#دنیای_رنگارنگ 🎨
کوری آمد وسطِ صحنِ تو، بینا برگشت
یک زنِ ویلچری ، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریحِ تو نگاهش افتاد
سجده ای کرد ، سپس شیعه ی مولا برگشت
خسته بود از همه ی آینه ها تا اینکه
زشت آمد،متحوّل شد و زیبا برگشت
آنکه در صحن به دنبالِ شفا آمده بود
با نگاهی به ضریحِ تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا !
نگهش کردی و با دیده ی دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود : که زن میخواهم
رفت تا اینکه شبی پیشِ تو بابا برگشت
به گمانم که به طورِ تو مُشرّف شده بود
آنکه با معجزه و با یَدِ بیضا برگشت
صبح در قامتِ یک مردِ گدا رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که آقا برگشت
جبرئیل آمده بود از وسطِ عرش ، حرم
دو سه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفسِ خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد ، از مذهبِ تَرسا برگشت
زائری بود مُردّد جلوی ترمینال
مشکلی داشت از اوّل به خدا با برگشت
#السلامعلیکیاعلۍابنموسۍالرضآ
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
#یا_امام_رضا
♥️🦋
@Rangarang62
#دنیای_رنگارنگ 🎨
کوری آمد وسطِ صحنِ تو، بینا برگشت
یک زنِ ویلچری ، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریحِ تو نگاهش افتاد
سجده ای کرد ، سپس شیعه ی مولا برگشت
خسته بود از همه ی آینه ها تا اینکه
زشت آمد،متحوّل شد و زیبا برگشت
آنکه در صحن به دنبالِ شفا آمده بود
با نگاهی به ضریحِ تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا !
نگهش کردی و با دیده ی دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود : که زن میخواهم
رفت تا اینکه شبی پیشِ تو بابا برگشت
به گمانم که به طورِ تو مُشرّف شده بود
آنکه با معجزه و با یَدِ بیضا برگشت
صبح در قامتِ یک مردِ گدا رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که آقا برگشت
جبرئیل آمده بود از وسطِ عرش ، حرم
دو سه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفسِ خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد ، از مذهبِ تَرسا برگشت
زائری بود مُردّد جلوی ترمینال
مشکلی داشت از اوّل به خدا با برگشت
#السلامعلیکیاعلۍابنموسۍالرضآ
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
#یا_امام_رضا
♥️🦋
@Rangarang62
#دنیای_رنگارنگ 🎨
کوری آمد وسطِ صحنِ تو، بینا برگشت
یک زنِ ویلچری ، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریحِ تو نگاهش افتاد
سجده ای کرد ، سپس شیعه ی مولا برگشت
خسته بود از همه ی آینه ها تا اینکه
زشت آمد،متحوّل شد و زیبا برگشت
آنکه در صحن به دنبالِ شفا آمده بود
با نگاهی به ضریحِ تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا !
نگهش کردی و با دیده ی دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود : که زن میخواهم
رفت تا اینکه شبی پیشِ تو بابا برگشت
به گمانم که به طورِ تو مُشرّف شده بود
آنکه با معجزه و با یَدِ بیضا برگشت
صبح در قامتِ یک مردِ گدا رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که آقا برگشت
جبرئیل آمده بود از وسطِ عرش ، حرم
دو سه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفسِ خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد ، از مذهبِ تَرسا برگشت
زائری بود مُردّد جلوی ترمینال
مشکلی داشت از اوّل به خدا با برگشت
#السلامعلیکیاعلۍابنموسۍالرضآ
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
#یا_امام_رضا
♥️🦋
@Rangarang62
#دنیای_رنگارنگ 🎨
کوری آمد وسطِ صحنِ تو، بینا برگشت
یک زنِ ویلچری ، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریحِ تو نگاهش افتاد
سجده ای کرد ، سپس شیعه ی مولا برگشت
خسته بود از همه ی آینه ها تا اینکه
زشت آمد،متحوّل شد و زیبا برگشت
آنکه در صحن به دنبالِ شفا آمده بود
با نگاهی به ضریحِ تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا !
نگهش کردی و با دیده ی دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود : که زن میخواهم
رفت تا اینکه شبی پیشِ تو بابا برگشت
به گمانم که به طورِ تو مُشرّف شده بود
آنکه با معجزه و با یَدِ بیضا برگشت
صبح در قامتِ یک مردِ گدا رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که آقا برگشت
جبرئیل آمده بود از وسطِ عرش ، حرم
دو سه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفسِ خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد ، از مذهبِ تَرسا برگشت
زائری بود مُردّد جلوی ترمینال
مشکلی داشت از اوّل به خدا با برگشت
#السلامعلیکیاعلۍابنموسۍالرضآ
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
#یا_امام_رضا
🖤🦋
@Rangarang62