eitaa logo
رصدنما 🚩
2هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
7.8هزار ویدیو
253 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
رصدنما 🚩
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_هجدهم خوب بازگردیم به موضوع نمک. برای این که غذای مورد ن
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ در حالت عادی شنیدن پاسخ هایی این چنین مهم تلقی نمی شود این آسودگی خاطر را به انسان می‌دهد که حداقل افرادی در کشور از قانون مطلع هستند اما در شرایط خاص بازجویان نمی توانستند مدام چنین جواب های را تحمل کنند😞 برخی از آنها هراس داشتند از اینکه بی اختیار شوند و به متهمان بد و بیراه را بگویند و مسئله به خشونت و اهانت ختم شود گزارشاتی که از بازجویان می‌رسید مایوس کننده بود این گزارش ها نشانگر این بود که حتی یک نفر هم حاضر به اعتراف به دادن رای سفید نبوده است برخی دیگر در مقابل این سوال ابراز می کردند که کار دارند و باید سریع بروند و تمایل دارند در فرصتی دیگر مورد بازجویی قرار بگیرند عده ای از مردم با دیدن بازجویان فروشگاه های خود را تعطیل می کردند و می رفتند اما بدتر از همه افرادی بودند که با رویت ورقه حاوی سوالات با بی اعتنایی میگفتند که عینک همراه ندارند یا شیشه اش مخدوش است و یا خطوط خوانا نیست اگر هم پرسش ها به صورت شفاهی پرسیده می شد مدعی می‌شدند که گوششان مشکل دارد و به خوبی نمی شنوند برخی از بازجویان به کافه ها و رستوران ها می رفتند به گارسن رشوه می دادند و یا به قمارخانه می رفتند و به افرادی که ورق بازی می کردند پول بیهوده می دادند و یا به دیدن مسابقات ورزشی به خصوص فوتبال و بسکتبال روی می آوردند و با بقیه تماشاگران به به گفتوگو می‌پرداختند😏 اما باز هم نتیجه ای نمی گرفتند آن ها سریع این پرسش را مطرح می‌کردند که آیا رای سفید داده‌اید و جواب نه می شنیدند که سبب می شد دیگر پرسشی نکنند تمام جواب ها عقلی و قانونی بود گویی تمام رای دهندگان قبل از رای دادن دوره های مخصوص حقوق را درباره ی قوانین داخلی و بین المللی پشت سر گذاشته بودند به مرور زمان در طول روند دور از انتظاری کم کم واژه سفید واژهای اهانت آمیز تلقی می شد و دیگر مورد استعمال قرار نمی‌گرفت مردم غالبا سعی می کردند از بیان آن سرباز بزنند و در موارد خاص میگفتند رنگی که به چشم نمی آید یا رنگ برف حتی دانش آموزان کاملاً این رنگ و اسم آن را از یاد برده بودند زیرا بزرگترها به آنها نمی آموختند که سفید چیست.😕 ارائه این ایده از جانب وزیر کشور دیگر فایده لازم را نداشت اما او با لجاجت دستور به ادامه بازجویی ها داد از طرف دیگر شهر مملو از مردم دروغگو بود بنابراین قرار شد از دستگاه دروغ سنج بهره بگیرد این دستگاه عبارت از چند سیم برق بود که به کاغذی نمناک و دارای پتاسیم متصل می شد که در دستگاه قرار داشت این دستگاه بر اعصاب مردم تاثیر می گذاشت روش کار این گونه بود اگر متهم راست نمی گفت تمام اندامش به لرزش در می آمد عرق میکرد و نفسش به شماره می افتاد البته شاید در صورت راستگویی هم چنین علایمی بروز می کرد و به عصبی بودن یا هراس متهم مربوط می شد😄 اما بازجویان دست از کوشش نمی کشیدند و برای بار دوم و سوم این کار را آزمایش می کردند این مسئله ترسناک تر و بدتر می شد چون متهم می ترسید مبادا دچار برق گرفتگی بشود و جان بسپارد به هر حال آگاهی که دستگاه دروغ سنج نمی‌تواند بی هدف به عقب وجلو برود و بگوید که کسی در این مورد خاص دروغ گفته یا نگفته است اگر اینگونه بود دیگر حضور وکیل و قاضی و دادستان بیهوده بود وزیر کشور در این مورد روش دیگری را به کار گرفت بهره گیری از دستگاه دروغ سنج را واجب اعلام و و در همان حال تاکید کرد که با توجه به نا کار آمد بودن آن تمام متهمان باید از دادن جواب راست یا دروغ آزاد شوند با این حیله وی امیدوار بود که تعدادی ازمردم از ترس رو شدن دروغ هایشان توسط دستگاه مجبور به اعتراف شوند حدود بدی های انسان هرگز قابل اندازه گیری نیست با توجه به نوارهای ضبط شده اوراق پر از سوال های مکرر و کمک از دستگاه دروغ سنج بازجویان کاری از پیش نبردند😢 یک روز بازجوی جوان و کم تجربه ای در مقابل موضوعی قرار گرفت که بخاطر پاک نهادی اش شیوه برخورد با آن را نمی دانست زن جوانی به او گفت این دستگاه قادر نیست آنچه را از او انتظار داریم برآورده سازد به چه دلیل هم این پرسش مامور نشانگر فراموش کردن حدود وظایفش بود زیرا که سوال و جواب و شرح و تفسیر از وظایف او نبود زن گفت به دلیل این که نمیفهمد مامور جواب داد این وسیله طوری طراحی شده که قادر است راست را از دروغ تفکیک کند.😃 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_هجدهم خوب بازگردیم به موضوع نمک. برای این که غذای مورد ن
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ از سوی دیگر هر فردی که مورد آزمایش قرار میگیرد با احتمال صحیح کار کردن آن می پذیرد که حقیقت را بر زبان بیاورد نه آقای مامور ما که آدم آهنی یا سنگ گویا نیستیم زندگی هر شخص مملو از دلواپسی و تشویش است ما آتش بی جان و مرتعشی هستیم که باکمترین نسیمی خاموش می‌شویم من به نکات ظریف زندگی کاری ندارم بلکه حرف من این است که ما همه میترسیم از هر چیزی هراسان می شویم.😞 این نادرست است خانم من هراسان نیستم زیرا به طوری مرا تربیت کرده‌اند که قادر باشم تحت هر شرایطی برخود غالب شوم از آن گذشته ذاتاهم ترسو نیستم حتی در زمان کودکی هم بزدل نبوده ام زن گفت اجازه می‌دهید امتحان کنیم؟ ترسی ندارم. پس دستگاه را به خود متصل کنید و من از شما سوال می کنم☺️ خانم مگر عقلتان را از دست داده اید؟ من مامور بازجویی هستم نه شما، شما مورد اتهام قرار گرفته اید نه من ؟😏 زن با آرامش گفت شاید می ترسید؟ مامور گفت نه ترسی ندارم پس به دستگاه وصل شوید و به من ثابت کنید درباره حقیقت انسان چه اطلاعاتی دارید مامور نظری به زن که متبسم بود انداخت و بعد به دستگاه نگاه کرد گویی دستگاهم متبسم بود سپس گفت: بسیار خوب یکبار امتحان میکنیم.🤨 آن وقت سیم هارا به خود متصل کرد و منتظر ماند زن آه بلندی کشید. چند ثانیه هوا را در ریه هایش نگه داشت و بعد با صدای بلند گفت سفید اگر چه هنوز سوالی پرسیده نشده بود اما اعضای بدن مرد جوان مرتعش شد و دستگاه هم روی کاغذ خطوطی را ترسیم کرد زن به خطوط نگاه کرد و به آرامی گفت لطفاً بگویید رای شما هم سفید بود یا نه مامور جواب داد خیر من رای سفید نداده ام هرگز در عمرم رای سفید نداده‌ام کمی بعد خط های جدیدی روی کاغذ حک شد زن ادامه دادزمان زیادی می‌برد تا دستگاه پاسخ بدهد با این همه انگار شما دروغ گفته اید مرد فریاد کشید محال است من حقیقت را گفتم هیچ گاه رای سفید نداده‌ام من یک جاسوس خبره هستم وطن پرستی که از علاقه ی مردم حمایت می کند شاید دستگاه خراب باشد😡 زن گفت تلاش بی فایده نکنید لزومی ندارد که خود را سرزنش کنید من می‌دانم که شما حقیقت را بر زبان آورده‌اید در عین حال هدفم بازجویی از شما نبود فقط قصد داشتم ثابت کنم که نباید در همه حال به عکس العمل های بدن خود اعتماد کنید فکر می کنم پیروز شدم مرد جوان گفت مقصر شما هستید که مرا عصبانی کردید😕 روشن است که مقصر من بودم همیشه تقصیر بر گردن حوّای اغواگر بوده است و دیگر اینکه وقتی به این دستگاه وصل هستیم هیچ گاه کسی از ما سوال نمی کند عصبانی هستیم یا خیر .😌 مامور گفت آن چه شما را ناراحت می‌کند دروغی است که بر زبان می آورید زن با بی تفاوتی پاسخ داد شاید پس اگر این طور است به مقامات بالاتر بگویید با اینکه شما ماموری پاک نهاد و بی گناه هستید و از شرارت ما چیزی در وجودتان نیست اما از جانب دستگاه مجرم در گناهکار معرفی شدید.😏 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama