این نیست که پسر بار گناه پدر را به دوش می کشد .پدر اگر در ترک نماز و روزه خود مقصر بوده باشد مواخذه میشود و این یک تکلیف مازاد بر پسر بزرگتر است که از روی دلائل و حکمت های خاصی بر عهده پسر بزرگتر نهاده شده است. 2⃣مستند این حکم روایاتی است که می گوید نزدیکترین فرد به میت باید نماز و روزه او را قضا کند که مراد پسر بزرگتر است. 📚وسائل الشیعه ج8 ص276 باب12 🗯امام صادق فرمود: «نزدکترین فرد به میت( پسر بزرگتر) نماز و روزه او را قضائ می کند» 📚بحار الانوار ج88 ص310 ❗️از آنجایی که در روایات متعددی بیان شده است که پسر بزرگتر پس از فوت پدر بعضی از وسائل شخصی و اختصاصی او مانند قرآن ،شمشیر و انگشتر و مرکب و لباس و کتاب ها و مانند آن را به ارث می برد 📚وسائل الشیعه ج26 ص97 باب3 ❗️وجه اولویت پسر بزرگتر به انجام واحبات فوت شده پدر روشن میشود. 3⃣برخی از فقها فتوا داده اند که پدر در صورتی که به جهت عذری نتوانسته نمازش را به جا آورد پس از مرگش بر پسر بزرگتر او قضا واجب است اما اکثر فقها فرموده اند که حتی اگر در صورت نافرمانی یا مرض و یا سفر نماز و روزه از پدر قضا شود بر پسر بزرگتر جبران لازم است 📚توضیح المسائل مراجع ص761 4⃣در صورتی که پدر از روی بی مبالاتی نماز را ترک نکرده باشد بلکه به علت مریضی یا فراموشی این اتفاق افتاده باشد خیلی جای اشکال بر این مساله نیست زیرا ادای چنین نمازی برای پدر قطعا جبران آن همه زحمت و حق پدر است . 5⃣اما فلسفه حکم قضا کردن حتی اگر از روی نافرمانی باشد: 🔷1- چنان که گذشت در این صورت پدر مواخذه خواهد شد و ادای نماز و روزه از جانب پسر از او رفع عذاب نخواهد کرد اگر چه انجام آن بی تاثیر در وضعیت پدر نخواهد بود. 🔷2- این حکم جهت فرهنگ سازی احترام به والدین و فهماندن ارزش آنان تشریع شده است اگر چه آنان گناهکار باشند . 👌امام باقر فرمود: «نیکی به والدین لازم است اگر چه آنان فاجر و گناهکار باشند» 📚بحار الانوار ج71 ص56 ❗️خداوند فرمود: «پرودگار تو مقرر کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید» 🔷اسرائ23 🗯با توجه به این نکته پسر بزرگتر به عنوان ولی و سرپرست خانواده بعد از مرگ موظف است که ارتباط عاطفی خود با پدر را حفظ کرده و در جهت برائت ذمه پدر قدم بر دارد. 🔶3- از سوی دیگر جعل این حکم مشعر به این است که پسر بزرگتر پس از فوت پسر وظیفه اداره خانواده را بر عهده دارد و اعضای خانواده باید به او اهمیت داده تا خانواده دچار بی نظمی و از هم گسستگی نشود. ❗️البته ممکن است علت های دیگری در تشریع این حکم لحاظ شده باشد که برای ما قابل درک نباشد. 👌پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣آیا حکم عبادت استیجاری برای مرده همان فرار از عذاب با پول نیست ❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/768 2⃣آیا احکام اسلام قابل خرید و فروش است❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3124 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔برخی شبهه می کنن که شهادت حضرت محسن با سخن پیامبر که به زهرای مرضیه فرمود تو اولین کس از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشوی در تعارض است .فاطمه نخستین فرد از اهل بیت بوده که به پیامبر ملحق شده است یا حضرت محسن.آیا پیامبر اشتباه گفته است یا اصلا محسنی در کار نبوده❓ 🗯پاسخ: ❗️در این شکی نیست که پیامبر گرامی خطاب به حضرت زهرا فرمود تو نخستین فرد از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشوی. 👌شیخ مفید نقل می کند که حضرت زهرا فرمود: « پیامبر به من خبر داد که من اولین نفر از اهل بیت هستم که به پیامبر ملحق میشوم» 📚الارشاد ج1 ص187 📚بحار الانوار ج22 ص470 👌این مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است. 🔶بخاری روایت می کند که حضرت زهرا فرمود: «پیامبر به من خبر داد که من اولین نفر از اهل بیتش هستم که به او ملحق میشوم» 📚صحیح بخاری ،کتاب بدئ الخلق،باب علامات النبوه 📚صحیح ترمذی ج2 ص319 ❗️از سوی دیگر طبق روایات متواتر و غیر قابل انکار قبل از حضرت زهرا فرزند ایشان به نام محسن توسط دستگاه خلافت سقط شده و جان از دست دادند که می توانید به نمایه زیر رجوع کنید‌. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5204 ❗️اما باید توجه کرد؛ 🗯هیچ تعارضی میان شهادت حضرت محسن و روایتی که رسول خدا به حضرت زهرا خبر میدهد که تو نخستین کس از اهل بیت من هستی که به من ملحق میشوی وجود ندارد زیرا کلمه « اهل بیت» در زبان پیامبر گرامی تنها بر کسانی اطلاق میشود که خداوند آنها را از رجس و پلیدی پاک و پاکیزه ساخته و پیامبر با کشیدن عبا بر سر آنان ،آنها را به عنوان اهل بیت معرفی ساخته است. 👌مسلم در صحیح خود از عایشه روایت میکند: «پیامبر صبحگاهی از حجره خارج شد در حالی که بر روی دوش او پارچه ای از پشم خیاطی نشده بود، حسن بن علی بر او وارد شد اورا داخل کسا کرد،آن گاه حسین وارد شد او نیز درآن داخل شد، سپس فاطمه داخل شد اورا نیز داخل آن کرد بعد علی وارد شد اورا نیز داخل آن کرد آن گاه آیه تطهیر( احزاب 33) را تلاوت نمود ( ونشان داد که اینان اهل بیتش و مخاطب آیه تطهیر هستند)» 📚صحیح مسلم،ج7 ص130 ❗ترمذی در صحیح از ام سلمه نقل میکند: "پیامبر روی حسن وحسین وعلی وفاطمه پارچه ای کشید آن گاه عرض کرد بار خدایا اینان اهل بیت من واز خواص من هستند رجس وپلیدی را از آنان دور کن وپاکشان گردان" 📚صحیح ترمذی،ج5 ص656 🗯در روایت دیگر می آورد: «ام سلمه گفت ای رسول خدا ایا من هم با آنان هستم؟ ❗️حضرت فرمود: «تو بر جایگاه خود هستی، تو برخیزی ( اما اینان اهل بیت من هستند)» 📚صحیح ترمذی،ج5 ص327 👌همین مضمون در روایات فراوانی از کتب شیعه نیز آمده نقل شده است؛ 📚بحار الانوار ج35 ص206 باب5 ❗️بنابراین کلمه اهل بیت فقط شامل اصحاب کسائ که در زمان پیامبر حضور داشته اند میشود و شامل فرد دیگری از جمله حضرت محسن و زینب و زنان پیامبر و سایرین نمی شود و حضرت زهرا اولین نفر از اصحاب کسائ است که به پیامبر گرامی ملحق شده است. ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔آخوندهای ایران معتقدند : حضرت علی علیه السلام علم غیب داشت اما در مورد خوابیدن حضرت علی علیه السلام در رختخواب پیامبر خدا در شب هجرت پیامبر با آشفتگی نظری کاملا متضاد با عقیده خود ارایه می دهند و مدعی هستند در آن شب علم غیب حضرت علی علیه السلام متوقف گردید.❗️ 💠پاسخ💠 ❗️این شبهه ناظر به این است که شیعه در مورد علم غیب حضرت علی و خوابیدن در بستر پیامبر دچار آشفتگی شده است .اگر علی علم غیب دارد و می داند که آسیب نمی بیند دیگر خوابیدن در بستر پیامبر برایش فضیلتی نیست و اگر بگوییم علم غیب ندارد با عقیده شیعه متضاد است.برای پاسخ توجه به نکات زیر لازم است؛ 1⃣خداوند می فرماید: « بعضی از مردم ( علی علیه السلام) جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و خدا نسبت به بندگان مهربان است» 🌀بقره 207 ➿منابع فراوانی از کتب شیعه وسنی تصریح کرده اند که آیه در شان حضرت علی ودر جریان لیله المبیت نازل شده است که حضرت علی در شب هجرت با خوابیدن در بستر پیامبر گرامی جان خود را به خطر انداخت تا جان پیامبر حفظ شود.این شان نزول را بسیاری از علمای اهل سنت نقل کرده اند؛ 📚کفایه الطالب،ص 114 📚 الفصول المهمه،ص33 📚تذکره الخواص،ص21 📚نور الابصار،ص82 📚شواهد التنزیل،ج1 ص196 📚مستدرک علی الصحیحین،ج3 ص4 📚مسند احمد، ج1 ص348 📚جامع البیان،ج9 ص140 📚 تفسیر کبیر،ج5 ص223 📚 اسد الغابه،ج4 ص25 📚 الجامع لاحکام القرآن،ج3 ص1936 👌جهت آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب احقاق الحق،ج3 ص23-45- ج6 ص479- 481- ج8 ص335 -348- ج14 ص116-130 والغدیر،ج2 ص49 به بعد 👌علمای شیعه نیز مفصلا این شان نزول را نقل کرده اند که جهت اگاهی رجوع کنید به کتاب شریف بحار الانوار که جامع روایات شیعه است جلد 36 ص41 باب 32 2⃣علم غیب امامان شانی است یعنی آنها به همه امور اگاهی دارند اما «بالقوه» نه «بالفعل» یعنى هر گاه بخواهند و اراده کنند چیزى از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام مى کند، و یا قواعد و اصولى نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب مى شود و مى توانند هر چیزى از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبى نزد آنها است که به آن مى نگرند و از اسرار غیب با خبر مى شوند. ❗️امام صادق فرمود: «امام زمانی که بخواهد به چیزی آگاهی پیدا کند خداوند آگاهش می کند» 📚الکافی ج1 ص641 📚الاختصاص ص285 📚بحار الانوار ج26 ص57 ❗️با ذکر یک مثال مى توان این مسأله را روشن ساخت: 🔶 اگر کسى نامه اى به دست دیگرى بدهد که در این نامه اسامى افراد زیادى یا مقامات آنها ذکر شده باشد، و یا حقایق مکتوم دیگرى در آن آمده باشد. او اگر بخواهد از این حقائق با خبر بشود در نامه را باز مى کند و آگاه مى شود ولى تا در نامه باز نشده از آنها با خبر نیست، ضمناً شخص بزرگى که نامه را به دست او داده گشودن در نامه را موکول به اذن و اجازه خود کرده است.» 