🌹 « تجربه_من _ شماره ۲۱ »🌹
قسمت_دوم
آقای خونه مثل یه کوه پشتم بود و همین بزرگترین دلگرمی برام بود. دخترم ۳ ساله شده بود، من که عاشق درس خوندن بودم دیگه کلاس خیاطی، گواهینامه رانندگی و ... برام راضی کننده نبود.
با حوزه علمیه آشنا شدم، سر آزمون ورودی بچه ی دوم رو باردار بودم. من و دخترم باهم می رفتیم سر کلاس و منتظر بودیم داداش کوچولو به دنیا بیاد.
تو ایام بارداری پسرم، یه روز آقای خونه اومد خونه و گفت برا سفر کربلا آماده بشید. این دفعه به خاطر عجله ی دکتر یا شاید هم بی حوصلگی دکتر دو ساعت بیشتر بهم مهلت ندادن که دردم شروع بشه، در صورتی که بعدا متوجه شدم تا ۸ ساعت میشد صبر کنن، با اینکه خودم ناراضی بودم کارم به سزارین کشید. وجود گل پسر مثل دختر جان پر برکت بود، تونستیم زمین رو بفروشیم و با وام و پسانداز و پول طلا یه واحد آپارتمان خریدیم.
حالا دیگه یه کم پخته تر شده بودم. یه مامان ۲۴ ساله، من و بچه ها با هم می رفتیم حوزه علمیه، بچه ها رو می ذاشتم مهد کودک حوزه تا ثریا جون ازشون نگه داری کنه، زنگ های تفریح سریع می اومدم یکم غذا به دخترم می دادم و یکم شیر به پسر کوچولو.
با تمام سختی ها درس های حوزه رو خوندم و تمام شد. ده سال از زندگی می گذشت ولی خیلی سخت گذشت به خاطر مشکلات خانواده ها، دوری از پدر ومادر، درس خوندن بدون کمک و تنهایی
به خاطر بی تجربگی و نبود یه کسی که کنارم باشه و بهم مشورت بده، زندگی رو به خودم و بچه ها سخت کردم، لذت مادری و عشق مادر به فرزند رو حس نکردم 😔
گل پسرم ۶ ساله بود و دختر جان کلاس سوم، اون مشکلات هم تموم شده بود و روی خوش زندگی اومده بود سراغمون
من و آقای خونه تصمیم گرفتیم بچه ی سومی داشته باشیم، ایندفعه خیلی زود باردار شدم، دوباره تو ایام بارداری روزی ما کربلا شد، تو نجف نیت کردم اگر دختر بود اسمش بشه زهرا، اگر پسر بود اسمش بشه علی
وقتی از کربلا برگشتیم رفتم سنو خانم دکتر گفت پسره، با مشورت خانم دکتر خرمی و مامای خصوصی ( خانم فاطمه حسینی مرام ) تصمیم به زایمان وی بک ( زایمان طبیعی بعد از سزارین ) گرفتم. خدا رو شکر به کمک خانم حسینی مرام زایمان طبیعی و خوبی داشتم. آقا علی هم مثل آبجی و داداش پرروزی و پر برکت بود😍 ماشین رو عوض کردیم و یه مدل بالاتر خریدیم، آقای خونه یه مقدار طلا برا من و دختر جان کادو خرید به جای طلاهایی که برای خرید خونه فروخته بودیم.
حس مادری رو بهتر از قبل تجربه می کردم و با فراغ بال به بچه ها و شوهرم محبت داشتم.
علی شش ماهه بود که توی یه شب سرد زمستونی بدون هیچ علامتی تشنج کردم، آقای خونه نصف شب دم خونه ی همسایه رو زده بود تا خانم همسایه بیاد پیش بچه ها، همون ساعت ۴ صبح با پدرم تماس گرفته بود تا بیان پیش من و بچه ها، اورژانس من رو منتقل کرده بود بیمارستان خواهر شوهرم هم برای کمک اومده بود بیمارستان.
پدر و مادر هم ساعت پنج از اهواز راه افتادن و حدودا ده صبح تو بیمارستان پیش من بودن ولی من تو کما بودم، همه ی این جریانات رو بعدا آقای خونه برام تعریف کرد.
بعد از سه روز که یکم هوشیاریم برگشته بود آقای خونه اورژانس خصوصی گرفت و من رو منتقل کرد تهران، میگفتن موقع انتقال به تهران تقریبا همه ی اقوام من رو بدرقه کردن، همه برام دعا کرده بودن.
وقتی رسیدیم تهران تقریبا هوشیاریم بهتر شده بود، همون روز اول تشخیص تومور دادن. مادرم خونه و زندگی رو رها کرده بود و کنار من بود .( تا آخر عمرم دست بوسشم )
آقای خونه یه سوئیت کوچیک اجاره کرد، بچه ها رو بعد از ده پونزده روز دوری از من با برگه ی مهمان مدرسه آورد تهران تا از درسشون عقب نمونن و اقوام بیشتر از این اذییت نشن. علی شش ماهه ی عزیزم تو آغوشم آروم گرفت، خدا روشکر شیرم تو این مدت خشک نشده بود، علی از شیر مادر محروم نشد، هر وقت من می رفتم دنبال کارهای درمان، مامان جون بهش شیر خشک می داد، اسفند ماه بعد از دوماه پیگیری دکتر گفت باید سریع عمل بشی، چون تومور با اینکه خوش خیمه ولی جای حساسی قرار گرفته ( روی اعصاب تکلم و عصب دست ها )
خدا رو شکر بعد از ده ساعت به سلامتی از اتاق عمل بیرون اومدم. بعد از سه روز هم مرخص شدم . دلم برای خونه خودم تنگ شده بود . مامان جون هم بنده خدا شکایتی نداشت ولی اونم باید میرفت خونه خودش تا دم عید به بچه ها و خونه رسیدگی کنه.
الحمدلله از این آزمایش الهی هم به سلامتی عبور کردیم. تا به خودمون اومدیم ایام کرونا شروع شد و بچه ها خونه نشین، ماهم حال و هوای بچه ی چهارم به سرمون زده بود 😄😍
👈 ادامه در پست بعدی...
#جهاد_فرزند_آوری
#امر_به_معروف
🍀رایــحـہ خـوش معروف🍀
🇮🇷 @Rayeheyekhoshmaroof
🌹 « تجربه_من _ شماره ۲۱ »🌹
قسمت_سوم
آخرای کرونا بود که همه ی خانواده کرونا گرفتیم دو ماه از خوب شدنمون گذشت ، با مشورت دکتر جراح مغز و دکتر زنان تصمیم به بارداری گرفتم، خیلی زود تست بارداری مثبت شد، خدا رو شکر تا پایان بارداری موجهای کرونا هم فرو کش کرده بود.
گل پسر سوم عجله داشت، کیسه آب دور بچه زودتر از موعد پاره شد و با مشورت دکتر خوبم ( خانم دکتر خرمی ) سزارین شدم و گل پسرم به سلامتی به دنیا اومد.
قسمت من هم اینطوری شد که دوتا از بچه ها طبیعی به دنیا بیان، دو تا هم سزارین...
بعد از کرونا بود و مهمونی ها داغ داغ ، مهمون ها همه برای شام و ناهار می اومدن گل پسر از همون اول برای ما و خودش رزق و روزی داشت، دو تا گوسفند یکی برای عقیقه یکی هم نذر سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و بچه ها ولیمه دادیم. انگار بچه اولمون بود خیلی خوشحال بودیم.
حالا من یه مادر ۳۶ ساله هستم و آقای خونه یک پدر ۴۲ ساله است، هر دومون پخته تر و باتجربه تر شدیم.
مامان های امروز و آینده تجربه های مادریم رو براتون گفتم تا بگم با هر سختی و مشکلاتی اگر بخوای و همت کنی میشه مادر ۴ تا گل بهشتی باشی و یار برای امام زمان تربیت کنی، برام دعا کنید تا بتونم یارهای خوبی برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آماده کنم. بچه هام رو نذر آقا امام زمان کردم.
اگر ۱۶ سال پیش تو سن ۲۰ سالگی تجربه و پختگی الآن رو داشتم هیچ وقت اینقدر با فاصله بچه دار نمی شدم، همون ده سال اول که شور و نشاط و توانایی روحی و جسمی داشتم ۴تا بچه به دنیا می آوردم و الآن با لذت قد کشیدنشون رو تماشا می کردم.
من یه دختر مدرسه ای بودم که تا مدت زیادی تو حال و هوای مدرسه مونده بودم بعد هم با درگیر شدن به مسائل خانوادگی زندگی رو به خودم سخت کردم، آقای خونه هم خام و جوون بود هر دو مون با مسائل حاشیه ای خیلی از لذت ها و شیرینی های زندگی رو از خودمون دریغ کردیم.
این تجربه رو از خواهر کوچیکتون بپذیرید هیچ وقت به خاطر تنهایی، دوری از پدر و مادر، مشکلات کاری و تحصیلی، مشکلات خانوادگی، مسائل مالی و ... لذت فرزند زیاد رو از خودتون دریغ نکنید. تو هر سنی که باشی میتونی درس بخونی ولی وقتی سن میره بالا حوصله برا بچه کم میشه.
بذارید همون اوائل زندگی با فاصله کم مثلا هر دو سال بچه دار بشید، بچه ها کنار هم بهتر رشد می کنن و تربیت میشن، پدر و مادر هم در کنار بچه ها باتجربه میشن و رشد می کنن.
اگر به رازق بودن خدا هم ایمان داشته باشیم، هربچه ای با خودش هم رزق خودش رو میاره هم برای پدر و مادرو بقیه ی بچه ها روزی میاره.
موفق و مؤید باشید در کنار فرزندان تون...
#جهاد_فرزند_آوری
#امر_به_معروف
🍀رایــحـہ خـوش معروف🍀
🇮🇷 @Rayeheyekhoshmaroof
1_993633285_۱۱۹.mp3
3.19M
#کتاب_صوتی_وظایف
#وظایف_منتظران
#امام_زمان
🔴 قسمت ۲۹ وظایف منتظران
🔵 تسلیم بودن و عجله نکردن
🎙️#ابراهیم_افشاری
🇮🇷 @Rayeheyekhoshmaroof
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹امیرالمومنین علیهالسلام:
🔸مهدی زیباترین صورت و سیرت را دارد.
🔹إنّ المهدي أحسن الناس خلقا و خلقة.
📚 إلزام الناصب، ج۲، ص ۱۶۴.
۲۱ روز مانده تا برترین عید💐
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#غدیر_عهدی_با_مهدی
#امیرالمومنین_علیه_السلام
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
🍀رایــحـہ خـوش معروف🍀
🇮🇷 @Rayeheyekhoshmaroof
🌹 « تجربه_من _ شماره ۲۲ »
من متولد ۵۰ هستم، سال ۷۰ ازدواج کردم الحمدلله خدا بهم یه پسر و یه دختر داده که خداراشکر پاک و مؤمن هستند ولی متاسفانه بخاطر مشکل وسواس که پیدا کردم، چندین سال بعد از بچه دومم مانع فرزندآوری شدم و وقتی اقدام برای بارداری کردم دیگه نشد و بیماری زنانه پیدا کردم و سه سال پیش مجبور شدم عمل کنم و زودتر از موعد یائسه شدم ولی بچه هام همیشه از اینکه تعدادشون کمه ناراحت بودند و میگفتند ما دوست داریم زیاد بچه بیاریم.
تجربه من در مورد ازدواج بچه هام هست چون خودم تو ازدواجم سر رسم و رسومات مزخرف اذیت شدم و یکسالِ دوران عقدم، بدترین دوران زندگیم بود، با خدا عهد بسته بودم که ازدواج بچه هام به ساده ترین شکل ممکن برگزار کنم و خدا هم کمکم کرد.
چون قصدم رضای خدا بود، دخترم تو سن هجده سالگی ازدواج کرد با مهریه ۵ سکه و یه جلد کلام الله و یه سفر کربلا، دامادم دانشجو بود و الان طلبه عقدشون تو مسجد برگزار شد بدون لباس عروس و ماشین عروس و آرایشگاه و آینه شمعدان و... عروسیشون هم رفتند کربلا و بعد یه ولیمه دادیم و رفتند سر زندگیشون الان هم سه تا دسته گل دارند و از زندگیشون راضی هستند البته سختی و پستی بلندی دارند ولی خدا کمکشون کرده ما هم در حد توانمون سعی کردیم حمایتشون کنیم.
پسرم هم تقریبا ازدواجش همینطور بود با همین مهریه دخترم، البته در مورد پسرم ما یه سنت شکنی (عرف شکنی) دیگه هم کردیم اونم اینه که با یه خانواده افغان وصلت کردیم که سنی هستند البته خود عروسم از نوجوونی شیعه شده بوده و از خدا خواسته بوده که شوهر شیعه نصیبش بشه، حالا هم الحمدلله یه گل دختر داره و یکی هم تو راهی دارند.
خدا را صد هزار مرتبه شکر میکنم که کمکمون کرده با اینکه الحمدلله شرایط مالی مون چندسالی هست نسبتا خوبه ولی ازدواج بچه ها رو ساده گرفتیم که هم انشالله خدا و امام زمان علیه السلام راضی باشن، هم دیگران ببینند که میشه با توکل به خدا ازدواج کرد و انشالله اینجور ازدواجها بشه عرف جامعه، بشه سنت، بشه رسمی که جایگزین رسومات دست و پا گیر غلط باشه، به امید ظهور حضرت همه دست به دست هم بدیم تا زمینه ظهور فراهم بشه و چشم مون به جمال حضرتش روشن.
اللهم عجل لولیک الفرج🤲 الهی آمین
#ازدواج_آسان_وساده
#جهاد_فرزند_آوری
#امر_به_معروف
🍀رایــحـہ خـوش معروف🍀
🇮🇷 @Rayeheyekhoshmaroof
🖼 #پوستر
مجموعه عکس نوشته ( اگه گفت : الان دیگه همه مشکلات درست شده، همین مونده!؟)
#پوستر _ پانزدهم
#چی_بگم_آخه 5⃣1⃣
.
.
📌مجموعه پستها با هشتگ #چی_بگم_آخه رو دنبال کن
و برای دوستات هم بفرست.
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
🌼رایــحـہ خـوش معروف🌼
🇮🇷@Rayeheyekhoshmaroof