@Raisali_irوصیت نامه شهید رستم فرشچی.mp3
زمان:
حجم:
5.44M
🔊وصیتنامه شهید رستم فرشچی
🔻گوینده: خانم موسوی بابایی
#شهید_رستم_فرشچی
#اهرم #تنگستان
#جزیره_مینو #صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
@Raisali_irشهید محمد بنافی.mp3
زمان:
حجم:
3.23M
🔊وصیتنامه شهید محمد بنافی
🔻گوینده: خانم تقوی
#شهید_محمد_بنافی
#بنارسلیمانی #دشتستان
#جزیره_مینو #صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
من با ایشان سالهای زيادى در يك كلاس و در يك ميز درس خوانده ايم و در سال ۶۴ بعد از فارغ التحصيل شدن در كنكور سراسرى شركت كردم كه بعد از اعلام نتايج وى زودتر از من با خبر شده بود و به در منزل ما مراجعه و يك دفعه مرا در آغوش گرفت و زد زير گريه
گفتم على جان خير باشد
و بعد از چند لحظه گفت كه اسامى قبولين دانشگاه اعلام شده كه اسم من درست نفرات اصلى و تو در ليست ذخيره ها هستى و من چه جورى به تربيت معلم بروم گفتم برو دست خدا، خدا كريم است.
🔻راوی: احمد عاشوری (دوست شهید)
#شهید_علی_قاسم_پور
#اهرم #تنگستان
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
بعد از اينكه همه میخوابيدند، حوالی نيمه شب بلند میشد و نماز شب میخواند.
اكثراً در سپاه و بسيج و انجام مراسم مذهبی بود. چون خيلی انسان كنجكاوی بودم، در كارهايش تجسس میكردم. اما محمد با خوشرویی با من برخورد مینمود و هر بار كه به جبهه اعزام میشد حدود دو ماه حضور فعال داشت.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_محمد_بنافی
#بنارسلیمانی #دشتستان
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
روزى موقع سحر به مسجد رفتم ديدم شهيد روزگرد با حالت معنوى خاصى سر به سجده گذاشته و با حالتی گريان، دائماً اين ذكر شريف را با خود زمزمه مىكند:
«الهى العفو»، «الهى العفو»، «الهى العفو»...
🔻راوی: دوست شهید
#شهید_محمد_روزگرد
#خورموج #دشتی
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
يكبار عمه اش كه مادر شهيد است منزل ما بود میگفت يخچالی خريده ام كسی نيست كمكم كند او را به روى پايه اى تخته اى كه برايش ساخته ام بگذارد.
صبح ساعت ۹ بود كه عمه اش اين مطلب را بيان كرد ظهر خواب ديدم رستم نزد من آمد و گفتم: كجا بودى؟
گفت الآن پيش عمه ام بوده ام رفته ام يخچال را برايش جاگذاری كرده ام.
يكباره بيدار شدم خيال كردم زنده است بلند شدم در اين اطاق آن اطاق به دنبالش گشتم بعد يادم آمد شهيد شده.
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_رستم_فرشچی
#اهرم #تنگستان
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
از جبهه زياد صحبت میكرد و تمامى كارهايش در مورد جبهه بود هميشه با دوستانش با نرمی برخورد مىكرد.
گوش به فرمان امام بود. مىگفت: اگر شهيد شدم به فرزندانم بياموز كه ادامه دهنده راهم و پشتيبان ولايت و رهبرى باشند.
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_محمد_بنافی
#بنارسلیمانی #دشتستان
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
اخلاق ايشان با مردم بسيار خوب بود. نماز شب را ترک نمىكرد و خيلى به آن بهاء مىداد.
رفت و آمد با سالخوردگان را سرلوحه كار خود قرار داده بود و به اين مسئله افتخار مىكرد.
اكثر اوقات در مسجد و در بسيج بود. شهيد تقريبا ۳ ماه قبل از ازدواج و ۴ بار بعد از ازدواج به جبهه حق عليه باطل اعزام شد حدودا ۴۵ روز در قم دوره رانندگى لودر ديد.
مىگفت تا جبهه هست، من هم هستم. عاقبت در شب سيزدهم ماه مبارك رمضان برابر با ۳ خرداد ۱۳۶۵ به فيض عظيم شهادت نائل گشت.
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_محمد_بنافی
#بنارسلیمانی #دشتستان
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
يک روز آمد تا ناراحت است. تا يكى از همشهريان مىخواسته كالای كوپنی بگيرد، به علت اينكه آن روز راهپيمايی بوده مغازه تعطيل بود؛ آن آقا به انقلاب و مسئولين از روى ناراحتى بد گفته بود.
رستم ناراحت شده بود مىگفت جوانان ما دارند در جبهه جان مىدهند اينها به خاطر اينكه گرفتن كالای كوپنیشان به تأخير افتاده ناراحت هستند.
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_رستم_فرشچی
#اهرم #تنگستان
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
من آن موقع، در جبهه بودم. مادر محمّد هم به فقيه حسنان رفته بود و در منزلمان در لنگك، محمّد با برادر و خواهرش زندگى مىكردند.
در روز اعزام، محمّد تصميم مىگيرد كه هر طور شده همراه با #شهيد_غلامرضا_بسنده عازم جبهه شود.
خواهرش هر قدر اصرار مىكند كه چون پدر و مادرمان نزد ما نيستند تو بايد پيش ما بمانی، او قبول نمىكند و راهى جبهه مىگردد.
من جبهه بودم كه با تعجّب ديدم محمّد به ديدن من آمده.
من گفتم چرا برادر و خواهرت را تنها گذاشتی؟
او گفت كه: چون موقع اعزام فرا رسيد رفتن به جبهه را بر هر چيز ديگر ترجيح دادم و نتوانستم در خانه بمانم.
🔻راوی: پدر شهید
#شهید_محمد_روزگرد
#خورموج #دشتی
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
موقعيكه غلامرضا تصميم به حضور در جبهه گرفته بود، پدرش به تازگي تراكتور خريده بود. من به او گفتم: حال كه ميبيني پدرت تراكتور خريده و به كمك تو نياز دارد، جبهه نرو و جهت كمك به پدرت، روي تراكتور كار كن، اما او قبول نكرد و گفت: وظيفه من در حال حاضر، رفتن به جبهه و محكم نگه داشتن سنگرهاست و بايد به جبهه بروم.
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_غلامرضا_بسنده
#خورموج #دشتی
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
در یکی از روزهایی که برادرم محمّد به مسجد میرفت، مؤذّن به او گفته بود: «من چند روزی به مسافرت میروم و در این مدّت تو جای من اذان بگو.»
برادرم خیلی خوشحال شده بود و آن روز برای اولین بار در مسجد اذان گفت.
وقتی که به خانه برگشت، بسیار شادمان بود و در پوست خود نمیگنجید و گفت: «صدای مرا شنیدید؟ چطور بود؟».
و بدینگونه احساسات آن روزش را برای ما بیان کرد.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_محمد_روزگرد
#خورموج #دشتی
#جزیره_مینو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir