eitaa logo
رصدنما 🚩
2هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
7.6هزار ویدیو
253 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
39.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[• •] مستند مجموعه مستند "در برابر طوفان" روایتگر تاریخ سیاسی و اجتماعی پهلوی دوم از زمان پادشاهی محمدرضا پهلوی تا انقلاب اسلامی است. در این مجموعه صداها و تصاویر منتشر نشده از تاریخ معاصر کشور نمایش داده می شود. این قسمت : خروج شاه از کشور و روایتی از رویارویی مردم به رهبری امام خمینی (ره) با باقیمانده های نظام شاهنشاهی در دی و بهمن ۱۳۵۷ صـــدا، تصویــــر، حرڪـتـ👇🏻 🎬| Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_هشتم کمی بعد یک خبرنگار روزنامه در آنجا حاضر شد وبه سراغ
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ آن چه خبرنگاران ،رادیو،تلویزیون،مجلات و بقیه ی رسانه ها انجام دادند دویدن به این سو و آن سو نهادن میکروفن و ضبط صوت در مقابل چهره ی افراد مختلف و پرسش در این مورد است که چه چیز موجب شد ساعت ۴ عصر از خانه خارج شوند و به حوزه های اخذ رای هجوم بیاورند🧐 و آیا تعجب آور نیست که ناگهان همه باهم در یک ساعت خاص تصمیم به این کار گرفته اند؟‌ 🤔پاسخ های مردم غالبا خشک ،رسمی، و گاهی اهانت آمیز بود به چند پاسخ اشاره می شود: تمایل داشتم در آن ساعت تصمیم بگیرم به عنوان شهروند آزاد هر لحظه ای که دوست داشتم ار منزل خارج می شوم ناچار نیستم علت رفتار خود را به دیگران شرح بدهم چقدر دستمزد می گیرید تا این سئوالات ابلهانه را مطرح کنید کجای قانون ثبت شده که باید به این سئوال پاسخ بدهم؟ تنها در حضور وکیلم حرف می زنم😞 افرادی هم بودند که بدون خشم و دلخوری جواب مودبانه دادند اما این حال از شیوه ی مو شکافانه ی خبرنگاران کم نشد و آن هارا قانع نکرد پاسخ های افراد مودب هم به این شرح بود: ارزش بسیاری برای شغل شما قائل هستم و خیلی علاقه مندم بهترین پاسخ را بگویم تاچاپ شود اما متاسفانه تنها می توونم بگویم ناگهان به ساعا نگاه کردم و دیدم چهار عصر است به اعضای خانواده گفتم زمان رای دادن است یا اکنون یا هیچ وقت خوب به همین راحتی آن ها هم از جا برخاستند قادر نیستم جواب درستی بدهم بهتر است از بقیه سئوال کنید شاید آن خانم بداند ولی من نه☺️ گفتید از پنجاه نفر پرسیده اید و جواب منطقی نگرفته اید😳 من که علت آن را نمی دانم گزارشگران خبری که در شبکه های مختلف تلویزیونی جریان انتخابات را مایوسانه پی می گرفتند ناگهان انگار از خواب بیدار شدند و از آن جا که به دلایل دارا بودن مسئولیت های آموزشی صحبت و بحث در مورد بخت و شانس و اتفاق را ناروا می دانستند مانند گرگ های گرسنه چنین اتفاقی را تحت محاصره قرار دادند😼 و تعهد شهروندان محترم پایتخت را نمونه ای بی مثال و فوق العاده برای بقیه ی کشور ها به حساب می آوردند👌 در تفسیرهای مختلف چنین جملاتی به چشم می خورد: مردم در مقطعی حضور گسترده ی خود را در صحنه نمایش دادند که هیولای هولناک واریز شدن آراء ممتنع بی سابقه در تاریخ مردم سالاری کشور ما نه فقط مردم و دولت بلکه تمام حکومت را تهدید می کرد در تفسیر غیر رسمی انتشار یافته از سوی وزارت کشور قبل از حضور چشمگیر مردم علایم وحشت احساس می شد😰 هرچند تلاش می کردند در هر سطر یادداشت چنین حسی را مخفی کنند و از آرامش نظام بنویسند 😌 سه حزب راست گرا میانه رو و چپ گرا پس از محاسبه ی تعداد آرایی که از استقبال مردم نصیبشان می شد پیام هاب تبریک صادر کردند و حرکت با ارزش مردم را به آستان مقدس آزادی خوش آمد گفتند😃 رئیس جمهور در کاخ اعظم و پس از او هم نخست وزیر درکاخ کوچک در حالی که پرچم ملی را معیت خود داشتند در مقابل دوربین های تلویزیون نشستند و پیام فرستاند.🇮🇷 در ورودی همه ی حوزه های انتخاباتی صف طولانی از مردم از مردم دیده می شد که انتهای آن به علت پیچیدن در خیابان ها و کوچه های مجاور پیدا نبود 😍مسئول حوزه چهارده هم مانند بقیه مسئولین با خبر بود که لحظه ای تاریخی را در زندگی پشت سر می گذارد کم کم شب از راه رسید از طرف وزارت کشور اطلاعیه ای صادر شد که نشان از تمدید زمان اخذ رای با مدت دو ساعت بود.😃 کمی بعد نیم ساعت دیگر هم به این زمان اضافه شد تا رای دهندگان حاضر در صف های طولانی بتوانند آراء خود را واریز کنند.☺️ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
4_6025948169802615482.mp3
11.6M
[ ‌• 🔗 • ] ✘ مشکلات احاطه‌م کردن! ✘ دیگه لذتی از زندگی نمی‌برم! ✘ دیگه نمازها و دعاهام هم به دادم نمی‌رسن! ✘ تنهایی کلافه‌م کرده! ⚡️ در ماه رجب، یه راه خدا باز کرده برات! . . . . °|🍃🕊|° • Eitaa.com/Khadem_Majazi
رصدنما 🚩
[• #قصص_المبین✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان #نقاب_ابلیس #قسمت_هشتم به روایت مصطفی
[• ✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان (مصطفی) قلبم از ضربان می‌ایستد. ناخودآگاه چشمانم می‌جوشد، اما نمی‌گذارم ببارند. صدایم از پشت بغض نفس گیرم به سختی شنیده می‌شود: -راست میگی؟ پیاده؟ چشمان او هم می‌درخشد؛ اما او هم نمی‌بارد: -آره... راست میگم... پیاده... پیاده را که می‌گوید، یک خط نازک روی صورتش کشیده می‌شود. از چشمش تا پایین. حس می‌کنم قلبم دارد می‌سوزد. به زمین خیره می‌شوم و یک کلمه از آن همه حرف را به زبان نمی‌آورم؛ خودش می‌فهمد: - آره می‌دونم، الان نمیـ... جمله‌اش تمام نشده، باران می‌گیرد. حتما قلب او هم می‌سوزد. هیچ حرفی لازم نیست برای فهمیدن اینکه اگر ما برویم، سنگر خالی چه می‌شود؟ الهام خیلی تلاش کرد جلوی من خودش را نگه دارد و اشک‌هایش را سر به راه کند، اما نتوانست. من هم قبول ندارم که مرد گریه نمی‌کند. مرد اگر گریه نکند، قلب ندارد. مرد، بی قلب هم مرد نیست. برای اثبات مردانگی‌ام هم که شده، مثل بچه‌ها می‌زنم زیر گریه. هردو، مثل بچه‌ها شده‌ایم. مثل بچه‌هایی که زمین خورده‌اند و بابا می‌خواهند که بلندشان کنند. مثل بچه‌هایی که کتک خورده‌اند، بابا میخواهیم! حسن و مریم هم دل‌شان نیامد این وضع را رها کنند. اگر قرار به یاری اباعبدالله باشد، این‌جا صدای هل من ناصر را بهتر می‌شنویم. خودمان با خنده و اشک پدر و مادرها را بدرقه می‌کنیم و اشک پشت سرشان می‌ریزیم. نگاه‌مان پر از التماس دعاست؛ آنقدر هوایی شده‌ایم که دل‌مان زودتر از آن‌ها به کربلا می‌رسد. پدر و مادر که می‌روند، حس می‌کنم تمام روح و تنم درد می‌کند. الهام و مریم با صورت خیس به دیوار تکیه داده‌اند؛ مثل دختربچه‌ها. حسن هم سرش پایین است و بغضش را می‌خورد. فکر کنم حسن معتقد است مرد نباید گریه کند. دستی به صورتم می‌کشم و به حسن می‌گویم: -تو هم روحت درد می‌کنه؟ حسن هم بچه می‌شود. خودش را در آغوشم می‌اندازد و مثل بچه‌ها می‌شکند. دل‌مان بابا می‌خواهد. ادامه دارد... ✍️نویسنده خانم فاطمه شکیبا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باخوندن، خیلــے چیزا دستت میاد😉👇 °• 📖 •° Eitaa.com/Rasad_Nama