eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
427 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
30 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی های ز درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
💢ماه رمضان جبهه ها 🔹رمضان در جبهه‌ها در اوج گرمای تابستان آن هم در منطقه خوزستان حال و هوای ویژه‌ای داشت. سال 60 ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه می‌آمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر می‌توانستند یکجا ثابت باشند بعضی از آن‌ها در یک منطقه می‌ماندند و از مسئول یا فرمانده مربوطه مجوز می‌گرفتند و قصد ده روز کرده و روزه دار می‌شدند. 🔹روزهای طولانی بالای 16 ساعت، گرمای شدید و سوزان، کار و فعالیت، نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی، شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی از جمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و اراده رزمندگان کم‌ترین خللی ایجاد نمی‌شد. سال 61 ماه مبارک رمضان در تیر ماه واقع شد. عملیات رمضان در همین ماه انجام گرفت. 🔹شب 19 رمضان در حال و هوای خاصی رزمندگان آماده عملیات می‌شدند. گرمای شدید باد و طوفان شن‌های روان و از همه مهم‌تر نبرد با دشمن آن هم برای کسانی که روزه دار بودند بسیار سخت بود. انسان تا در شرایط موجود قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است. 🔹در آن عملیات بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالی که روزه دار بودند و لب‌هایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین (ع) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند. ✍شهید حاج حسین خرازی| بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 سال 1360 ، ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه می‌آمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر می‌توانستند یک جا ثابت باشند، بعضی از آنها در یک منطقه می‌ماندند و از مسئول و یا فرمانده مربوطه مجوز می‌گرفتند و قصد ده روز نموده و روزه دار می‌شدند. روزهای طولانی بالای 16 ساعت، گرمای شدید و سوزان، نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی ، شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی از جمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و اراده‌ی رزمندگان خللی ایجاد نمی‌شد. گرمای شدید ، باد و طوفان شن‌های روان و از همه مهم‌تر نبرد با دشمن آنهم برای کسانی که روزه دار بودند بسیار سخت بود. انسان تا در شرایط موجود قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است. در عملیات رمضان بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالیکه روزه دار بودند و لبهایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین(ع ) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند. راوی : یاد باد آن روزگاران یاد باد شادی روح و و سلامتی بگذارید👇👇 @rastegarane313
در سالروز شهادت شهدای والامقام ، یاد و خاطره‌ی همه‌ی قهرمانان وطن، خصوصاً شهدای عزیز این عملیات و بالاخص شهدای گرانقدرشهرستان نهاوندوشهربرزول،شهیدرضاحسین میربک وشهیدحمزه گودرزی را گرامی می‌داریم.💚 زندگینامه و وصیت‌نامه تعدادی از این عارفان حقیقی و دلدادگان محبوب را در گروه می‌گذاریم، استدعا داریم که برای یک‌بار که شده وصیت‌نامه این شهدا را بخوانید. شهدایی که چند ویژگی خاص دارند: 🌹 اولاً، سن و سال چندانی نداشتند و عمدتا دانش‌آموز بودند و در سن نوجوانی به فیض شهادت نائل شدند. اما وصیتنامه‌هایشان حکایت از اوج عرفان آنان را دارد. 