👌مطابق این بیان: 🗯علوم ائمه نسبت به غیب و آینده علوم ارادی بوده است یعنی هر چه را اراده می کردند می دانستند و آنچه را اراده نمی کردند نمی دانستند. ❗️ممکن است در حادثه لیله المبیت حضرت علی اراده ای برای دانستن عاقبت کار نداشته است بدین جهت احتمال خطر در ذهن حضرت بوده و در عین حال حاضر به این فداکاری و ایثار بزرگ شده است .بنا براین حادثه فوق افتخاری بس بزرگ برای آن حضرت بوده و منافاتی با علم غیب ائمه ندارد. 📚آیات ولایت،مکارم ایت الله شیرازی،ص283 3⃣خداوند در آیه فوق از کار علی به عنوان یک کار با عظمت و معامله با خداوند تعبیر می کند در صورتی که اگر علی آگاهی به عدم آسیب رسیدن داشت کارش عظمتی نداشت و یک امر عادی تلقی می شد .بنابراین هرگونه سخن و روایتی که بگوید علی آگاهی به عدم آسیب دیدن داشت و در بستر پیامبر خوابید چون مخالف قرآن است قابل پذیرش نیست. 👌پرسش و پاسخ مرتبط: 1⃣آیات قرآن تصریح می کند که حتی پیامبر هم علم غیب نداشته است چگونه می گوییم امامان علم غیب داشتند❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3748 👌پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔با توجه به اینکه این روزها همزمان است با هجرت تاریخی پیامبر از مکه به مدینه اهل سنت استدلال می کنند که یکی از فضائل ابوبکر همراهی و مصاحبت او با پیامبر بوده و خداوند آیه 40 توبه را در این رابطه نازل کرد.آیا براستی همراهی ابوبکر در غار با پیامبر افتخاری بوده و خداوند از این کار او تمجید کرده است و آیه در شان او نازل کرده است❔ 💠پاسخ💠 ❗️خداوند می فرماید: «اگر او را یاری نکنید خداوند او را یاری خواهد کرد ( همانگونه که در مشکل ترین لحظات او را تنها نگذارد) آن هنگام که کافران او را بیرون کردند در حالی که دومین نفر بود .در آن هنگام آن دو به غار رسیدند و او به همسفر خود گفت غم مخور خدا با ماست در این موقع خداوند سکینه و آرامش خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید او را تقویت نمود و گفتار و هدف کافران را پایین قرار داد » 🔰توبه 40 ❌اهل سنت می گویند در این آیه خداوند از ابوبکر که همراه پیامبر بوده است مدح و تمجید کرده است به وجوهی؛ 1⃣خداوند از او به عنوان مصاحب و همراه پیامبر تعبیر کرده است و این افتخاری بس بزرگ برای او است. 2⃣پیامبر به او گفت غمگین نباش که خدا با ماست .چه افتخاری از این بالاتر که خداوند با ابوبکر است. 👌اما پاسخ از دو وجه مذکور: 1⃣این که قرآن از ابوبکر تعبیر به « صاحب » می کند برای او فصیلتی نمی باشد زیرا از نظر لغت صاحب به معنی همنشین و همسفر به طور مطلق است اعم از اینکه همنشین و همسفر شخص خوبی باشد یا بد چنان که در آیه 37 کهف در داستان آن دو نفر که یکی با ایمان و خداپرست و دیگری بی ایمان و مشرک بود می خوانیم : ❗️« رفیق و مصاحبش به او گفت آیا به خدایی که تو را از خاک آفریده کافر شدی» 👌همین طور قرآن کریم حضرت یوسف را صاحب دو نفر از بت پرستان معرفی می کند که در زندان با آنان همنشین بوده است‌. 🔷یوسف 39 👌بنابراین صرف مصاحب و همنشین بودن با پیامبر دلیل فضیلت نیست . 📚تفسیر نمونه ج7 ص421 2⃣این که پیامبر به ابوبکر می گوید « خدا با ماست» نیز فضیلتی برای ابوبکر محسوب نمیشود. ❗️جمله ان الله معنا در این معنی نیز استعمال شده است که خدا ناظر و شاهد بر احوال ما است چنان که در سوره مجادله می فرماید: «اینان هر کجا باشند خدا با آنهاست آنگاه در قیامت آنان را از آنچه انجام داده اند با خبر می سازد» 🔷مجادله7 ❗️ومی فرماید: «او با شما است هر کجا که باشید» 🔷حدید4 👌شاهد این تفسیر آن است که خداوند در ادامه آیات تصریح می کند که سکینه و آرامش خود را تنها بر پیامبر نازل کرد: « در این موقع سکینه و آرامش خود را بر او نازل کرد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید او را یاری کرد» ❓اگر بودن خداوند با ابوبکر به معنای نصرت و یاری او از ناحیه خداوند است چرا خداوند بر او سکینه و آرامشش را نازل کرد تا از این طریق او را یاری کند در حالی که در آیات دیگر خبر می دهد که خداوند آرامش و سکینه خود را بر مومنان نازل می کند چنان که می فرماید: « خداوند سکینه و آرامش خود را بر پیامبر و مومنان نازل فرمود» 💠توبه 26 💠فتح26 👌علامه مجلسی روایت می کند که فردی آمد به نزد امام باقر و با تمسک به آیه غار بر فضیلت ابوبکر استدلال نمود . ❗️امام چنین پاسخ داد: 🗯« اما این که گفتی ابوبکر صاحب پیامبر در غار بوده نه تنها برای او فضیلتی نیست بلکه به عکس سبب مذمت او می باشد به چند وجه؛ 🔴1- خداوند در آیات متعددی از قرآن بیان کرده است که گاهی انسان کافری نیز با انسان مومن مصاحب و همنشین می شود پس صرف مصاحبت سبب فضیلت نیست. 🔴2- این که پیامبر به او می گوید غمگین مباش دلالت می کند بر کمی صبر او و ترسش بر جانش و عدم اعتماد به وعده خداوند و رسول که آنان سلامت خواهند ماند. ❓از تو سوال می کنم که آیا حزن ابوبکر در جهت رضایت الهی بوده است یا در جهت خشم الهی❓ ❕اگر بگویی در جهت رضایت الهی بوده است اشتباه کرده ای زیرا پیامبر از چیزی که سبب رضایت الهی باشد نهی نمی کند. ❕اگر بگویی در جهت خشم الهی بوده است که پیامبر او را منع کرده پس چنین فردی که پیامبر او را منع کرده است چه فضیلت و برتری دارد❔ 🔴3- این که پیامبر به او گفت خدا با ماست نیز برای او فضیلت نیست زیرا پیامبر این جمله را جهت تسلی خاطر او از مرگ گفته است.گذشته از آنکه خداوند با تمام بندگانش است زیرا انان را خلق کرده و روزی می دهد و از احوال انان اطلاع دارد و این امر اختصاص به ابوبکر ندارد. ( چنان که ایاتش گذشت) 🔴4- چرا خداوند سکینه خود را بر ابوبکر نازل نکرد.اگر او استحقاق دریافت سکینه را داشت حتما خداوند بر او نازل می کرد چنان که در آیات قرآن تصریح می کند که سکینه اش را بر مومنین نازل می کند. 📚بحار الانوار ج27 ص322 پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔چرا عبدالمطلب نذر کرد یکی از پسرانش را قربانی کند مگر چنین نذری صحیح بوده ؟مگر قتل عمد گناه بزرگ نبوده؟ 👌پاسخ: ❗️می نویسند: «عبدالمطلب در موقع حفر زمزم احساس کرد که بر اثر نداشتن فرزند بیشتر در میان قریش ضعیف و ناتوان است .از این رو نذر کرد که هر موقع شماره فرزندان او به ده رسید یکی را در پیشگاه خداوند در کعبه قربانی کند .قرعه به نام عبدالله پدر پیامبر در آمد و قرار بر ذبح او در کنار کعبه شد. ❗️عبدالمطلب چون برایش ذبح عبدالله دشوار بود بنا به مشورت سران قریش مساله را به نزد یکی از کاهنان و دانایان عرب برد تا او تصمیم گیری کند. 👌او گفت حال که خون بهای یک انسان در نزد شما برابر با ده شتر است شما باید بین ده شتر و کسی که برای قربانی انتخاب کرده اید قرعه بزنید .اگر قرعه به نام آن شخص در آمد شماره شتران را به دو برابر افزایش دهید و به همین ترتیب ادامه دهید تا قرعه به نام شتران در آید.نهایتا انان چنین کردند تا زمانی که شماره شتران به صد عدد رسیده بود قرعه به نام شتران در آمد و عبدالمطلب با ذبح شتران از ذبح عبدالله منصرف شد» 📚سیره ابن هشام ج1 ص153 🗯این جریان نزد ما مردود است به چند وجه؛ 1⃣علامه مجلسی می گوید: ❗️« امامیه اجماع دارند که پدر و مادر پیامبر خدا از موحدان و تسلیم شدگان الهی بوده اند بلکه تمام اجداد پیامبر گرامی تا حضرت آدم از صدیقین بوده اند .یا از پیامبران بوده اند و یا از جانشینان پیامبران » 📚بحار الانوار ج15 ص117 👌روی این جهت حضرت عبدالمطلب جزو اوصیای حضرت عیسی بوده است. ❓چگونه ممکن است ایشان چنین نذری کند که خلاف عقل و فطرت انسانی است و مستلزم قتل نفس محترمه ای می باشد❔ ❓چگونه ممکن است ایشان جهت حل مشکل به کاهن رجوع کنند در حالی که خودشان از جمله اوصیای بوده است❔ 👌باید توجه کرد که اگر حضرت ابراهیم مامور شد تا اسماعیل را ذبح کند تنها از این جهت بود که ابراهیم امتحان شود و الا خداوند هیچ گاه امر به ذبح کردن انسان بی گناهی نمی کند بنا براین نمیتوان این جریان را با جریان عبدالمطلب مقایسه کرد. 2⃣امام صادق فرمود: «عبدالمطلب در روز قیامت به صورت یک امت واحده مبعوث می شود و در حالی وارد عرصه قیامت میشود که هیبت پادشاهان و سیمای انبیا را داراست» 📚الکافی ج1 ص447 ❗️نقل می کنند : «عبدالمطلب از طواف برهنه کردن نهی می کرد و به قیامت ایمان داشت و زنا و خمر و نکاح محارم را حرام می دانست و فرزندان خود را امر می کرد به ترک بغی و ظلم بر دیگران و آنان را به اخلاق حسنه تشویق می کرد و از امورات پست بر حذر می داشت و مستجاب الدعوه بوده است» 📚السیره الحلبیه ج1 ص4 📚السیره النبویه ج1 ص21 👌روشن میشود که عبدالمطلب شخصیت خردمند و غیر خرافی بوده است و از شان او به دور است که چنین نذرهایی را بکند که خلاف عقل و فطرت است و یا به فرد کاهن رجوع کند و آن فرد کاهن از او خردمند تر باشد. 3⃣ابن هشام در سیره این داستان را بدون سند ذکر کرده است که حجت نمی باشد. 4⃣ابن شهر آشوب این جریان را در مناقب و علامه مجلسی این جریان را در بحار الانوار به نقل از مناقب ذکر می کند 📚مناقب ابن شهر آشوب ج1 ص20 📚بحار الانوار ج15 ص111 👌اما روایت ابن شهر آشوب مرسل و بدون سند است که قابل استدلال نیست. 4⃣شیخ صدوق نیز در الفقیه و خصال جریان را نقل می کند اما در آن خبری از رجوع به کاهن نیست اما روایت مرسل بوده و قابل استدلال نیست . 📚الفقیه ج3 ص89 📚خصال ج1 ص156 5⃣همین مضمون را نیز باز شیخ صدوق در عیون الاخبار نقل می کند که در آن پیامبر فرموده است من فرزند دو نفری هستم که تا مرز ذبح شدن رفتند اما ذبح نشدند یعنی اسماعیل و عبدالله 📚عیون الاخبار ج1 ص210 ❗️اما در سند این روایت هم احمد بن حسن قطان وجود دارد که مجهول است و قابل استدلال نیست.و اگر این سخن پیامبر در کتب دیگر هم آمده است 📚البرهان ج4 ص618 و... 👌با سند مرسل و ضعیف نقل شده است که قابل استدلال نیست. ❗️در گذشته ما آوردیم که بیشتر روایاتی که در کتب معتبر ما آمده است صحیح بوده است مگر روایاتی که خلاف عقل و فطرت و مخالف روایات قطعی می باشد که در این صورت حجت نمی باشد. جهت اگاهی می توانید به نمایه زیر رجوع کنید؛ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5043 👌پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣آیا پدران انبیا می توانند بت پرست باشند❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4711 👌پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔با توجه به سوره فیل و منابع تاریخی گفته شده است که کشوری که ابرهه از آن آمده حبشه(یمن)بوده است لشکر فیل سوار و چنین موجودات عظیمی چگونه از صحرای بزرگ میان این دو کشور عبور کرده اند؟این شبهه را بسیار پرسیده اند و بنده از پاسخ به آن ناتوان بوده ام❔ 💠پاسخ💠 ❗️خلاصه داستان؛ 👌نوشته اند که ابرهه پادشاه یمن که رهبری لشکر هفتاد هزار نفری را بر عهده داشت برای خوش خدمتی به پادشاهان مسیحی خود کلیسای بسیار زیبا و مهمی را بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای کعبه به سوی آن فراخواند و آنجا را کانون عرب کرده و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند. ❗️پس از مقاومت مردم در برابر این خواست ابرهه، او تصمیم گرفت کعبه را نابود کند و همگان را متوجه کلیسای تازه تاسیس خود کند. 👌او با لشکر عظیم خود روانه کعبه شد و در بین راه هر کجا می رسیدند اموال و شتران مردم را غارت کرده تا به کعبه رسیدند و نهایتا با تدبیر الهی تحت حمله پرندگان ابابیل واقع شده و از بین رفتند. ❗️لشکر ابرهه معروف و مشهور شده است به « اصحاب الفیل»« لشکر فیل» 📚سیره ابن هشام ج1 ص43 📚الکامل ج1 ص260 📚بحار الانوار ج15 ص130 👌خداوند نیز از این جریان در سوره فیل یاد می کند. ❗️حال چندین سوال مطرح است؛ ❓چگونه این لشکر عظیم با تعداد بی شماری از فیل ها این فاصله را از یمن تا مکه طی کردند آیا هدایت این همه فیل کار آسانی است❔ ❓فیل ها موجودات سنگین وزنی هستند که نیاز به آب و غذای فراوان دارند.در آن صحرای عربستان چگونه آب و غذای این همه فیل را فراهم می کردند❔ 👌پاسخ ؛ 🔶این اشکالات از این جا ناشی شده است که گمان شده است که به تعداد لشکریان فیل بوده است یعنی حدود چندین هزار فیل با لشکر عظیم ابرهه بوده است اما این فرض صحیح نمی باشد. ❗️مورخان و مفسران می نویسند که تعداد فیل های همراه آنان یا یک عدد بوده و یا هشت عدد و یا ده عدد و یا دوازده عدد بوده است. 📚منابع پیشین 📚تفسیر نمونه ج27 ص334 ❗️بی شک انان که برای لشکر هفتاد هزار نفری خود آب و آذوقه فراهم می کردند برایشان مشکلی نبوده است که برای چند عدد فیل نیز آب و آذوقه لازم را فراهم کنند گذشته از آنکه آنان به هر جا وارد میشدند اموال و حیوانات مردمان را به عنوان غنیمت به تصرف خود در می آوردند و شبه جزیره عربستان آن قدر بی آب و غذا نیست که نتواند پاسخگوی نیاز چندین فیل باشد و الا باید مردم آنجا از گرسنگی و تشنگی هلاک می شدند. ❗️این که به آنها « اصحاب الفیل» می گفتند به خاطر همان چند فیلی است که آنها با خود از یمن آورده بودند تا مخالفان خود را مرعوب ساخته و شترها و اسب ها از مشاهده آنها رم کنند و در میدان جنگ نمانند 📚تفسیر نمونه ج27 ص336 ❗️البته آنچه از روایات ما استفاده می شود آن است که آنان تنها یک فیل داشتند به نام «محمود» که ابرهه سوار بر او بود . 👌شیخ کلینی روایت می کند که وقتی عبدالمطلب از دیدار ابرهه بازگشت خطاب به فیل اوعرضه داشت: «ای محمود .فیل سرش را تکان داد. ❗️از او سوال کرد ایا می دانی که چرا این لشکر همراه تو به این جا آمده اند❔ 👌فیل با اشاره سرش فهماند خیر 👌عبدالمطلب گفت تو را آورده اند تا با کمک تو خانه پرودگارت را خراب کنند آیا تو چنین می کنی❔ ❗️با سرش اشاره کرد خیر 📚الکافی ج1 ص372 ❗️نقل می کنند که ابرهه می خواست فیل را به سوی کعبه حرکت دهد اما او حرکت نمی کرد اما هنگامی که سر او را به سوی یمن باز می گرداندند به سرعت حرکت می کرد 📚تفسیر نمونه ج27 ص334 👌شیخ مفید نقل می کند: «آنان فیلی داشتند به نام« محمود »که او را زینت به جواهرات کرده بودند و ابرهه به وسیله آن فیل به تمام پادشاهان جهان فخر می فروخت و آن فیل در برابر عبدالمطلب خضوع کرد» 📚امالی ج1 ص78 👌از این روایات استفاده می شود که تنها فیلی که با آنها بوده است همان فیل معروف به نام « محمود» بوده که تحت تصرف پادشاه و رهبرشان بوده است و بدین جهت به انان اصحاب فیل می گفتند. ❗️با توجه به آنچه گذشت روشن است که حرکت دادن یک فیل و تهیه آب و غذا برای او کار زیاد مشکلی برای آن لشکر عظیم نمی باشد. 🔷بنا براین چه بگوییم تعداد فیل ها یک عدد بوده و چه بگوییم دوازده عدد بود هیچ اشکالی بر داستان واقع نمی شود. 🗯پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣کعبه بارها با هجوم ظالمان خراب شده است .چرا خدا همانند جریان اصحاب الفیل از کعبه محافظت نکرد❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3620 👌پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔ما می گوییم که آیه تطهیر تنها شامل پنج تن آل عبا میشود و وقتی آیه نازل شد پیامبر امام علی و زهرا و حسنین را به عنوان اهل بیت معصوم معرفی کرد.با این وجود ما با آیه تطهیر تنها عصمت پنج تن را ثابت می کنیم بقیه امامان چی مگه اونا معصوم نیستند .عصمت اونا که با آیه تطهیر ثابت نمیشود❔ 👌پاسخ: ❗️از این سوال به دو وجه می توان پاسخ داد؛ 1⃣آنها که در آن زمان در حیات بودند همان پنج نفر بودند و بقیه بعدا به وجود آمدند و همان صفات از جمله عصمت را از پیامبر و پدران خود به ارث برده اند. 👌پیامبر گرامی فرمود: «تمام امامان در فضل و منزلت نزد خداوند یکسان هستند» 📚اثباه الهداه ج2 ص237 📚بحار الانوار ج25 ص356 👌امام صادق فرمود: «فضل و صفات اولین ما به آخرین ما منتقل می شود » 📚بحار الانوار ج25 ص363 👌در روایات متعددی نیز وارد شده است که تمام امامان از نور و طینت واحدی تشکیل یافته اند و در صفات برابر هستند. 📚بحار الانوار ج25 ص1 باب1 « باب در این که امامان از نور و طینت واحده ای تشکیل یافته اند» 2⃣کسانی که عصمت آنان به مقتضای آیه تطهیر ثابت شده است تصریح به عصمت سایر امامان کرده اند. 