#شب_شهادت_حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها 🏴🏳️🏴🏳️🏴 🔳 *حرف‌های مدینه* 🍃 در روزهایی که دختر بزرگوار پیامبر اکرم در بستر بیماری بود، مدینه یک دنیا حرف داشت: ◾️ از نگاه‌های پُر‌معنای فاطمه سلام‌الله‌علیها به علی علیه‌السلام که گویا سفارش فرزندانش را می‌کرد. ◻️ از نگاه عمیقش به حسن علیه‌السلام که تمنا می‌کرد، هرگز از ماجرای محلۀ بنی‌هاشم و کوچه و غلافِ شمشیر با پدر، سخن نگوید. ◾️ از نگاه بغض‌آلودش به حسین علیه‌السلام که گویی با او وعدۀ دیدار می‌گذاست، گاه در تنور خولی، گاه در گودال قتلگاه. ◻️ و از نگاه محبت‌آمیزش به زینب سلام‌الله‌علیها که با نگاهش به او می‌گفت: «همه جا با تو خواهم بود، دخترم! تو تنها نیستی در کربلا با همین دست‌ها به یاری‌ات خواهم آمد.» ◾️ در و دیوار خانهٔ فاطمه سلام‌الله‌علیها هم سخن‌ها داشت؛ هم با فاطمه سلام‌الله‌علیها وداع می‌کرد، هم از او حلالیت می‌طلبید 🍃 *نیش مسمار اگر لب به سخن وا می‌کرد* *پرده از راز غم فاطمه بالا می‌کرد* 🍃 *آستانِ در اگر حقّ تکلّم می‌داشت* *دشمنان را همه زان واقعه رسوا می‌کرد* 📚«برگرفته از بیانات استاد بروجردی» ‏@Rayat_Al_Abbas

#شب_شهادت_حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها 🏴🏳️🏴🏳️🏴 🔳 *حرف‌های مدینه* 🍃 در روزهایی که دختر بزرگوار پیامبر اکرم در بستر بیماری بود، مدینه یک دنیا حرف داشت: ◾️ از نگاه‌های پُر‌معنای فاطمه سلام‌الله‌علیها به علی علیه‌السلام که گویا سفارش فرزندانش را می‌کرد. ◻️ از نگاه عمیقش به حسن علیه‌السلام که تمنا می‌کرد، هرگز از ماجرای محلۀ بنی‌هاشم و کوچه و غلافِ شمشیر با پدر، سخن نگوید. ◾️ از نگاه بغض‌آلودش به حسین علیه‌السلام که گویی با او وعدۀ دیدار می‌گذاست، گاه در تنور خولی، گاه در گودال قتلگاه. ◻️ و از نگاه محبت‌آمیزش به زینب سلام‌الله‌علیها که با نگاهش به او می‌گفت: «همه جا با تو خواهم بود، دخترم! تو تنها نیستی در کربلا با همین دست‌ها به یاری‌ات خواهم آمد.» ◾️ در و دیوار خانهٔ فاطمه سلام‌الله‌علیها هم سخن‌ها داشت؛ هم با فاطمه سلام‌الله‌علیها وداع می‌کرد، هم از او حلالیت می‌طلبید 🍃 *نیش مسمار اگر لب به سخن وا می‌کرد* *پرده از راز غم فاطمه بالا می‌کرد* 🍃 *آستانِ در اگر حقّ تکلّم می‌داشت* *دشمنان را همه زان واقعه رسوا می‌کرد* 📚«برگرفته از بیانات استاد بروجردی» ‏@Rayat_Al_Abbas

#شب_شهادت_حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها 🏴🏳️🏴🏳️🏴 🔳 *حرف‌های مدینه* 🍃 در روزهایی که دختر بزرگوار پیامبر اکرم در بستر بیماری بود، مدینه یک دنیا حرف داشت: ◾️ از نگاه‌های پُر‌معنای فاطمه سلام‌الله‌علیها به علی علیه‌السلام که گویا سفارش فرزندانش را می‌کرد. ◻️ از نگاه عمیقش به حسن علیه‌السلام که تمنا می‌کرد، هرگز از ماجرای محلۀ بنی‌هاشم و کوچه و غلافِ شمشیر با پدر، سخن نگوید. ◾️ از نگاه بغض‌آلودش به حسین علیه‌السلام که گویی با او وعدۀ دیدار می‌گذاست، گاه در تنور خولی، گاه در گودال قتلگاه. ◻️ و از نگاه محبت‌آمیزش به زینب سلام‌الله‌علیها که با نگاهش به او می‌گفت: «همه جا با تو خواهم بود، دخترم! تو تنها نیستی در کربلا با همین دست‌ها به یاری‌ات خواهم آمد.» ◾️ در و دیوار خانهٔ فاطمه سلام‌الله‌علیها هم سخن‌ها داشت؛ هم با فاطمه سلام‌الله‌علیها وداع می‌کرد، هم از او حلالیت می‌طلبید 🍃 *نیش مسمار اگر لب به سخن وا می‌کرد* *پرده از راز غم فاطمه بالا می‌کرد* 🍃 *آستانِ در اگر حقّ تکلّم می‌داشت* *دشمنان را همه زان واقعه رسوا می‌کرد* 📚«برگرفته از بیانات استاد بروجردی» ‏@Rayat_Al_Abbas