جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم حاج قاسم دلش اینجاست بیا تا برویم... #آهنگران @Rahrovanaeshohadaa

«چله همگانی زیارت پرفیض عاشورا هدیه به شهــیدنوید صفـری» از تاریخ نهـم مهــرماه ۱۴٠۲ تا روز ۱۸ ام ابان ماه، چهــل روز به سالروز شهــادت شهیدنوید صفری زمان هست. لــذا فرصت خوبی است برا چله گرفتن طبق توصیه ای که شهید عزیز داشتند که ان شالله به لطف خدا و دعا و واسطه گری شهیدنوید همه حاجت روا بشند. برکات برگزاری همگانی این چله، برکسی پوشیده نیست، چرا که یداله مع الجماعه و لطف خدا بیشتر شامل جمع مومنین میشه. شاید صاحب نفسی، دل شکسته ای در جمع مون باشه که به برکت حضور اونها، خداوند به همه نظر لطف و عنایت داشته باشه. @Rahrovanaeshohadaa

🌷 #شهید_مهدی_زین_الدین یک روز گرم تابستان مهدی همراه با بچه‌های محل سه تا تیم شده بودند و فوتبال بازی می‌کردند. تیم مهدی یک گل عقب بود. عرق از سر و روی بچه‌ها می‌ریخت. اُوت آخر بود، چیزی به بازنده شدن تیم نمانده بود. توپ رفت زیر پای مهدی که یک مرتبه صدای مادرش از روی تراس خانه بلند شد: مهدی... آقا مهدی! برای ناهار نون نداریم، برو از سر کوچه نون بگیر برای ظهر. همه‌ی بچه‌ها منتظر بودند مهدی بازی را ادامه بدهد، اما در کمال تعجب، مهدی توپ را به طرف بچه‌ها پاس داد و خودش دوید تا برای مادر نان بخرد! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Rahrovanaeshohadaa

#متن_خاطره🌷 عباس از این‌که کاری کند که مورد تقدیر مردم قرار بگیرد، سخت ابا داشت. وی در یادداشت روز هشتم تیر ۱۳۶۰ می‌نویسد: «دلم نمی‌خواهد از سختی‌ها با مهناز حرفی بزنم. دلم می‌خواهد وقتی خانه می‌روم جز شادی و خنده چیزی با خود نبرم نه کسل باشم، نه بی‌حوصله و خواب‌آلود تا دل مهناز هم شاد بشود. اما چه کنم؟ نسبت‌به همه‌چیز حساسیت پیدا کرده‌ام. معده‌ام درد می‌کند. این اسهال و استفراغ خونی هم که دیگر کهنه‌شده. دکتر می‌گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می‌توانم عصبی نشوم ؟! آن روز وقتی بلوارِ نزدیکِ پایگاهِ هواییِ شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم‌های مهناز دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به‌خاطر دل مهناز گرفتم و به‌خاطر او و مردم که این‌همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین‌که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر می‌کنند ما پرواز می‌کنیم و می‌جنگیم تا شجاعت‌های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند! کاش این سفر یک‌ماهه کمی حالم را بهتر کند. سفریِ ما در راه است و من می‌فهمم مهناز چقدر به یک شوهر خوب و خوش‌اخلاق احتیاج دارد. باید با زبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من. چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است. #شهید_عباس_دوران @Rahrovanaeshohadaa

اگر مشکلی در زندگیتون پیش اومد برای پدر و مادر امام زمان یه چیزی نذر کنید #امام_زمان @Rahrovanaeshohadaa

#معرفی_کتاب 👇🏻

#کتاب مؤلف: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ناشر: شهید ابراهیم هادی زبان: فارسی رده‌بندی دیویی955.0844092 سال چاپ: 1400 نوبت چاپ: 1 تعداد صفحات: 168 شابک 10 رقمی:6227169366 شابک 13 رقمی: 9786227169362 کد کتاب در گیسوم: 11816737 عنوان و نام پدیدآور مدافعان حرم : زندگینامه و خاطرات چهل شهید مدافع حرم حضرت زینب علیها‌السلام به همراه زندگینامه، کرامات و عنایات حضرت زینب علیهالسلام/گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی. @Rahrovanaeshohadaa

#کتاب مؤلف: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ناشر: شهید ابراهیم هادی زبان: فارسی رده‌بندی دیویی: 297.48 سال چاپ: 1400 نوبت چاپ: 8 تیراژ: 5000 نسخه تعداد صفحات: 96 قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز) شابک 10 رقمی: 6007841561 شابک 13 رقمی: 9786007841563 کد کتاب در گیسوم: 11703814 من ادواردو نیستم!: 72 داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه خاطراتی از شهید ادواردو(مهدی) آنیلی/ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی. @Rahrovanaeshohadaa

شمانماینده‌همه‌بچه‌حزب‌اللهی‌ها، تومدارس‌هستید نذاریدبگن‌هرچی‌تنبله‌رفته‌مذهبی‌شده! @Rahrovanaeshohadaa

کسی که در خانه ای را کوبید و زیاد در زد بالاخره در را باز می کنند؛ درِ خانه ی امام زمان(عج) را بزن خدا می داند کریم است آقاست، مهربان است... _ آیت اللّٰه ناصری(ره) @Rahrovanaeshohadaa

با امام زمان درد دل کنید، حتی اگر غرق گناه هم هستید، باز به سمت حضرت برید، و از ایشان حلالیت بطلبید، ودوباره با حضرت عهد ببندید. مطمئن باشید آقا به شما کمک خواهند کرد. فقط درد دل ها را ادامه دهید..❤️🚶‍♀🙂 @Rahrovanaeshohadaa

#سلام_امام_زمانم تنها ترین امام زمین، مقتدای شهر تنها، چه میکنی؟تو کجایی؟کجای شهر؟ وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر تعجیل درفرج #پنج_صلوات🌹 #اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج @Rahrovanaeshohadaa