eitaa logo
کانال روابط عمومی انتظامی بروجرد
168 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
120 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🥀🌴🥀🕊🌷 که یک تنه جلوی داعشی ایستاد اگر نبود، جاده به دست داعش می‌افتاد و به دنبال آن شهر نیز می‌کرد . او به تنهایی با ۴۰ تن رو به ‌رو می‌شود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود . به سوی او حمله می‌کنند تا کنند ، اما این بار با دفاع و دیگر را می‌کند و در نهایت به می‌رسد . تولد : ۱۳۶۵ : ۲۰ آذر ۹۶ محل : سوریه شادی روح و 🌹 🔻به کانال روابط عمومی انتظامی بروجرد 🇮🇷 بپیوندید. https://eitaa.com/‌‌Ravabet_o_entezamib 👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 پلیس فضای مجازی
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 به خاطر به مدت سه روز پرچم پایگاه کماندویی رویال مارین انگلستان نیمه برافراشته بود . کـه در انگلستان برای او ساختند . 🌹 🕊 🥀 روابط عمومی انتظامی بروجرد 🕊 https://eitaa.com/Ravabet_o_entezamib
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ هر طرف که می نگری را می بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می کنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می کنی که در وجودت چیزی در هم می ریزد! سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. سلام بر ! ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 https://eitaa.com/Ravabet_o_entezamib
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 که برای آب می نوشت هر روز می دیدم گوشه ای نشسته و می نویسد . با خودم می گفتم که کسی را ندارد ، برای چه کسی می نویسد؟ آن هم هر روز ! یک روز گفتم : نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل برد. را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از شد و آرام گفت : من برای آب می نویسم، را ندارم که … https://eitaa.com/Ravabet_o_entezamib
🥀💐🌹🕊🌹💐🥀 هر طرف که می‌نگری را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در چیزی در هم می‌ریزد! شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم ! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده! https://eitaa.com/Ravabet_o_entezamib
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🌓 ❤️ کوچه ‏هایى که هر کدام به نام آذین شده، فراموشى ما را جار مى‏زند، آن گاه که از مرثیه خون ، تنها آهنگ پروازش را می ‏شنویم، آن گاه که در پس گریه ‏هاى مادر ، زبانى براى تسلى نداریم، جز مشتى واژه ‏هاى کلیشه، جز الفاظى که نشان بی ‏دردى ماست. رفتند تا ما ماندن را دریابیم. فلسفه خون ، جز پیام روشن حرکت نیست، حال آنکه خیابان‏هاى غبار گرفته در هجوم معصیت، سال‏هاست وجدان زمان را زیر سؤال برده است. بازارهاى مسخ شده در هیاهوى نان، سالیانى است حقیقت ایمان را به حراج گذاشته است. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 https://eitaa.com/Ravabet_o_entezamib