👌پیامبر گرامی فرمود: «من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین مطهر و معصوم هستیم» 📚کمال الدین ج1 ص28 👌وفرمود: «هرکس می خواهد رستگار شود به علی و امامان از فرزندانش تمسک کند زیرا آنان برگزیدگان الهی بوده و از هر گناه و خطایی معصوم هستند» 📚عیون الاخبار ج2 ص57 📚امالی صدوق ص583 ❗️امام علی فرمود: «خداوند امر به اطاعت اولی الامر « امامان» کرده است زیرا انان معصوم و مطهر هستند و امر به معصیت نمی کند» 📚علل الشرایع صدوق ج1 ص123 👌پیامبر گرامی فرمود: «من دو چیز برای شما باقی می گذارم که تا زمانی که به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و عترتم اهل بیتم» 📚سنن ترمذی ج5 ص329 📚مسند احمد ج5 ص182 📚مستدرک حاکم ج3 ص148 ❗️در این حدیث شریف پیامبر تصریح می کند که هرکس دست به دامان امامان اهل بیت بزند هیچگاه گمراه نمی شود و این یعنی آنان معصوم هستند و شما را هیچ گاه از باب هدایت خارج نمی کند. ❗️و فرمود: «مثل اهل بیتم در میان شما همانند کشتی نوح است در میان قوم نوح که هر کس بر آن سوار شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند هلاک می شود» 📚مستدرک حاکم ج2 ص343 📚مجمع الزوائد ج9 ص168 📚کنزالعمال ج6 ص216 👌این حدیث شریف نیز نشان می دهد که هرکس از هدایت امامان اهل بیت پذیرا گردد هیچگاه گمراه و هلاک نمیشود که دلالت بر عصمت امامان می کند. ❗️بنا براین پیامبر گرامی و حضرت علی که عصمتشان به مقتضای آیه تطهیر ثابت است تصریح به عصمت سایر امامان نیز کرده اند. 👌پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣چرا در آیه تطهیر خدا می گوید شما اهل بیت را پاک کردم مگر قبل از آن ناپاک بودند❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/2112 2⃣چرا آیه تطهیر در بین آیات مربوط به همسران پیامبر واقع شده است❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3714 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔آیا کشتار یهودیان بنی قریظه توسط مسلمین صحت دارد که حدود 600 یا هفتصد نفر از مردان آنان را سر بریدند❔آیا این حکم عادلانه بود که پیامبر اجرا کرد❓ 👌پاسخ: ❗️توجه به نکاتی چند لازم است: 1⃣نخستین سالی که پیامبر گرامی وارد شهر مدینه شد برای پایان دادن به تمام دسته بندی ها و اختلافات داخلی پیمانی را منعقد ساخت که براساس آن یهودیان مدینه متعهد شده بودند هرگز بر علیه مسلمین و پیامبر اقدامی نکنند و به آنان صدمه ای وارد نکنند و اسلحه و مرکب در اختیار دشمنان قرار ندهند که اگر بر خلاف آن عمل کنند پیامبر با آنان همانند دشمن رفتار خواهد کرد ودر ریختن خون آنها و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندان آن ها دستش باز باشد. 📚بحار الانوار ج19 ص110 2⃣تمام طوایف سه گانه یهود با عناوین مختلف پیمان را نقض کرده و آن را نادیده گرفتند.بنی قینقاع مسلمانی را کشتند و بنی النضیر نقشه کشتن پیامبر را طرح کردند.پیامبر نیز آنان را از محیط مدینه بیرون کرد. ❗️یهود بنی قریظه نیز در جریان جنگ احزاب شهر مدینه را دچار ناامنی کردند و برای ترساندن مسلمانان به خانه های آنان ریختند و اگر مراقبت پیامبر نبود چه بسا شهر به دست انان سقوط می کرد و مجاهدان مسلمان کشته و اموالشان اسیر و زنان و اولاد آنان اسیر می شدند. 3⃣بنی قریظه راضی شد که سعد معاذ برای انان حکم دهد.سعد حکم داد که مردان آنان که در توطئه شرکت داشته کشته شده و زنان و کودکان آنها اسیر شوند و اموالشان در اختیار مسلمین قرار گیرد. 4⃣سعد معاذ این حکم را به دلائل زیر صادر کرد؛ 🔷1-یهودیان بنی قریظه، چندی پیش با پیامبر پیمان بسته بودند که اگر بر ضد مصالح اسلام و مسلمانان قیام کنند، و دشمنان آئین یکتاپرستی را یاری نمایند، و فتنه و آشوبی برپا کنند، و بر ضد مسلمانان تحریکاتی بنمایند، مسلمانان در کشتن آنها آزاد باشند. او با خود فکر می کرد که اگر من آنها را طبق این پیمان موأخذه کنم، نظری بر خلاف عدالت نداده ام. 🔶2 -گروه پیمان شکن، در سایه سرنیزه های نیروهای عرب مدتی شهر مدینه را دچار ناامنی کرده، و برای ارعاب مسلمانان به خانه های آنها ریختند، و اگر مراقبت پیامبر نبود، و گروهی را برای استقرار امنیت در شهر، از لشکرگاه به داخل شهر اعزام نمی کرد، چه بسا نقشه های بنی قریظه عملی می شد، و آنان در این صورت مردان جنگنده مسلمانان را اعدام می کردند، و اموال آنها را ضبط و زنان و اولاد آنها را به اسارت درمی آوردند، سعدمعاذ با خود فکر کرد که اگر من در حق آنها چنین داوری کنم، سخنی بر خلاف حق و عدالت نگفته ام . 🔶 3-سعد معاذ، رئیس قبیله اوسیان با بنی قریظه هم پیمان بود و دوستی نزدیکی با هم داشتند .احتمال دارد که او از قوانین جزائی یهود اطلاع داشته است.متن تورات یهود اینست که: «هنگامی که به قصد نبرد آهنگ شهری نمودی، نخست آنها را به صلح دعوت نما، و اگر آنها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره کن و همینکه بر شهر مسلط گشتی همه مردان را از دم تیغ بگذران ولی زنها و کودکان و حیوانات و هر چه در شهر موجود است، همه را برای خود به عنوان غنیمت بردار» . 📚تورات سفر تثنیه فصل20 ❗️شاید سعاد معاذ تصور کرد من که قاضی انتخابی طرفین هستم، اگر متجاوزان را با قوانین مذهبی خود آنها مجازات نمایم، کاری جز عدالت و انصاف انجام نداده ام. 🔷4 -ما تصور می کنیم که بزرگترین علت این رأی، این بود که سعد معاذ با دیدگان خود مشاهده کرده بود که رسول خدا بنا به درخواست خزرجیان، از تقصیر طائفه بنی قین قاع گذشت، و فقط اکتفاء کرد که از محیط مدینه بیرون روند.این گروه هنوز خاک اسلام را درست تخلیه نکرده بودند، که کعب اشرف، راه مکه را پیش گرفت و بر کشتگان «بدر» اشکهای تمساحانه ریخت و از پای ننشست تا قریش را برای جنگ مصمم ساخت.در نتیجه، جنگ احد پیش آمد و هفتاد تن از فرزندان اسلام در این راه شربت شهادت نوشیدند. 👌و همچنین بنی النضیر، مورد عفو و بخشودگی پیامبر قرار گرفتند، ولی در برابر آن، با تشکیل یک اتحادیه نظامی، جنگ احزاب را به وجود آوردند، که اگر کاردانی پیامبر اسلام، و نقشه خندق نبود، در همان روزهای نخست، تار و پود اسلام را به باد می دادند، و بعدها نامی از اسلام باقی نمی ماند و هزاران نفر کشته می شدند. 🗯❗️ادامه پاسخ👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 🗯سعد معاذ این مراتب را از نظر خود می گذراند.تجربه های گذشته، اجازه نمی داد که او تسلیم عواطف گردد، و مصالح هزاران تن را فدای دوستی و مصالح یک اقلیت نماید.زیرا به طور مسلم، این گروه در آینده این بار با تشکیل یک اتحادیه وسیع تر، نیروهای عرب را بر ضد اسلام شورانیده و با نقشه های دیگر هسته مرکزی اسلام را به خطر می افکندند.روی این جهت، موجودیت این گروه را صد در صد به ضرر اجتماع مسلمانان تشخیص داد، و یقین داشت که اگر این دسته از تیررس مسلمانان بیرون روند، لحظه ای آرام نخواهند گرفت، و مسلمانان را با خطرات بزرگی روبرو خواهند ساخت. ❗️اگر این جهات نبود، ارضاء افکار عمومی برای سعد معاذ فوق العاده ارزنده بود و رئیس یک ملت «اوس» پیش از هر چیز به پشتیبانی مردمش نیازمند است، و آزردن آنها و رد سفارشهای آنان، بزرگترین لطمه ایست که به رئیس یک جمعیت متوجه می گردد.ولی او تمام این درخواستها را بر خلاف مصالح هزاران مسلمان تشخیص داد، از اینرو، نارضایتی عموم را برای خود خرید، و از حکم خرد و منطق سربرنتافت. 📚فروغ ابدیت ص643 5⃣گزارش هایی که درباره تعداد کشته شدگان خبر می دهد متفاوت است. ❗️قرآن می گوید: «گروهی از آنان را به قتل می رساندید و گروهی را اسیر کردید » 🔷احزاب26 👌آیه اشاره دارد که گروهی از بنی قریظه کشته شدند نه تمام آنها . تنها همان ها کشته شدند که بر علیه اسلام و مسلمین توطئه کردند چنان که ابن جوزی می نویسد: «سعد حکم کرد هرکس که بر علیه مسلمین توطئه کرده است کشته شود» 📚الوفا ص695 👌قرآن نیز می گوید: « هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد» 🔷فاطر 18 ❗️اگر عده ای از مردان آنان بر علیه اسلام توطئه کردند باید همان سران فتنه مجازات شوند و دلیلی برای مجازات سایرین نمی باشد. 6⃣علامه سید جعفر عاملی می نویسد: «اقوال در تعداد کشته شدگان آنان مختلف است و از 300 نفر تا 1000 نفر نوشته اند.و در این باره دوازده قول نقل شده است و این کثرت قول نشان دهنده این است که تعداد کشته شدگان دقیقا روشن نیست .از سوی دیگر اهداف سیاسی و تعصبات دینی برای نشان دادن دشمنی اسلام با یهود موثر در ورود تحریف به این قضیه است. ❗️آنچه از مستندات به دست می آید آن است که مقتولین تنها توطئه گران بوده اند و نهایتا عدد آنها بین صد تا دویست نفر بوده اند 📚الصحیح من سیره النبی ج12 ص148 ❗️با توجه به این نکات شبهات وارده حول این جریان و واقعه رفع می شود. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔حکم شرع درمورد کسانی که در گرفتاری ها و مشکلات از اولیا کمک می خواهند و آنان را به فریاد می خوانند جواب: هر شخصی که از اولیاء بعد از مرگشان، یا در حال غیبتشان از آنان کمک بخواهد، مرتکب شرک اکبر شده است وباید توبه کند. الله تعالی می فرماید: « وَلا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنْفَعُكَ وَلا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ (١٠٦)وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (١٠٧) » [یونس:106-107] ( و به جای الله کسی یا چیزی را پرستش مکن و به فریاد مخوان که به تو نه سودی می رساند ونه زیانی. اگر چنین کنی از ستم کاران ومشرکان خواهی شد. اگر الله تعالی به تو زیانی برساند، هیچ کس جز او نمی تواند فضل و لطف او را از تو برگرداند. الله تعالی فضل و لطف خود را شامل هر کس از بندگانش که بخواهد می کند و او دارای مغفرت و مهر فراوان است). 🔷پاسخ🔷 👌این گونه آیات که از خواندن غیر خدا نهی می کند اشاره است به موردی که انسان غیر خدا را بخواند با این اعتقاد که او اله و رب است و اورا پرستش کند به این بیان؛ ❗️شکی نیست که لفظ « دعا» در لغت عرب به معنای « ندا و خواستن» و واژه « عبادت» به معنای « پرستش» است و هرگز نمی توان این دو لفظ را با هم مترادف و هم معنا شمرد یعنی نمی توان گفت هر ندا و درخواستی از غیر خدا عبادت و پرستش است زیرا؛ 1⃣در قرآن مجید لفظ دعوت در مواردی به کار رفته است که هرگز نمی توان گفت مقصود از آن عبادت است مانند: «قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا» «گفت پرودگارا من شب و روز قوم خود را ( به سوی تو) دعوت کردم» ❓آیا می توان گفت مقصود حضرت نوح این است که من قوم خود را شب و روز عبادت کردم❔ ❗️« ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی» «(شیطان می گوید) من بر شما تسلطی نداشتم جز این که شما را ( به کارهای زشت) دعوت کردم شما نیز اجابت کردید» 🔷ابراهیم22 ❓آیا کسی احتمال می دهد که مقصود از این که شیطان آنان را دعوت کرد این است که شیطان پیروان خود را پرستید❔ 👌از این جهت نمی توان گفت که دعوت و عبادت مترادف است و اگر کسی از پیامبر و یا مرد صالحی استمداد کرد و انان را خواند در این صورت آنها را عبادت کرده است. 2⃣مقصود از « دعا» در آیاتی که از خواندن غیر خدا نهی می کند دعوت خاصی است که با لفظ پرستش مترادف است زیرا مجموع این آیات درباره بت پرستانی وارده شده است که بت های خود را خدایان کوچکی می پنداشتند که برخی از شوون الهی به آنها سپرده شده و در کار خود نوعی استقلال دارند و آنان را متصرف در امور مربوط به دنیا و آخرت می شناختند. ❗️روشن ترین گواه براین که دعوت و خواندن آنان همراه با اعتقاد به اولوهیت آنان بوده است آیه زیر است: «خدایانی را که جز خدا می پرستیدند آنان را بی نیاز نساخت» 🔷هود101 👌بنابراین آیات ممنوعه از خواندن غیر خدا ارتباطی به بحث ما ندارد .موضوع بحث ما درخواست بنده ای از بنده دیگر است که نه او را اله و رب می داند و نه مالک و متصرف تام الاختیار در امور مربوط به دنیا و آخرت بلکه او را بنده عزیز و گرامی می شناسد که او را به مقام رسالت و امامت برگزیده و وعده داده است که دعای اورا درباره بندگان خود بپذیرد 🔷نسائ64 3⃣خود آیه مورد استدلال گواه روشن است که مقصود از دعوت و خواندن غیر خدا دعوت عبادتی و پرستشی است زیرا قبل از آیه مورد استدلال می آورد: «بگو ای مردم اگر در عقیده من شک دارید من کسانی را که جز خدا می پرستید نمی پرستم .تنها خداوندی را پرستش می کنم که شما را می میراند و من مامورم که از مومنان باشم» 🔷یونس105 ❗️ودر ادامه می فرماید: «وجز خدا چیزی را که نه سودی به تو می رساند و نه زیانی مخوان ( و پرستش نکن) که اگر چنین کنی از زیانکاران هستی» 🔷یونس106 👌همانطور که می بینید قبل از این آیه لفظ عبادت و پرستش به کار رفته است و این گواه بر این است که مقصود از نهی خواندن غیر خدا خواندنی است که همراه با اعتقاد به اولوهیت و به مقصود پرستش صورت گیرد می باشد. 📚تفسیر نمونه ج8 ص395 📚آیین وهابیت ص322 ❓اگر شما معتقدید که خواندن غیر خدا شرک است چرا این خواندن را اختصاص می دهید به توسل به مردگان و غایبان در حالی که اگر خواندن غیر خدا شرک است فرقی بین مرده و زنده و حاضر و غایب نیست زیرا ملاک خواندن غیر خدا است که در همه صور وجود دارد❔ 👌بنا براین به عقیده شما عالمیان مشرک هستند زیرا از یکدیگر کمک می خواهند و شما نیز گرفتار شرک هستید زیرا در زندگی روز مره از یکدیگر کمک می خواهید ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔چرا در اسلام کشتن سگ سفارش شده است .مگر این موجود بی زبان چه گناهی دارد که اسلام این طور با او برخورد می کند❔ 👌پاسخ: 🗯اسلام به هیچ عنوان سفارش به کشتن سگ ها نمی کند بلکه آزار و اذیت حیوانات را امری مذموم شمرده که مستوجب عذاب جهنم می باشد. وبه عکس سفارش به خوشرفتاری با سگان را کرده است. 👌پیامبر گرامی فرمود: «خداوند مردی را به خاطر اینکه سگی را سیراب می کرد وارد بهشت کرد» 📚بحار الانوار ج62 ص65 ❗️نجیح می گوید: «حسن بن علی را می دیدم که غذا می خورد و پیش روی او سگی نیز بود.هر لقمه ای که می خورد لقمه ای را نیز به سگ می داد و می گفت حیا می کنم که من غذا بخورم و موجود زنده ای به من نگاه کند و او را اطعام نکنم» 📚مستدرک الوسائل ج8 ص295 👌امام صادق فرمود: «هر زمان چیزی می خورید و سگی نیز پیش روی شما است سگ را نیز اطعام کنید...» 📚الکافی ج6 ص553 🔶وفرمود: «هر چیزی حرمتی دارد و حرمت حیوانات به این است که حق زدن به صورت آنها را ندارید» 📚وسائل الشیعه ج11 ص482 ❗️پیامبر گرامی فرمود: «حیوانات را نزنید زیرا آنان روح دارند و تسبیح خدا را می کنند» 📚المحاسن ص633 👌حضرت علی فرمود: «در سگ شکاری و سگ همراه گله برکت است» 📚الکافی ج6 ص552 👌بله در روایات تنها جواز قتل سگ های وحشی داده شده است .سگ هایی که به افراد حمله کرده و مورد آسیب قرار می دهند. در این صورت انسان برای حفظ جانش می تواند سگ را بکشد 📚وسائل الشیعه ج11 ص533 📚مستدرک الوسائل ج8 ص296 ❗️ البته این گونه سگ ها باید در محیطی قرار گیرند که نتوانند به کسی آسیب برسانند و اگر شرایط طوری فراهم شد که نتوان از آزار و آسیب آنان در امان ماند کشتن آنان برای حفظ جان خود اشکالی ندارد. 👌پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔آیا در روایات معتبری آمده است که امام عسکری فرزندش حجه بن الحسن را به عنوان امام معرفی کرده باشد❓ 💠پاسخ💠 👌در این باره روایات متعددی نقل شده است؛ 1⃣شیخ کلینی روایت می کند که علی بن بلال می گوید: «دو سال قبل از شهادت امام عسکری به من از ناحیه ایشان خبری رسید که تصریح کردند به جانشین پس از خودشان سپس سه روز قبل از شهادتشان نیز تصریح به جانشینی فرزندش کردند» 📚الکافی ج1 ص328 📚کمال الدین ج2 ص499 2⃣عمرو اهوازی می گوید: «امام عسکری فرزندش را به من نشان داد و گفت این امام شما پس از من است» 📚الکافی ج1 ص328 3⃣امام عسکری فرمود: «امام بعد از من فرزندم محمد است و او امام و حجت بعد از من است .هر کس بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است » 📚کمال الدین ج2 ص38 📚بحار الانوار ج51 ص160 4⃣وفرمود: ❗️« گویا می بینم که بعد از من در جانشین من اختلاف می کنید .هر کس به امامت امامان بعد از رسول خدا اقرار کند و امامت فرزندم را پس از من انکار کند مانند کسی است که به نبوت همه انبیا اقرار کرده و نبوت پیامبر اسلام را انکار کرده است .برای فرزندم غیبتی است که در آن غیبت مردم به شک می افتند» 📚کمال الدین ج2 ص409 📚بحار الانوار ج51 ص160 5⃣یعقوب بن منقوش می گوید: «بر امام عسکری وارد شدم و گفتم ای آقای من امام پس از شما چه کسی است؟ 👌امام فرزند خردسالش را به من نشان داد و گفت این است صاحب و امام شما پس از من» 📚کمال الدین ج2 ص407 6⃣امام عسکری خطاب به مادر امام زمان فرمود: «تو فرزند پسری را حمل می کنی که نامش محمد است و او قائم پس از من است» 📚کمال الدین ج2 ص408 7⃣وفرمود: «سپاس خداوندی را که من را از دنیا نبرد مگر آنکه جانشین من را نشانم داد .فرزندم شبیه ترین مردم برسول خدا از حیث خلق و خوی و شکل و شمایل می باشد » 📚کمال الدین ج2 ص409 8⃣وفرمود: «به زودی برای من فرزندی خواهد بود که « امام پس از من است» که زمین را از قسط و داد پر خواهد کرد» 📚بحار الانوار ج51 ص162 9⃣احمد بن اسحاق می گوید: «از امام عسکری در مورد صاحب این امر پرسیدم او با دستش اشاره کرد که او زنده است ( و فرزندش امام است)» 📚الارشاد ج2 ص352 📚الغیبه ص251 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔این که امام زمان به مثل امروزی به امامت رسیدند درست اما ایشان که الان غایبند.کانال های وهابی می گویند امامی که غایب است چه به درد ما می خورد ❓ 🗯پاسخ🗯 👌از نظر قرآن کریم، اولیای الهی دو دسته‌اند: ولی ظاهر، كه مردم وی را می‌شناسند و ولی غایب از انظار، كه مردم او را نمی‌شناسند، گرچه او در میان آنها بوده و از حال آنان باخبر است. ❗️در سوره كهف، وجود هر دو ولی، به طور همزمان بیان شده‌ است: یكی موسی بن عمران و دیگری مصاحب موقّت او در سفر دریایی و زمینی كه به نام خضر معروف است. 🔷این ولی الهی به گونه‌ای بود كه حتی موسی با او آشنا نبود و تنها به راهنمایی خدا او را شناخت و از علمش بهره گرفت؛ چنان‌كه می‌فرماید: « [موسی و همراهش] بنده‌ای از بندگان ما را [در لب دریا] یافتند كه وی را مشمول رحمت خود قرار داده و از جانب خویش به او علمی آموخته بودیم. موسی به وی گفت: آیا اجازه می‌دهی همراه تو باشم تا از علوم رشدآفرین خویش به من بیاموزی؟» ❗️قرآن سپس شرحی از كارهای مفید و سودمند آن ولی الهی بیان می‌كند و نشان می‌دهد كه مردم او را نمی‌شناختند، ولی از آثار و بركاتش بهره‌مند بودند. 📓کهف 71-82 ❗️ حضرت ولی‌عصر نیز به سان مصاحب موسی، ولی ناشناخته‌ای است و در عین حال مبدأ كارهای سودمندی برای امت می‌باشد. بدین ترتیب، غیبت امام به معنی انفصال و جدایی او از جامعه نیست، بلكه او همان گونه كه در روایات نیز وارد شده ـ به‌‌سان خورشید در پشت ابر است كه دیدگان آن را نمی‌بینند؛ اما به اهل زمین نور و گرمی می‌بخشد. 📚کمال الدین باب 45 ح4 ❗️ پیامبر گرامی فرمود: «سوگند به خدایی كه مرا به نبوت برگزید، مردم از او سود می‌برند و از نور ولایتش در دوران غیبت، بهره می‌گیرند؛ چنان كه از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره می‌برند.» 📚بحار الانوار ج52 ص93 ❗️اشعه معنوی وجود امام در حالی كه در پشت ابرهای غیبت نهان است، دارای آثار معتنابهی است كه به‌رغم تعطیل مسأله تعلیم و تربیت و رهبری مستقیم، حكمت وجودش را آشكار می‌سازد. در اینجا به بیان برخی از این آثار می‌پردازیم:   1⃣پاسداری از آیین الهی ❗️با گذشت زمان و آمیختن سلیقه‌ها و افكار شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به مكتب‌های انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره‌ای از این قوانین از دست می‌رود و دستخوش تغییرات زیان‌بخشی می‌گردد. این آب زلال كه از آسمان وحی نازل شده، با عبور از مغزهای این و آن، به تدریج تیره و تار گشته، صفای نخستین خود را از دست می‌دهد. 🗯 این نور پرفروغ، با عبور از شیشه‌های ظلمانی افكار تاریك، كم‌رنگ‌تر می‌گردد. خلاصه با آرایشها و پیرایشهای كوته‌بینانه افراد و افزودن شاخ و برگهای تازه به آن، چنان می‌شود كه گاهی انسان در بازشناسی مسائل اصلی، دچار اشكال می‌گردد. ⁉️با این حال، آیا ضروری نیست كه در میان جمع مسلمانان كسی باشد كه مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را به شكل اصلی‌اش حفظ و برای آیندگان نگهداری كند؟ ❗️ می‌دانیم در هر مؤسسه مهمی، صندوق نسوزی وجود دارد كه اسناد مهم را در آن نگهداری می‌كنند تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند و در صورت آتش‌سوزی، از خطر حریق مصون باشد؛ چرا كه اعتبار و حیثیت آن مؤسسه در گرو حفظ آن اسناد و مدارك دارد. ❗️سینه امام و روح بلند او، صندوقچه حفظ اسناد آیین الهی است كه همه اصالتهای نخستین و ویژگیهای آسمانی این تعلیمات را در خود نگاه‌داری می‌كند،تا دلایل الهی و نشانه‌های روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشی نگراید، و این یكی دیگر از آثار وجود او است.   🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣ تربیت منتظران آگاه: ❗️بر خلاف آنچه بعضی می‌پندارند، رابطه امام در زمان غیبت به كلی از مردم بریده نیست، بلكه آن گونه كه از روایات برمی‌آید، شمار اندكی از آماده‌ترین افراد كه سری پر شور از عشق خدا و دلی پر ایمان و اخلاص فوق‌العاده برای تحقّق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند ـ با حضرتش مرتبط‌اند. 🔶 معنای غیبت امام این نیست كه آن حضرت به شكل روح نامرئی و یا شعاعی ناپیدا درمی‌آید، بلكه او از زندگی طبیعی و آرامی برخوردار است، به طور ناشناخته در میان همین انسانها رفت و آمد دارد، دلهای بسیار آماده را برمی‌گزیند و در اختیار می‌گیرد و آنها را بیش از پیش آماده می‌كند و می‌سازد. افراد مستعد، به تفاوت میزان استعداد و شایستگی خود، توفیق درك این سعادت را پیدا می‌كنند. بعضی از آنان چند لحظه و برخی چند ساعت یا چند روز و جمعی سالها با حضرت بقیه‌الله در تماس بوده‌اند. ❗️آنان كسانی هستند كه آن چنان بر بال و پر دانش و تقوا قرار گرفته و بالا رفته‌اند كه همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز، بر فراز ابرها قرار می‌گیرند، آنجا كه هیچ‌گاه حجاب و مانعی بر سر راه تابش جهان‌بخش آفتاب نیست، در حالی كه دیگران در زیر ابرها و در تاریكی و نور ضعیف به سر می‌برند. به درستی حساب صحیح نیز همین است. كسی انتظار داشته باشد كه آفتاب را به پایین ابرها فرود آورد تا چهره آن را ببیند. 🗯 چنین انتظاری، اشتباهی بزرگ و پنداری باطل بیش نیست. این ما هستیم كه باید بالاتر از ابرها پرواز كنیم تا شعاع جاودانه آفتاب را جرعه‌جرعه بنوشیم و سیراب گردیم. به هر حال، تربیت این گروه منتظر، یكی دیگر از حكمت‌های نهفته در غیبت آن حضرت است.   3⃣نفوذ روحانی و ناپیدا: ❗️چنان كه می‌دانیم، خورشید یك پرتو مرئی دارد كه از تجزیه آنها، هفت رنگ معروف پیدا می‌شود، و یك سلسله اشعه نامرئی نیز دارد كه اشعه ماورای بنفش واشعه مادون قرمز نامیده شده است. 🗯همچنین یك رهبر بزرگ آسمانی، خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعی كه از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت می‌گیرد، تربیت روحانی دارد كه از راه نفوذ معنوی در دلها و فكرها اعمال می‌شود و می‌توان آن را تربیت تكوینی نام گذاشت. در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار به كار نمی‌آید، بلكه تنها جاذبه و كشش درونی مؤثر است. ❗️وجود مبارك امام در پشت ابرهای غیبت نیز، این اثر را دارد كه از طریق شعاع نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیت خود، دلهای آماده را در نزدیك و دور، تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده، به تربیت و تكامل آنها می‌پردازد و از آنان انسانهایی كاملتر می‌سازد. ما قطبهای مغناطیسی زمین را با چشم خود نمی‌بینیم، ولی اثر آنها روی عقربه‌های قطب‌نما، در دریاها، راهنمای كشتی‌هاست و در صحراها و آسمانها، راهنمای هواپیماها و وسائل دیگر است. در سرتاسر كره زمین، از بركت این امواج، میلیونها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا می‌كنند. وسایل نقلیه بزرگ و كوچك به فرمان همین عقربه ظاهراً كوچك از سرگردانی رهایی می‌یابند. ⁉️آیا تعجب دارد اگر وجود مبارك امام در زمان غیبت، با امواج جاذبه معنوی خود، افكار و جانهای زیادی را كه در دور یا نزدیك قرار دارند، هدایت كند و از سرگردانی رهایی بخشد؟ ❗️البته نباید فراموش كرد كه امواج مغناطیسی زمین، روی هر آهن‌پاره بی‌ارزشی اثر نمی‌گذارد، بلكه تنها بر عقربه‌های ظریف و حساسی كه خاصیت آهن‌ربایی یافته‌اند و یك نوع سنخیت و شباهت با قطب فرستنده امواج مغناطیسی پیدا كرده‌اند، اثر می‌گذارد. بدین ترتیب دلهایی كه ارتباطی با امام دارند و شباهتی را در خود ایجاد نموده‌اند، تحت تأثیر آن جذبه روحانی قرار می‌گیرند. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣الالهیات،سبحانی،ج4 ص142 2⃣دانشنامه امام مهدی، ری شهری ،ج3 ص181 3⃣بحار الانوار ،مجلسی،ج52 ص90 باب20 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔ الان امروز اگه شما رساله های مراجع رو باز کنی نوشته که زکات به ۹ چیز شامل اسب و شتر و گوسفند و گندم و جو و خرما و مویز و....