ء
کتاب من میترا نیستم روایت بانویۍ
14 سالهـ است که بہ دلیل فعالیتهای
مذهبۍ، سیاسۍاش در معرضِ خشم
منافقین قرار گرفت و بہشهادت رسید.
با شروع جنگ، زینب و خانوادھ بھ
شاهینشهر اصفهان مهاجرت میکنند.
با توجهـ به وضعیت فرهنگۍِ ضعیف
شهر در آن زمان، زینب از طریقبسیجِ
کلاسهاۍ زنان و ارتباط با امام جمعہ
شهر، سعـۍ در بھبودۍ وضعیت شھر
داشت.
زینب فعالیتهاۍ انقلابــۍاش را
در مدرسہ راهنمایی شهرزاد آبادان
شروع کرد.
روزنامہ دیوارۍ مینوشت، سرِصف
قرآن میخواند، با کمونیستها و نیز
مجاهدین خلق جر و بحث میکرد و
سر صف شعرهای انقلابـــۍ و دکلمھ
میخواند. چندبار با دختران گروهکۍ
مدرسہ درگیر شد و یکۍ، دوبار هم
زینب را کتك زدند.
ــــــ ــــــــــــــــ ــــــ
من میترا نیستم ؛
بهـ قلمِ معصومہ رامهرمزۍ .