⭕️ توهین امید دانا به بانوان چادری!
🔹این شخص که با حمایت قشر انقلابی-مذهبی معروف شده و از یوتیوب به درآمد بالایی رسیده اکنون در حال تخریب و توهین به اسلام و انقلاب است!
🔹 طرفداران محترم توجیهی استدلالی چیزی ندارید؟؟ اگه دارید بگوشیم
🇮🇷رسانه جهاد فرهنگی🇮🇷
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شخم زنی مقر تروریستهای کومله با اجرای حاج مهدی رسولی 🔥💥
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این میکس به زیبایی عمق نگاه رهبری رو نشون میده
🔗 حاجی دموکرات
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🔴 قیام باشکوه زنان نجیب و محجبه و اصیل اصفهانی
اجتماع بزرگ بانوان محجبه مهدوی در اصفهان را مقایسه کن با چهار تا دختر فریب خورده بی مایه !!!
إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ
ـــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
1سخنرانی دعای توسل.mp3
10.05M
🔴 شب گذشته مسجد جمکران
سخنرانی با موضوع فتنه های آخرالزمان
عزاداری شب شهادت امام حسن عسکری علیه السلام سه شنبه ۱۲ مهر ماه ۱۴۰۱
حجت الاسلام و المسلمین عالی
انتقاد شدید حاج آقا عالی از ترس مجلس انقلابی و عدم تصویب قانون ساماندهی فضای مجازی
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🔴توهین #امید_دانا به بانوان چادری!
🔹این شخص که با حمایت قشر انقلابی-مذهبی معروف شده و به واسطه این از یوتیوب به درآمد بالایی رسیده اکنون در حال تخریب و توهین به #اسلام و #انقلاب است!😡
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اظهارات عجیب حسن کجویان، استاد دانشگاه تهران در تفسیر شعار زن، زندگی، آزادی
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
اوضاع خیلی داغون شده! الان سوپری تو خیابون داد میزد میگفت خوب به این مغازه نگاه کنید!!! شما از این یخچالها شیر نوشیدین🤣
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🔴یه جای کار میلنگه 😡
سالهاست علنا داره ضد نظام حرف میزنه و برا اغتشاش فراخوان میده و از همین نظام هم حقوق میگیره و استاد دانشگاه همین نظام هست.....
چرا نهادهای امنیتی اجازه ی تحرک به این خائن و وطن فروش میدن🤔
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
⭕️ داریم با سید عـلـی پیــر میشویم..
خوشحال ازایـن جوانیِ از دست داده ایم...
#پدر_آرامش_امنیت
کسی که فحش میده و دوست داره لخت شه شایستهی حاکم شدن بر جنگل هم نیست چه برسه به حاکمیت بر "ایران متمدن"
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ۶ دقیقه ۶۰ دقیقه ارزش داره...
خیلی از بزرگترها مصاحبه فرزاد حسنی با سهیلا خانم را دیده اند. در این برهه زمانی که بحث پوشش مناسب مطرح است، این کلیپ را برای جوانترهایی که ممکن است این مصاحبه را آن موقع ندیده باشند ارسال فرمایید.
#حجاب
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#تاج_بندگی
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 غافلگیری شبکه سعودی اینترنشنال در پخش زنده تلویزیونی؛ دستپاچگی اتاق فرمان و به لکنت افتادن مجری برنامه!
شبکه سعودی اینترنشنال در راستای پروپاگاندای گستردهای که این روزها علیه ایران به راه انداخته است در حال پوشش زنده خبری معترضین ایرانی در ترکیه بود که به یکباره یک ون با تعدادی افراد لباس شخصی از نیروهای امنیتی ترکیه، معترضین را دستگیر و به داخل ون میاندازند!
شبکه سعودی اینترنشنال به یکباره برنامه را قطع و به استودیو باز میگردد که البته باعث غافلگیری و به لکنت افتادن مجری برنامه نیز میشود!
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
🔴هشدار به انگلیس در مورد پیامدهای انتقال سفارت به قدس اشغالی
رئیس انجمن فلسطینیان انگلیس نسبت به انتقال سفارت این کشور از تل آویو به قدس اشغالی هشدار داد.
زاهر بیراوی در گفتگو با خبرگزاری "قدس پرس" هشدار داد که انتقال سفارت انگلیس به قدس اشغالی، نه تنها به تنش و برهم خوردن اوضاع امنیتی در اراضی اشغالی منجر خواهد شد، بلکه بر کل منطقه تاثیر خواهد گذاشت.
بیراوی تصریح کرد که در صورت انتقال سفارت انگلیس به قدس اشغالی، دولت این کشور در قبال تمامی پیامدها و عواقب آن مسئول خواهد بود و چنین اقدامی نقض صریح قوانین بینالملل است.
وی گفت که این اقدام نه تنها پایمال کردن حقوق ملت فلسطین است، بلکه تعدی آشکار علیه امت اسلامی است که مسجد الاقصی را قبله نخست خود و معراجگاه پیامبر اکرم (ص) میداند و قدس هم جزو مقدسات دینی آن است.
زاهر بیراوی خاطر نشان کرد که چنین اقدامی در صورتی که اجرا شود، ضربه نهایی به راه حل تشکیل دو کشور خواهد بود.
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
29.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشف حجاب جمعی دانش آموزان
وبرخورد متفاوت
صحنه را نباید خالی کرد.
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
▪️۶ هزار و ۴۲۸ زن در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند که حدود ۵٠٠ نفر از آنان رزمنده بودند.
۵ هزار و ۷۳۵ زن جانباز و ۱۷۱ آزاده...
نامهایی که کمتر شنیدیم
عکسهایی که کمتر دیدیم
یادتان جاودان 🇮🇷♥🇮🇷
💬 الهام عابدینی
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️بالاخره امید دانا دستش رو شد..!
🎥حمله امید دانا و متن بی معنی عزتالله ضرغامی
درمورد #حجاب و همنوایی با دشمنان ایران.
❌قبلاً می گفتیم که بچه انقلابی ها واقعا بفهمید از کجا دارید میخورید و حالا این کلیپ رو تا آخر ببینید!!!
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#زن_عفت_افتخار
#جریان_نفوذ
🔷۱۳مهر سالروز هجرت امام از عراق به پاریس
📋برشی از یک خاطره
حجتالاسلام والمسلمین سید محمود دعائی، از یاران امام خمینی و از مبارزان پیش از انقلاب بود، مرحوم دعائی از جمله کسانی است که به واسطه حضور در معیت حضرت امام، خاطرات و روایتهای نابی دارد. فرازی از خاطرات حجتالاسلام دعائی مربوط به هجرت امام خمینی از عراق به فرانسه است که در تسریع پیروزی انقلاب اسلامی تاثیر بسزایی داشت. مرحوم دعائی که در عراق زمینههای اداری این هجرت را مهیا کرد، جزئیات این سفر را به خوبی روایت کرده است. آنچه میخوانید برشی از خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سید محمود دعائی از هجرت سرنوشتساز امام(ره) به پاریس است.
امام گفتند: من نمی توانم ساکت باشم!
پس از شهادت حاج آقا مصطفی، فعالیتها اوج گرفته بود. رژیم شاه بر مبنای قرارداد الجزایر به دولت عراق فشار میآورد تا جلوی فعالیتهای مبارزاتی امام را بگیرند. دولت عراق هم روزبهروز محدودیت را شدیدتر میكردند، تا اینكه یك روز مرا خواستند و رسماً پیامی برای امام به من دادند، مبنی بر اینكه: ما در عین اینكه به شما احترام میگذاریم، ولی به خاطر روابط با شاه محذوراتی داریم. از این رو از شما میخواهیم كه رعایت شرایط را بكنید و فعالیتها به صورت علنی نباشد. وقتی این پیام را برای امام بردم، فرمودند: این آغاز كار است. شما به بعثیها بگو منف چنین چیزی را نمیپذیرم. من نمیتوانم ساكت باشم و در ایران كسانی كه به من اعتقاد دارند، مبارزه كنند و خون بدهند. اگر اینان نمیخواهند من اینجا باشم، میروم جای دیگر و حرفم را میزنم...
