هدایت شده از شین؛
نویسنده های عزیزم، شما باید یه وانشات یا یه تکه کوتاه داستان با اطلاعاتی که بهتون میدم بنویسید(دوتا سناریو میتونید بنویسید.)
.
سناریو اول:
هلنای جوجی بوجی ما یه خواهر بزرگتر به نام هلما داره که رسما هم خواهرشه هم مادرش هم باباش هم دوستش(مادر و پدرش بعد تولدش در رفتن. چیز یعنی گمشدن). طبق پیشگویی که یه قرن پیش رخ داده بود. فرزند سوم یکی از پنج خاندان که خون همه خاندان هارو داره با قدرت فساد متولد میشه و فساد رو ریشه کن میکنه و خاندان هارو نابود میکنه. از اون موقع خاندانی بیشتر دوتا بچه نداشته. ولی یهو خاندان اتیا(خاندانی که قدرت اینده بینی و اینا دارن) یه بچه سوم به اسم هلنا میارن. تا چند سال تولد این بچه پنهون بوده. ولی تو شش یا هفت سالگی هلنا. تولدش لو میره و خاندان میان برای کشتن هلنا(وارث های خاندان رو میتونید خیلی راحت تا قبل از 16 سالگی که قدرتشون بیدار نشده بکشید)هلما خواهرش اینده هلنا رو میبینه و نصف شب پا میشه میره بندرگاه برای نجات خواهرش و خب جان فدایی میکنه و جای خواهرش میمیره. هلنا هم خیلی عصبانی میشه از دست پنج خاندان و خلاصه قدرت فسادش بیدار میشه و برای انتقام از خاندانا شروع به نقشه کشیدن میکنه.گردنبند شبدر در اصل مال هلما بوده که اون شب یه برگش میشکنه و میفته دست هلنا(صحنه مرگ هلما یا گفت و گو قبل از مرگ هلما با هلنا رو بنویسید)
.
سناریو دوم.
بعد مرگ هلما کسی بالا سر هلنا نبوده(هلنا یه داداش داره به اسم هِلی که اونو باید یکی نگه داره) و خب هلنا بدون اینکه کسی بهش بگه چی خوبه چی بد بزرگ میشه
به مدت چهارسال شروع به خرابکاری میکنه از هک کردن بانک کلاهبردار تا قتل داداستانا و قاضی ها و... بعد چهارسال هلنا میبینه پلیسا پیداش نمیکنن. و خب خسته شده بوده. پس میره دم در اداره پلیس خودشو معرفی میکنه(اینجا 12 یا 11 سالش بوده) میگه من شبدر سیاهم(تو صحنه ها ردی از شبدر سیاه همیشه جا میزاره) پلیسا اول مسخرش میکنن بعد یهو میبین که عه حرفاش راسته(سیستم اداره رو هک کرد تا قبول کنن اون شبدره) خلاصه میبرنش اتاق بازجویی. یه افسر خانمی خوشگل اینجا داریم که از هلنا بازجویی میکنه
بعد هلنا هم میبینه اینا یه مشت احمقن و دستگیر شدن دست پلیس کیفی نداره همونجا از اتاق بازجویی فرار میکنه🙏( مکالمه بین بازجو و هلنا و یا فرارش و یا ورودش به اداره پلیسو بنویسید)
هدایت شده از Elen's mental asylum
مثلا دسته اول اونان که عضو ستویان، دسته دوم رامونا، دسته سوم آرتیستای معمولی مث خودم(معمولی یعنی چنلش کلا رو دست خودش میچرخه و کل محتواش آرت و اینجور چیزاس)، دسته چهارم اون آرتیستایین که کنار کارشون فعالیتای دیگه دارن، پنجمم اونایین که چنل ندارن و تو گپا فقط از کاراشون رو نمایی میکنن(میدونین دیگه صرفا نباید چنل داشته باشی تا آرتیست حساب شی)
رامونا؛
مثلا دسته اول اونان که عضو ستویان، دسته دوم رامونا، دسته سوم آرتیستای معمولی مث خودم(معمولی یعنی چنل
نه.
کلا دو دسته ان یا عقده ای ان یا غیر عقده ای.
یه چندتا هم هستن کلا نیستن.
رامونا؛
همونطور که میدونید، ماه آسمون آرتیست های ایتا مدتیه که حال خوبی نداره💔... به همین دلیل، ما برای قوت
بچه های ناز من، بنده وقت خالی نیافتم. اگر کسی یه چند ساعت وقت خالی داره بیاد. من کل کارا رو بهش بدم یجا جمع کنی که نشر بدیم.
ایدی: @Arthur_00
مادربزرگم فردا عمل داره
بعد ما نذر کردیم که تا فردا ۱۰۰ تا نادعلی بخونیم
می خوام ازتون بخوام کمک کنید
دعاش هم براتون میفرستم و هر چند تا که خوندید برام بفرستید ممنون:)
یکی هم یکیه و من رو واقعا مدیون خودتون میکنید