eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
508 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
30 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی های ز درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ بازم از اینجا می گم .... اينجا خبري نيست جز اينکه ما هر روز داريم به زخم و تاولهاي جانبازهاي شيميايي نمک مي زنيم، لابد تجربه کردين که وقتي نمک به زخم مي خوره چه سوزشي داره !!! اينجا خبري نيست جز اينکه داره يادمون ميره مزار کجاست، داره يادمون ميره وصيت و چي بود، اگه اسمهاتون سر کوچه ها نبود و براي آدرس پستي نمي خواستيم، شايد يادمون مي رفت، داره يادمون ميره چرا بعضي ها مي خواستند موقع عمليات نوشته سربندشون باشه ؟ و .... اينجا خبري نيست .... ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ بازم از اینجا می گم .... اينجا خبري نيست جز اينکه ما هر روز داريم به زخم و تاولهاي جانبازهاي شيميايي نمک مي زنيم، لابد تجربه کردين که وقتي نمک به زخم مي خوره چه سوزشي داره !!! اينجا خبري نيست جز اينکه داره يادمون ميره مزار کجاست، داره يادمون ميره وصيت و چي بود، اگه اسمهاتون سر کوچه ها نبود و براي آدرس پستي نمي خواستيم، شايد يادمون مي رفت، داره يادمون ميره چرا بعضي ها مي خواستند موقع عمليات نوشته سربندشون باشه ؟ و .... اينجا خبري نيست .... ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ بازم از اینجا می گم .... اينجا خبري نيست جز اينکه ما هر روز داريم به زخم و تاولهاي جانبازهاي شيميايي نمک مي زنيم، لابد تجربه کردين که وقتي نمک به زخم مي خوره چه سوزشي داره !!! اينجا خبري نيست جز اينکه داره يادمون ميره مزار کجاست، داره يادمون ميره وصيت و چي بود، اگه اسمهاتون سر کوچه ها نبود و براي آدرس پستي نمي خواستيم، شايد يادمون مي رفت، داره يادمون ميره چرا بعضي ها مي خواستند موقع عمليات نوشته سربندشون باشه ؟ و .... اينجا خبري نيست .... ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ بازم از اینجا می گم .... اينجا خبري نيست جز اينکه ما هر روز داريم به زخم و تاولهاي جانبازهاي شيميايي نمک مي زنيم، لابد تجربه کردين که وقتي نمک به زخم مي خوره چه سوزشي داره !!! اينجا خبري نيست جز اينکه داره يادمون ميره مزار کجاست، داره يادمون ميره وصيت و چي بود، اگه اسمهاتون سر کوچه ها نبود و براي آدرس پستي نمي خواستيم، شايد يادمون مي رفت، داره يادمون ميره چرا بعضي ها مي خواستند موقع عمليات نوشته سربندشون باشه ؟ و .... اينجا خبري نيست .... ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ بازم از اینجا می گم .... اينجا خبري نيست جز اينکه ما هر روز داريم به زخم و تاولهاي جانبازهاي شيميايي نمک مي زنيم، لابد تجربه کردين که وقتي نمک به زخم مي خوره چه سوزشي داره !!! اينجا خبري نيست جز اينکه داره يادمون ميره مزار کجاست، داره يادمون ميره وصيت و چي بود، اگه اسمهاتون سر کوچه ها نبود و براي آدرس پستي نمي خواستيم، شايد يادمون مي رفت، داره يادمون ميره چرا بعضي ها مي خواستند موقع عمليات نوشته سربندشون باشه ؟ و .... اينجا خبري نيست .... ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ بازم از اینجا می گم .... اينجا خبري نيست جز اينکه ما هر روز داريم به زخم و تاولهاي جانبازهاي شيميايي نمک مي زنيم، لابد تجربه کردين که وقتي نمک به زخم مي خوره چه سوزشي داره !!! اينجا خبري نيست جز اينکه داره يادمون ميره مزار کجاست، داره يادمون ميره وصيت و چي بود، اگه اسمهاتون سر کوچه ها نبود و براي آدرس پستي نمي خواستيم، شايد يادمون مي رفت، داره يادمون ميره چرا بعضي ها مي خواستند موقع عمليات نوشته سربندشون باشه ؟ و .... اينجا خبري نيست .... ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ بازم از اینجا می گم .... اينجا خبري نيست جز اينکه ما هر روز داريم به زخم و تاولهاي جانبازهاي شيميايي نمک مي زنيم، لابد تجربه کردين که وقتي نمک به زخم مي خوره چه سوزشي داره !!! اينجا خبري نيست جز اينکه داره يادمون ميره مزار کجاست، داره يادمون ميره وصيت و چي بود، اگه اسمهاتون سر کوچه ها نبود و براي آدرس پستي نمي خواستيم، شايد يادمون مي رفت، داره يادمون ميره چرا بعضي ها مي خواستند موقع عمليات نوشته سربندشون باشه ؟ و .... اينجا خبري نيست .... ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 خیلی دقت می کرد. مواظب بود چیزی از غذا نشود، همیشه اینطور بود. حتی درمورد آب وضو و... مراقب بود. محمد همیشه دقت داشت. مواظب بود هیچ مکروهی از او سر نزند. چه رسد به که حرام است و خدا اسراف کاران را برادران معرفی کرده. نه تنها خودش، بلکه دیگران را هم به رعایت این موارد توصیه می کرد. 📚 کتاب بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹رستگاران 🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 به نام خدا نوجوان بودم که یه شب خواب عجیبی دیدم، خواب یه مکان ولی نمیدونستم کجاست؟ خواب یه مسجد، سربند، پرچم ایران....هیچوقت نتونستم بفهمم اون مکان کجا بود سالها گذشت و اون خواب رو فراموش کردم تااینکه اردویی از طرف بسیج به منطقه هویزه برای یادمان برگزار شد . اوایل شدید مخالف این اردو بودم و نمیخواستم برم، دلم دیدن منطقه فکه و شلمچه رو میخواست نه هویزه رو فرمانده بسیج از یه طرف و خانوادم از طرف دیه اصرار بر رفتن من به این اردو داشتن، همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد، انگار به این سفر دعوت شده بودم وقتی به خودم اومدم خودمو توی اتوبوس دیدم که به سمت هویزه در حرکت بودیم ، حس عجیبی داشتم به شهر هویزه که رسیدیم مارو به سمت سالنی راهنمایی کردن برنامه های مختلفی اجرا شد که هرکدومش یجوری دل آدمو میلرزوند ... تا اینکه آقایی که مشغول گفتن خاطره از بود یه چیزی گفت که منو تو فکر برد گفت : شماهایی هم که اینجا نشستین دعوت شده هستین ، دعوت نامتونو امضا کردن این حرفا واسم تازگی داشت ، دوست داشتم بدونم کدوم منو دعوت کرده به هویزه ... بعد از اتمام مراسم به سمت مزار رفتیم، چند قدمی بیشتر از سالن مراسم فاصله نداشت ، توی ذهنم دو تا ابهام وجود داشت یکی مزار کجاست و دومی کدوم دعوتنامه منو امضا کرده ؟؟ به دور و اطرافم مدام نگاه می کردم و دنبال مزار شهید علم الهدی میگشتم و از هرکی میپرسیدم آدرس درستی بهم نداد تااینکه رسیدیم به جاییکه بدون کفش وارد محوطه میشویم همونجا از بچه های بسیج جدا شدم و سعی کردم خودم تنهایی دنبال بگردم یهوویی حس کردم نوری از یه نقطه زمین روی من افتاده ، متوجه نبودم نور چیه و از کجاست ، بی محل به نور دنبال قبر می گشتم ، نوشته روی قبرهارو می خووندم و از کنار تک تک می گذشتم و نور هم همونجور روی من بود و با حرکت من حرکت می کرد حس خیلی عجیبی داشتم . تااینکه طرف مسجد رفتم ولی باز اونجا هم نبود، صدای اذان ظهر از مسجد بلند شد، ناراحت بودم از اینکه جواب سوالامو نگرفته بودم به مسجد نگاه می کردم به خودم گفتم که راضی نیست من نمازمو دیر بخوونم ، ازدحام جمعیت توی مسجد زیاد بود از سکوی مسجد اومدم پایین ، با ناراحتی کنار قبری ایستادم و به مسجد و حیاط نگاه می کردم تا جایی برای نماز پیدا کنم ناگهان چشمم خورد به نوشته روی قبری که کنارش ایستاده بودم : بخودم گفتم نه این اون نیست اون آقا گفت ولی این است یه چیزی تو دلم بهم جواب داد مگه چن تا اینجا هست؟ همون لحظه نشستم کنار مزارش دلم می خواست داد بزنم ، گریه کنم با صدای بلند و بگم این زنده است ، بخدا زنده است حالا فهمیده بودم که منبع نور از کجا بود . فهمیده بودم که کی دعوتناممو امضاء کرده بود . بالای سر نماز خووندم ، بعد نماز سمت چپمو نگاه کردم ... خدای من ... این همون ... این همون خوابیه که سالها پیش دیده بودم... سربند ، مسجد ، پرچم ، ... جوری ازم استقبال کرد که منو شرمنده خودش کرد و از اون سال به بعد با کمال میل هرسال به اردوی می روم . درپناه خدا موفق باشین شما میهمانان عزیزِ هم اگر دوست دارید، داستان نحوه آشنائی خود با را بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در کانال مخابره شود . شادی روح و 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 خیلی دقت می کرد. مواظب بود چیزی از غذا نشود، همیشه اینطور بود. حتی در مورد آب وضو و... مراقب بود. محمد همیشه دقت داشت. مواظب بود هیچ مکروهی از او سر نزند. چه رسد به که حرام است و خدا اسراف کاران را برادران معرفی کرده. نه تنها خودش، بلکه دیگران را هم به رعایت این موارد توصیه می کرد. 📚 کتاب 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313