eitaa logo
از تبار رئیسعلی
541 دنبال‌کننده
408 عکس
99 ویدیو
2 فایل
🔷 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری🌴☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
روايت عشق: روزهاى اول جنگ شور و شوق بسيجيان جهت اعزام به جبهه فوق العاده بود. تقريبا يك روز مانده به اعزام بسيجيان بنده داشتم به طرف پايگاه مقاوت جهت ثبت نام برادران حركت مى‌كردم كه ديدم شهيد محمد پور كوهی با حالتى شاد و خندان جلو آمد و دستم را گرفت گفت: من هم مى‌خواهم ثبت نام كنم و با شما به جبهه بيايم. من گفتم: شما تازه از سربازى برگشته‌ايد. بگذار خستگى از تنت بيرون برود ان‌شاءالله در مراحل بعدی حتما اسم شما را جهت اعزام مى‌نويسم. ولى او گفت: اصلا طاقت ندارم و واجب مى‌دانم كه به جبهه بروم. هر چه اصرار كردم كه ايشان را منصرف كنم سودى نداشت. چون تنها فرزند خانواده بود و تازه از سربازی برگشته بود و از طرفی داوطلب هم بسيار زياد بود. با حالتى وصف ناپذير گفت: واجب شده كه به جبهه بروم و تكليف شرعى خود را در قبال دينم ادا كنم. بالاخره روز اعزام زودتر از همه سوار ماشين شد و بسيار با رزمندگان شوخى مى‌كرد و مى‌خنديد. در جبهه دليرانه مى‌جنگيد تا اينكه شربت شيرين شهادت را نوشيد. 🔻راوی: على قاسمی (همرزم شهيد) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
زمانی که من کلاس پنجم ابتدایی بودم و موضوع انشاء ما علم بهتر است یا ثروت، بود. اما من نمی‌دانستم چه بنویسم، ظهراب برایم توضیح داد که علم با ثروت معنا و مفهوم پیدا می‌کند و اگر بخواهیم جداگانه به هر کدام از آن‌ها توجه کرده و بها بدهیم سبب تباهی و نابودی می‌گردد. پس این دو مثل دوبال هستند برای پرواز کبوتر! یا مثل مادیات و معنویات که هر دو به هم وابسته هستند و تکمیل کننده یکدیگر! ظهراب به من گفت باید قول شرف بدهی هیچ وقت به دیگران متکی نباشی و روی پای خودت بایستی. من که مفهوم جمله‌ی او را نمی‌فهمیدم، گفتم: الان مگر روی پای کی ایستاده ام؟ او خندید و گفت: خواهر عزیزم، منظورم این است که از فکر و اندیشه خودت استفاده کنی و خودت را دست کم مگیر و چشم انتظار دیگران نباشی. به خدا قسم، من از هوش و استعدادی که شما دارید قول می‌دهم که در آینده معلم می‌شوی. 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
Audio_67818.mp3
3.91M
🔊وصیت‌نامه شهید اسماعیل شَبلُ الحُکماء بوشهری نژاد 🔻گوینده: آقای مجید احسانی مطلق 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصيت‌نامه شهيد عبدالله صفا.mp3
2.86M
🔊وصيت‌نامه شهيد عبدالله صفا 🔻گوینده: خانم علی‌محمدی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸 نقاشی شهید محمد باقر ارجمند ۲۳/۶/۱۳۵۹ 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب شهادتش خواب دیدم طوفان شدیدی همراه با ابرهای سفید شروع به وزیدن کرده و بطرف خانه ما می‌آید، وقتی به ما رسید خانه ما را کاملاً با خودش برد ولی من و بچه‌ها همگی سالم ماندیم، فردای آن روز خبر دادند که اسماعیل در عملیات شهید شده است. 🔻راوی: همسرشهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸 خط شهید محمد باقر ارجمند ۲۳/۶/۱۳۵۹ شیوه مردان نباشد بر ضعیفان تاختن خانه ها ویران نمودن کاخ زیبا ساختن ناجوانمردیست اندر مذهب آزادگان بر سر خوانی نمک خوردن ُنمک نشناختن بهر جمع مال و کسب جاه در این دنیای دون روزها اندر کمین شب‌ها کمند انداختن 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب ۲۶ ماه مبارک رمضان سال ۶۱ بعد از شهادت اسماعیل در حیاط منزل خوابیده بودیم (هنوز جنازه اسماعیل پیدا نشده بود زیرا بعد از شهادتش تا حدود ۴ ماه پیکر ایشان در منطقه عملیاتی مانده بود) درب حیاط را یادم رفته بود ببندم نزدیکی‌های سحر مادر اسماعیل آمد منزل ما و برایمان سحری آورده بود، غذا را گذاشت و می‌خواست برود ولی من از او خواستم که بماند و با ما سحری بخورد.