بسم رب شهید 🌱
#خاطره ای به روایت مادر شهید مصطفی صدرزاده
زمانی که محمدعلی به دنیا آمد،بعد از چند روز مشکل پیدا کرد .بیمارستان بستری شد. بیمارستان رفتم .
مصطفی در بخش نوزادان پشت در اتاق نشسته بود ،ازش پرسیدم: مصطفی محمدعلی بهتره؟
گفت: مامان الحمدلله خیلی بهتر شده، ولی من نگران بودم .
مصطفی متوجه نگرانی من شد.
گفت : مامان اینقدر که نگران
سلامتی جسمش هستی ؟
کمی هم برای عاقبت بخیر شدنش دعا کن . بهش گفتم: نگران نباش ،
قبل از اینکه شما به دنیا بیایی از خداوند خواستم که اگر قرار است نسلی از من بوجود آید ، که در غیر راهت باشد اصلا بوجود نیاید .
این دعای همیشگی ام بوده .
بعد از چند دقیقه گفت: مامان چه دعای اساسی کردی ، این دعای ریشه ای است ،خیلی حال کردم.
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄
شهید #مصطفی_صدرزاده🥀
تاریخ و محل ولادت :۱۹/شهریور/١٣۶۵-شوشتر
تاریخ و محل شهادت : ۱/آبان/١٣٩۴-جلب سوریه
محل دفن : گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
برنامههای خودسازی شهید صدرزاده در رابطه با خانواده
شهید#مصطفی_صدرزاده🕊🌹
#خودسازی
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
#شهدا_به_ترتیب
نیمه دوم بهمن ماه سال ٩٣ بود که حاج #قاسم_سلیمانی قبل از یک عملیات بسیار مهم و کلیدی در جمع مدافعین حرم حضور پیدا کرد و بچه ها با او عکس های یادگاری متعددی انداختند.
در زمان انداختن عکس زیر ، سردار شهید علیرضا توسلی( #ابوحامد ) فرمانده دلاور تیپ #فاطمیون به شوخی و لبخندزنان گفت:
#شهدا_به_ترتیب !
اتفاقا این شوخی و یا بهتره بگم این پیش بینی درست از آب در آمد و همه عزیزانی که در این جمع پشت و کنار سردار بودن یکی یکی پر کشیدند و در نهایت فرمانده دل ها به یاران شهیدش پیوست
از سمت راست
👈(به تاریخ شهادتها دقت کنید)
شهیدان:
#علی_سلطانمرادی 93/11/22
#عباس_عبداللهی 93/11/22
#علیرضا_توسلی 93/12/9
#حسین_بادپا 94/1/31
#مصطفی_صدرزاده 94/8/1
و سردار دلها حاج #قاسم_سلیمانی
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💌#خاطرات_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #حسن_قاسمی_دانا
✅هنوز وقتش نرسیده است!
▫️تو حلب شبها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش میرساند. ما هروقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم، با چراغِ خاموش میرفتیم.
▫️ یک شب که با حسن میرفتیم تا غذا به بچهها برسونیم، چراغ موتورش روشن میشد. چندبار گفتم چراغ موتورت رو خاموش کن، امکان داره قناصها بزنند!!!!
▫️خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را میزنند.
دوباره خندید! گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخواندهای؟ که شب روی خاکریز راه میرفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد. نیروهاش میگفتند فرمانده بیا پایین تیر میخوری». در جواب میگفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است».
▫️حسن میخندید و میگفت نگران نباش! آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چندبار چه اتفاقهایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید!
📀راوے: شهید #مصطفی_صدرزاده
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
#شهدا_به_ترتیب
نیمه دوم بهمن ماه سال ٩٣ بود که حاج #قاسم_سلیمانی قبل از یک عملیات بسیار مهم و کلیدی در جمع مدافعین حرم حضور پیدا کرد و بچه ها با او عکس های یادگاری متعددی انداختند.
در زمان انداختن عکس زیر ، سردار شهید علیرضا توسلی( #ابوحامد ) فرمانده دلاور تیپ #فاطمیون به شوخی و لبخندزنان گفت:
#شهدا_به_ترتیب !
اتفاقا این شوخی و یا بهتره بگم این پیش بینی درست از آب در آمد و همه عزیزانی که در این جمع پشت و کنار سردار بودن یکی یکی پر کشیدند و در نهایت فرمانده دل ها به یاران شهیدش پیوست
از سمت راست
👈(به تاریخ شهادتها دقت کنید)
شهیدان:
#علی_سلطانمرادی 93/11/22
#عباس_عبداللهی 93/11/22
#علیرضا_توسلی 93/12/9
#حسین_بادپا 94/1/31
#مصطفی_صدرزاده 94/8/1
و سردار دلها حاج #قاسم_سلیمانی
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
باشهداصحبتڪنید
آنهاصداۍشمارابہ
خوبےمۍشنوند
وبرایتاندعامےڪننددوستے
باشهدادوطرفہاست🖐🏼 ..!(:
#شهیدانہ
#مصطفی_صدرزاده 🕊
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
- نام و نام خانوادگی: شهید مصطفی صدر زاده با نام جهادی سید ابراهیم🕊
تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵
محل تولد: خوزستان، شوشتر
تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
محل شهادت: حلب سوریه
وضعیت تأهل: متأهل
تعداد فرزندان: دو فرزند🌾
📚اسم کتاب های شهید:
¹- سید ابراهیم
²- سرباز روز نهم
³- مرتضی و مصطفی
⁴- قرار بی قرار
⁵- اسم تو مصطفی است🌱
#معرفی_نامه_شهید #مصطفی_صدرزاده 🕊
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
#شهدا_به_ترتیب
نیمه دوم بهمن ماه سال ٩٣ بود که حاج #قاسم_سلیمانی قبل از یک عملیات بسیار مهم و کلیدی در جمع مدافعین حرم حضور پیدا کرد و بچه ها با او عکس های یادگاری متعددی انداختند.
در زمان انداختن عکس زیر ، سردار شهید علیرضا توسلی( #ابوحامد ) فرمانده دلاور تیپ #فاطمیون به شوخی و لبخندزنان گفت:
#شهدا_به_ترتیب !
اتفاقا این شوخی و یا بهتره بگم این پیش بینی درست از آب در آمد و همه عزیزانی که در این جمع پشت و کنار سردار بودن یکی یکی پر کشیدند و در نهایت فرمانده دل ها به یاران شهیدش پیوست
از سمت راست
👈(به تاریخ شهادتها دقت کنید)
شهیدان:
#علی_سلطانمرادی 93/11/22
#عباس_عبداللهی 93/11/22
#علیرضا_توسلی 93/12/9
#حسین_بادپا 94/1/31
#مصطفی_صدرزاده 94/8/1
و سردار دلها حاج #قاسم_سلیمانی
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد. ❤️
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💌#خاطرات_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #حسن_قاسمی_دانا
✅هنوز وقتش نرسیده است!
▫️تو حلب شبها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش میرساند. ما هروقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم، با چراغِ خاموش میرفتیم.
▫️ یک شب که با حسن میرفتیم تا غذا به بچهها برسونیم، چراغ موتورش روشن میشد. چندبار گفتم چراغ موتورت رو خاموش کن، امکان داره قناصها بزنند!!!!
▫️خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را میزنند.
دوباره خندید! گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخواندهای؟ که شب روی خاکریز راه میرفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد. نیروهاش میگفتند فرمانده بیا پایین تیر میخوری». در جواب میگفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است».
▫️حسن میخندید و میگفت نگران نباش! آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چندبار چه اتفاقهایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید!
📀راوے: شهید #مصطفی_صدرزاده
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
شهیـد مدافع حرم
#مصطفـی_صدرزاده ⚘
بـرادارن و خواهـران من
ماهــواره و فرهنگ ڪثیف غرب مقصدی به جـز آتـش دوزخ ندارد !!
از ما گفتن ؛ ما که رفتیم....
#شبتونشهدایی
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
💌#خاطرات_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #حسن_قاسمی_دانا
✅هنوز وقتش نرسیده است!
▫️تو حلب شبها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش میرساند. ما هروقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم، با چراغِ خاموش میرفتیم.
▫️ یک شب که با حسن میرفتیم تا غذا به بچهها برسونیم، چراغ موتورش روشن میشد. چندبار گفتم چراغ موتورت رو خاموش کن، امکان داره قناصها بزنند!!!!
▫️خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را میزنند.
دوباره خندید! گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخواندهای؟ که شب روی خاکریز راه میرفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد. نیروهاش میگفتند فرمانده بیا پایین تیر میخوری». در جواب میگفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است».
▫️حسن میخندید و میگفت نگران نباش! آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چندبار چه اتفاقهایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید!
📀راوے: شهید #مصطفی_صدرزاده
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
مصطفی همیشه به بچه ها میگفت: یه شهید انتخاب کنید برید دنبالش بشناسیدش، باهاش ارتباط برقرار کنید، شبیهش بشید، حاجت بگیرید، شهید میشید....
شهید #مصطفی_صدرزاده
شهید #محمدابراهیم_همت
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