#دنیای_رنگارنگ 🎨
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت🥀
بی قرارِ بی قرار آمد ، قرارش را نداشت🥀
سالها پا در رکابِ حضرتِ خورشید بود🥀
بر رکاب امّا سوارِ کهنهکارش را نداشت🥀
بر رکابِ خود نگینِ سرخِ خاتم را ندید🥀
بر رکابِ خود نگینِ شاهوارش را نداشت🥀
خوب یادش بود وقتی رهسپارِ جنگ شد🥀
دشت تابِ گامهای استوارش را نداشت🥀
لحظههایی را که بی او از سفر برگشته بود🥀
لحظههایی را که اصلاً انتظارش را نداشت🥀
یالهایش گیسوانی غوطهور در خاک و خون🥀
چشمهایش چشمهای که اختیارش را نداشت🥀
اسب بی صاحب، شبیه کشتی بی ناخداست🥀
صاحبش را، هستیاش را، اعتبارش را نداشت🥀
پیکرِ خود را به خونِ آسمان آغشته کرد🥀
طاقتِ دل کندن از دار و ندارش را نداشت🥀
اسبها در قتلهگاه، آسیمه سر میتاختند🥀
کاش شرمِ دیدنِ ایل و تبارش را نداشت🥀
پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود🥀
که حسابِ زخمهای بی شمارش را نداشت🥀
کاش دُلدُل بود و دِل دِل کردنش را میشنید🥀
لحظهای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت🥀
بالهایش را همان جا باز کرد و جان سپرد🥀
آرزویی غیرِ مردن در کنارش را نداشت🥀
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
احمد علوی✍️
#یا_حسین
#عاشورا
#محرم
🖤🦋
@Rangarang62