eitaa logo
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
1.5هزار دنبال‌کننده
50.4هزار عکس
38.7هزار ویدیو
361 فایل
"بایدازحالت انفعال درعرصه فضای مجازی خارج بشویم" "مقام معظم رهبری" کانال دیگر ما @Nahjolbalaghe2 کپی از مطالب کانال با ذکر "صلوات بر محمد و آل محمد" آزاد است ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً (103) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً (104) /کهف بگو: آيا شما را خبر دهم كه زيانكارترين مردم كيست؟ آنان كه در زندگى دنيا تلاششان گم و نابود مى شود، در حالى كه مى پندارند (همچنان) كار شايسته و نيك انجام مى دهند. 🌿🌿🌿 تفسیرنور: در روايات، اين آيه به منكران ولايت اميرمؤمنان على عليه السلام(107) و كسانى كه در انجام حج، امروز و فردا مى كنند(108) تفسير شده است. حضرت على عليه السلام فرمود: مصداق آيه، اهل كتابند كه در آغاز برحق بودند، سپس بدعت هايى در دين گذاشتند و گمان مى كردند كه كار نيكى انجام مى دهند. آنگاه فرمود: «و ما اهل النهر منهم ببعيد»، نهروانيان دست كمى از آنان ندارند.(109) امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مى فرمايد: خدايا خوبى هاى ما بدى است و حقيقت هاى ما ادّعايى بيش نيست. همان گونه كه بهره مندى ها متفاوت و داراى درجاتى است؛ دو برابر، چند برابر، ده برابر: «ضعف، اضعاف، عشرة امثالها» و گاهى هفت صد برابر، «فى كلّ سنبلةٍ مأة حبّة»(110) و گاهى فوق تصوّر، «فلا تعلم نفسٌ ما اُخفى لهم»(111)، ضرر و زيان ها نيز داراى مراحل و تفاوت هايى است: الف: گاهى معامله ى بدى است. «بئسما اشتروا»(112) ب: گاهى سودى ندارد. «فما ربحت تجارتهم»(113) ج: گاهى خسارت است. «اشتروا الضّلالة بالهدى»(114) د: گاهى غرق در زيان است. «لفى خسر»(115) ه: گاهى خسارت بزرگ و آشكار است. «خسراناً مبينا»(116) و: گاهى خسارت در تمام ابعاد است. «بالأخسرين اعمالاً»(117) زيانكاران چند گروهند: الف: گروهى كه كار نيك نمى كنند. ب: گروهى كه براى دنيا كار مى كنند، نه آخرت. ج: گروهى كه كار مى كنند و مى دانند كه كارشان صحيح نيست. د: گروهى كه در زيانند و مى پندارند كه سود مى برند. سه گروه اوّل، ممكن است با توبه به فكر اصلاح خود و جبران بيفتند، ولى گروه چهارم چون به فكر چاره نمى افتند، بدترين مردمند. مثل راهبان مسيحى كه خود را از لذّات حلال دنيا محروم مى كنند ومورد انتقاد انبيا نيز هستند، يا مثل زاهدنماهاى رياكار. كسانى كه اعتقادات صحيحى ندارند و از پندارهاى باطل خود پيروى مى كنند، تنها در يك عمل خسارت نمى كنند، بلكه در همه ى برنامه ها زيان مى بينند. زيرا معيار ارزش هر كارى انگيزه ى درست آن است و قرآن نيز با تعابيرى همچون: «أحسب، يحسبون، لا يحسبنّ، أفحسبتم و...» از حسابگرى هاى متّكى به خيال و پندار بى اساس، انتقاد كرده است. ----- 107) تفسير نورالثقلين. 108) تفسير ابوالفتوح. 109) تفسير مجمع البيان. 110) بقره، 261. 111) سجده، 17. 112) بقره، 90. 113) بقره، 16. 114) بقره، 175. 115) عصر، 2. 116) نساء، 119. 117) كهف، 103. 🌿🌿🌿 - پيامبر مأمور بيان سود و زيان واقعى مردم است. «قل... اعمالا» - شيوه ى پرسش و پاسخ، از بهترين روشهاى آموزش و تربيت است. «هل ...» - انسان در معرض غفلت از سود و زيان خويش است. «هل ننبّئكم...» - هيچ عملى محو نمى شود، گرچه به نظر گم مى شود. «ضلّ سعيهم» - تكيه بر خيال نكنيم و واقع گرا باشيم. «يحسبون»
أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْناً (105) ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُواً (106) /کهف آنان، كسانى اند كه به آيات پروردگارشان و ديدار او (در قيامت) كفر ورزيدند، پس كارهايشان تباه ونابود شد. پس ما براى آنان در قيامت، ميزانى برپا نخواهيم كرد، (چون كارشان وزن وارزشى ندارد تا نياز به ميزان باشد.) اين است كه كيفر آنان دوزخ است، به خاطر كفرى كه ورزيدند و آيات من و فرستادگانم را به مسخره گرفتند. 🌿🌿🌿 تفسيرنور: «حَبط»، در لغت آن است كه شكم حيوان به خاطر خوردن گياه سمّى باد كند و آن را در معرض مرگ قرار دهد كه هر كس مى بيند، مى پندارد حيوانى سالم و پرگوشت است، در حالى كه در شكم آن باد و خودش مسموم است. تباه شدن اعمال انسان را نيز از اين رو حبط مى گويند كه آنان توسط گناهان، مسموم و توخالى و در معرض نابودى قرار گرفته اند. مردم در قيامت سه گروهند: الف: گروهى كه از خوبى نياز به ميزان ندارند. ب: گروهى كه از بدى و شقاوت نياز به ميزان ندارند. «فلا نُقيمُ لهم يوم القيامة وزنا» ج: گروهى متوسّط كه بايد عمل هايشان محاسبه گردد. «امّا مَن ثَقُلت موازينه. فهو فى عيشة راضية. و امّا مَن خَفّت موازينه. فاُمّه هاوية»(118) ----- 118) قارعه، 6 - 9. 🌿🌿🌿 - كفر به خدا، سبب حبط اعمال مى شود و هر چه كه پوك شد، وزنى ندارد. «حبطت، فلا نُقيمُ لهم... وزناً» - حقّ، نزد خدا وزن دارد، ولى باطل پوچ و بى وزن است. «فلا نُقيم... وزناً» - سرنوشت انسان در گرو اعمال خودش است. «جزائهم... بما كفروا» - سرانجام كفرو مسخره كردن آيات ورسولان الهى، دوزخ است. «بما كفروا و...»
وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (39) إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ (40) /مریم و آنان را از روز ندامت و حسرت بترسان، آن هنگام كه كار (از كار) بگذرد (و همه چيز پايان يابد) در حالى كه (اكنون) آنان در غفلتند و ايمان نمى آورند. تنها ماييم كه زمين واهلش را به ارث مى بريم و (همه) به سوى ما بازگردانده مى شوند. 🌿🌿🌿 تفسیرنور: كليد همه ى بدبختى ها، غفلت است. غفلت از خداوند، غفلت از معاد، غفلت از آثار و پيامدهاى گناه، غفلت از توطئه ها، غفلت از محرومان، غفلت از تاريخ و سنّت هاى آن و غفلت از جوانى و استعدادها وزمينه هاى رشد. مشابه اين آيه، در مواردى از قرآن به چشم مى خورد، از جمله: الف: «كلّ مَن عليها فان و يَبقى وجه ربّك ذوالجلال و الاكرام»(40) همه ى مردم، فانى مى شوند و تنها ذات خداوند صاحب جلال و منعم باقى است. ب: «وللّه ميراث السموات والارض»(41) ارث آسمان هاو زمين تنها از خداست. يكى از نام هاى قيامت «يوم الحَسرة» است. حسرت بر فرصت هاى از دست داده و سرمايه هاى تلف شده. ----- 40) الرحمن، 26 - 27. 41) حديد، 10. 🌿🌿🌿 - يكى از وظايف انبيا، انذار است. «وانذرهم» - هر كارى مى توانيد، در دنيا انجام دهيد كه در قيامت، كار از كار گذشته است. «قضى الامر» - غفلت زمينه ى كفر است. «فى غفلة و هم لايؤمنون» - مرگ در حال غفلت و بى ايمانى، مايه ى حسرت است. «فى غفلة و هم لايؤمنون» - دارايى ها سبب غفلت، و غفلت سبب كفر است. «فى غفلة و هم لايؤمنون انا نحن نرث الارض»
فَخَرَجَ عَلَي قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَي إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيّاً (11)مریم پس (زكريّا) از محراب عبادت به سوى مردم خارج شد، آنگاه به آنان اشاره كرد كه در صبح و شام خدا را تسبيح گوييد. 🌿🌿🌿 تفسیر‌ نور: «بُكرة» به زمان ميان طلوع فجر تا طلوع خورشيد گفته مى شود و «عَشيّاً» يا به فاصله ظهر تا غروب و يا به آخر روز گفته مى شود. «محراب» را محراب گويند، چون محل جنگ با شيطان و وسوسه هايى است كه مانع تمركز فكر انسان مى شود. شايد محراب هاى بنى اسرائيل همان مسجدهايى بوده است كه مردم آنجا را براى عبادت انتخاب كرده و در آن عبادت مى كردند. به گفته طبرسى و فخررازى، مراد از تسبيح در اين آيه، نماز است، زيرا نماز مشتمل بر تسبيح است. 🌿🌿🌿 - در تبليغ، هموطن بودن مبلّغ اولويّت دارد. «فخرج على قومه» - مردان خدا، مكان خاصّى را براى عبادات خود قرار مى دهند. «المحراب» - كسى كه مردم را به عبادت دعوت مى كند، بايد خود نيز اهل عبادت باشد. «فخرج على قومه من المحراب فاوحى اليهم» - با هر وسيله اى بايد تبليغ كرد. (آنجا كه زبان زكريّا بند مى آيد، با اشاره به مردم سفارش مى كند كه خدا را تسبيح كنيد.) «فاوحى اليهم» - وظيفه ى انبيا، دعوت مردم به عبادت است. «فاوحى اليهم ان سبّحوا» - فرزنددار شدن پيرمرد از همسر نازا، نشانه ى منزّه بودن خداوند از هرگونه كاستى و ناتوانى است. «سبّحوا» - عبادت زمانى ارزش دارد كه دائمى باشد، نه مقطعى و موسمى. «بكرة و عشيّا»
www.iranseda.irPart02_خداحافظ سالار.mp3
زمان: حجم: 17.53M
🔵 فوق العاده جذاب و نفس گیر ♦️ ماجرای حضور داعشیان در خانه سردار شهید حاج حسین همدانی در دمشق و دست به اسلحه بردن و دست به نارنجک شدن همسر و دختران شهید همدانی و حضور آنان میان داعشیان و همراهان آنها و الباقی ماجرا.... 🔹 قسمت دوم کتاب صوتی «خداحافظ سالار»، خاطرات خانم پروانه چراغ نوروزی همسر سردار شهید حسین همدانی از روزهای دشوار و غریب زینبیه 🔸 شادی روح مطهر بانوی دمشق و سربازانش صلوات
يَا يَحْيَي خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيّاً (12) وَحَنَاناً مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيّاً (13) /مریم اى يحيى! كتاب (خدا) را با قدرت بگير و در كودكى به او حكمت (ونبوّت) داديم. و نيز از جانب خود، مهربانى و پاكى به او داديم و او تقواپيشه بود. 