ادامه⬇️
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
🔷۱۳مهر سالروز هجرت امام از عراق به پاریس 📋برشی از یک خاطره حجتالاسلام والمسلمین سید محمود دعائی،
↩️عراقیها ابتدا نمیخواستند زیاد سختگیری كنند. از این رو تنها بر این اصرار داشتند كه نوارهای امام از طریق عراق به ایران فرستاده نشود و اعلامیهها نیز در عراق تكثیر نشوند؛ امّا فشار ساواك و مسئولان دیپلمات ایران به حدی زیاد شده بود كه عراقیها ناگزیر شدند جلوی فعالیتها را بگیرند. به همین منظور، بیت حضرت امام را محاصره و چند تن از دوستان امام را دستگیر كردند. امام به عنوان اعتراض به رژیم بعث به خاطر فشارها و اذیتها اعتصاب كردند و از منزل بیرون نمیآمدند.
اعمال محدودیت بر بیت امام
انعكاس این مسئله در خارج، برای رژیم عراق قابل تحمل نبود. پس بهناچار از امام عذرخواهی كردند و به ظاهر حلقه محاصره را برداشتند، ولی در واقع تحت عنوان اینكه از طرف ایران میخواهند به شما سوءقصد كنند و ما باید از شما محافظت كنیم، مراقبت و كنترل بیت امام را شدید كردند. امام در همین زمینه فرمودند: اینان حفاظت نمیكنند، بلكه نظارت میكنند.
جزئیاتی از دیدار سعدون شاکر با امام خمینی
روزی از بغداد مرا خواستند. به من گفتند: مركز عالی فرماندهی عالی انقلاب تصمیم گرفته است نمایندهای رسمی برای مذاكره با آیتالله خمینی به نجف بفرستد، لذا وقت آن را تعیین كنید. من پیام آنان را به امام عرض كردم. امام هم بعد از ظهری را برای مذاكره تعیین كردند. در روز موعود سعدون شاكر كه آن وقت رئیس كل تشكیلات امنیت عراق بود، به اتفاق استاندار و رئیس سازمان امنیت و رئیس اوقاف نجف كه فارسی میدانست، خدمت امام آمدند.

ابتدا با اشاره به من سؤال كردند: ایشان كه از طرف شما نمایندگی دارد، برای ما پیام شما را میآورد یا خیر؟ امام فرمودند: بله. سپس با احترام، ولی در عین حال جدی گفت: مطابق تحولات جدید در رابطه ما با ایران، قرار بر این است كه به مخالفان یكدیگر اجازه فعالیت ندهیم و ما به این تعهد پایبندیم؛ لذا از شما درخواست میكنیم كه به فعالیتهای علنی خود علیه شاه ایران خاتمه دهید.
امام در پاسخ فرمودند: من دست از فعالیتهای خودم برنمیدارم. من نمیتوانم مردم ستمدیده ایران را كه زیر ستم شاه هستند، فراموش كنم.
دوباره او یادآوری كرد: ما موظفیم به تعهدمان عمل كنیم و نگذاریم شما فعالیتی داشته باشید.
امام فرمودند: شما اگر ناگزیر هستید، من از عراق خارج میشوم. آنگاه به زیلویی كه زیر پای مباركشان پهن بود، اشاره كردند و فرمودند: هر كجا بروم، زیلویی را پهن میكنم و كار را انجام میدهم.
گفت: كجا میروید؟ امام فرمودند: هر كجا كه مستعمره شاه ایران نباشد و مأموران او آنجا نفوذ نداشته باشند. این سخن خیلی بر آنان تلخ آمد. گفت: شما میدانید كه ما از بنیاد با رژیم شاه خوب نبودهایم و نیستیم، امّا اكنون به دلیل مصالح كشورمان ناگزیر به این كار شدهایم؛ لذا از شما خواهش میكنیم كه برای مدتی فعالیتهای خودتان را متوقف كنید. امام فرمودند: من به تكلیف خودم عمل میكنم و برای یك لحظه هم سكوت را جایز نمیدانم. اگر برای شما مزاحمتی دارم، میروم.
تصمیم قطعی برای ترک عراق
دو روز پس از دیدار، دوباره خانه امام را محاصره كردند و كسانی را كه به آنجا مراجعه میكردند، دستگیر كردند و میبردند. در این موقع بود كه امام پاسپورتشان را به من دادند كه پیش مسئولان امنیتی بغداد ببرم و اجازه خروج بگیرم...
ادامه⬇️
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
↩️عراقیها ابتدا نمیخواستند زیاد سختگیری كنند. از این رو تنها بر این اصرار داشتند كه نوارهای امام ا
↩️وقتی پاسپورت را به مسئول امنیتی عراق دادم، گفت: ما نمیخواهیم ایشان از عراق بیرون بروند، فقط از ایشان میخواهیم كه فعالیت علنی نداشته باشند. به او گفتم: ایشان این پیشنهاد را نمیپذیرند. این مطلب را به آقای سعدون شاكر به صراحت گفتهاند.
قرار بر این شد كه روز بعد جواب بگیرم. فردای آن روز، طبق قرار قبلی به نزد همان شخص رفتم و او گفت: چون ایشان اقامت دارند و مقیم قانونی محسوب میشوند، شخصاً تصمیم بگیرند كه از عراق خارج شوند یا نه.
پس از آن، به نجف برگشتم و ماجرا را به عرض امام رساندم. ایشان به حاج احمد آقا گفتند: معنی مطالب اینان این است كه در آینده دست به فعالیتهای بدتری میزنند و دوستان ما را اینجا بازداشت میكنند؛ بنابراین، هرچه زودتر من باید بروم.
مقصد اولیه امام کجا بود؟
به این ترتیب، امام پاسپورت خود و حاج آقا را به من دادند تا مقدمات خروج را تدارك ببینم. قصد ایشان این بود كه به سوریه بروند؛ امّا بین رژیم عراق و سوریه تضادهایی وجود داشت و امكان این میرفت كه عراقیها مانع رفتن امام به سوریه شوند. به همین دلیل، تصمیم گرفته شد كه ایشان اوّل به كویت بروند و از آنجا به سوریه عزیمت كنند.
با مرحوم آقای مهری، نماینده امام در كویت، تماس گرفتم تا ایشان برای امام دعوتنامهای بفرستد. پس از مدتی فرزند آقای مهری دعوتنامهای تحت عنوان «روحالله مصطفوی، فرزند مصطفی» از كویت برای امام آوردند؛ دلیل این امر نیز آن بود كه نام امام در شناسنامه، مصطفوی بود، نه خمینی. این موضوع باعث شد كه كویتیها و عراقیها متوجه نشوند كه این دعوتنامه مربوط به امام است.
در طول اقامتم در عراق، معمولاً گرفتن خروجی و یا تمدید پاسپورتهای امام، بستگان و یارانش به عهده من بود. به همین دلیل، بارها و بارها به شهربانی نجف رفته بودم. به دلیل مراجعات زیاد و نیز بردن هدایا در بعضی اوقات، با مأموران شهربانی نجف خیلی صمیمی شده بودم. بهطوریكه در زدن مُهر خروجی در پاسپورتهایی كه به آنجا میبردم، به آنان كمك میكردم و گاهی نیز خودم مهر میزدم. بسیار اتفاق افتاده بود كه دوستانی كه به طور قاچاق به عراق آمده بودند و یا مدت اقامت آنان گذشته بود، در خروج از عراق با مشكل روبهرو میشدند. در چنین مواقعی من از جوّ اعتماد و صمیمیتی كه بین من و مأموران شهربانی برقرار شده بود، استفاده میكردم. به این ترتیب كه پاسپورتهای غیرقانونی را در میان پاسپورتهای قانونی قرار میدادم و خیلی ماهرانه آنها را مُهر میزدم.

