eitaa logo
رصدنما 🚩
2هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
8.1هزار ویدیو
253 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
رصدنما 🚩
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽؛ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_یازدهمـ #پایان_عمل_جراحی خوبــ به یاد دارم
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ آن زمان ڪاملا متوجه بودمـ ڪه مرگ به سراغمـ آمده. اما احساس خیلی خوبے داشتمـ .از آن درد شدید چشمـ راحتـ شده بودم . پسرعمه و عمویمـ در کنارمـ حضور داشتند و شرایط خیلی عالے بود 🤩 من شنیده بودمـ دو ملڪ از سوی خداوند همیشه با ما هستند. حالا داشتم این دو ملڪ را مےدیدمـ . چه قدر چهره آنها زیبا و دوست داشتنے بود دوستــ داشتمـ همیشه با آنها باشمـ.😍 ما با همـ وسط یڪ بیابان ڪویری و خشڪ و بے آب و علف حرڪت مےڪردیمـ ڪمی جلوتر چیزی را دیدمـ. روبروی ما یک میز قرار داشتــ ڪه یک نفر پشت آن نشسته بود. آهسته آهسته به میز نزدیڪ شدیمــ.👣 به اطراف نگاه کردمـ سمت چپ من در دوردستها چیزی شبیه سراب دیده مےشد اما آنچه می‌دیدمـ سراب نبود شعله های آتش بود . حرارتش را از راه دور حس مےکردمـ.😓 به سمت راست خیره شدمـ . در دوردستها یڪ باغ بزرگ و زیبا یا چیزی شبیه به جنگلهای شمال ایران پیدا بود. نسیم خنڪی از آن سو احساس مےڪردمـ.😊 به شخص پشت میز سلام ڪردمـ. با ادب جواب داد. منتظر بودم. مےخواستمـ ببینم چکار دارد؟ این دو جوان که در ڪنار من بودند هیچ عڪس‌العملی نشان ندادند.🙂 حالا من بودمـ و همان دو جوانے ڪه کنارمـ قرار داشتند. همان جوان پشت میز یڪ ڪتاب بزرگ و قطور را مقابل من قرار داد.📗 جوان پشت میز به آن ڪتاب بزرگ اشاره ڪرد. وقتی تعجب من را دید گفت: کتاب خودت هستــ. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_دوازدهمـ #پایان_عمل_جراحی آن زمان ڪاملا متو
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ جوان پشت میز، به آن کتاب بزرگ اشاره ڪرد وقتی تعجب من را دید، گفت: کتاب خودتــ هستــ ، بخوان. 📘 امروز برای حسابرسی، همین ڪه خودت آن را ببینے ڪافی است. چه قدر این جمله آشنا بود در یڪی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره ڪرده بود: ✨إقرَأ ڪتابڪ، ڪفی بِنفسِڪَ الیومَ علیڪَ حسیباً✨ این جوان درستـ ترجمہ همین آیه را به من گفتــ. نگاهے به اطرافیانمـ ڪردم. ڪمے مڪث ڪردمـ و ڪتاب را باز ڪردمـ. سمت چپ بالای صفحه اول، با خطی درشتــ نوشته شده بود : ۱۳ سال و ۶ماه و ۴ روز از آقایی ڪه پشتــ میز نشسته بود، پرسید: این عدد چیه؟؟🤔 گفت: سن بلوغ شماستــ. شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدی. به ذهنم آمد ڪه این تاریخ یک سال از پانزده سال قمری ڪمتر است.🧐 اما آن جوان ڪه متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست ڪه شما در ذهن داری . من هم قبول ڪردمـ. ☺️ قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوبــ زیادی نوشته شده بود. از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و.... پرسیدمـ اینہا چیست؟؟🤔 گفت: اینها اعمال خوبی است ڪه قبل از بلوغ انجام دادی. همه این کارهای خوب برایتــ حفظ شده استــ. 😎 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_سیزدهمـ #حسابرسے جوان پشت میز، به آن کتاب بزر
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ قبل از اینڪه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویمـ، جوان پشت میز نگاهی ڪلی به ڪتاب من ڪرد و گفت: نمازهایت خوب و مورد قبول است. برای همین وارد بقیه اعمال مےشویمـ. من قبل از بلوغ، نمازم را شروع ڪرده بودمـ. و با تشویق های پدر و مادرمـ همیشه در مسجد حضور داشتمـ 🕌 ڪمتر روزی پیش مےآمد ڪه نماز صبحمـ قضا شود اگر یڪ روز خدای ناڪرده نماز صبحمـ قضا مےشد ، تا شبـ خیلی ناراحتــ و افسرده می‌شدمـ. 😞 این اهمیّت به نماز را از بچگے آموخته بودم و خدا رو شڪر همیشه اهمیّت می‌دادم.😍 خوشحال شدمـ . به صفحه اول ڪتابمـ نگاه ڪردمـ از همان روز بلوغ تمام ڪارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچڪترین ڪارها . حتی ذره‌ای کار خوب و بد را نوشته بودند. و صرف‌نظر نڪرده بودند.🖌..... تازه فہمیدمـ ڪه: ✨فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذرةٍ خیراً یَرَه✨ یعنے چه؟ هر چه ڪه ما اینجا شوخی حساب ڪرده بودیمـ آنہا جدی جدی نوشته بودند!😱 در داخل این ڪتاب، در ڪنار هر یڪ از کارهای روزانه من، چیزی شبیه یڪ تصویر ڪوچڪ وجود داشت که وقتے به آن خیره مے‌شدیم مثل فیلمـ به نمایش در مےآمد. درست مثل قسمتــ ویدئو در موبایل های جدید فیلمـ آن ماجرا را مشاهده مےڪردیمــ.📀 آن همـ فیلمـ سه بُعدی با تمامـ جزئیات. یعنے در مواجهه با دیگران حتے فکر افراد را می‌دیدیمـ. لذا نمیشد هیچ ڪدام از این ڪارها را انڪار ڪرد . غیر از ڪارها حتی نیتهای ما هم ثبت شده بود . آنها همه چیز را دقیق نوشته بودند و جای هیچ گونه اعتراضی نبود.✋ تمامـ اعمال ثبت بود هیچ حرفی هم نمی‌شد بزنیمــ. اما خوشحال بودمـ که از ڪودکے همراه پدرمـ در مسجد و هيئت بودمـ. از این بابت به خودمـ افتخار مےڪردمـ و خودم را از همین حالا در بہترین درجاتــ بہشتــ مےدیدمـ .😎 همین طور که به صفحه اول نگاه مےکردم و اعمال خوبم افتخار مےڪردمـ یڪدفعه دیدمـ، تمام اعمال خوبمـ در حال محو شدن است. 🤔😱😠 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_چهاردهمــ #حسابرسے قبل از اینڪه وارد صفحات
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ صفحه پر از اعمال خوب بود، اما حالا تبدیل به ڪاغذ سفید شده بود! با عصبانیتــ به آقایی ڪه پشتــ میز نشسته بود گفتم: اینها چرا محو شد؟؟ مگر من این کارهای خوب را انجامـ ندادمـ؟؟ 😠 گفت: بله . درستـ مےگویی . اما همان روز غیبت یڪی از دوستانت را ڪردی، اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.📤 با عصبانیتــ گفتمـ : چرا؟؟ چرا تمامـ اعمال من؟؟ او هم غیر مستقیمـ اشاره ڪرد به حدیثی از پیامبر (ص) ڪه مےفرمایند: سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشڪ به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یڪ بنده نمےرسد . رفتمـ صفحه بعد. آن روز همـ پر از اعمال خوبــ بود. نماز اول وقت، مسجد، بسیج، هیئتــ، رضایتــ پدر و مادر و.....😇 فیلم تمام اعمال موجود بود اما لازم به مشاهده نبود. تمامـ اعمال خوبـ مورد تأیید من بود. آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند. خیلی از ڪارهای خوبے ڪه فراموش ڪرده بودم، تماما برای من یاد آوری مےشد. اما با تعجب دوباره مشاهده ڪردمــ ڪه تمامـ اعمال من در حال محو شدن است.😳😞 گفتمـ : این دفعه چرا؟؟ من ڪه در این روز غیبت نڪردمـ. جوان گفتـ: در این روز یڪی از دوستان مذهبی ات را مسخره ڪردی. این عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد.✋ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_پانزدهمــ #حسابرسے صفحه پر از اعمال خوب بود،
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ بعد بدون اینڪه حرفے بزند آیه سی‌ام سوره یاسین برایمـ یادآوری شد: روز قیامتــ برای مسخره ڪنندگان روز حسرت بزرگی است. ✨یا حَسرةً علی العِبادِ ما یأتیهمـ منـ رسولٍ الّا ڪانوا بِه یَستہزؤُن✨ خوبـ به یاد داشتمـ به چه چیزی اشاره دارد. من خیلے اهل شوخے و خنده و سرڪار گذاشتن رفقا بودمـ . با خودمـ گفتمــ: اگر اینطور باشه ڪه اوضاع منــ خیلے خرابه!!😔 رفتمـ صفحه بعد. روز بعد هم ڪلی اعمال خوب داشتمـ. اما ڪارهای خوب من پاڪ نشد. با این ڪه آن روز همـ شوخے ڪرده بودمـ اما در این شوخےها با رفقا گفتیمـ و خندیدیمـ . اما به کسے اهانتــ نڪردیم. غیبتـ نڪرده بودمـ. هیچ گناهی همراه با شوخی‌های من نبود. برای همین شوخی‌ها و خنده‌های من، به عنوان کار خوب ثبت شده بود. با خودمـ ڱفتمـ: خدا رو شڪر 🤗 خوشحال شدمـ و رفتمـ صفحه بعد . با تعجب دیدمـ ڪه ثواب حج در نامه عمل منـ ثبت شده است. 🕋 به آقایی ڪه پشت میز نشسته بود با لبخندی از سر تعجب گفتمـ : حج؟؟ من این اواخر مڪه رفتمـ . در سنین نوجوانے ڪی مکه رفتمـ ڪه خبر ندارم؟؟! گفتــ: ثواب حج ثبت شده. برخی اعمال باعث مےشود ڪه ثواب چندین حج در نامه عمل شما ثبت شود. مثل اینکه از سر مهربانے به پدر و مادرت نگاه ڪنی. یا مثلا زیارت با معرفتــ امام رضا(ع). اما دوباره مشاهده ڪردم یڪی یڪی اعمال خوب من در حال پاڪ شدن است. دیڱر سؤال نیاز نبود . ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_شانزدهمـ #حسابرسے بعد بدون اینڪه حرفے بزند
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ خودمـ مشاهده ڪردمـ ڪه آخر شب با رفقا جمع شده بودیمـ و مشغول اذیت ڪردن یڪی از دوستان بودیمـ ، یاد آیه ۶۵ سوره زمر افتادمـ ڪه مےفرمود: " برخے اعمال باعث حبط (نابودی) اعمال (خوب انسان) مےشود. 😔 به دو نفری ڪه ڪنارمـ بودند ڱفتمـ: شما یڪ کاری بڪنید؟؟!! همین طور اعمال خوب من نابود مےشود...🔥 سری به نشانه ناامیدی و این که کاری نمےتوانند برایمـ انجامـ دهند تڪان دادند . همین طور ورق مےزدم و اعمال خوبی را مےدیدم ڪه خیلی برایش زحمت ڪشیده بودم و یڪی یڪی محو مے‌شدند.⬜️ فشار روحے شدیدی داشتمـ ڪم مانده بود دق ڪنم. نابودی همه ثروت معنوی ام را به چشمـ می‌دیدم. نمی‌دانستمـ چه ڪنم؟؟😞😟 هر چه شوخے ڪرده بودمــ اینجا جدی جدی ثبت شده بود. اعمال خوب من از پرونده‌ام خارج و به پرونده دیگران منتقل مےشد.📤📥 نڪته دیگری که شاهد بودمـ این که هر چه به سنین بالاتر می‌رسیدمــ ، ثواب ڪمتری از نمازهای جماعت و هیئت ها در نامه عملم می‌دیدمـ. 📉 به جوانے ڪه پشت میز نشسته بود گفتم در این روزها من تمام نمازهایمـ را به جماعت خواندم . من در این شبها به هیئت رفته ام . چرا اینها در اینجا نیست؟؟🤔🤨 رو به من ڪرد و ڱفتــ : خوبــ نگاه ڪن، هر چه سن و سالتــ بیشتر می‌شد ، ریا و خودنمایی در اعمالت زیاد مي‌شد. اوایل خالصانه به مسجد و هیئت مےرفتے ، اما بعدها به مسجد مےرفتی تا تو را ببینند ، هیئت مےرفتے تا رفقایتــ نگویند چرا نیامدی!؟؟😒😏 اگر براے خدا بود چرا به فلان مسجد و هیئت ڪه رفقایت نبودند نمےرفتی؟؟ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama