eitaa logo
🇮🇷رهروان ولایت🇮🇷
7 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
28 فایل
کانالی مذهبی حاوی مطالبی از زندگینامه شهدا ،موضوعات اخلاقی ،اجتماعی و سیاسی روز جامعه http://eitaa.com/joinchat/2696871956Ce7a218b3e9 @Rahrovannn جهت ارتباط با ادمین @Alijannn.
مشاهده در ایتا
دانلود
... اوایل برای شهادتش دعا می‌کرد ، می دیدم که بعد از نمـاز از خدا شهادت می‌کند... نمازهایش را همیشه وقت میخواند، نماز شبش ترک نمی‌شد، دیگر تحمل نکردم ، یک آمدم و جانمازش را جمع کردم، به او گفتم: تو این حق نداری نماز شب بخونی، شهیــد می شی! حتی جلوی اول‌وقت او را می‌گرفتم! اما چیزی نمی‌گفت .... دیگر هم شب نخواند ! پرسیدم : چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟ خندیــد و گفت: کاری‌و که ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، رضایت تو از عمل مستحبی مهمتره، اینجوری زمان هم راضی تره ... بعداز مدتی برای هم دعا نمی‌کرد، پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟ گفت: چرا ، ولی براش دعا نمی‌کنم! چون خودِ خدا باید بشه تا به شهـــــــادت برسم ... گفتم : حالا اگه تو جوونی بشه چیکار کنیم؟؟ لبخندی زد و گفت: مگه عشق پیر و جوون می‌شناسه؟! معروف به حسین قمی ✍ به روایت همسر شهید 🌷
📋 | هرچه بیشتر بهتر 🎯 چند توصیه از مقام معظم رهبری برای استفاده بیشتر از ♨️ 💎 😊 🔆 ❤️ 🌳 🌀 🌷
آیت الله وحید خراسانی نقل میکنند که نعلبندی در  زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از   راه شد. رفیق بین راه  شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب  را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش.  کرد  من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان.  یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر ، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر  را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه  جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را  دادند، ، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه  خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در  کربلا  کن. جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز  رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. شبی با اهل و عیالش در  نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: #صاحب_الزمان تو را می‌خواهد. همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای  نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا  بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، ، چه نظری داریم. 🌱
🕊✨ سه دانشجو داشت که دوتایشان فکلی بودند و یکی ریش داشت. جلوی پای همه بلند میشد! برایش فرقی نمیکرد که فکلی است یا چادری. اگر به این می گفت دخترم، به آن یکی هم میگفت دخترم! اذان که میگفتند، نمی گفت بروید ! همان جا آستین هایش را بالا میزد! همین بچه فکلی را سال بعد در نمازخانه دیدم.  و  بعد از نمازش همیشه به راه بود... 🌷 
استاد قرائتی گواهینامه پل صراط وقتی پلیس به شما میگه لطفا گواهینامه شما اگه کارت ملی شناسنامه پاسپورت مدرک خلبانی حتی نشون بدی پلیس میگه فقط گواهینامه وقتی اون دنیا گفتن شما هرچی دم از انسانیت معرفت و جوانمردی بگی بهت میگن همه اینا خوبه اصل کاری رو بیار ...
(ره): ✨ عُجب خطرناک است ... 🍃عجب این است که انسان به عبادتش بنازد، خودش را خوب بداند, خیال کند هایش قبول شده، هایش قبول شده، بہ خودش بادی بکند. این را مےگویند عجب و خطر دارد. ✨ خداوند تبارک و تعالی به حضرت داوود فرمود: ای داوود! بہ گنهکاران بده ، اما صدیقین را ! 🔻 حضرت داوود تعجب کرد و پرسید: خدایا، صدیقین را بترسانم؟ من باید به صدیقین بشارت بدهم و گنهکاران را بترسانم، حال چرا برعکس شده؟ ✨ خدا فرمود: صدیقین را از بترسان، آدم خوب ها، نماز شب خوان ها را از عجب بترسان ولی گنهکاران را بشارت بده. چرا؟ 🔻 چون گنهکاران دچار و نیستند، آنها مےگویند: «ما آشغال بندگانت هستیم» اما صدیقین به عبادتشان مےنازند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌹حاج آقای قرائتـــے: مابه وسیله میتوانیم منکرات جامعه را از بین ببریم با: و ازدواج مهارکننده ← شهوت و نماز از بین برنده ← غفلت