eitaa logo
رصدنما 🚩
2هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
253 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین یکتا: امروز یک بستر نیروساز انقلاب اردو جهادی و تفکر جهادی است. 🔻 Eitaa.Com/Rasad_Nama
حسین یکتا: دهه شصتی فرمانده میدان اند دهه هفتادی میداندار اند دهه هشتادی پیاده نظام اند دهه نودی نیرو احتیاط که دارن میان برای این پیش رانی نیاز به نقشه راه است 🔻 Eitaa.Com/Rasad_Nama
حضرت آقای خامنه ای: برای پیش برد نقشه راه جهادی این نکات را باید لحاظ کرد: ۱.شخص جهادی چه کاری باید انجام بدهد ۲.چگونه اورا ترغیب به انجام کار کنیم ۳.نقش آن فرد را تعریف کنیم 🔻 Eitaa.Com/Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
 』 🎥 اینکه موفق نمیشی بخاطر نیست بخاطر یه چیز دیگست؛😏 ایشان سه فرزند دارند، لیسانس مترجمی انگلیسی، فوق لیسانس مهندسی طراحی محیط، مربی دفاع شخصے، مربی کاراته، مربی تیراندازے بادے، مربی سلاح های جنگے ومربی نظامے هستند. 😎 🍃💞 👊 من دنبال ✌️ هستم... 😎... زن👱🏻‍♀ و مرد👨🏻. . . 😍🍃➺ •°⦅Eitaa.com/Rasad_Nama
💌﷽ ° ♠| ♠° ــــــــــــــ🇮🇷ایـــران‌عزیزمــــا ✍ازبس‌کہ‌جابہ‌جا شده‌معنای‌نیڪ‌ و بد از دین نمانده است بہ جز غیر کالبد ✍جمعے زاعتقاد و گروهے بہ انتقام هرڪس بہ یڪ دلیل بہ ما سنگ مےزند ✍اثبات بےگناهے ما را همین گواه ڪز فاسقان خبر بپذیرند بےسند 👆 ــــــــــــ🇮🇷ایــــران‌عزیزمـــــــــــا دنیایے‌از‌تولیدات‌‌ رسانہ‌ای رو با هنرمندان دنباݪ ڪنید🇮🇷💡 💻"√ Eitaa.com/Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ | 🔔 ] 🎥 ماه پشت ابر نمی‌ماند روایت کامل حادثه ایذه توسط ماموری کہ همراه کیان تیر خورد.... 💯پیش‌تر مادر کیان تحت القائات رسانه‌های ضدایرانے مدعے شده بود که ماموران حافظ امنیت به آن‌ها تیراندازی کرده‌اند. لازمه ے انقلابی بودن بصیرت داشتنه 👇😎 🎥 Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
[ #قطب‌_نما | #خبر_ویژه🔔 ] 🎥 ماه پشت ابر نمی‌ماند روایت کامل حادثه #تروریستے ایذه توسط ماموری کہ
ماموران‌امنیتے‌سلاح‌پینت‌باݪ همراه‌داشتند‌؛ ضدانقلاب‌ِ‌از‌همه‌جا بےخبرحرف از میزنہ!! . . . لعنت‌الله‌علیهم‌اجمعین
😜 🤝∞ 🔻 عبدالحمید اسماعیل‌زهی امام جماعت مسجد مکی، از روسیه خواست فوراً به عملیات نظامی ویژه در اوکراین پایان دهد🙄 ⬆️ واکنش پوتین: چشم عباس آقا😁 . . اینجانب:)وزیر‌خارجهـ‌🤣هستــم😅👇 💬 = Eitaa.com/Rasad_Nama
|• 💬🧐| •| 🗯میخواستن مارو از جام جهانے حذف کنن حالا از ترس، خودشون لفت دادن:) 🔦اینا حتے حاضر نیستن نزدیک ایران بشن‌ولے معتقدن یه عده تو ایران باید بریزن بیرون اغتشاش کنن تا اینا در آرامش کامل زندگی کنن😒 💬 مرتضےقربانے . توئیتر رو در ایتا کن🙃👇 📡📲| Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
[• #قصص_المبین✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان #نقاب_ابلیس #قسمت_دهم (مصطفی) ذولجناح
[• ✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان (مصطفی) نیروی انتظامی می‌گوید فعلا نمی‌تواند اقدام جدی کند قرارشده ما نگران نباشیم و همان‌طور که پیش رفته‌ایم رصدشان کنیم و به سپاه گزارش دهیم. مثل اینکه واقعا کاری از دستم برنمی‌آید. حداقل تا زمانی که سیدحسین برسد. برای نماز مغرب به مسجد می‌رسیم. این‌طور که معلوم است، باید یکی دو روز حاج کاظم نماز را بخواند. هنوز پایم به حیاط نرسیده که صدای همهمه چندتا از بچه‌ها یادم می‌اندازد که ذولجناح را قفل نزده بودم. می‌روم به جایی که بچه‌ها ایستاده‌اند. متین مرا که می‌بیند با چهره‌ای نگران به سمتم می‌آید: -آقا سید، فکر کنم موتور شما رو زدن! قدم تند می‌کنم و به متین می‌گویم: -یعنی چی که موتور من رو زدن؟ -نمی‌دونم... عصر یکی دونفر با ماسک اومدن با چماق افتادن به جونش؛ ولی خیلی خسارت نزدن چون ما زود رسیدیم. به ذولجناح که روی زمین واژگون شده، می‌رسم. یکی از آینه‌هایش شکسته و بعضی قسمت‌هایش کمی تو رفته؛ رنگ‌هایش هم کمی ریخته. کامران می‌گوید: -وقتی ما رسیدیم در رفتن. یکی‌شون می‌خواست با اسپری، یه چیزی رو زمین بنویسه ولی نتونست، امونش ندادیم. نگاه را از ذولجناح می‌گیرم و به متین می‌گویم: - نرفتین دنبالشون؟ به جای متین، جوانی غریبه هم‌سن خودم پاسخ می‌دهد: - چرا من سعی کردم برم؛ ولی گمشون کردم. جمله حسن در ذهنم چرخ می خورد که: -از زمین و زمان برایمان می‌بارد! مگر چقدر غفلت کرده‌ایم که آنقدر جسور شده‌اند؟ آنقدر ذهنم درگیر است که فراموش می‌کنم بپرسم جوان تازه وارد کیست. با همان صدای گرفته به بچه‌ها می‌گویم: -برید نماز دیر میشه الان... حتما انقدر بهم ریخته و درب و داغون هستم که سریع حرفم را گوش کنند و بروند. اما خودم هنوز نشسته‌ام. نمی‌دانم چکار کنم و چه موضعی بگیرم مقابل این‌همه گستاخی؟ صدایی مهربان از بالای سرم می‌گوید: - نمی‌خوای بریم نماز اخوی؟ غصه نخور درستش می‌کنیم... سرم را که بلند می‌کنم، همان جوان تازه وارد را می‌بینم که با لبخندی شیرین، دست به طرفم دراز کرده. در آن شرایط و فشار روحی، لبخند برایم بهترین مرهم است. نمی‌دانم چرا چهره‌اش مرا یاد سیدحسین می‌اندازد و مهرش به دلم می‌نشیند. انقدر که برای چندلحظه مشکلات از یادم می‌رود و بلند می‌شوم که به نماز برسم. بعد از نماز، دستم را می‌فشارد و لبخند می‌زند: - آقا سیدمصطفی که میگن شمایید؟ من هم به زور می‌خندم: -بله... دستم را محکم‌تر می‌فشارد: -عباسم... دوست سیدحسین آقا... قرار شده بود بیام به عنوان مربی سرود درخدمت باشم. تازه یادم می‌افتد تا سیزدهم آبان یکی دو روز بیشتر نمانده و هیچ کاری نکرده‌ایم. می‌دانم برای آماده کردن سرود دیر است. عباس هم این را از نگاهم می‌فهمد: -حالا روز دانش آموز نشد، برای پنجم آذر یه چیزی آماده می‌کنیم... کلا خوبه مسجد یه گروه سرود داشته باشه... کار دیگه ای هم اگه از دستم براومد درخدمتم. هنوز حرف‌هایش کامل در ذهنم تحلیل نشده که حسن مثل اجل معلق می‌رسد: -به! عباس آقا... چه عجب ما شما رو دیدیم بعد عمری! تازه دوزاری‌ام می‌افتد که عباس از دوستان قدیمی سیدحسین بوده. اما چرا من تا الان ندیده بودمش؟ از حسن که می‌پرسم، می‌گوید او هم تا دیشب که سیدحسین زنگ زده بوده، اسم عباس را نمی‌دانسته و فقط چندبار او را با سیدحسین دیده بوده. همان اول هم مهر عباس به دلم نشست. الان هم که سیدحسین معرفی‌اش کرده، بیشتر دوستش دارم. چشمانش همیشه می‌خندند. ادامه دارد... ✍️نویسنده خانم فاطمه شکیبا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باخوندن، خیلــے چیزا دستت میاد😉👇 °• 📖 •° Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
[• #قصص_المبین✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان #نقاب_ابلیس #قسمت_یازدهم (مصطفی) نیرو
[• ✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان (مریم) قبل از اینکه به چشم کسی بیاییم، چادرم را برمی‌دارم. زیر چادر، تیپ قرمز و مشکی زده‌ام. دهان الهام باز می‌ماند: -خاک برسرم مریم این چه ریختیه؟ درحالی که شالم را باز می‌کنم و موهایم را بیرون می‌ریزم، می‌گویم: -نه پس، با قیافه بسیجیا برم ادای دختر ژیگولارو دربیارم؟ دو طرف شال را این طرف و آن طرف شانه‌ام می‌اندازم. انقدر عقب است که گوشواره‌ام پیدا می‌شود. وقتی در را باز می‌کنند که داخل بیایند، سوز سرما به گردنم می‌خورد و بدنم مورمور می‌شود. جداً سردشان نمی‌شود که در این سرما شال‌شان را عقب می‌برند؟ الهام از قیافه‌ام، خنده‌اش می‌گیرد: -وای مریم! تو اگه آب بود شناگر ماهری بودی! چقدرم بهت میاد! تصور کن مسئول فرهنگی بسیج خواهران با این تیپ! به جای این که بخندم، نگران می‌شوم: -میگم یه وقت یکی از خانومای بسیج نیاد، من رو با این وضع ببینه؟ -نترس بابا با این آرایشی که تو کردی منم نمی‌شناسمت! جایی‌ام که نشستیم خیلی دید نداره! مسن‌ترها گاهی با تاسف و کمی عصبانیت نگاهم می‌کنند و جوان‌ترها با حسرت و تعجب. تا به حال این نگاه را تجربه نکرده بودم. با این قیافه معذبم. به خودم نهیب می‌زنم که: - خب جلوی نامحرم که نیست... بعدم باید یکم نقش بازی کنی... دلم برای چادرم تنگ می‌شود. طاقت نمیاورم و به الهام می‌گویم: -چادر رو بده بندازم روی سرم همین‌جوری... سخنران‌شان خانم حسینی (دقت کنید: حسینی!) خودش هم یک ته آرایش ملایم دارد و تمام مدت سخنرانی، چشمش به من است. الهام هم طبق نقشه قبلی، هربار درست زمانی که خانم حسینی نگاهم می‌کند، نگاهی از سر انزجار و تنفر به من می‌اندازد و غر می‌زند! حواسش هست که تندتند یادداشت بردارد. من هم باید ادای مریدان شیفته را دربیاورم و محو سخنان گهربار خانم حسینی بشوم، مثلا! سخنرانی که تمام می‌شود، مثلا به مداحی اهمیت نمی‌دهم و می‌روم خدمت خانم حسینی. با دیدن من لبخندی مادرانه می‌زند؛ طوری که تشویق شوم جلوتر بروم. با عشوه می‌گویم: -ببخشید... میشه من با شما خصوصی صحبت کنم؟ نمی‌دانم در من چه دیده و چطور نقش بازی کرده‌ام که با آغوش باز می‌پذیرد و مرا می‌برد به یکی از اتاق‌های خانه. طوری محبت می‌کند که نزدیک است جذبش شوم! هم بیان خوبی دارد و هم اخلاقی جذاب. معلوم نیست کجا آموزش دیده اینطور آدم‌ها را جذب کند؟ با همان حالت شیفتگی می‌گویم: -چرا انقدر به ظاهر من گیر میدن؟ چرا دائم فکرای نامربوط می‌کنن درباره من؟ مگه اسلام فقط به ظاهره؟ مگه اونایی که خیلی ادعای مسلمونی‌شون میشه آدمای خوبی‌اند؟ من دلم نمی‌خواد ظاهرم مثل مسلمونا باشه که شبیه اختلاسگرا و داعشیا بشم... اصلا اگه اسلام اینه که اینا میگن، من نمی‌خوام! کافر باشم بهتره! ادامه دارد... ✍️نویسنده خانم فاطمه شکیبا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باخوندن، خیلــے چیزا دستت میاد😉👇 °• 📖 •° Eitaa.com/Rasad_Nama
💢 آیت‌الله‌العظمی نوری همدانی در محکومیت اقدام تروریستی ایذه و اصفهان: 🔻 با کسانی که امنیت مردم را به خطر می‌اندازند برخورد قاطع شود 🔹 بر مسئولان لازم است با تفکیک بین معترضان و اغتشاش‌گران به خواسته معترضان توجه و مشکلات آنها را حل نمایند و با کسانی که اغتشاش می‌کنند و زمینه را برای تروریست‌ها و کسانی که امنیت مردم را به خطر می‌اندازند برخورد قاطع نمایند. دست اول رصد کن👇 🔎 Eitaa.Com/Rasad_Nama
هدایت شده از رصدنما 🚩
😜 🤝∞ 🔻نگرانی‌های امنیتی؟😂😂😂 فک کردین قطر مثل اون خراب شده انگلیسه!؟ بگید شکر خوردیم با جمهوری اسلامی ایران در افتادیم‌، امیر قطر با جت شخصی میاد دنبالتون😝 . . اینجانب:)وزیر‌خارجهـ‌🤣هستــم😅👇 💬 = Eitaa.com/Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
≼• 🌷 •≽ بعدِ شہادتِ تو غوغا شد ! رهبرِ ما یڪ شبہ تنها شد . . . چَشمـِ تو بـود ڪه پرِ پـروازِ ما شـد🕊 .. ≼•🌷.• Eitaa.com/Rasad_Nama
【• 💡 •】 شهادت یعنی تبدیل کردن عمر به بهترین شکل عمل؛ یعنی به‌صورت یک عمل و به‌صورت یک تکلیف و یک مسؤولیت، عمر را به پایان رساندن، که دیگر انسان نمی‌تواند چنین فرض کند و بگوید که اگر من شهید نشوم و در دنیا عمر کنم ممکن است کار بالاتری انجام دهم؛ کار بالاتری نیست. 📕آشنایی با قرآن، ج ۷، ص۷۸ . . 🔆) Eitaa.com/Rasad_Nama •🍃•📿• حرفاےِ در‌گوشےِ قرآنےروایے😌☝️•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ °• 🗞📰 °• ] 🔻متفاوت تر از همیشه رصد کنید😎 1️⃣ وطن امروز 2⃣ کیهان 3⃣فرهیختگان 4⃣ شرق 5⃣ جام جم 6⃣ همشهرے 7⃣ایران 8⃣جوان 9⃣ صبح نو 🔟 آفتاب 🔺محصولے از تیم رصـــــدنما✌️ . . مسائل را آنــے رصــد ڪنید😃👇 🖍| [• Eitaa.com/Rasad_Nama
|• 💬🧐 •| . قابل توجه آقای گل محمدی که حتی سرخاک پدرش راهش ندادند!✋ . . توئیتر رو در ایتا کن🙃👇 📡📲| Eitaa.com/Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۰[ °• 🕵🏻‍♀🔍 °• ] 🎥اعترافات دو پسر همراه «آیلار حقی» که امپراتوری دروغ او را کشته اغتشاشات معرفی کرد‼️ 🔺مهمانی با مشروبات الکلی و رها کردن او با عدم تعادل...😶 . . Very important & secretive👇😎 📰🗞| [• Eitaa.com/Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°{ 🌎 } ° . . ‌🛑 آندُلُـس، عبرتے تلخ براے مسلمانان ● تطبیقے از آنچہ بر امروز ما مےگـذرد ] 📍وقتی صَلیبےها با ³ عنصر خطرناڪ اختلاف، شهوت و شـراب توانستـند ↪️ شڪوه حاڪمیت اسلامے در را بشڪنند و حمام خون از مسلمانان ب راه بیاندازند . . [✍🏻 ✉ ] ، بیش از ۳۰سال بارها هشدار داده‌اند ڪه سناریوے خطرناڪ دشمنان، اندلسے ڪردن ایران است؛ اما . . (𝖙𝖆𝖊𝖕 محمد جوادے) . . نفریــــن به تو تندیـس ⇜🗽 غــــرب بدون روتوش را دنبال ڪنید👇 √🏛√ Eitaa.com/Rasad_Nama
هدایت شده از رصدنما 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷| / |🇮🇷 نماهنگ تولیدی کانال رصد نما✌️ 🎞میکس قطعه 🎥با تصاویر ارزشی کاری از بچه های رسانه کانال رصد نما 🎙خواننده‌دهه‌هشتادی:ایلیامشرفی دیدنش خالی از لطف نیست🙋🏻‍♂ برای دیده شدن کار بچه های رسانه و دوباره شنیدنِ غیرت و خروش ایلیا👌 📡 https://eitaa.com/joinchat/527499284C7fe1d7515d
🖇:| 🗞🤓 | . . 📡 وزارت امورخارجه : ایران این حق را برای خودقائل میداند تاعملیتهای تروریستی را که درایران رخ داد بطور نظامی وقانونی پاسخ دهد. . . اگر دنبال داغ ترین اخباری همین الان مارو دنبال کن.😉👇🏻 👨🏻‍💻: @rasad_nama
حضرت آقای خامنه ای: مشکل غرب و استکبار با جمهوری اسلامی اینه جمهوری اسلامی داره پیشرفت میکنه رونق میگیره همه میبینند بهش معترفن و این برای غرب غیر قابل تحمله بیست و هشتم آبان ماه سال ۱۴۰۱ 🔻 Eitaa.com/Rasad_Nama
حضرت آقای خامنه ای: اگر ما پیشرفت نمیکردیم حضور قدرتمند از خود نشان نمیدادیم قلدری آنها را قبول میکردیم این فشارها و چالش ها کم میشد. بیست و هشتم آبان ماه سال ۱۴۰۱ 🔻 Eitaa.com/Rasad_Nama
حضرت آقای خامنه ای: هروقت صدای قدرتنمدی جمهوری اسلامی بلند تر بوده تلاش دشمن برای پنجه زدن به جمهوری اسلامی بیشتر بوده ما دنبال پیشرفتیم و میخواهند این(پیشرفت) نباشد بیست و هشتم آبان ماه سال ۱۴۰۱ 🔻 Eitaa.com/Rasad_Nama
حضرت آقای خامنه ای: قدرت های استکباری دنیا که عمدتا آمریکا و اروپاست در مقابل این حرکت پیشرفت جمهوری اسلامی حرص میخورند مضطرب میشوند لذا وارد میدان میشوند هرکار از دستشان بر میاد میکنند و البته هیچ غلطی هم نمیتوانند بکنند تاحالا نتوانستند بعد از این هم نمیتوانند. بیست و هشتم آبان ماه سال ۱۴۰۱ 🔻 Eitaa.com/Rasad_Nama