[° #جای_خالے_برادر .....°]
😢 من که همهش نگرانم نکنه
وقتی امام یارگیری کرد تو تیمش
نباشم.
😔 اون شب آخر، تو کربلا هم امام
چراغا رو خاموش کرد و فرمود برید.
😢 میدونین عباس(ع) چی جواب
دادن؟؟
😭 فرمودن شما میخواید ما بریم
تا زنده بمونیم! اما خدا اون روزو
نیاره که ما باشیم و شما نباشید.
😢 ما هم باید همین کار و کنیم.
بگیم نباشه اون روزی که مولامون
نباشه و ما باشیم
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
🧐 به کی میگن ساقی لبتشنگان؟؟
😊 به من.
😢 به حضرت عباس میگن
🤔 مگه دوبار آب آوردن چیه؟
😢 با دوبار آب آوردن نیست.
از روز هشتم محرم آب رو به روی
امام بستن و از اون روز عباس
مسؤول آب آوردن شده. تا روز آخر.
همیشه وقتی بقیه یارای امام نتونستن
آب بیاره عباس وارد میشده.
☺️ اینه که ساقیِ گرهگشای کربلاست
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
☹️ چرا نمازات کم شده.
دیگه مسجد و هیئت نمیری؟؟
😎 بنده کارم زیاد شده، مسؤولیتم
خطیر و سنگین شده . نمیرسم.
😜 ببخشید الگوی شما کیه؟؟
😎 با افتخار حضرت عباس(ع)
😱 عباس الگوت هست و نمازات
یکی درمیون؟؟
😢 میگن قاتل عباس علیهالسلام
تو کوفه با دو دستش می کوبیده
تو سر خودش که من ماهرویی رو
کشتم که بین دو چشمش جای سجده
بود.
😎 خب اون جای سجده شاید
مال وقتی بود که هنوز علمدار
حسین نبوده.
😢 حتی وقتی منصب داشت هم
نماز و عبادتاش ترک نشده. اصلا همین
نمازا و عبادتاش بوده که عباس رو
عباس کرده.
☺️ اصلا هرچی مقامت بالاتر بره
باید دعا و تضرعت بیشتر بشه.
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
موضوع امروز:
الگوها و علم آموزی
😜 خب من ازین چیزا سر در نمیارم
ولی الگوی من ابوالفضل العباسِ(ع)
☺️ عجب!! در مورد علم ایشون
چی میدونی؟؟
😜 شنیدم که میگن علم در دستان
ایشون مثل موم نرم و شکل پذیر بوده.
☺️ ولی ظاهرا شما در دست علم
موم هستیا.
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
😷 اصلا نمیشه نفس کشید
انگار هوا نیست. انگار گم کردم و
گم شدم.
😢 پس حالا درک میکنی نبود
ابوالفضل(ع) رو در حرم. آخه تا قبل
رفتن برای آب آوردن ، دفعه آخر
بارها رفته میدان و برگشته،
بارها زخمیا و مجروحا رو برگردونده.
😭 شب قبل ،بارها بین خیمهها
گشتزنی کرده. همه جا بوده ولی
ردپایی نزاشته..
😭 وقتی دیگه نیست، دیگه هوا
واسه نفس کشیدن نیست.
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
😢 میگم عباس روز آخر و لحظه
آخر چیکار میکرد؟
😔 روز آخر وقتی دلش تنگ و نفسش
بسته میشه اجازه ورود به میدان
خواسته و امام فرمودن اول آبی
برای بچها بیار بعد به میدان برو.
😢 و باز هم اطاعت از ولایت بر
خواهش دل اولویت داره
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
😢 از اول راه همراهش بوده،
این راه یه نهضت و خیزش بود
که سرور شهیدان امام حسین(ع)
شروع کرده و عباس(ع) از آغاز
همراهش بوده.
😔 مطیعانه همراهی برادر رو در
پیش گرفته. و بازوی توانمندش میشه
که همه جا همراهِ
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
☺️ می بینم که چند روزی من نبودم
بیکار بودین!!
😔 ابوالفضل حتی شب عاشورا
همزمان جسم و زبونش با هم کار
میکرد اون وقت ما یکی مون نباشه
بقیه بیکار میشن.
😢 هم از حرم پاسداری می کرد هم
زبانش به ذکر خدا مشغول بود.
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
😢 اینکه عباس با ما فرق داره اینه
که مسؤولیت پذیرِ. حتی وقتی شهادت
در یک قدمیش هست بازم شونه خالی
نمیکنه.
😳 هااا؟؟ چطوری؟؟
😢 وقت جنگ به برادراش فرموده
اول شما برید میدان. مسؤولیت زنها
و بچهها با منه. باید مراقب باشم
و آب برسونم بهشون
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
🤔 گفتی حضرت ابوالفضل امان نامه
رو رد کرد؟؟
😢 نه تنها آقا ، بلکه همه یارای امام
راهی برای نجات جونشون داستن
اما همه به عباس اقتدا کردن و تعظیم
به حق رو ترجیح دادن
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
🙂عباس الگوِ. معیار شناختمون
و ولایتپذیریمون.
😒 الان که دیگه دوره اماننامه
گذشته.
🙂 نگذشته. هنوزم نگذشته. امان
نامه اون موقع همین مذاکرات امروزه.
اسمش عوض شده. رسمش همونه.
🙂 باید با رد اماننامههایی مثل
خانه، امکانات و تفریحات آنچنانی
تحصیلات و ...... در دشمنای ایران
یأس و نا امیدی به وجود بیاریم.
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama
[° #جای_خالے_برادر .....°]
🤔 من به این جریان اماننامه و
رد کردنش مشکوکم.
😢 چه مشکوکی؟ اصلا قضیه رو
از زبان کسی که به خانواده علی نزدیک بوده میگم.
😔 زهیر از قبلترها با خانواده علی
آشنا بوده. شب عاشورا میره پیش
عباس و جریان ازدواج امام علی
و مادر عباس رو میگه.
😢 میگه پدرت تو رو برای همچین
روزی خواسته. مبادا برادرت رو تنها
بزاری.
🙂 عباس هم میگه تو با این حرفا
می خوای به من جرأت بدی؟؟
به خدا سوگند هرگز برادرم رو رها
نمیکنم و این رو بهت فردا جوری
نشونت میدم که در عمرت نظیرش
رو ندیده باشی
عشقــ❤️ــ با اهداے جآن معنا شود
|🕯|Eitaa.com/Rasad_nama