eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
508 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
30 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی های ز درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
بدانید کسی که منتظر ظهور باشد پاداش کسی را دارد که شبها برای عبادت بیدار و روزها روزه دار باشد . 📚 کافی، جلد ۲، صفحه ۲۲۲ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 بدانیم که وحدت رمز پيروزي ما در كليه جبهه هاي داخلي و خارجي است . اما نه هر وحدتی بلکه آن وحدتي كه قرآن ما را به آن مي خواند ، وحدت با نيروهائي كه چنگ به ريسمان خدا بزنند و در راه خدا قدم بردارند ، لذا در اين مسئله دقت بسيار كنيد و باز هم از امام درس بگيريد . 🌹 🕊 🌹 🌹 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌺🍀🌸🌼🌸🍀🌺 آدینه ای دیگر ، چشم براه و منتظر ، طلوع کرد و آفتابش را بر گلدان های ایستاده در اضطراب مسیر انتظار ، گسترانید . هزار فوج شاپرک ، هزار طاق رنگین کمان ، هزار هزار جوانه و هزاران دیده ی مشتاق ، به راهت خیره مانده اند ... حتی عقربه های ساعت هم بیقرارِ آمدنت هستند ... تعجیل در فرج بگذارید👇👇 @rastegarane313
💐🌺🌹🕊🌹🌺💐 کفنش کرد بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر... یابن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرادر کفن کن از بس این به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند. اگر من شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی... روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این چنین وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند... در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر این بوده است: یا بن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن . وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شده است باید او را غسل دهی وقتی که می خواستم این را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این را کفن کنم. من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟ با عجله برگشت و دیدم این کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود. از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود.اما حالا فهمیدم ...نشناختم... منبع: کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" حجه الاسلام سید مسعود پور آقایی بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🥀🕊🥀🕊🌹 بیش از حد به و تاکید می‌کرد و خانه دوم و یا بهتر بگویم سنگرش مسجد بود . از همان دوران کودکی خوش خلق و با معرفت بود . گفتار و کردارش در بین همسایگان خوب و صمیمی بود به طوری که هیچ وقت کسی از او گلایه و شکایتی نداشت متواضع بود و در پیش‌دستی می‌کرد و در کمک کردن به فقرا پیش‌قدم بود . بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌴🥀💐🌹💐🥀🌴 که امام زمان(عج) را در آغوش گرفت بعد از اینکه به رسید، تا مدت ها نوارهای روضه و مداحی او را پخش می کردیم که همه را به عشق (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می خواند.. یک شب او را خواب دیدم، خیلی نورانی و خوشحال بود، پرسیدم تو که این همه در دنیا برای (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواندی، توانستی او را ببینی؟ خندید و گفت : من حتی را در گرفتم... بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 کی فکرش رو می کرد؟! چهار روز بعد از تشییع جنازه ی که رو دست خودت رفت تو حسینیه... خودت بشی و بگیرنت روی دست و ببرنت تو همون حسینیه... چی گفتی تو گوش که انقدر زود واسطه ات شد پیش ؟! چقدر دلت صاف بود جان... چقدر ما رفیقات دیر شناختیمت... ولی حیف شد ... اون دنیا یاد ما باش... شفیع ما تو اون دنیا... : دوست ‌✨ اللٰهُمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِکَ‌الفَرَجْ‌ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سلام بر آنهایے ڪہ به ياد بےنشانشان حتے براے هم نشـانے نگذاشتنــد ... شادی روح و بگذارید👇👇 @rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃''افتاده در عشقم''🍃 در  بیابان جنون  در  لان  عشق  افتاده ام همچوخاری بر لب طوفان عشق افتاده ام این چه حکمت بود کین بیچاره کم اعتبار چون غبار  راه  در  دامان  عشق افتاده ام در  امید   قلّه   بر  دامان   کوه   مشکلات خسته و وامانده در بوران عشق افتاده ام صدهزاران ضربه خوردم چونکه دربازی دهر همچوگویی درخم چوگان عشق افتاده ام تا  ببینم  جلوه  و  جولان  طاووس  مراد اینچنین درجورهندوستان عشق افتاده ام چون   گدایان   سمج  ،  اَلمنّه لله  که  در آستان  حضرت  سلطان  عشق   افتاده ام آفتابا   تا   نگردد  سایه ات   کم  از  سرم همچو ذرّه مات وسرگردان عشق افتاده ام در  مسیر  روزنی  که   تافته  انوار  عشق مست وحیران و معلّق ذرّه سان افتاده ام بازجای شکر باقیست اینکه اینسان آشکار در   گذار   بازی   پنهان  عشق   افتاده ام از  غریب و  آشنا  زخم زبان ها خورده ام چون زبان شمع در نیران عشق  افتاده ام 📝شاعر:مجید صبوری(آشنا) 🍃🌸🍃 ۱۴۰۲/۳/۱۸ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🔰چهل روز قبل از تولد او خواب آقایی سبز پوش  و نورانی را دیدم که مرا به فرزند پسر مژده داد و نام رضا را برای او انتخاب کرد.. 🔰 دو ساله بود که  به همراه مادرش برای زیارت (ع) به مشهد رفتیم.اطراف ضریح مطهر مشغول دعا بودیم که یک دفعه متوجه شدم دست های کوچک او به طرز عجیبی به ضریح چسبیده است. با نگرانی سعی کردم دست او را بکشم زیرا به نظر می رسید جدا کردنش ممکن نبود.مردم به سمت او هجوم آوردند.کمی طول کشید تا او را جدا کردیم. انگار به ضریح مطهر قفل شده بود .همین که به خانه رسیدیم،با کمـال تعجـب جای پنج انگشــت  سبز را روی کمر  او دیدیم..... (راوی :پدرشهید) 🌷✨ 🌷✨#کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313