تعلق میگیره. این در حالیه که فلسفه زکات اخذ از ثروتمندانه و امروزه تقریبا این موارد مصداق ثروت نیستند و موارد دیگری جایگزین آن هستند. ولی من میبینم که روحانیون ما در رسانه و مساجد کشاورزهایی رو که شاید از جمله زحمتکش ترین ها و کم ثروت ترین های جامعه باشند مدام به دادن زکات ترغیب می کنند و ستاد زکات تشکیل میدن . به نظر شما این مصداق ها واقعا مربوط به زمان و مکان پیغمبر نبودن؟ولی ما احکاممون رو به همون شکل میخواهیم اجرا کنیم. 👌پاسخ: ❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣در این شکی نیست که یکی از فلسفه های روشن وجوب پرداخت زکات مساله تامین مالی نیازمندان جامعه می باشد. 🔶امام صادق فرمود: «اگر همه مردم زکات اموال خود را بپردازند مسلمانی فقیر و نیازمند باقی نخواهد ماند.و مردم فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نمی شوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان» 📚الفقیه ج2 ص7 👌وفرمود: «خداوند با تشریع حکم زکات برای فقرائ در اموال اغنیا حقی را واجب گردانیده است» 📚الکافی ج3 ص498 2⃣کسانی موظف به پرداخت زکات هستند که از وضعیت در آمدی خوبی برخوردار هستند و بر خلاف تصور شما تمام کشاورزان موظف به پرداخت زکات نیستند تنها کشاورزان و دامدارانی موظف به پرداخت زکات هستند که وضعیت نسبتا مساعدی را دارا هستند. 3⃣زکات بر چندین چیز واجب است از جمله از غلات گندم ،جو،خرما،کشمش و از حیوانات گوسفند و گاو و شتر 📚توضیح المسائل مراجع کتاب زکات 4⃣کشاورزان تنها زمانی واجب است که زکات گندم و جو و خرما و کشمش را بدهند که این غلات آنها به حد نصاب برسد و حد نصاب آنها حدود 847 کیلوگرم می باشد. 📚وسائل الشیعه ج9 ص175 باب1 ❗️بی شک نمی توان گفت کشاورزی که هر ساله این مقدار و یا بیشتر محصولش به بار می نشیند جزو افراد نیازمند جامعه است و موظف به پرداخت زکات نیست . 👌بنابراین این گونه افراد جزو اغنیائ و بی نیازان محسوب می شوند که موظف هستند درصدی از اموالشان را به فقرائ اختصاص دهند. 5⃣هر دامداری نیز موظف به پرداخت زکات نیست. حیوانات مذکور در زکات باید به حد نصاب برسند تا زکات آنها واجب شود. 🔶نصاب اولی که زکات را در گوسفند واجب می کند «40 گوسفند» است که زکات آن یک گوسفند است. ❗️کسی که تعداد گوسفندهایش به چهل عدد نرسیده موظف به پرداخت زکات نمی باشد. 🔶نصاب نخستینی که زکات را در گاو واجب می کند « 30» گاو است .اگر دامداری 30 گاو داشته باشد موظف است یک گوساله را به عنوان زکات پرداخت کند و اگر تعداد گاو ها به سی عدد نرسیده باشد زکات واجب نمی شود. 🔶نخستین نصابی که زکات را در شتر واجب می کند« 5» شتر است که زکات آن یک گوسفند است. 👌اگر تعداد شترها به پنج عدد نرسیده باشد زکات واجب نمیشود. 📚وسائل الشیعه ج9 ص107 به بعد 👌بی شک افرادی که حداقل مالکیت چهل گوسفند یا سی گاو و یا پنج شتر را دارند جزو افراد نیازمند محسوب نمیشوند بلکه به عکس از جمله افراد دارای جامعه محسوب میشوند . ❗️بنابراین تشریع حکم زکات برای آنان بی مورد نبوده است. 6⃣سایر افراد بی نیاز جامعه که جزو مشمولین برای پرداخت زکات نمی باشند، موظف به پرداخت خمس هستند و خداوند برای آنان خمس را واجب گردانیده است . ❗️با توجه به نکات فوق اشکالی بر مساله وجوب زکات در اسلام مترتب نمی شود. ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔چرا خداوند در قرآن اجازه می دهد که مردان زنان را بزنند❓آیا این حکم بر اساس فطرت و عقل آدمی است وظلم در حق زنان نمی باشد❔ 💠پاسخ💠 ❗️توجه به نکاتی لازم است؛ 1⃣در روایات فراوانی توصیه به اکرام زنان و ترک زدن آنها شده است . 🔶پیامبر گرامی فرمود: «هرکس زنی بگیرد لازم است که او را اکرام و احترام کند» 📚مستدرک الوسائل ج14 ص249 🔶وفرمود: «من تعجب می کنم از مردی که زنش را می زند درحالی که خودش به زدن سزاوار تر است .زنان خود را نزنید زیرا در آن قصاص است » 📚جامع الاخبار ص184 🔶وفرمود: «هر مردی که به زنش لطمه و ضربه ای بزند خداوند در روز قیامت ماموران جهنم را امر می کند هفتاد ضربه به او بزنند» 📚مستدرک الوسائل ج14 ص250 🔶وفرمود: «هرکس زنش را بزند...خداوند در روز قیامت چنان آبرویش را ببرد که تمام خلائق از اولین تا آخرین آنها به او نگاه می کنند» 📚عوالی اللالی ج1 ص254 🔶امام صادق فرمود: «از خدا در مورد زنان بترسید و با آنان بد رفتاری نکنید» 📚الفقیه ج3 ص392 2⃣خداوند در سوره نسائ می فرماید: «آن دسته از زنان را که از طغیان و مخالفتشان بیم دارید پند و اندرز دهید و ( اگر موثر واقع نشد) در بستر از آنها دوری نمایید و ( اگر آنهم موثر واقع نشد و هیچ راهی برای وادار کردن آنها به انجام وظائفشان جز شدت عمل نبود) آنها را تنبیه کنید و اگر از شما پیروی کردند به آنها تعدی نکنید» 🔷نسائ 34 ❗️این حکم در مورد زنان ناشره است .آنها کسانی هستند که از انجام وظایف زناشویی سر باز می زنند و سر به طغیان و سرکشی بلند می کنند.در آیه فوق سه نوع تعزیر برای چنین زنانی در نظر گرفته شده است: 1- پند و اندرز 2- کناره گیری از آنان 3- تنبیه بدنی و هر یک از این مراحل در صورتی است که مرحله قبلی موثر واقع نشود. 3⃣زنان بر چهار گونه هستند؛ 🔶1- گروهی زنان مومن و صالح هستند که بر اثر شایستگی ذاتی و تربیت های اکتسابی به مسوولیت های خود در محیط خانواده کاملا آشنا هستند.آنها باید کاملا مورد احترام همسرانشان باشند و دستور« با آنها به طور شایسته رفتار کنید» در مورد آنهاست. 🔶نسائ 19 🔷2- گروه دیگر آنهایی هستند که از وظائف خود در خانواده سر باز می زنند و مایه آزار همسر خود می شوند ولی تخلف های آنها عمیق نیست و با پند و اندرز متوجه اشتباه خود شده و به خاطر خوف از خدا و داشتن تقوی به راه حق باز می گردند. 🔶3- گروه سوم آنانی هستند که نشوزشان عمیق تر است و با بی اعتنایی و قهر کردن متوجه اشتباه خود می شوند و به خاطر لطافت روحی که دارند این واکنش خفیف در روحشان اثر می گذارد و از در صلح و صفا و آشتی در می آیند. 🔷4- تنها گروه چهارمی هستند که سرکشی و پشت پا زدن به وظایف و مسوولیت های خود را در برابر همسرشان از حد می گذرانند و در طریق قانون شکنی با لجاجت و سرسختی گام بر می دارند.نه تقوای چندانی دارند که آنها را از این کار باز دارد و نه اندرزها در آنها سودی دارد و نه جدا شدن در بستر و کم اعتنایی در روحشان اثر می گذارد و راهی جز شدت عمل در مورد آنها باقی نمی گذارد .تنها این جاست که اسلام به همسر اجازه تنبیه بدنی و تعزیر به وسیله ضرب را داده است واین کاری است که در جوامع شرقی و غربی وجود دارد. 4⃣تنبیه بدنی که اجازه داده شده است چنان که در کتب فقهی آمده است باید ملایم و خفیف باشد که نه موجب شکستگی گردد و نه سبب مجروح شدن و کبودی بدن زن. 🔶امام باقر فرمود: «منظور زدن با چوب مسواک است» 📚مجمع البیان ج3 ص69 📚البرهان ج2 ص75 🔶امام رضا فرمود: «زدن باید با چوب مسواک و شبیه آن باشد و از روی مدارا و ملاطفت صادر شود» 📚بحار الانوار ج101 ص58 👌بی شک زدن با چوب مسواک و یا چیزی مانند سیگار از اساس کتک زدن صدق نمی کند و ممکن است فلسفه حکم اشاره به همان باشد که روانکاوران امروز معتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی بنام « مازوشیسم» « آزار طلبی» هستند و گاه این حالت در آنها تشدید می شود وتنها راه آرامش آنها تنبیه مختصر بدنی است .تنبیه خفیف بدنی که در موارد آنان جنبه آرام بخشی دارد و یک نوع درمان روانی است . ❗️اگر این مرحله نیز موثر واقع نشد مرد حق ادامه دادن ندارد و نوبت به مرحله بعد که تعیین حکم است می رسد. 5⃣مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات می گردد حتی مجازات بدنی، منتها چون این کار غالبا از عهده زنان خارج است حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از طرق مختلف وحتی از طریق تعزیر «مجازات بدنی»به وظایف خود آشنا سازد. 🔶«داستان مردی که به همسر خود اجحاف کرده بود وبه هیچ قیمت حاضر به تسلیم در برابر حق نبود وعلی علیه السلام اورا با شدت عمل وحتی با تهدید شمشیر وادار به تسلیم کرد معروف است» 📚تفسیر نمونه،ج3 ص374 ❗️با توجه به نکات فوق اشکالی بر مساله وارد نمیشود https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔آخوندهای شیعه روايت بستن دست در نماز را از مردم پنهان مي کنند: ❕این روايت را در کتب شيعه ببينيد: قلت لأبي عبدالله :أيضع الرجل يده على ذراعه في الصلاة ؟ قال : لابأس إن بني إسرائيل كانوا إذا دخلوا في الصلاة دخلوا متماوتين كأنهم موتى ترجمه : از ابوعبدالله پرسيده شد آيا شخص نماز را دست بسته بخواند؟ فرمود : بله مانند بني اسراييل که مثل مردگان مي ايستند نباشيد)) آدرس دقيق: تفسير عياشي ج/2 ص:36 👌پاسخ؛ 1⃣این روایت را مرحوم عیاشی مستقیما از اسحاق بن عمار نقل می کند و راویان مذکور در سند روایت را ارائه نمی دهد. 📚تفسیر عیاشی ج2 ص36 ❗️بنابراین روایت می شود مرسل یعنی سند آن ذکر نشده است .روایت مرسل و بدون سند نیز قابل استدلال نمی باشد. 2⃣علامه مجلسی می نویسد که به فرض صحت سند نیز بازهم روایت قابل استدلال نیست.زیرا از باب تقیه صادر شده است. 📚بحار الانوار ج81 ص327 3⃣با توجه به روایات متواتری که از اهل بیت رسیده است شکی در این نمی ماند که طبق مذهب امامیه دست بستن در نماز بدعت و حرام می باشد. ❗️امام باقر فرمود: «دست هایت را در نماز نبند زیرا این عمل مجوسیان است» 📚الکافی ج3 ص299 🔶حضرت علی فرمود: «مسلمان دست هایش را در نماز نمی بندد و خودش را به اهل کفر شبیه نمی سازد» 📚وسائل الشیعه ج7 ص267 4⃣در روایات اهل سنت نیز وارد شده است که پیامبر گرامی دست های خود را در نماز نمی بسته است. 🔷بزرگان اهل سنت روایت کرده اند که ابو حمید ساعدی روزی در جمع صحابه و مردم چنین گفت: ❔«آیا شما را از کیفیت نماز پیامبر اگاه کنم؟ ❗️گفتند آری، 👌چنین عرضه داشت 🔷«وقتی پیامبر به نماز می ایستاد دستها را تا برابر دوش خود بالا میاورد،تکبیر میگفت،درحالی که بدنش آرام بود قرائت حمد می کرد،تکبیر میگفت ودستها را تا برابر دوشها بالا میاورد،سپس به رکوع میرفت،کف دستها را بر زانوها میگذاشت وسرش را متعادل نگه میداشت سر بلند میکرد ومیگفت:سمع الله لمن حمده،دستها را تا مواضع دوشها بالا میاورد وکاملا می ایستاد،الله اکبر میگفت وبه سجود میرفت،دستها را از پهلوهایش فاصله میداد،سر از سجده بلند میکرد،متمایل به روی پای چپ می نشست وهنگام سجود انگشتان پاهارا از هم باز میکرد،دوباره به سجده میرفت واز سجده برمیخواست والله اکبر میگفت،باز هم متمایل به روی پای چپ قرار میگرفت،رکعت دیگر هم همین گونه عمل میکرد،پس از دو رکعت تکییر میگفت ودستها را تا برابر دوشها بالا میاورد،بقیه نماز را نیز همین گونه انجام میداد،در سجده ی اخر که سلام در ان است،پای چپ را عقب میکشید وخمیده به روی پای چپ مینشست،همه گفتند راست میگوید،پیامبر اینگونه نماز میخواند» 📚سنن بیهقی ج2 ص72،73،101،102، 📚سنن ابی داوود ج1،ص194 📚سنن ترمذی،ج2،ص98 📚مسنداحمد،ج5،ص424 👌این حدیثی بود در کیفیت نماز پیامبر از طرق اهل سنت که به هیچ وجه اشاره ای نشده است که پیامبر دستهای خود را می بسته است با اینکه راوی مستحبات ریز را در نماز از پیامبر نقل میکند وبزرگان صحابه او را تصدیق میکنند. 5⃣حنفیه و شافعیه و حنابله بستن دست ها را در نماز مستحب و مالکیه باز بودن دست ها را مستحب می دانند 📚الفقه علی المذاهب الخمسه ص110 ❓این که اهل سنت در این مساله اجماعی بر وجوب یا استحباب دست بستن در نماز ندارند آیا دلیل بر این نمی شود که پیامبر گرامی دست بسته نماز نمی خوانده است❕ 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht‌
❓پرسش ❔آیا برای دست دادن پس از نمازها روایتی از معصومین وارد شده است که بگوید دست دادن بعد از نماز مستحب است❓اگر روایتی وارد نشده است آیا دست دادن ما بعد از نمازها بدعت محسوب نمی شود❓آیا این تناقضی روشنی در دستورات دینی و اعمال ما نیست❕ 💠پاسخ💠 1⃣بدعت به عملی اطلاق میشود که انجام آن ریشه در شرع نداشته باشد. 🔶ابن حجر می نویسد: «بدعت امر حادثی است که برای آن دلیلی در شرع نباشد و اگر دلیلی در شرع برای آن باشد بدعت نیست» 📚فتح الباری ج17 ص9 ❗️علامه مجلسی می نویسد: «بدعت در شرع هر امری است که بعد از پیامبر حادث شود و نصی بالخصوص بر آن وارد نشده باشد و داخل در عمومات هم نباشد» 📚بحار الانوار ج74 ص202 2⃣مصافحه کردن بعد از نماز مصداق بدعت نمی باشد زیرا در روایات متعددی این عمل از نشانه های مومنین شمرده شده است. 🔶امام باقر فرمود: «زمانی که دو مومن با هم مصافحه کنند خداوند به آنان نظر می کند و تمام گناهان آنان آمرزیده می شود» 📚الکافی ج2 ص182 🔷وفرمود: « مصافحه کردن مومنین با یکدیگر برتر و بالاتر از مصافحه فرشتگان است» 📚وسائل الشیعه ج12 ص219 🔶وفرمود: «به یکدیگر دست دهید زیرا مصافحه کردن کینه را از بین می برد» 📚الکافی ج2 ص183 🔷امام صادق فرمود: «خداوند به کسانی که با یکدیگر مصافحه می کنند پاداش مجاهدین را می دهد» 📚ثواب الاعمال ص218 🔶در داستان معراج نیز آمده است که پیامبر گرامی نماز خواندند و پیامبران به ایشان اقتدا کردند .حضرت ابراهیم نیز در طرف راست حضرت بود .بعد از نماز پیامبر گرامی با حضرت ابراهیم مصافحه کردند 📚بحار الانوار ج18 ص318 👌بر اساس این روایات روشن میشود که مصافحه کردن استحباب دارد و فرقی نمی کند در چه زمان و مکانی باشد .مسجد باشد یا غیر مسجد ،قبل از نماز باشد یا بعد از نماز 3⃣البته باید توجه کرد که مصافحه کردن پس از نمازها ، نباید به این قصد صورت گیرد که این مصافحه کردن بعد از نماز بالخصوص در روایاتی وارد شده و معصوم تصریح به استحباب آن کرده است. ❗️بلکه باید به این قصد باشد که به طور کلی مصافحه کردن مستحب است و یکی از جاهایی که به این مستحب عمل میشود بعد از نماز می باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔خدا ثروتمندان را به فساد وا می دارد و بعد کل جامعه را نابود می کند.👇👇👇 سوره الإسراء 16 وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا چون اراده کنیم شهری را هلاك كنيم به ثروتمندانش امر می کنیم تا در آن به انحراف بپردازند و در نتیجه عذاب بر آن لازم گردد پس آن را زیر و زبر کنیم. ⁉️آیا خداوند به ثروتمندان امر کرده تا فساد کنند و در نتیجه آن شهر را هلاک کند؟؟ اگر چنین باشد طبعا در یک شهر کودکان و زنان و افراد زیادی کشته می شوند ؛ چرا خدای شما به چنین چیز سخیفی امر می کند و دستور میدهد؟؟؟ 👌پاسخ: ❗️آنچه مایه اشکال و شبهه برای شما شده است ترجمه اشتباه آیه است. 1⃣👌معنای آیه این است : 🔷خداوند هرگز قبل از اتمام حجت و بیان دستوراتش کسی را مواخذه و مجازات نمی کند .بلکه نخست به بیان فرمانهایش می پردازد اگر مردم از در اطاعت وارد شدند و آنها را پذیرا گشتند چه بهتر که سعادت دنیا و آخرتتشان در آن است و اگر به فسق و مخالفت برخاستند و همه را زیر پا گذاشتند اینجا است که فرمان عذاب درباره آنها تحقق می پذیرد و به دنبال آن هلاکت است. 2⃣بنابراین جمله « امرنا مترفیها »«ثرواتمندان بی بند و بار را امر می کنیم» به این معناست که اوامر خود را از طریق انبیا به آنان می رسانیم این مرحله اول است . 🔶در مرحله دوم آنان در برابر اوامر و نواهی ما سر به فسق و مخالفت بلند می کنند. 🔶در مرحله سوم آنان مستحق مجازات می شوند. 🔶ودر مرحله چهارم هلاکت است. 👌وهمه این مراحل با فائ تفریع به هم عطف شده است. 3⃣خداوند هیچ قوم و گروهی را بدون اتمام حجت هلاک نمی کند چنان که می فرماید: «ما هرگز مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه برای مردم پیامبری مبعوث کنیم» 🔶اسرائ 15 🔷امام رضا فرمود: «خداوند انسان بی گناه را عذاب نمی کند» 📚علل الشرایع ج1 ص30 👌وفرمود: «خداوند چهل سال به قوم نوح فرزندی عطا نکرد تا نسل آنان منقطع شد سپس آنان را غرق کرد در حالی که هیچ طفلی بین آنان نبود» 📚بحار الانوار ج5 ص283 4⃣بنابراین اگر خداوند تمام اهالی شهری را که ثروتمندان مست و مغرور در آن هستند هلاک می کند از این جهت است که حجت را بر همه آنان تمام کرده است. ❓اما چرا خداوند در آیه می گوید آنانی که مورد امر و نهی ما قرار گرفتند ثروتمندان آنان بودند در حالی که خداوند همه مردم شهر را مورد امر و نهی و ارسال پیامبران قرار میدهد❕ 👌پاسخ روشن است .این تعبیر خداوند بدان جهت است که در هر جامعه ای ثروتمندان و صاحبان قدرت آن جامعه نقش بسزایی برای هدایت افراد ایفامی کنند زیرا آنان سردمداران اجتماع هستند و دیگران تابع و پیرو آنان لذا امر و نهی آنان دارای اهمیت است . ❕گذشته از آنکه سرچشمه غالب مفاسد اجتماعی ثروتمندان از خدا بی خبری هستند که در ناز و نعمت و عیش و نوش و هوس غرق هستند و هر نغمه اصلاحی و انسانی و اخلاقی در گوش آنها ناهنجار است به همین دلیل همیشه در صف اول در مقابل پیامبران ایستاده بودند و دعوت آنها را که به نفع عدل و داد و حمایت از مستضعفان بوده همیشه بر ضد خود می دیدند. 👌روی این جهت از آنها بالخصوص یاد شده است چرا که ریشه اصلی فساد همین گروهند. 📚تفسیر نمونه ج12 ص59 🔴با توجه به این نکات اشکالات شما بر آیه وارد نمی شود. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw