#ﺷﻬﻴﺪاﻣﺎﻡ_ﺯﻣﺎنی
🌷... نمی دانم آقا با چه قلمی روی کاغذی، سه خط نوشتند و به دست من دادند و فرمودند: «این را به خان میرزا بده و دیگر مانع فرمانده لشکر صاحب الزمان نشو!»
باز تلاشم را کردم شاید اثری داشته باشد. گفتم: آقا بگذارین امتحان آخرش را بده، خودم راهی اش می کنم.
آقا با کمی غضب فرمودند: «اگر به خان میرزا اجازه ندی روز قیامت، از مادرم، حضرت زهرا(س) می خواهم به تو پشت کند.»
دستم را روی چشم گذاشتم و گفتم: من و خان میرزا فدای امام زمان(عج)...
در وصیتش نوشته بود:... باور کنید امام زمان(عج) در جبهه هاست
امیدوارم که از این سرباز عقب مانده از لشکرت راضی شوی و مرا ببخش اگر گنهکارم، مرا ببخش اگر خطا کارم. مهدی جان در قدمگاه هایت که محل خانواده شهدا بود میرفتم ومتوسل میشدم.آخر درِ ورود به درگاه خدا از آنجا میگذرد.کجا را غیر از این راه میتوانستم پیدا کنم. مهدی جان شاید در اوایل نمی دانستم ولی بعداً فهمیدم که درِ ورود به پیشگاه خدا ازکنار بازماندگان شهدا می گذرد.درِ راه یابی به تو واجدادت،از خانه ی شهدا نورش سوسو میزند...
ﻣﻨﺒﻊ: ﻛﺘﺎﺏ ﺭاﺯ ﻳﻚ ﭘﺮﻭاﻧﻪ..
#شهیدخانمیرزا_استواری 🌷
#شهدای_ﻏﺮﻳﺐ_فارس
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
#ﺷﻬﻴﺪاﻣﺎﻡ_ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﻠﺪ ﻗﺮاﻥ ﻫﺪﻳﻪ ﺑﻪ اﻣﺎم ﺯﻣﺎﻥ ﻋﺞ ﺩاﺩ
🌷خانمیرزا یک جلد کلام الله مجید داشت که عاشقانه آن را دوست میداشت.
فرق این قرآن با سایر قرآنها این بود که متبرک بود به دستان امام خمینی(ره). عجیب اینکه خانمیرزا این بهترین دارایی خود را به امام زمان(عج) پیش کش میکند و آقا از ایشان قبول مینمایند.
شوق خانمیرزا از این ماجرا در بخشی از وصیتنامه اش چنین نمایان است:
«با سلام به مهدی موعود(عج) آقا و سرور و مولایم، آنکه هدیه سربازش را قبول کرد، آنکه پذیرفت پرقیمت ترین چیزی را که حقیر به آن علاقه داشتم، یعنی قرآنی را که خیلی دوست میداشتم به او هدیه کردم و قبول کرد. مهدی جان گریه ها کردم، مرا نپذیرفتی، مهدی جان ممکن است لایق نبودم ولی اینکه هدیه را از من پذیرفتی شاید به خاطر بزرگی هدیه بود و از آن شرمت شد که هدیه را قبول نکنی و این را میگویم که باور کنید امام زمان(عج) در جبهه هاست...»
#ﻣﻨﺒﻊ:ﻛﺘﺎﺏﺭاﺯﻳﻚﭘﺮﻭاﻧﻪ
🌱🌹🌱
#شهیدخانمیرزا_استواری
#شهدای_فارس
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313