📚 برعکس همه!
🖊 معمولاً افراد به نزدیکان خود بیشتر
توجه میکنند؛ ولی امام برعکس بود.
هر کس به امام نزدیکتر بود، در ظاهر
کمتر به او توجه میکرد.
🪴 مثلا اگر یکی از فرزندان امام یا
یکی از ماها که شاگردان نزدیک امام
بودیم، پیشش میرفتیم، خیلی معمولی
با ما برخورد میکرد؛ ولی وقتی یک
طلبهی معمولی بعد از درس میآمد
و سؤالی داشت، با او حسابی گرم
میگرفت.
بعداً فهمیدیم که امام میخواسته
اینجوری اخلاص ما را بالا ببرد.🕊
☁️ بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #دهه_فجر
#سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 درس و مبارزه
🖊 شش ساله بود که به مکتبخانهی
ملا ابوالقاسم رفت؛ قرآن را آنجا فرا
گرفت.
🌸 مدتی بعد وارد مدرسهی نوتأسیس
احمدیه در خمین شد...
دروس مقدماتی را پیش برخی از اقوام
فرا گرفت؛ مثلاً بخشی از منطق و ادبیات
عرب را نزد برادرش سید مرتضی آموخت.
در کنار درس خواندن، مشغولیتهای دیگری
هم داشت؛ کار با اسلحه، سنگربندی و مبارزه
با یاغیان غارتگر محلی🌿
☁️ بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #دهه_فجر
#سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 امر عظیم
🖊 مأموریت پیدا کرده بود نامههای
مهمی را در زمینهی تشکیل انجمنهای
ایالتی و ولایتی از سوی استادش آیتالله
خمینی برای علمای خراسان ببرد.
🪴 در طول مسیر، سفارش مهم استاد
را با خود مرور میکرد:
🌸 «وقتی وارد مشهد شدی، ابتدا به
حرم علی بن موسی الرضا (علیه السلام)
مشرف شو. سلام مرا برسان و از قول
من این جمله را به آن حضرت بگو که:
آقا، امر عظیمی را شروع کردهایم. اگر
مصلحت اسلام است، شما عنایت کنید
و ما را تأیید کنید. اگر مصلحت اسلام
نیست، ما را از ادامهی این کار بازدارید!»🤲🏻
☁️ بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #دهه_فجر
#سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 اضطراب
🖊 اضطراب مأمورین در ماشین دیدنی
بود. خوب میدانستند اگر دست مردم
به آنها برسد، چه به روزگارشان خواهد
آمد... پاهایشان از ترس میلرزید... یکی
از مأمورها سرش را کنار دست امام
گذاشته بود و گریه میکرد. نفر دیگر
هم مرتب شانهی امام را میبوسید.
🌤 امام که شدت اضطراب و ترسشان
را دید، دستش را روی پای آنها گذاشت
و گفت: «نگران نباشید! تا من با شما
هستم نترسید... اتفاقی برایتان
نمیافتد!»
🌻 بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #دهه_فجر
#سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 اگر خیلی عصبانی شدی...
✨ خطبهی عقد که تمام شد، امام رو کرد
به دخترِ من:
«تو هر وقت شوهرت وارد میشود و دیدی
خیلی عصبانی است و حتی در آن عصبانیت
به تو تهمت زد و یک چیزهای خلاف گفت،
تو در آن شرایط به ایشان هیچی نگو. بعد
از آنکه شوهرت آرام شد، بگو این حرفت
تهمت بوده...»💛
✨ بعد امام برگشت رو به داماد:
«شما هم همین طور! اگر یک وقتی وارد
شدید و دیدید ایشان عصبانی است، آن
موقع تذکرات را ندهید.»🌻
✏️ بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #دهه_فجر
#سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 چشم برای قرآن
🖊 مدتی بود چشم امام درد میکرد.
پزشکی آمده بود برای معاینه.
«شما باید چند روز استراحت داشته
باشید و قرآن نخوانید!»✋🏻
همه میدانستند امام روی حرف دکتر
حرف نمیزند؛ ولی شوخی حکیمانهی
امام این بار متفاوت بود:
«آقای دکتر! من چشمم را برای قرآن
خواندن میخواهم. وگرنه چه فایده
دارد چشم داشته باشم؟! شما یک کاری
بکنید که بتوانم قرآن بخوانم!»🪴
☁️ بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #دهه_فجر
#سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 میشود بدهید بدوزند؟
🖊 اهل دستور دادن نبود؛ حتی به همسر
خود... مثلاً اگر یک وقتی دکمهی پیراهن
امام کنده میشد، امام به همسرش
نمیگفت «بدوز»، بلکه میگفت:
«میشود این را بدهید بدوزند؟»
🌸 اگر روز بعد دوخته نشده بود، نمیگفت:
«چرا ندوختید؟!»، میگفت: «کسی نبود
بدوزد؟»
🪴 بارها و بارها میدیدم که خانم میآمد
و کنار آقا مینشست؛ ولی امام خودش بلند
میشد و در را میبست. یک روز به امام
گفتم: «خانم که داخل اتاق میآیند، همان
موقع به ایشان بگویید در را ببندند!»
🌸 امام گفت: «من حق ندارم به ایشان
امر کنم!»
☁️ بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #دهه_فجر
#سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 میخوام امام رو بزنم!
🖊 «میخوام امام رو بزنم...!»
این را گفت و لنگه کفش به دست، پرید
توی اتاق امام...
خشکم زد: «خدا مرگم! یعنی چی؟!»
وقتی رسیدم توی اتاق، دیدم جدی جدی
دارد امام را میزند...!
امام تا من را دید، اشاره کرد که: «باهاش
کاری نداشته باش!»💛
وقتی قشنگ کتککاریهاش تمام شد، امام
بغلش کرد و بوسیدش. بعد با مهربانی
بهش گفت: «بابا جون، من اگر به شما
میگم به این کاغذها دست نزنی، چون
اینا مال مردمه. من باید اینا رو بخونم
و جواب بدم. اگر پاره بشه و خدا من
رو دعوا کنه، شما دوست داری؟!»🥲✨
🌻 بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #دهه_فجر
#سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 دقت
🖊 «آن نامهای که داده بودم را سریعاً
پس بگیرید بیاورید!»
✉️ منظور امام، نامهای بود که دربارهی
جنگ و رزمندگان نوشته بود تا در صدا
و سیما پخش شود. وقتی نامه را آوردیم،
قلم برداشت و یک کلمه را اصلاح کرد.
دوباره نامه را داد تا به واحد خبر برسانیم.
🪴 وقتی برگشتم پرسیدم: «ببخشید،
نامه چه اشکالی داشت؟»
امام گفت: «در نامه نوشته بودم «من با
تمام توانم برای بسیجیها دعا میکنم»؛
ولی وقتی فکر کردم دیدم این مطلب
راست نیست. دوباره نوشتم: «من با
بیشترین توانم برای بسیجیها دعا
میکنم.»🌸
☁️ بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #دهه_فجر
#سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 خانمِ من از همهی شما بهتر است!
🖊 احترام امام به همسرشان زبانزد
عام و خاص بود. در طول ۶۰ سال
زندگی مشترک، تا همسر امام سر
سفره نمی آمد، امام غذا را شروع
نمیکرد.🪴
اگر روزی احیاناً غذای خانم بد میشد،
امام به روی خود نمیآورد و از غذا
تعریف هم میکرد. کسی حق اعتراض
نداشت.🌸
اگر یک روز میدید که خانم دارد در خانه
کار میکند، آن روز، روز وا اسلامای امام
بود. مثلا اگر خانم استکانی را جابهجا
میکرد و ما نشسته بودیم، امام با
ناراحتی به ما میگفت: «شما
نشستهاید و خانم کار میکنند؟!»
امام گاهی به ما میگفت: «خانم من
از همهی شما بهتر است! هیچ کس
مادر شما نمیشود!»🤍
#ماه_شعبان | #سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 گردنبند طلا
🖊 یک خانم معلم مسیحی از ایتالیا،
نامهای محبتآمیز برای امام نوشته
بود. بهخاطر علاقهای که به امام
داشت، گردنبند طلایی که یادگار
ازدواجش بود را هم برای امام
فرستاده بود.🪴
نامه را ترجمه کردیم و همراه با
گردنبند پیش امام بردیم. امام
نامه را خواند، گردنبند را گرفت
و روی میز گذاشت.✉️
دو سه روز بعد، دختر بچهی سه سالهای
که پدرش در جبهه مفقودالاثر شده بود،
پیش امام آمد. موقع خداحافظی، امام
همان گردنبندی که زن ایتالیایی فرستاده
بود را برداشت و بر گردن دختر بچه
انداخت. دختربچه گل از گلش شکفت.
از خوشحالی در پوستش نمیگنجید.🌸🥲
☁️ بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama
📚 مادر
🖊 یک روز با حالت شوخی از امام
پرسیدم: «شما که اینقدر روی نقش
مادر تأکید میکنید، پس باید زنها
همیشه داخل خانه بمانند دیگر...؟!»
امام که در دوران مبارزه و جنگ همیشه
مدافع فعالیت و انجام تکلیف از سوی
زنان بود، گفت:
«خانه را دستکم نگیرید! تربیت بچهها
کار کمی نیست. اگر کسی بتواند یک نفر
را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه
کرده.🌱
تربیت فرزند از مرد برنمیآید. تربیت
کار زن است؛ چون عاطفهی زن بیشتر
است و قوام خانواده و اساس تربیت
هم بر پایهی محبت و عاطفه است.
پس نقش زن در این کار مهم،
حساستر است.»🌸
☁️ بخشی از کتاب «روح خدا»، انتشارات
مؤسسهی خدمات مشاورهای و پژوهشهای
اجتماعی آستان قدس رضوی
#ماه_شعبان | #سلام_بر_روحالله
𑑛 🔍 پایتخت تبیینی رصدنما
╰─ @Rasad_Nama