چون قبل از آمدن مادرش اسماعیل را در خواب دیده بودم که وارد حیاط شد، همراه با یک خانم که روانداز انداخته بود و دوتا بقچه سبز و مشکی در دستش بود من خیلی در عالم خواب گریه و زاری کردم و او مرا تسکین داد و گفت گریه نکن ما هم مثل تو گمشده داریم و ناراحت نباش، ان‌شاءالله فردا نتیجه می‌گیری و بعد از آن چهار انگشتر به من داد سه تای آن نگین قرمز و یکی نگین سبز داشت، فردای آن روز خبر آوردند که جسد شهید پیدا شده و آورده‌اند. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
سال آخر دبيرستان بود كه انقلاب اسلامي ‌شروع شد و فعاليت شهيد نيز متعاقب آن، آغاز گرديد. محمدباقر، در اين ايام، به تهران و قم مى‌رفت و اطلاعيه‌ها و اعلاميه‌هاى حضرت امام و پوسترها و كتاب‌هاى مذهبى را به گناوه مى‌آورد و با يكى از دوستانش، كه هم‌اكنون از جانبازان جنگ تحميلی است، در بين مردم توزيع مى‌كردند. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
آخرین مرخصی کلأ در مدت خدمتش یک بار به مرخصی آمد. آخرین باری که مرخصی آمده بود به کنار تربت رفته بود و قبری را در کنار ایشان حفر کرده بود. شخصی شهید را در حال حفر قبر دیده بود و از ایشان پرسیده بود که: «چه کسی مرده و قبر را برای چه کسی حفر می کند؟» شهید جواب داده بود: «کسی نمرده و این قبر مال من است. به زودی این مکان جای خواهم گرفت.» یک هفته بعد از این جریان حسین شهید شد. 🔻 کتاب نزدیک به آسمان 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
دائم به جوانان وصيت می‌كرد به جبهه بروند و می‌گفت: نترسيد تا دستور شهادت كسى نرسيده و لياقت پيدا نكرده به چنين عروس زيبايى دست پيدا نمی‌كند. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
من افتخار می كنم كه در اين راه مقدس و به سوى هدف خود جان و مالم را فدا كنم و اميدوارم كه بعد از من كسى يا كسانى باشند كه بتوانند به نداى رهبر و شهيدان و براى رضاى خدا و خانواده شهيدا جاى شهيدان را پر كنند و بر عليه كفار بجنگند و اسلحه هایی كه بر روى زمين افتاده بردارد و راهشان را ادامه دهند ان‌شاءالله. 🔻فرازی از وصیت‌نامه 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
تا دستور شهادت كسى نرسيده و لياقت پيدا نكرده به چنين عروس زيبايى دست پيدا نمی‌كند. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
Audio_899046.mp3
3.42M
🔊وصیت‌نامه شهید یونس افشين 🔻گوینده: خانم موسوی بابایی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید اسماعیل بسیار شجاع و نترس بود، بچه‌های محله او را چمران بنمانع صدا می‌زدند. از طرفی او عاشق شهادت بود. گاهی در منزل می‌خوابید و خودش را به مردن می‌زد وقتی عکس العمل ما را می‌دید، می‌گفت: من شهید شده‌ام چکار می‌کنید؟ او دو بار به جبهه رفت. یکبار در سال ۶۰ بود که حدود سه ماه در جبهه ماند و بار دوم که زیاد هم بین آنها فاصله نبود برای عملیات آزادسازی خرمشهر به جبهه رفت که در همین مرحله هم به‌شهادت رسید. هنوز احساس می‌کنم زنده است و با ما زندگی می‌کند، گاهی اوقات احساس می‌کنم در خانه راه می‌رود یا احساس می‌کنم که در یخچال را باز می‌کند و درون آن را نگاه می‌کند، انگار همیشه با ما و در کنار ماست. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مدتی از پیروزی انقلاب گذشته بود که صدام بعثی به ایران حمله کرد، حسین آن زمان وارد جهاد سازندگی شده بود که برای حضور در جبهه اقدام کرد. به یاد دارم در اولین حضورش به جبهه، دچار مجروحتی سخت شد که انتظار زنده ماندنش را نداشتیم. حسین از ناحیه‌ سر و بدن مجروح شده بود و حدود ۲ ‏تا ۳ ‏ماه در بیمارستان فاطمه‌ زهرای بوشهر بستری شد. چند ماهی از دوره استراحتش گذشت، حالش که بهتر شد مادرم زمینه ازدواجش را فراهم کرد. مراسم خواستگاری انجام شد و قرار مراسم ازدواجش را گذاشتیم اما او گفت: «تا من به جبهه بروم و ‏برگردم، بعد از آن مراسم را برگزار می‌کنیم، الان وقت ازدواج من نیست چون که در جبهه به راننده ی لودر نیاز دارند». 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در یکی از روزهای گرم تابستان در رودخانه مشغول شنا بودیم. در قسمت پایین رودخانه پسری که بعدها فهمیدیم نامش «کنعان» است به تنهایی مشغول شنا کردن بود. بچه ها از روی شیطنت و بازیگوشی هم که شده قصد آزار و اذیت او را داشتند. در این جمع، مختار نه تنها با نظر بچه ها موافق نبود بلکه به شدت مخالفت کرد و گفت: او غریبه است. ما باید غریب نواز باشیم و به غریبه ها احترام بگذاریم. این پسر تنها غریبه ای است که برایم غریبه نیست! اگرچه لحن صدایش نازک و کودکانه بود اما جدیت او باعث شد که بچه ها سکوت کنند. سپس او را به نزد خود دعوت کرد و با او با مهربانی برخورد کرد. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بارها قبل از خدمت به جبهه رفته بود تا اینکه موقع سربازيش فرا رسيد و به كرمان رفت. حتى اگر براى ۲۴ ساعت شده بود به خانه مى‌آمد و آشكارا مى‌گفت: دلم برايتان تنگ شده است. 🔻پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اين خاطره را هميشه بيان مى‌كرد: روزى از خاکریزی بالا رفتيم و چند روحانى را ديديم كه از بس آنها را تيرباران كرده بودند تكه تكه شده بودند. و اين صحنه براى اثبات حقانيت روحانيت شيعه برايم كافى است. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
آیا مرگ در پیری لذت بخش‌تر از مرگ در جوانی است؟! در راه اسلامی که حافظ آزادی بشر است ارزشی دارد و آیا راهی که انسان ممکن است ۷۰ الی ۱۰۰ سال بپاید  یا ۲۰ الی ۲۵ آن را پشت سر بگذارد عیبی دارد و آیا مرگ پر افتخار بهتر است از زندگی ذلت بار نیست پس چرا بترسیم و با کفر نجنگیم و نمیریم.  گوارا باد شهادت در راه اسلام و میهن 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
علاقه‌اش به امام خمينی وصف ناپذير بود. اوايل انقلاب وقتی خبردآوردند كه امام به ايران بازگشته است ديگر آرام و قرار نداشت. آنچنان مشتاق ديدار امام بود كه به تهران رفت و شرفياب حضور امام شد. 🔻پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
قبل از آخرين سفرش زمينه ازدواجش را فراهم كرده بوديم. وقتی با خبر شد گفت: دست نگهداريد اين آخرين سفر است. شب قبل از شهادتش در خواب ديدم كه پسرم زخمی در خون دست و پا می زند. بيدار كه شدم به مادرش گفتم: پسرمان شهيد شده اما او قبول نكرد. صبح كه رفتم به بنياد شهيد خبر شهادتش را شنيدم. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خدایا شش بار به میدان نبرد اعزام شدم و مرا قبول نکردی. از تو می خواهم که مرا بپذیری... ای مسئولینی که در رأس قرار دارید، کاری نکنید که روابط جایگزین ضوابط شود. ما امروزه چنین مسئله‌ای را در اداره ها می‌بینیم وای بر شما اگر چنین کنید! نفرین همه شهداء و خانواده‌ی شهداء بر شما باد! من از خدا خواهانم، اگر مسئولی از وظایف خود غافل ماند او را مورد بخشش قرار دهد و به راه راست هدایت کند. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در شب عملیات که منجر به شهادت ایشان شده بود، شهید اسماعیل و همراه هم بودند، در آن لحظات آخر اسماعیل به شهید طوافی می‌گوید: در این عملیات من شهید می‌شوم و تو مجروح خواهی شد ولی این مطلب را تا بعد از شهادت من با کسی در میان نگذار و همانطور هم شد. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید-محمدی.mp3
1.28M
🔊مصاحبه با مادر شهید کنعان محمدی 🎙مصاحبه کننده: خانم اسماء محمدی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir