هدایت شده از ‹جیممثلِجاماندھ›
دوران ڪودڪےشـهید علی الهادی چگونہ بود و چہ راه هایے را انتخاب ڪرد که بہ خدا برسـد و یا خـدا را بشناسد و بیشتر یقین پیـداڪند تا بہ شھادت برسد؟
دوران ڪودڪے شهید علی الهادی تا سن 8 سالگے ، پر از حرڪـت و نشاط و همین طـور تا اون موقع بـسیار خجالتے هم بود حتی بـعدش هم خجالتے بود
جلوی بزرگـسالان و در مقابل افراد بزرگـتر از خودش خجالت مےڪشید
با آغاز شـروع سن 9 سالگےنیز بیشتر بہ کشافة الإمام المهدي (عج) تعلق و احساس علاقہ و دوست داشتن پیدا ڪرد
او همیشہ در راه ، تردد و رفت و آمد بہ مسجد شیخ الشهدا در جبشیت بود و بہ طور مداوم و همیشگی در مسجد جبشیت حضور داشت
و در نمازهـای جماعت و نماز جمعہ بسیار مواظبت مےڪرد
روزهای دوران ڪودکی او پر از شیطنت ها و سڪوت و آرامش بود
و همین طور بیشـتر اوقات او در دوران ڪودڪے با رفیق راه خود یاسـر ، برادرش و رفـیق درب خود علی مرتضی دوستش همـراه بود ؛ اینگونہ ڪه اونها همیشہ باهم یڪ روح و جان بودند
و به قول یڪی از دوستان ، من هیچ گاه علی الهادی را جدا از یاسر ندیدم باشـد و همیشہ یاسر برادرش، همراهـش بود.
بہ جماعت و دوستے و جـمع بسیار علاقه داشت و حتے این ڪہ وقتش را با دوسـتان و با شهدا سپری ڪند
و تا اینڪه با دوستان یڪ تیم برای بازے و عبادت و تعبد هم تشڪیل دادند .
همہ این دوستان در محفل جـمع خودشان صحبت از یڪ عهدی دارندڪہ اولین وفا ڪننده بہ عهدش هم علی الهادی بود عهدے ڪه اول اسم او آرزوی همہ ماست شهید علی الهادی حالا شفاعت ڪننده عهدی شد کہ روزی در بین دوستان صـحبتش را داشتند.
هیچ یڪ از دوستان فڪرش و باورش نمیشد علی الهادی اولین شهید جمع ؛ و دیگر در بین شان نباشد و شهید علی الهادی چه نیکو رفیقی برای شفاعت انتخاب شد .
_شهید علی الهادی حسین_🌱!
مصآحبہ_بامـآدرشھید
هدایت شده از ‹جیممثلِجاماندھ›
حالا که تا این جا اومدی یھ صلوات بده براے شادی روح شهدا :)🌼
رَشتاك!🇵🇸
-🖤شیرینزبونیتمومشد...
چِقدر فاطمه بودن بہرُخش میآمد
-
چھ کسۍ گفته کہ این رقیہۜ بچه است!
فهم همهٔ بزرگان را با خود حمل میکند.
چهکسي میگوید کہ این دختر، سهساله
است عاطفہ همهزنان عالم را دردل خود
میپروراند، چهکسۍ میگوید که رقیھۜ،
کودک است - زانـوان بزرگترین عارفـٰان
جهان را با درک خود مۍلرزاند. نگاه کن
اگر صدایش شنیده نمیشود، تنها گوشِ
شنواي پدر را شایسته شنیدن یافتھ ..
ـ
پیکار و نبرد نظامیان و لشـکریان در ڪربلا به
پایان رسید. اهل بیت امام حسین علیهالسلام
و هرکس که زنده مانده بود از کوچڪ تا بزرگ
به اسارت درآمدند.
رقیه خاتون دختر امام حسین علیهالسلام تنها
سه سال سن داشت ڪه در این اسارت شرکت
داشت.اسارت در دستاندشمن برای بزرگسالان
هم سخت و دردناڪ است چه رسد به کودڪِ
سه ساله اۍ ڪه پدرش شهید شـده و خود را
گرفتـار دشمن مۍ بینـد. رقیـه در عالم رویا با
پدر صحبـت مۍ کند ڪه به عالم واقع وصـل
مۍ شـود در این هنـگام بـه دستـور یزیـد سـرِ
بریده و مبارڪ پدر را مقابل خود می بیند . .
با ناله و فریاد سـر را به آغوش می ڪشد و
مظلومانه از دنیا می رود .. .