❓پرسش
❔ما معتقد هستیم که حضرت آدم از پیامبران می باشد و هر پیامبری معصوم است.(معصوم کیست؟ کسی که از ظلم به خدا و ظلم به مردم و ظلم به نفس اجتناب کند)
❗️حال با این وجود ما آیه قرآن داریم که می فرماید:
وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ(بقره35)
❕در این آیه خداوند می گوید اگر آدم از درخت بخوری از جمله ظالمان خواهی بود
❓اینکه از پیامبر ظلمی سر بزند دیگر بر وی لفظ معصوم مترتب نمی شود چون جزء ظالمین شده (طبق آیه شریفه ذکر شده)ما نمی توانیم با الفاظی چون ترک اولی ظلم را بر وی بپوشانیم از جهت دیگر پیامبری آن حضرت نیز زیر سوال می رود
❓حال با این موضوع ما چه کنیم؟
💠پاسخ💠
1⃣امر و نهی ای که خطاب به آدم از جانب خداوند شد امر و نهی ارشادی بوده است که مخالفت با آن معصیت تلقی نمی شود تا بگوییم آدم از جمله معصیت کاران بوده است .
⭕️توضیح اینکه؛
👌اوامر و نواهيى كه از صاحبان امر و نهى صادر مى گردد بر دو نوع است:
🔶الف. امر و نهى مولوى: مقصود از آن اين است كه آمر بر منصبى كه از طرف خدا، يا اجتماع به او داده شده، تكيه نمايد، و امر و نهى كند و به اصطلاح از موضع قدرت سخن بگويد و از آن نظر كه او بزرگ و فرمانده است و طرف مقابل، كوچك و فرمانبر است امر و نهى صادر كند و در واقع امر و نهى بر محور مولويت و عبوديت دور بزند.
🔶ب. امر ونهى ارشادى: و مقصود از آن اين است كه آمر، برترى و مقام و فرماندهى خود را به رخ طرف نكشد و در دستورهايى كه به زيردست خود مى دهد، قيافه پند و اندرز بگيرد و همانند افراد بى طرف ولى خيرخواه، دلسوز و نيك انديش، لوازم و عكس العمل كردار او را گوشزد نمايد، در اين صورت امر و نهى وى بر محور ارشاد و هدايت دور مى زند.
❗️براى روشن شدن موضوع خوب است مثالى بزنيم:
👌 طبيبى به بيمار خود دستور مى دهد كه از غذاهايى بپرهيزد و داروهايى را نيز بخورد او اگر چه دستور مى دهد كه بيمار هر روز چنين و چنان كند، ولى در عين حال مخالفت بيمار با دستور و فرمان او از نقطه نظر اينكه مخالفت با امر طبيب است تأثيرى در خارج ندارد نتيجه آن فقط ضررى است كه بر اثر مخالفت با دستورهاى طبيب، متوجه خود بيمار مى شود و اين ضرر، خواه او فرمان دهد، يا اصلا فرمان ندهد متوجه بيمار مى شود و مخالفت با خود طبيب هيچ گونه عكس العمل خارجى ندارد.
❗️و به ديگر سخن كسى كه خربزه براى او ضرر دارد و موجب تب و لرز او میشود اگر پزشک نهی کنید و او گوش نکند فقط یک اثر دارد و آن اینکه باید پای تب و لرز بنشیند ولی از آن نظر که سخن پزشک را گوش نداده کیفری متوجه او نمیشود.
👌اكنون بايد بررسى شود كه ؛
❓ آيا نهى از خوردن ميوه درخت معهود، نهى مولوى بوده و بر اساس «مولويت» صادر شده بود؟ در اين صورت طبعا علاوه بر لوازم طبيعى و آثار خارجى آن یعنی خروج از بهشت و ريختن لباسها، هبوط به د نيا و ابتلا به زحمات و مشقات و... كيفرى نيز همراه داشته است.
❓و يا اينكه منظور از اين نهى، فقط ارشاد به لوازم طبيعى عمل بوده؟ همانند كسى كه دوست خود را از كشيدن ترياك كه ملازم با مرگ تدريجى است باز دارد.
در اين صورت، نهى از اكل شجره، از آن نظر نبود كه خداوند مولى است و آدم و حوا بندگان وى هستند وبنده بايد از دستورى كه به او داده مى شود، بدون چون و چرا اطاعت كند، بلكه از اين نظر بوده كه خوردن ميوه درخت معهود، پيامدهاى ناگوارى دارد و روى علاقه به بنده خود، او را نهى كرده است.
👌بررسى آيات وارده در اين موضوع به خوبى، ارشادى بودن نهى مورد بحث را ثابت مى نمايد و مى رساند كه فرمان خدا از آن نظر نبوده كه من مولايم و شما بنده من، تا مخالفت آن، نافرمانى (معصيت اصطلاحى) به شمار برود، بلكه محيط ارشاد بوده و خدا مانند يك ناصح مشفق به آدم و حوا فرمود:
«هرگاه از اين شجره نخوريد، همواره در بهشت باقى مى مانيد و در نتيجه، گرسنگى و تشنگى، آفتاب زدگى و عريانى نخواهيد ديد واگر بخوريد دچار عكس آنها خواهيد شد» چنانكه مى فرمايد:
«گفتيم اى آدم اين (شيطان) دشمن تو و همسر تو هست، شما را از بهشت بيرون نكند كه تيره بخت مى شويد، اكنون در پرتو نعمت بهشت نه گرسنه مى شوى و نه برهنه و نه در آنجا تشنه و آفتاب زده مى شوى»
🔶طه 117-119
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
🔴اينك قرائنى كه ارشادى بودن نهى را تأييد مى كند:
1⃣از اينكه جمله « فتشقی» « تیره بخت می شوید»را با «فاء» نتيجه آورده است، بهترين گواه بر اين است كه نتيجه مخالفت اين نهى و به اصطلاح غرض از نهى اين بود كه آدم و همسر وى «شقاوت» پيدا نكنند، سپس آيه بعد « اکنون در پرتو نعمت بهشت نه گرسنه میشوی و نه برهنه»بيانگر اين شقاء است و اينكه تفاوت خوردن و نخوردن از ميوه اين شجره اين است كه در صورت نخوردن، برهنگى و تشنگى و گرسنگى نيست در حالى كه در صورت مخالفت همه اينها هست و هرگز در صدد بيان مؤاخذه نيست كه در تمام نواهىِ مولوىِ الزامى وجود دارد بلكه در صدد بيان عكس العمل طبيعى اين عمل است، خواه خدا از آن نهى بكند يا نكند.
❗️روشن تر بگوييم اين نهى تبعات معنوى كه دورى از درگاه الهى است، نداشته بلكه تمام تبعات آن مربوط به وضع زندگى شخصى آدم و همسر او بوده است.
2⃣ گواه ديگر بر اينكه آفريدگار جهان در مقام اعمال مولويت نبوده بلكه با لحن خيرخواهى و اندرزگويى با آنها سخن مى گفت اين است كه شيطان به هنگام سخن گفتن خود را «ناصح» قلمداد كرده و گفت:
«شيطان براى آدم و حوا قسم خورد وگفت: من براى شما از پند دهندگانم».
🔷اعراف21
👌اين خود قرينه بر اين است كه سخن خدا نيز به عنوان خيرخواهى و نصيحت بوده و شيطان اين تعبير را از خدا اقتباس نموده و خود را به جاى ناصح واقعى قالب زده است.
3⃣وقتى آدم و حوا نتيجه مخالفت خود را با ديدگان خود ديدند، يعنى بلا فاصله پس از خوردن ميوه آن درخت، لباس هاى آنها ريخت، و با ندامت مخصوص «عورت» خود را به وسيله برگها پوشانيدند، ناگهان ندايى را شنيد ند كه محتواى يادآورى نصيحت پيشين است چنان كه مى فرمايد:
«آيا من شما را از اين درخت نهى نكردم و به شما نگفتم كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است».
🔷اعراف22
👌اين جمله همانند گفتار يك ناصح مشفق و مهربانى است كه وقتى طرف از اندرز او سرپيچى كرد، و گرفتار عاقبت كار خويشتن گرديد، يك مرتبه به ملامت او بر مى خيزد و مى گويد:«من به تو نگفتم كه اين كار را انجام مده؟ اين غذا را مخور، يا در آنجا قدم مزن، حالا كه كردى جزاى خود را ببين».
❗️و نتيجه مخالفت آدم، همان ريختن لباس و خروج از بهشت بود كه آن را به «رأى العين» ديد.
4⃣ هرگاه نهى خدا مولوى بود، بايد تبعات و لوازم آن به وسيله توبه از بين برود، در صورتى كه مى بينيم كه آدم و حوا توبه كردند ولى تبعات آن (خروج از بهشت و... ) از بين نرفت.
👌هرگاه اين قراين به طور جمع ملاحظه شوند براى هر انسان غير پيشداور مفيد اطمينان مى باشد كه اين نهى، يك نهى ارشادى، به منظور بازدارى آدم و همسر او از يك سلسله تبعات و لوازم اعمال خود بوده وبس، نه نهى مولوى كه رنگ نافرمانى داشته باشد.
📚منشور جاوید ؛ سبحانی ج4 ص112
2⃣در اين جا پاسخ ديگرى نيز هست كه برخى از مفسران به آن تكيه كرده اند و آن اينكه مخالفت آدم مخالفت با فرمان قطعى خداوند نبوده است، بلكه ترك اولايى بوده كه وى مرتكب شد و پيامبران از گناه و مخالفت با فرمان قطعى خداوند، مصون هستند، نه از ترك اولى.
👌و به تعبير ديگر پيامبران از گناه مطلق مصونيت دارند نه از «گناه نسبى»مقصود از گناه مطلق اين است كه آن عمل از هر كسى سر بزند گناه محسوب مى شود مانند دروغ و غيبت در حالى كه گناه نسبى عبارت از آن اعمال جايز است كه شأن و عظمت پيامبران ايجاب مى كند كه آن را هم انجام ندهند، چه بسا صدور برخى از كارها از گروهى بدون اشكال باشد ولى صدورآنها از پيامبران مورد عيب شمرده شود.مثل نمازى كه با غفلت از خدا خوانده شود از يك فرد عادى پذيرفته مى شود، ولى مطلوب از اولياء الهى مانند پيامبران، غير آن است، كمك صد ريالى يك فرد عادى و متوسط به جامعه اسلامى قابل ستايش است ولى همان كمك از يك فرد ثروتمند و مرفه بد و ناشايست به شمار مى رود.
👌نهی آدم از شجره ممنوعه نیز یک نهی تحریمی نبود بلکه یک ترک اولی بود ولی با توجه به موقعیت آدم با اهمیت تلقی شد و ارتکاب مخالفت با این نهی چون با شان آدم مخالفت داشت موجب چنان مجازات و مواخذه از جانب خدا گردید
📚تفسیر نمونه ج6 ص122
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
3⃣در اين جا مطلب يا پاسخ سومى نيز هست كه توجه به آن نيز لازم است و آن اينكه محور بحث در عصمت مخالفت با تشريع الهى است يعنى آنجا كه محيط، محيط تكليف باشد و تشريع الهى به وسيله پيامبران اعلام گردد، در چنين صورتى مسأله عصمت براى انبيا و اوليا مطرح مى گردد.
👌ولى محيطى كه آدم و حوا در آنجا زندگى مى كردند، هرگز محيط تكليف، به صورت ياد شده در بالا، نبود نه پيامبرى آمده بود و نه شريعتى تصويب شده بود و نه افرادى زير بار تكليف رفته بودند، بلكه تنها خطابى متوجه به فردى شده بود كه نتايج اطاعت و مخالفت تكليف را لمس نكرده و كاملاً آشنا نگشته بود، آيا در اين صورت از مخالفت با تكليف الهى آن هم با باورى خاص كه از سوگند شيطان به آدم دست داد، خلاف عصمت استنباط مى شود؟
📚عصمة الانبیائ ص101
❓حال اشکال شما این است که اگر آدم مخالفت با امر مولوی الهی نکرد و گرفتار معصیت خداوند نشد چرا خداوند به خاطر این نافرمانی او را از جمله ظالمان محسوب می کند❕آیا ظالمان بودن مترادف معصیت کار بودن نمی باشد❗️
👌ولی باید توجه کرد که هر « ظلمی» جرم و گناه نمی باشد زیرا ظلم در لغت عرب به معنی تجاوز از حد و کار بی مورد است
🔶ابن منظور می نویسد:
«ظلم در لغت به معنی شیئ را در غیر محل خود قرار دادن است و به معنی عدول از خط و تجاوز از حد نیز به کار می رود»
📚لسان العرب ج12 ص373
📚الصحاح ج5 ص1977
👌آن کسی که سخن ناصح خود را نشنود و کاری را صورت دهد که بر خلاف مصالح او باشد طبعا از حد تجاوز کرده و کاری بی مورد انجام داده است .آدم نیز با مخالفت با امر ارشادی خداوند کاری بی مورد انجام داد و از حد تجاوز کرد اما این کارش مصداق جرم و گناه اصطلاحی نبود تا با عصمتش منافات داشته باشد.
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔آیا پیامبر هم در اذان و اقامه و تشهد به رسالت خودش شهادت می داد و در تشهد بر خودش صلوات می فرستاد و در سلام نماز به خودش سلام می داد یا نماز ایشان با ما فرق داشت❗️
💠پاسخ💠
👌در این شکی نیست که پیامبر گرامی در اذان و اقامه و تشهد نماز به رسالت خویش شهادت می دادند زیرا ایشان همانند سایر مسلمین باید به تکالیف شرعیه عمل کنند مگر آنکه دلیلی خاص اقامه شود که آن حضرت نسبت به یک حکم شرعی تکلیف ندارد اما در موارد مذکور چنین دلیلی نداریم .
🔶 از روایات به وضوح این مطلب استفاده می شود.
👌شیخ صدوق می نویسد:
«پیامبر اذان می گفت و در اذان خود چنین عرضه می داشت که شهادت می دهم من پیامبر خدا هستم و می گفت شهادت می دهم که محمد رسول خداست .روایاتی وارد شده است که پیامبر به این دو تعبیر به رسالت خود شهادت می داد»
📚الفقیه ج1 ص297
🔷شهادت پیامبر به نبوت و رسالت خود در واقع نوعی تاکید بر صداقت خود و صادق بودن وحی الهی در نصب ایشان میباشد.
👌در روایات متعددی آمده است که نخستین بار در معراج فرشتگان و جبرئیل به دستور الهی نحوه اذان و اقامه گفتن را به پیامبر گرامی رساندند و یکی از بخش های آن را « اشهد ان محمدا رسول الله» بیان داشتند.
📚التهذیب ج2 ص60
📚الاستبصار ج1 ص305
📚الکافی ج8 ص120
👌بنابراین اذان و اقامه پیامبر نمی تواند تفاوتی داشته باشد با آنچه از جانب فرشتگان الهی به او تعلیم داده شده است .
👌همین طور در تشهد نماز نیز ایشان هم به رسالت خود شهادت می داده اند و هم برای خود و اهل بیتشان صلوات و رحمت الهی را تقاضا می کردند چنان که امام صادق فرمود:
«در تشهد می گویی الحمد الله اشهد ان لا اله الا الله ...و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد ...»
📚التهذیب ج2 ص92
📚وسائل الشیعه ج6 ص393
👌و ما دلیلی نداریم که پیامبر را از این نحو ادا کردن تشهد مستثنی کند.
🔷در مورد سلام نماز هم گفتنی است؛
👌امام صادق فرمود:
«در سلام نماز بگو « السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته » « السلام علینا و علی عباد الله الصالحین....» سپس نماز را تمام کن»
📚التهذیب ج2 ص316
📚الفقیه ج1 ص348
🔶بی شک پیامبر نیز به همین نحو در نماز سلام می داده است و ما دلیلی بر استثنائ پیامبر نداریم.
👌سلام به معنای تحیت و سلامت می باشد و سلام علیک به معنای سلام الله علیک است .یعنی خداوند سلامت و تحیت خود را شامل تو بگرداند.
📚تفسیر نمونه ج4 ص42
🔶امام باقر فرمود:
«زمانی که وارد خانه شدید و کسی در خانه نبود تا به او سلام دهید بر خود سلام دهید و بگویید:« السلام علینا من عند ربنا»
❗️« سلامت و تحیت الهی بر ما باد»
📚وسائل الشیعه ج12 ص81
👌بنابراین سلام کردن انسان بر خود هیچ گونه منعی ندارد و با توجه به روایات پیامبر گرامی نیز در نماز بر خود سلام می کرده است و تحیت و سلامت الهی را برای خود درخواست می کرده است.
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔کانال نقد اسلام کلیپی منتشر کرده است و می گوید قرآن در سوره طارق دچار غلط علمی شده است و محل خروج منی را نمی داند:
« پس انسان باید بنگردکه از چه آفریده شده است .از آب جهنده ای خلق شده است که از بین ستون فقرات و استخوان های سینه بیرون میاید.»
طارق 5-6
اما امروزه مشخص است که منی در بیضه ها ساخته می شود و در کیسه ی منی ذخیره می شود و از مجرای ادرار خارج می شودو محل ساخت و مسیر خروج آن هیچ ربطی به ستون فقرات و سینه ندارد.
💠پاسخ💠
❗️با تفسیری که هم اکنون ما از آیات مورد نظر ارائه می دهیم روشن خواهد شد که به هیچ عنوان این اشکال بر قرآن وارد نمیشود.
🔶خداوند می فرماید:
«فلینظر الانسان مم خلق- خلق من مائ دافق- یخرج من بین الصلب و الترائب »
🔷طارق 5-7
«انسان باید نگاه کند که از چه چیزی آفریده شده است- از یک آب جهنده آفریده شده است- آبی که خارج می شود از میان پشت و سینه ها»
🔷صلب به معنای پشت و ستون فقرات است
📚کتاب العین ج7 ص127
🔷وترائب جمع تریبه بنابر مشهور علمای لغت به معنای استخوان های بالای سینه است
📚لسان العرب ج1 ص230
🔶حال توجه به نکات زیر لازم است؛
1⃣در آیات فوق تنها سخن از نطفه مرد در میان است زیرا تعبیر به « آب جهنده» درباره نطفه مرد صادق است نه زن و همان است که ضمیر در یخرج به آن باز می گردد و می گوید این آب جهنده از میان صلب و ترائب بیرون می آید.
2⃣قرآن به یکی از دو جزئ اصلی نطفه که همان نطفه مرد است و برای همه محسوس می باشد اشاره کرده است و در آیات دیگر قرآن نیز هنگامی که سخن از آفرینش انسان از نطفه به میان می آید بیشتر روی نطفه مرد که امری محسوس است تکیه شده است
🔷نجم46
🔷قیامت37
3⃣خداوند می گوید انسان از قطره ای خلق شده است که از میان استخوان های سینه و ستون فقرات خارج می شود در حالی که می دانیم نطفه از قسمت های پایین بدن و از مجاری ادرار خارج می شود حال باید توجه کرد؛
❗️در بین استخوان های سینه و ستون فقرات چهار دستگاه مهم وجود دارد؛
🔷1- ریه ها که دستگاه تنفسی انسان است و زیر استخوان های قفسه سینه قرار گرفته است.
🔷2- دومین دستگاه قلب انسان است که با کمی فاصله از ریه ها وظیفه پمپاژ خون و ارسال آن به تمام اعضا و جوارح را بر عهده دارد.
🔷3- معده که کمی پایین تر از استخوان های سینه تعبیه شده و مرکز تهیه مواد غذایی برای تغذیه اندام های متفاوت انسان است .
🔷4- و بالاخره کبد چهارمین دستگاهی است که بین استخوان های سینه و ستون فقرات قرار گرفته و کار آن تصفیه خون و مواد غذایی است .
👌ریه ها ، قلب ، معده ، و کبد چهار دستگاه مهمی هستند که در بین استخوان های سینه و ستون فقرات قرار گرفته اند .
❗️اگر این چهار دستگاه دست به دست هم ندهند ممکن نیست که نطفه به وجود آید هر چند به هنگام خارج شدن از عضو خاصی خارج می شود .
👌بنابراین با توجه به این که منشا ایجاد نطفه دستگاههای چهار گانه ای هستند که بین « صلب» و ترائب» قرار گرفته لذا خداوند می فرماید که نطفه از بین صلب و ترائب خارج می شود یعنی منشا ایحاد نطفه ما بین صلب و ترائب است و این مطلب صحیح و درستی است .
📚سوگند های قرآن، مکارم شیرازی،ص399
💠بنابراین منظور از صلب و ترائب قسمت پشت و پیش روی انسان است و آب نطفه مرد از میان این دو خارج و ایجاد میشود و این تفسیری است روشن و خالی از هر گونه پیچیدگی و هماهنگ با آنچه در کتب لغت در معنی این دو واژه آمده است.
📚تفسیر نمونه ج26 ص367
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔ كسيكه زوجه اى كمتر از نه سال دارد نزدیکی او براى وى جايز نيست چه اينكه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما ساير كام گيريها از قبيل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ اشكال ندارد هر چند شيرخواره باشد
تحریر الوسیله خمینی باب نکاح مساله 12
❓ آیا واقعا در اسلام میشه با دختر شیرخوار همبستر شد؟ یا میتوان از او کامگیری جنسی داشت ؟ ایا اسلام با این احکامش میخواد مردم جهان رو هدایت کنه
💠پاسخ💠
1⃣در روایات ما بیان شده است که ولی کودک می تواند در صورتی که مصلحتی اقتضای آن را داشته باشد مانند محرمیت و... فرزند دختر یا پسر خردسالش را به عقد ازدواج دیگری در آورد.
📚وسائل الشیعه ج20 ص275 باب 6
2⃣در روایات دیگری تزویج فرزندان خردسال مکروه شمرده شده است و بهتر آن است که این نحو تزویج محقق نشود.
📚الکافی ج5 ص389
3⃣ طبق روایات متعددی اگر فرزند صغیره دختر باشد که به عقد دیگری در آمده است شوهر حق نزدیکی کردن با او را تا قبل از رسیدن به بلوغ ندارد و نزدیکی کردن حرام می باشد.
📚وسائل الشیعه ج20 ص101 باب45
4⃣حال که زوج نمی تواند با دختره صغیره تا قبل از رسیدن به بلوغ نزدیکی کند آیا سایر استمتاعات نظیر بوسه و ...برایش جایز است یا خیر❓
👌برخی از فقها مانند حضرت امام و دیگران قائل به جواز شده اند و استدلال می کنند که چون نهی و منعی از شارع وارد نشده است با توجه به عمومات جواز استمتاع از زوجه جایز است مگر در نزدیکی کردن
🔶مرحوم صاحب جواهر می نویسد:
« چون نهی ای وارد نشده بر پایه عموماتی که مطلقا جواز بهره بردن از همسر را اجازه می دهد جایز است ( به غیر از نزدیکی کردن تا سن بلوغ که استثنا شده است)»
📚جواهر الکلام ج29 ص424
👌اما برخی از فقها چون شهید ثانی با این حکم مخالفت کرده است و هر گونه بهره مندی را منوط به رسیدن به سن بلوغ می داند
📚مسالک الافهام ج8 ص443
🔶از جمله فقیهانی که فتوا به عدم جواز داده است ایت الله العظمی مکارم شیرازی است .ایشان می نویسند:
«انصاف این است که ما این حکم را با این عمومیتی که گفته اند نمی پذیریم چون بعضی از استمتاعات نسبت به خردسال قبح عقلائی دارد مانند استمتاع از شیره خواره پس حسن و قبح عقلی در اینجا حاکم است و عمومات استمتاع از زوجه شامل این گونه موارد نمی شود»
📚کتاب النکاح ج2 ص135
👌بنابراین ؛
🔶1- روایتی از معصومین به ما نرسیده است که بگوید می توانید از زوجه خردسال استمتاع و بهره مندی کنید.
🔶2- با توجه به آنچه آمد به عمومات استمتاع از زوجه نیز نمی توان استدلال نمود.
🔶3- گذشته از دلیل فوق الذکر بر ممنوعیت استمتاع زوجه خردسال شاید بتوان بر پایه روایاتی که احتیاط را در مواردی که تکلیف کاملا روشن نیست شرط می داند استدلال نمود که ممنوعیت استمتاع از زوجه خردسال تا زمان بلوغ مقتضای احتیاط نیز می باشد زیرا دلیلی بر جواز استمتاع وجود ندارد و احتیاط حکم می کند که تا زمان بلوغ هیچ گونه استمتاعی صورت نگیرد.
📚وسائل الشیعه ج27 ص154 باب12
🔶4- حکم به جواز استمتاع نیز تنها برای برخی از فقها است و همگان مطابق آن فتوا نداده اند.
🔷بنابراین این مساله سبب نمی شود اشکالی بر مکتب وارد شود و دلیلی بر جواز استمتاع از زوجه خردسال از روایات نداریم و اگر برخی از فقها فتوا به جواز داده اند ، مستند قابل قبولی برای این فتوا نمی باشد اگر چه آنان در استنباط و اجتهاد خودشان معذور هستند.
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔🔮تهديد كسانی كه قرآن را نقد میكنند🔮
⚔در قرآن آيات زيادی وجود دارد كه كسانی را كه در مورد قرآن بحث و نقد میكنند را تهديد به عذاب دنيوی و اخروی میكند. از جمله:
✅سوره حج آیه ۵۱ : و كسانى كه در آيات ما مىكوشند بقصد عاجز كردن(نقد كردن) آنان اهل دوزخند.
⚔مفهوم صريح اين آيه اينست كه شما میتوانيد در قرآن فكر كنيد ولی نتيجه گيری شما هميشه بايد در تأييد قرآن باشد. خوب این دیگه فکر کردن نیست .
✅اين ترس از بحث و نقد، دليل واضحي بر غير الهی بودن قرآن است. چون كسيكه سخن درست و حقی دارد ديگران را دعوت به نقد و ارز يابی میكند و بدينوسيله حقانيت سخنش آشكارتر میشود.
💠پاسخ💠
🔶خداوند می فرماید:
« والذین سعوا فی آیاتنا معاجزین اولئک اصحاب الجحیم»
🔷حج51
« و آنها که ( برای تخریب و محو) آیات ما تلاش کردند و چنین می پنداشتند که می توانند بر اراده حتمی ما غالب شوند اصحاب دوزخند»
1⃣کلمه « سعوا» از ماده « سعی» در اصل به معنی دویدن است و منظور در این جا تلاش و کوشش در راه ویرانگری و تخریب و از بین بردن آیات الهی است.
📚لسان العرب ج14 ص385
👌و« معاجزین» از ماده « عجز» در اینجا به معنی کسی است که می خواهد بر نیروی بی پایان الهی پیروز گردد و خداوند را عاجز و ناتوان سازد
📚تفسیر نمونه ج14 ص136
2⃣مراد از آیات الهی نشانه های دین خداوند است. افرادی که به قصد دشمنی کردن با خداوند در صدد نابودی و محو نشانه های دین الهی هستند مخاطب آیه هستند .
❗️روشن می شود که این آیه ارتباطی با تفکر و تامل در قرآن ندارد.
📚ترجمه المیزان ج14 ص552
3⃣در روایات بیان شده است که مراد از « آیات الهی» اهل بیت هستند و خداوند به کسانی که در صدد دشمنی و محو آثار اهل بیت پیامبر هستند وعده دوزخ داده است .
🔶امام صادق فرمود:
«مراد از آیات الهی آل محمد هستند و کسانی که در صدد قطع مودت آل محمد هستند همانند امویان و عدوی و تیمی اهل دوزخ می باشند»
📚البرهان ج3 ص896
📚بحار الانوار ج23 ص381
4⃣خداوند در آیات دیگر قرآن به کسانی که در صدد دشمنی با خداوند هستند وعده دوزخ را داده است .
🔷می فرماید:
« آیا آنان نمی دانند که هر کس با خدا دشمنی کند ...سزای او آتش جهنم است و جاودانه در آن می ماند»
🔶توبه63
🔷ومی فرماید:
«هر کس با خدا دشمنی کند خدا نیز دشمن کافران خواهد بود»
🔶بقره98
5⃣روشن شد که آیه مذکور ارتباطی با تفکر در قرآن ندارد .خداوند در آیات متعدد دیگری کسانی را که در حقانیت قرآن شک و تردید دارند دعوت به تفکر و تامل در قرآن کرده است تا حقانیت آن برای حق طلبان روشن شود چنان که می فرماید:
« آیا آنان در قرآن تدبر نمی کنند در حالی که اگر از نزد غیر خدا بود در آن اختلاف زیادی مشاهده می کردند»
🔷 نسائ 82
👌ومی فرماید:
«کتابی است پر برکت که بر تو نازل کردیم تا در آیات آن تدبر کنند و صاحبان اندیشه متذکر شوند»
🔶ص29
👌ومی فرماید:
«آیا آنها در قرآن تدبر نمی کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است»
🔷محمد24
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔عاقبت ابراهیم مالک اشتر چی شد .تو فیلم مختار دیگه نشون نداد که بعد از مختار ابراهیم چطور می شه❓
💠پاسخ💠
❕مرحوم سید محسن امین می نویسد:
« ابراهیم مردی شجاع و سلحشور و با شهامت و رییس بود .او دارای طبعی عالی و بلند و طرفدار حق بود .او هوادار و دوستدار اهل بیت بوده و مانند پدرش دارای امتیازات عالی بود »
📚اعیان الشیعه ج2 ص200
👌ابراهیم اشتر پس از فتح بزرگی که در مرز شام و عراق بدست آورد و عبیدالله و لشکر شام نابود شدند به دستور مختار در استان شمال غربی عراق به عنوان استاندار تام الاختیار ماند .در جریان جنگ مصعب بن زبیر و مختار نیز همان جا بود و در صحنه جنگ حضور نداشت.
❗️البته دلیلی معتبری نیست که مختار از او کمک طلبیده باشد و او کوتاهی کرده باشد .مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به او نداد شاید به دلیل اهمیت منطقه موصل بود که مختار نمی خواست ابراهیم از آنجا خارج شود
📚ماهیت قیام مختار ص645
🔶مصعب پس از شکست مختار چون می دانست که ابراهیم مردی پر نفوذ است تصمیم گرفت که او را با خود همراه کند و وعده داد که اگر حکومت ابن زبیر را بپذیرد همه شمال عراق در فرمان او خواهد بود لذا برایش نامه ای نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد.
❗️در همان زمان عبدالملک مروان خلیفه اموی نیز برای او نامه نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد و وعده حکومت عراق را به او داد .
👌ابراهیم متحیر شد که چه بکند لذا ماجرای دو نامه را با یاران خود در میان نهاد .
🔶نهایتا ابراهیم چنین عرضه داشت که اگر ابن زیاد و سران شام را نکشته بودم می توانستم با عبدالملک کنار بیایم ولی این کار را کرده ام و خوش ندارم مردم شام را بر مردم خودم ترجیح دهم لذا به مصعب ملحق شد
📚الکامل فی التاریخ ج4 ص275
👌شیخ عباس قمی می نویسد:
« چون مصعب از جانب برادرش عبدالله بن زبیر به دفع مختار مامور شد و به کوفه آمد و مختار را کشت کوفه را تحت تصرف گرفت و پیوسته در صدد جمع آوری نیرو بود تا در سال 72 سپاه خود را جمع کرده و به قصد جنگ با عبدالملک مروان راهی شام شد.
❗️عبدالملک نیز با لشکری عظیم به جنگ او آمد و در اراضی مسکن نزدیک سامرا حرب عظیمی بین آنها محقق شد .
🔴ابراهیم اشتر که در لشکر مصعب بود در آن جنگ کشته شد و سر او را ثابت بن زید جدا کرد و جسدش را به نزد عبدالملک حمل کردند .ثابت هیزم جمع کرد و بدن ابراهیم را سوزانید .
👌مصعب هم کشته شد و سرش جدا شد.
❗️مدفن ابراهیم هم اکنون در اراضی مسکن در طریق سامرا معروف است.
📚وقایع الایام ص369
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔آیا می توان از کتب و روایات اهل سنت هم مشروعیت پرداخت خمس در آمد را اثبات کرد زیرا چنان که مطلع هستید آنان می گوید پرداخت خمس در آمد سالیانه مشروعیت ندارد❗️
💠پاسخ💠
🌀از روایات متعددی از منابع اهل سنت بدست می آید که پیامبر گرامی دستور داد از هرچه انسان بدست می آورد چه سود کسب و یا غیر آن خمس داده شود .
❕برخی از روایات چنین است؛
1⃣گروهی از عبدالقیس حضور پیامبر آمدند و گفتند مشرکان بین ما و شما هستند و جز در ماههای حرام دسترسی به شما نداریم .به ما توصیه جامعی بفرما که اگر به آن عمل کنیم وارد بهشت شویم دیگران را هم به آن فرا بخوانیم .
👌پیامبر گرامی فرمود:
«شما را به چهار چیز فرمان می دهم و از چهار چیز نهی می کنم .شما را فرمان می دهم به ایمان به خدا .آیا می دانید ایمان به خدا چیست ؟ شهادت به یکتایی خدا و ادای نماز و پرداخت زکات و دادن خمس غنائم»
📚صحیح بخاری ج8 ص217
📚صحیح مسلم ج1 ص35
📚سنن نسائی ج1 ص323
👌در این حدیث پیامبر آنان را موظف به پرداخت خمس غنائم کرده است .غنیمت هر چیزی است که انسان بدست می آورد و اعم از دستاوردهای جنگ می باشد .
🔶از جمله علمای لغت که به این معنا تصریح کرده اند ،خلیل و ازهری و راغب است آنجا که می نویسند:
«غنم آن چیزی است که انسان بدست می آورد ؛ دستاورد ، آن چه بی مشقت بدست می آید ، هر چه که از دشمن یا دیگری بدست می آید.
📚العین ، تهذیب اللغه ، مفردات ، ماده غنم
🔶قرآن کریم نیز واژه « مغنم » را در موردی به کار برده است که انسان چیزی بدست می آورد هر چند از راه غیر جنگ بلکه از طریق کار عادی دنیوی یا اخروی باشد و از آن با تعبیر « مغانم کثیره» یاد کرده است
🔷نسائ94
❗️در حدیث مذکور روشن است که پیامبر از آنها نخواست که غنیمت های جنگی را بپردازند چرا که آنان با مشرکین در حال جنگ نبوده اند بلکه به خاطر ترس از آنان غیر از ماه های حرام از قبیله خود نمی توانستند بیرون بیایند پس مقصود از غنائم همان معنای لغوی آن است یعنی آنچه بدست می آورند .بر آنان بود که خمس سودهای خود را بپردازند.
2⃣پیامبر گرامی وقتی عمرو بن حزام را به یمن اعزام کرد در حکم او نوشت:
« این عهد و حکمی است از پیامبر خدا به عمرو بن حزام آن گاه که او را به یمن اعزام کرد .او را به تقوای الهی در همه کارهایش دستور داد و این که « از مغانم خمس خدا را بگیرد» ...»
📚فتوح البلدان ج1 ص81
📚سیره ابن هشام ج4 ص265
3⃣آن حضرت به صاحبان قبائل ذی رعین و معافر و همدان نوشت:
« اما بعد فرستاده شما برگشت و یک پنجم خمس خدا را از غنائم پرداختید»
📚الوثائق السیاسیه ص227 شماره 110
4⃣به سعد هذیم از قضاعه و به جذام نامه نوشت و واجبات صدقه را بیان کرد و دستور داد که صدقه و خمس را به دو فرستاده اش ابی و عنبسه یا هر که را این دو بفرستند بپردازند»
📚الطبقات الکبری ج1 ص270
6⃣به فجیع و پیروان او نوشت:
«از محمد پیامبر به فجیع و پیروان او که مسلمان شده و نماز خوانده و زکات پرداخته اند و خدا و رسولش را اطاعت کرده و خمس در آمد ها و غنائم را برای خدا پرداخت کرده اند»
📚همان مدرک ص304
7⃣همین طور به جناده ازدی و قوم و پیروان او نامه نوشت و پرداخت خمس غنائم را برای انان لازم نمود
📚همان مدرک ص270
8⃣به جهینه بن زید نامه نوشت و پرداخت خمس غنائم را لازم شمرد
📚الوثائق السیاسیه ص265
9⃣به پادشاهان حمیر نوشت:
«زکات دهید و از غنائم خمس برای خدا و سهم خاص پیامبر را و آن چه را خداوند بر مومنان به صورت صدقه واجب ساخته می پردازید»
📚فتوح البلدان ج1 ص82
📚سیره ابن هشام ج4 ص258
🔟به بنی ثعلبه بن عامر نوشت:
«هر که از آنان مسلمان شد و نماز بر پا داشت و زکات داد و خمس غنیمت و سهم پیامبر را پرداخت...»
📚الاصابه ج2 ص189
📚اسد الغابه ج3 ص34
👌از این نامه ها بدست می آید:
🔶1- رسول خدا از آنها نخواسته اند که خمس غنائم جنگ هایی را که در آنها شرکت داشته اند بپردازند بلکه خمس و صدقه ای را که در اموال آنها بوده می طلبیده است . از آنان خمس می طلبید بدون آنکه شرط کند وارد جنگ شده باشند و غنائمی به دست آورده باشند.بنا براین منظور از غنائم در احادیث یاد شده مطلق در آمد و فایده است.
🔶2- حاکم اسلامی یا جانشین او عهده دار جمع آوری غنائم جنگ پس از پیروزی و تقسیم آنها پس از استخراج خمس آنهایند و هیچ یک از جنگجویان مالک چیزی جز آنچه از لباس و سلاح کشته بدست می آورند نیستند و گرنه دزدی کرده اند.
👌پس وقتی اعلان جنگ و جدا کردن خمس غنائم در دوران پیامبر از شوون پیامبر خداست در خواست خمس از مردم و تاکید بر آن در نامه ها و قرار دادها برای چیست❓
👌معلوم می شود آنچه را می طلبیده مربوط به غنائم مربوط به جنگ نبوده است بلکه مطلق در آمد مراد بوده است.
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔از کجا امامت امامان را میشود اثبات کرد مثلا از کجا بفهمیم امام کاظم امام هفتم است .؟
💠پاسخ💠
❕ما معتقدیم به دلیل اینکه لازم است صفاتی چون عصمت و علم الهی و ...در امام باشد انتخاب امام تنها به دستور و نص الهی صورت می گیرد.
🔶امام رضا فرمود:
«انتخاب امام واجب الاطاعه بر عهده خداوند است»
📚قرب الاسناد ص166
👌امام صادق فرمود:
«انتخاب امام به دست خداست و او است که امامان را شخص به شخص معین می کند»
📚بصائر الدرجات ص139
🔶همین مضمون در کتب و روایات اهل سنت نیز وارد شده است.
❗️نقل می کنند هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته قبایل عرب را به اسلام دعوت میکرد آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست وجانشینی پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود:
"جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به صلاحدید خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد "
"الامر الی الله یضعه حیث یشائ"
📚الکامل فی التاریخ،ج1 ص609
📚تاریخ الطبری،ج1 ص556
📚السیره النبویه،ج2 ص158
📚 البدایه والنهایه،ج3 ص139
📚تاریخ الاسلام،ج1 ص286
👌خداوند و پیامبر گرامی نیز در مواضع متعدده تصریح به امامت امامان دوازده گانه کرده اند.
🔶در روایتی آمده است که جابر صحابی پیامبر گرامی می گوید:
«من به نزد فاطمه زهرا رفته بودم تا به سبب تولد فرزندش حسن به او تبریک بگویم .دیدم به دست او صحیفه ای سفید رنگ گرانبهایی است .
🔷مولایم فاطمه گفت ای جابر در این صحیفه اسامی امامان از فرزندانم نهفته است .
👌من در صحیفه نظر کردم دیدم این اسامی در آن معرفی شده اند:
« ... علی بن ابی طالب - ابو محمد حسن به علی - ابو عبدالله حسین به علی - ابو محمد علی بن الحسین- ابو جعفر محمد بن علی - ابو عبدالله جعفر بن محمد- ابو ابراهیم موسی بن جعفر- ابوالحسن علی بن موسی الرضا- ابو جعفر محمد بن علی- ابو الحسن علی بن محمد - ابومحمد حسن بن علی- ابوالقاسم محمد بن الحسن حجه الله القائم »
📚کمال الدین ج1 ص307
📚عیون الاخبار ج1 ص40
📚اثباه الهداه ج2 ص40
📚الاحتجاج ج2 ص373
🔶پیامبر گرامی فرمود:
«امامان بعد از من دوازده نفر هستند که اولین آنان علی و آخرین آنان قائم است که خداوند به وسیله او در تمام جهان نامش را گسترش می دهد»
📚امالی صدوق ص111
📚عیون الاخبار ج1 ص65
📚کمال الدین ج1 ص282
👌وفرمود:
«علی بن ابی طالب امام شما پس از من است و پس از او حسن و پس از او حسین و پس از آن دو نه نفر از فرزندان حسین یکی پس از دیگری امامان شما و خلفای من هستند ...»
📚کمال الدین ج1 ص261
📚الاحتجاج ج1 ص69
👌وفرمود:
«امامان مسلمین پس از من علی بن ابی طالب سپس حسن به علی و سپس حسین به علی و سپس علی بن الحسین و سپس محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و سپس موسی بن جعفر و سپس علی بن موسی و سپس محمد بن علی و سپس علی بن محمد و سپس حجه بن الحسن ...می باشند»
📚کفایه الاثر ص54
📚کمال الدین ج1 ص253
📚اثباه الهداه ج2 ص74
👌علامه گرانقدر مجلسی بیش از 21 روایت از کتب متعدد و معتبر شیعی نقل می کند که خداوند مستقیما تصریح به امامت امامان دوازده گانه کرده است
📚بحار الانوار ج36 ص192 تا 225 باب40
❗️وبیش از 234 روایت نقل می کند که پیامبر گرامی به وحی الهی تصریح به امامت امامان دوازده گانه یکی پس از دیگری کرده است
📚بحار الانوار ج36 ص226 تا373 باب 41
👌مرحوم شیخ حر عاملی بیش از 928 روایت و نص از خداوند و پیامبر گرامی در اثبات امامت امامان دوازده گانه نقل می کند
📚اثباه الهداه ج2 ص3 به بعد
❗️وبیش از 1019 روایت از روایات شیعی در اثبات امامت حضرت علی به نص پیامبر گرامی نقل می کند
📚اثباه الهداه ج3 ص3 به بعد
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌حضرت علی نیز که امامتش به نص پیامبر گرامی ثابت بوده است پس از خودش امام حسن را به عنوان امام مردم معرفی کرده است
📚الکافی ج1 ص298 ( بیش از7 روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ،حر عاملی ،ج4 ص5 به بعد ( ایشان بیش از 48 روایت در امامت ایشان نقل می کند)
👌امام حسن نیز پس از خودش امام حسین را به عنوان امام معرفی می کند
📚الکافی ج1 ص300 به بعد ( 3 روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج4 ص32 ( بیش از 14 روایت در امامت ایشان نقل می کند)
👌امام حسین نیز تصریح به امامت فرزندش امام سجاد می کند
📚الکافی ج1 ص303 ( 4 روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج4 ص58 (9 روایت در امامت ایشان نقل می کند)
👌امام سجاد نیز تصریح به امامت امام باقر پس از خودش می کند
📚الکافی ج1 ص305 ( 5 روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج4 ص90 ( 10 روایت )
👌امام باقر نیز تصریح به امامت امام صادق پس از خودش می کند
📚الکافی ج1 ص306 ( 8 روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج4 ص128 ( 22روایت )
👌امام صادق نیز تصریح به امامت امام کاظم می کند
📚الکافی ج1 ص307 ( شانزده روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج4 ص216 ( 60 روایت )
👌امام کاظم نیز تصریح به امامت امام رضا می کند
📚الکافی ج1 ص311 ( شانزده روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج4 ص287 ( 68 روایت نقل می کند)
👌امام رضا نیز تصریح به امامت امام جواد می کند
📚الکافی ج1 ص320 ( 14 روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج4 ص382 ( 25 روایت نقل می کند)
👌امام جواد نیز تصریح به امامت امام هادی می کند
📚الکافی ج1 ص323 ( سه روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج4 ص416 ( 7 روایت نقل می کند)
👌امام هادی نیز تصریح به امامت امام حسن عسکری می کند
📚الکافی ج1 ص325 ( 13 روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج5 ص3 ( 28 روایت نقل می کند)
👌امام عسکری نیز تصریح به امامت فرزندش حجه بن الحسن می کند
📚الکافی ج1 ص328 ( شش روایت نقل می کند)
📚اثباه الهداه ج5 ص51 ( 808 روایت در امامت ایشان نقل می کند)
❗️بنابراین روشن میشود که امامت امامان دوازده گانه به نص الهی و رسولش ثابت بوده و هر یک از امامان نیز بر امامت امام دیگر تصریح می کرده اند
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔چرا شیعیان بر مهر سجده می کنند یا بر تربت امام حسین سجده می کنند ❔آیا سجده بر مهر همان بت پرستی و مهر پرستی نمی باشد❕
💠پاسخ💠
1⃣از نظر شریعت اسلامی تنها سجده برای خداوند شایسته و جایز است و بر غیر او نمی توان پیشانی بر زمین سایید.
👌پیامبر گرامی فرمود:
«تنها برای خداوند باید سجده کنید»
📚وسائل الشیعه ج6 ص385
🔶امام صادق در پاسخ یک زندیق عرضه داشت:
« تنها سجده برای خداوند جایز است»
📚الاحتجاج ج2 ص339
2⃣شیعیان برای خداوند سجده کرده و این سجده را بر روی مهر بجا می آورند.در تمام احوال ، سجده برای خداست و او «مسجود له» است .و مهر « مسجود علیه» است و بر آن سجده می شود.بنابراین فرق است بین مسجود له و مسجود علیه
❗️ هیچ کس برای مهر سجده نمی کند .آیا می توان گفت که اهل سنت اگر بر فرش و لباس و مانند آن سجده می کنند یعنی برای فرش و لباس سجده می کنند❔
3⃣در روایات ما آمده است که بر غیر زمین نمی توان سجده کرد و تنها بر زمین و هر آنچه از زمین بروید و خوردنی و پوشیدنی نباشد می توان سجده کرد.
👌هشام ابن حکم از امام صادق سوال کرد بر چه چیز می توان سجده کرد و بر چه چیز نمی توان سجده کرد؟
🔶امام فرمود:
«سجود جایز نیست مگر بر زمین یا چیزی که از زمین می روید، مگرخوردنی ها وپوشیدنی ها»
❓هشام می گوید:گفتم فدایت شوم حکمت آن چیست؟
👌فرمود:
«زیرا سجود و خضوع برای خداوند است و سزاوار نیست برای خوردنی ها و پوشیدنی ها سجده کرد، زیرا دنیاپرستان بنده ی خوردنی ها و پوشیدنی ها هستند و کسی که سجده می کند در سجود مشغول عبادت خداست.بنابراین سزاوار نیست پیشانی را در سجده اش برچیزی بگذارد که معبود دنیاپرستی است فریفته زرق و برق دنیا هستند.»
پس امام افزود:«سجده بر زمین افضل است چرا که تواضع و خشوع در برابر خدا را بهتر نشان میدهد.»
📚علل الشرایع ج 2 ص341
👌همین مضمون در روایات متعدد دیگری نیز آمده است؛
📚وسائل الشیعه ج5 ص343 باب 1
4⃣از روایات اهل سنت نیز استفاده می شود که تنها سجده بر زمین و آنچه از زمین می روید و خوردنی و پوشیدنی نباشد می توان سجده کرد.
🔶بخاری روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود:
«زمین برای من سجده گاه و مایه پاکیزگی قرار داده شده است»
📚صحیح بخاری ج1 ص91
📚سنن بیهقی ج2 ص433
🔷جابربن عبدالله انصاری می گوید:
«من با پیامبر نماز ظهر می خواندم مشتی از سنگریزه بر می داشتم و آنها را به دست می کشیدم تا خنک شود سپس زیر پیشانی نهاده بر آنها سجده می کردم»
📚مسند احمد ج3 ص327
📚سنن بیهقی ج1 ص439
🔶انس بن مالک می گوید:
«ما با پیامبر در سخت ترین گرما نماز می خواندیم هر یک از ما سنگریزه هایی به دست می گرفت آنگاه که خنک می شد به زمین می گذاشت و بر آن سجده می کرد»
📚سنن بیهقی ج2 ص106
🔶خباب بن ارت می گوید:
«از زیادی گرمی سجده گاه و زیر دست ها به پیامبر شکایت بردیم او به شکایت ما ترتیب اثر نداد»
📚همان مدرک ص105
👌بی شک هر گاه سجده بر پوشیدنی ها مانند دستمال و سجاده و...جایز بود باید صحابه از آنها برای سجده استفاده می کردند و پیامبر به آنها اجازه سجده بر آن ها را می داد و با این مشقت بر زمین سجده نمی کردند.
🔷عایشه می گوید:
«من هرگز ندیدم که رسول خدا به هنگام سجده پیشانی خود را بپوشاند و به زمین نرساند »
📚مصنف ابن ابی شیبه ج1 ص397
👌ابن سعد می نویسد:
«پیامبر به هنگام سجده عمامه از پیشانی برطرف می کرد و بر عمامه سجده نمی کرد»
📚طبقات ابن سعد ج1 ص151
🔶ابوعبیده می گوید:
« عبدالله بن مسعود سجده نمی کرد مگر بر زمین»
📚همان مدرک ج1 ص397
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
5⃣در روایات ما توصیه شده است که برای سجده کردن بهتر از هر چیز سجده بر تربت امام حسین است.
🔶امام صادق فرمود:
«سجده بر تربت حسین سبب نورانی شدن زمین های هفتگانه می شود»
📚الفقیه ج1 ص268
👌وفرمود:
«سجده بر تربت حسین حجاب های هفتگانه را برطرف می کند»
📚وسائل الشیعه ج5 ص366
🔶نقل شده است:
«امام صادق تنها بر تربت حسین سجده می کرد»
📚همان مدرک
👌فلسفه آن نیز روشن است؛
❗️وقتی نماز گزار پیشانی خود را بر خاک مقدس کربلا می گذارد فداکاری های بی نظیر بزرگ مرد تاریخ که همه چیزش را به خاطر اعتلای اسلام فدا کرد و زیر بار ظلم و ستم نرفت را به یاد می آورد و از او درس آزادگی و فداکاری ها را فرا می گیرد.
📚راهنمای حقیقت ص528
6⃣حال ممکن است سوال پیش آید که به مقتضای ادله بالا می توان بر زمین و خاک و تربت امام حسین سجده کرد اما چرا شیعیان بر مهر سجده می کنند❓
👌پاسخ روشن است؛
🔶1- در این شکی نیست که مهر همان خاک است که به شکل «گل» در آمده است و مشروعیت سجده بر خاک و زمین نیز ثابت شد.
🔶2-باید جای سجده نماز گزار پاک و پاکیزه باشد و انسان نمی تواند بر شیی نجس سجده کند
📚مستدرک الوسائل ج4 ص5 باب 1 « یشترط طهارته»
🔶3- چون در همه شرایط ممکن است سجده بر زمین و خاک پاک میسر نشود شیعیان بخشی از خاک پاک را به صورت قطعه و مهر در آورده تا در همه جا سجده بر خاک پاک امکان داشته باشد.
🔶4- بی شک جابجایی مهر نیز بسیار راحت تر است از این که انسان مشتی خاک را در جیب گذاشته باشد تا در وقت نماز بر آن سجده کند.
🔶5- در حالات مسروق بن اجدع از یاران ابن مسعود آمده است:
«او اجازه نمی داد بر غیر زمین سجده کنند حتی هنگامی که بر کشتی سوار می شد چیزی با خود به کشتی می برد و بر آن سجده می کرد»
📚طبقات الکبری ج6 ص53
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔چه عیدی است چله، نه حیوانی گردن زده می شود و نه انسانی در آئينی به خاک می افتد و کرنش می کند ، همچون نوروز ، همتایش فقط مهربانی است ، شادی با هم بودن و انسانيت را ستودن .
💠پاسخ💠
1⃣عید در لغت از ماده « عود» به معنای بازگشت است و لذا به روزهایی که مشکلاتی از قوم و جمعیتی برطرف می شود و بازگشت به پیروزی ها و راحتی های نخستین می کند عید گفته می شود .
❗️در اعیاد اسلامی به مناسبت اینکه در پرتو اطاعت یک ماه رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان بر می گردد و آلودگی هایی که بر خلاف فطرت است از میان می رود عید گفته میشود
📚تفسیر نمونه ج5 ص131
❓حال از شما سوال می کنیم؛
❔با توجه به معنای لغوی ماده « عید» به چه دلیلی عقلایی پسند و شرعی آخرین شب پاییز را عید می گیرید آن وقت به آن افتخار نیز می کنید❓
👌البته مراسم شب یلدا چون مستلزم صله رحم و دیدار و بازدید از دوستان و فامیل است رجحان شرعی دارد اما اصالتا و بالذات دارای رجحان نمی باشد .
2⃣با توجه به آنچه گفتیم که در اعیاد اسلامی چون در پرتو یک ماه روزه داری و یا فریضه حج صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان باز می گردد و آلودگیها که بر خلاف فطرت است از میان می رود ما خداوند را جهت این نعمت شکر می گوییم و برایش کرنش کرده و پیشانی به خاک می گذاریم و نماز عید می خوانیم.
👌امام رضا فرمود:
«تقوای الهی پیشه کنید و برای خداوند کرنش کرده و شکرش را بجا آورید»
📚بحار الانوار ج68
👌امام صادق فرمود:
«کسی که به جهت شکر خداوند کرنش کرده و سجده کند خداوند گناهان بزرگ او را می آمرزد»
📚الفقیه ج1 ص333
👌لذا امام صادق فرمود که در ایام عید پس از نمازها بگویید:
«حمد و ستایش و شکر برای خداوند است به دلیل آنکه ما را در مسیر ایمان هدایت کرده است»
📚الکافی ج4 ص516
❓آیا سپاسگزاری کردن از ولی نعمت به دلیل نعماتش کاری ناپسند و مذموم می باشد❔یا نشانه قدرشناسی انسان است ❓
3⃣ما در برخی اعیاد اسلامی قربانی کرده وگوشت آن را به مستمندان می دهیم تا آنان نیز در روز عید شاد و خوشحال باشند و چنان نباشد که افرادی در آن روز خوش باشند و افراد فقیر و کم دست به سبب مشکلات مالی در ناراحتی و حزن به سر ببرند.
❓آیا به راستی قربانی کردن با این هدف نزد عقلا ناپسند است❔
👌پیامبر گرامی فرمود:
«خداوند قربانی را برای شما لازم شمرد تا مساکین و فقیران شما سیر شوند .پس از گوشت قربانی آنان را بهره مند کنید»
📚الفقیه ج2 ص200
🔶امام باقر فرمود:
«خداوند اطعام طعام به نیازمندان را دوست دارد»
📚المحاسن ص387
🔶امام صادق فرمود:
«چند چیز است که سبب نجات انسان از آتش جهنم می شود که یکی از آنها غذا دادن به دیگران است»
📚وسائل الشیعه ج24 ص288
👌آری شما که تنها به فکر خودتان هستید و در خوشی ها و شادی های خود به دیگران توجه نمی کنید شایسته ملامت و سرزنش هستید نه آنانی که لحظه ای از نیازمندان غافل نمی شوند و در شادترین لحظات زندگی نیز به فکر آنان بوده و آنان را نیز در شادی خود شریک می کنند.
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔ کانال نقد اسلام چنین می گوید :از دید علما و ائمه شیعه هر کسی که به امامت ائمه اعتقاد نداشته باشد مهدور الدم می باشد و می توان وی را کشت.این حکم حتی شامل مسلمانان نیز می شود.
❗️راوی می گوید از امام صادق در مورد کشتن ناصبی ( غیر شیعه) سوال کردم .فرمود:
« اگر توانستی او را به گونه ای غافلگیر کنی که دیوار را بر سرش خراب کنی و یا در آب طوری غرقش کنی که کسی تو را نبیند اینکار را انجام بده و مالش را نیز به تاراج ببر»
( وسائل الشیعه ج18 ص463- بحار الانوار ج27 ص331)
💠پاسخ💠
1⃣ناصبی به کسی گفته می شود که دشمنی با اهل بیت داشته و بغض آنها را به دل دارد و به هر مسلمانی ناصبی گفته نمیشود.
👌ناصبی از ماده « نصب» در اصل به معنای بر پا داشتن چیزی است و از آنجا که شخص عداوت و دشمنی خویش را آشکار می سازد در معنای دشمنی نیز به کار می رود و یکی از معانی « نصب» عداوت و دشمنی است
📚مفردات راغب ص807
👌لذا طریحی می نویسد:
« ناصبی و نواصب کسانی هستند که بغض علی ( و اهل بیت ) را داشته و با آنها دشمنی می کنند »
📚مجمع البحرین ج2 ص174
2⃣در روایات اهل بیت نیز آمده است که ناصبی کسی است که با آنان دشمنی کند.
👌امام صادق فرمود:
«ناصبی کسی است که دشمن ما اهل بیت باشد»
📚بحار الانوار ج27 ص226
👌در روایت دیگر آمده است که عبدالله بن سنان از امام صادق سوال کرد:
« کسی است که نصب و دشمنی او با شما آشکار است و ناصبی است آیا مومن می تواند با او ازدواج کند؟
❗️فرمود: خیر
📚الکافی ج5 ص349
👌پیامبر گرامی فرمود:
« هر کس ناصب و دشمن علی باشد دشمنی خدا را کرده است»
📚امالی صدوق ص673
3⃣اهل سنت ناصبی و دشمن اهل بیت نیستند زیرا آنان محبت اهل بیت را به دل دارند و در کتبشان روایت کرده اند که پیامبر گرامی فرمود:
« اهل بیتم را به خاطر من دوست بدارید»
📚صحیح ترمذی ج2 ص308
🔶ونقل می کنند که فرمود:
«اساس اسلام حب من و اهل بیتم است»
📚کنزالعمال ج6 ص218
👌وفرمود:
« هر کس بر حب آل محمد بمیرد شهید و آمرزیده و تائب و با ایمان کامل مرده است»
📚تفسیر فخر رازی ج27 ص165
👌و در مورد بغض داشتن و دشمنی کردن با اهل بیت نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود:
« هر کس بغض و دشمنی اهل بیت را داشته باشد خداوند او را وارد آتش جهنم می کند»
📚مستدرک الصحیحین ج3 ص150
4⃣با توجه به این که اهل سنت محبت اهل بیت را دارند و شهادتین را بر زبان جاری می کنند شیعیان طبق روایاتشان آنان را مسلمان می دانند و جان و مالشان را محترم می شمارند.
📚بحار الانوار ج65 ص225 باب 24
5⃣اما ناصبی که بی جهت شمشیر بر اهل بیت کشیده است و به آنان حمله کرده و با آنان دشمنی می کند از اسلام خارج است و کافر و نجس محسوب می شود
📚وسائل الشیعه ج3 ص419 باب14
❗️و تا زمانی که در حال جنگ و دشمنی با اهل بیت باشند مال و جانشان به سبب دفاع از حریم اهل بیت احترامی ندارد تا شرشان کم شود.
📚وسائل الشیعه ج17 ص298 باب95
📚وسائل الشیعه ج28 ص215 باب27
6⃣البته کشتن ناصب تنها با اجازه و اذن امام یا نائب امام باید باشد و اگر بدون اذن امام ناصبی کشته شود دیه برای مومن به دلیل کشتن ناصبی ثابت است.
📚الکافی ج7 ص375و 376
📚رجال کشی ج2 ص632
👌وروایتی که مورد استناد شما قرار گرفت در مورد کشتن ناصبی است با اذن امام نه مطلق مسلمانان
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔شبهه دیگر کانال نقد اسلام پاسخ دهید:
«وقتی علم غیب امامان شیعه از کار می افتد و دست بی گناهی قطع می شود .»
❗️به روایت زیر توجه کنید:
« دو نفر نزد علی آمدند و بر علیه شخصی شهادت دادند که او سارق است .علی دست او را قطع کرد و سپس مرد دیگری آمد و آن دو گفتند اشتباه کردیم این سارق است .علی شهادتشان را نپذیرفت و آنها را به دیه شخص اول جریمه کرد( تهذیب الاحکام ج10 ص153- وسائل الشیعه ج18 ص243)
❓چرا علی از علم غیبش استفاده نکرد تا دست بی گناه قطع نشود❔
💠پاسخ💠
👌آنچه از روایات استفاده می شود آن است که پیامبر گرامی و امامان اهل بیت با علم غیبشان بین مردم حکمرانی و قضاوت نمی کردند بلکه خداوند آنان را موظف کرده بود تا بین آنان از طریق بینات و قسم خوردن حکم برانند.
🔶پیامبر گرامی فرمود:
«من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود»
📚الکافی ج7 ص414
📚معانی الاخبار ص279
👌در روایتی آمده است:
« زمانی که امام علی ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند»
❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓
👌امام پاسخ داد:
«اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261
🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد
📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455
👌امام صادق فرمود:
«خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی»
📚وسائل الشیعه ج27 ص229
👌فلسفه آن نیز روشن است .اگر قرار بود که انبیا و امامان بر طبق علم غیب خودشان حکم بکنند ،تحمل آن حکم بر مردم گران خواهد آمد و آنان آن حکم را قبول نمی کردند .شاهد بر این سخن این است؛
❗️ امام باقر فرمود: «حضرت داوود از خدای خویش درخواست کرد تا یک داوری از داوری های آخرت را به او نشان دهد. خداوند به او وحی کرد که: ای داوود، من احدی از خلقم را بر آنچه تو خواسته ای مطلع نساخته ام و شایسته نیست کسی جز من بدان داوری کند. حضرت باقر فرمود: با این حال، داوود مجددا از خداوند خواست تا یک داوری از داوری های قیامت را به او نشان دهد.
🔷حضرت فرمود: پس از آن جبرئیل نزد او آمد و گفت: خداوند دعای تو را مستجاب کرد و آنچه خواسته بودی به تو عنایت کرد. ای داوود، اولین دو نفری که فردا نزد تو می آیند داوری میانشان از داوری های قیامت است.
🔷امام فرمود: صبح گاهان داوود در مجلس قضاوت نشست. پیرمردی که جوانی را گرفته بود نزد داوود آمد. جوان شاخه ای انگور در دست داشت. پیرمرد به داوود گفت: ای پیامبر خدا، این جوان به باغستان من وارد شد و درخت انگورم را خراب کرد و بدون اجازه ام از آن خورد و این شاخه انگور را نیز بدون اذن من با خود برداشت .حضرت داوود به جوان گفت: تو چه می گویی؟ جوان اعتراف کرد که چنین کاری را کرده است.
👌خداوند عزوجل به داوود وحی کرد که:
«ای داوود، من اگر پرده از داوری های آخرت برایت برگیرم و تو بر پایه آن، میان پیرمرد و جوان داوری کنی نه دلت تاب آن را دارد و نه قوم تو بدان تن می دهند. ای داوود، در گذشته این پیرمرد به زور وارد باغ پدر این جوان شده او را کشته و باغش را غصب کرده و چهل هزار درهم از او گرفته و آن را در کنار باغ دفن کرده است. حال به این جوان شمشیر بده و به او دستور ده که گردن این پیرمرد را بزند. باغ را هم به او تحویل بده و به او دستور ده که فلان جا و فلان جا را بکند و مالش را بردارد.»
❗️حضرت فرمود:« داوود از این جریان وحشت کرد و دل نگران شد و یاران عالم خود را جمع کرد و بدان ها این خبر را باز گفت و داوری را بر پایه وحی الهی، انجام داد.»
📚الکافی ج7 ص421
👌در روایت دیگر آمده است:
« مردم بنی اسرائیل از این قضاوت داوود تعجب کردند و با یکدیگر سخن گفتند تا به گوش داوود رسید .لذا داوود از خداوند خواست که این تکلیف و داوری از طریق علم غیب را از او بردارد .خداوند نیز به او وحی کرد که با اتکا به دلائل و شواهد قضاوت کند»
📚الکافی ج7 ص414
🔶حضرت علی نیز در حکم مذکور طبق بینات حکم کردند و مامور به حکمرانی طبق علم غیب نبودند.بنابراین جریان مذکور با علم غیب حضرت منافاتی ندارد.
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔آیا قرآن در مورد مدت زمان عذاب قوم عاد دچار تناقض نشده و همین تناقض دلیل بر غیر الهی بودن آن نمی باشد.❓
❔در سوره القمر آیه ۱۹ اشاره شده است که نابودی قوم عاد یک روز زمان برد اما در سوره فصلت آیه ۱۶ و سوره الحاقه آیه ۶ به هفت شبانه روز اشاره شده است ایا این تناقض نیست❓
💠پاسخ💠
👌قرآن کریم صراحتا وجود هر گونه اختلاف و تناقض را در خود نفی می کند و نبود هیچ گونه تناقض در خود را دلیل بر الهی بودن خود می شمارد و می فرماید:
« آیا درباره قرآن نمی اندیشند که اگر از ناحیه غیر خدا بود اختلافات فراوانی در آن می یافتند»
🔷نسائ 82
🔶حال به بررسی ادعای شما می پردازیم تا ببینیم آیا در قرآن تناقض است یا خیر.
👌خداوند در سوره قمر در مورد عذاب قوم عاد می فرماید:
« انا ارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی یوم نحس مستمر»
« ما تند باد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنها فرستادیم»
🔷قمر19
👌در سوره الحاقه می فرماید:
«قوم عاد به وسیله تند بادی طغیانگر و سرد و پر سر وصدا به هلاکت رسیدند .خداوند این تند باد را هفت شب و هشت روز پی در پی و بنیان کن بر آنها مسلط ساخت»
🔶الحاقه 6-7
👌در سوره فصلت نیز می گوید:
« تند بادی شدید و هول انگیز و سرد و سخت در روزهای شوم و پر غبار بر آنها فرستادیم»
🔶فصلت 16
👌حال اشکال شما این است که خداوند در سوره قمر سخن از یک روز عذاب به میان میاورد اما در دو سوره دیگر سخن از چند روز عذاب
🔴پاسخ این اشکال در آیه سوره قمر بیان شده است و می فرماید:
« انا ارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی یوم نحس مستمر»
« ما تند باد و حشتناک و سردی را در یک روز شوم که استمرار و ادامه داشت بر آنها فرستادیم»
👌یعنی خداوند عذاب را برای آنان در یک روز خاص فرستاد اما حوادث آن روز خاص و نحوست آن همچنان ادامه داشت و مستمر بود تا آنان را در هفت شب و هشت روز نابود کرد.
❗️بنابراین خداوند در سوره قمر سخن از آغاز یک عذاب و نحوست مستمر برای آنان به میان می آورد و در سوره های فصلت و الحاقه بیان می کند که استمرار آن عذاب هفت شب و هشت روز به طول انجامید بنا براین هیچ گونه تناقضی بین آیات مطرح شده نمی باشد.
📚 تفسیر نمونه ج23 ص38
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔چطوری میشود ثابت کرد که قرآن برای تمام دوره های زندگی بشریت هست نه فقط مربوط به یک دوره؟
چون بهایی ها ادعا میکنند که قرآن فقط دستوراتش مربوط به همان زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میشود. ❔
❓بهایی ها میگن قوانین و دستورات اسلام همشون باطل شده و مربوط به هزارسال پیش هست
و خاتمیت وجود ندارد چون خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده که هزار سال بعد ازمن پیامبر دیگه ایی میاید
چطور میشود ادعای باطل بودن قرآن و اسلام را رد کرد؟
💠پاسخ💠
👌با تامل در آیات و روایات به وضوح بدست می آید که اسلام و قرآنی آیینی جهانی بوده و رسالت پیامبر اسلام تا روز قیامت باقی خواهد بود و به هیچ عنوان پس از ایشان پیامبر دیگری نخواهد آمد.
👌خداوند می فرماید:
«بگو ای مردم من رسول خدا به سوی همه شما هستم»
🔷اعراف158
❗️«ما تو را برای بشارت و انذار تمام مردم ارسال کردیم»
🔷سبا28
❗️«ما تو را برای تمام مردم فرستادیم»
🔷نسائ 79
❗️« ما تو را به عنوان رحمتی برای جهانیان فرستادیم»
🔷انبیا107
❗️« پر برکت است خداوندی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا برای جهانیان منذر باشد»
🔷فرقان1
❗️« ( بگو) قرآن بر من وحی شده است تا شما و هرکس که دعوتم به او برسد را انذار دهم»
🔷انعام19
🗯همینطور ایات زیر بر این مطلب گواه است؛
♻️صف 9- نسائ 170- ابراهیم 1- ال عمران 138
👌پیامبر گرامی فرمود:
« من برای هدایت تمام مردم بر انگیخته شده ام»
📚وسائل الشیعه ج3 ص350
🔶و فرمود:
« برای هدایت تمام مردم بر انگیخته شده ام اعم از عرب و عجم»
📚امالی صدوق ص187
👌امام صادق فرمود:
« خداوند پیامبرش را برای تمام مردم فرستاد .اعم از اهل مشرق و مغرب و اهل آسمان و اهل زمین از جن و انس»
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج4 ص521
🔶شاهد دیگر جهانی بودن دعوت اسلام نامه هایی متعددی است که پیامبر گرامی برای زمامداران بزرگ دنیا مانند کسری ایران و قیصر روم مینوشت و آنان را به اسلام دعوت می کرد .
📚مکاتیب الرسول ج1 ص109
📚بحار الانوار ج20 ص377 باب21
👌با توجه به این نکات روشن می شود که این ادعا که دعوت اسلام اختصاص به مردم عرب زمان پیامبر داشته و تمام جهانیان را شامل نمی شده است ادعایی دروغین بوده که قابل اعتنا نمی باشد.
❗️ همینطور در این نیز شکی نمی باشد که پیامبر گرامی خاتم پیامبران نیز بوده و پس از ایشان پیامبر دیگری نیز نخواهد امد؛
1⃣آيات و روایات فوق که تصریح بر جهانی بودن دعوت آیین اسلام برای همه مردم تا روز قیامت می کرد شاهدی بر خاتمیت پیامبر گرامی و دعوت اسلام نیز می باشد زیرا اگر پس از آیین اسلام قرار باشد آیین دیگری برای مردم بیاید دعوت اسلام نمی تواند شامل همه مردم تا روز قیامت شود.
2⃣خداوند نیز صریحا می فرماید:
« محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است»
🔷احزاب40
3⃣روایات فراوانی نیز تصریح به خاتمیت پیامبر گرامی می کند؛
🔶امام صادق فرمود:
«خداوند با پیامبر اسلام به سلسله پیامبران خاتمه داد و بعد از او هرگز پیامبری برانگیخته نخواهد شد»
📚الکافی ج1 ص269
👌پیامبر گرامی فرمود:
«من خاتم و پایان دهنده سلسله پیامبران و انبیا هستم»
📚عیون الاخبار ج2 ص74
📚بحار الانوار ج39 ص36
🔷وفرمود:
« هیچ پیامبری پس از من نیست و هیچ سنتی پس از سنت من نخواهد بود »
📚امالی مفید ص53
🔷حضرت امیر می فرماید:
« محمد امین وحی خدا و خاتم رسولان او بود»
📚نهج البلاغه خطبه 183
👌روشن میشود این سخن که پیامبر وعده به آمدن به پیامبر دیگری پس از هزار سال داده است کذب و دروغ بهاییان بوده که قابل اعتنا نمی باشد.
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔افرادی که به سن تکلیف نرسیده اند اما قدرت تشخیص خوب از بد یا گناه از غیر گناه را دارند اگر گناهی و خطایی انجام دهند حتی گناهان کبیره آیا در دفتر اعمال آنها ثبت میشود و فردای قیامت مورد بازخواست قرارمیگیرند یا خیر❓
❓اگر روایتی در این خصوص وجوددارد لطفا ضمیمه پاسخ کنید❕
💠پاسخ💠
🔶یکی از شرایط به فعلیت رسیدن احکام الهی در حق افراد این است که آنان به سن تکلیف برسند لذا کودکان اگر چه ممیز باشند قبل از رسیدن به سن تکلیف مکلف نبوده و گناهی در پرونده آنان ثبت نمی شود.
👌امام صادق فرمود:
« کودکان زمانی که به سن تکلیف رسیدند گناهانشان برایشان نوشته می شود»
📚الکافی ج6 ص3
👌امام باقر فرمود:
« زمانی که کودکان به سن تکلیف رسیدند حدود الهی به صورت کامل در قبال جرائمشان بر آنان جاری می شود»
📚الکافی ج7 ص197
📚وسائل الشیعه ج1 ص43
👌حضرت علی فرمود:
« قلم تکلیف از کودکان تا زمان بلوغ بر داشته شده است»
📚وسائل الشیعه ج1 ص45
📚بحار الانوار ج85 ص134
👌البته توجه به نکات زیر لازم است؛
1⃣صحیح است که کودک تا زمان بلوغ تکلیفی ندارد اما اگر برخی از گناهان مانند دزدی و سرقت را چندین مرتبه انجام دهد طبق روایات باید مورد تعزیر حاکم شرع قرار گیرد تا سرقت و دزدی کردن را تکرار نکند اگر چه گناهی برای او نوشته نمی شود
📚وسائل الشیعه ج28 ص293 باب28
2⃣اگر در زمان کودکی حقوقی از مردم را ضایع ساخته و در مال مردم به ناحق تصرف کرده است مکلف است که پس از رسیدن به سن بلوغ حقوق مردم را به آنها بازگرداند و یا اگر صاحبان حقوق را نمی شناسد و در دسترس او نیستند مبلغ را به نیت صاحبش به فقیر صدقه دهد
📚وسائل الشیعه ج16 ص52 باب78
📚وسائل الشیعه ج17 ص199 باب47
3⃣اگر کودک قبل از بلوغ به عبادت پرودگار مشغول شده و نماز و روزه بجا اورده و به امور خیر بپردازد خداوند به او پاداش کارهای خوبش را می دهد اگر چه در برابر گناهان عقابش نمی کند
📚وسائل الشیعه ج1 ص42 باب4 « استحباب تمرین الاطفال علی العباده»
📚وسائل الشیعه ج4 ص18 باب3
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔خلیفه الله به چه کسی میگن؟ آیا انسان خلیفة الله هستش؟ یا فقط افراد خاصی یعنی انبیا و امامان این مقام رو دارن؟
💠پاسخ💠
👌خداوند می فرماید:
« پرودگار تو به فرشتگان گفت من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد.فرشتگان گفتند آیا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی کند ما تسبیح و حمد تو را بجا می آوریم .خداوند فرمود من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید .سپس علم اسمائ را همگی به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر راست می گویید اسامی اینها را بر شمارید .فرشتگان گفتند منزهی تو جز آنچه به ما تعلیم داده ای نمی دانیم .فرمود ای آدم آنها را اگاه کن هنگامی که آنها را آگاه کرد خداوند فرمود نگفتم من غیب آسمانها و زمین را می دانم »
🔷بقره31-32
👌بحث اینجاست که آیا خلافت الهی در زمین تنها اختصاص به حضرت آدم و فرزندان ایشان از انبیا و امامان دارد یا شامل تمامی انسان ها می شود و نوع انسان خلیفه الهی است؛
❕خلاف آنچه در اذهان جاری است که نوع انسانی را خلیفه خداوند می دانند از دلایل نقلی استفاده می شود که مقام خلافت و جانشینی الهی تنها اختصاص به انبیائ و اوصیائ از ذریه آدم دارد و سایر انسان ها را شامل نمی شود
1⃣آیه ذکر شده در ابتدای بحث تنها ظهور در خلافت الهی حضرت آدم برای خداوند در زمین دارد و شامل تمام انسان ها نمی شود .
🔷شاهد این سخن آن است که آدم با تعلیم اسمائ الهی شایستگی برای دریافت این مقام و خلافت را بدست آورد و فرشتگان نیز وقتی از عظمت و جایگاه آدم مطلع شد در برابر او تواضع نموده و به دستور الهی برای آدم سجده کردند.
🔶بقره34
2⃣خلافت و جانشینی حضرت آدم برای خداوند بدین صورت محقق شد که ایشان به عنوان نبی و حجت الهی برای زمینیان معرفی شدند زیرا خلیفه خداوند باید از علم و قدرت الهی برخوردار باشد تا بتواند جانشینی از خداوند را بجا آورد و این دو ویژگی تنها در انبیائ و اوصیائ وجود دارد.
👌در روایات بیان شده است که آدم مسوولیت های پس از خود را به فرزندش شیث واگذار کرد و پس از او شیث وصی او بوده و مقام آدم که همان خلافت الهی و حجت بودن بر بندگان است را به ارث برده است.
👌واین خلافت و جانشینی الهی پشت به پشت به برگزیدگان از فرزندان آدم منتقل شد.
🔶چنان که پیامبر گرامی فرمود:
« آدم به شیث وصیت کرد و شیث به فرزندش شبان وصیت کرد و شبان به محلث و محلث به محوق و محوق به عمیشا و عمیشا به ادریس و ادریس به ناحور و ناحور به نوح و نوح به سام و سام به عثامر و ...عمران به ابراهیم و ابراهیم به اسماعیل ...و شعیب به موسی و موسی به یوشع و یوشع به داود و داود به سلیمان وسلیمان به آصف و او به زکریا و زکریا به یحیی و او به عیسی و عیسی به شمعون ...سپس پیامبر فرمود:
«وصایت و جانشینی از آدم به من رسید و من به علی وصیت کردم و علی نیز به وصیش و وصی علی نیز به سایر اوصیای از فرزندان علی وصیت می کند تا وصایت منتهی شود به برترین مخلوقات ( حجه بن الحسن)»
📚امالی صدوق ص402
📚بحار الانوار ج23 ص57
🔶می بینیم که روایات تنها سخن از جانشینی و خلافت انبیائ و امامان سخن به میان می آورند نه جانشینی نوع انسانی
3⃣شیخ صدوق روایت می کند که امام صادق فرمود:
« خداوند اسامی حجت های خود را به آدم آموخت .آنگاه آنان را که در آن روز ارواحی بودند بر ملائکه عرضه کرد و به فرشتگان فرمود مرا از اسامی این حجت ها خبر دهید اگر راست می گویید که بخاطر تسبیح و تقدیستان از آدم سزاوارتر بخلافت در زمین هستید .فرشتگان گفتند منزهی تو ما جز آنچه تو به ما تعلیم کرده ای علمی نداریم آنگاه خداوند به آدم فرمود فرشتگان را به اسمائ آنان خبر بده پس همین که آدم فرشتگان را به اسمائ آنان خبر داد فرشتگان به منزلت عظیمی که حجت های خدا نزد او دارند پی بردند و فهمیدند که آنان سزاوار ترند به خلافت الهی از ایشان و آن حجت ها هستند که می توانند جانشین خدا در زمین و حجت های او بر خلق باشند .آن گاه حجت ها را از نظر فرشتگان پنهان کرد و ایشان را وادار کرد که تا با ولایت و محبت آن حجت ها او را عبادت کنند»
📚کمال الدین ج1 ص14
📚البرهان ج1 ص165
📚بحار الانوار ج26 ص283
👌این حدیث شریف نیز به روشنی دلالت می کند که جانشینی الهی در زمین تنها اختصاص به آدم و حجت های خداوند از ذریه آدم دارد و شامل تمام انسان نمی شود.
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
4⃣امام رضا فرمود:
« ما اهل بیت حجت های خداوند در زمینش و خلفای او در میان بندگانش هستیم»
📚کمال الدین ج1 ص202
👌حضرت علی فرمود:
« امامان خلفای الهی در زمین هستند»
📚بحار الانوار ج1 ص189
🔶وفرمود:
« خداوند امامان را به عنوان جانشینان و دوستان خود برگزیده است»
📚بحار الانوار ج24 ص379
🔶وفرمود:
« ما حجت های الهی و جانشین های او هستیم»
📚بحار الانوار ج26 ص6
📚امالی مفید ص47
👌امام کاظم فرمود:
« پدرم مرا به زیارت قبر پیامبر برد و عرضه د اشت که خداوند می فرماید:« من بر روی زمین خلیفه قرار میدهم» .خداوند زمانی که سخنی بگوید به آن عمل می کند ( و ما امامان را به عنوان خلیفه خودش قرار داده است)»
📚الکافی ج1 ص312
👌ودر زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت می خوانیم:
« وخداوند شما را برگزید برای جانشینی در زمینش و حجت بودن بر آفریدگانش»
📚الفقیه ج2 ص611
👌این روایات و سایر روایات که ذکر نکردیم همگان دلالت دارد که خلافت و جانشینی خداوند پس از حضرت آدم به فرزندانش و به امامان رسیده است و آنان جانشینان الهی در زمین هستند نه نوع انسانی
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔کانال نقد اسلام در تازه ترین شبهاتش مطرح می کند که از جمله خرافات در اسلام این است که می گویند خوردن ادرار و مدفوع حیوانات حلال گوشت حلال است و اشکالی ندارد مگر اینکه با آنها انسانی نزدیکی کند که در این صورت بول آنها نجس بوده و نمی توان خورد ❓مگر انسان عاقل با آنها نزدیکی می کند❕
💠پاسخ💠
❗️آنچه که در روایات ما بیان شده است آن است که ادرار و مدفوع حیوانات حلال گوشت نجس نمی باشد و اگر بدن و لباس انسان به آن ها اصابت کند سبب نجاست بدن و لباس نمی شود و واجب نیست که انسان بدن و لباس خود را تطهیر کند نه آنکه خوردن آن جایز باشد.
🔶امام صادق فرمود:
« شستن لباس واجب نیست اگر آلوده به بول حیوان حلال گوشت شود»
📚الکافی ج3 ص57
📚التهذیب ج1 ص246
🔶وفرمود:
« هر حیوان حلال گوشتی بولش نجس نیست و نیازی به تطهیر ندارد»
📚التهذیب ج1 ص422
📚قرب الاسناد ص72
👌 به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است؛
📚وسائل الشیعه ج3 ص406 باب9
👌البته انسان می تواند که اگر بدن و لباسش به بول و غائط حیوانات حلال گوشت اصابت کرد از باب رعایت نظافت ، بدن و لباس را تطهیر کند اما اسلام برای انسان تکلیف وجوبی در این رابطه قرار نداده است چنان که امام صادق فرمود:
« واجب نیست بدن و لباس را از ابوال حیوانات حلال گوشت تطهیر کنی مگر آنکه بخواهی نظافت و پاکی را رعایت کنی ( که در این صورت تطهیر کردن مستحب است)»
📚الکافی ج3 ص57
📚التهذیب ج1 ص264
🔷از سوی دیگر در روایات متعددی بیان شده است که بول و غائط حیوانات حرام گوشت نجس می باشد.
📚وسائل الشیعه ج3 ص404 باب8
👌اما باید توجه کرد؛
🔷این که بول و غائط حیوانات حلال گوشت پاک است مجوز برای خوردن آن نمی باشد .پاک بودن آنها تنها از این جهت است که سبب نجاست بدن و لباس نمی شود و الا منع از خوردن آن ها سر جای خودش می باشد زیرا خداوند می فرماید:
« از تو سوال می کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است بگو آنچه پاکیزه است برای شما حلال گردیده است»
🔷مائده 4
👌وفرمود:
« پیامبر پاکیزه ها را برای آنان حلال می شمرد و ناپاکها و خبائث را تحریم می کند»
🔷اعراف157
👌درباره خبائث گفته شده است که مراد هر آنچه است که انسان در ذات و طبع سالم خود از آن متنفر باشد که این تعریف شامل بول و غائط حیوانات حلال گوشت هم می شود.
📚زبده البیان ، محقق اردبیلی ، ص631
📚مسالک الافهام ج1 ص146
🔶مرحوم نراقی نیز می نویسد:
« اصل در خبائث حرمت است به چند دلیل؛
🔷1- اجماع
🔷2- خداوند می فرماید خبائث حرام است
🔷3- و می فرماید طیبات حلال می باشد که مقابل خبائث است .
📚مستند الشیعه ج15 ص10
👌بله در یک صورت می توان گفت که جایز است بول حیوانات حلال گوشت خورد شود و آن در صورتی است که درمان بیماری در خوردن آن باشد چنان که امروز طبیبان طب سنتی برای بول شتر خواص درمانی خاصی ذکر می کنند.
🔶امام صادق فرمود:
« اگر انسان محتاج و نیازمند باشد تا برای درمان بیماری بول گاو و شتر و گوسفند را بخورد در این صورت خوردن آن اشکالی ندارد»
📚التهذیب ج1 ص284
👌به این مضمون روایات دیگری نیز می باشد که اجازه خوردن بول شتر و گاو و گوسفند را برای درمان بیماری می دهد.
📚وسائل الشیعه ج25 ص113 باب59
👌خداوند می فرماید:
« خداوند در دین خود تکلیف مشقت باری برای شما قرار نداد»
🔷حج 78
❕لذا اگر درمان انسان بستگی به خوردن بول حیوانات حلال گوشت داشته باشد اسلام اجازه خوردن را تحویز کرده است.
👌اما اگر انسان جاهل و نادان و فاسدی با حیوانات حلال گوشت نزدیکی کند گوشت و شیر آنان حرام می شود و بول و غائط آنان نیز نجس می باشد و اگر به بدن و لباس انسان برسد سبب نجاست می شود لذا در این صورت انسان باید از آنها پرهیز کند.
📚وسائل الشیعه ج24 ص169 باب30
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔خدا در قرآن کریم فرموده هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند ( شوری32)
❓در اینجا علت همه مصائب اعمال انسان ذکر شده در صورتیکه در آیات و روایات دیگر عوامل دیگری چون آزمون الهی، ترفیع درجات هم ذکر شده.
❓این تناقض ظاهری رو چگونه بایستی حل کرد؟
❓مثلا معصومین علیهم السلام که هیچ گاه گناهی مرتکب نشده اند تا بخواهد به این دلیل مصائبی به ایشان وارد شود درحالیکه می بینیم زندگیشان سراسر رنج و سختی بوده..❕
💠پاسخ💠
🌀خداوند می فرماید:
« هر مصیبتی به شما می رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند»
🔷شوری 30
👌در تفسیر نمونه چنین آمده است؛
❗️« گرچه ظاهر آیه عام است و همه مصائب را در بر می گیرد ولی مطابق معمول در عمومات استثناهایی وجود دارد مانند مصائب و مشکلاتی که دامنگیر انبیائ و ائمه معصومین می شد که برای ترفیع مقام یا آزمایش آنها بود.
👌وهمچنین مصائبی که گریبان غیر معصومین را می گیرد و جنبه آزمون دارد و یا مصائبی که بر اثر ندانم کاری ها و عدم دقت و مشورت و سهل انگاری ها در امور حاصل می شود که اثر تکوینی اعمال خود انسان است .
🔶جمع میان آیات مختلف و روایات ایجاب می کند که عموم این آیه را تخصیص بزنیم .
❗️از آنجا که مصایب و گرفتاری برای بیشتر افراد جنبه کیفری و کفاره ای دارد آیه فوق آن را به صورت عموم مطرح ساخته است اما سایر آیات و روایات این عموم را تخصیص زده است و بیان کرده است برخی مصائب برای برخی افراد به سبب شکوفایی استعدادها یا هشدار نسبت به آینده یا آزمون الهی و یا بیداری از غرور و غفلت و مانند آن اتفاق می افتد.
📚تفسیر نمونه ج20 ص441
👌در روایتی آمده است که از امام صادق تفسیر آیه فوق را سوال کردند ایشان فرمودند:
❗️« می دانید که علی و اهل بیتش بعد از او گرفتار مصائبی شدند آیا به خاطر اعمالشان بود در حالی که آنها اهل بیت طهارتند و معصوم هستند از گناهان❓
🔶سپس افزود:
« رسول خدا پیوسته توبه می کرد و در هر شبانه روز صد بار استغفار می نمود بی آنکه گناهی مرتکب شده باشد .خداوند برای اولیائ و دوستانش مصائبی قرار می دهد تا به خاطر صبر در برابر آن از او پاداش بگیرند بی آنکه گناهی مرتکب شده باشند»
📚الکافی ج2 ص325
📚قرب الاسناد ص79
📚تفسیر قمی ج2 ص277
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج4 ص827
👌بنابراین امام می فرماید عمومیت آیه مذکور در مورد برخی افراد نظیر انبیا و اولیا تخصیص می خورد .
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔لطفا به این شبهه هم از کانال نقد اسلام پاسخ دهید که می گویند امامان شیعه در احادیث دچار تناقض شده اند .
❓امام علی می گوید:« در حالت ایستاده آب ننوشید»
( بحار الانوار ج63 ص471)
❓امام صادق می گوید:« ایستاده نوشیدن آب مقوی تر و بهتر است» ( استبصار ج4 ص93)
❕در حدیث اول امام علی خوردن آب به صورت ایستاده را نهی می کند ولی امام صادق بر خلاف او بر ایستاده نوشیدن آب تاکید دارد .حال تکلیف مردم با گفتار متناقض این دو معصوم چیست❓
💠پاسخ💠
🌀در این شکی نیست که گفتار ائمه معصومین علیهم السلام هیچگاه در تناقض و اختلاف با هم نمی باشد.
🔶 چنان که امام صادق فرمود:
« حدیث من حدیث پدر من و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث حسین و حدیث حسین حدیث حسن و حدیث حسن حدیث امیر مومنان و حدیث امیر مومنان حدیث رسول خدا و حدیث رسول خدا حدیث خداوند است»
📚الکافی ج1 ص131
👌حال در پاسخ به اشکال مطرح شده پاسخ می گوییم:
❗️محدثان ما در کتب حدیثی خود بابی را گشوده اند تحت عنوان:
♻️« باب در مستحب بودن آشامیدن آب در روز در «حالت ایستاده» و مکروه بودن «ایستاده آب خوردن در شب»
📚وسائل الشیعه ج25 ص239 باب 7
📚مستدرک الوسائل ج17 ص8 باب 5
🔶امام صادق فرمود:
« ایستاده آشامیدن آب در روز مایه قدرت افزون تر و تندرستی بیشتر است»
📚الکافی ج6 ص382
🔷وفرمود:
« استاده آشامیدن آب در روز موجب عرق کردن بیشتر و توان افزون تر بدن است»
📚الفقیه ج3 ص353
📚بحار الانوار ج66 ص459
🔶وفرمود:
« ایستاده آشامیدن آب در روز ، غذا را گوارا می سازد و ایستاده آشامیدن آب در شب ، زرداب می آورد»
📚الکافی ج6 ص383
👌بنابراین با توجه به این احادیث نتیجه این می شود؛
1⃣اگر امام صادق می گوید ایستاده نوشیدن آب سبب تقویت بدن می شود مرادش ایستاده آب خوردن در روز است .
2⃣اگر امام علی می گوید در حالت ایستاده آب ننوشید یعنی در شب در حالت ایستاده آب ننوشید .
👌با توجه به این بیان روشن می شود که در کلام این دو معصوم تناقض و اختلافی نمی باشد .
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔برخی از ضد دینان اشکال می کنند که مگر نمی گویید خدایتان عالم به تمام امور است پس چرا شما را امتحان می کند مگر چیزی برای او مخفی است تا با امتحان آشکار شود .مگر جز این است که امتحان گرفتن برای کسب آگاهی از وضعیت افراد است ❓
💠پاسخ💠
🌀در این شکی نمی باشد که یکی از سنت های خداواند علیم و حکیم سنت ابتلائ و آزمایش مردمان می باشد .
🔶می فرماید:
«قطعا همه شما را با چیزهایی از ترس ، گرسنگی ، زیان مالی ، و جانی ، و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم»
🔶بقره155
🔶ومی فرماید:
« آیا مردم گمان می کنند بدون امتحان رها می شوند نه هرگز بلکه همگی باید امتحان دهند»
🔷عنکبوت 1
👌در این باره روایات متعددی نیز در مجامع روایی ما نقل شده است؛
📚بحار الانوار ج5 ص210 باب 8
❗️اما باید توجه کرد که امتحان الهی با امتحانی که بین افراد بشر متداول است تفاوت دارد.بشر بر اثر کوتاهی و نارسایی دانش خود برای کشف حقیقت و رفع ابهام ناچار است از در آزمایش وارد شود ولی از آنجا که یک چنین حالتی برای خدا محال است و او در پرتو علم نامحدود خود از تمام امور آگاهی دارد امتحان درباره او به این معنا قبول نیست بلکه امتحان او برای اهداف دیگری است ؛
1⃣تربیت و پرورش استعدادها ؛
🗯روزی که بشر دیده به جهان می گشاید در نهاد او یک سلسله استعدادها و امکانات شگفت انگیزی وجود دارد .همه کمالات انسانی و فضایل اخلاقی به صورت استعداد در کانون او نهفته و سرشت او با آنها عجین و خمیر شده است ولی این استعداد ها مانند منابع زمینی است که بدون وسائل مخصوص آشکار نمی شود و از مرحله قوه و استعداد به مرحله فعلیت نمی رسند .بدیهی است تا این شایستگی ها به مرحله ظهور نرسد هرگز تکامل و فضیلت و به دنبال آن پاداش و ثواب وجود خارجی نخواهد یافت .
👌چنین آزمایشی به منظور تربیت انسانها و پرورش صفات عالی انسان در کانون وجود آنها انجام می گیرد و اگر این تکالیف و آزمایش ها نبود هرگز این شایستگی ها در کانون وجود انسانها ظاهر و آشکار نمی گشت وکسی مستحق پاداش و تقدیر نمی گردید.
❗️این یک قانون کلى و سنت دایمى پروردگار است که براى شکوفا کردن استعدادهاى نهفته و از قوه به فعل رساندن آنها و در نتیجه، پرورش دادن بندگان، آنان را مى آزماید.
👌یعنى همان گونه که فولاد را براى استحکام بیشتر در کوره مى گدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در کوره حوادث سخت پرورش مى دهد تا مقاوم گردد.
🔷در واقع امتحان خدابه کار باغبانى پر تجربه شبیه است که دانه هاى مستعد را در سرزمین هاى آماده مى پاشد، این دانه ها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد مى کنند.تدریجاً با مشکلات مى جنگند و با حوادث پیکار مى نمایند در برابر طوفان هاى سخت، سرماى کشنده و گرماى سوزان ایستادگى به خرج مى دهند تا شاخه گلى زیبا یا درختى تنومند و پر ثمر بار آید که بتواند به زندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
❗️سربازان را براى این که از نظر جنگى نیرومند و قوى شوند به مانورها و جنگ هاى مصنوعى مى برند و در برابر انواع مشکلات ؛تشنگى، گرسنگى، گرما، سرما، حوادث دشوار، و موانع سخت، قرار مى دهند تا ورزیده و آبدیده شوند.و این است رمز آزمایش هاى الهى.
❗️امیر مومنان على علیه السلام تعریف بسیار پر معنى در زمینه فلسفه امتحانات الهى دارد مى فرماید:
🔶«گر چه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است ولى آنها را امتحان مى کند تا کارهاى خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد»
📚نهج البلاغه کلمات قصار 93
❗️یعنى صفات درونى انسان به تنهایى نمى تواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانى که در لابلاى اعمال انسان خودنمایى کند، خداوند بندگان را مى آزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند.
❗️مثلا هنگامی که خداوند ابراهیم را با فرمان ذبح اسماعیل آزمایش می کند هدف این نیست که بداند ایا ابراهیم او را اطاعت می کند یا خیر بلکه هدف این است که روح فرمانبرداری و تسلیم در برابر دستورات خدا را که در وجود ابراهیم بود پرورش دهد و به مرحله فعلیت برساند و از این طریق گامی به سوی تکامل بردارد.
🔷اگر آزمایش الهى نبود این استعدادها شکوفا نمى شد و میوه هاى اعمال بر شاخسار درخت وجود انسان نمایان نمى گشت و این است فلسفه آزمایش الهى در منطق اسلام.
📚تفسیر نمونه ج1 ص527
👌ادامه پاسخ 👇👇👇