🌿🌿🌿 تفسیرنور: «حكم» به معناى علم و فهم(17) و قدرت قضاوت(18) آمده است و در تفسير الميزان مى خوانيم: مراد از «حكم»، علم به معارف الهى و كنار رفتن پرده ى غيب است. سه نفر در كودكى به نبوّت رسيدند: سليمان، عيسى و يحيى عليهم السلام و سه نفر نيز در كودكى به امامت رسيدند: امام جواد و امام هادى وامام مهدى عليهم السلام(19) برخى گفته اند: يحيى عليه السلام در كتاب عهد جديد، يوحنّا ناميده شده است. شايد مراد از كتاب آسمانى در اينجا، تورات باشد. زيرا كتاب ديگرى كه بر حضرت يحيى نازل شده باشد، شناخته شده نيست. در آيات 63 و 93 سوره ى بقره نيز اين فرمان آمده است كه كتاب آسمانى را با قدرت بگيريد. «خذوا ما آتيناكم بقوّة» «حنان» به معناى شفقت ومهربانى است. رأفت خدا به يحيى وعشق او به خدا، مهر مردم به يحيى و محبّت يحيى به مردم، پرتو «حناناً من لدنّا»ى الهى است. راه خدا همه چيزش رحمت است: خداى آن رحمان، پيامبرش «رحمة للعالمين»(20) و«حناناً من لّدنّا»، كتابش «رحمة للعالمين»(21) ومردمش «رحماء بينهم»(22) است. «زكات» به معناى صدقه، رشد، پاكى از گناه و بركت آمده است. يحيى براى حضرت زكريّا، هديه اى مبارك و نمونه ى انسان پاك و رشد يافته بود. ----- 17) لسان العرب. 18) قاموس القرآن. 19) تفسير اطيب البيان. 20) انبياء، 107. 21) اسراء، 82. 22) فتح، 29. 🌿🌿🌿 - رهبر بايد در تحقّق بخشيدن به اهداف كتاب آسمانى، صلابت داشته باشد. «يا يحيى خُذ الكتاب بقوّة» - حفظ دين و اجراى احكام، به قاطعيّت و قدرت نياز دارد. «خُذ الكتاب بقوّة» - ديندارى بايد با قدرت و جدّيت باشد. «خُذ الكتاب بقوّة» - اگر خدا بخواهد، طفل را هم به مقام نبوّت مى رساند. «آتيناه الحكم صبيّا» - لازمه ى تبليغ و تربيت، رأفت، محبّت و پاكى است. «و حَناناً و زكاة» - سرچشمه ى رأفت و مودّت، خداوند است. «من لّدنّا» - روحيّه ى رأفت و عطوفت براى انسان ارزش است. «حَناناً» - تقوايى ارزش دارد كه هميشگى و خصلت انسان باشد. «كان تقيّاً» - تقوا به معناى انزوا و خشن بودن نيست، بلكه همراه مردم بودن با مهربانى و محبّت است. «حَناناً... كان تقيّاً» - تقوا زمينه دريافت الطاف الهى رشد ومحبوبيّت است. «حَنانا...زكاة... كان تقيّاً»
ذَلِكَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ (34) مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَي أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ (35) /مریم اين است عيسى، پسر مريم؛ (همان) گفتار درستى كه در آن شك مى كنند. شايسته نيست كه خداوند فرزندى برگيرد، او منزّه است، هرگاه انجام كارى را اراده كند، همين قدر كه گويد: موجود باش، بى درنگ موجود مى شود. 🌿🌿🌿 تفسیرنور: در چند آيه اى كه گذشت، عيسى عليه السلام با هفت صفت برجسته و دو برنامه معرّفى شده است؛ امّا صفات برجسته ى او: الف: بنده ى خدا بودن. «اِنّى عبداللّه» ب: آوردن كتاب آسمانى. «آتانى الكتاب» ج: پيامبرى. «وجعلنى نبيّا» د: مبارك بودن. «وجعلنى مباركا» ه: نيكى به مادر. «و بِرّاً بوالدتى» و: جبّار و شقى نبودن. «لم يجعلنى جبّاراً شقيّاً» ز: متواضع، حقّ شناس و سعادتمند بودن. «والسّلام علىّ...» و امّا دو برنامه ى عيسى، يكى نماز و ديگرى زكات است. اين آيه مى فرمايد: سخن درست درباره عيسى همان است كه گفتيم. «ذلك عيسى بن مريم» خداوند در قرآن، بارها مسيحيان را منحرف و عقايد آنان را درباره حضرت عيسى باطل دانسته است، چنانكه در آيه 73 سوره مائده: «لقد كفر الّذين قالوا اِنّ اللّه ثالث ثلاثة» و آيه 30 سوره توبه: «وقالت النّصارى المسيح ابن اللّه» از آنان انتقاد كرده است، امّا در اينجا با بيان سيماى واقعى حضرت عيسى عليه السلام، راه صحيح را در مقابل راه باطل نشان مى دهد. براى تحقّق اراده ى خداوند، هيچ گونه لفظى، حتّى به لفظ «كُن» نيازى نيست، ولى خداوند براى فهم ما اراده ى خود را در اين قالب بيان كرده است. خداوند قادر مطلق است و در آفريدن نيازى به اسباب ندارد و قدرت بى نهايت او، دليل منزّه بودن او از عجز و ناتوانى، و اختيار كردن فرزند است. قرآن و مسيح پس از فشارهاى شديد كفّار مكّه بر پيروان پيامبرصلى الله عليه وآله، جمعى از مسلمانان همراه جعفربن ابيطالب عليهما السلام، به حبشه هجرت كردند. كفّار قريش گفتند: اگر مسلمين در آنجا قدرتى پيدا كنند و حكومتى تشكيل دهند، بت پرستى ما را ريشه كن خواهند كرد. آنان عمرو عاص و جمعى را همراه با هدايايى براى وزيران نجاشى به حبشه فرستادند. آنان هدايا را گرفتند تا نجاشى را عليه مسلمانان مهاجر تحريك نمايند؛ امّا نجاشى تصميم گرفت شخصاً مسلمانان را احضار كند و سخن آنان را بشنود. جعفر كه سخنگوى مسلمانان بود، در حضور پادشاه حبشه سخنان خود را آغاز كرد. او از ظلمت هاى بت پرستى و خرافات و تجاوزهاى دوران جاهليّت و از طلوع اسلام و نورانيّت دين محمّدصلى الله عليه وآله چنان سخن گفت، كه نجاشى گريست و هداياى كفّار را برگرداند و گفت: خداوند كه به من قدرت داد، از من رشوه نگرفت، چرا من از شما رشوه بگيرم؟! اين جلسه، به نفع مسلمانان و زيان كفّار پايان يافت. عمرو عاص پس از اين شكست به فكر فرو رفت و از فرداى آن روز پيشنهاد تازه اى مطرح كرد. او براى آنكه غيرت دينى نجاشى را تحريك كند، گفت: مسلمانان، عقايدى دارند كه ضد عقيده شماست. نجاشى بار ديگر مسلمانان را احضار كرد و عقيده آنها را درباره ى حضرت مسيح عليه السلام جويا شد. جعفر طيّار در پاسخ، آياتى از سوره ى مريم را تا آيه ى «ذلك عيسى بن مريم قول الحقّ الّذى فيه يمترون» تلاوت كرد. نجاشى با شنيدن آيات نورانى قرآن، اشك ريخت و گفت: حقيقت همين است. عمروعاص پس از شكست و رسوايى مجدّد، همين كه خواست حركت تازه اى انجام دهد، نجاشى دست خود را بلند كرد و سيلى محكمى بر او نواخت.(37) ----- 37) فروغ ابديّت، ج 1، ص 253، به نقل از كامل ابن اثير، ج 2، ص 54 ؛ بحار، ج 18، ص 415. 🌿🌿🌿 - در مقابل منحرفين و عقايد انحرافى، نشان دادن راه صحيح لازم است. «ذلك عيسى بن مريم قول الحقّ» - شأن خداوند با فرزند داشتن سازگار نيست. «ماكان للّه ...» (زيرا فرزند خواهى، يا به خاطر عمر محدود ماست، يا به دليل نياز ما به نيروى انسانى، يا نياز روحى و عاطفى انسان چنين اقتضا مى كند، كه خداوند از همه ى اينها منزّه است. «سبحانه») - خداوند هيچ گونه فرزندى ندارد. «من ولد» (برخلاف بعضى ها كه ملائكه را دختران خدا، يا عيسى را پسر خدا مى پنداشتند.) - فرزند بايد از جنس پدر و مثل پدر باشد، امّا خداوند مثل ندارد. «سبحانه» - هرگاه سخنان نارواى ديگران را نقل مى كنيم، فوراً با كلامى توحيدى ذهن خود و ديگران را تبرئه كنيم. «سبحانه» - نه تنها عيسى عليه السلام بدون داشتن پدر و آدم عليه السلام بدون داشتن پدر و مادر خلق مى شوند، بلكه هر چيزى به اراده ى خدا ايجاد مى شود. «كن فيكون» - ميان خواست خدا و تحقّق اشيا، فاصله اى نيست. حرف «فا» در «فيكون» - رابطه ى موجودات با خداوند، رابطه ى خالق و مخلوق است، نه رابطه ى پدر و فرزند. «كن فيكون»
وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الْآخِرَةِ فَأُوْلَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ (16) فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ (17) وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيّاً وَحِينَ تُظْهِرُونَ (18) /روم و امّا كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما و ديدار آخرت را تكذيب كردند، پس احضارشدگان در عذابند. پس خدا را تنزيه كنيد به هنگامى كه وارد شب مى شويد و هنگامى كه به صبح درمى آييد. و حمد و ستايش در آسمان ها و زمين و هنگام شب و هنگامى كه ظهر مى كنيد، مخصوص اوست. 🌿🌿🌿 تفسیرنور: بعضى معتقدند اين آيات به اوقات نمازهاى پنجگانه در صبح و ظهر و شام اشاره دارد. ممكن است جمله ى «فسبحان اللّه» و جمله ى «له الحمد»، فرمان به تسبيح و حمد باشد كه در قالب خبر آمده است. 🌿🌿🌿 - با بيان سرنوشت خوبان و بدان، ديگران را به خوبى ها تشويق و از بدى ها پرهيز دهيم. «فامّا الّذين آمنوا... و امّا الّذين كفروا...» - تكذيب آيات و قيامت، از كفر و عناد انسان سرچشمه مى گيرد. «الّذين كفروا و كذّبوا بآياتنا و لقاء الآخرة» - سرنوشت انسان، در گرو عملكرد خود اوست. «كفروا و كذّبوا... فاولئك فى العذاب» - در اوقات پنجگانه ى نماز، ذات مقدّس الهى نيز سبحان اللّه گفته است. «فسبحان اللّه ...» - بعضى زمان ها، براى ذكر خداوند مناسب تر است. «حين تمسون و حين تصبحون» - تنزيه خداوند و پاك دانستن او از عيب ها، بر ستايش او تقدّم دارد. «سبحان اللّه - له الحمد» - تسبيح و حمد، در همه ى مكان ها (آسمان ها و زمين) و همه ى زمان ها يك ارزش است. «تمسون - تصبحون - السّموات والارض»
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (17) /سجده هيچ كس نمى داند چه پاداش مهمّى كه مايه ى روشنى چشم هاست براى آنان نهفته است، اين پاداش كارهايى است كه انجام مى دادند. 🌿🌿🌿 تفسير نور: قرآن در مورد ميزان پاداش هاى الهى چند تعبير دارد. يك جا «ضِعف»(357) به معناى دو برابر، يك جا «اَضعافاً»(358) به معناى چند برابر يك جا «عشر امثالها»(359) به معناى ده برابر و در جاى ديگر تشبيه به دانه اى كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشه صد دانه باشد، يعنى هفتصد برابر؛(360) ولى اين آيه فراتر از عدد و رقم را بازگو مى كند و مى فرمايد: هيچ كس از پاداش اين گروه از مؤمنان، كه اهل نماز شب و انفاق هستند، آگاه نيست. امام صادق عليه السلام فرمود: «ثواب هر كار نيكى در قرآن بيان شده است، مگر نماز شب؛ كه جز خداوند كسى پاداش آن را نمى داند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود».(361) ----- 357) اعراف، 38. 358) بقره، 245. 359) انعام، 160. 360) بقره، 261. 361) تفاسير مجمع البيان والميزان. 🌿🌿🌿 - سحرخيزى، نماز شب، كمك به محرومان، بالاترين پاداش ها را دارد. «فلا تعلم نفس» - برخى پاداش هاى الهى، براى ما قابل درك نيست. «فلا تعلم نفس» - در شيوه ى تربيت، گاهى بايد نوع و مقدار تشويق و پاداش مخفى باشد. «ما اُخفى لهم» - عبادت مخفى، پاداش هاى مخفى دارد. «تتجافى... اُخفى لهم» - براى دريافت پاداش بى حساب، سختى سحرخيزى را بر خود هموار كنيم. «تتجافى - اُخفى لهم» - سعديا گرچه سخندان و نصيحت گويى؛به عمل كار برآيد به سخندانى نيست. «بما كانوا يعملون»
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْراً عَظِيماً (29) /احزاب و اگر خدا و رسولش و سراى آخرت را مى خواهيد، پس (بدانيد كه) قطعاً خداوند براى نيكوكاران از شما(زنان) پاداش بزرگى را آماده كرده است. 🌿🌿🌿 تفسیرنور: - دنياطلبى و آخرت طلبى با هم جمع نمى شود. «تردن الحياة الدنيا... تردن اللّه...» البتّه لذّت بردن و استفاده حلال از نعمت ها، منافاتى با آخرت خواهى ندارد. - انسان بايد ميان دلبستگى به دنياى فانى و آخرت باقى، بايد يكى را انتخاب كند. «و ان كنتنّ ...» - قناعت و زهد و سادگى به تنهايى عامل نجات نيست، عمل نيك هم لازم است. «تردن اللّه و رسوله والدّار الآخرة ... للمحسنات منكنّ» - وعده هاى الهى را قطعى بگيريم. «اعدّ» - خداوند ساده زيستى را براى خانواده رهبران دينى، امرى نيك و حَسَن مى داند. «اعدّ للمحسنات منكنّ» - همسر پيامبر بودن كمال نيست، نيكوكار بودن لازم است. «للمحسنات منكنّ» - همه ى زنان پيامبر يكسان نبودند. «للمحسنات منكنّ» - كسانى كه از دنياى قليل بگذرند، به اجر عظيم خواهند رسيد. «اجراً عظيما»
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَي اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِيناً (36)احزاب و هيچ مرد و زن با ايمانى حقّ ندارند هنگامى كه خدا و رسولش امرى را مقرّر كنند، از سوى خود امر ديگرى را اختيار كنند و هر كس خدا و رسولش را نافرمانى نمايد، پس بدون شك به گمراهى آشكارى گرفتار شده است. 🌿🌿🌿 تفسير نور: اگر مسلمانان تسليم اين آيه بودند، پس از آن كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در غدير خم به فرمان خداوند على عليه السلام را به جانشينى خود و رهبرى امّت اسلام معرّفى كرد و فرمود: «من كنت مولاه فهذا علىّ مولاه» ديگرى را بر على عليه السلام ترجيح نمى دادند. اين آيه زمينه ساز آيه ى بعد است كه به پيامبر مى فرمايد: تو بايد سنّت هاى غلط را بشكنى و مردم حقّ ندارند در برابر خواست خداوند اعمال سليقه كنند. اين كه آيه ى شريفه مى فرمايد: انسان در برابر فرمان خدا و رسول اختيارى ندارد، نبايد براى كسى مايه تعجّب باشد زيرا اين كار، درست مانند اين است كه پزشك با قاطعيّت به بيمار خود بگويد: تو حقّ ندارى غير از آنچه من دستور داده ام غذا يا داروى مصرف كنى. خداوند نيز ما را از انتخاب آزاد، طبق ميل شخصى در برابر فرامين الهى منع كرده است، زيرا او راه سعادت ما را بهتر از ما مى داند. در روايت مى خوانيم كه رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «يا عباد اللّه انتم كالمرضى و ربّ العالمين كالطّبيب ... اَلا فسلّموا للّه امره تكونوا من الفائزين»(395) اى بندگان خدا! شما همچون بيمار و خدا مانند طبيب است، مصلحت مريض در نسخه طبيب است نه آنچه بيمار تمايل دارد، پس تسليم امر خدا باشيد تا رستگار شويد. در نظام حكومت دينى، خدا محورى بر دموكراسى و مردم سالارى حاكم است، زيرا نظر مردم مادامى ارزش دارد كه مخالفِ حكم خدا نباشد. ----- 395) ميزان الحكمه، ج 4، ص 545 . 🌿🌿🌿 - سنّ و سواد و نژاد و قدرت و ثروت و شهرت و قبيله و طرفدار و سازمان هاى بين المللى، هيچكدام سبب ايجاد حقّ در برابر قانون الهى نمى شود. «ما كان لمؤمن ولا مؤمنة» - نشانه ى ايمان، تعبّد در برابر خدا و رسول است. «ما كان لمؤمن ولا مؤمنة...» - در تسليم و تعبّد، زن و مرد تفاوتى ندارند. «لمؤمن ولا مؤمنة» - هر كس در برابر قانون خدا و سنّت پيامبر، قانونى بياورد، در ايمان خود شك كند. «ما كان لمؤمن ولا مؤمنة» - دستورهاى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله، همچون دستورهاى خداوند واجب الاجراست. «اذا قضى اللّه و رسوله» - خدا و رسول بر امور مردم ولايت كامل دارند. «قضى اللّه و رسوله امراً» - اجتهاد در برابر نصّ، ممنوع است. (آن جا كه حكم الهى روشن است، هيچ كس حقّ اظهار نظر ندارد.) «ما كان - لهم الخيرة» - آزادى انسان در چارچوب قوانين الهى است. «ما كان - لهم الخيرة» - عقل بايد تابع وحى و سليقه بايد تابع وظيفه باشد. «ما كان - لهم الخيرة» - هر انتخاب و نظريّه اى كه مخالف قانون و قضاوت خدا و رسول باشد، معصيت و انحراف آشكار است. «و من يعص اللّه ... ضلالاً مبينا»
لَّا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً (55)احزاب بر زنان، (نداشتن حجاب) در مورد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرشان و ديگر زنان مسلمان و كنيزانشان گناهى نيست، و تقواى الهى پيشه كنيد زيرا خداوند بر هر چيزى گواه است. 🌿🌿🌿 تفسیرنور: اين آيه كسانى را كه به واسطه ى نسبى به زن محرم هستند نام برده، امّا محرمانِ سببى همچون داماد و برادر رضاعى و نيز كودكانى كه به سنّ تكليف نرسيده و مسايل شهوانى را درك نمى كنند، بر زنان مَحرم هستند.(431) گرچه بعضى اين آيه را مربوط به زنان پيامبر دانسته اند، ولى به نظر مى رسد كه آيه مربوط به تمام زنان باشد. ----- 431) در مورد مسائل حجاب و مَحرم و نامحرم به توضيح المسائل مراجع تقليد مراجعه شود. 🌿🌿🌿 - در اسلام سختى و حَرَج نيست، بستگان درجه ى اوّل كه دايماً در خانواده رفت و آمد مى كنند، با يكديگر مَحرمند. «لا جناح ...» - ميان زنان مسلمان، حجاب لازم نيست، ولى نزد زنان غير مسلمان حجاب لازم است. «نسائهنّ» - مَحرم بودن، به معناى بى مبالاتى و بى تقوايى نيست. «لاجناح عليهنّ... واتّقين اللّه» - گواه بودن خدا بر اعمال انسان، بهترين عامل و اهرم رعايت تقواست. «واتّقين اللّه انّ اللّه كان على كلّ شى ء شهيدا»