🌹 ثانیاً، تا سالیانِ سال از شهادت یا اسارتشان خبری در دست نیست(همچون شهیدرضاحسین میربک) و پیکر پاکشان مهمان سرزمین سوزان و کربلای خوزستان است و پس از سال‌ها هیچ نشانی ازپیکرپاک ومطهرشان نیست. در طول این سال‌ها چشم‌انتظاری مادران و‌ پدرانشان وصف‌ناشدنی است. 🌹 اما گویی خودشان از این گمنامی خبر داشته‌اند و گوشه‌هایی از آن را استعاره‌وار در وصیت‌نامه‌هایشان تصویر کشیده‌اند 🍀 شادی ارواح پاکشان https://eitaa.com/rastegarane313
‍ ❤️ تبرک لحظه‌هایمان با 🔰 زندگینامه 💠 بسیجی شهید عبدالرضا رضائی فرزند زنده‌یاد حاج علی جعفر، در ۱۳۴۱/۱/۱ در دیده به جهان گشود. ۱۳۶۱/۴/۲۴ مصادف با در و در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاکش سال‌ها میهمان خاک کربلای ایران بود و پس از گذشت ۱۴ سال انتظار در زمستان سال ۱۳۷۴ و مصادف با به میهن اسلامی و زادگاهش رجعت نمود و در دامن پاک گلزار شهدای روستای زادگاهش زرامین سفلی آرمید. 📜 وصیتنامه شهید عبدالرضا رضائی 💠 بسم الله الرحمن الرحیم سلام و درود بر شهیدان زنده تاریخ که خداوند می‌فرماید (گمان مبرید کسانی که در راه خدا شهید می‌شوند اینها مرده‌اند بلکه زندگانند و در پیش خداوند روزی می‌خورند)) شهیدان زنده اند الله‌اکبر به خون آغشته اند الله اکبر درود بی‌پایان بر همه انبیاء و اولیاء خدا باد، سلام بر مهدی منجی انسانها، درود و سلام بر نایب بر حق مهدی آن پیر جماران، خمینی بت‌شکن، سلام و درود بر تمامی شهیدان از صدر تا کنون، خصوصاً هفتاد و دو تن از یاران صدیق امام. اینجانب عبدالرضا رضایی با دلی سرشار از عشق به شهادت و کربلای حسین عازم جبهه هستم و لذا لازم دیدم خطاب به پدر و مادر عزیزم و ملتم سخنی به عنوان وصیت بگویم. ابتدا به مادر و پدرم، افتخار بر شما ای کسانی که دل حضرت مهدی (عج) را با صفای دلتان خوشحال کردید، خوشا به حال شما، خوشا به سعادت شما، خوشا به طرز فکر شما، خوشا به آینده‌تان که مرا با رضایت قلبی روانه به میدان کردید و این جای خوشبختی است، چون دل شما خوش است من راحتم. ای افتخار دنیا و آخرت بر شما، هر چه کردید شما کردید که تا آخر عمر به همین طریق ادامه دهید، خدایتان حافظ باشد. من اگر به فیض شهادت نايل آمدم و خدا این افتخار را نصیبِ فرزند شما کرد، چیزی که از شما و از همه ملتم می‌خواهم این است که تا آخرین لحظه عمرتان دست از حمایت اسلام و انقلاب بر ندارید همیشه در یاد خدا و فکر خدا باشید، پیوسته از ولایت فقیه حمایت کنید، پشتیبان روحانیت اصیل باشید، از خداوند بخواهید در فرج امام زمان (عج) تعجیل کند، از خداوند بقای عمر امام و سلامتش را بخواهید خدا یار و یاورتان باد. به امید پیروزی لشکر اسلام بر کفر جهانی. باری پدر، مادر، برادران، خواهران، دوستان و رفیقانم، در پایان از شما تقاضامندم که حلالم کنید و مرا ببخشید. 🌹فرزند شما عبدالرضا رضائی _ ۱۳۶۱/۴/۲۳ https://eitaa.com/rastegarane313
‍ ❤️ تبرک لحظه‌هایمان با 🔰 زندگینامه 💠 شهید مراد کیانی سال ۱۳۴۱ در گیان متولد شد. پس از دوران ابتدایی و راهنمایی به نهاوند رفت و دوره دبیرستان را رشته اتومکانیک شروع کرد. در دوره تحصیلش انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و به همراه تعدادی از دوستانش در شکل‌گیری انقلاب و تشکیل انجمن اسلامی دانش‌آموزان گیان نقش داشتند. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ در و مصادف با ماه رمضان در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت رسید، اما تا سال‌های سال وضعیت اسارت یا شهادتش مشخص نبود، تا اینکه پس از سال‌ها چشم‌انتظاری پیکر پاکش در ۱۳۷۴/۱۱/۶ شناسایی و تشییع و در گلزار شهدای گیان آرام گرفت. 📜 وصیتنامه 💠 بسم‌الله الرحمن الرحیم فَوْقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ اَلرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ بالاتر از نيكىِ هر نيكوكارى، نيكى دیگری هست، تا آنكه کسی در راه خدا كشته شود، وقتی کسی در راه خدا كشته شد، ديگر بالاتر از آن، نیکوکاریِ دیگری نيست. سلام‌علیکم، من به‌عنوان یک فرد مسلمان و به حکم وظیفه شرعی و الهی که دارم قدم در این راه نهادم، خداوند را شکر می‌کنم که چنین سعادتی نصیبم شد و رهبری را در جلوی راه من قرار داد که ذره‌ای انوار ایمان بر من روشن نمود تا خود و خدای خود را بشناسم. زمانی‌ که این نامه را مطالعه می‌کنید دیگر من در میان شما نیستم و خداوند لیاقت شهادت را نصیبم کرده، از شما می‌خواهم این پیام و سفارش مرا با صدای بلند به گوش منافقان و دشمنان اسلام برسانید و در جواب آن‌ها که از کوردلی خود، ما را ناآگاه می‌خوانند، بگویید که ما آگاهانه و بدون هیچ جبر و زوری، که تنها بر خودشان وارد است، در این راه قدم نهاده‌ایم و گفته‌ی رهبر کبیرمان امام‌خمینی را لبیک می‌گوییم و خون خود را می‌دهیم که بسیار ناچیز است، و حال اگر هزار جان می‌داشتم در راه خدا و الله‌اکبر، و لااله‌الاالله و اماممان که پیشرو این راه است، نثار می‌کردم. خداوندا تو گواهی که هدف ما در این جنگ اعتلای کلمه حق و سرنگونی ستمگران است، این مردم جوانان را از دست دادند که جزء بهترین جوانان بودند و هدفشان حفظ و برقراری اسلام قرآن است. مردم، بدانید شما مدیون خون این شهدائید، وظیفه شما در مقابل این خون‌های پاک، بندگی خدا و عمل به اسلام در حفظ وجه اسلامی است. امام امت را که نایب حجت خداست اطاعت کنید و خود را لایق این رهبر بدانید و هیچ‌وقت او را تنها نگذارید. پدر و مادر عزیزم، بدانید من در جنگی رفتم که ممکن است دیگر مرا نبینید و اگر جسدم را هم ندیدید ناراحت نباشید، ما به سوی خدا خواهیم رفت و اما شمایید که در این آزمایش، صبر و استقامت می‌کنید. پدر و مادر و برادر و خواهرانم برای من ناراحت نباشید، چون جای من پیش خدا خیلی بهتر از این عالم است. مادرجان می‌دانم اگر من کشته شوم برای تو و پدرم و برادرم دردناک است، ولی چه می‌شود کرد، دین خدا در خطر است و درضمن من هم که مال خدا هستم، پس مرا حلال کنید. مرا ببخشید که نتوانستم جوانی‌ام را به پای زحماتی که در برابر من کشیده‌اید، برای شما سپری کنم. باری مادرجان! بر مزارم گریه نکنید و اگر گریه می‌کنید به‌خاطر حسین (علیه‌السلام) گریه کنید. و باری برادر جان از شما می‌خواهم که یک فرد صددرصد اسلامی و دنباله‌رو و پیرو امام و ولایت فقیه باشی و به صدای هل من ناصر ینصرنی لبیک بگویی. مادرجان! مرا چون پرنده‌ای آزاد کن تا در آسمان به سوی آرزوهایم پرواز کنم، مرا حلال کن تا خدایم مرا ببخشد، مادرجان تو گذاشتی که من به جبهه بروم، یادت بیاید آن روزی را که با هم‌صحبت می‌کردیم، برایت می‌گفتم مادر مرا آزاد کن! مادرجان من در جبهه آزاد بودم و از هر نوع وابستگی و همه‌چیز به‌دور بودم و می‌خواهم کاری کنم که به معشوقم نزدیک بشوم. من عاشق خدا هستم و اینک آمده‌ام تا در صحرای خوزستان در کنار کارون کارون از خون بسازم که در این بازار گرم و باصفا، خون خریدار خوبی دارد. آمده‌ام کالای ناقابل خود را تقدیم مولایم کنم و اما اگر کالای مرا پذیرفت و کشته شدم، به جملاتی که راجع‌به خود من است توجه کنید: ۱_ اگر کشته شدم مرا غسل ندهید چون ننگ است برای کسی که امامش حسین (علیه‌السلام) را غسل نداده‌اند. ۲_ کفن نپوشانید، چون حسین (علیه‌السلام) را کفن نپوشانیده‌اند. سلام مرا به تمام قوم‌وخویشان برسانید و از آن‌ها می‌خواهم که اگر ناراحتی‌هایی از من دیده‌اند مرا ببخشند و مرا حلال کنند و از همه شما طلب بخشش و آمرزش و التماس دعا دارم. https://eitaa.com/rastegarane313
‍ ❤️ تبرک لحظه‌هایمان با 🔰 زندگینامه 💠 سال ۱۳۴۴ در خانواده‌ای مذهبی در برزول به دنیا آمد. با وجود سن کم، در همان نوجوانی در بیشتر راهپیمایی‌ها و تظاهرات‌ها که به پشتیبانی از بنیان‌گذار جمهوری اسلامی انجام می‌پذیرفت پا به‌پای دیگر امت انقلابی در شهرستان نهاوند شرکت می‌کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال‌های ۵۹ و ۶۰ که تنها ۱۵ سال سن داشت با همکاری تعدادی از بچه‌های محلهٔ امامزاده برزول اقدام به تأسیس کتابخانه و همچنین گروه تئاتر در همان محل کرد. حمزه به مطالعه، نویسندگی و مسائل فرهنگی علاقه زیادی داشت به‌طوری‌که با همان سن و سواد کم اقدام به نوشتن داستان با مضمون کودکانه می‌نمود که نمونه آن‌هم اکنون در پرونده بنیاد شهید نهاوند نگهداری می‌شود. از سال ۱۳۶۰ عازم جبهه شد و پس از چندین بار حضور در ۱۳۶۱/۴/۲۴ در به همراه شهید رضاحسین میربگ به آرزوی دیرینه‌اش رسید، آرزویی که خود قبل از آن نویدش را در جمع خانواده داده بود. 📜 وصیت‌نامه شهید حمزه گودرزی 💠 بسم‌الله الرحمن الرحیم ضمن درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و رهبر تمامی جهان اسلام این پیر جماران پیرمردی که یک‌بار مثل سایر پیامبران تاریخ جهان را دگرگون ساخت و دین اسلام که سال‌ها به نیستی می‌رفت را با قیام خود و تزریق خون فرزند و هم‌سنگرانش یک‌بار دیگر درخت اسلام را رشد و نمو داد. ضمن سلام به رزمندگان جبهه‌های جنگ رزمندگانی که با تشخیص دادن راه و هدف خود دست از مال، پدر و مادر و زن و فرزند برداشتند و با نموداری از اسلام روانه جنگ شده‌اند آن‌هم جنگی که به هر فرد مسلمان واجب است (جنگ حق علیه باطل) و سلام بر آن نوجوانی که به حقانیت اسلام پی برده‌اند داوطلبانه عازم جنگ می‌شوند و آن‌ها خود خوب تشخیص داده‌اند که اگر کشته شوند چندین نوجوان دیگر راهشان را ادامه می‌دهند و با ریخته شدن خون خود پیام ملت مستضعف ایران را به گوش جهانیان می‌رسانند. سلام به آن پیرمردان ۷۰ ساله‌ای که دست از همه‌چیز می‌کشند و چون یاران باوفای حسین (علیه‌السلام) به نبرد می‌روند و تا آخرین قطرهٔ خون خود پافشاری می‌کنند تا با ریخته شدن خون خود بتوانند خدمت کوچکی به اسلام و مکتب خودکرده باشند. همچنین درود بر خانوادهٔ شهدا و مردمانی که در پشت جبهه‌ها به رزمندگان اسلام کمک می‌کنند و دوش‌به‌دوش برادران چه ازنظر مادی و معنوی چه ازنظر دعا و مواد غذایی همکاری می‌کنند.  من حمزه گودرزی به‌عنوان یک خدمتگزار که از اسلام و این انقلاب و آب‌وخاک خود دفاع می‌کنم؛ یک وصیت با شما دارم و آن این است که در پایان هر نماز دعای امام و دعا برای رزمندگان و دعا برای ظهور حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) یادتان نرود و هر هفته یا هرماه به خانوادهٔ شهدا سرکشی کنند و از خانوادهٔ شهدا و جنگ‌زدگان می‌خواهم که خونسردی خود را حفظ کنند و همیشه آرزوی در اهتزاز درآمدن پرچم لااله‌الاالله و الله‌اکبر در سرتاسر جهان را از خداوند متعال خواهان باشند. همچنین در پایان سخنی کوتاه با خانوادهٔ خود دارم: من از خانوادهٔ خود می‌خواهم که اگر من کشته یا اسیر شدم هیچ‌گونه نگرانی و ناراحتی نداشته باشید، چون‌که من پی برده‌ام که این راه حق است و انتخاب کرده‌ام و در ضمن هیچ‌گونه گریه‌وزاری نکنند و هیچ دادوفریادی برای من برپا ندارند و اگر احیاناً جنازهٔ من به دست شما نیفتاد هیچ ناراحت نباشید و در ضمن چندتایی عکس‌دارم که اگر شهید شدم شما از آن‌ها استفاده کنید (عکس سیاه‌وسفید تنها) و در آخر با همهٔ شما خداحافظی می‌کنم از لطف همگی شما ممنون و متشکرم. 🌹 والسلام _ حمزه گودرزی https://eitaa.com/rastegarane313
زمان، ۲۲ تیرماه سال ۱۳۶۱ است... مردهایی در تصویرند، همگی با سربند قرمزِ «نصر من ‌الله و فتح قریب» دو نفرِ پشتی کنجکاوند! تا حدی که زل زده‌اند به دوربین، اما نوجوان کنارشان، نگاه به نقطه‌ای دیگر دارد مظاهری (همان اسمی که روی لباسش نوشته شده) باید تویِ کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها درحال بازی باشد، چه چیـزی او را به دارخوین کشانـده ..!! جز جنگیدن برایِ وطن؟ اینجا بارها توسط دشمن مورد حمله هوایی قرار گرفت... عکاس: محمدرضا شرف‌الدین 💠 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 سال 1360 ، ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه می‌آمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر می‌توانستند یک جا ثابت باشند، بعضی از آنها در یک منطقه می‌ماندند و از مسئول و یا فرمانده مربوطه مجوز می‌گرفتند و قصد ده روز نموده و روزه دار می‌شدند. روزهای طولانی بالای 16 ساعت، گرمای شدید و سوزان، نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی ، شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی از جمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و اراده‌ی رزمندگان خللی ایجاد نمی‌شد. گرمای شدید ، باد و طوفان شن‌های روان و از همه مهم‌تر نبرد با دشمن آنهم برای کسانی که روزه دار بودند بسیار سخت بود. انسان تا در شرایط موجود قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است. در عملیات رمضان بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالیکه روزه دار بودند و لبهایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین(ع ) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند. راوی : یاد باد آن روزگاران یاد باد شادی روح و و سلامتی 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
در گرمای بالای ۵۰ درجه که می‌جنگی تیر و ترکش لازم نیست چند ساعت به تو آب نرسد! کارت تمام است .... یاد همه رزمندگانی که درگرمای بالای ۵۰درجه جنوب هیچ گاه خم به ابرو نیاوردند وجانانه ازمرز وبوم ایران اسلامی دفاع کردند هدیه نثار همه جان برکفان لشکراسلام صلوات 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇👇 @rastegarane313
25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از و حال و هوای رزمندگان اسلام در محورهای عملیاتی با نوحه ای شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙بشتابید انصار حسین ، از پی دیدار حسین راهیان کرببلا ، عازم دربار حسین رو سوی میدان نبرد ، صف به صف مردان خدا سرخوشان باده ی نور ، طالبان جام بلا پر زنان سوی حرم ، خامس اصحاب کسا طائران قدسی عشق ، راهی گلزار حسین رهبر دین شیر خمین ، بر دلیران داده پیام هان بسیجی های غیور ، آمده است هنگام قیام سر به سر شیران شجاع ، تابع فرمان امام گفته با لبیک بلند ، پاسخ گفتار حسین هان مسلمانان دلیر ، نبود دیگر جای درنگ واجب است بر پیر و جوان ، شرکت اندر جبهه ی جنگ جملگی آماده شوید ، بوسه زنید قنداق تفنگ بر عدو سازید و عیان ، شیوه ی پیکار حسین... 👇👇 @rastegarane313