رصدنما 🇮🇷
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_سیوپنجمـ #صدقه جوان پشتــ میز به من گفت: آن
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_سیوششمـ
#گره_گشایی
بیشتر مردمــ از ڪنار موضوع مہمـ "حل مشڪلاتـ مردمـ" به سادگی عبور مےڪنند. اگر انسان بتواند حتی قدمی ڪوچڪ در حل گرفتاری بندگان خدا بردارد، اثر آن را در این جهان و آن سوی هستے به طور ڪامل خواهد دید.🤓
در بررسی اعمال خود، مواردی دیدمـ ڪه برایمـ بسیار عجیبــ بود. مثلا شخصی از من آدرس مےخواستــ ، من او را ڪامل راهنمایی ڪردم، او هم دعا ڪرد و رفتــ🤲
من نتیجه دعای او را به خوبے در نامه عملمـ مشاهده ڪردمـ!
یا اینڪه کاری برای رضای خدا و حل مشڪل مردمـ انجامـ مےدادمــ، اثر آن در زندگی روزمرهام به خوبے دیده مےشد.☺️
این ڪه ما در طے روز حوادثی را از سر مےگذرانیمـ و مےگوییمــ خوب شد این طور نشد. یا مےگوییمـ خدا را شڪر ڪه بدتر ازین نشد. 🤲 🤲
به خاطر دعای افرادی استــ ڪه مشڪلی از آنها برطرف ڪرده ایم.👌
من هر روز برای رسیدن به محل ڪار، مسیری را در اتوبان طی مےڪنمـ. همیشه اگر ببینمـ ڪسی منتظر است حتما او را سوار مےڪنم. 🚙🚗
یڪ روز هوا بارانے بود. پیرزنی با یڪ ساڪ پر از وسایل زیر باران مانده بود. با اینڪه خطرناڪ بود اما ایستادمـ و او را سوار ڪردمـ .👵👵
ساڪ وسایل او گِلی شده و صندلی را کثیفــ ڪرد، اما چیزی نگفتمـ. پیرزن تا به مقصد برسد ، مرتب برای اموات من دعا ڪرد و صلوات فرستاد . بعد هم مےخواست ڪرایه بدهد ڪه نگرفتمـ و گفتمـ هر چه مےخواهے پول بدهے برای اموات من صلوات بفرستــ.📿📿
من در آنسوی هستے، بستگان و اقوام خود را دیدمـ. آنها از من به خاطر دعاهای آن پیرزن و صلواتهایی ڪه برایشان فرستاد حسابی تشڪر ڪردند.
#ادامه_دارد
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama