eitaa logo
رنگین کمان
455 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
44 فایل
کشکول (سیاسی،اجتماعی،دینی،عکس نوشته و...) لینک دعوت کانال ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/929759250C9dcea431bf برآے تبـادلـ و پیشنهادات بہ آیدے زیر مـراجـعـہ ڪنـید💐 @Mf4506 @Sobhan59 👌برداشتن هر گونه مطلبی از کانال جایز است #حَلالاًطَیّباً
مشاهده در ایتا
دانلود
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 2⃣2⃣ #جهاد بسیار آدم عاطفی ، مهربان ، و باغیرتی بود. در ایام
زندگینامه و خاطرات 2⃣3⃣ با اینکه یک جوان امروزی بود اما فوق العاده نجیب و مومن بود و حد و حریم خود را با هرکس بخصوص حفظ میکرد به طوری که در هر فضایی حضور پیدا نمیکرد.به نمازش اهمیت زیادی میداد و تمام تلاش خود را میکرد که نمازش را بخواند... نماز شبش ترک نمیشد و هرگاه میخواست بخواند اجازه نمیداد کسی متوجه بشود و در اتاقش را میبست و انگار همه میدانستند الان کسی اجازه ورود به اتاقش را ندارد. Join👇 🆔 @Rangiinkaman
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 2⃣3⃣ #جهاد با اینکه یک جوان امروزی بود اما فوق العاده نجیب و مو
زندگینامه و خاطرات 2⃣4⃣ مشهد را خیلی دوست داشت. هر وقت دلش می گرفت و وقت آزاد داشت، می گفت بریم . خودش می رفت. گاهی هم به من زنگ میزد و میگفت فاطمه، بریم مشهد؟می رفتیم.. خیلی سفرهای خوبی هم می شد. بعد از بابا، متولیان حرم های متبرکه، پرچم های متبرکه را برایمان فرستادند، تا با بابا دفن کنیم. پرچم ، ، .... بعد از شهادت هم پرچم های کربلا و حرم را بر ایمان فرستادند. موقع تدفین اول پارچه را که جهاد عاشق ایشان و عزاداری برایشان بود را پهن کردیم. در همون حین، کسی رسید که پرچم گنبد را آورده بود. آن فرد اصلا از زمان دقیق مراسم خبری نداشت. خواست خدا بود که به موقع رسید. این پرچم را حتی برای بابا هم نفرستاده بودند. انگار خود امام_رضا آن را فرستاده بود. "خاطره ای از زبان " فاتحه ای را به روح پاک شهدا تقدیم بفرمایید Join👇 🆔 @Rangiinkaman
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 2⃣5⃣ در پی شهادت #جهاد_مغنیه، سیدمجیدبنی‌فاطمه مداح اهل بیت کشو
زندگینامه و خاطرات 2⃣6⃣ یک روز من و در فرودگاه تهران با هم ملاقات گذاشته بودیم و من از قم برای دیدار وی رفتم، جهاد به محض این که مرا دید گفت : چقدر لاغر شده ای تو مگر ورزش نمی کنی؟!! مگر آقا نفرموده اند: «تحصیل، تهذیب ، ورزش»!!! و من فهمیدم که سخنان به چه میزان تاثیر گذار بوده و برای امثال جهاد_مغنیه به چه میزان با اهمیت است! ✍ راوی: سید کمیل باقر زاده ʝσvłŋ→°.•رنـگــ🌈ـین کـــ🏹ـمان
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 2⃣6⃣ یک روز من و #جهاد_مغنیه در فرودگاه تهران با هم ملاقات گذاشت
زندگینامه و خاطرات 2⃣7⃣ 🔵 توسل به امام زمان (عج) ◾️بعد از شهادت و ازدواج دو فرزند دیگرم -مصطفی و فاطمه- من با زندگی می‌کردم. یک شب قبل از ماموریت سوریه، نیمه های شب دیدم با صدای بلند گریه می‌کند. به سرعت به اتاقش رفتم و متوجه شدم در حال است. ◾️ شب جمعه بود و قرار بود فردای آن روز به «قنیطره» سوریه برود. فردای آن روز ازش سوال کردم که چرا گریه می کردی؟ خجالت کشید و گفت: هیچی. ◾️شنبه از سوریه تلفن کرد. پرسیدم کِی برمیگردی؟ جواب داد یا یکشنبه شب و یا دوشنبه. من دوباره پرسیدم که تو آن شب به چه کسی متوسل شده بودی؟ اول حرفی نزد. بعد گفت: من در نمازم خطاب به حجت بن الحسن(عج) صحبت میکردم. پرسیدم چه می گفتی؟ سکوت کرد. قسمش دادم که بگو. گفت: به ایشان می گفتم که من بنده گناهکاری هستم و...» ◾️مادر جهاد بقیه حرفها را نگفت و فقط این را گفت که تا وقتی در این دنیا بود، دل من قرص و آرام بود. ✍ به نقل از مادر ʝσvłŋ→°.•رنـگــ🌈ـین کـــ🏹ـمان
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 2⃣7⃣ 🔵 توسل به امام زمان (عج) ◾️بعد از شهادت #حاج_عماد و ازدواج
زندگینامه و خاطرات 2⃣8⃣ 🔴 شهید جهاد مغنیه را کسی نمی شناخت اما وقتی شهید شد خیلی زود عطر شهادتش دل‌های جوانان جبهه مقاومت را پر کرد. این ویژگی شهدای است. تا زنده‌اند فقط سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی آن‌ها را می‌شناسد، اما پس از همه جهان متوجه شان می‌شود. 🔹مطلبی مربوط به تصویر همیشه را با می‌دیدید، اینبار با سلاح ببینید. با دوربین‌ها می‌توان در هزاران کیلومتر آن طرف‌تر خط شکنی کرد اما با شاید کیلومترها آن طرف‌تر. 🔹دوربین‌ها زینبی‌اند و تفنگ‌ها ؛ و جهان را فتح می‌کند. Join👇 🆔 @Rangiinkaman
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 2⃣8⃣ 🔴 #سلاح_جهاد شهید جهاد مغنیه را کسی نمی شناخت اما وقتی شهی
زندگینامه و خاطرات 2⃣8⃣ روزی از پرسیدم که تا کنون چند مرتبه را دیده ای؟ وی پاسخ داد: «شاید پنج یا شش مرتبه» از او پرسیدم قبل از شهادت پدرت یا پس از شهادت ایشان؟ وی گفت: «اولین دیدار قبل از پدر بود، من و دوستان وارد اتاق آقا شدیم، فردی مرا به ایشان معرفی کرد و آقا فرمودند:‌« مراقب پدرت باش خیلی برای من عزیز است» دفعه بعد که پس از شهادت پدرم به دیدار رهبر_معظم_انقلاب رفتم ایشان با لحن شوخی به من فرمودند:‌ «مگر به تو نگفته بودم مراقب پدرت باش؟» این نشان از اهمیت این پدر و پسر می دهد که در آن طرف مرز ها بار را بر دوش می کشند. راوی: سید کمیل باقر زاده Join👇 🆔 @Rangiinkaman
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 2⃣8⃣ روزی از #شهیدجهادعمادمغنیه پرسیدم که تا کنون چند مرتبه #ر
زندگینامه و خاطرات 3⃣0⃣ روایتی از دختر فرمانده شهید سردار سرلشگر یکی از دوستان بابا به اسم ابوجاسم در تعریف میکرد که بعد از شهادت بابا   به طور محرمانه و امنیتی با چند تا از بچه های سپاه_قدس،سر مزار بابا اومد و ساعت ها سر مزار بابا نشست و خیلی گریه کرد و درد دل کرد. همه ی بچه ها میگفتن نمیدونیم از حاج_حمید چی خواست تا اینکه تقریبا کمتر از یک ماه بعد به شهادت رسید و همه گفتن که   شهادتش رو از گرفت. ʝσvłŋ→°.•رنـگــ🌈ـین کـــ🏹ـمان
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 3⃣0⃣ روایتی از دختر فرمانده شهید سردار سرلشگر #سید_حمید_تقوی_ف
زندگینامه و خاطرات 3⃣1️⃣ جشن تولد يكی از دوستانمان بود با تصميم گرفتيم با هم برويم و برايش كادو بخريم من به جهاد يكی از بهترين پاساژ ها رو برای خريد معرفی كردم که به انجا برويم اما جهاد مخالفت كرد و از من خواست كه به يكی از مغازه ها برای خريد كردن برويم. وقتی رسيديم ديدم كمی چهرش درهم رفت و سرش پايين بود از او سوال كردم اتفاقی افتاده ؟ گفت دلم ميگيرد وقتی جوانان را اين‌گونه مي‌بينم ديدم نگاهش به آن سمت خيابان رفت. چند دخترو پسر مشغول شوخی باهم و حركات سبكانه‌ای بودن، دستش را روی شانه ام گذاشت وگفت برويم. به داخل مغازه رفت وسريع چيزي برای هديه انتخاب كرد و برگشتيم. در داخل ماشين سرش پايين و زياد حرف نميزد مگر اينكه من با او صحبت مي‌كردم و او پاسخ دهد شب هنگامی كه ميخواستيم به مهمانی برويم ناگهان او را جلوی در خانه خود ديدم و پرسيدم اينجا چيكار مي‌كنی ؟ من فكر مي‌كردم رفتی!؟ گفت من نمي‌اييم ولی از طرف من هديه را به او بده و تبريک بگو از او علت اينكار را سوال كردم گفت شنيدم جايي كه تولد را گرفته اند مكان مناسبی برای شركت ما نيست ما آبروی و جوانان اين راهيم آنوقت خودمان نامش را خراب كنيم؟! ✍راوی : یکی از دوستان شهید پی نوشت : حیا داشته باشیم❗️همین … والبته آبروی دینمون هم حفظ کنیم ، چون مردم به دین نگاه میکنند و علاقه پیدا میکنند... 👈مثل باشیم.👉 ʝσvłŋ→°.•رنـگــ🌈ـین کـــ🏹ـمان
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 3⃣1️⃣ جشن تولد يكی از دوستانمان بود با #جهاد تصميم گرفتيم با ه
زندگینامه و خاطرات 3⃣2⃣ 📿 سجاده آسمانی این یک سجاده معمولی است؛ شاید هم نیست! چون از روی این سجاده یک جوان روزی پنج نوبت اوج می‌گرفت و به معراج می‌رفت.. نیمه‌شب‌ها همین سجاده شاهد سوز مناجات عاشقانه آن جوان مجاهد بود.. در سجده بعد از هر نماز، شبنم اشک زلال آن جوان مخلص از روی گونه‌های چون برگ گلش بر روی همین سجاده می‌غلتید.. پیشانی نورانی‌اش بر روی همین مهر فرود می‌آمد.. بند بند انگشتان دستش دانه‌های همین تسبیح را لمس می‌کرد.. این یک سجاده معمولی نیست.. بُراقی است که را به عرش می‌بُرد.. 📿سجاده‌ای است که جهاد آن را از هدیه گرفته بود، و همیشه در گوشه اتاقش گسترده بود.. کهف حصینی بود که هر روز بارها در فرصت خلوت با خدا به آن پناه می‌برُد.. كاش ما هم براى خودمان چنين مأمن و پناه‌گاهى براى خلوت با خدا داشته باشيم... ʝσvłŋ→°.•رنـگــ🌈ـین کـــ🏹ـمان
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 3⃣2⃣ 📿 سجاده آسمانی این یک سجاده معمولی است؛ شاید هم نیست! چون
زندگینامه و خاطرات 3⃣3⃣ به فوق العاده علاقه داشت، در بسياری از كارها به خصوص دينش از كسب تكليف ميكرد،او تمام اين و و را از مادرش گرفته بود. ⁉️ اكنون اين براي ما سوال است كه چگونه به شهيدجهادمغنيه رسيد!؟ جواب اين سوال بسيار واضح است جــهاد همه ی اينها را از مادرش داشت، مــادری كه و او بود در و دوستش بود در شادی و غم و ياور و همدردش بود در سختی ها، اون جهاد شــدن امــروزش را مديون است. ʝσvłŋ→°.•رنـگــ🌈ـین کـــ🏹ـمان
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 3⃣3⃣ به #مادرش فوق العاده علاقه داشت، در بسياری از كارها به خص
891.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگینامه و خاطرات 3⃣4⃣ گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید با همان خنده اش به آنها متذکر میشد ، همیشه هرکجا بود تا صدای را میشنید نمازش را میخواند ، حتی گاهی اوقات در جلسه در حین حرف زدن که بود تا صدای اذان به گوشش میرسید انگار که در گوشش صدایش کردند، به آرامی بلند میشد و از همه ما میخواست اول را بخوانیم و بعد به کار ادامه دهیم. ʝσvłŋ→°.•رنـگــ🌈ـین کـــ🏹ـمان
رنگین کمان
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه 3⃣4⃣ گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید ب
زندگینامه و خاطرات 3⃣5⃣ هر زمانی را که مناسب می دید برای دوستان خود جلسه ای می گذاشت و با آن ها سخن میگفت. او شخصی بسیار بود و همگان به این هوش اذعان داشتند. وی در عین باهوشی و تیزهوشی ، شخصیتی بسیار لطیف و داشت. هوش تنها در امور و مسائل نظامی محدود نمی شد بلکه در تمامی زمینه ها از این هوش استفاده می کرد . ʝσvłŋ→°.•رنـگــ🌈ـین کـــ🏹ـمان