96.9K
#سعدی
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی -
هادی
ناامید از در رحمت به کجا شاید رفت
یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار
#سعدی
#درحوالی_خدا
خلايق در تو حيرانند و
جاى حيرت است الحق
كه مه را بر زمين بينند و
مه بر آسمان باشد…!
#درحوالی_خدا
#سعدى