هدف این بود كه از خروج حضرت امام و حاج احمد آقا، رئیس گذرنامه نجف مطلع نشود. به همین دلیل، با همان شیوهای كه ذكر كردم، این دو گذرنامه را مُهر خروجی زدم و بدون اینكه اقامت امام را به آنان بدهم، خروجی ایشان را ثبت كردم. خلاصه آنكه چنان عمل كردیم كه تا نیم ساعت به غروب آخرین روز اقامت امام در نجف اشرف، هیچ كس غیر از من و حاج احمد آقا از گرفتن خروجی برای امام اطلاع نداشت.
در آن لحظه بود كه با حاج احمد آقا مشورتی انجام شد مبنی بر اینكه: اگر بدون اطلاع مأموران از عراق خارج شویم و خدای ناكرده سانحه ای پیش بیاید، ممكن است بعدها مورد ملامت قرار بگیریم. از طرف دیگر، از نظر اخلاقی شاید صحیح نباشد كه بدون اطلاع آنان برویم.
در هر صورت تصمیم گرفتیم كه به مأموران عراقی اطلاع بدهیم. شب، ساعت نه بود كه به سازمان امنیت نجف تلفن كردم و گفتم: حضرت امام تصمیم دارند فردا اوّل وقت از عراق خارج شوند.
با تعجب پرسید: مگر خروجی گرفتهاند؟ گفتم: بلی. گفت: كی؟ گفتم: همین امروز. گفت: كجا میروند؟ گفتم: كویت. گفت: برای ویزا چه كردهاند؟ گفتم: دعوتنامه دارند.
شاه نمی خواست امام از عراق خارج شود
بعدها از گزارشها معلوم شد كه در آن موقع، بین رژیم عراق و ایران دو تصمیم متناقض وجود داشته است. رژیم ایران اصرار داشت كه امام از عراق خارج نشوند؛ زیرا با خروج از عراق و رفتن ایشان به كشور دیگر،كه ایران با آنها چنین تعهدی نداشت، كنترل و مراقبت امام برایشان مشكل میشد. از طرف دیگر رژیم عراق میخواست كه امام با اختیار و اراده خود از عراق خارج شوند تا در برابر رژیم ایران، دچار وضع پیچیدهای نشود.
به سوی کویت
در هر صورت، پس از در جریان گذاشتن مقامات امنیتی عراق، صبح زود، در خدمت حضرت امام، به اتفاق حاج احمد آقا و عدهای دیگر از دوستان امام، به طرف كویت حركت كردیم. بد نیست اضافه كنم كه شب حركت، تصادفاً دكتر یزدی هم وارد شد و به كاروان پیوست. این یك پدیده پیچیده تاریخ است. البته آن زمان وجود او مغتنم بود، چرا كه به زبان خارجی آشنایی داشت. در هر صورت، عنصری بود كه ناگهان سبز شد.
در هنگام حركت، مأموران عراقی در چند ماشین به ما پیوستند. آنها ضمن آنكه ما را تا مرز كویت همراهی میكردند، حركت امام را با بیسیم لحظهبهلحظه گزارش میكردند....
ادامه⬇️
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
↩️وقتی پاسپورت را به مسئول امنیتی عراق دادم، گفت: ما نمیخواهیم ایشان از عراق بیرون بروند، فقط از ای
↩️لب مرز، لحظه خداحافظی، كه بسیار غمناك بود، فرارسید. به هنگام خداحافظی دست امام را بوسیدم و گفتم: «ولا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتكم.» ایشان هم دعا كردند و جدا شدیم. در آنجا مدتی ایستادم تا مطمئن شدم كه ایشان از مرز خارج و وارد كویت شدهاند. پس از آن به نجف برگشتم.

در نجف به بیرونی منزل امام، خدمت آقای رضوانی رفتم. ایشان با افسردگی گفتند: مثل اینكه امام كویت نرفتهاند و آقای املایی از بصره تلفن كرده است كه الآن در آنجا هستند.
از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدم و با همان حال به منزل خودم رفتم. در آنجا مأمور سازمان امنیت به انتظار من ایستاده بود. او گفت: ابوسعد، رئیس سازمان امنیت نجف، برای شما پیغام دارد.
به اتفاق او به منزل ابوسعد رفتم. در آنجا ابوسعد گفت: از بغداد برای شما پیغام آمده كه آیتالله خمینی، الآن در یكی از هتلهای بصره هستند و فردا صبح به بغداد میآیند. تو موظفی به ایشان بگویی كه اگر میخواهند به نجف برگردند، حق هیچ گونه ملاقاتی را ندارند و باید در منزل بمانند.
به او گفتم: با شناختی كه از ایشان دارم، این پیشنهاد را نمیپذیرند و در عراق هم نخواهند ماند. اینك داستانی از صدر اسلام برای شما نقل میكنم. پیامبر اكرم(ص) تحت فشار قریش مجبور شد از مكه به طائف هجرت كند. اهل طائف او را نپذیرفتند، لذا به مكه برگشت، ولی نماند و از آنجا به مدینه هجرت كرد و در مدینه ماند تا اینكه فاتحانه وارد مكه شد. من معتقدم كه كویت همان طائف است كه حرمت سید (امامخمینی) را نگه نداشت و او را آزرد و به عراق برگرداند. ایشان از عراق هم هجرت میكند تا روزی كه پیروز شود.
گفت: یعنی میگویی ما كفّار قریشیم؟ گفتم: به هر حال، حقیقت این است.
گفت: من میدانم تو خستهای و الآن نمیفهمی كه چه میگویی.
عزیمت به پاریس؛ یک تصمیم سرنوشت ساز!
فردا صبح روانه بغداد شدم و در فرودگاه منتظر آمدن امام شدم. پس از آنكه تشریففرما شدند، خدمتشان رفتم و دستشان را بوسیدم. ایشان با تبسم فرمودند: دعایت مستجاب شد. (اشاره به اینكه من گفته بودم: ولاجعلهالله آخر العهد منّی لزیارتكم) سپس جریان ملاقاتم را با رئیس سازمان امنیت و پیامی كه به من داده بودند و جوابی كه به او داده بودم، برای ایشان نقل كردم. فرمودند: همینطور است. تصمیم گرفتهایم برویم پاریس! چون پرواز پاریس فردا صورت میگیرد، امشب در اینجا اقامت میكنیم.
عراقیها حضرت امام را آن شب در یكی از مدرنترین هتلهای بغداد به نام دارالسلام جای دادند. یك طبقه هتل را برای ایشان و همراهانشان خالی كردند.
پس از ورود به هتل، حضرت امام تصمیم گرفتند كه به كاظمین مشرّف شوند تا زیارت بكنند. به ایشان عرض كردیم: مأموران امنیتی شما را تنها نمیگذارند و چند نفر مراقب با شما خواهند فرستاد و آنها هم مردم را اذیت خواهند كرد.
ایشان فرمودند: مسئلهای نیست. بگذارید مردم هم بدانند كه ما اینجا آزاد نیستیم.
از قضا مردم در حرم خیلی ابراز احساسات كردند، بهطوری كه كنترل اوضاع از دست مأموران عراقی خارج شد. امام هم زیارتشان را خیلی با شكوه انجام دادند و برگشتند.
غذای ساده امام در هتل مجلل عراقی
همان طور كه پیش از این گفتم، هتل بسیار مدرن بود. بیشتر مسافران خارجی در آنجا اقامت میكردند و از این رو همه هتل، به زبان انگلیسی صحبت میكردند. هنگام شام شد، آمدند و پرسیدند: آقا برای شام چی سفارش میدهند؟
امام فرمودند: نان با قدری ماست. خودم هم كشمش همراه دارم.
این سخنان امام برای عراقیها بسیار مایه شگفتی شد. تصور نمیكردند كه شخصیتی با آن عظمت، شام شبی به این سادگی میل كند. پس از شام، حضرت امام به دلیل خستگی و گرد و غبار راه، خواستند كه به حمام بروند. به احمد آقا گفتم: بگویید حولهای چیزی تهیه كنند.
امام فرمودند: لازم نیست. حولههای همین حمامها خوب است.
این صحبت ایشان با وجود آنكه عرض كرده بودم كه چه كسانی به هتل رفت و آمد میكردند، بسیار جالب بود.
حرکت به سوی پاریس
فردای آن شب در خدمت امام به فرودگاه رفتم. در آنجا عراقیها امام را به سالن تشریفات فرودگاه بردند. من به معاون سازمان امنیت بغداد گفتم: وقتی امام به عراق آمدند، عبدالرحمن عارف در رأس كار بود. وزیر جوانان از طرف دولت به استقبال امام آمد و در مجموع استقبال خوبی از امام به عمل آمد. اكنون پیشنهاد میكنم كه شما هم امام را به طور رسمی بدرقه كنید تا چنین تصور نشود كه بعثیها به ایشان بیاحترام كردهاند.

هدف من از این پیشنهاد این بود كه هم ضربهای به رژیم شاه زده شود و هم روابط دو رژیم تا اندازهای تیره شود. معاون سازمان امنیت در جواب من گفت: پیغام تو را میبرم تا ببینم جواب چیست.
او رفت و پس از مدتی برگشت و گفت: پیشنهاد شما عملی نیست، ولی پیغامی۵ داریم كه شخص شما باید در آخرین لحظهی حركت هواپیما آن را به امام بدهید..
ادامه⬇️
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
↩️لب مرز، لحظه خداحافظی، كه بسیار غمناك بود، فرارسید. به هنگام خداحافظی دست امام را بوسیدم و گفتم: «
↩️گفتم: پیغام چیست؟ گفت: به ایشان بگویید اگر فرانسه ایشان را نپذیرفت، دیگر به عراق برنگردد.
به او گفتم: این پیغام شما مانند دستهگلی نیست كه در هنگام بدرقه به یك مسافر میدهند. من چون خیلی به ایشان علاقهمندم، دوست ندارم در آخرین لحظه افزون بر ناراحتیهای خودشان، این جسارت و بیحرمتی انجام بگیرد؛ بنابراین، پیشنهاد میكنم كه این پیام را به فرزند ایشان بدهم.
دوباره او برای كسب تكلیف رفت. وقتی برگشت، گفت: این پیغام حتماً باید به خود ایشان داده شود.
امّا من بالاخره جریان را به حاج سیداحمد آقا گفتم و اضافه كردم: من حاضر نیستم چنین پیامی را برسانم.
حاج سیداحمد آقا هم موافق بود كه این پیام مستقیماً به عرض آقا نرسد. گفتم: در آخرین لحظه چیزی را به امام میگویم كه تبسم ایشان را به دنبال داشته باشد تا آنان كه ناظرند،چنین بپندارند كه امام نسبت به این پیغام بیاعتنا هستند.
از این روی، در آخرین لحظه كنار صندلی ایشان ایستادم، دستشان را بوسیدم و با افسردگی گفتم: باز هم میگویم ولا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتكم.
امام با شنیدن این دعا، تبسمی كردند و برای من دعا فرمودند.
معاون سازمان امنیت، از من پرسید: پیام را رساندی؟ گفتم: بله. گفت: چه گفتند؟ گفتم: خندیدند!
✔️پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🕌 سخنرانی کوتاه
🌐موضوع: آیا اصحاب ایرانی امام عسکری(ع) را می شناسیم؟
✅ هویت اسلامی ایرانی و مفاخر شیعه
🎙حجة الاسلام #هاشمی
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
امامحسنعسکری'؏':
با دوست و دشمن خوشگفتار و خوشبرخورد باشید...
#شهادت_امام_حسن_عسکری ع
ــــــ💠کانال رهپویان بصیرت
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار