فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دنیای_رنگارنگ 🎨
پادشاهان همه مبهوت مَقامت،گویند:
این چه شاهیست مگر؟این همه نوکر دارد!
#جانمحسیݩ❤️
#بأبے_أنٺ_و_أمے_یا_ثارالله🌷
#یا_حسین
#اربعین
🖤🦋
@Rangarang62
#دنیای_رنگارنگ 🎨
✅️ عاشقانه ♥️
چون چشم های قشنگی داری فکر میکنی حق با توئه؟
همینطوره . درست فکر کردی.♥️
#عشق
🖤🦋
@Rangarang62
#دنیای_رنگارنگ 🎨
✅️ داستان
بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم و اولین چیزی هم که میخواستم بخرم یک یخچال برای "ننهنخودی" بود.
ننهنخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچوقت بچهدار نشده بود. میگفتند جوان که بوده شاداب و سرحال بوده، سرخاب میزده، برای بقیه نخود میریخته و فال میگرفته.
پیر که شده، دیگر نخود نریخته
اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش.
زمستان و تابستان آبیخ میخورد، ولی یخچال نداشت. مامان میگفت: "جگرش داغه!"
ننه برای خنک کردنِ جگرش، شبها راه میافتاد میآمد درِ خانهی ما را میزد و یک قالب بزرگ یخ میگرفت. توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسهی ننهنخودی" بود.
ننه با خانهی ما ندار بود. درِ کوچه اگر باز بود بیدر زدن میآمد تو، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم میآوردیم برای او.
با بابا رفیق بود
برایش شالگردن و جوراب پشمی میبافت و باهاش که حرف میزد توی هر جمله یک "پسرم" میگفت. سلام پسرم؛ خوبی پسرم؟ رنگت پریده پسرم؛ خداحافظ پسرم..
یک شبِ تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم؛ ننه، پرده را کنار زد و آمد تو.
بچهی فامیل که از ورود یکبارهی یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود، جیغ زد و گریه کرد.
ننه به بچه آبنبات داد. نگرفت، بیشتر جیغ زد.
بچه را آرام کردیم و کاسهی ننه نخودی را از توی جایخی آوردیم.
بابا وقتی قالب یخ را میانداخت توی زنبیل ننه، آرام گفت: "ننه! از این بهبعد در بزن!"...ننه، مکث کرد.
به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بیحرف رفت و بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد.
کاسهی ننهنخودی ماند توی جایخی و روی یخش، یک لایه برفک نشست.
یک شب، کاسه را برداشتیم و با بابا رفتیم درِ خانهی ننه.در را باز کرد. به بابا نگاه کرد. گفت:
"دیگه آبِ یخ نمیخورم، پسرم!"
قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود. شبیه مادری شده بود که بچههایش بیهوا برده باشندش خانه سالمندان. درِ خانهی بابا را زدن برای ننه، شبیه کارتزدن بود برای ورود به شرکت خودش..او توی خانهی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر".
برای اثبات مادرانگیاش به خودش و بقیه، نیاز داشت که کاری را بکند که بقیهی مادرها مجاز به انجامش نبودند
"بیدر زدن به خانهی پسرش رفتن"
یک در، یک درِ آهنی ناقابل، ننه را پرت کرد به دنیای خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده!
ننهنخودی یک روز داغ تابستان مُرد.
توی تشییعجنازهاش کاسهی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادرمرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد. جگرش داغ شده بود.
ی حرف، ی عکس العمل، ی نگاه،چقدر آثار به همراه داره
مراقب حرفاتون باشین.👩🦯
#پیشنهاد_ویژه
#داستان
🖤🦋
@Rangarang62
گفتمش دل میخری؟!.mp3
2.56M
#دنیای_رنگارنگ 🎨
✅️ دکلمه
گفتمش دل میخری؟!
پرسید چند
گفتمش دل مال تو تنها بخند . .🖤)
و اینجاست که میگوید تنها
صداست که می ماند: )🫂
گویـــنـــده کـــــــــــار
دیگه بین ما نیستن🥀
#چنگیز_جلیلوند
#دکلمه
🖤🦋
@Rangarang62
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دنیای_رنگارنگ 🎨
خطاب به تمام خستگان جهان :
باشد که اشکِ بعدی شما، اشکِ شوق باشد . . .
شب خوش 🌘✨
#شب_بخیر
🖤🦋
@Rangarang62
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دنیای_رنگارنگ 🎨
⚪️✨ مهربان خـــدای من
🌺✨بوی ناب بهشت میدهد
⚪️✨ همهی نامهای قشنگت...
⚪️✨هوای دلم سبک میشود
🌺✨ با زمزمهی نامهای زیبایت...
⚪️✨نفس می کشم در هوای
🌺✨ مهربانیهای نابت....
⚪️✨روزی زیبا و پربار را با توکل
🌺✨ بر اسم اعظمت آغاز میکنیم
🌺✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
⚪️✨الـــهــی بــه امــیــد تـــو
🖤🦋
@Rangarang62
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دنیای_رنگارنگ 🎨
اربابم سلام 💔
از ازل قرعہ عشقٺ بہ من افتاد حسین
همہ ذراٺ وجودم شده فریادحسین
ازهمین فاصلہے دورسلامم بپذیر
ڪه خراب توشدم خانہات آباد حسین
⚘اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
⚘و َعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
⚘وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
⚘وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
#یا_حسین
🖤🦋
@Rangarang62
#دنیای_رنگارنگ 🎨
سلام امام زمانم ♥️
🌤بار دیگر صبح شد، بیدار شد این زندگی...
ای تمام حسِ بودنهای من ، صبحت بخیر ♥️
اللهمعجللولیکالفرج🤲
صبحتون معطر به عطر صلوات بر مهدی صاحب زمان (عج)🌷
🖤🦋
@Rangarang62
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دنیای_رنگارنگ 🎨
صبح که میشود
گویے خورشید دستش به کارِ
خیر میرود،
زمین را روشن میکند ،
آسمان را در بغل میگیرد ،
شبنم را
ازچشمها میخشکاند،
و از همه گرامے تر؛
تو را به یاد من مے آورد . . .
صبح بخیـــــــــــــــر گلِ قشنگم😍
حمید رها✍️
#صبح_بخیـــــــــــــــر
🖤🦋
@Rangarang62